اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

فسق، خروج از پوسته زیبای هدایت

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از رذایل اخلاقی که در قرآن بسیار مذموم دانسته و اهل آن اهل دوزخ معرفی شده، فسق است. خداوند 54 بار این واژه و مشتقات آن را در قرآن به کار برده و به سرزنش فاسقان پرداخته است. آن چه در این مطلب می آید، بررسی برخی از ابعاد این صفت زشت و پست اخلاقی از منظر اسلام است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فسق، خروج از دایره محرمات و ورآمدگی و دریدگی هنجارها

واژه فسق در اصل برای خرمایی گفته می شود که پوسته آن جدا شده و «ور آمده» و «برآمده» باشد به طوری که پوست دیگر به گوشت و اصل خرما نچسبیده و پیوستگی اجزایی خود را از دست داده و نوعی فاصله میان پوست محافظ با مغز و اصل خرما پدید آمده باشد. در فرهنگ عربی آمده است: فسقَ الرُّطبُ إذا خرج عن قِشره؛ خرمای تازه فاسق شد؛ یعنی از پوستش خارج شد. پس کسی که گرفتار فسق می شود، گویی لباس زیبای خود را کنار زده و زشتی های درون خویش را آشکار کرده است.

بر اساس همین معنای لغوی است که راغب اصفهانی در تبیین معنای قرآنی آن می نویسد: فَسَقَ فلانٌ : خَرَجَ عن حَجر الشرع؛ فلانی فاسق شد؛ یعنی از محدودیت و سنگ چینی های شریعت بیرون رفت.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 380، ذیل واژه فسق)

امام صادق(ع) در تفسیر مفهوم فسق در آموزه های وحیانی اسلام می فرماید: فَكُلُّ مَعصِيَةٍ مِنَ المَعاصِى الكِبارِ فَعَلَها فاعِلُها أو دَخَلَ فيها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ والشَّهوَةِ والشَّوقِ الغَالِبِ ، فَهُوَ فِسقٌ وفاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الإيمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ ؛ فسق عبارت است از هر نوع نافرمانى خدا و معصيتى كه از معاصى بزرگ باشد و فاعل آن يا كسى كه داخل آن معصيت شده ، به جهت لذّت و شهوت و غلبه تمايلات به اين عمل مبادرت كرده است . اين فعل ، فسق و فاعل آن فاسق است كه به جهت فسق از ايمان خارج است .( تحف العقول : ص ۲۲)

بر همین اساس خداوند در آیه 3 سوره مائده محرمات را بیان کرده و سپس عمل به این محرمات را به عنوان فسق معرفی می کند که رفتاری برخاسته از کفر است؛ یعنی وقتی انسانی گرفتار کفر باشد و وحی و شریعت را نپذیرد، دچار نوعی برآمدگی می شود که پوست و گوشت از هم جدا می شود و ارتباطی میان آن باقی نمی ماند که اصل حفاظت را هم چنان به عهده گیرد. هم مطلب در آیه 121 و 145سوره انعام و 163 و 165 سوره اعراف به روشنی با اشاره به برخی از محرمات روشن شده است.

پس کسی که فسق می ورزد، پوسته مرزها و محدودیت های شرعی را کنار زده و از آن تعدی و تجاوز نموده است. از این روست که هر گناهی را مرتکب می شود و هر زشتی و پستی را انجام می دهد و باکی از هنجارشکنی ندارد. اگر بخواهیم معادلی برای آن در زبان فارسی پیدا کنیم ، شاید واژه «ورآمدگی» بهترین واژه باشد که نتیجه آن «دریدگی» است؛ زیرا این شخص جامه و لباس زیبایی که زشتی های بدن و تن را می پوشاند می درَد و زشتی های تن خویش را آشکار می کند، از همین روست که انسان های «دریده» همه نوع هنجارشکنی دارند.

اگر شما به چیزی که کپک زده و موس کرده توجه کنید می بیند نوعی جدایی میان اجزای آن است که آن پیوستگی سابق را ندارد.

البته از آیات قرآنی از جمله آیه 49 سوره انعام بر می آید که این دریدگی به سبب انکار آموزه های وحیانی و تکذیب آن است. خداوند می فرماید: وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ؛ و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند، به [سزاى‏] آنكه نافرمانى مى‏كردند، عذاب به آنان خواهد رسيد.

پس کسانی که به تکذیب آیات الهی می پردازند، به سبب آن که به دنبال این تکذیب وحی، فسق می ورزند و دریدگی می کنند، گرفتار عذاب الهی می شوند. خداوند در آیه 59 سوره بقره می فرماید: فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ؛ اما كسانى كه ستم كرده بودند، [آن سخن را] به سخن ديگرى- غير از آنچه به ايشان گفته شده بود- تبديل كردند. و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند، به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم.

در این آیه مشخص شده که بر خلاف فرمان الهی سخنی را می گویند زمینه ساز دریدگی و فسق آنان می شود و بر اساس همین فسق و دریدگی گرفتار عذاب آسمانی می شوند. خداوند درباره اصحاب سبت نیز به فسق آنان اشاره می کند که همان دریدگی محدودیت های شرعی با کلاه شرعی درست کردن و دور زدن قانون انجام می گیرد؛ زیرا ماهی را در روز شنبه نمی گرفتند بلکه در آن روز با بستن سدی در برابر ماهی اجازه نمی دادند تا ماهی ها خارج شوند و روزهای دیگر آن ماهی اسیر را می گرفتند تا این گونه بگویند ما شریعت را رعایت کرده و فسق نکردیم؛ در حالی با دریدگی تمام و محدودیت سازی برای ماهی ها، محدودیت های شرعی و محرمات الهی را می شکستند و از پوسته قانون عبور می کردند.(اعراف، آیات 163 تا 165)

خداوند در آیات 33 و 34 سوره عنکبوت به فسق و دریدگی قوم لوط اشاره می کند که حدود عقلی و عقلایی و طبیعی و شرعی را کنار گذاشته و از مرزهای آن عبور کرده و به هم جنس گرایی می پرداختند و فسق و دریدگی جدیدی را در میان موجودات به جا گذاشتند که در تاریخ سابقه نداشت. خداوند می فرماید: إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ؛ ما بر مردم اين شهر(لوط) به [سزاى‏] فسقى كه مى‏كردند، عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.

خداوند در آیات نخست سوره قیامت روشن می کند که علت فجورگرایی مردمان و دریدگی آنان چیزی جز انکار قیامت یا شبهه سازی در آن نیست؛ وقتی کسی معاد و رستاخیز را قبول نداشته باشد و در حساب و کتاب آن روز تشکیک و شبهه کند، به طور طبیعی، در برابر خود هیچ بازخواستی را نمی بیند و به خود اجازه می دهد تا فسق و فجور داشته باشد. خداوند می فرماید: أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ؛ آيا انسان مى‏پندارد كه هرگز ريزه استخوان‏هايش را گرد نخواهيم آورد؟! آرى [بلكه‏] تواناييم كه [خطوط] سر انگشتانش را [يكا يك‏] درست [و بازسازى‏] كنيم، بلكه آدمى مى‏خواهد فراپيش خود را باز کند و دریدگی داشته باشد.(قیامت، ایات 3 تا 5)

پس شبهه کردن در اعتقاداتی چون معاد و رستاخیز و حساب و کتاب آن، برای فجور و دریدگی است؛ یعنی می خواهد «أمام و جلو» و پیش رویش باز باشد و هیچ محدودیت نداشته باشد و با دریدگی و فجور هر کاری را بکند.

البته برخی میان فسق و فجور تفاوتی از نظر لغوی و فرهنگ قرآنی قایل شده و گفته اند: «ان الفسق هوالخروج من طاعه الله بكبيره؛ فسق خارج شدن از طاعت خدا به وسيله انجام گناهان كبيره است» و اما فجور، به معنای پراكنده شدن درمعاصي و گستردگي درگناه است. هم چنین به انجام دهنده «گناه صغيره، فاجره گفته مي شود».( معجم الفروق اللغويه ص405)

باید توجه داشته که واژه فجر به معنای دریدن است؛ زیرا وقتی خورشید ظلمت شب را می درد و فجر صادق و کاذب خودنمایی می کند، این واژه بر آن اطلاق می شود. به هر حال، همان طوری که فسق ورآمدگی و برآمدگی و از دست رفتن پیوستگی اجزا هم چون پوست و گوشت است، فجر دریدگی است؛ و شکی نیست که ورآمدگی و برآمدگی پوست از گوشت باعث می شود تا زمینه آسیب فراهم آید. بر این اساس نتیجه ور آمدگی و برآمدگی در فسق همان دریدگی در فجور است. از این روست که خداوند در آیه 27 سوره نوح از دریدگی و فجار بودن قوم لوط به سبب کفار بودن سخن می گوید؛ زیرا وقتی نسبت به اعتقادات کافر شد، دریدگی در رفتار طبیعی خواهد شد و شخص هیچ محدودیت و مرزی را نمی پذیرد و به بی بند و باری رو می آورد. از این روست که برخی به لازم فجور توجه کرده و آن را به معنای بی بند و باری و هرزگی تعبیر کرده اند.

به نظر می رسد که آیات قرآنی می خواهد به این نکته توجه دهد که فاسق به گونه ای رفتار می کند که شخصیتی منسجم و پیوسته ای ندارد؛ زیرا دست به کارهایی می زند و رفتارهایی دارد که از طبیعت اصلی و فطری او به دور است و فسق خویش جامه هدایت فطری و تکوینی را می کند و تن پوشش هدایت الهی را جدا می سازد و امکان نمی دهد تا این جامه هدایت او را بیاراید و محافظت نماید در حالی کارکرد هر لباس و جامه ای حتی دین محافظت و تزیین و پوششی در برابر زشتی ها است. از همین روست که لباس را همانند سپر و وقایه در برابر فشارها و تهدیدات بیرونی معرفی می کند و می فرماید: وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ؛ و براى شما تن‏پوشهايى مقرر كرده كه شما را از گرما حفظ مى‏كند، و تن‏پوشهايى كه شما را در سختی و جنگتان حفظ و حمايت مى‏نمايد (نحل، آیه 81)؛ و درجایی دیگر می فرماید: يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ؛ اى فرزندان آدم، در حقيقت، ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه بدن ها و عورتهاى شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است، و بهترين جامه، [لباس‏] تقوا است. اين از نشانه‏هاى [قدرت‏] خداست، باشد كه متذكّر شوند.(اعراف، آیه 26) بر همین اساس، زن و شوهر نسبت به هم چنین حالتی دارند که هم حافظ از سختی و زشتی و هم موجب زیبایی آدمی است: أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛ در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد.(بقره، آیه 187)

البته باید توجه داشت که فسق تنها نسبت به محرمات نیست؛ زیرا ترک واجب خود نیز محرمات است؛ پس کسی که واجبی را نیز ترک می کند، یعنی از حدود و مرزهای تعیین شده شریعت عبور کرده است. از این روست که خداوند درباره ابلیس که از فرمان سجده سرباز زد و استکبار ورزید و عصیان نمود نیز می فرماید: وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا؛ و [ياد كن‏] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه‏]- جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه‏] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. آيا [با اين حال،] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى‏گيريد، و حال آنكه آنها دشمن شمايند؟ و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند.(کهف، آیه 50)

در آیات و روایات مصادیق بسیاری برای فسق بیان شده که برخی از آن ها در همین آیات پیش گفته آمده است. از جمله مصادیق فسق می توان به سبّ و دشنام به مومن اشاره کرد. پيامبر صلى الله عليه و آله می فرماید: سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ و قِتالُهُ كُفرٌ و أكلُ لَحمِهِ مِن مَعصيَةِ اللّه؛ ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگيدن با او كفر و خوردن گوشت او (غيبت كردن از وى) معصيت خداست.(بحار الأنوار، ط-بیروت، ج 72 ، ص 148، ح 6 ؛ من لایحضره الفقیه ج 4 ، ص 418 ، ح 5913)

آثار فسق

در آیات قرآنی و روایات معصومان(ع) آثاری برای فسق و ورآمدگی رفتاری که نوعی هنجارشکنی است، بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

  1. طرد اجتماعی : فاسق به سبب آن که هنجارشکنی می کند، می بایست از توده مردم دور شود. این طرد اجتماعی به ویژه در کسانی که هنجارشکنی در آنان به عنوان یک رویه و منش در آمده ضروری است؛ زیرا حضور آنان در جامعه موجب می شود تا دیگران نیز آلوده شوند. از سوی دیگر ، طرد اجتماعی موجب می شود تا شاید آنان به خود آیند و به تغییر منش و رویه خویش بپردازند. از آن جايي كه فسق و فجور عامل مهمي در نابودي و فروپاشي جامعه است (بقره، آیه 59 و اعراف، آیه 165 و اسراء، آیه 16) خداوند، نسبت به فاسقان سخت گيري هاي خاص را اعمال كرده است. براساس آيه 59 مائده مي توان دريافت كه فسق، عامل خشم الهي و انتقال از فاسقان است؛ زيرا خداوند برخي از اهل كتاب را به سبب فسق ايشان، در همين دنيا مجازات كرده و از آنها انتقام ستانده است. انسان فاسق در جامعه مطرود است. اين طرد اجتماعي گاه به شكل محروميت از برخي از حقوق شهروندي خودنمايي مي كند. از جمله اينكه در دادگاه ها و مانند آن، گواهي و شهادت فاسق پذيرفته نمي شود و اگر خبري بدهد، متوقف به تحقيق و پژوهش در صحت و سقم آن است. (حجرات، آیه 6) فاسق ازنظر اجتماعي كسي است كه شخصيتش ساقط شده و به عنوان يك شهروند معمولي با او مواجه نمي شوند. از اين رو وي را همانند ديگر مؤمنان در يك كفه ترازو قرار نمي دهند، بلكه فاسق در كفه اي و مؤمن در كفه اي ديگر قرار مي گيرد. اين مرزبندي ميان فاسق و غير فاسق، به نوعي مرزبندي در حقوق شهروندي و بهره گيري از آن است. (سجده، آیه 18) ازنظر اسلام كساني كه فاسق هستند، از بسياري از حقوق شهروندي خود بي بهره مي شوند. از جمله اينكه خرده گيري و عيب جويي از آنها جايز است و گناه و جرم حساب نمي شود؛ زيرا خود شخص، شخصيت اجتماعي و حقوق طبيعي اجتماعي خودش را از ميان برده و اجازه داده است تا مورد طعن و خرده گيري و عيب جويي ديگران قرار گيرد. (مائده، آيه59 و نيز روح المعاني، ج4، جزء6، ص253) امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید: إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَ لا غيبَةَ؛ هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.(امالی، صدوق، ص 39 ؛ بحارالأنوار، ط –بیروت، ج 72 ، ص 253، ح 32 ) فسق همچنين موجب مي شود تا مؤمنان مجاز به خشم گيري بر فاسقان باشند؛ چنانكه خداوند فسق اهل كتاب را عامل خشم و غضب مسلمانان نسبت به آنان دانسته است. (مائده، آيه59 و نيز مجمع البيان، ج3و4، ص330) كساني كه فاسق هستند جايز است كه مسلمانان آنان را طرد كرده و روابط خود را با آنها از هم بگسلند. حتي بر خويشان است كه روابط فاميلي خود را با فاسقان كاهش داده و يا قطع پيوند و رحم كنند. (بقره، آيات26 و 27 و نيز توبه، 7و 8) فسق عامل بسياري از بدبختي هاي شخص در دنيا و آخرت است؛ زيرا فاسق ازنظر شهروندي انساني غيرسالم تلقي شده و از بسياري از حقوق محروم مي گردد به گونه اي كه در جامعه نمي تواند پست ها و مناصبي را در اختيار گيرد، چنان كه در آخرت نيز از رضوان الهي و مغفرت محروم خواهد شد (توبه، 77 تا 80 و نيز 96 و منافقون، 6) اين افراد مورد لعن و نفرين قرار مي گيرند (مائده، 24 و 25) و در دنيا و آخرت ذليل و خوار خواهند بود. (احقاف، 20 و حشر، 5) پيامبر صلى الله عليه و آله نیز به طرد اجتماعی فاسقان اشاره کرده و حتی هم نشینی و غذا گرفتن از آنان را منع می کند و می فرماید: لَا تَأْكُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِينَ؛ غذاى مردم فاسق را نخور.(مجموعه ورام ج 2 ، ص 61 ؛ امالى، طوسى) ص ‏535 ؛ مکارم الاخلاق، ص 466 ) شاید علت این منع آن باشد که فاسق به حلال و حرام توجهی ندارد و خوردن مال ایشان موجب می شود تا شخص گرفتار حرام خواری شود که آثار حرام خواری خیلی سنگین و خطرناک است؛ چرا که دشمنان امام حسین(ع) و قاتلان ایشان را همین حرام خواران تشکیل می دادند که لقمه های حرام به چنین شقاوتی کشانده بود.
  2. از دست رفتن ایمان: برخی از گناهان است که ایمان را از دل آدمی بیرون می برد و نور ایمان می رود و ظلمت کفر جایگزین آن می شود. پیامبر خدا(ص) می فرماید: اِنَّ المَعَاصِیَ یَستَولی بِهَا الخِذلَانُ عَلَی صَاحِبِهَا حَتَّی تُوقِعَهُ بِمَا هُوَ اَعظَمُ مِنهَا؛ به وسیله گناهان، خذلان (و سلب توفیق) بر گنهکار مستولی می شود تا جایی که او را در گناهان بزرگ تر می اندازد. از جمله گناهانی که نور ایمان را از دل آدمی بیرون می برد، فسق است. امام صادق عليه السلام می فرماید: قَدْ يَخْرُجُ مِنَ الْإِيمَانِ بِخَمْسِ جِهَاتٍ مِنَ الْفِعْلِ كُلُّهَا مُتَشَابِهَاتٌ مَعْرُوفَاتٌ الْكُفْرُ وَ الشِّرْكُ وَ الضَّلَالُ وَ الْفِسْقُ وَ رُكُوبُ الْكَبَائِر؛ بى ‏گمان بنده به سبب يكى از پنج كار كه همگى مانند هم و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى ‏شود: كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر.(تحف العقول، ص 330 )
  3. جواز غیبت: چنان که در طرد اجتماعی گفته شد، فسق موجب می شود تا جواز غیبت نسبت به فاسق صادر شود. اصولا کسی که خودش علنی و آشکار گناه می کند و هنجارشکنی می کند، سر و رازی ندارد که لازم باشد مخفی بماند. بنابراین، چون فاسق حرمت و احترام خودش را نگه نمی دارد، بر دیگران نیست که حرمت حریم و احترام او را نگه دارند. از این روست که غیبت پشت سر فاسق و هنجارشکن جایز است ؛ زیرا حرمتی برای خود قایل نیست تا دیگران به آن احترام بگذارند. از این روست که پيامبر صلى الله عليه و آله می فرماید: أَرْبَعَةٌ لَيْسَ غِيبَتُهُمْ غِيبَةً الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ وَ الْإِمَامُ الْكَذَّابُ إِنْ أَحْسَنْتَ لَمْ يَشْكُرْ وَ إِنْ أَسَأْتَ لَمْ يَغْفِرْ وَ الْمُتَفَكِّهُونَ بِالْأُمَّهَات‏ وَ الْخَارِجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ الطَّاعِنُ عَلَى أُمَّتِي الشَّاهِرُ عَلَيْهَا بِسَيْفِهِ؛ چـهار كسند كـه غيبت كردن از آنها غـيبت نيست : فاسقى كه فسق خود را آشكار مى ‏سازد، پيشواى دروغگويى كه اگر خوبى كنى، سپاسگزارى نمى‏ كند و اگر بدى كنى، نمى‏ بخشد، كسانى كه از سر خنده و شوخى فحش مادر مى‏ دهند و كسى كه از جماعت مسلمانان كناره گيرد و بر امّت من عيب گيرد و به روى آنها شمشير كشد.(بحار الأنوار، ط-بیروت، ج 72 ، ص 261 ، ح 64 ؛ نوادر، راوندی، ص 18 ، 19)
  4. ترک مصاحبت : در طرد اجتماعی به این مورد نیز اشاره شده است. اما برای تاکید بیش تر آن را جدا گانه نیز ذکر می کنیم تا معلوم شود که فسق تا چه اندازه خطرناک است که انسان باید از هر گونه دوستی و مصاحبت و هم سخن و همراهی با این افراد خودداری کند. امیرمومنان امام على عليه السلام می فرماید: اِحذَرْ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ و الفُجّارِ و الُمجاهِرِينَ بِمَعاصِي اللّه؛از همنشينى با افراد فـاسـق و فاجر و متظاهر به معاصى خدا دورى كن.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 433 ، ح 9883) امیرمومنان امام على عليه السلام در تعلیل این فرمان و نهی می فرماید: إيّاكَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ؛ فإنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ؛ از همنشينى با فاسقان دورى كن ؛ زيرا بدى به بدى مى ‏پيوندد.(بحار الأنوار، ط-بیروت، ج 71، ص 199، ح 36 ؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 460 ، نامه 69)
  5. بازداشت و حبس عالمان فاسق : از دیگر آثار و احکام فسق و فاسق ، محبوس کردن هنجارشکن است. امیرمومنان امام على عليه السلام می فرماید: يَجِبُ على الإمامِ أنْ يَحْبِسَ الفُسّاقَ مِن العُلَماءِ، و الجُهّالَ مِن الأطِبّاءِ، و المَفالِيسَ مِن الأكْرِياءِ؛ بر امام واجب است كه علماى فاسق و پزشكان نادان و كرايه كنندگان بى چيز و ورشكسته را بازداشت كند.(من لا یحضره الفقیه ج 3، ص 31، ح 3266 – تهذیب الاحکام، تحقیق خرسان، ج 6 ، ص 319 ، ح 85) شاید بتوان گفت که حضور هنجارشکنانی به ویژه کسانی که دانشمند هستند، در جامعه بسیار خطرناک تر از هنجارشکنان و فاسقان عادی است؛ زیرا آنان با علم خویش به توجیه و شبهه سازی اقدام می کند و زمینه را برای گسترش فرهنگ فسق و فجور و هنجارشکنی فراهم می اورند. از سوی دیگر ، عالمان و دانشمندان در جامعه از جایگاه و اعتبار اجتماعی برخوردار بوده و مردم آنان را به عنوان دیگران مهم و سرمشق و اسوه خویش قرار می دهند و از آنان پیرو می کنند. بنابراین، بازداشت و حبس آنان می تواند جلوی تقویت این رویه هنجارشکنی و گسترش آن را بگیرد.
  6. رد شهات و گواهی فاسق: در بحث طرد اجتماعی بر اساس آیات قرآنی بیان شد که شهادت وگواهی فاسق قبول نمی شود. در باره خبر فاسق آمده است که باید تحقیق شود تا معلوم گردد راست است یا نه؟ در حقیقت اصل خبر او تنها منشای تحقیق است نه حکم و اما حکم بر اساس تحقیقی خواهد بود که انجام می گیرد. پس در اصل خبر فاسق هیچ ارزش خبری در جهت نفی و اثبات ندارد جز علیه خودش ندارد؛ زیرا «اقرار العقلاء علی انفسهم جایز؛ یعنی اقرار خردمندان علیه خودشان پذیرفته می شود. امام صادق عليه السلام می فرماید: لَا أَقْبَلُ شَهَادَةَ الْفَاسِقِ إِلَّا عَلَى نَفْسِهِ؛ شهادت فاسق را جز بر ضدّ خودش نمى‏پذيرم.(كافي، ط-الاسلامیه، ج 7، ص 395، ح 5 ؛من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 50 ، ح 3306)
  7. عذاب دنیوی: خداوند در ایات قرآنی از جمله آیات 163 تا 165 سوره اعراف بیان کرده است که فاسقان را به سبب فسق ایشان در همین دنیا عذاب کرده که بوزینه شدن اصحاب سبت یکی از این دسته عذاب های الهی نسبت به فاسقان است.
  8. آتش دوزخ: خداوند می فرماید: وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ؛ و اما كسانى كه فسق ورزیده و نافرمانى كرده‏اند، پس جايگاهشان آتش است. هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند، در آن بازگردانيده مى‏شوند و به آنان گفته مى‏شود: «عذابِ آن آتشى را كه دروغش مى‏پنداشتيد بچشيد.»(سجده، ایه 20) همین حکم در آیه 20 سوره احقاف برای فاسقان بیان شده و به آنان وعده آتش دوزخ داده شده است.
  9. ترک دوستی : همان طوری که در طرد اجتماعی و نیز مصاحبت با فاسقان آمده باید از هر گونه ارتباط با این دسته از مردم خودداری شود. لقمان علیه السلام نیز می فرماید: يَا بُنَيَّ مُعَادَاةُ الْمُؤْمِنِينَ خَيْرٌ مِنْ مُصَادَقَةِ الْفَاسِق‏؛ اى پسرم! دشمنى با مؤمنان، از دوستى با فاسق، بهتر است.(اختصاص ص 338 )

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا