جامعه كبيره ؛ مرامنامه امام شناسي
راه هاي گوناگوني براي شناخت مفهوم امام در فرهنگ اسلامي وجود دارد. از آن جايي كه امام در بينش اسلامي به ويژه شيعه از جايگاه خاص و بلندي برخوردار مي باشد، شناخت آن ضرورت خاصي نيز مي يابد.
راه شناخت مفهوم اصطلاح كليدي امام آن است كه به منابع دست اول و اصيل اسلامي از جمله كتاب و سنت معتبر مراجعه كنيم.
پس از قرآن كه كتاب نازل است بي گمان محكم ترين و استوار ترين منبع و مستند براي شناخت مفهومي و معنايي و حتي مصداقي آن، كتاب صاعد است كه ما از آن به دعاهاي ماثور تعبير مي كنيم. از آن جايي كه در هر كلام ديگري چون پاسخ هاي امامان و يا سخنراني ها و نامه ها و ديگر مواردي كه از امامان معصوم (ع) در اين باره وارد شده است، همگي تحت شرايط و مقتضيات خاصي انجام شده است و پاسخ ها با توجه به فهم مخاطب بوده و يا تحت شرايطي خاصي نامه اي نوشته و سخنراني انجام شده است نمي توان آن را پاسخ هاي كامل دانست؛ زيرا درصدي از حقيقت را بر مي تاباند نه همه آن را .
بنابراين لازم است به مواردي ديگري تمسك جست كه امامان توانسته اند در اين فرصت و شرايط همه آن چه حق مطلب است را ادا نمايند.
دعاهاي امامان معصوم (ع) از آن جايي كه مخاطب آن خداست و دور از شرايط تحميلي و مقتضيات ديگر بيان شده است ، بهترين و كامل ترين منبع براي شناخت اصطلاح واقعي امام در مفهوم قرآني و برداشت و تفسيري شيعي آن مي باشد.
در دعاها و نيايش امامان معصوم (ع) با خداي خود كه قرآن صاعد است ، جلوه هاي بلندي از نقش و جايگاه والاي امام معصوم در هستي و قرب الهي دانسته و معرفي شده است. امامان (ع) در اين نيايش هاي خويش امامت را چنان كه هست معنا مي كنند و چنان كه امام در هستي عمل مي كند و موقعيت و مكانت و منزلت دارد، معرفي مي شوند.
امام معصوم (ع) در اين نيايش ها كسي است كه در مقام ربوبيت طولي و خلافت الهي نشسته است و نه تنها در مقام تشريع در ادامه مسير نبوت و رسالت عمل مي كند بلكه در مقام انسان كامل و خلافت الهي و ربوبيت طولي بر بشر و هستي در تكوين تصرف مي نمايد و هر كسي را به كمال لايق و شايسته خويش مي رساند و به هر چيزي در هستي مدد و ياري مي رساند كه خود را بشناسد و دريابد و به كمال شايسته برسد.
دعا و نيايش هاي امامان (ع) همواره داراي فرازها و بندهايي در اين باره بوده است و برخي از نيايش ها حتي با هدف معرفي مفهوم امامت در تفكر قرآني شيعي صادر شده است و امامان معصوم (ع) با استفاده از دعا و نيايش ها مفاهيم بلندي را كه صعب مستصعب است به ديگران از همه نسل ها و عصرها انتقال داده اند.
از جمله اين دعا و نيايش ها مي توان زيارت جامعه كبيره را بيان داشت كه از امام هادي (ع) در زماني صادر شده است كه در مفهوم امامت و جايگاه و نقش او تشكيك و ترديدهايي پديد آمده بود. اين تشكيك ها و ترديدها به سبب ادعاهاي برخي از نااهلان و مدعيان امامت دروغين بود كه از عصر امام زين العابدين (ع) آغاز شده بود و كساني در زمان امام و به ويژه پس از رحلت آن بزرگوار اقدام به معرفي خود و يا كساني به عنوان امام كرده بودند كه هيچ گونه ظرفيت و تواني در اين باره را نداشته و از هر گونه لياقت امامت ظاهري و خلافت باطني بي بهره بودند.
از اين روست كه امام هادي (ع) با بهره گيري از دعا و نيايش به شكل زيارت جامعه مي كوشد تا مفاهيم امامت در انديشه و باور اسلامي شيعي را انتقال دهد و به نسل هاي آينده برساند. از اين روست كه مي توان گفت كه زيارت جامعه مرامنامه امامت شناسي شيعي بر اساس اموزه هاي قرآني و باطن و حقايق و اشارت وحياني است.
حجت الاسلام مودب دراين باره مي نويسد: درباره ويژگیهای انسان كامل مطالب فراوانی در قرآن مجيد و روايات و ادعيه و زيارتها و نيز در كتابهای كلامی و فلسفی و عرفان مطرح شده است. علت توجه زياد به اين موضوع، نقش و جايگاه خاص انسان كامل به عنوان خليفه خدای سبحان است كه هم در عالم تكوين مسئوليت خطيری دارد و هم در عالم تشريع، و از آنجا كه هر فيض و عنايت الهی به واسطه و در پرتو او به ساير موجودات میرسد، لازم است كه درباره ابعاد گوناگون وجودی وی مطالعات بيشتری ـ افزون بر آنچه در حال حاضر در دسترس است ـ صورت گيرد. پژوهش درباره انسان كامل فقط تحقيق علمی نيست، بلكه در عرصه عمل هم فوايد بیشماری در بردارد. زيارتنامههايی كه تحت عنوان زيارت جامعه ياد شدهاند، مضامينیاند كه به وسيله آنها میتوان همه ائمه هدی(ع) را زيارت كرد. شايد علت ديگر اين وجه نامگذاری، تصوير نسبتاً جامعی است كه در اين زيارتها از ائمه(ع) ارائه شده است. (سيمای ائمه(ع) در شرح زيارت جامعه كبيره، علی نظامی، ج 1، ص 20 و 21) زيارت جامعه، زيارتی است كه آن را شيخ طوسی در «تهذيب» و شيخ صدوق در «من لايحضره الفقيه» نقل كردهاند. مرحوم مجلسی درباره آن میگويد: «اين زيارت بهترين زيارت جامعه از نظر متن و سند و فصيحترين و بليغترين آنهاست.» پدر ايشان نيز در «شرح من لايحضره الفقيه» میگويد: «اين زيارت، بهترين زيارت و كاملترين آنهاست و من همواره در پرتو آن به زيارت ائمه(ع) در اعتاب مقدسه نايل میشدم.» (مفاتيح الجنان، زيارت دوم از زيارتهای جامعه)
يكی از كاربردهای آن، ارتباط بهتر و صحيحتر با او برای نايل شدن به فيوضات الهی است كه در قالب زيارت و توسل و ياری خواهی از ارواح مقدس و مطهر مطرح است. كاربرد ديگر آن در بحث شفاعت است و اينكه آيا در برزخ هم، شفاعت وجود دارد يا مختص به عالم قيامت است؟ و اينكه چند نوع شفاعت وجود دارد و حد و اندازه آن چيست؟ و مباحثی از اين قبيل.
زيارت جامعه، بسان سيل از كوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علیبن محمدنقی(ع) سرازير شده است و در آن در پوشش بيان فضائل انسان كامل، معارف عميق توحيدی و ولايی، مطرح شده است. امام هادی(ع) در اين زيارت، ائمه اطهار(ع) را با جلوههای گوناگون مطرح ساخته تا زائر، آنان را از زوايای مختلف تماشا كرده و الگوی خود قرار دهد.
در اين زيارت، مهمان با انواع غذاهای امامشناسی، بزرگ داشته میشود. در واقع اين بيانات عرشی امام علی النقی يك دوره امامشناسی است. متن اين عبارتها به گونهای است كه صدور آن از غير معصوم(ع) محال است. وانگهی مضامين آن با قرآن هماهنگ است و اين، نكتهای است كه پژوهشگر را از بحث سندی آن بینياز میسازد. امام (ع) نه تنها به شيوه دعا و نيايش جايگاه تشريعي و تكويني امام معصوم (ع) را نشان مي دهد و تشريح مي كند ، بلكه در مقام معرفي عملي و عملي خود به عنوان مصداق عيني و خارجي به اشكال مختلف مي كوشد تا آن را نشان دهد.
يكي از موارد مهم و جالب مي توان به مناظره امام (ع) با برخي از افراد اشاره كرد. در روايت و گزارش هاي تاريخي نقل شده كه شخصی به نام «موسیبن عبدالله نخعی» به حضرت علی النقی(ع) عرض كرد: «يابن رسول الله! مرا به زيارتی با بلاغت كامل آموزش ده كه هرگاه در صدد بودم يكی از شما را زيارت كنم، از آن طريق باشد.» آنگاه حجت علی الاطلاق خداوند متعال، امام هادی(ع) اين زيارت را بيان فرمودند.*
«متوكل» از عالم بزرگ عصر خويش «يعقوببن اسحاق» مشهور به «ابنسكيت» خواست كه از امام هادی(ع) سؤالاتی بپرسد تا حضرت(ع) از جواب باز ماند و از مقام و شوكت امام(ع) بكاهد. ابن سكيت سؤالی دشوار آماده كرد. در كاخ عباسی انجمن علمی فراهم شد كه در آن، متكلمين، فقها و در رأس آنان متوكل در آن جمع بودند.
ابنسكيت از امام هادی(ع) اين سؤال را مطرح كرد: «چرا خداوند معجزات پيامبران را گوناگون قرار داد؟ چرا خدا موسی را با معجزه عصا و يد بيضاء، عيسی را با معجزه بهبود بخشيدن به افراد مبتلا به مرض پيسی و نابينا و زنده كردن مردگان و محمد(ص) را با معجزه قرآن و شمشير مبعوث كرد؟» امام(ع) در پاسخ فرمودند: «خداوند موسی را با معجزه عصا و يد بيضا، در زمانی مبعوث كرد كه سحر، عنصر غالب جامعه بود، بنابراين خداوند با اين معجزه او را برانگيخت تا سحر آنان را مغلوب اعجاز خود كند و آنان را مبهوت و درمانده كند و حجت را به آنان تمام كند.
عيسی را با اعجاز درمان برص و كوری و زنده كردن مردگان به اذن خدا در زمانی فرستاد كه طب و پزشكی در جامعه غالب بود. خداوند پيامبر اسلام(ص) را با قرآن و شمشير در زمانی برانگيخت كه شعر و شمشير بر جامعه مسلط بود، پيامبر(ص) نيز با قرآن تابان و شمشير برّان، شاعران را مبهوت و شمشيركشان را منكوب كرد و حجت حق را برايشان ثابت كرد.»
در مقابل جواب امام(ع)، ابن سكيت پرسيد: «پس الآن حجت چيست؟» حضرت امام هادی(ع) فرمود: «عقل، كه دروغپرداز بر خداوند را میشناسد و او را تكذيب میكند.» ابن سكيت اظهار درماندگی و ناتوانی كرد و از ادامه بحث خودداری كرد. «يحيیبن اكثم» شروع به توبيخ كردن او كرد و گفت: «ابن سكيت را چه به مناظره.»(شريف قرشی، باقر، تحليلی از زندگانی امام هادی عليه السلام).
*منابع: سيدرضا مؤدب، تاريخ حديث، چاپ نخست؛ شريف قرشی، باقر، تحليلی از زندگانی امام هادی(ع)؛ سيمای ائمه(ع) در شرح زيارت جامعه كبيره، علی نظامی، ج 1؛ مفاتيحالجنان، زيارت دوم از زيارتهای جامعه؛ تبيان و حوزه. و خبرگزاري قرآني ايكنا.