صداقت و امانت دو معیار سنجش ارتباطات انسانی
انسان موجودی اجتماعی است. این نیاز طبیعی و فطری موجب میشود تا در اندیشه ارتباط با دیگران باشد، اما از آنجایی که انسانها از همه جهات متفاوت هستند، باید در انتخاب ارتباط دقت شود، زیرا عدم دقت در این زمینه میتواند آسیبهای جدی به شخص وارد سازد و آینده وی را تباه کند.
هر کسی با توجه به فلسفه زندگی، معیارهایی را برای ارتباط در اختیار دارد. از آنجایی که اسلام فلسفه و سبک زندگی بشر را تبیین میکند، مومنان میبایست معیارهای ارتباطی خود را از آن اخذ کنند.
پیچیدگی انسانها و عدم شناخت باطن آنان، تطبیق معیارها را دشوار میکند، زیرا هر کسی چنان که مینماید نیست، از این رو لازم است معیارهائی برای تصدیق و تطبیق معیارها داشته باشیم تا بتوانیم براساس آن به قضاوت بپردازیم. آموزههای قرآنی و روایی، به هر دو دسته از معیارها اشاره کرده است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این معیارهای کلیدی را براساس آموزههای قرآنی و روایی ارائه دهد.
ارتباط و دوستی، نیاز اجتماعی انسان
انسان به سبب گرایش طبیعی به اجتماع، نیازمند ارتباط با دیگران است، اما چون خلق وخوی انسانها متفاوت است، نمیتوان با هر کسی ارتباط برقرار کرد.
ارتباط میان انسانها از ارتباط با غیرهم جنس تا هم جنس را در برمیگیرد. هر انسانی به غیر هم جنس خویش به عنوان مکمل مینگرد، زیرا نیازهای عاطفی و جنسی خود را از طریق آن پاسخ میدهد، براساس آموزههای قرآنی همه آفریدهها دارای جفت و زوج هستند تا بخشی از نیازهای خود را بدان پاسخ دهند. این نیازها شامل نیازهای جنسی و عاطفی میشود. البته نیازهای انسانی بیش از آن است که ارتباط با غیر هم جنس یعنی همسر و زوج تامین شود، از این رو دایره ارتباطات و تعاملات فراتر رفته و دیگرانی از هم جنس و غیرهمجنس را در برمیگیرد.
تفاوت معیارها در انتخاب همسر و دوست
در هر دو حوزه ارتباطی یعنی جنسی و غیرجنسی، لازم است معیارهایی وجود داشته باشد تا براساس آن، همسر یا دوست یا شریک یا متعامل انتخاب شود. اینجاست که بخشی از آموزههای عقلانی و وحیانی به تبیین این معیارها اختصاص یافته است.
همان طور که معلوم است، هرچه وابستگی و ارتباط میان دو نفر نزدیکتر و قویتر باشد، شرایط انتخاب نیز سختتر و معیارها به یک معنا افزایش مییابد. لذا شرایط انتخاب همسر و معیارهای آن در بسیاری از موارد با شرایط انتخاب دوست و یا شریک تجاری و مانند آن تفاوت دارد؛ هر چند که در کلیاتی، اشتراکاتی نیز میان آنها یافت میشود.
براساس نوع ارتباط و حوزه نفوذ و تاثیرگذاری آن میبایست معیارها سختگیرانهتر باشد؛ براین اساس معیارهای انتخاب همسر و شرایط آن و نیز قوانین و احکام خانواده بیشتر، سختگیرانهتر و استوارتر است.
به همین میزان، معیارهای انتخاب همسر و دوست نسبت به انتخاب شریک یا همکار یا همسفر متفاوت خواهد بود و از شدت و ضعف و افزایش و کاهش محسوسی برخوردار میباشد.
معیاری برای معیارها
معیارهایی که برای هر یک از حوزههای ارتباطی از سوی عقل و وحی بیان شده، معیارهایی است که به ظاهر توجه میدهد. در این معیارها از هر یک خواسته شده تا در انتخاب دوست و همسر یا شریک به مواردی توجه کنند که آنان را در مسیر زندگی به آرامش و آسایش میرساند.
از آنجایی که انسانها از پیچیدگی شگرفی برخوردارند و نمیتوان به سادگی باطن آنان را شناخت، لازم است تا معیارهایی برای شناخت واقعیت، آنچنان که هست، در دست داشته باشیم؛ زیرا اگر در بسیاری از تعاملات و ارتباطات روزانه حکم به ظاهر مسئله کفایت میکند، ولی هر چه این تعاملات و ارتباطات ریشهدار و اساسیتر باشد، لازم است تا افزون بر ظاهر از حقیقت و باطن آن نیز آگاه باشیم.
ما در بسیاری از تعاملات روزانه خود، بنا بر اصولی عقلانی و شرعی چون اصالت برائت، اصالت صحت، اصل استصحاب و مانند آن عمل میکنیم و در بازار مسلمانان به حکم اسلامیت، خرید و فروش و حکم بر صحت معامله میکنیم. اما در ارتباطاتی که زندگی ما را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، افزون بر ظاهر، از معیارهایی برای شناخت حقیقت و باطن نیز یاری میجوییم. از این رو در انتخاب همسر به اصل برائت بسنده نکرده و بر احراز سلامت دین و عقل و اخلاق و مانند آن تاکید میورزیم.
در حقیقت بر آن هستیم تا از راههای گوناگون امری را تصدیق کنیم و ظاهر را با باطن مطابقت دهیم. پس اگر ظاهر با باطن موافقت داشت اقدام به ازدواج یا پیوند و ادامه دوستی میکنیم وگرنه از انجام آن سرباز میزنیم.
صداقت و امانت دو معیار کلیدی
از آنچه گفته شد به سادگی و آسانی میتوان دریافت که چرا صداقت و امانت دو معیار اصلی و کلیدی و اصل حاکم بر روابط انسانی می باشد. با این همه برای تبیین و روشنگری بیشتر، به تبیین این دو اصل و معیار پرداخته و تاثیرات آن را در انتخاب بیان میکنیم.
صداقت، سنجشگر اساسی
صداقت و راستگویی، نقیض کذب و دروغ (ترتیبالعین، ج2، ص 977، ذیل واژه «صدق») به معنای مطابقت و هماهنگی گفتار با اعتقاد باطنی و نیز مخبرعنه است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 478، «صدق») بنابراین، صداقت و راستگویی به معنای این است که هر آنچه بر زبان جاری شود عین حقیقت است و دستکم گوینده این چنین میپندارد؛ هر چند که ممکن است به خطا و اشتباه رفته باشد، ولی از آنجایی که باورش این بوده و تعمدی نداشته، دروغگو نیست.
البته گاهی مراد از صداقت به معنای مطابقت با مخبرعنه است. در این صورت اگر گوینده خبری را صادق دانسته و براساس باور شخصی بیان کرده باشد ولی در واقع این گونه نباشد، آن خبر صادق نیست هرچند که گوینده متهم به دروغگویی نمیشود.
با این همه هنگامی که ما با صداقت و راستگویی سخن میگوییم، مراد باور گوینده به صدق خبر است هرچند که در واقع این خبر به سبب اشتباه و خطا، حقیقت نداشته باشد و با واقعیت تطبیق نکند.
صداقت یک ارزش اخلاقی و دینی است. خداوند صداقت را برتر از ایمان و تقوا دانسته (توبه، آیه 19) و ارزش و فضیلت آن را امری فطری و همگانی معرفی میکند. (اعراف، آیات 70 و 106؛ حجر، آیه 7؛ شعراء، آیه 154)
از نظر عقل و دین، صداقت و راستی از فضیلتها و کمالات انسانی است (آل عمران، آیات 15 و 17؛ نساء، آیات 16 و 87) و خداوند راستگویان را ستوده (آل عمران، آیات 15 تا 17) و آن را از مصادیق احسان و نیکوکاری دانسته است. (بقره، آیه 177)
از نظر قرآن دستیابی به همه کمالات انسانی از دریچه صداقت و راستی است. (مریم، آیات 41 و 56؛ مائده، آیه 119؛ احزاب، آیات 70 و 71)
بنابراین، صداقت و راستی بنیاد همه فضایل و راه رسیدن به همه کمالات از جمله رستگاری و فلاح ابدی است.
البته مشکلی که در این میان وجود دارد، تصدیق صداقت است. به این معنا که چه معیاری وجود دارد تا ما بدانیم که شخصی در سخن خویش صادق است و براساس صداقت و راستی سخن میگوید؟
خداوند در پاسخ به این پرسش نشانه و معیار صداقت افراد و راستگویی ایشان را، وجود برهان و دلیل دانسته است. به این معنا که دلایل و براهینی برای اثبات سخن وجود داشته باشد. (بقره، آیه 111؛ انبیاء، آیه 24)
بر این اساس، هیچچیز دیگری نمیتواند ملاک شناخت صادق از کاذب و راستگو از دروغگو باشد. لذا خداوند، اموری چون ظاهر افراد (بقره، آیه 204؛ منافقون، آیات 1 و 4) گریه و دیگر شواهد ظاهری (یوسف، آیات 16 تا 18) و سوگند خوردن به خدا و مقدسات (توبه، آیات 62 و 74 و 95 و 96؛ نور، آیات 47 و 53) را از نشانههای راستگویی و صداقت ندانسته است.
بر این اساس، برای این که شخصی را در ترازوی درست قرار دهیم و بر طبق معیاری دقیق شناسایی کرده و به ارزیابی او بپردازیم، میبایست او را بر ترازوی دقیق صداقت بگذاریم و بنگریم تا چه اندازه در سخن و رفتارش صادق و براساس برهان و دلیل سخن میگوید.
امانت، معیار دوم
البته معیار دیگری نیز برای سنجش وجود دارد که آن ترازوی امانت است. امانت، ضد خیانت و به معنای راستی، ودیعه و هر چیزی است که برای نگاهداشتن به کسی سپرند. (لغتنامه دهخدا، ذیل واژه امانت)
امانت به دو دسته اصلی اشیاء و کالا (بقره، آیه 283) و رازها (انفال، آیه 27) دستهبندی میشود. بنابراین، امانتداری تنها به حفظ کالا اختصاص ندارد، بلکه گاه مطلب و رازی به عنوان امانت در نزد کسی نهاده میشود که باید آن را حفاظت کند. ازجمله مهمترین امانتهای الهی که در اختیار بشر گذاشته شده، امانت ولایت و مسئولیت خلافت الهی است. (احزاب، آیه 72؛ نساء، آیه 58؛ انفال، آیه 27؛ تکویر، آیات 19 و 21)
در اهمیت امانتداری همین بس که خداوند آن را از ملاک انسانیت (آلعمران، آیات75 و 76) صفات مؤمنان (مؤمنون، آیات1و 8) وصفات اهل تقوا (آلعمران، آیات 75 و 76) و نیکوکاران و محسنان (یوسف، آیات 54 و 56) و ملاک ارزشیابی افراد (آلعمران، آیات75 و 76؛ یوسف، آیه55؛ قصص، آیه26) دانسته است.
خداوند خیانت در امانت را امری بسیار ناپسند و گناهی بزرگ دانسته و ضمن نهی از آن (انفال، آیه27) مردمان را تهدید کرده است. (آل عمران، آیه161)
ازنظر قرآن، خیانت در امانت نشانهای از بیتقوایی (آلعمران، آیات75 و 76)، ظلم و ستم (احزاب، آیه72)، جهل و نادانی(همان) و دنیاپرستی و دنیا دوستی است. (انفال، آیات27 و 28)
برای شناخت صداقت انسان میتوان از معیار امانت استفاده کرد، چنانکه خداوند از همین ابزار برای شناخت صداقت انسانها استفاده کرده است. در آیات72 و 73 در بیان فلسفه عرضه امانت الهی به انسانها این معنا آمده است که خداوند ایشان را به این امانت آزموده است تا صداقتشان معلوم گردد.
آزمون انسانها با صداقت و امانت
از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: لا تغتروا بصلاتهم ولا بصیامهم، فان الرجل ربما لهج بالصلاه و الصوم حتی لو ترکه استوحش، و لکن اختبروهم عند صدق الحدیث و أداء الأمانه؛ فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه خو میکند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس میکند، بلکه آنها را به راستگویی و امانتداری بیازمایید. (کافی، ج2، ص104، ح2)
در بیان ارزش این خصلت امامعلی(ع) میفرماید: أربع من أعطیهن فقد أعطی خیر الدنیا و الآخره صدق حدیث و أداء أمانه و عفه بطن و حسن خلق؛ چهار چیز است که به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستگویی، اداء امانت، حلالخوری و خوشاخلاقی. (غررالحکم، ج2، ص151، ح2142) و پیامبر گرامی(ص) نیز میفرماید: اذا رأیت من أخیک ثلاث خصال فارجه: الحیاء و الامانه و الصدق؛ هرگاه در برادر (دینی) خود سه صفت دیدی به او امیدوار باش: حیا، امانتداری و راستگویی. (نهجالفصاحه، ح205)
رسولاکرم(ص) فرمود: یا علی اصدق و ان ضرک فی العاجل فانه ینفعک فی الآجل و لاتکذب و ان ینفعک فیالعاجل فانه یضرک فیالآجل؛ ای علی! راست بگو اگرچه درحال حاضر به ضرر تو باشد ولی در آینده به نفع توست و دروغ نگو اگرچه درحال حاضر دروغ به نفع تو باشد ولی در آینده به ضرر توست. (میراث حدیث شیعه، ج2، ص17، ح65)
به هر حال، صداقت و امانتداری دو معیار اصلی برای ارتباط با دیگران است. با این دو معیار میتوان با هر کسی ارتباط برقرار کرد و از بسیاری مشکلات رهائی یافت، زیرا بسیاری از مشکلاتی که میان انسانها پدید میآید به سبب فقدان صداقت و امانت است. اگر این دو فضیلت در انسانی پدید آید، هرگز مشکلی در روابط انسانی پیش نمیآید.
پس برای انتخاب همسر، دوست و شریک و همکار میبایست آنان را با آزمون صداقت و امانت شناخت.