اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و آثار خشم و غضب و مهار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

غضب حالتی هیجانی است که بازتاب های فیزیکی نیز در چهره و رفتار آدمی به جا می گذارد. تاثیر عامل خشم و غضب بر روان آدمی چنان زیاد است که از نظر زیستی و فیزیکی و رفتاری بر آدمی تاثیر می گذارد. غضب به عنوان قوه دافعه همانند شهوت که قوه جاذبه است، نقش کلیدی در زندگی انسان در دنیا دارد؛ زیرا موجب دفع عواملی خطرناک از انسان شده و امنیت را برای آدمی تامین می کند؛ اما هماره غضب در زمانی مفید و سازنده است که بر اساس اعتدال و به دور از افراط و تفریط باشد؛ زیرا افراط در آن موجب می شود تا امارت عقل به اسارت تبدیل شود و تفریط در غضب نیز موجب می شود که امنیت انسان با خطر مواجه شود و زندگی انسان تهدید شود. بنابراین شناخت علل و عوامل غضب و چگونگی مدیریت و مهار آن در راستای حفظ اعتدال ضروری است.

خشم و غضب ممدوح و مذموم

چنان که گفته شد، قوای شهوانی و غضبانی از مهم ترین ابزارهای زیستی بشر در دنیا است؛ اما باید مهار و مدیریت شود. از این رو، در ادبیات و فرهنگ اسلامی از خشم ستوده و ناستوده و غضب ممدوح و مذموم سخن به میان آمده است. ابو حامد غزالى مى نويسد: اين نيرو ـ يعنى نيروى خشم ـ در مرحله اول و ابتدايى به سه گونه در مردم ظهور مى كند: تفريط و افراط و اعتدال. تفريط، عبارت است از فقدان اين نيرو يا ضعف آن. و اين خصلتى نكوهيده است و به چنين كسى مى گويند: شخص بى حميت. از همين رو گفته شده است: كسى كه موجبات خشم او فراهم آيد و با اين حال خشمگين نشود، خر است! بنا بر اين، كسى كه نيروى غيرت و خشم را بكلّى فاقد باشد، شخصى است بسيار ناقص. خداوند صحابه را به داشتن خشم و خشونت توصيف كرده و فرموده است: «أشِدّاءُ على الكُفّارِ؛ با كافران سختگير و خشنند». (فتح، آیه 29) و نیز فرموده است: «يا أيّها النبيُّ جاهِدِ الكُفّارَ و المنافقينَ و اغلُظْ عليهم؛ اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت گير.»( توبه، آیه 73 ) سختگيرى و خشونت از آثار نيروى غيرت و خشم است. افراط آن است كه اين صفت بر وجود شخص چيره گردد، تا جايى كه از قلمرو حاكميت عقل و دين و فرمانبردارى آنها خارج شود…. خشم پسنديده آن خشمى است كه منتظر اشاره عقل و دين باشد و هر جا كه غيرت اقتضا كند، بر انگيخته شود و هر جا بردبارى پسنديده باشد، آرام گيرد و نيروى خشم خود را در حدّ اعتدال نگه دارد.(المحجّة البيضاء، فیض کاشانی: ج 5،ص 296 ـ 299.)

از جمله موارد خشم و غضب پسندیده می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. ضد عاصیان: امام على عليه السلام ـ در نامه اى به مصريان آن گاه كه مالك اشتر را به آن جا مامور کرد، نوشت: مِن عبدِ اللّهِ عليٍّ أميرِ المؤمنينَ، إلَى القَومِ الذينَ غَضِبُوا للّهِ حِينَ عُصِيَ في أرضِهِ، و ذُهِبَ بِحَقِّهِ؛ از بنده خدا على امير مؤمنان، به مردمى كه چون خداوند در زمينش نافرمانى شد و حقش پايمال گشت، براى او به خشم آمدند.( نهج البلاغة: الكتاب38.) در روایت است: حكي عن أبي ذرّ رضوان اللّه عليه أنّه لمّا أخرجه معاوية من الشام خرج معه ناس إلى دير المُرّان، فَودّعهم و وصّاهم ـ إلى أن قال ـ: أيُّها الناسُ، اجمَعُوا مَع صَلاتِكم و صَومِكُم غَضَبا للّهِ عَزَّ و جلَّ إذا عُصِيَ في الأرضِ، و لا تُرضُوا أئمَّتَكُم بِسَخَطِ اللّهِ، و إن أحدَثُوا ما لا تَعرِفُونَ فَجانِبُوهم و أزرُوا علَيهِم و إن عُذِّبتُم و حُرِمتُم و سُيِّرتُم حتّى يَرضَى اللّهُ عَزَّ و جلَّ؛ نقل شده است كه وقتى معاويه ابوذر ـ رضوان اللّه عليه ـ را از شام بيرون كرد، عده اى از مردم تا دير المران با او همراهى كردند و در آن جا ابوذر با آنان خداحافظى كرد و سفارشهايى نمود، از جمله گفت: اى مردم! در كنار نماز و روزه خود، براى خداوند عزّ و جلّ نيز، هرگاه كه در زمين نافرمانى شود، به خشم آييد و پيشوايان خود را به بهاى خشمگين كردن خدا خشنود مسازيد و اگر كارى پديد آوردند كه براى شما آشنا نيست از ايشان دورى ورزيد و از كارشان خرده گيرى كنيد، هر چند شكنجه بينيد و محروم شويد و تبعيد گرديد، تا آن كه خداوند عزّ و جلّ خشنود شود…(الأمالي للمفيد:ص 163، حدیث 4.)

2. عهد شکنان: امام على عليه السلام ـ به ياران خود ـ فرمود: و قد تَرَونَ عُهودَ اللّهِ مَنقوضَةً فلا تَغضَبُونَ، و أنتُم لِنَقضِ ذِمَمِ آبائكُم تَأنَفُونَ !؛ شما پيمانهاى خدا را شكسته مى بينيد اما به خشم نمى آييد، در حالى كه از شكسته شدن پيمانهاى پدرانتان به غيرت مى آييد و ناراحت مى شويد!(نهج البلاغة: الخطبة 106.)

3. برای حق خواهی و حق طلبی: امام على عليه السلام می فرماید: كانَ صلى الله عليه و آله لا يَغضَبُ للدنيا، فإذا أغضَبَهُ الحقُّ لَم يَعرِفْهُ أحَدٌ و لم يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَيءٌ حتّى يَنتَصِرَ لَهُ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى دنيا به خشم نمى آمد اما هرگاه حق او را به خشم مى آورد، هيچ كس او را نمى شناخت و هيچ چيز نمى توانست جلو خشم او را بگيرد تا آن گاه كه انتقام [حق را] مى گرفت. (المحجّة البيضاء: ج 5، ص 303.)

4. جهاد علیه باطل: امام على عليه السلام می فرماید: مَن أحَدَّ سِنانَ الغَضَبِ للّهِ سبحانَهُ، قَوِيَ على أشدّاءِ الباطِلِ؛ هر كس سر نيزه خشم را به خاطر خداوند سبحان تيز كند، بر نيروهاى باطل چيره شود. (غرر الحكم: 8750.)

5. ضد فاسقان و رضایت خدا: هم چنین امام على عليه السلام می فرماید: مَن شَنِئ الفاسِقينَ و غَضِبَ للّهِ، غَضِبَ اللّهُ لَهُ و أرضاهُ يومَ القِيامَةِ؛ هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند. (نهج البلاغة: )

6. در راه خدا: امام على عليه السلام ـ آنگاه كه عثمان ابوذر را به ربذه تبعيد كرد در وداع ایشان حاضر شد و فرمود: يا أبا ذَرٍّ، إنّك إنّما غَضِبتَ للّهِ عَزَّ و جلَّ، فَارجُ مَن غَضِبتَ لَهُ، إنّ القَومَ خافُوكَ على دُنياهُم و خِفتَهُم على دِينِكَ، فَأرحَلُوكَ عَن الفِناءِ و امتَحَنُوكَ بالبَلاءِ، و و اللّهِ لو كانَتِ السماواتُ و الأرضُ على عَبدٍ رَتقا ثُمّ اتَّقَى اللّهَ عَزَّ و جلَّ جَعَلَ لَهُ مِنها مَخرَجا، فلا يُؤنِسْكَ إلاّ الحَقُّ، و لا يُوحِشْكَ إلاّ الباطِلُ؛ اى ابوذر! تو به خاطر خدا خشم گرفتى. پس به همان كسى كه از بهر او به خشم آمدى اميدوار باش. اين جماعت بر دنياى خويش از تو ترسيدند و تو بر دين خود از آنها ترسيدى. از اين رو، تو را از خانه ات كوچاندند و به رنج و سختيت در افكندند. به خدا سوگند، اگر آسمانها و زمين بر روى بنده اى بسته باشد اما اين بنده تقواى خدا در پيش گيرد، خداوند براى او برونشوى مى گشايد. پس، با چيزى جز حق همدم مشو و از چيزى جز باطل مگريز (الكافي: 8، 206، 251.)

7. امر به معروف و نهی از منکر: امام زين العابدين عليه السلام می فرماید: قالَ موسى بنُ عمرانَ عليه السلام: يا ربِّ، مَن أهلُكَ الذينَ تُظِلُّهُم في ظِلِّ عَرشِكَ يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّكَ ؟ فَأوحَى اللّهُ إلَيهِ:… و الذينَ يَغضَبُونَ لِمَحارِمي إذا استُحِلَّت مِثلَ النِّمِرِ إذا جُرِحَ!؛ موسى عليه السلام به خداوند عرض كرد: پروردگارا! كيستند آن كسان تو كه در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه تو نيست آنها در سايه عرش تو هستند؟ خداوند به او وحى فرمود:… و كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمناك مى شوند! (وسائل الشيعة: 11، 416، 3.)

8. ضد بدی: امام كاظم عليه السلام می فرماید: مَن لَم يَغضَبْ في الجَفوَةِ، لَم يَشكُرْ فِي النِّعمَةِ؛ كسى كه از بدى ديدن به خشم نيايد، از خوبى ديدن سپاس نگزارد. (بحار الأنوار: 73، 264، 10. ) 9. ضد اهانت و توهین: امام كاظم عليه السلام می فرماید: مَن لَم يَجِدْ لِلإساءَةِ مَضَضا لم يَكُن لِلإحسانِ عِندَهُ مَوقِعٌ؛ كسى كه هرگاه به او بدى شود، ناراحتى در خود نيابد، خوبى كردن به او نيز در نظرش ارزشى ندارد. (بحار الأنوار: 74، 198، 34.)

خشم افراطی و ناپسند

غضب و خشم افراطی اخگر فروزانی است که شیطان از آن بهره می گیرد و بر عقل آدمی مسلط می شود. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: الغَضَبُ جَمرَةٌ مِن الشيطانِ؛ خشم، اخگرى از شيطان است.( بحار الأنوار: 73، 265، 15.)

نشانه های خشم و غضب خود بیان می کند که خشم و غضب چه تاثیر سوء و بدی بر تن و روان آدمی به جا می گذارد. به عنوان نمونه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ضمن هشدار نسبت به غضب و خشم می فرماید: ألا و إنَّ الغَضَبَ جَمرَةٌ في قَلبِ ابنِ آدمَ، أ ما رَأيتُم إلى حُمرَةِ عَينَيهِ و انتِفاخِ أوداجِهِ ؟! فَمَن أحَسَّ بِشيءٍ مِن ذلكَ فَلْيَلصَقْ بالأرضِ؛ بدانيد كه خشم اخگرى است در دل فرزند آدم. مگر نمى بينيد كه چشمانش سرخ مى شود و رگهاى گردنش باد مى كند. هر كس احساس كرد كه به خشم در آمده است، بايد به زمين بچسبد و بنشيند.( الترغيب و الترهيب: 3، 448، 10.) از همین روست که امیرمومنان امام على عليه السلام نیز به تاثیر زیانبار خشم بر دل و قلب می فرماید: الغَضَبُ نارُ القُلوبِ؛ خشم، آتش دلهاست.( غرر الحكم: 965.)

بی گمان وقتی دل آتشین شود، قوه ادراکی و فهم آدمی تحلیل می رود و ناتوان می شود و انسان از مسیر شناختی و رفتاری درست باز می ماند؛ زیرا قلب مرکز و مسئول ادارک و فهم بشر و عواطف و احساسات آدمی است. خداوند می فرماید: أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛ آيا در زمين گردش نكرده‏ اند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند در حقيقت چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينه‏ هاست كور است. (حج، آیه ۴۶) بنابراین، مدیریت و مهار آن به معنای مدیریت عقلانی نفس خواهد بود.

امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ، مَن كَظَمَهُ أطفَأها، و مَن أطلَقَهُ كانَ أوَّلَ مُحتَرِقٍ بها؛ خشم، آتشى فروزان است. هر كس خشم خود را فرو خورد، اين آتش را خاموش كرده است و هر كس جلو آن را رها كند، پيش از هر كس، خودش در آن آتش مى سوزد.( غرر الحكم: 1787.) امام باقر(ع) می فرماید: إنَّ هذا الغَضَبَ جَمرَةٌ مِن الشيطانِ تَتَوَقَّدُ في قَلبِ ابنِ آدمَ، و إنّ أحَدَكُم إذا غَضِبَ احمَرَّت عَيناهُ، و انتَفَخَت أوداجُهُ، و دَخَلَ الشيطانُ فيهِ؛ براستى كه اين خشم، اخگرى از شيطان است كه در دل فرزند آدم برافروخته مى شود. هرگاه فردى از شما عصبانى مى شود، چشمانش سرخ مى گردد و رگهاى گردنش باد مى كند و شيطان به درون او راه مى يابد.( بحار الأنوار: 73، 267، 21.) امیرمومنان نیز به حارث همدانی می نویسد که غضب از لشکریان شیطان است: و احذَرِ الغَضَبَ؛ فإنّهُ جُندٌ عَظيمٌ مِن جُنودِ إبليسَ؛ از خشم بپرهيز كه آن لشكرى بزرگ از سپاه شيطان است.( نهج البلاغة: الكتاب69.) و در جایی دیگر به عبدالله بن عباس نیز می فرماید: إيّاكَ و الغَضَبَ؛ فإنّهُ طَيرَةٌ مِن الشيطانِ؛ از خشم بپرهيز كه آن سبك مغزى است و از سوى شيطان.( نهج البلاغة: الكتاب 76.)

این که خشم و غضب از لشکریان شیطان دانسته شده، به سبب آن است که عقل آدمی را در اختیار می گیرد و موجبات رفتاری می شود که نشانه بی خردی و سبک مغزی است به طوری که شخص بیهوده و غیر حکیمانه رفتار را در پیش می گیرد. از این رو، کسی که گرفتار خشم است باید او را مجنون و دیوانه ای خواند که عقل خویش را به جنون از دست داده و از حالت انسانی و رفتار عقلایی و خردمندانه خارج شده است. از این روست که امیرمومنان(ع) خشم را نوعی از جنون و دیوانگی می داند که تحت تاثیر شیطان جنی است. ایشان می فرماید: الحِدَّةُ ضَربٌ مِن الجُنونِ لأنَّ صاحِبَها يَندَمُ، فإن لَم يَندَمْ فَجُنُونُهُ مُستَحكِمٌ؛ خشم و تندى، نوعى از ديوانگى است؛ زيرا صاحب آن پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود، ديوانگيش قطعى است.( نهج البلاغة: الحكمة 255.) در جایی دیگر نیز می فرماید: إيّاك و الغَضَبَ، فَأوَّلُهُ جُنونٌ و آخِرُهُ نَدَمٌ؛ زنهار از خشم؛ زيرا آغاز آن ديوانگى و انجامش پشيمانى است.( غرر الحكم: 2635.)

پس کسی که دچار خشم و غضب می شود و آن را مهار و مدیریت نمی کند در حقیقت ریشه عقلانیت و خردورزی را در خود می سوزاند و زحمات خویش را هدر می دهد و از راه درست و راست دور می شود. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الغَضَبُ يُفسِدُ الألبابَ، و يُبعِدُ مِن الصَّوابِ؛ خشم، خردها را تباه مى گرداند و از جاده صواب دور مى سازد.( غرر الحكم: 1356.)

بنابراین، تصمیم و رفتاری که در حالت غضب و خشم گرفته می شود، فاقد صواب و درستی است؛ چنانکه امام علی(ع) می فرماید: أقدَرُ الناسِ علَى الصَّوابِ مَن لَم يَغضَبْ؛ تواناترين مردم در تشخيصِ درست، كسى است كه خشمگين نشود.( غرر الحكم: 3047.) چنان که گفته شد، هر چه عامل غضب شدیدتر باشد، خشم و غضب نیز شدیدتر خواهد بود به طوری که عقل تحت سلطه و چیرگی هواهای غضبانی نفس در می آید و نور آن خاموش و قدر تشخیص حق از باطل و خیر و شر از دست می رود.

امام علی (ع) نسبت به این امر هشدار داده و می فرماید: شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَيِّرُ المَنطِقَ، و تَقطَعُ مادَّةَ الحُجَّةِ، و تُفَرِّقُ الفَهمَ؛ شدّت خشم، نحوه سخن گفتن را تغيير مى دهد و ريشه برهان و دليل را قطع مى كند و فهم را از هم مى گسلد. (بحار الأنوار: 71، 428، 78.)

بنابراین، چنین شخصی دیگر مالک عقل و نفس خود نخواهد بود، بلکه امارت و فرماندهی از عقل گرفته و به هواهای نفسانی و غضبانی سپرده می شود. امیرمومنان علی(ع) در این باره می فرماید: مَن لَم يَملِكْ غَضَبَهُ لَم يَملِكْ عَقلَهُ؛ هر كه مالك خشم خويش نباشد، مالك خِرد خويش نخواهد بود.( الكافي: 2، 305، 13.)

آثار و کارکردهای غضب و خشم افراطی

برای این که نقش منفی غضب افراطی در زندگی دانسته و زمینه برای مهار و مدیریت آن فراهم شود، لازم است تا آثار و کارکردهای خشم افراطی دانسته شود. برخی از آثار و کارکردهای غضب و خشم افراطی عبارتند از:

1. کلید شرور: خشم و غضب کلید همه بدی ها و شرارت ها است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ به مردى كه از آن حضرت اندرزى خواست فرمود: لا تَغضَبْ، قالَ: فَفَكَّرتُ حِينَ قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما قالَ، فإذا الغَضَبُ يَجمَعُ الشَّرَّ كُلَّهُ؛ خشمگين مشو. آن مرد مى گويد: من در سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انديشه كردم. ديدم كه خشم فراهم آورنده همه بديهاست.( الترغيب و الترهيب: 3، 445، 2.) امام صادق عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّ؛ خشم، كليد هر بدى است.( الكافي: 2، 303، 3.)

2. فساد ایمان: هر چیزی عامل فسادی دارد. عامل فساد ایمان، غضب و خشم افراطی است. امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ يُفسِدُ الإيمانَ كما يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ؛ خشم، ايمان را تباه مى كند همان گونه كه سركه عسل را. ( بحار الأنوار: 73، 267، 22.)

3. برانگیختگی کینه های نهفته: خشم و غضب افراطی موجب می شود تا کینه های نهان بر انگیخته شود و شخص رسوا. امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ يُثِيرُ كَوامِنَ الحِقدِ؛ خشم، كينه هاى نهفته را بر مى انگيزد.( غرر الحكم: 2164.)

4. شر و بدی: اصولا خشم و غضب خودش شر و بدی است و نمی توان آن را خیر دانست؛ البته چنان که گفته شد، مراد خشم و غضب افراطی است، وگرنه خشم و غضب عامل و موجب امنیت انسان و دفع خطرات از اوست. امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ شَرٌّ إن أطَعتَهُ دَمَّرَ؛ خشم، شرّ است، اگر از آن فرمان برى ويران مى كند.( غرر الحكم: 1220.)

5. بی خردی و سبکسری: انسان باید بر اساس خرد و عقلانیت رفتار کند؛ اما غضب اجازه نمی دهد تا عقل امارت داشته باشد و به تعبیر امیرمومنان (ع) این هواهای نفسانی یعنی قوه شهوت و غضب است که مدیریت و مهار نفس را به عهده دارد: وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ؛ چه بسیار هوى و هوس هایى که عقل ها را تحت سلطه خود در آورده و آن ها را اسیر کرده است. (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 211.) بر این اساس امام على عليه السلام هشدار می دهد که غضب افراطی می توانند موجب سبکسری فرد شود و عقل از توش و توان بیافتد. ایشان می فرماید: الغَضَبُ مَركَبُ الطَّيشِ؛ خشم، مَركب سبكسرى است.( غرر الحكم: 808.) این که گفته شد مراد از غضب، افراط در غضب است؛ از سخن دیگر امام على عليه السلام دانسته می شود؛ زیرا ایشان می فرماید: بِكَثرَةِ الغَضَبِ يكونُ الطَّيشُ؛ از خشمِ بسيار است كه سبكسرى سر مى زند.( غرر الحكم: 4264.) این کثرت ممکن ناظر به کمیت و تکرار غضب باشد که خود بیانگر ناتوانی از مدیریت عقلانی است و نیز می تواند ناظر به کیفیت غضب باشد که غضب افراطی مراد است.

6. پستی و عیب نما: از دیگر آثاری که برای خشم و غضب بیان شده، پستی امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ يُردِي صاحِبَهُ و يُبدِي مَعايِبَهُ؛ خشم، صاحب خود را نابود مى كند و عيبهايش را آشكار مى سازد.(غرر الحكم: 1709.)

7. شتاب مرگ و عامل هلاکت: غضب و خشم بیش ترین فشار را بر آدمی وارد می سازد و موجب خون سوزی می شود. از این رو، موجب سکته و بسیاری از بیماری ها و شتاب و سرعت مرگ به سوی خشمگین است. امام على عليه السلام می فرماید: مَن أطلَقَ غَضَبَهُ تَعَجَّلَ حَتفَهُ؛ هر كه عنان خشم خود را رها كند، مرگش شتاب گيرد.( غرر الحكم: 4417.) و نیز می فرماید: امام على عليه السلام: إنّكم إن أطَعتُم سَورَةَ الغَضَبِ أورَدَتكُم نِهايَةَ العَطَبِ؛ اگر از تندى خشم فرمان بريد، شما را به نقطه پايان هلاكت برد.( غرر الحكم: 3855.)

8. دور کننده خیر: امام على عليه السلام می فرماید: بِئسَ القَرِينُ الغَضَبُ: يُبدِي المَعائبَ، و يُدنِي الشَّرَّ، و يُباعِدُ الخَيرَ؛ چه بد همنشينى است خشم: عيبها را بر ملا مى كند، بدى را نزديك مى آورد و خوبى را دور مى گرداند. (غرر الحكم: 7948.)

9. پست ترین خویشاوندی: انسان با انتساب به نسب خوب بلند و با نسبت بد پست می شود. شاید غضب از بدترین نسبت ها و خویشاوندی هایی است که آدمی را پست و خوارتر می کند. امام على عليه السلام می فرماید: لا نَسَبَ أوضَعُ مِن الغَضَبِ؛ هيچ اصل و نسبى پست تر از خشم نيست.( الأمالي للصدوق: 399، 515.)

10. عقوبت: برخی از رفتارها و اخلاق ها نخست به خود شخص ضرر و زیان می رساند پیش از آن که به دیگری زیان برساند. از جمله این اخلاق های بد می توان به خشم و غضب اشاره کرد. امام على عليه السلام می فرماید: عُقوبَةُ الغَضُوبِ و الحَقُودِ و الحَسُودِ تَبدَأُ بأنفُسِهِم !؛ كيفر افراد عصبانى و كينه توز و حسود، نخست به خودشان مى رسد.( غرر الحكم: 6325.)

11. نشانه بی خردی: خشم زود هنگام از نشانه های بی خردی است. امام على عليه السلام: مِن طَبائعِ الجُهّالِ التَّسَرُّعُ إلَى الغَضَبِ في كُلِّ حالٍ؛ از خوى مردمان بی خردان اين است كه در هر حالى زود خشم مى گيرند.( غرر الحكم: 9351.) مراد از جهل در روایت جهل در برابر عقل است نه جهل در برابر علم.

12. خفت و خواری: غضب موجب می شود تا انسان کاری را انجام دهد که خوار و خفیف شود و با پوزش خواهی نیز نتواند آن را جبران کند. از این روست که امام على عليه السلام می فرماید: لا يَقُومُ عِزُّ الغَضَبِ بِذُلِّ الاعتِذارِ؛ عزّتِ خشم، با خوارى پوزش خواهى قابل سنجش نيست.( غرر الحكم: 10793.)

13. زوال حکمت: خشم و غضب حکمت را از دل و زبان می برد و انسان را به سخنان یاوه می کشاند و از هدفمندی در سخن و کلام باز می دارد. از این روست که امام صادق عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ مَمحَقَةٌ لِقَلبِ الحَكيمِ؛ خشم، نابود كننده دل شخص حكيم است.( الكافي: 2، 305، 13.)

14. مالک عقل: کسی که غضب خویش را مهار کند، مالک عقل خود است وگرنه این هواهای نفسانی است که مالک عقل او خواهند بود. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَن لَم يَملِكْ غَضَبَهُ لَم يَملِكْ عَقلَهُ؛ كسى كه اختياردار خشم خود نباشد، اختياردار خِرد خود نيست. (الكافي: 2، 305، 13.)

15. ظهور فضایل اخلاقی: ریشه فضایل اخلاقی و اساس آن، مالکیت بر غضب و شهوت است. بنابراین، کسی که اهل مدیریت و مهار نفس است، فضایل اخلاقی او بروز و ظهور می کند. امام على عليه السلام می فرماید: رَأسُ الفَضائلِ مِلكُ الغَضَبِ و إماتَةُ الشَّهوَةِ؛ تسلّط داشتن بر خشم و ميراندن خواهش نفْس، سرآمد فضايل است.(غرر الحكم: 5237.) البته باید توجه داشت که مراد از میراندن شهوت، نابودی آن نیست، بلکه مدیریت و مهار آن است.

16. خویشتن داری: از دیگر نشانه های آن می توان به خویشتن داری اشاره کرد. امام على عليه السلام می فرماید: ضَبطُ النَّفسِ عِندَ حادِثِ الغَضَبِ يُؤمِنُ مَواقِعَ العَطَبِ؛خويشتندارى به هنگام بروز خشم، از افتادن در ورطه هاى هلاكت مصون مى دارد.( غرر الحكم: 5931.)

17. رهایی از شیطنت شیاطین: با ملکیت بر نفس و قوای غضب و شهوت، انسان از شیطنت شیاطین رها می شود. امام على عليه السلام می فرماید: ظَفِرَ بالشيطانِ مَن غَلَبَ غَضَبَهُ، ظَفِرَ الشيطانُ بِمَن مَلَكَهُ غَضَبُهُ؛ هر كه بر خشم خويش چيره شود، بر شيطان پيروز شود و هر كه مقهور خشم خويش شود، شيطان بر او پيروز گردد.( غرر الحكم: 6048 ـ 6049.)

18. افزایش درجات و رسیدن به اهداف: از دیگر آثاری است که بر چیرگی بر نفس می توان بر شمرد. امام على عليه السلام می فرماید: أعدَى عَدُوٍّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ و شَهوَتُهُ، فَمَن مَلَكَهُما عَلَت درجَتُهُ، و بَلَغَ غايَتَهُ؛ دشمن ترين دشمن آدمى، خشم و شهوت اوست. پس هر كه بر اين دو مسلّط شود، درجه اش بالا رود و به هدفش برسد.( غرر الحكم: 3269.)

19. رهایی از دشمن: امام على عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ عَدُوٌّ فلا تُمَلِّكْهُ نفسَكَ؛ خشم، دشمن توست. پس، او را برخود مسلّط مگردان.( غرر الحكم: 1337.)

20. اندوه و حزن: اگر خشم درونی قابل اجرا و عملیاتی شدن نباشد و شخص توان انجام کاری را نداشته باشد، این خشم به شخص آسیب می رساند و از نظر روحی و روانی او را دچار مشکلاتی می سازند. امام على عليه السلام نسبت به این گونه خشم ها هشدار داده و می فرماید: مَن غَضِبَ على مَن لا يَقدِرُ على مَضَرَّتِهِ طالَ حُزنُهُ و عَذَّبَ نفسَهُ؛ هر كه بر كسى خشم گيرد كه نمى تواند به او زيانى برساند، اندوهش به درازا كشد و خود را شكنجه دهد. (غرر الحكم: 8728.)

21. رهایی از مقام چارپایان: کسی که غضب و شهوت بر او مسلط است جزو چارپایان است اما سلطه بر نفس رهایی از این موقعیت و جایگاه است. امام على عليه السلام می فرماید: مَن غَلَبَ علَيهِ غَضَبُهُ و شَهوَتُهُ فهُو في حَيِّزِ البَهائمِ؛ هر كه خشم و شهوتش بر او چيره شوند، در جايگاه ستوران است.( غرر الحكم: 8756.)

22. عنوان پهلوانی: کسی می تواند مدعی پهلوانی باشد که هواهای نفسانی خود را مهار و مدیریت کند، نه آن که پشت کسی را به خاک مالد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: ليسَ الشَّديدُ بالصُّرَعَةِ، إنّما الشَّديدُ الذي يَملِكُ نفسَهُ عندَ الغَضَبِ؛ پهلوانى، به زمين زدن حريف نيست. بلكه پهلوان كسى است كه در هنگام خشم خويشتندار باشد. (تنبيه الخواطر: 1، 122.) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هم چنین می فرماید: الصُّرَعَةُ كُلُّ الصُّرَعَةِ، الصُّرَعَةُ كلُّ الصُّرَعةِ، الصُّرَعةُ كلُّ الصُّرَعةِ: الرَّجُلُ الذي يَغضَبُ فَيَشتَدُّ غَضَبُهُ، و يَحمَرُّ وَجهُهُ، و يَقشَعِرُّ جِلدُهُ، فَيَصرَعُ غَضَبَهُ؛ پهلوان تمام عيار، پهلوان تمام عيار، پهلوان تمام عيار، كسى است كه به خشم آيد و خشمش بالا گيرد و چهره اش سرخ گردد و مو بر بدنش راست شود، اما خشم خود را مغلوب كند. (الترغيب و الترهيب: 3، 447، 9.)

هم چنین در روایت است: ـ لَمّا رَأى قَوما يَدحُونَ حَجَرا ـ: أشَدُّكم مَن مَلَكَ نفسَهُ عندَ الغَضَبِ، و أحمَلُكُم مَن عَفا بعدَ المَقدِرَةِ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ وقتى عدّه اى را ديد كه سنگى را پرتاب مى كنند ـ فرمود: قوى ترين شما، كسى است كه به هنگام خشم خود دار باشد و با تحمل ترين شما كسى است كه با وجود قدرت داشتن [بر انتقام]، گذشت كند. (بحار الأنوار: 77، 148، 67.)

در روایتی دیگر آمده است: قالَ [ رسولُ اللّهِ] صلى الله عليه و آله يَوما: أيُّها النّاسُ!… ما الصُّرَعَةُ فيكُم ؟ قالوا: الشَّديدُ القَويُّ الذي لا يُوضَعُ جَنبُهُ، فقالَ: بلِ الصُّرَعَةُ حَقُّ الصُّرَعَةِ رَجُلٌ وَكَزَ الشيطانُ في قَلبِهِ و اشتَدَّ غَضبُهُ و ظَهَرَ دَمُهُ، ثُمّ ذَكَرَ اللّهَ فَصَرَعَ بحِلمِهِ غَضَبَهُ؛ روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى مردم! به نظر شما پهلوان كيست؟ عرض كردند: شخص نيرومند و پر زورى كه پهلويش به خاك رسانده نشود. حضرت فرمود: اما پهلوان واقعى آن كسى است كه شيطان به دلش مشت كوبد و خشمش بالا گيرد و خونش به جوش آيد، اما خدا را ياد كند و با بردبارى، خشم خود را بر زمين كوبد.( بحار الأنوار: 77، 150، 86.) امام باقر عليه السلام می فرماید: لا قُوَّةَ كَرَدِّ الغَضَبِ؛ هيچ قدرتى مانند جلوگيرى از خشم نيست.( تحف العقول: 286.)

امام صادق عليه السلام نیز می فرماید: مَرَّ رسولُ اللّهِ بقومٍ يَرفَعُونَ حَجرا فقالَ: ما هذا ؟ فقالوا: نَعرِفُ بذلك أشَدَّنا و أقوانا، فقالَ: أ لا اُخبِرُكُم بِأشَدِّكُم و أقواكُم ؟ قالوا: بَلى يا رسولَ اللّهِ، قالَ أشَدُّكُم و أقواكُمُ الذي إذا رَضِيَ لَم يُدخِلْهُ رِضاهُ في إثمٍ و لا باطِلٍ، و إذا سَخِطَ لَم يُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ، و إذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ ما ليسَ بِحَقٍّ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر عدّه اى گذشت كه مشغول بالا بردن سنگى بودند. پرسيد: چه مى كنيد؟ عرض كردند: زور آزمايى مى كنيم. حضرت فرمود: آيا مى خواهيد به شما بگويم كه قويترين و پهلوانترين شما كيست؟ عرض كردند: آرى، اى پيامبر خدا. حضرت فرمود: قويترين و پهلوانترين شما، كسى است كه هرگاه خوشحال باشد، دست به گناه و نادرستى نيالايد و هرگاه به خشم آيد، خشمش او را از گفتن حق دور نگرداند و هرگاه قدرت پيدا كند، چيزى را به ناحق نگيرد.( مشكاة الأنوار: 382، 1265.)

23. آشکار شدن نهان ها: از جمله آثاری که برای خشم است، آشکار شدن نهان ها و معلوم شدن آرا و افکار باطل است. امام حسن عليه السلام می فرماید: لا يُعرَفُ الرأيُ إلاّ عندَ الغَضبِ؛ انديشه، جز به هنگام خشم شناخته نشود.( بحار الأنوار: 78، 113، 7.) 24. نشانه پستی طینت: امام هادى عليه السلام می فرماید: الغَضَبُ على مَن تَملِكُ لُؤمٌ؛ خشم گرفتن بر كسى كه مالك (اختيار دار) او مى باشى، پستى است. (أعلام الدين: 311.)

مدیریت خشم و غضب

مدیریت و مهار خشم بسیار سخت و دشوار است. کسی که بتواند خشم افراطی خویش را مهار کند و اجازه ندهد تا بر عقل غلبه و چیره شود، توانسته است با امارت عقل به زندگی خود سامان دهد. از این روست که در روایات بر مدیریت و مهار خشم تاکید شده است.

امام صادق عليه السلام ـ به عبد الاعلى وقتى به ايشان عرض كرد: مرا اندرزفرمود: إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أتاهُ رجُلٌ فَقالَ لَهُ: يا رسولَ اللّهِ، عَلِّمْني عِظَةً أتَّعِظُ بِها، فقالَ لَهُ: انطَلِقْ و لا تَغضَبْ، ثُمّ أعادَ إلَيهِ فقالَ لَهُ: اِنطَلِقْ و لا تَغضَبْ ـ ثلاثَ مَرَّاتٍ ـ؛ مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! مرا اندرزى بياموزيد كه آن را به كار بندم. حضرت به او فرمود: برو و خشمگين مشو. مرد سخن خود را تكرار كرد، پيامبر باز فرمود: برو و خشمگين مشو. اين پرسش و پاسخ سه بار تكرار شد.(الكافي: 2، 303، 5.)

از نظر پیامبر(ص) فشاری که از سوی قوه غضبی بر عقل وارد می شود بسیار سهمگین است. از این رو، دفع این حملات به معنای قوت و پایداری شخص است. قوی ترین مردمان کسی است که غضب و خشم خویش را مهار کند. ایشان می فرماید: أ لا اُخبِرُكُم بِأشَدِّكُم ؟ مَن مَلَكَ نفسَهُ عِندَ الغَضَبِ؛ آيا شما را از قوى ترينتان خبر ندهم؟ كسى كه در هنگام خشم، خويشتندار است.( نثر الدرر: 1، 183.)

اصولا کسی که مالک غضب و شهوت خویش نیست، نمی تواند ادعای مالکیت نفس بکند و خود را مالک خود بداند، بلکه این هواهای نفسانی است که مالک او بوده و او جز برده ای نیست. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: أفضَلُ المِلكِ مِلكُ الغَضَبِ؛ بهترين مالكيّت، مالك خشم بودن است.( غرر الحكم: 2904.) با نگاهی به این روایت می توان اهمیت مهار و مدیریت خشم را دریافت.

بنابراین، باید راه های آن را شناخت و بدان عمل کرد. از جمله راه های مدیریت خشم، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. یاد خدا: یاد خدا مهم ترین عامل در مهار و مدیریت نفس است. خداوند به داوود عليه السلام وحى فرمود:إذا ذَكَرَنِي عَبدِي حينَ يَغضَبُ، ذَكَرتُهُ يومَ القِيامَةِ في جَميعِ خَلقِي، و لا أمحَقُهُ فِيمَن أمحَقُ؛ هرگاه بنده من در هنگامى كه خشم مى گيرد مرا ياد كند، روز قيامت در ميان همه خلقِ خود به ياد او باشم و او را به همراه كسانى كه نابودشان مى كنم، نابود نگردانم. (بحار الأنوار: 73، 266، 18.)

2. توجه به خشم خدا: کسی که بداند خشم گرفتن بر دیگری به سبب خطا و اشتباه و گناه موجب می شود تا خداوند نیز به سبب همین خطاها و اشتباهات و گناهان بر او خشم گیرد و از او در نگذرد، مهم ترین عامل در این است که برای رهایی از خشم خدا، خود از خشم رها شود. در روایت است: رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ لَمّا سَألَهُ رَجُلٌ: اُحِبُّ أن أكُونَ آمِنا: لا تَغضَبْ على أحَدٍ تَأمَنْ غَضَبَ اللّهِ و سَخَطَهُ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ مردى كه عرض كرد: دوست دارم از سَخَط خدا. فرمود: بر هيچ كس خشم مگير، تا از خشم و ناخشنودى خدا ايمن باشى. (كنز العمّال: 44154.) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در جایی دیگر می فرماید: مَن كَفَّ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ عَذابَهُ؛ هر كه جلو خشم خود را بگيرد، خداوند جلو عذاب خود را از او بگيرد. (بحار الأنوار: 73، 263، 7.)

امام باقر عليه السلام می فرماید: مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ…: يا موسى، أمسِكْ غَضَبَكَ عَمَّن مَلَّكتُكَ علَيهِ، أكُفَّ عنكَ غَضَبِي؛ هر كه خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت از گناه او در گذرد.(الكافي: 2، 303، 7.) امام باقر عليه السلام هم چنین می فرماید: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عنِ الناسِ أقالَهُ اللّهُ نفسَهُ يومَ القِيامَةِ؛ در تورات نوشته شده است: اى موسى! خشم خود را از كسى كه زير دست تو قرارش داده ام باز گير، تا من نيز خشم خود را از تو باز گيرم..( ثواب الأعمال: 161، 1)

امام رضا عليه السلام می فرماید: قالَ الحواريُّونَ لِعيسى عليه السلام: أيُّ الأشياءِ أشَدُّ ؟ قالَ: أشَدُّ الأشياءِ غَضَبُ اللّهِ. قالوا: فيما يُتَّقى غَضَبُ اللّهِ ؟ قال: بأن لا تَغضَبُوا؛ حواريون از حضرت عيسى عليه السلام سؤال كردند: سخت ترين چيزها چيست؟ حضرت فرمود: سخت ترين چيزها خشم خداست. عرض كردند: چگونه مى توان خود را از خشم خدا نگه داشت؟ فرمود: به اين كه خشمگين نشويد. (مشكاة الأنوار:ص 383، حدیث 1267.)

3. فروخوری خشم و بردباری: امام على عليه السلام: احتَرِسُوا مِن سَورَةِ الغَضَبِ، و أعِدُّوا لَهُ ما تُجاهِدُونَهُ بهِ مِن الكَظمِ و الحِلمِ؛ از تندى خشم، خود را نگه داريد و با آنچه از فرو خوردن خشم و بردبارى در قبالش آماده ساخته ايد، با آن به جهاد برخيزيد. ( غرر الحكم: 2507.)

4. توجه به معاد و پاسخگویی نسبت به اعمال: امام على عليه السلام ـ در فرمان استاندارى به مالك اشتر ـنوشت: اِملِكْ حَمِيَّةَ أنفِكَ، و سَورَةَ حَدِّكَ، و سَطوَةَ يَدِكَ، و غَربَ لسانِكَ، و احتَرِسْ مِن كُلِّ ذلكَ بكَفِّ البادِرَةِ، و تَأخِيرِ السَّطوَةِ، [و ارفَعْ بَصَرَكَ إلَى السماءِ عندَ ما يَحضُرُكَ مِنهُ] حتّى يَسكُنَ غَضَبُكَ فَتَملِكَ الاختِيارَ، و لَن تُحكِمَ ذلكَ مِن نفسِكَ حتَّى تُكثِرَ هُمُومَكَ بِذِكرِ المَعادِ إلى رَبِّكَ؛ بادِ دماغ و تندىِ خشم و ضربِ دست و تيزىِ زبانت را مهار كن و با نگهداشتن زبانت به گاه خشم و درنگ كردن در حمله و نشان دادن ضرب دست، خود را از همه اين صفات زشت نگه دار (و هرگاه اين حالات به تو دست داد، نگاهت را به آسمان بردار) تا خشمت آرام گيرد و عنان اختيارت را در دست گيرى و تو هرگز بر خود چنين تسلّطى پيدا نكنى، مگر آن گاه كه فكر و ذكر خود را پيوسته متوجّه معاد و بازگشت به سوى پروردگارت گردانى.( نهج البلاغة: الكتاب 53، تحف العقول: 148.)

5. مدیریت گام به گام خشم: شاید نتواند یک دفعه بر خشم چیره شد، ولی می تواند تلخی آن را جرعه جرعه نشوید و گام به گام آن را مدیریت کرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: ما تَجَرَّعَ عَبدٌ جُرعَةً أفضَلَ عِندَ اللّهِ مِن جُرعَةِ غَيظٍ كَظَمَها للّهِ ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ؛ بنده هيچ جرعه اى را سر نكشيد كه نزد خدا برتر از جرعه خشمى باشد كه به خاطر رضاى خدا آن را فرو خورَد.( كنز العمّال: 5819.)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هم چنین می فرماید: مِن أحَبِّ السَّبيلِ إلَى اللّهِ عَزَّ و جلَّ جُرعَتانِ: جُرعَةُ غَيظٍ تَرُدُّها بِحِلمٍ، و جَرعَةُ مُصيبَةٍ تَرُدُّها بِصَبرٍ؛: از محبوبترين راهها به سوى خداوند عزّ و جلّ دو جرعه است: جرعه خشمى كه با بردبارى آن را فرو برى و جرعه مصيبتى كه با شكيبايى كردن آن را فرو برى.( الكافي: 2، 110، 9.) امام زين العابدين عليه السلام می فرماید: ما تَجَرَّعتُ جُرعَةً أحَبَّ إلَيَّ مِن جُرعَةِ غَيظٍ لا اُكافِي بها صاحِبَها؛ هيچ جرعه اى سرنكشيدم كه نزد من خوشتر از جرعه خشمى باشد كه با آن طرف مقابل را تلافى نكنم كيفر ندهم.(الكافي: 2، 109، 1.)

امام صادق عليه السلام می فرماید:ما مِن جُرعَةٍ يَتَجَرَّعُها العَبدُ أحَبَ إلَى اللّهِ عَزَّ و جلَ مِن جُرعَةِ غَيظٍ يَتَجَرَّعُها عِندَ تَرَدُّدِها في قَلبِهِ، إمّا بِصَبرٍ و إمّا بِحِلمٍ؛ محبوبترين جرعه نزد خداوند عزّ و جلّ كه آدمى آن را مى نوشد، جرعه خشمى است كه در دلش به گردش در مى آيد و او آن را يا با صبر و يا با بردبارى فرو مى برد.( الكافي: 2، 111، 13.)

6. تمرین صبوری: از دیگر راه های مدیریت خشم و مهار آن، تمرین صبوری است که از مصادیق عقل عملی است. امام على عليه السلام می فرماید: مَتى أشفِي غَيظِي إذا غَضِبتُ ؟! أ حِينَ أعجِزُ عن الانتِقامِ فَيقالُ لي: لو صَبَرتَ، أم حينَ أقدِرُ علَيهِ فيقالُ لي: لو عَفَوتَ (غَفَرتَ) ؟ !؛ به هنگامى كه خشمگين شوم كى خشمم را فرو بنشانم؟! آيا هنگامى كه از انتقام گرفتن ناتوانم و به من گفته مى شود: بهتر است صبر كنى؟! يا هنگامى كه توانايى انتقام دارم و به من گفته مى شود: بهتر است گذشت كنى؟!( نهج البلاغة: الحكمة 194.)

7. ترس و خوف از خدا: توجه یابی انسان به خدا و این که باید پاسخ گوی رفتارش باشد، موجب می شود تا خشم مهار و مدیریت شود. امام على عليه السلام می فرماید: مَن خافَ اللّهَ لَم يَشْفِ غَيظَهُ؛ كسى كه از خدا بترسد، هنگام خشم انتقام نمى گيرد.( غرر الحكم: 8158.)

8. حلم و بردباری: انسان وقتی در اوج خشم است اگر بتواند مهار و مدیریت نفس را به عقل عملی دهد، موفق در زندگی خواهد بود. عقل عملی بروز و ظهورش در حلم و بردباری است که بالاتر و برتر از صبوری است. پس انسان باید بیاموزد تا فراتر از شکیبایی و صبوری حلیم و بردبار باشد. با بردباری می توان کمر خشم را به خاک مالید. امام على عليه السلام می فرماید: أقوَى الناسِ مَن قَوِيَ عَلى غَضبِهِ بِحِلمِهِ؛ قويترين مردم، كسى است كه با بردبارى بر خشم خود چيره شود.( غرر الحكم: 3182.)

امام على عليه السلام ـ در نامه اى به حارث همدانى ـنوشت:وَ اكظِمِ الغَيظَ، و تَجاوَزْ عندَ المَقدِرَةِ، و احلُمْ عندَ الغَضَبِ، و اصفَحْ مَع الدَّولَةِ؛ تَكُنْ لكَ العاقِبَةُ؛ خشم را فرو خور و به هنگام توانايى گذشت كن و در هنگام عصبانيت بردبار باش و در وقت چيرگى ببخشاى، تا سرانجامت نيكو باشد.( نهج البلاغة: الكتاب 69.)

امام على عليه السلام می فرماید: جِهادُ الغَضَبِ بالحِلمِ بُرهانُ النُّبلِغ؛ با بردبارى به جنگ خشم رفتن، نشانه شرافتمندى است. (غرر الحكم: 4773.) امام على عليه السلام می فرماید: تَجَرُّعُ غَصَصِ الحِلمِ يُطفِئُ نارَ الغَضَبِ؛ اندوه هاى بردبارى را جرعه جرعه نوشيدن، آتش خشم را خاموش مى كند. (غرر الحكم: 4487.) در جایی دیگر می فرماید: ضادُّوا الغَضَبَ بِالحِلمِ؛ با بردبارى به جنگ خشم برويد.( غرر الحكم: 5911.)

9. فرو خوردن خشم، عفو و آمرزش: خداوند می فرماید: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ؛ و [اهل تقوا] فرو خورندگان خشم و گذشت كنندگان از مردم[اند]».( آل عمران، آیه 134.) و نیز می فرماید: « وَ إذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ؛و [اهل ايمان ] چون به خشم آيند، مى بخشند».( الشورى: 37.)

اگر کسی این کار را کند، سرشار از ایمان خواهد شد که خود تاثیر مهمی در سرنوشت دنیوی و اخروی شخص خواهد داشت. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: مَن كَظَمَ غَيظا مَلَأ اللّهُ جَوفَهُ إيمانا؛: هر كه خشمى را فرو خورد، خداوند درون او را از ايمان پُر كند.( بحار الأنوار: 69، 382، 44.) امام باقر عليه السلام می فرماید: مَن كَظَمَ غَيظا و هو يَقدِرُ على إمضائهِ حَشا اللّهُ قَلبَهُ أمنا و إيمانا يومَ القِيامَةِ؛ كسى كه خشمى را فرو خورد در حالى كه مى تواند آن را اعمال كند، خداوند در روز قيامت دلش را از ايمنى و ايمان بياكَنَد.( الكافي: 2، 110، 7.)

10. توجه به رضایت و خشنودی الهی: توجه یابی به رضایت الهی در صورت مدیریت خشم می تواند خود عاملی برای مدیریت خشم باشد. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَن كَظَمَ غَيظا و لو شاءَ أن يُمضِيَهُ أمضاهُ، مَلَأ اللّهُ قلبَهُ يومَ القِيامَةِ رِضاهُ؛ هر كه خشمى را فرو خورد كه اگر بخواهد مى تواند آن را به كار بندد (از طرف خود انتقام بگيرد)، خداوند در روز قيامت دلش را از خشنودىِ خود پُر سازد.( بحار الأنوار: 71، 411، 25.)

11. توجه بهره مندی از بخشش الهی: هم چنین توجه یابی به این که خودداری از غضب موجب می شود تا خداوند گناه او را ببخشد و او را از عیب ها مستور دارد و ناموس وی را حفظ کند، خود عامل دیگری برای مهار نفس است. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَن كَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ؛ هر كه خشم خود را نگه دارد، خداوند عيب او را بپوشاند.( بحار الأنوار: 73، 264، 11.)

امام صادق عليه السلام هم چنین می فرماید: نِعمَ الجُرعَةُ الغَيظُ لِمَن صَبَرَ علَيها؛ نيكو جرعه اى است خشم، براى كسى كه بر آن شكيبايى ورزد.( الكافي: 2، 109، 2.)

12. توجه به بهره های خاص مهار خشم: کسی که به فواید و بهره های خشم از جمله عنایت خاص الهی توجه یابد، تلاش می کند تا خشم خویش را مهار و مدیریت نماید. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: إنَّ لِجَهَنَّمَ بابا لا يَدخُلُها إلاّ مَن شَفى غَيظَهُ بمَعصيَةِ اللّهِ تعالى؛ همانا دوزخ را درى است كه از آن وارد نشود مگر كسى كه از طريق معصيت خداوند متعال خشم خود را فرو بنشاند.( تنبيه الخواطر: 1، 121.)

امام على عليه السلام می فرماید: إنَّ مِن عَزائمِ اللّهِ فِي الذِّكرِ الحَكيمِ، التي علَيها يُثِيبُ و يُعاقِبُ، و لها يَرضَى و يَسخَطُ، أنّهُ لا يَنفَعُ عَبدا ـ و إن أجهَدَ نفسَهُ و أخلَصَ فِعلَهُ ـ أن يَخرُجَ مِن الدنيا لاقِيا رَبَّهُ بِخَصلَةٍ مِن هذِهِ الخِصالِ لَم يَتُبْ مِنها: أن يُشرِكَ بِاللّهِ فيما افتَرَضَ علَيهِ مِن عِبادَتِهِ، أو يَشفِيَ غَيظَهُ بِهلاكِ نَفسٍ؛ از جمله حُكم هاى مهمّ خداوند در قرآن حكيم، كه به واسطه آنها پاداش و كيفر مى دهد و به سبب آنها خشنود و ناخشنود مى شود، اين است كه چنانچه بنده با يكى از اين خصلتها از دنيا به ديدار پروردگارش برود و از آنها توبه نكرده باشد، هر چند در عبادت خود را به زحمت انداخته و عملش را [براى خدا ]خالص گردانيده باشد، هيچ سودى نبرد: در عبادتى كه خدا بر او واجب كرده است برايش شريك قرار دهد، يا با كشتنِ كسى، خشم خود را فرو بنشاند…. (نهج البلاغة: الخطبة 153.)

13. توجه به رهایی از خواری در قیامت: هم چنین توجه به این مطلب در مهار خشم مفید خواهد بود. امام على عليه السلام می فرماید: مَن طَلَبَ شِفا غَيظٍ بغَيرِ حَقٍّ، أذاقَهُ اللّهُ هَوانا بِحَقٍّ؛ هر كه بخواهد به ناحق خشم خود را فرو بنشاند، خداوند به حق، طعم خوارى را به او بچشاند.( تحف العقول: 207.)

14. درمان تکبر: مهم ترین عامل غضب، کبر و گردن فرازی و حقارت مردمان است. درمان این بیماری های که ریشه در همان کبر و تکبر آدمی دارد، می تواند در مهار و مدیریت خشم بسیار مهم و مفید باشد. در روایت است: عيسى عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عن بَدءِ الغَضَبِ ـ: الكِبرُ، و التَجَبُّرُ، و مَحقَرَةُ الناسِ؛ عيسى عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از ريشه خشم ـفرمود: خود بزرگ بينى و گردن فرازى و حقير شمردن مردم. ( مشكاة الأنوار:ص 383، حدیث 1267.)

ابو حامد غزالى مى نويسد: قد عرفتَ أنَّ علاج كلِّ علّة بحَسم مادَّتها و إزالة أسبابها، فلا بدَّ من معرفة أسباب الغضب، و قد قال يحيى لعيسى عليهما السلام: أيُّ شيء أشدُّ ؟ قال عيسى: الكِبر و الفخر و التعزُّز و الحَميَّة. و الأسبابُ المهيِّجة للغضب هي الزَّهو، و العُجب، و المِزاح، و الهَزل، و الهُزء، و التَّعيير، و المُماراة، و المُضادَّة، و الغَدر، و شِدَّة الحرص على فضول المال و الجاه. و هي بأجمعها أخلاق رديَّة مذمومة شرعا، و لا خلاص من الغضب مع بقاء هذه الأسباب، فلا بدَّ من إزالة هذه الأسباب بأضدادها. دانستى كه درمان هر دردى به قطع كردن ريشه و از بين بردن عوامل و علل آن است. پس، بايد اسباب و عوامل خشم را شناخت. يحيى به عيسى عليهما السلام گفت: سخت ترين چيز كدام است؟ عيسى فرمود: تكبر و فخر فروشى و گردن فرازى و غرور. عوامل خشم افروز عبارتند از: غرور، خود پسندى، شوخى، ياوه گويى، ريشخند كردن، سرزنش نمودن، ستيز و مجادله، مخالفت و دشمنى كردن، بى وفايى و خيانت و حرص شديد به مال و مقام زيادى. اينها همگى خصلتهايى زشت و از نظر شرع نكوهيده اند و با وجود اين عوامل، رهايى از دست خشم ممكن نيست. بنا بر اين، بايد اين عوامل را، از طريق كسب خصلتهاى ضدّ آنها، ريشه كن كرد. (المحجّة البيضاء: ج 5،ص 304.)

15. تغییر موقعیت و حالت: از دیگر کارها در هنگام خشم برای مدیریت و مهار آن، تغییر حالت است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: يا عليُّ، لا تَغضَبْ، فإذا غَضِبتَ فَاقعُدْ و تَفَكَّرْ في قُدرَةِ الرَّبِّ علَى العِبادِ و حِلمِهِ عَنهُم، و إذا قيلَ لكَ: اِتَّقِ اللّهَ فَانبِذْ غَضَبَكَ، و راجِعْ حِلمَكَ؛ اى على! خشمگين مشو و هرگاه به خشم آمدى بنشين و درباره قدرتى كه پروردگار بر بندگان دارد و گذشتى كه از آنها مى كند، بينديش. و هرگاه به تو گفته شد: از خدا بترس، خشمت را دور افكن و به گذشت و بردبارى خويش مراجعه كن. (تحف العقول: 14.)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هم چنین می فرماید:إذا غَضِبَ أحَدُكم و هو قائمٌ فَلْيَجلِسْ، فإن ذَهَبَ عَنهُ الغَضَبُ و إلاّ فَليَضطَجِعْ؛ هرگاه يكى از شما خشمگين شد، اگر ايستاده است بنشيند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بكشد.(الترغيب و الترهيب: 3، 450، 16.)

امام باقر عليه السلام نیز می فرماید: أيُّما رَجُلٍ غَضِبَ و هو قائمٌ فَلْيَجلِسْ فإنّهُ سَيَذهَبُ عَنهُ رِجزُ الشيطانِ، و إن كانَ جالِسا فَلْيَقُمْ؛ هر كس خشمگين شود، اگر ايستاده است بنشيند؛ در اين صورت، وسوسه شيطان از او دور مى شود و اگر نشسته است برخيزد.( بحار الأنوار: 73، 264، 9.)

16. وضو: از دیگر راه های مدیریت و مهار خشم، وضو گرفتن است. ابو وائل قاص می گوید: دَخَلنا على عُروَةَ بنِ محمّدٍ السَّعديِّ فَكَلَّمَهُ رجُلٌ فَأغضَبَهُ، فقامَ فَتَوَضَّأ فقالَ: حَدَّثَني أبي عن جَدِّي عَطيّةَ قالَ: قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: إنَّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ، و إنَّ الشيطانَ خُلِقَ مِن النارِ، و إنّما تُطفَأُ النارُ بالماءِ، فإذا غَضِبَ أحَدُكم فَلْيَتَوَضَّأْ؛ نزد عروة بن محمّد رفتيم و مردى با او سخنى گفت و عصبانيش كرد. عروه برخاست و وضو گرفت و گفت: پدرم از جدّم عطيّه برايم حديث كرد و گفت: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خشم از شيطان است و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود. پس، هرگاه فردى از شما خشمگين شد، وضو بگيرد. (الترغيب و الترهيب: 3، 451، 19.)

17. خاموشی و سکوت: امام على عليه السلام در درمان خشم می فرماید: داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ، و الشَّهوَةَ بالعَقلِ؛ خشم را با خاموشى درمان كنيد و خواهش نفس را با خرد.( غرر الحكم: 5155.)

18. نشستن: البته این همان تغییر حالت وموقعیتی است که گفته شد. امام على عليه السلام می فرماید: أيُّما رَجُلٍ غَضِبَ و هو قائمٌ فَلْيَلزَمِ الأرضَ مِن فَورِهِ؛ فإنّهُ يُذهِبُ رِجزَ الشيطانِ؛ هر كس خشمگين شود، اگر ايستاده است بيدرنگ بنشيند؛ زيرا اين كار وسوسه شيطان را از بين مى برد.( بحار الأنوار: 73، 265، 14.)

19. بی توجهی به مسایل دنیوی: از راه های مدیریت خشم و مهار آن توجه به بی ارزشی مسایل دنیوی است. امام على عليه السلام می فرماید: ألا و إنّ هذهِ الدنيا التي أصبَحتُم تَتَمَنَّونَها و تَرغَبُونَ فيها، و أصبَحَت تُغضِبُكُم و تُرضِيكُم لَيسَت بِدارِكُم؛ بدانيد اين دنيايى كه آرزومند آن شده ايد و بدان رغبت مى ورزيد و او شما را گاه به خشم مى آورد و گاه خشنود مى سازد، سراى [هميشگى ]شما نيست.( نهج البلاغة: الخطبة 173.)

20. توجه به ندامت و پشیمانی: از دیگر راه های مدیریت خشم آن است که به پیامدهای احتمالی آن چون ندامت و پیشمانی توجه پیدا کرد. امام على عليه السلام می فرماید: أبقِ لِرِضاكَ مِن غَضَبِكَ، و إذا طِرتَ فَقَعْ شَكِيرا؛ در هنگام خشم جايى براى خشنوديت نيز باقى بگذار و هرگاه خشم گرفتى مگذار اوج بگيرد.(غرر الحكم: 2340.)

امام صادق عليه السلام می فرماید:المؤمنُ إذا غَضِبَ لَم يُخرِجْهُ غَضَبُهُ مِن حَقٍّ، و إذا رَضِيَ لم يُدخِلْهُ رِضاهُ في باطِلٍ، و الذي إذا قَدَرَ لم يَأخُذْ أكثَرَ مِمّا لَهُ؛ مؤمن هرگاه خشمگين شود، خشمش او را از جاده حق بيرون نمى برد و هرگاه [از كسى] خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نمى كشاند و كسى است كه چون قدرت پيدا كند، بيشتر از آنچه حق اوست بر نمى دارد.( بحار الأنوار: 78، 209، 85.)

نشانه های مهار و مدیریت خشم

اگر بخواهیم بدانیم خود یا دیگران تا چه اندازه توانسته مالک نفس خویش شویم، باید نگاه کنیم تا چه اندازه توانسته ایم مهار شهوت و غضب را به دست بگیریم. از نشانه های مهار و مدیریت خشم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. حاضر جوابی: کسی که بتواند خشم خویش را مدیریت کند، عقل او را به صواب گویی و حاضر جوابی می رساند و شخص در پاسخ درمانده و وامانده نخواهدبود. امام علی(ع) می فرماید: أحضَرُ الناسِ جَوابا مَن لَم يَغضَبْ؛ حاضر جوابترين مردم كسى است كه خشمگين نشود.( غرر الحكم: 2950.) این که ایشان می فرماید حاضر جواب خشم نمی گیرد؛ زیرا چنین شخصی عقل او مالک نفس اوست. پس حاضر جوابی نشانه سلطه عقل بر نفس و مهار و مدیریت خشم و غضب از سوی اوست

. 2. اهل مروت و مردانگی: انسانی که مالک نفس خود است، رفتاری در پیش می گیرد که بیانگر شرافت اوست. اوج این شرافت را باید در مردانگی و مروت فرد جست. امام علی(ع) می فرماید: أشرَفُ المُروءَةِ مِلكُ الغَضَبِ و إماتَةُ الشَّهوَةِ؛ بالاترين مروت و مردانگی، تسلّط داشتن بر خشم و ميراندن خواهش نفْس است.( غرر الحكم: 3102.)

در حقیقت دو قوه غضب و شهوت است که عقلانیت را زیر سلطه می گیرد، اگر کسی بتواند این دو قوه را مهار و مدیریت کند این عقل است که بر نفس مالک بوده و عقل نیز جز مردانگی و مروت و دیگر فضایل اخلاقی از او صادر نمی شود.

3. سلطنت: کسی می تواند مدعی سلطنت باشد که بتواند بر هواهای نفسانی و دو قوه غضب و شهوت مسلط شود و آنها را در اختیار قوه عقلی قرار دهد که بر اساس فطرت و وحی عمل می کند. امام على عليه السلام می فرماید: أعظَمُ الناسِ سُلطانا على نفسِهِ مَن قَمَعَ غَضَبَهُ و أماتَ شَهوَتَهُ؛ بزرگترين فرمانروا بر نفْس، كسى است كه خشم خويش را درهم كوبد و خواهش نفْس خود را بميراند.(غرر الحكم: 3259.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا