اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

معاشرت اجتماعی در فرهنگ اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

ارتباط سالم انسانی، شاخص ها و آدابی دارد که مراعات آن ها می تواند در بهبود وضعیت اجتماعی بسیار مفید و سازنده باشد. بسیاری از مردم ممکن است حتی شاهص ها و آداب آن را بدانند، ولی ناتوان از به کارگیری آن باشند؛ زیرا معاشرت اجتماعی تنها یک دانش و علم تجریدی نیست، بلکه یک مهارت رفتاری است. از این روست برخی از مردم فاقد این مهارت بوده و از این اختلال روانی رنج می برند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های اسلامی، ابعادی از حقیقت معاشرت و شاخص ها و آداب و آثار آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معاشرت، ارتباط موثر اجتماعی

واژه «معاشرت» مصدر از فعل ثلاثی مزید مفاعله، به معنای آمیختگی، آمیزش، مصاحبت، الفت، دوستی کردن، رفت و آمد داشتن، سازگاری، خوشی، خرسندی، همزیستی، همدمی، رفاقت، با کسی زندگانی کردن، خوردن و آشامیدن با هم، نشست و برخاست با یک دیگری آمده است.(نگاه کنید: مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۰۳، التحقیق، ج ۸، ص ۱۳۷؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۷، ص ۷۱۲۶؛ لغت نامه، دهخدا، ج ۱۳، ص ۱۸۶۳۲)

به نظر می رسد که ریشه این واژه از «عُشر» به معنای درخت دارای صمغ قابل ترکیب و آمیزش و آمیختگی است.(نگاه کنید: منتهی الارب، ناظم الاطباء، اقرب الموارد، ذیل واژه عشر)

از آن جایی که عدد ده نخستین عقد از عقود در حساب با صفر آمیخته است تا یک عدد جدیدی را ایجاد کند، آن در «عشر» گفته اند. در ادبیات فارسی، عاشر(ده) و عاشوراء (روز دهم هر ماه به ویژه ماه محرم) معروف است.

بر همین اساس باید گفت اگر به خویشان بسیار نزدیک، عشیره می گویند از آن روست که این گروه بیش تر از دیگر مردمان با هم آمیخته اند و آمد و شد و در میان آن بیش تر از سایر مردمان است. بر همین اساس، اموری که با هم سازگار بوده و افرادی که با هم الفت و انس دارند، و هم چنین به خوشی و خرسندی و بزم و عیش، عشرت می گویند؛ زیرا در جا یا زمانی که افراد سازگار و مالوف و مانوس با هم گرد می آیند زمان و یا مکان عشرت می گویند.

بنابراین، معاشرت به حالتی از حالت ارتباطی انسان گفته می شود که افراد آن جمع بیش ترین آمیزش، آمیختگی، سازگاری، الفت و انس با یک دیگر داشته و به گونه ای در شادی، خرسندی و خوشی در زندگی به سر می برند به طوری که هیچ گونه تنازع و درگیری و خشم و خصومتی میان آنان نیست.

بر این اساس، باید گفت معاشرت به هر نوع ارتباط اجتماعی گفته نمی شود، بلکه به ارتباطی گفته می شود که دو یا چند نفر با هم آمیزش و آمیختگی بسیار سازگار و موافقی داشته باشند. بازتاب این گونه ارتباط، همدلی، همدمی، همزیستی، مراوده، آمد و شد، خوردن و نشستن با هم، نشست و برخاست، رفیق گرمابه و گلستان، عشرت و خوشی و مانند آن ها است.

بنابراین، معاشرت یکی از کامل ترین ارتباطات اجتماعی میان انسان ها است که بسیار در ایجاد اتحاد، انسجام، همدلی، همکاری و امور دیگر موثر است. پس معاشرت یکی از موثرترین ارتباطات اجتماعی است که باید شاخص ها و آداب و آثار آن را شناخت و از آن بهره برد.

یکی از مهم ترین معاشرت هایی که در قرآن بر آن تاکید ویژه شده، معاشرت با زنان است. خداوند در آیه 19 سوره نساء می فرماید: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ با زنان معاشرت بر چارچوب معروف داشته باشید. در این آیه با تاکید بر شاخص و معیار«معروف» از مردان خواسته شده تا با زنان در این چارچوب رفتار کنند. معروف به هر عمل برجسته پسندیده و نیکی گفته می شود که عقل و نقل آن را تاکید می کنند و در قالب واجبات و مستحبات و ارزش های اجتماعی و اخلاقی بر آن مهر تایید می زنند. بنابراین، اگر با زنان آمیزش و آمیختگی انجام می گیرد باید در چارچوب های عقل و نقل و عرف پسندیده و نیک اخلاقی و اجتماعی باشد. این گونه است که جامعه به جامعه پاک و سالم تبدیل خواهد شد و هنجارها در آن تقویت و نابهنجاری ها از میان می رود.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، باید در معاشرت اجتماعی دقت تمام را داشت؛ زیرا خیر و شر آدمی را نشان می دهد و نهان آدمی را آشکار می سازد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: خَوافي الأخلاقِ تَكشْفُها المُعاشَرَةُ ؛ معاشرت، خصلتهاى پوشيده را آشكار مى كند.( غرر الحكم : 5099 .)

آداب معاشرت با مردم

بر اساس آموزه های قرآنی، شاخص و معیار اصلی در معاشرت با مردمان از زنان و مردان، معاشرت در چارچوب معروف است. البته همگی به شکلی از معروف هر جامعه ای که در آن زیست می کنند، آگاه و آشنا هستند، اما برخی از مصادیق معروف در انجام عمل ارتباطی معاشرت نقش برجسته تر و آشکارتری دارند که در روایات به آنها توجه ویژه و تاکیدی خاص شده است. از جمله این مصادیق معروف در معاشرت اجتماعی می توان به موارد زیر اشاره کرد.

  1. اعتدال و میانه روی در نرمی و تندی: خداوند برای انسان دو قوه مهم دافعه و جاذبه قرار داده است تا ضمن جلب منفعت دفع مضرت نماید. پس انسان همان اندازه که باید نرم خو باشد گاه لازم است تا تندخویی نماید و خشم گیرد و غضب کند. در معاشرت های اجتماعی به سبب آن که تعامل بسیار است، نیاز است تا انسان به گونه ای عمل کند که به دور از افراط و تفریط باشد. لقمان عليه السلام   ـ در اندرز به فرزندش ـ فرموده است: يا بُنَيَّ، لا تُكالِبِ النّاسَ فيَمقُتوكَ ، و لا تَكُن مَهينا فيُذِلُّوكَ ، و لا تَكُن حُلوا فيأكُلوكَ ، و لا تَكُن مُرّا فيَلفِظوكَ ؛ پسر عزيزم! با مردم درنده خويى و دشمنى مورز كه با تو دشمن شوند و حقير هم مباش كه تو را خوار شمارند. شيرين مباش كه تو را بخورند و تلخ مباش كه تو را دور اندازند. (الاختصاص :ص 338.)
  2. ارتباط گرم و صمیمی : روابط در معاشرت باید گرم و صمیمی باشد، به طوری که همه خواهان دیدار و معاشرت با او باشند و از فقدان آن اندوهگین و به دیدارش مشتاق. امام على عليه السلام می فرماید: خالِطوا النّاسَ مُخالَطَةً إن مِتُّم مَعَها بَكَوا عَلَيكُم ، و إن عِشتُم (غِبتُم) حَنُّوا إلَيكُم ؛ با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد [غايب شويد ]مشتاق ديدن شما باشند. (نهج البلاغة : الحكمة 10.) آن حضرت (ع) در سفارش به فرزندان خود به هنگام احتضار نیز فرموده است: يا بَنِيَّ، عاشِروا النّاسَ عِشرَةً إن غِبتُم حَنُّوا إلَيكُم ، و إن فُقِدتُم بَكَوا عَلَيكُم ؛ فرزندان من! با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر شما را نديدند مشتاق ديدنتان باشند و هر گاه مُرديد بر شما بگريند.(بحارالأنوار :ج 42، ص247، حدیث50.)
  3. نیاز و بی نیازی: انسان اجتماعی است و این بدان معناست که نیازهایش را در دنیا باید از طریق اجتماع تامین کند. هر چه ارتباط اجتماعی در قالب معاشرت بیش تر باشد، تامین نیازهای اجتماعی از این راه آسان تر و ساده تر خواهد بود. در آداب معاشرت امام على عليه السلام پيوسته مى فرمود: لِيَجتَمِعْ في قَلبِكَ الافتِقارُ إلَى النّاسِ ، و الاستِغناءُ عَنهُم، يَكونُ افتِقارُكَ إلَيهِم في لينِ كَلامِكَ و حُسنِ بِشرِكَ، و يَكونُ استِغناؤكَ عَنهُم في نَزاهَةِ عِرضِكَ و بَقاءِ عِزِّكَ ؛ بايد نياز به مردم و بى نيازى از آنها، هر دو، در دلت جمع باشد، نيازت به آنها در نرم گويى و خوشرويى تو باشد و بى نيازيت از آنها در حفظ آبرو و نگهدارى عزّت و سر بلنديت. (معاني الأخبار :ص 267، حدیث1. )
  4. معاشرت با علاقه مند: انسان با کسی باید معاشرت داشته باشد که شخص به او علاقه مند و مشتاق باشد، نه این که حوصله دیدنش را نداشته و نسبت به دیدار با او بی رغبت. اگر انسان این معیار را رعایت نکند، به طور طبیعی به آن چه از معاشرت امید بسته به دست نمی آید و آثار بدی در زندگی اش به جا می گذارد. امام علی(ع) عليه السلام در باره این معیار و شاخص معاشرت اجتماعی و آثار رفتار نادرست فرموده است: زُهدُكَ في راغِبٍ فيكَ نُقصانُ حَظٍّ ، و رَغبَتُكَ في زاهِدٍ فيكَ ذُلُّ نَفْسٍ ؛ بى اعتنايى تو به كسى كه به تو راغب است كم سعادتى است و تمايل تو به كسى كه به تو بى رغبت است، خوارى نفس است.( نهج البلاغة : الحكمة 451.)
  5. هوشیاری و تغافل: چنان که گفته شد، اعتدال و میانه روی در هر کاری به ویژه معاشرت اجتماعی مهم و ضروری است. انسان نباید به گونه ای رفتار کند که دیگران از وی سوء استفاده کنند، ولی نباید مدارا و تساهل و تسامح از دیگران را نیز نادیده گیرد؛ زیرا اقتضای معاشرت، اموری است که از مهم ترین آن ها عفو و گذشت نسبت به خطا و گناه و اشتباه دیگری است. امام باقر عليه السلام درباره یکی از معیارها و آداب معاشرت اجتماعی فرموده است: صَلاحُ شَأنِ النّاسِ التَّعايُشُ و التّعاشُرُ مِلءَ مِكيالٍ: ثُلثاهُ فِطَنٌ ، و ثُلثٌ تَغافُلٌ؛ سامان يافتن كار مردم به اين است كه طورى با هم همزيستى و معاشرت كنند كه مانند پيمانه اى باشند كه دو سومش هوشيارى و يك سومش ناديده گرفتن و چشم پوشى است.(بحار الأنوار : ج 74، ص167، حدیث 34.)
  6. بخشندگی: در معاشرت اجتماعی انسان باید اهل بخشندگی باشد و به جای دست بگیر، دست بده داشته باشد. امام باقر عليه السلام درباره این ادب معاشرت اجتماعی فرموده است: مَن خالَطتَ فإنِ استَطَعتَ أن تَكونَ يَدُكَ العُليا عَلَيهِ فَافعَلْ؛ هر گاه با كسى معاشرت كردى، اگر توانستى دست برتر بر او داشته باشى، چنين باش.(المحاسن : ج 2،ص 102، حدیث 1272.) امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام ـ فرمود : إن خالَطتَ النّاسَ فإنِ استَطَعتَ أن لا تُخالِطَ أحَدا مِنهُم إلاّ مَن كانَت يَدُكَ عَلَيهِ العُليا فَافعَلْ ؛ هرگاه با مردم معاشرت كردى، اگر توانستى كه در معاشرت با هر يك از آنان دست برتر داشته باشى چنين كن.( تحف العقول : 395.)
  7. اکرام: معاشرت خود همانند هر رفتاری دارای شدت و ضعف است و این گونه نیست که همه معاشرت های اجتماعی در یک سطح و اندازه باشد. با این همه انسان باید گاه فراتر از احسان تنها به عفو و گذشت بسنده نکند بلکه اهل اکرام باشد و از در ایثار وارد شود. انسانی که بزرگ منش و صاحب مقامات عالی تقوایی است، اهل اکرام است و با مردمان از این راه وارد می شود. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَن أكرَمَكَ فأكرِمهُ ، و مَنِ استَخَفَّ بِكَ فأكرِم نَفسَكَ عَنهُ؛ هر كه تو را گرامى داشت، او را گرامى بدار و هركه تو را خوار شمرد، خودت را از او منزّه و بر كنار بدار.(الدرّة الباهرة : 31.)
  8. معیار قاعده طلایی: یکی از مهم ترین معیارها در معاشرت اجتماعی، معیار قاعده طلایی است که می گوید هر آن چه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند. امام على عليه السلام در آداب معاشرت می فرماید: اِجعَلْ نَفسَكَ ميزانا فيما بَينَكَ و بَينَ غَيرِكَ، و أحِبَّ لِغَيرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفسِكَ، وَ اكرَهْ لَهُ ما تَكرَهُ لَها، لا تَظلِمْ كما لا تُحِبُّ أن تُظلَمَ، و أحسِنْ كما تُحِبُّ أن يُحسَنَ إلَيكَ ، و استَقبِحْ لِنَفسِكَ ما تَستَقبِحُهُ مِن غَيرِكَ ، وَ ارضَ مِنَ النّاسِ ما تَرضى لَهُم مِنكَ ؛ در رابطه ميان خود با ديگرى خويشتن را معيار قرار ده و براى او آن بخواه كه براى خود مى خواهى و آنچه بر خود نمى پسندى بر او نيز مپسند؛ همچنان كه دوست ندارى به تو ستم شود، تو نيز به كسى ستم مكن و همچنان كه دوست دارى به تو خوبى شود، تو نيز به ديگران خوبى كن و آنچه را از ديگران زشت مى شمارى از خود نيز زشت شمار و آنچه را از خود پسنديده مى دانى از آنان نيز پسنديده بدان.( بحار الأنوار : ج 77، ص203، حدیث1.) امام حسن عليه السلام نیز می فرماید: صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن يُصاحِبوكَ بِهِ ؛ با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند.(أعلام الدين : ص297.) امیرمومنان امام علی(ع)هم چنین می فرماید: مَن أسرَعَ إلَى النّاسِ بما يَكرَهونَ قالوا فيهِ ما لا يَعلَمونَ ؛ هركه با مردم چنان رفتار كند كه خوش ندارند، مردم درباره او ندانسته سخنها گويند.(بحار الأنوار : ج 75، ص151، حدیث17.)
  9. صبر و حلم: حلم و بردباری به درجه ای بسیار والا و برتر از صبر و شکیبایی است؛ زیرا حلیم افزون بر بارهای گوناگونی که بر خودش تحمیل می شود، بارهای زیادتر را نیز بر دوش می گیرد و تحمل می کند. خداوند برخی از امور مهم همانند عبادت (مریم، آیه 65) و در آداب معاشرت با خانواده بر اصطبار تاکید کرده که فراتر از صبر عادی است.(طه، آیه 132) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در آداب معاشرت با همسر نیز می فرماید: إنَّ الرَّجُلَ لَيُدرِكُ بالحِلمِ دَرَجَةَ الصّائمِ القائمِ ، و إنَّهُ لَيُكتَبُ جَبّارا و لا يَملِكُ إلاّ أهـلَ بَيتِـهِ ؛ همانا مرد ، با بردبارى به مرتبه روزه گير شب زنده دار مى رسد و با بدرفتارى جبّار قلمداد مى شود، در حالى كه بر كسى جز خانواده خود فرمان نمى راند.( كنز العمّال : 5809.) امام على عليه السلام   ـ در سفارش به ياران خويش ـ فرمود :: كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَصِبا بِالصَّلاةِ بَعدَ التَّبشيرِ لَهُ بِالجَنَّةِ ، لِقَولِ اللّهِ سُبحانَهُ : «وَ أمُرْ أهلَكَ بِالصَّلاةِ و اصْطَبِرْ عَلَيها» فكانَ يَأمُرُ بِها أهلَهُ ، و يُصَبِّرُ عَلَيها نَفسَهُ ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله ، با آن كه نويد بهشت به او داده شده بود، باز براى نماز خود را به رنج مى افكند؛ زيرا كه خداوند سبحان فرموده بود: «كسان خود را به نماز فرمان ده و خود در آن پاى بفشر»، از اين رو، رسول خدا خانواده اش را به نماز خواندن فرمان مى داد و خود نيز در آن پافشارى مى كرد.(نهج البلاغة : الخطبة 199.) این صبر هر چند ممکن است در حد حلم و بردباری نباشد، ولی از صبر عادی و معمولی خیلی بالاتر است. پس شخص باید در معاشرت اجتماعی صبوری ورزد و حلم و بردباری داشته باشد. این صبوری در باره خانواده و نسبت به آنان مورد تاکید بیش تر است؛ چنان که امام باقر عليه السلام نیز می فرماید: إنّي لأَصبِرُ مِن غُلامي هذا و مِن أهلي، عَلى ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَةَ الصّائمِ القائمِ ، و دَرَجَةَ الشَّهيدِ الّذي قَد ضَرَبَ بِسَيفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلى الله عليه و آله ؛ من در برابر كارهايى از اين غلام خود و از خانوده ام صبر مى كنم كه از حنظل تلختر است؛ زيرا هر كه صبر پيشه كند به واسطه صبر خود به مقام روزه گيرِ شب زنده دار و مرتبه شهيدى كه در ركاب محمد صلى الله عليه و آله شمشير زده باشد، دست مى يابد.(ثواب الأعمال : 235،1.)
  10. پرهیز از رفتار شقاوت آمیز: در معاشرت به ویژه با زیردستان و خانواده نباید کاری کرد که موجبات شقاوت آنان شود و آنان را به سمت شقاوت سوق دهد؛ زیرا خداوند تحت تاثیر رفتارهای آدمی و معاشرت هایش ، خوب و بد را می آموزند. بدفتاری های پدر و همسر ممکن است فرزند و همسر را به سوی شقاوت هل دهد و بکشاند. امام على عليه السلام   ـ در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن عليه السلام ـ نوشت: لا يَكُن أهلُكَ أشقَى الخَلقِ بِكَ ؛ مبادا خانواده ات به سبب رفتار تو بدبخت ترين مردمان باشند.( نهج البلاغة : الكتاب 31.) بر همین اساس باید به جای بدفتاری با رفتار خوب و سخن نیک آنان را به کارهای نیک تشویق بلکه حتی به سمت مکارم اخلاقی سوق داد. امام على عليه السلام می فرماید: يا كُمَيلُ، مُر أهلَكَ أن يَروحوا في كَسبِ المَكارِمِ، و يُدلِجوا في حاجَةِ مَن هُوَ نائمٌ ؛ اى كميل! به خانواده ات دستور بده كه روز هنگام در پى كسب خصلتهاى والاى انسانى بروند و شبانگاهان در پى رفع نيازهاى خفتگان.( نهج البلاغة : الحكمة 257.)
  11. معاشرت زیبا: معاشرت همان طوری که باید بر اساس معیارهای عقلی و نقلی باشد و عرف جامعه آن را بپسندد ، هم چنین از زیبایی و جمال برخوردار باشد و هر کسی به آن رفتار نیک گرایش یابد و زیبایی آن را بستاید. امام صادق عليه السلام فرموده است: إنَّ المَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ و عِيالِهِ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها و إن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلكَ : مُعاشَرَةٍ جَميلَةٍ ، و سَعَةٍ بتَقديرٍ ، و غَيرَةٍ بتَحَصُّنٍ ؛ مرد براى اداره خانه و خانواده اش بايد سه كار انجام دهد، هر چند بر خلاف طبع او باشد: خوشرفتارى، گشاده دستى اما به اندازه، و غيرت و ناموس دارى.( بحارالأنوار : 78،236،63).
  12. معاشرت با عالمان و خواص نیکوکار: انسان باید هماره سعی کند تا با بهترین مردمان معاشرت داشته باشد؛ زیرا از ایشان تاثیر مثبت می گیرد و معاشرت با عوام مردم و توده های بی فرهنگ و جاهل و نادان سزاوار و سازنده نیست. از این روست که امام على عليه السلام از معاشرت با عوام نهی می کند و می فرماید : مُبايَنَةُ العَوامِّ مِن أفضَلِ المُرُوَّةِ ؛ دورى كردن از عوام از بالاترين مردانگى ها است.( غرر الحكم : 9775.) آن حضرت در تعلیل و چرایی این منع و نهی در جایی دیگر فرموده است: مُجالَسَةُ العَوامِّ تُفسِدُ العادَةَ ؛ همنشينى با عوام، اخلاق و عادات را فاسد مى كند.(غرر الحكم : 9812.) هم چنین فرموده است: مَوَدَّةُ العَوامِّ تَنقَطِعُ كانقِطاعِ السَّحابِ ؛ و تَنقَشِعُ كَما يَنقَشِعُ السَّرابُ ؛ دوستى عوام همچون ابر پراكنده مى شود و همچون سراب محو مى گردد.( غرر الحكم : 9872.) و نیز می فرماید: عِمارَةُ القُلوبِ في مُعاشَرَةِ ذَوي العُقولِ ؛ آبادانى دلها، در معاشرت با خردمندان است.( غرر الحكم : 6313.) و فرموده است: عاشِرْ أهلَ الفَضلِ تَسعَدْ و تَنبُلْ ؛ با اهل فضل معاشرت كن تا خوشبخت و بزرگوار شوى.(غرر الحكم : 6312.) و هم چنین فرموده است: مُعاشَرَةُ ذَوي الفَضائلِ حَياةُ القُلوبِ ؛ معاشرت با اهل فضيلت مايه حيات دلهاست.(غرر الحكم : 9769 .)
  13. اخلاق محوری: اخلاق محوری و اخلاق مداری در معاشرت مبنای اصیلی است که در آیات و روایات بسیار تاکید شده است. در برخی از روایات به آثار و برکاتی آن نیز اشاره شده است. به عنوان نمونه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید : جامِلوا النّاسَ بأخلاقِكُم تَسلَموا مِن غَوائلِهِم، و زايِلوهُم بأعمالِكُم لِئَلاّ تَكونوا مِنهُم؛ با اخلاق خود با مردم نيكو معاشرت كنيد تا از گزندهايشان در امان مانيد، و در اعمالتان از آنها جدا باشيد تا جزو آنان نباشيد.( تنبيه الخواطر :ج 2، ص14.)
  14. مراعات حدود و مرزبندی: معاشرت با افراد گوناگون جامعه دارای حدود و مرزهایی است که باید رعایت شود. انسان با هر کسی آن چنان نمی آمیزد که موجب ضرر و زیان شود. این آمیزش باید بر اساس معیارها و ملاک هایی باشد که در عقل و نقل مطرح شده است. از این روست امام على عليه السلام می فرماید: خالِطوا النّاسَ بألسِنَتِكُم و أجسادِكُم ، و زايِلوهُم بِقُلوبِكُم و أعمالِكُم ؛ با مردم با زبانها و پيكرهاى خود معاشرت كنيد و با دلها و كردارهايتان از آنان دورى گزينيد .(غرر الحكم : 5071.) هم چنین در جایی دیگر می فرماید: خالِقوا النّـاسَ بأخلاقِهِـم ، و زايِلوهُم في الأعمالِ با مردم مطابق اخلاقشان معاشرت كنيد و در اعمال و كردار از آنان جدا باشيد.(غرر الحكم : 5068.)
  15. معاشرت در حد شناخت: امام على عليه السلام درباره این معیار و شاخص اصلی معاشرت با مردم می فرماید: خالِطوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ ، و دَعوهُم مِمّا يُنكِرونَ ، و لا تُحَمِّلوهُم عَلى أنفُسِكُم و عَلَينا ؛ فإنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ؛ با مردم در حدِّ فهم و شناختى كه دارند برخورد كنيد و درباره آنچه نمى دانند كارى به آنها نداشته باشيد و آنان را بر خودتان و بر ما نشورانيد؛ زيرا امر (ولايت) ما سخت و سنگين است. (غرر الحكم : 5071.) در مسایل ارتباطی و معاشرتی یکی از مهم ترین امور ، امر اعتقادی و اشتراکات مذهبی است. بنابراین، باید در ارتباط و معاشرت به مساله ولایت توجه و اهتمام ورزید؛ زیرا این امور تعیین کننده سرنوشت آدمی در دنیا و آخرت است. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید : اِتَّقوا عَلى دينِكُم فَاحجُبوهُ بِالتَّقِيَّةِ ؛ فإنَّهُ لا إيمانَ لِمَن لا تَقِيَّةَ لَهُ ، إنَّما أنتُم في النّاسِ كالنَّحلِ في الطَّيرِ ، لَو أنَّ الطَّيرَ تَعلَمُ ما في أجوافِ النَّحلِ ما بَقِيَ مِنها شَيءٌ إلاّ أكَلَتهُ ، و لَو أنَّ النّاسَ عَلِموا ما في أجوافِكُم أنَّكُم تُحِبّونا أهلَ البَيتِ لأَكَلوكُم بِألسِنَتِهِم ، و لَنَحَلوكُم في السِّرِّ و العَلانِيَةِ ؛ مراقب دين خود باشيد و آن را با تقيّه مخفى نگه داريد؛ زيرا ايمان ندارد كسى كه تقيه نداشته باشد. شما در ميان مردم همچون زنبور عسل در بين پرندگان هستيد. اگر پرندگان بدانند كه در درون زنبور عسل چيست، همه آنها را مى خورند و اثرى باقى نمى گذارند. همچنين اگر مردم بدانند كه شما در دلهاى خود، ما خاندان را دوست داريد، با نيش زبانهايشان شما را مى خورند و در نهان و آشكار به شما نسبتهاى ناروا مى دهند.( الكافي :ج 2، ص 218، حدیث5.)
  16. سودرسانی: در معاشرت باید هماره به دیگران سودی رساند نه آن که نفع و سودی را از ایشن دور کرد. امام على عليه السلام ـ خطاب به شيعيان خود ـ با توجه به این معیار سود رسانی با استفاده از یک مثال می فرماید: كونوا في النّاس كالنَّحلَةِ في الطَّيرِ ؛ لَيسَ شَيءٌ مِنَ الطَّيرِ إلاّ و هُوَ يَستَخِفُّها، و لَو يَعلَمونَ ما في أجوافِها مِنَ البَرَكَةِ لَم يَفعَلوا ذلكَ بِها . خالِطوا النّاسَ بألسِنَتِكُم و أجسادِكُم، و زايِلوهُم بِقُلوبِكُم و أعمالِكُم ؛ در ميان مردم همچون زنبور عسل در ميان پرندگان باشيد كه هيچ پرنده اى آنها را به چيزى نمى گيرد، حال آن كه اگر مى دانستند در درون زنبورهاى عسل چه نعمتى است آن طور آنها را دست كم نمى گرفتند. با مردم با زبانها و پيكرهاى خود معاشرت و با دلها و كردارهايتان از آنان دورى كنيد.(بحار الأنوار :ج 75، ص410، حدیث54.)

در آیات و روایات برای معاشرت آثاری بیان شده که برخی از آن ها در همین معیارها و شاخص نیز خود را نشان داده است. از جمله آثار معاشرت نیک، استمرار دوستی و مودت است. امام علی عليه السلام می فرماید: بحُسنِ العِشرَةِ تَدومُ المَوَدَّةُ ؛ با خوشرفتارى، دوستى پايدار مى شود.(غرر الحكم : 4200.) و فرموده است: حُسنُ العِشرَةِ يَستَديمُ المَوَدَّةَ ؛ خوشرفتارى، رشته دوستى را پايدار مى سازد.(غرر الحكم : 4811.) و نیز می فرماید: بحُسنِ العِشرَةِ يَأنَسُ الرِّفاقُ ؛ با حسن معاشرت است كه رفيقان با هم انس مى گيرند.(غرر الحكم : 4233 ) و نیز فرموده است: بحُسنِ العِشرَةِ تَدومُ الوُصلَةُ ؛ با خوشرفتارى است كه پيوند دوستى برقرار مى ماند.(غرر الحكم : 4270 .) این ها تنها بخشی از آثار معاشرت نیکو در ارتباطات اجتماعی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا