تاریخیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

امام حسين(ع) و مشروعيت زدايي از نظام سياسي جور

samamosامامان معصوم(ع) هر يك ماموريتي خاص داشته اند. مجموعه زندگي آنان كه از آن به سنت عترت طاهره تعبير مي شود در كنار قرآن، سبك زندگي اسلامي را به ما مي آموزد تا بتوانيم در شرايط مختلف و گوناگون بهترين گزينه ها را براي زندگي انتخاب كنيم و هرگز از ارايه راهكاري مناسب در زندگي خود با استفاده از كتاب و سنت در نمانيم.

امام حسين(ع) نه تنها در تبيين سبك زندگي اسلامي تلاش كرد، بلكه كوشيد تا حقيقت اسلام را چنان كه خدا و پيامبر(ص) ارايه كرده بودند، احيا كند؛ از اين رو گفته اند: الاسلام محمدي الحدوث و حسيني البقاء؛ اسلام با پيامبر(ص) ايجاد و با امام حسين(ع) بقا يافت.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا يكي از اهداف قيام و نهضت حسيني(ع) را در بقاي حقيقت اسلام بيان كند.

مشابه و متشابه سازي از اسلام

اسلام، حقيقتي جاودانه است كه از آدم(ع) تا خاتم(ص) از سوي پيامبران به عنوان سبك زندگي بشر براي خدايي و رباني شدن وي ارايه شده است. (آل عمران، آيه 19) اين حقيقت در شكل كامل و تمام خود از سوي پيامبر(ص) بيان شده و پس از آن ديگر هيچ پيامبري نخواهد آمد تا چيزي بر آن بيفزايد يا از آن بكاهد؛ چرا كه دين مورد رضايت خداوند همان است كه پيامبر(ص) با بيان ولايت معصومان(ع) به اتمام و اكمال رسانيده است. (مائده، آيه 3)

اما همواره دشمن سوگند خورده اي به نام ابليس و شياطين، دراين انديشه بوده و هستند كه اسلام را از مردم بگيرند و آنان را در ضلالت قرار دهند و يا به آن بكشانند. از اين رو به متشابه و مشابه سازي روي مي آورند تا حقيقت دراين ميان گم شود و شياطين از آب گل آلود، انسان ها را صيد كرده و به دوزخ بكشانند. (نساء، آيه 119؛ ص، آيات 82 و 83؛ حجر، آيه 39)

خداوند يكي از شيوه هاي شيطاني صيد انسان را بهره گيري از مشابه سازي از حقيقت و متشابه سازي از آن مي داند. (آل عمران، آيه 7) دراين شيوه، باطل با آرايه هاي حقيقت آراسته مي شود و باطل به نام حقيقت به مردمان عرضه مي شود.

در طول تاريخ شياطين اين گونه عمل كردند و براي هر حقيقتي مشابه و متشابه سازي كردند هرچه، حقيقت جاذبه هاي بيشتري داشته باشد و تمايلات و گرايش مردم به آن فزون تر شود، اقدام به ارايه مشابه هاي آن نيز بيشتر مي شود. از اين رو با گرايش مردم به عرفان حقيقي، عرفان هاي كاذب زيادي از سوي شياطين جني و انسي ارايه مي شود و بازار اين نوع كالاهاي معنوي داغ تر مي گردد.

زماني كه اسلام، به عنوان دين كامل و تمام از سوي خدا و پيامبر(ص) ارايه شد، شياطين در انديشه شدند كه آن را از درون تهي كنند و پوستيني به نام اسلام بي هيچ حقيقت و باطني به مردم ارايه دهند. ابليس با بهره گيري از كافراني چون ابوسفيان و منافقان قديم و جديدي چون كعب الاحبار و ياران و صحابه هاي دروغيني چون ابوهريره كذاب و جعل كننده، اقدام به ارايه مشابه اسلام كردند.

از آن جايي كه بقاي اسلام به رهبران و نخبگاني است كه حافظ حقيقت آن هستند، نوك تيز حملات دشمن، به سوي ولايت نشانه گرفته شد. پيامبر(ص) مي دانست كه ابليس و شياطين جني و انسي، بيكار نمي نشينند تا اسلام را از حقيقت آن تهي كنند و با حذف رهبري، اجازه ندهند تا مردم در مسير حقيقت اسلام گام بردارند. از اين رو پيامبر(ص) از عاقبت كار امت نگران بود. اين نگراني زماني به اوج خود مي رسد كه بانگ رحيل زده مي شود. در اين زمان، پيامبر(ص) ماموريت مي يابد تا اوصياي خود را با معرفي نخستين وصي و ولي اعلان كند و به طور رسمي مقام ولايت اميرمؤمنان علي(ع) را بيان و آن حضرت(ع) را براي جانشيني و خلافت خود معرفي نمايد.

خداوند در آيه 67 سوره مائده، به صراحت به پيامبر(ص) مي فرمايد كه اگر جانشين به طور رسمي معرفي و نصب نشود، گويي هيچ رسالتي صورت نگرفته است، زيرا بقاي اسلام به ولايت و خلافت است.

پيامبر(ص) هراسان بود كه اعلان رسمي اين امر مهم جانشيني و ولايت امري، موجب شود تا توطئه گران اقدام به ترور نمايند كه اين كار را نيز كردند؛ (بحارالانوار، ج21، ص229-222، نيز ابن كثير دمشقي، البدايه و النهايه، ج5، ص24 و 25؛ ابن اثير جزري، اسدالغابه في معرفه الصحابه، ج1، ص573) ولي خداوند چنان كه وعده كرده بود، ايشان را از آن حفظ كرد. (مائده، آيه 76)

وقتي ابليس و شياطين جني و انسي دريافتند كه با ترور پيامبر(ص) نمي توانند به هدف خويش برسند، پس از رحلت آن حضرت(ع) بي آنكه ياران واقعي پيامبر(ص) و بني هاشم را خبر كنند در سقيفه بني ساعده گردآمدند و در شوراي سقيفه، بزرگترين جنايت را عليه بشريت مرتكب شدند و اسلام را از حقيقت ولايت آن تهي ساختند و مردم را به سمت و سوي ديني بردند كه خودشان ساختند و به نام اسلام به جهانيان معرفي كردند. اين گونه بود كه مردم بر دين ملوك خويش (الناس علي دين ملوكهم) پرورش يافتند و اسلام بي ولايت و خلافت حقيقي توليد و مشابه سازي شد و به مردم عرضه گرديد و امت اسلام مسير گمراهي را درپيش گرفتند و به فساد و تباهي و ضلالت گرفتار آمدند.

تلاش معصومان(ع) براي ارائه اسلام واقعي

زماني كه اسلام از ولايت در سقيفه بني ساعده تهي شد، اوصيا و اولياي الهي تلاش كردند تا مسير حقيقي را به مردم نشان دهند؛ ولي همان گونه كه خداوند در قرآن بارها وعده و وعيد داده است، مردم گرفتار آزموني سخت شدند تا سيه روي شود هركه در او غش باشد. (عنكبوت، آيه2)

امت هاي پيشين از جمله قوم يهود بارها به اشكال گوناگون آزموده شدند و بسياري در اين آزمون هاي الهي شكست خوردند و به عذاب الهي گرفتار شدند و برخي به بوزينه و خوك مسخ گرديدند. (بقره، آيات 26 تا 96؛ اعراف، آيه 166 و آيات ديگر)

در يك آزموني، حضرت موسي(ع) به مدت چهل شبانه روز از امت موسوي دور مي شود، ولي آنان به آزمون الهي، گرفتار سامري مي شوند و گوساله پرست شده و برخلاف اطاعت از حضرت هارون(ع) وصي موسي(ع) به اطاعت ازسامري مي پردازند و حتي تلاش مي كنند كه ايشان را به اطاعت خود درآورند و به سبب مخالفت آن حضرت(ع) وي را به قتل برسانند. (اعراف، آيات 183 و 154)

همين داستان طابق النعل بالنعل، چنان كه پيامبر(ص) وعده داده بود، براي امت اسلام تكرار مي شود و گوساله پرستان شوراي سقيفه بني ساعده تلاش مي كنند تا به سبب مخالفت وصي پيامبر(ص) اميرمؤمنان علي(ع) با تغيير احكام نصب الهي، ايشان را به قتل برسانند. اين توطئه با ريسمان به گردن انداختن آن حضرت(ع) و آتش زدن در خانه و شهيدكردن محسن بن علي(ع) و آسيب زدن به پشت و پهلو و درنهايت شهادت حضرت فاطمه(س) ادامه يافت و هرچه معصومان(ع) يعني پنج تن آل عبا در سال هاي نخست تلاش كردند، اما فايده نداشت و در اين راه حضرت فاطمه(س) اولين شهيد راه ولايت شد.

اينكه اميرمومنان (ع) به قبر پيامبر(ص) رو مي كند و مي فرمايد: كادوا ان يقتلوني (اعراف، آيه 150) به خاطر انواع توطئه هاي تروري بود كه طراحي شد و برخي اجرا و برخي اجرا نشد.

از آن جايي كه اسلام واقعي تنها در سايه سار ولايت الهي قابليت بقا و اجرا را دارد، حضرت اميرمومنان علي(ع) تلاش كرد تا در حد توان و امكان مردم نه خودش، از خود ايثار كند و اسلام واقعي را به مردم ارايه دهد. از اين رو قرآن را چنان كه پيامبر(ص) خواسته بود، به مردم ارايه كرد، ولي آنان آن را پس زدند.

تلاش هاي آن حضرت(ع) در كنار غاصبان براي اين بود كه تا مي شود حقيقت اسلام را حفظ كند. و از انحراف بيشتر جلوگيري نمايد. از اين رو، همانند حضرت يوسف(ع) به دربار ايشان رفت (يوسف، آيه 55) و خواستار مشاركت در امر مردم شد تا به هر شكلي شده اسلام واقعي را حفظ كرده و حقيقت عدالت اسلامي را ارايه دهد.

اما تلاش هاي آن حضرت(ع) به جايي نرسيد و گوساله پرستان سامري، دور گوساله خلافت گرد آمدند و به عبادت آن بت قدرت و ثروت پرداختند، به گونه اي كه پس از سه دهه ديگر چيزي، از اسلام و عدالت آن بقا نماند و شكم ها از اموال بيت المال انباشته گشت به طوري كه خاندان عثماني و بني اميه به نشخوار كردن بيت المال ادامه دادند و حكومت اسلامي را چون گوي چوگان كودكان به سمت يكديگر پرتاب مي كردند.

برخي از افراد در اين دوره چنان از بيت المال چريدند كه پس از مرگ تنها، طلاي زرين آنان را با تبر ميان وراث تقسيم مي كردند.(الغدير، علامه اميني، ج 8، ص 282)

نظام سياسي كه در دوره پس از رحلت شكل مي گيرد، نظام سياسي غير مشروع ديني است هر چند كه از مشروعيت سياسي برخوردارمي شود، اين حكومت پس از مدتي مشروعيت و مقبوليت سياسي خود را به سبب همان انحراف از اصل ولايت از دست مي دهد؛ زيرا كار به كساني سپرده مي شود كه هيچ گونه كارايي و كارآمدي سياسي ندارند و كاري براي امت و عدالت انجام نمي دهند. بي عدالتي در عهد عثمان به اوج خود مي رسد به طوري كه انقلاب گسترده اي از مصر آغاز مي شود و مردم مصر براي عدالت و كرامت خويش قيام مي كنند. به زودي انقلاب مصر شعله مي كشد و همه خاورميانه را به هم مي ريزد و آتش به كاخ هاي پادشاهان و حكام جور عثماني مي افكند.

اين گونه است كه حركت عدالت خواهانه مردم مصر، به عربستان و حجاز و نجد مي رسد و همراه با مردم يمن و عراق، مردم مكه و مدينه قيام مي كنند و دولت نامشروع و نامقبول عثماني با قتل عثمان به پايان مي رسد.

اما به زودي وضعيت دوباره با توطئه هاي جديد منافقان و شياطين، شكل ديگري مي گيرد و انقلاب مردم از سوي ام المؤمنين عايشه و طلحه و زبير و سپس معاويه مصادره مي شود و در يك جنگ و كودتاي نظامي، قدرت از اميرمؤمنان علي(ع) به بني اميه منتقل مي شود.

امير مؤمنان علي(ع) در مدت كوتاه چهار سال و اندي از حكومت خويش مي كوشد تا نظام سياسي اسلامي را در چارچوب عدالت فراگير، ارايه دهد كه البته به كام سابقون در اسلام و رفاه زدگان آن روز خوش نمي آيد.

از نظر مردم آن زمان، هنوز حكومت براساس آراي سقيفه مشروعيت دارد. از اين رو حضرت اميرمؤمنان علي(ع) نمي تواند تغييرات مناسب و چنداني مبتني بر اسلام و حقايق واقعي آن ايجاد كند. اين دوره كه با جنگ و توطئه هاي هر روز همراه بود، اجازه نمي داد تا به نقد جدي دولت برخاسته از سقيفه پرداخته شود هر چند كه ايشان هرازگاهي به دولت برآمده از سقيفه اعتراض و نقد جدي وارد مي ساخت و آن را عامل انحرافي مي دانستند كه به حكومت ظالمان و جائران انجاميد و وضعيت امت اسلام را اين گونه بغرنج و لاينحل كرد.

جنگ هاي سه گانه با ناكثين، قاسطين و مارقين در حقيقت مبارزه با سه فرزند نامشروع دولت و نظام سياسي برآمده از سقيفه بود، اما زمان به گونه اي نبود كه فرصت تحليل را به مردم بدهد و ايشان را با ريشه همه بدبختي هاي امت يعني مشروعيت يابي نظام سقيفه آشنا سازد.

قيام براي مشروعيت زدايي از نظام سياسي سقيفه

امام حسين(ع) شايد مهم ترين و اصلي ترين گام را براي تبيين حقيقت نظام ولايي و امامي برگرفته از قرآن و اسلام و مشروعيت زدايي از نظام برآمده از سقيفه انجام داد. آن حضرت(ع) هدف از قيام خويش را اصلاح امت جد خويش دانسته است؛ زيرا اين امت دچار تباهي و فساد شده است؛ چرا كه نظامي سياسي را انتخاب كرده بود كه برخلاف آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام بود.

از نظر امام حسين(ع) ريشه همه مصيبت هاي امت و فسادهاي جاري در جامعه اسلامي، نظام سياسي برآمده از سقيفه است كه درنهايت به خلافت سلطنتي انجاميده و امت را از فوايد اسلام بي بهره كرده است.

اگر نظام سياسي برآمده از سقيفه نقد جدي شود، ديگر هيچ كس به خود اجازه نمي دهد تا به نام اسلام، ظلم و جور نمايد و به نام خدا از بيت المال مسلمين بچاپد و غارت و چپاول نمايد.

نوك حملات امام حسين(ع) به نظام سياسي بود تا همچنان كه نيمي از مشروعيت سياسي خود را با عدم بيعت افراد سرشناس جامعه اسلامي آن روز از دست داده است و از عدم مقبوليت سياسي به سبب ناكارآمدي رنج مي برد، از مشروعيت ديني نيز ساقط كند به گونه اي كه هيچ گونه فلسفه اي براي بقاي چنين حكومت ها در آينده وجود نداشته باشد.

مشروعيت در حقيقت فلسفه توجيه اعمال قدرت و زور از سوي حاكمان است. اگر اين فلسفه توجيهي، از نظام سياسي وقت برداشته شود، همه آن چه اين حكومت بر بنياد آن شكل گرفته فرو مي ريزد و مشروعيت خود را از دست مي دهد.

امام حسين(ع) در كربلا با خون خود و اهل بيت خويش، نه تنها حكومت يزيدي را از مشروعيت ديني و سياسي و مقبوليت اجتماعي انداخت، بلكه بنياد حكومت هاي مبتني بر آن را نيز از ميان برداشت؛ زيرا با تاكيد بر انحراف ريشه دار سقيفه نشان داد كه حكومت هاي يزيدي ريشه درتفسير نادرست ازاسلام و ارايه الگوي باطل ازاسلام سياسي مبتني بر شوراي سقيفه دارد. هنگامي كه حكومت يزيدي ساقط شد، همه حكومت هاي مبتني برسقيفه ازمشروعيت ديني و سياسي درميان مردم ساقط گرديدند.

از اينجاست كه يزيديان مي كوشند تا با تشكيك در قيام حسيني و سركوب فلسفه و اهداف آن، پايه هاي نامشروع حكومت هاي مبتني بر شوراي سقيفه را حفظ و تاييدكنند.

اصلاح امت پيامبر، تنها با اصلاح نظام فكري و سياسي امكان پذير است. امت اسلام مي بايست با يك شوك عظيم از خواب سنگين بيدار مي شدند و مي فهميدند كه بي عدالتي و ناديده گرفتن آموزه هاي قرآني و اسلامي، ريشه درانحراف سقيفه دارد. درحقيقت امام حسين (ع) نشان مي دهد كه هر آنچه بر سر امت اسلام آمده است، ثمره اي از ثمرات سقيفه و انحراف عظيمي است كه سرچشمه درآن دارد.

امام حسين (ع) مي خواهد نشان دهد كه اسلام و نظام بر آمده از سقيفه به سادگي سرور جوانان اهل بهشت را نه تنها مي كشد و خاندان پيامبر(ص) را به اسارت مي برد بلكه بر او باكي نيست كه هرگونه قوانين عقلاني و انساني را زيرپا گذارد و به چيزي پايبند نباشد.

اگر امام حسين (ع)سرور جوانان بهشت، كشتي نجات، چراغ هدايت و مانند آن بر اساس آيات و روايات بسياري چون آيه مباهله و تطهير (آل عمران، آيه 16؛ احزاب، آيه 33) است، پس مخالفان او اهل دوزخ مي باشند و نمي توانند حق باشند. بر اين اساس، هركسي كه در برابر اين جريان ناب اسلامي قرار مي گيرد، ضد اسلامي و كافر و منافق تلقي مي شود و از مشروعيت ساقط گردد.

حركت امام حسين (ع) و نهضت خونين او موجب شد تا مردم به يك باره نسبت به نظام سياسي و سبك زندگي ارايه شده از سوي دولت هاي پيشين ترديد جدي داشته باشند و به نقد رفتار نياكان و پيشينيان بپردازند كه نتيجه رفتار آنان موجب شد تا امت اسلام، امام امت را سر از تن جدا كند و بر تن هاي بي جان آنان اسب بتازاند و اهل بيت پيامبر (ص) را به اسارت و بردگي و بندگي برد و به عنوان خارج از دين اسلام و حتي به معرض فروش و كنيزي بگذارد. اين درحالي است كه بر اساس دستورهاي صريح و نص قرآني، امت مي بايست اهل پيامبر(ع) را دوست بدارد و اطاعت ايشان نمايد و آنان را الگوي هاي كامل زندگي خويش بداند و درمودت و محبت و ولايت ايشان كوچك ترين كوتاهي نورزد.

به هرحال، انقلاب و نهضت حسيني (ع) موجب شد تا نظام هاي سياسي مبتني بر سقيفه با ترديد و تشكيك جدي مواجه شود و ديگر از بنيادهاي توجيهي و فلسفي قويم براي تداوم بهره مند نباشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا