اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات
حیـا همزاد عقل و دین
نگاهی به اهمیت حیا و آثار و نشانههای آن
حیا یک حالت نفسانی است که آدمی را از وقاحت باز میدارد و صفات نیک و پسندیده را در انسان زنده میکند. حیا نشانهای از زنده بودن جان و روان آدمی میدهد و اینکه بیمار نیست و گرفتار مرگ اخلاقی نشده است. انسانهای وقیح از هیچ زشتی باک و پروایی ندارند و بیشرمانه زندگی میکنند و مرتکب زشتیها میشوند. خداوند نیز خود را به صفت حیا ستوده است که به معنای ترک قبیح از سوی اوست. نویسنده در این مطلب گوشهای از حقیقت فضلیت اخلاقی حیا را بیان کرده و ریشهها و آثار و نشانههای آن را در زندگی انسان توضیح داده است.
***
حیا، کلید خیر
حیا یکی از فضایل اخلاقی است. این حالت نفسانی، به انسان کمک میکند تا از زشتیها پرهیز کند. در آموزههای قرآنی این صفت به انسان و خدا نسبت داده شده است. اما از آنجا که خداوند دارای نفس نیست نمیتواند به معنایی باشد که در انسان یافت میشود. هنگامی که از حیا در انسان سخن به میان میآید، به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتیها و ترک زشتیهاست.(مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص ۶۴۶) اما وقتی حیا درباره ذات بارى تعالی به کار میرود به این معنا نیست، زیرا خداوند پاک و منزّه از چنین وصف انقباض نفس است،(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۲۷۰، «حیى») بلکه مقصود از حیا درباره خداوند، ترک قبیح است.(مجمع البیان، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۶۵)به این معنا که خداوند هر آنچه را عقل قبیح شمارد و زشت بداند انجام نمیدهد. مثلا خداوند هرگز خلاف وعده خود عمل نمیکند(حج، آیه ۴۷؛ روم، آیه ۶) یا به بندگان ظلم روا نمیدارد؛ (آل عمران، آیه ۱۸۲؛ انفال، آیه ۵۱) چرا که این خلف وعده و یا ظلم از اموری است که عقل، آن را زشت و قبیح میداند و خداوند هرگز بر خلاف احکام قطعی عقل عمل نمیکند. پس اگر عقل بگوید که عقاب و مجازات بدون بیان و روشنگری، قبیح است، خداوند نیز تا حجت را بر بندگان تمام نکرده باشد و احکام و قوانین را به ایشان نگفته باشد؛ بندگان خویش را مجازات نخواهد کرد.(نساء، آیه ۱۶۵)
نقیض حیا در انسان، وقاحت است.(مجمع البیان، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۶۳) انسان وقیح کسی است که بیهیچ شرمی، زشتیها را مرتکب میشود. چنین سلوک و رفتاری نشان دهنده بیماردلی انسان است که از فطرت خارج شده و بر خلاف عقل رفتار میکند؛ زیرا از ذاتیات عقل آن است که شخص، با حیا و دیندار باشد. از این رو در روایات از امام موسی کاظم(ع) و دیگر امامان نقل شده است که خداوند هنگامی که عقل و حیا و دین را بر انسان عرضه داشت، انسان عقل را برگزید و هنگامی که به حیا و دین فرمان بازگشت داده شد، آن دو گفتند که ما همواره ملازم عقل هستیم و هر جا عقل باشد ما آنجا حضور داریم.(اصول کافی، ج ۱؛ کتاب عقل و جهل) به این معنا که حیا و اخلاق و دینداری و سلوک درست و نیک در زندگی از چیزهایی هستند که همواره ملازم عقل هستند و از آن جدا نمیشوند. پس هر انسان دیندار و با حیایی، انسانی عاقل است، چنانکه هر عاقلی، دیندار و با حیاست.
اسلام دین اخلاقی است. پیامبر(ص) میفرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من تنها برای اتمام بزرگواریهای اخلاقی برانگیخته شده ام.(بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323) بنابراین، حیا که نماد فضایل اخلاقی است به عنوان زینت اسلام مطرح میشود. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) میفرماید: اَلحَیاءُ زینَهُ الاسلامِ؛ حیا زینت اسلام است. (مستدرک الوسایل، ج۱، ص۴۸۸، ح۱۲۴۴)
بر این اساس خود آن حضرت(ص) نماد همه مکارم اخلاقی بودند و خداوند ایشان را به خلق عظیم میستاید(قلم، آیه ۴) این خلق عظیم را میبایست در حیای آن حضرت که نماد اخلاق عقلانی است جستوجو کرد. ابى سعید الخدرى درباره حیای حضرت پیامبر(ص) میگوید: کانَ رَسولُ اللّهِ اَشَدَّ حَیاءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و کانَ اِذا کَرِهَ شَیئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛ رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله از دختران پشت پرده با حیاتر بودند و اگر چیزى را دوست نمىداشتند، از چهرهشان مىفهمیدیم. (مکارم الاخلاق، ص ۱۷)
خود آن حضرت(ص) درباره نقش حیا در اسلام و ایمان فرد میفرماید: خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلینَ: اَلْحَیاءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَهُ وَ السِّواکُ وَ التَّعَطُّرُ؛ پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، بردبارى، حجامت کردن، و مسواک و عطر زدن. (نهج الفصاحه، ح ۱۴۶۳)
امیرمومنان علی(ع) نیز به این نقش مهم و ارزشمند حیا در زندگی انسان بهویژه مومنان اشاره کرده و میفرماید: اَلْمُؤْمِنُ حَیىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛ مؤمن، با حیا، بىنیاز، باوقار و پرهیزکار است.(غررالحکم، ح ۱۸۵۲)
امام کاظم(ع) در همین رابطه به پیوند تنگاتنگ حیا و ایمان اشاره میکند و میفرماید: اَلحَیاءُ مِنَ الایمانِ وَالایمانُ فِى الجَنَّهِ وَالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَالجَفاءُ فِى النّارِ؛ حیا از ایمان و ایمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص۳۰۹، ح۱)
رسول اکرم (ص) می فرماید: إِذا رَأَیتَ مِن أَخیکَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: اَلحَیاءُ وَالامانَهُ وَالصِّدقُ؛ هر گاه در برادر (دینى) خود سه صفت دیدى به او امیدوار باش: حیا، امانتدارى و راستگویى.(نهج الفصاحه، ح ۲۰۵)
در حقیقت کسی که این خصلتهای سه گانه را داراست از عقل و خرد بهره مند است و همین مسایل موجب میشود تا در نهایت اهل دین و ایمان باشد. در حقیقت این خصلتها مآیه نجات اوست.
در روایاتی از جمله روایاتی که از امام موسی کاظم(ع) نقل شده، بخوبی روشن میشود که حیا تا چهاندازه در زندگی اخلاقی انسان نقش دارد. از این روست که در این روایات، حیا به عنوان نماد اصلی اخلاق و فضایل اخلاقی مطرح میشود و آن را در کنار عقل و دین قرار میدهد. درروایتی امیرمومنان علی(ع) حیا را کلید هر خیر میداند. (غررالحکم، ج1، ص 93) خیر هر نعمتی است که به درستی از آن بهره گرفته شده و موجبات رشد و تعالی و تقرب انسان را فراهم میآورد. بنابراین، حیا نعمتی است که همه خیرها را برای انسان سبب میشود.
به هر حال، حیا به معنای خودداری نفس از زشتی و پلیدی و بدی، هر چند که خود یکی از فضایل اخلاقی است ولی بیگمان نماد اخلاق است. از اینرو در روایات از آن به عنوان کلید همه خیرها معرفی شده است.
آثار و نشانههای حیا
حیا امری نفسانی است. کسی که این فضیلت را در خود داشته باشد در آشکار و نهان حیا میورزد و اینگونه نیست که در برابر مردم شرم و حیا داشته باشد ولی در خلوت و از خدا حیا نورزد؛ آنگونه که حضرت آدم و حوا(ع) حیا میورزند و میکوشند تا شرمگاههای خویش را بپوشانند حتی اگر ناظر محترمی جز خداوند نباشد.(نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ اعراف،آیه ۲۲؛ طه،آیه ۱۲۱) امام على(ع)در اینباره میفرماید: غآیه الحَیاءِ أن یَستَحیِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند.(غررالحکم، ج۴، ص۳۷۳، ح۶۳۶۹)
با نگاهی به آموزههای قرآنی این معنا قابل استنباط است که حیا در بهشت نیز خواهد بود؛ یعنی با آنکه در بهشت هیچ تکلیفی نیست، اما اصول اخلاقی و در راس آنها حیا امری است که در همه جا یافت میشود؛ زیرا بهشت جز خیر و خوبی و زیبایی نیست و هر چیزی که شر و بد و زشت است در بهشت راهی ندارد. از این رو اهل بهشت، اهل مکارم اخلاق هستند و حتی حوریان بهشتی نیز حیا میورزند.(صافات، آیه ۴۸؛ الرحمن، آیه ۷۲)
لازم است حیا در همه ابعاد و جوانب زندگی انسانی جلوه کند. انسان اخلاقی و با حیا در گفتار(احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)، رفتار (قصص، آیه ۲۵)، نگاه کردن(صافات، آیه ۴۸)، خوابیدن (نور، آیه ۵۸)، راه رفتن(نور، آیه ۳۱؛ قصص، آیه ۲۵)، در فقر و نداری(بقره، آیه ۲۷۳)، در خلوت و جلوت(یوسف، آیات ۲۳ تا ۲۸؛ نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ اعراف،آیه ۲۲؛ طه،آیه ۱۲۱)، در امور جنسی و غیرجنسی(فرقان، آیات ۶۳ و ۶۸؛تحریم، آیات ۱۱ و ۱۲؛ مریم، آیات ۱۸ و ۲۳؛ مومنون، آیات ۱ و ۵)، در تأهل و تجرد(نور،آیات ۳۲ و ۳۳)، در برخوردهای خانواگی و اجتماعی(نور، آیات ۳۰ و ۳۱ و ۵۸) حیا میورزد و شرم دارد.
در همه ابعاد زندگی چنین افرادی میتوان نشانههای حیا را یافت. فرد با حیا با نداری خویش اهل تکدیگری نیست(بقره، آیه ۲۷۳)، با همه نیاز جنسی و فشارهای آن، اهل چشم چرانی نیست(نور، آیات ۳۰ و ۳۱)، از هرگونه حرکات و رفتارهای تحریکزای جنسی خودداری میورزد(همان؛ احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)، حجاب را مراعات میکند تا به مسائل جنسی و بیحیایی کشیده نشود یا دامن نزند(نور، آیه ۳۱)، در خلوت و جلوت عورت خویش را میپوشاند.(همان و نیز اعراف، آیه ۲۲)
با نگاهی به نشانههای حیا، میتوان نقش برجسته حیای جنسی را دریافت. از این روست که حیاورزی از سوی زنان بیشتر مورد تأکید است؛ زیرا حیای زنان عامل مهم بازدارنده هرگونه رفتارهای زشت و بد جنسی و غیراخلاقی است. خداوند برجستهترین ویژگی کمالی زن را در حیای او بیان میکند(قصص، آیه ۲۵) و شیاطین و فرعونیان مستکبر در تهاجم فرهنگی به جامعه انسانی و بنیادهای خانواده و ملتی، بیشترین توجه و اهتمام را به بیحیایی زنان دارند تا آنان را به این امر سوق داده و بنیاد خانواده و جامعه را به این شکل متزلزل کنند. فرعون بر همین اساس است که در یک تهاجم فرهنگی استکباری بر آن شد تا مردان یهودی را بکشد و زنان ایشان را به بیحیایی بکشاند.(بقره، آیه ۴۹؛ ابراهیم، آیه ۶)
با آنکه حیا و عفت بهعنوان یک فضیلت اخلاقی برای مرد و زن است ولی بر همین اساس و اسباب و حکمتهای دیگر، حیا در زنان بسیار ارزشمندتر و برجستهتر است. لذا رسول اکرم(ص)میفرماید: الحَیاءُ عَشَرهُ أجزاءٍ فتِسعَهًْ فِی النَّساء وَ واحِدُ فِیالرِّجال؛ حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان.(کنزالعمال، ج 3، ص 121، ح 5769) آن حضرت(ص) همچنین میفرماید: اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاَغْنیاءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَهُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛ عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر. (نهجالفصاحه، ح ۲۰۰۶)
نشانههای حیا
چنانکه گفته شد برای هر چیزی از جمله حیا نشانههایی است که در زندگی، خودش را نشان میدهد. به قول معروف از کوزه برون همان تراود که در اوست. اگر کوزه شخص پر از اخلاق باشد، در همه ابعاد زندگی و جوانب آن میتوان نشانههایی از اخلاق را یافت و اگر بیحیا و وقیح باشد آن بیشرمی را میتوان در همه زندگی او یافت. در آیات و روایات برای حیا نشانههایی بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
رسول اکرم(ص)در عبارتی جامع نشانههای حیا را در زندگی افراد به خوبی بیان میکند و میفرماید: أمَّا الحَیاءُ فَیَتَشَعَّبُ مِنهُ اللِّینُ، والرّأفَهُ، والمُراقَبَهُ لله فِى السِّرِّ والعَلانیَهًِْ، والسَّلامَهُ، و اجتِنابُ الشَّرِّ، والبَشاشَهُ، والسَّماحَهًُْ، والظَّفَرُ، وحُسنُ الثَّناءِ عَلَى المَرءِ فِى النّاسِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلَ بِالحَیاءِ، فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصیحَهَالله وخافَ فَضیحَتَهُ؛ شاخههاى حیا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرویى، گذشت، بخشندگى، پیروزى و خوشنامى در میان مردم، اینها فوایدى است که خردمند از حیا مى برد. خوشا به حال کسى که نصیحت خدا را بپذیرد و از رسوایى خودش بترسد. (تحف العقول، ص ۱۷)
انسانهای با حیا در رفتارشان نیک رفتار هستند و جز نیکی از آنان نمیتوان سراغ گرفت. هر خیری را برای خود و دیگران میپسندند و هر شر و بدی را نسبت به خود و دیگران روا نداشته و نمیپسندند. امام باقر(ع) در تبیین کلام خدا میفرماید: فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یُقالَ لَکُم، فَاِنَّ الله عزَّوَجلَّ یُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّى الحَلیمَ اَلعفیفَ المُتعَفِّـفَ؛ درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنتکننده، دشنام دهند، زخمزبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد. (امالى صدوق، ص ۳۲۶)
از آثار و کارکردهای حیا میتوان به از میان بردن خطا و گناه اشاره کرد. انسان گناهکار اگر اهل حیا شود حیای او موجب میشود تا بدیها و زشتیها از او برطرف شود و مانند حسناتی که سیئات و بدیها را میزداید، حیا خطایای او را بپوشاند و از میان ببرد. امام على(ع) در این باره میفرماید: اَلحَیاءُ مِنَ اللّه یَمحو کَثیرا مِنَ الخَطایا؛ حیا از خدا بسیارى از گناهان را پاک مى کند.(غررالحکم، ج۱، ص۳۹۹، ح۱۵۴۸)
انواع حیا
حیا دارای انواعی است. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: اَلحَیاءُ عَلى وَجهَینِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَمِنهُ قُوَّهٌ وَ إسلامٌ وَ إیمانٌ؛ حیا بر دو گونه است: یکى حیاى ضعف و ناتوانى و دیگرى حیاى قدرت و اسلام و ایمان.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص۲۴۲، ح۱۰۸)
خداوند نیز نوعی از حیا را نادرست دانسته و نوع دیگری را درست و پسندیده شمرده است. از جمله در آیه ۲۶ سوره بقره و ۵۳ سوره احزاب بیان میکند که انسان نباید در بیان حقایق شرم داشته باشد؛ چنانکه خداوند شرم نمیورزد و حقایق را بیان میکند. انسان در بیان حقایق و مسائل میبایست به حقیقت بودن آن توجه داشته باشد و کاری به بزرگی و کوچکی مسئله نداشته باشد. بنابراین، اگر مطلبی حق است و باید دیگران بدانند حتی اگر ساده و کوچک و به ظاهر پیش پا افتاده است باید گفته شود.
پس در بیان احکام شرعی نباید شرم و حیا ورزید؛ چنانکه حیا ورزیدن در پرسش از مسائلی چون نکاح و زناشویی، احکام جنابت و حیض و یا مسائل جنسی درست نیست.
از نظر قرآن حیا در بیان حقایق و یا پرسش از آن، حیای بیجا و نادرستی است که میبایست از آن پرهیز کرد.(همان) البته انسانهای بسیار اخلاقی بسیار با حیا هستند و از اینکه حق خود را بخواهند شرمگین میشوند و همین موجب سوءاستفاده برخی از افراد از جلمه افراد گستاخ و بیحیا میشود. چنانکه پیامبر(ص) به سبب خلق عظیم خود، شرم میکرد و مزاحمتهای میهمان را بر خود روا میداشت. خداوند میفرماید: جایز نیست بیش از اندازه در خانه حضرت(ص) بمانند که موجبات اذیت و آزار آن حضرت را فراهم میآورد.(احزاب، آیه ۵۳)
عدهای خجالت میکشند تا برخی از کارها را انجام دهند. از نظر این افراد برخی از کارها دون شان آدمی است و شرم آور است که تن به این کارها داده شود. اما امیرمومنان على(ع)به مومنان هشدار میدهد که نباید در برخی از امور حیا ورزید. آن حضرت میفرماید: ثَلاثٌ لایُستَحیى مِنهُنَّ: خِدمَهُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ وَقیامُهُ عَن مَجلِسِهِ لأَبیهِ وَمُعَلِّمِهِ وَطَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلّ؛از سه کار حیا نباید کرد: خدمت به میهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خویش و طلب حق گرچه اندک باشد. (غررالحکم، ج۳، ص۳۳۸، ح۴۶۶۶)
***
حیا، کلید خیر
حیا یکی از فضایل اخلاقی است. این حالت نفسانی، به انسان کمک میکند تا از زشتیها پرهیز کند. در آموزههای قرآنی این صفت به انسان و خدا نسبت داده شده است. اما از آنجا که خداوند دارای نفس نیست نمیتواند به معنایی باشد که در انسان یافت میشود. هنگامی که از حیا در انسان سخن به میان میآید، به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتیها و ترک زشتیهاست.(مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص ۶۴۶) اما وقتی حیا درباره ذات بارى تعالی به کار میرود به این معنا نیست، زیرا خداوند پاک و منزّه از چنین وصف انقباض نفس است،(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۲۷۰، «حیى») بلکه مقصود از حیا درباره خداوند، ترک قبیح است.(مجمع البیان، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۶۵)به این معنا که خداوند هر آنچه را عقل قبیح شمارد و زشت بداند انجام نمیدهد. مثلا خداوند هرگز خلاف وعده خود عمل نمیکند(حج، آیه ۴۷؛ روم، آیه ۶) یا به بندگان ظلم روا نمیدارد؛ (آل عمران، آیه ۱۸۲؛ انفال، آیه ۵۱) چرا که این خلف وعده و یا ظلم از اموری است که عقل، آن را زشت و قبیح میداند و خداوند هرگز بر خلاف احکام قطعی عقل عمل نمیکند. پس اگر عقل بگوید که عقاب و مجازات بدون بیان و روشنگری، قبیح است، خداوند نیز تا حجت را بر بندگان تمام نکرده باشد و احکام و قوانین را به ایشان نگفته باشد؛ بندگان خویش را مجازات نخواهد کرد.(نساء، آیه ۱۶۵)
نقیض حیا در انسان، وقاحت است.(مجمع البیان، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۶۳) انسان وقیح کسی است که بیهیچ شرمی، زشتیها را مرتکب میشود. چنین سلوک و رفتاری نشان دهنده بیماردلی انسان است که از فطرت خارج شده و بر خلاف عقل رفتار میکند؛ زیرا از ذاتیات عقل آن است که شخص، با حیا و دیندار باشد. از این رو در روایات از امام موسی کاظم(ع) و دیگر امامان نقل شده است که خداوند هنگامی که عقل و حیا و دین را بر انسان عرضه داشت، انسان عقل را برگزید و هنگامی که به حیا و دین فرمان بازگشت داده شد، آن دو گفتند که ما همواره ملازم عقل هستیم و هر جا عقل باشد ما آنجا حضور داریم.(اصول کافی، ج ۱؛ کتاب عقل و جهل) به این معنا که حیا و اخلاق و دینداری و سلوک درست و نیک در زندگی از چیزهایی هستند که همواره ملازم عقل هستند و از آن جدا نمیشوند. پس هر انسان دیندار و با حیایی، انسانی عاقل است، چنانکه هر عاقلی، دیندار و با حیاست.
اسلام دین اخلاقی است. پیامبر(ص) میفرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من تنها برای اتمام بزرگواریهای اخلاقی برانگیخته شده ام.(بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323) بنابراین، حیا که نماد فضایل اخلاقی است به عنوان زینت اسلام مطرح میشود. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) میفرماید: اَلحَیاءُ زینَهُ الاسلامِ؛ حیا زینت اسلام است. (مستدرک الوسایل، ج۱، ص۴۸۸، ح۱۲۴۴)
بر این اساس خود آن حضرت(ص) نماد همه مکارم اخلاقی بودند و خداوند ایشان را به خلق عظیم میستاید(قلم، آیه ۴) این خلق عظیم را میبایست در حیای آن حضرت که نماد اخلاق عقلانی است جستوجو کرد. ابى سعید الخدرى درباره حیای حضرت پیامبر(ص) میگوید: کانَ رَسولُ اللّهِ اَشَدَّ حَیاءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و کانَ اِذا کَرِهَ شَیئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛ رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله از دختران پشت پرده با حیاتر بودند و اگر چیزى را دوست نمىداشتند، از چهرهشان مىفهمیدیم. (مکارم الاخلاق، ص ۱۷)
خود آن حضرت(ص) درباره نقش حیا در اسلام و ایمان فرد میفرماید: خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلینَ: اَلْحَیاءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَهُ وَ السِّواکُ وَ التَّعَطُّرُ؛ پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، بردبارى، حجامت کردن، و مسواک و عطر زدن. (نهج الفصاحه، ح ۱۴۶۳)
امیرمومنان علی(ع) نیز به این نقش مهم و ارزشمند حیا در زندگی انسان بهویژه مومنان اشاره کرده و میفرماید: اَلْمُؤْمِنُ حَیىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛ مؤمن، با حیا، بىنیاز، باوقار و پرهیزکار است.(غررالحکم، ح ۱۸۵۲)
امام کاظم(ع) در همین رابطه به پیوند تنگاتنگ حیا و ایمان اشاره میکند و میفرماید: اَلحَیاءُ مِنَ الایمانِ وَالایمانُ فِى الجَنَّهِ وَالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَالجَفاءُ فِى النّارِ؛ حیا از ایمان و ایمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص۳۰۹، ح۱)
رسول اکرم (ص) می فرماید: إِذا رَأَیتَ مِن أَخیکَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: اَلحَیاءُ وَالامانَهُ وَالصِّدقُ؛ هر گاه در برادر (دینى) خود سه صفت دیدى به او امیدوار باش: حیا، امانتدارى و راستگویى.(نهج الفصاحه، ح ۲۰۵)
در حقیقت کسی که این خصلتهای سه گانه را داراست از عقل و خرد بهره مند است و همین مسایل موجب میشود تا در نهایت اهل دین و ایمان باشد. در حقیقت این خصلتها مآیه نجات اوست.
در روایاتی از جمله روایاتی که از امام موسی کاظم(ع) نقل شده، بخوبی روشن میشود که حیا تا چهاندازه در زندگی اخلاقی انسان نقش دارد. از این روست که در این روایات، حیا به عنوان نماد اصلی اخلاق و فضایل اخلاقی مطرح میشود و آن را در کنار عقل و دین قرار میدهد. درروایتی امیرمومنان علی(ع) حیا را کلید هر خیر میداند. (غررالحکم، ج1، ص 93) خیر هر نعمتی است که به درستی از آن بهره گرفته شده و موجبات رشد و تعالی و تقرب انسان را فراهم میآورد. بنابراین، حیا نعمتی است که همه خیرها را برای انسان سبب میشود.
به هر حال، حیا به معنای خودداری نفس از زشتی و پلیدی و بدی، هر چند که خود یکی از فضایل اخلاقی است ولی بیگمان نماد اخلاق است. از اینرو در روایات از آن به عنوان کلید همه خیرها معرفی شده است.
آثار و نشانههای حیا
حیا امری نفسانی است. کسی که این فضیلت را در خود داشته باشد در آشکار و نهان حیا میورزد و اینگونه نیست که در برابر مردم شرم و حیا داشته باشد ولی در خلوت و از خدا حیا نورزد؛ آنگونه که حضرت آدم و حوا(ع) حیا میورزند و میکوشند تا شرمگاههای خویش را بپوشانند حتی اگر ناظر محترمی جز خداوند نباشد.(نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ اعراف،آیه ۲۲؛ طه،آیه ۱۲۱) امام على(ع)در اینباره میفرماید: غآیه الحَیاءِ أن یَستَحیِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند.(غررالحکم، ج۴، ص۳۷۳، ح۶۳۶۹)
با نگاهی به آموزههای قرآنی این معنا قابل استنباط است که حیا در بهشت نیز خواهد بود؛ یعنی با آنکه در بهشت هیچ تکلیفی نیست، اما اصول اخلاقی و در راس آنها حیا امری است که در همه جا یافت میشود؛ زیرا بهشت جز خیر و خوبی و زیبایی نیست و هر چیزی که شر و بد و زشت است در بهشت راهی ندارد. از این رو اهل بهشت، اهل مکارم اخلاق هستند و حتی حوریان بهشتی نیز حیا میورزند.(صافات، آیه ۴۸؛ الرحمن، آیه ۷۲)
لازم است حیا در همه ابعاد و جوانب زندگی انسانی جلوه کند. انسان اخلاقی و با حیا در گفتار(احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)، رفتار (قصص، آیه ۲۵)، نگاه کردن(صافات، آیه ۴۸)، خوابیدن (نور، آیه ۵۸)، راه رفتن(نور، آیه ۳۱؛ قصص، آیه ۲۵)، در فقر و نداری(بقره، آیه ۲۷۳)، در خلوت و جلوت(یوسف، آیات ۲۳ تا ۲۸؛ نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ اعراف،آیه ۲۲؛ طه،آیه ۱۲۱)، در امور جنسی و غیرجنسی(فرقان، آیات ۶۳ و ۶۸؛تحریم، آیات ۱۱ و ۱۲؛ مریم، آیات ۱۸ و ۲۳؛ مومنون، آیات ۱ و ۵)، در تأهل و تجرد(نور،آیات ۳۲ و ۳۳)، در برخوردهای خانواگی و اجتماعی(نور، آیات ۳۰ و ۳۱ و ۵۸) حیا میورزد و شرم دارد.
در همه ابعاد زندگی چنین افرادی میتوان نشانههای حیا را یافت. فرد با حیا با نداری خویش اهل تکدیگری نیست(بقره، آیه ۲۷۳)، با همه نیاز جنسی و فشارهای آن، اهل چشم چرانی نیست(نور، آیات ۳۰ و ۳۱)، از هرگونه حرکات و رفتارهای تحریکزای جنسی خودداری میورزد(همان؛ احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)، حجاب را مراعات میکند تا به مسائل جنسی و بیحیایی کشیده نشود یا دامن نزند(نور، آیه ۳۱)، در خلوت و جلوت عورت خویش را میپوشاند.(همان و نیز اعراف، آیه ۲۲)
با نگاهی به نشانههای حیا، میتوان نقش برجسته حیای جنسی را دریافت. از این روست که حیاورزی از سوی زنان بیشتر مورد تأکید است؛ زیرا حیای زنان عامل مهم بازدارنده هرگونه رفتارهای زشت و بد جنسی و غیراخلاقی است. خداوند برجستهترین ویژگی کمالی زن را در حیای او بیان میکند(قصص، آیه ۲۵) و شیاطین و فرعونیان مستکبر در تهاجم فرهنگی به جامعه انسانی و بنیادهای خانواده و ملتی، بیشترین توجه و اهتمام را به بیحیایی زنان دارند تا آنان را به این امر سوق داده و بنیاد خانواده و جامعه را به این شکل متزلزل کنند. فرعون بر همین اساس است که در یک تهاجم فرهنگی استکباری بر آن شد تا مردان یهودی را بکشد و زنان ایشان را به بیحیایی بکشاند.(بقره، آیه ۴۹؛ ابراهیم، آیه ۶)
با آنکه حیا و عفت بهعنوان یک فضیلت اخلاقی برای مرد و زن است ولی بر همین اساس و اسباب و حکمتهای دیگر، حیا در زنان بسیار ارزشمندتر و برجستهتر است. لذا رسول اکرم(ص)میفرماید: الحَیاءُ عَشَرهُ أجزاءٍ فتِسعَهًْ فِی النَّساء وَ واحِدُ فِیالرِّجال؛ حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان.(کنزالعمال، ج 3، ص 121، ح 5769) آن حضرت(ص) همچنین میفرماید: اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاَغْنیاءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَهُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛ عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر. (نهجالفصاحه، ح ۲۰۰۶)
نشانههای حیا
چنانکه گفته شد برای هر چیزی از جمله حیا نشانههایی است که در زندگی، خودش را نشان میدهد. به قول معروف از کوزه برون همان تراود که در اوست. اگر کوزه شخص پر از اخلاق باشد، در همه ابعاد زندگی و جوانب آن میتوان نشانههایی از اخلاق را یافت و اگر بیحیا و وقیح باشد آن بیشرمی را میتوان در همه زندگی او یافت. در آیات و روایات برای حیا نشانههایی بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
رسول اکرم(ص)در عبارتی جامع نشانههای حیا را در زندگی افراد به خوبی بیان میکند و میفرماید: أمَّا الحَیاءُ فَیَتَشَعَّبُ مِنهُ اللِّینُ، والرّأفَهُ، والمُراقَبَهُ لله فِى السِّرِّ والعَلانیَهًِْ، والسَّلامَهُ، و اجتِنابُ الشَّرِّ، والبَشاشَهُ، والسَّماحَهًُْ، والظَّفَرُ، وحُسنُ الثَّناءِ عَلَى المَرءِ فِى النّاسِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلَ بِالحَیاءِ، فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصیحَهَالله وخافَ فَضیحَتَهُ؛ شاخههاى حیا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرویى، گذشت، بخشندگى، پیروزى و خوشنامى در میان مردم، اینها فوایدى است که خردمند از حیا مى برد. خوشا به حال کسى که نصیحت خدا را بپذیرد و از رسوایى خودش بترسد. (تحف العقول، ص ۱۷)
انسانهای با حیا در رفتارشان نیک رفتار هستند و جز نیکی از آنان نمیتوان سراغ گرفت. هر خیری را برای خود و دیگران میپسندند و هر شر و بدی را نسبت به خود و دیگران روا نداشته و نمیپسندند. امام باقر(ع) در تبیین کلام خدا میفرماید: فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یُقالَ لَکُم، فَاِنَّ الله عزَّوَجلَّ یُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّى الحَلیمَ اَلعفیفَ المُتعَفِّـفَ؛ درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنتکننده، دشنام دهند، زخمزبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد. (امالى صدوق، ص ۳۲۶)
از آثار و کارکردهای حیا میتوان به از میان بردن خطا و گناه اشاره کرد. انسان گناهکار اگر اهل حیا شود حیای او موجب میشود تا بدیها و زشتیها از او برطرف شود و مانند حسناتی که سیئات و بدیها را میزداید، حیا خطایای او را بپوشاند و از میان ببرد. امام على(ع) در این باره میفرماید: اَلحَیاءُ مِنَ اللّه یَمحو کَثیرا مِنَ الخَطایا؛ حیا از خدا بسیارى از گناهان را پاک مى کند.(غررالحکم، ج۱، ص۳۹۹، ح۱۵۴۸)
انواع حیا
حیا دارای انواعی است. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: اَلحَیاءُ عَلى وَجهَینِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَمِنهُ قُوَّهٌ وَ إسلامٌ وَ إیمانٌ؛ حیا بر دو گونه است: یکى حیاى ضعف و ناتوانى و دیگرى حیاى قدرت و اسلام و ایمان.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص۲۴۲، ح۱۰۸)
خداوند نیز نوعی از حیا را نادرست دانسته و نوع دیگری را درست و پسندیده شمرده است. از جمله در آیه ۲۶ سوره بقره و ۵۳ سوره احزاب بیان میکند که انسان نباید در بیان حقایق شرم داشته باشد؛ چنانکه خداوند شرم نمیورزد و حقایق را بیان میکند. انسان در بیان حقایق و مسائل میبایست به حقیقت بودن آن توجه داشته باشد و کاری به بزرگی و کوچکی مسئله نداشته باشد. بنابراین، اگر مطلبی حق است و باید دیگران بدانند حتی اگر ساده و کوچک و به ظاهر پیش پا افتاده است باید گفته شود.
پس در بیان احکام شرعی نباید شرم و حیا ورزید؛ چنانکه حیا ورزیدن در پرسش از مسائلی چون نکاح و زناشویی، احکام جنابت و حیض و یا مسائل جنسی درست نیست.
از نظر قرآن حیا در بیان حقایق و یا پرسش از آن، حیای بیجا و نادرستی است که میبایست از آن پرهیز کرد.(همان) البته انسانهای بسیار اخلاقی بسیار با حیا هستند و از اینکه حق خود را بخواهند شرمگین میشوند و همین موجب سوءاستفاده برخی از افراد از جلمه افراد گستاخ و بیحیا میشود. چنانکه پیامبر(ص) به سبب خلق عظیم خود، شرم میکرد و مزاحمتهای میهمان را بر خود روا میداشت. خداوند میفرماید: جایز نیست بیش از اندازه در خانه حضرت(ص) بمانند که موجبات اذیت و آزار آن حضرت را فراهم میآورد.(احزاب، آیه ۵۳)
عدهای خجالت میکشند تا برخی از کارها را انجام دهند. از نظر این افراد برخی از کارها دون شان آدمی است و شرم آور است که تن به این کارها داده شود. اما امیرمومنان على(ع)به مومنان هشدار میدهد که نباید در برخی از امور حیا ورزید. آن حضرت میفرماید: ثَلاثٌ لایُستَحیى مِنهُنَّ: خِدمَهُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ وَقیامُهُ عَن مَجلِسِهِ لأَبیهِ وَمُعَلِّمِهِ وَطَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلّ؛از سه کار حیا نباید کرد: خدمت به میهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خویش و طلب حق گرچه اندک باشد. (غررالحکم، ج۳، ص۳۳۸، ح۴۶۶۶)
برچسب ها
آثار حیا و عفت از نظر قرآن اقسام حیا از نظر قرآن انواع حیا از نظر قرآن چیستی حیا از نظر قرآن حیا از نظر قرآن حیاء از نظر قرآن عفت از نظر قرآن مکارم اخلاقی از نظر قرآن نسبت دین و عقل با حیا از نظر قرآن نشانه های حیا از نظر قرآن
پیوند رونوشت شد