اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

ربوبيت ولي الله

از واژگان پركاربرد قرآني، رب است. واژه «ربب» به معناي پرورش و پروراندن است؛ ازاين رو در فارسي رب به پروردگار برگردانده مي شود. ربوبيت به معناي پرورش چيزي در فرآيندي است و از اين نظر با واژه عربي ديگر يعني «ربي» از نظر معنا نزديك است؛ چرا كه مربي به معناي تربيت كننده و پرورش دهنده چيزي دريك فرآيند است.

براساس آموزه هاي قرآني، خداوند همان گونه كه خالق و آفريدگار است، هم چنين رب و پروردگار نيز مي باشد. به اين معنا كه تنها به آفريدن آفريده ها بسنده نكرده بلكه براساس حكمت و فلسفه آفرينش، براي هر آفريده اي كمال شايسته و بايسته اي را درنظر گرفته است كه مي بايست تحت ربوبيت و پروردگاري الهي به آن برسد. براين اساس هر آفريده اي تحت ربوبيت الهي قرار دارد.

خودشناسي، مقدمه خداشناسي

خداوند درانجيل بيان داشته كه اي انسان نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسي؛ زيرا هر كسي با شناخت نفس خويش مي تواند پروردگار خاص خود را بشناسد؛ چرا كه براي هر آفريده اي با توجه به ظرفيت وجودي و شرايط ديگر، خداوند ظهور ربوبي مي كند؛ از اين رو پروردگار هركسي با پروردگار ديگري متفاوت است چرا كه براساس ظرفيت وجودي شخص، خداوند بايد ربوبيت خويش را اظهار و پروردگاري اش را آشكار سازد. بنابراين، هنگامي كه از سوي پيامبر(ص) بيان مي شود: اعرفكم بنفسه اعرفكم بربه؛ خودشناس ترين مردم خداشناس ترين مردم به پروردگارش است (جامع الاخبار، ج 4، فصل اول و متشابه القرآن، ج 1، ص 44) به اين معناست كه خداوند براي هركسي درمقام ربوبيت ظهور خاصي دارد و شناخت نفس خود به معناي شناخت ربوبيت الهي است. بنابر اين، نفس دريچه اي خاص براي شناخت خدا از طريق ظرفيت وجودي خاص خود شخص است كه به صورت ربوبيت تجلي يافته است.

اميرمومنان (ع) نيز بر همين مساله تاكيد كرده و مي فرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربه، هر كسي خودش را شناخت به يقين پروردگارش را شناخت. (غررالحكم، ص 232) اين بدان معناست كه براي هركسي خداوند با توجه به ظرفيت نفس وي تجلي و ظهور مي يابد كه در مقام ربوبيت است و شناخت همين اندازه از خدا براي او كافي است؛ زيرا مسير ارتباط و نيز شناخت هركسي همان نفس خودش است كه داراي پروردگاري خاص مي باشد.

پيامبر، آينه تمام ربوبيت

به سخن ديگر، آب پروردگاري و ربوبيت درجويبار هر انساني با توجه به ظرفيت او جاري مي شود و انسان هم چنين شناخت خودش را از اين طريق نسبت به خداوند و الله به دست مي آورد كه همان طريقت ربوبيت است. به عبارت ديگر، نور الوهيت بر ماهيت وجود هركسي در قالب وجلوه ربوبيت مي تابد و هركسي براساس ظرفيت خود اين نور را بر مي تابد. تنها در جهان هستي، انوار معصومان (ع) هستند كه تحت ربوبيت كامل الله در مقام رب العالمين قرار دارند؛ چرا كه ايشان ازسرچشمه ذات مي نوشند و فاصله ايشان اصولا قابل تبيين و توصيف نيست تا چه اين كه گفته و يا ديده شود. از اين رو خداوند در بيان فاصله خود و پيامبر (ص) به «او ادني» (نجم، آيه 9) بسنده كرده است؛ چرا كه بيان فاصله ميان الوهيت و محمد (ص) شدني نيست و براي بيان اين كم ترين فاصله واژگاني نيست. از اين رو درتعابير از واژه هايي مثل وجه الله و وجهه ومانند آن ياري گرفته شده است. اگر ميان خدا وپيامبر (ص) اين فاصله ناگفتني است، ربوبيت خداوندي درحق ايشان نيز اين گونه است و نفس ايشان نسبت به خداوند از چنين تجلي ظهوري برخوردار است. بنابراين مي توان گفت كه ايشان آينه تمام و كمال الوهويت و ربوبيت الهي هستند.

براين اساس، مي توان گفت معرفت انسان زماني تمام و كمال مي شود كه انسان با ايمان و تقوا و محبت اهل بيت(ع) نفس خويش را به نفس ايشان متصل نمايد تا بتواند از دريچه آنان خداوند را بنگرد. از اين رو خداوند تنها توصيف معصومان(ع) را به عنوان عباد مخلصين خود پذيرفته و تاييد كرده و ديگر توصيفات از خود را ناقص دانسته و از آن تبري جسته است.

درمسير شناخت مي بايست به نفس امامان(ع) اتصال يافت، چنان كه خود مي فرمايند كه هركسي خدا را شناخت به سبب ما شناخت: لولانا ما عرف الله و لولا الله ما عرفنا، اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد و اگر خدا نبود ما شناخته نمي شديم، چرا كه ايشان همان شعاع خورشيد هستند و حقيقت جز به شعاع آن شناخته نمي شود. آنچه از اين شعاع بر عالم تابيده است همان نور است كه حقيقت ديگر آفريده ها را روشن ساخته است. به سخن ديگر، امامان معصوم (ع) نسبت به خدا همانند نسبت ضوء شمس به شمس و نسبت آفريده هاي ديگر به شمس، همانند نور مهتاب است؛ يعني ضوء خورشيد بر ماه تابيده است. از اين رو ايشان خود را واسطه در آفرينش و ربوبيت همه هستي مي دانند و اگر ايشان وجود نمي يافتند، آفريده اي وجود نمي يافت؛ چرا كه آن چه مهتاب را مهتاب كرده است نوري است كه از شعاع خورشيد بيرون زده است و همه عالم بازتاب همان تابش آفتاب وجود است.

بنابراين همه آفريده ها از الله هيچ شناختي نخواهند داشت مگر از طريق شعاع آفتاب كه همان خورشيد محمدي(ص) است. پس هيچ كسي نمي تواند الله را ببيند و بشناسد؛ چرا كه شعاع خورشيد چنين اجازه اي نمي دهد و آن چه انسان مي بيند و هرموجودي ديگر، يا نور است يا آفتاب و شعاع خورشيد هستي. از اين رو وقتي گفته مي شود جاء ربك يعني پيامبر(ص) به عنوان ضوء خورشيد وجود مي آيد كه رب العالمين است و اين كه به ملاقات مي رويم همان ولي الله و حضرت محمد(ص) است. بنابراين بازگشت انسان ها به سوي رب محمدي (فجر، آيه28)، ملاقات با رب محمدي (بقره، آيه46)، و نگاه به رب محمدي است؛ و لذا خداوند نگفته است: جاء الهك و فرموده: جاء ربك، يا اين كه: او ياتي ربك و نفرموده: ياتي الهك و يا: ملاقو ربهم نه اين كه ملاقو الهمم و مانند آن؛ چرا كه رب العالمين همان رب محمدي است و ولي الله است كه درعالم، پروردگاري مي كند.

البته ربوبيت در قرآن مراتب ديگر را نيز برمي تابد، از اين رو به سيد، مولي و ولي در قرآن رب گفته مي شود؛ زيرا هريك از اين افراد در مقام پروردگاري و تربيت شخص نقش بازي مي كنند. اين مراتب پايين ترين مراتب ربوبيت است. خداوند از زبان حضرت يوسف(ع) نقل مي كند كه وي به كارگزار شاه مي فرمايد: اذكرني عند ربك؛ مرا نزد مولايت (شاه) ياد كن (يوسف، آيه 42) و درجايي ديگر مي فرمايد: ارجع الي ربك؛ به سوي پروردگارت و مولايت بازگرد. (يوسف، آيه50)

اين كاربردها بدان معناست كه براي ربوبيت مراتبي است كه كمترين آنها همان ربوبيت و پروردگاري افرادي چون مربيان، اولياي تربيتي، سيد و مولا و مالك است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا