شعر و داستان

سجده شکرانه

دوش وقت سحرم باده مستانه زدند

ساحران پرده بر این دیده دیوانه زدند

چشم ظاهر فروهشته به میخانه شدند

پرده ملک زدودند، بوسه بر شانه زدند

شاهد دل به شرابی ستم و جهل نمود

از زمین تا ملکوتش ره شاهانه زدند

در معبد چو ببستند، به میخانه شدند

آتش عشق بر این عاشق دیوانه زدند

ساکنان حَرم سِتر و عِفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

شه بیامد به سر کوی همان خاک نشین

حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

ز شرافت گُل میمون شکفت از گِل من

هم ملایک به غلامی در میخانه زدند

دلی از آب و گلم ساخت چو آینه جام

جامی از باده شاهانه در این خانه زدند

صائبا سجده شکرانه به جا آر به شب

که در این جام جمش، شیوه شاهانه زدند

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا