اجتماعیمعارف قرآنی

بررسي علل برقراري قانون حجاب درجامعه

آثار بد حجابي و خود آرايي
بدحجابي پـديده اي است كه از سوي برخي بيمار دلان تشويق و ترغيب مي شود، بطوري كه آن را ابزاري براي دور زدن قوانين و احكام اسلامي يعني حكم شرعي حجاب قرار داده اند.

درجامعه اسلامي، بدحجابي به عنوان يك نابهنجاري به وجود آمده كه خود عامل بسياري از مشكلات جنسي، خانوادگي، تعرضات خياباني و بحران هاي اجتماعي شده است.

از نظر نويسنده اين مطلب، بدحجابي بدتر از بي حجابي است؛ زيرا جامعه عقلاني و اسلامي به طور طبيعي از بدحجابي حمايت نمي كند و به شدت با آن مبارزه مي كند؛ ولي از آن جايي كه جامعه نسبت به برخي از امور تساهل و تسامح روا مي دارد، بدحجابي به عنوان يك شيوه خودآرايي شيوع و رواج مي يابد و خود عامل فساد و تباهي درجامعه مي گردد؛ زيرا بدحجابي به عنوان خودآرايي، عامل تهييج شهوات جنسي است كه پيامدهاي آن مانند موريانه آهسته جامعه را از درون متلاشي مي كند و اساس خانواده ها را از هم مي پاشد.

درمطلب حاضر نويسنده با مراجعه به آموزه هاي قرآني، برآن است تا تحليل قرآن از اين عمل تهييج كننده را تبيين كند و آثار و كاركردهاي زيانبار و آسيب زاي آن را تشريح نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

¤¤¤

فلسفه حجاب

حجاب براي اين وضع شده تا جامعه درسلامت جنسي باشد و ابزارهاي تحريك قواي شهواني تحديد شود. از اين رو، حجاب به عنوان يك قانون كلي وضع شده است تا اين سلامت فراهم آيد. از آيات قرآن اين معنا به دست مي آيد كه نيازي به پوشيدن از كودكاني نيست كه قدرت تشخيص ميان زن و مرد نداشته و هنوز به مسائل جنسي آگاهي نيافته اند.

اما كساني كه بدحجابي شان عامل برانگيختگي شهواني است، بايد خود را به طور كامل بپوشانند و بر مومنان است كه به اين افراد بدحجاب ننگرند و چشم خويش را فروافكنند.

به سخن ديگر، مومن در دو حالت بايد چشمان خويش را از جنس مخالف بپوشاند: 1- در زماني كه شخصي بي حجاب يا بد حجاب است، حال چه اين بي حجابي يا بدحجابي تحريك كننده باشد يا نباشد؛ زيرا حجاب قانوني اجتماعي است كه مراعات آن بر همگان لازم است و اگر كسي مراعات نكرد مي بايست با چشم پوشيدن، خود را از احتمال تحريك قواي شهواني محافظت كند و چشم پوشيدن بر او واجب و لازم است؛ 2- زماني كه شخص با حجاب است ولي او با ديدن همان مقدار مجاز تحريك شده و قواي شهواني او برانگيخته مي شود، دراين حالت بر او لازم و ضروري است كه چشمان خويش را از جنس مخالف بپوشاند و به آن ننگرد.

اصولا حجاب يك قانون اجتماعي است كه بر همه شهروندان امت اسلام از زن و مرد لازم است تا آن را اجرا كنند و در صورت تخطي به عنوان جرم تلقي شده و مجازاتي چون تعزير دارد؛ چنان كه گناهي است كه عقوبت آن در آخرت و بلكه در دنيا نيز گريبانگير وي خواهدشد و بسياري از بركات و نعمت هاي الهي از او سلب شده و به معيشت سخت و تنگدستي گرفتار مي آيد.

هدف از وضع حجاب آن است تا زمينه براي سلامت جامعه فراهم گردد و بيماردلان، متعرض مردان و زنان با ايمان نشوند و ايمان ايشان را به غارت و چپاول نبرند.

البته يكي از فلسفه ها و اهداف حجاب را بايد ايجاد عفت و پاكدامني درميان امت اسلام و شهروندان آن دانست؛ زيرا حجاب شرايط مناسبي را براي پاكدامني و عفت در جامعه فراهم مي آورد؛ چرا كه با وجود حجاب مناسب و شرعي، قواي شهواني، تحريك و تهييج نمي شود و شخص در يك فرآيندي با كمك عقل و شرع، بر نفس خويش مسلط شده و زمام امور نفس را در اختيار عقل مي گذارد.

از آموزه هاي قرآني اين معنا به دست مي آيد كه عفت و پاكدامني، به معناي چيرگي عقل و مديريت مهار قواي شهواني به دست آن است. اين حالت اگر به شكل ملكه اي در نفس انساني در آيد، شخص در حالتي قرارمي گيرد كه به سادگي تهييج نمي شود و قواي شهواني نمي تواند سركشي كند و او را به سوي گناه سوق دهد.

به سخن ديگر، هدف آن است كه آدمي در يك فرآيندي به جايي برسد كه قواي نفساني بر او حكومت نكند، بلكه عقل و آموزه هاي عقلاني و وحياني بر جان او مسلط شود كه همان معناي تقوا و پرهيزگاري واقعي است.

در برخي از روايات آمده است براي هر چيزي مستي و سكري است. انسان ها همان گونه كه با شراب دچار مستي مي شوند، يا به سبب ترس از مرگ دچار اين حالت مي گردند. (ق، آيه 19) يا دنيازدگي، ايشان را مست مي كند (حجر، آيه72) همچنين برخي از اوقات چشمان آدمي مست مي شود و همانند آدم هايي افسون شده مي گردد. (حجر، آيه15) اين مستي چشمان، شايد به سبب چشمان مست آفرين جنس مخالفي باشد و شايد به تار مو و زلف زني و شانه ستبر مردي اتفاق بيفتد. از اين رو بايد انسان چشم، فروهشته دارد تا در دام مست آفرينان گرفتار نيايد. حجاب، مانع بازدارنده اي است كه آدمي را از مست آفرينان در امان نگه مي دارد. لذا به عنوان يك حكم اجتماعي اسلامي مطرح شده است.

ازنظراسلام، همان اندازه كه انسان نسبت به ايمان و عمل صالح خود مكلف و موظف است همچنين نسبت به ايمان و اعمال ديگران نيز مسئوليت دارد؛ زيرا اسلام ديني اجتماعي است و حوزه هاي فردي آن تا حوزه هاي اجتماعي كشيده شده است و ايمان واقعي جز به رهايي از خود و ديگران معنا نخواهديافت. از اين رو بر هر فردي اين مسئوليت نهاده شده تا با ايجاد حجاب، مانع از برانگيخته شدن شهوات جنسي ديگران شود. بنابراين حجاب براي مرد و زن يك مسئوليت اجتماعي است تا بستر عفاف را در ديگران ايجاد يا تقويت كند. بنابراين اگر به انسان مؤمن گفته شده تا براي حفظ عفاف و يا تقويت آن در خود، چشم بر هر مست آفريني فروهشته دارد، همينطور از وي خواسته شده تا براي حفظ عفت ديگران و يا ايجاد و تقويت آن، حجاب داشته باشد.

براين اساس، اگر مردي احساس كند و يا احتمال دهد كه پوشيدن مقدار واجب و لازم نمي تواند نقش بازدارندگي را ايفا كند، بايد بيش از حد واجب اندام خود را بپوشاند و اين يك مسئوليت اجتماعي است كه به عنوان آداب پوشش مطرح مي باشد. چنان كه اگر زني ديد كه دستان ظريف و لطيف وي نگاه ها را مجذوب مي كند و يا چشمان مخمورش دل ها را به بند مي كشد و مسحور مي سازد، بايد به آداب اسلامي پوشش، دستان خويش بپوشاند و يا چشمان را با عينك دودي و يا هر ابزار ديگري مخفي نگه دارد و اين گونه حجاب را مراعات نمايد.

در حقيقت، مقدار لازم براي مرد و زن مسلمان همان چيزي است كه در شريعت بيان شده است ولي مسئوليت اجتماعي و ديني شخص مي طلبد كه وي با توجه به شرايط حتي برخي از بخش هاي مجاز را نيز بپوشاند تا شرايط براي تهييج قواي جنسي ديگران فراهم نيايد؛ زيرا هدف از حجاب ايجاد بسترهاي لازم براي دست يابي به حالت نفساني عفاف است كه نوعي چيرگي عقل بر قواي نفساني و ايجاد تعادل و اعتدال در آن است.

عفت در كلام الهي همان عصمتي است كه شخص را از انجام گناه باز مي دارد و اجازه نمي دهد تا قواي شهواني حتي در محيط مناسب تهييج برانگيز، خود را بر جان آدمي مسلط و چيره نمايد. از اين رو عفت حضرت يوسف(ع) وي را از گناه در شرايط مناسبي كه زليخا فراهم آورده بود، بازداشت. (يوسف، آيات 29 و 32 و 33)

همين عفت است كه به عنوان يك ارزش مورد توجه قرآن و آموزه هاي وحياني آن قرار مي گيرد و همه عقلا و خردمندان، دارندگان عفاف را مي ستايند و بر آنان آفرين مي فرستند. (يوسف، آيات پيشين و نيز 46 و 50 تا 54) بي گمان عفت يكي از مصاديق احسان و صالح بودن انسان است. (يوسف، آيه 56) از اين رو حضرت يوسف(ع) مورد ستايش شاه مصر قرار مي گيرد.

انسان هاي عفيف حتي اگر فاقد امكانات پاسخ گويي به نيازهاي جنسي خويش باشند، هرگز در دام شهوت نمي افتند و با خويشتن داري نشان مي دهند كه چگونه عقلشان بر شهوات و قواي دروني و وسوسه هاي بيروني چيره است.

زنان و مردان عفيف با همه مشكلات و تنگدستي ها هرگز تن به خفت نمي دهند و خواري تقاضا و سوال را بر خود هموار نمي سازند (بقره، آيه 273) چه رسد كه در دام آن گرفتار آيند و خود را به دست شهوت بسپارند و بدنام و بي آبرو كنند.

به هر حال هرگونه بدحجابي كه به عنوان عامل تهييج شهوات جنسي باشد، به عنوان يك عمل ضداخلاقي و هنجاري شناخته مي شود و بايد با آن به عنوان يك پديده زشت از سوي اولياي امور و مجريان قوانين به شدت مبارزه شود و از سوي مومنان و شهروندان محكوم شود.

بدحجابي، ترفند شيطاني

عفت و پاكدامني، حالت نفساني است كه داشتن آن بيانگر تسلط عقل بر نفس و چيرگي آن بر قواي شهواني و مديريت و مهار آن است. انسان هاي پاكدامن به سبب آن كه كمال را در خدايي شدن مي جويند، به عقل گرايش داشته و خردورزي اساس زندگي آنان را شكل مي بخشد؛ زيرا مي دانند كه تسلط عقل بر تن و جانشان، به معناي تسلط حق و حقيقت بر آنان و حركت در مسير تعالي است.

افراد پاكدامن به حكم عقل نه تنها كمال را براي خود مي پسندند، بلكه آن را براي همگان مي پسندند و بدين منظور نه تنها شرايط را براي حركت هاي كمالي و عقلاني خود فراهم مي آورند، بلكه مي كوشند تا شرايط مطلوب و مناسبي نيز براي ديگران فراهم آيد. از اين رو، از هرگونه ابزاري كه قواي شهواني را تهييج يا تقويت كند، پرهيز مي كنند و پرهيزگاري و تقوا در ايشان به عنوان ملكه درآمده است. آنان از هرگونه خودآرايي كه موجب تهييج قواي شهواني و نفساني جنس مخالف مي شود، خودداري مي كنند و عفت را براي همگان مي پسندند. در همين راستا حجاب در ايشان به عنوان ابزاري مفيد و سازنده در دستور كار قرار مي گيرد تا ضمن ايجاد ديواره امنيتي براي خود و جلوگيري از هرگونه تعرض از سوي بيماردلان، شرايط مناسب را براي تعالي ديگر افراد جامعه فراهم آورند.

اما در مقابل، بيماردلان و ناپاكدامنان، به سبب فقدان عفت دروني، نه تنها حجاب را ابزار حفاظتي بر نمي شمارند، بلكه آن را به عنوان عامل تهييج قواي شهواني ديگران و تقويت آن به كار مي گيرند و بدحجابي به عنوان يك ترفند فريبكارانه از سوي بي عفتان مورد بهره برداري قرار مي گيرد.

البته همه كساني كه بدحجاب هستند، از آن به عنوان يك ترفند بهره نمي برند؛ زيرا بسيار از آنان نسبت به احكام شرعي آگاهي كاملي ندارند و ناخواسته اهتمام و جديتي نسبت به احكام شرعي از خود بروز نمي دهند و به طور ناخواسته در انجام كامل قوانين و احكام شرعي كوتاهي روا مي دارند. اين در حالي است كه برخي ديگر از افراد، بدحجابي را به عنوان يك پديده اجتماعي در برنامه ريزي رفتاري و جنگ نرم و رواني خويش قرار مي دهند. بنابراين، بدحجابي به عنوان يك پديده اجتماعي برنامه ريزي شده، ترفندي است كه دشمنان جامعه و بي عفتان خواهان گسترش آن هستند.

بدحجابي به عنوان يك ترفند فرهنگي و سياسي از سوي برخي از افراد مديريت و هدايت مي شود. اين جاست كه جامعه با جلوه هايي از خودآرايي مواجه مي شود كه بحران هاي فرهنگي، اجتماعي و خانوادگي را به دنبال دارد. از اين رو گفته شده، بدحجابي، ترفند بيماردلان و بي عفتان است؛ زيرا هدف اين گروه ها آن است كه شرايط براي بهره گيري هاي شهواني فراهم آيد و با طبيعي و عادي و معمولي جلوه دادن اين گونه رفتار، هرگونه حساسيتي را از جامعه و مديران آن بردارند.

بدحجابي، نوعي خودآرايي

اصولا زنان و مردان گرايش به خودآرايي دارند تا اين گونه جنس مخالف را برانگيزند و توجه آنان را به خود جلب و جذب كنند. در اسلام تهييج همسران از طريق خودآرايي مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته و آيات و روايات بسياري در اين زمينه وارد شده است كه چگونه همسران به اين نياز طبيعي يك ديگر پاسخ دهند و با پوشيدن و آراستن خود به زر و زيور و جامه هاي زيبا و خوشنگار، شرايط مناسب و شايسته اي براي پاسخ به عواطف و احساسات يك ديگر در اين حوزه فراهم آورند.

بي گمان، اين تهييج و برانگيزاندن عواطف و احساسات جنس مخالف، نيازمند پاسخ گويي هاي جنسي مناسبي از سوي همسران است كه در آياتي از جمله 58 سوره نور بدان اشاره و توجه داده شده است. در اين آيات از خلوت هاي سه گانه همسران در شبانه و روز سخن به ميان آمده كه براي ارتباط جنسي بوده و هيچ كسي حتي فرزندان نيز مجاز به شكستن حريم خلوت ايشان نيستند.

اما از آن جايي كه هرگونه تهييج جنس مخالف از سوي ديگران به معناي شكستن حدود الهي است، امري ممنوع و محرم دانسته شده است. بر اين اساس همه عوامل و ابزارهاي تهييج جنسي جنس مخالف تحريم شده و قوانين سفت و سختي در اين باره وضع شده است تا جامعه در سلامت باقي بماند. از جمله اين قوانين حجاب است.

قانون حجاب، اختصاصي به مرد و زن ندارد و همگام موظف به اجراي دقيق آن هستند. هر چند كه ميزان و شرايط حجاب در مرد و زن فرق مي كند و اين تفاوت به سبب اختلاف طبيعي در زن و مرد است.

ناگفته نماند كه اگر زني با ديدن حتي بخش هايي از بدن مردان كه لازم نيست پوشيده باشد، تحريك شود مي بايست چشم خويش را از آن مرد يا مردان بپوشاند. از اين رو با آن كه مردان با ديدن و زنان با لمس تحريك مي شوند؛ خداوند از فرو انداختن چشمان زن و مرد سخن به ميان آورده است (نور، آيه 31) زيرا برخي از زنان با ديدن جاهايي كه به طور طبيعي حجاب مرد نيست، تحريك مي شوند و يا اين كه مرداني بدحجابي را پيشه مي گيرند تا زناني تحريك شوند و در دام شهوت ايشان گرفتار آيند. بر اين اساس بر مؤمنان حكم شده تا چشمان خويش را از نگاه به نامحرم از جنس مخالف بپوشانند تا قواي شهواني آنان تحريك نشود.

به سخن ديگر، در اين جا دو حكم وجود دارد، حكمي كه بر همگان است كه حجاب مناسب مرد و زن را مراعات كنند و حكمي ديگر آن كه در صورت احتمال تحريك، چشمان خويش را بر همان بخش مجاز نيز بپوشانند؛ زيرا برخي از مردان و زنان نسبت به ديدن جنس مخالف واكنش مثبت نشان مي دهند و قواي شهواني ايشان برانگيخته مي شود. از اين رو، اگر مردي نسبت به ديدن چهره و دست زني تحريك مي شود بر اوست كه چشم فرو بندد و آن جا را نيز نبيند؛ هر چند كه براي ديگران ديدن آن بخش مجاز باشد و بر زن نيز پوشيدن آن بخش لازم نباشد. هم چنين در زنان هم اين حكم جاري است. بنابراين اگر زني با ديدن فوتباليست ها و پوشش آنان تحريك شود مي بايست چشم از ايشان فرو بندد، هر چند كه به طور عموم زنان با ديدن تحريك نشوند.به عبارت ديگر، مبناي احكام، جلوگيري از تهييج جنسي است و اگر مرد و زني احتمال تحريك جنسي و برانگيخته شدن قواي شهواني خود را بدهند نمي توانند مواضع و جاهايي را ببينند كه ديدن آن جايز و پوشيدن آن لازم نيست. از اين رو شخصي كه احتمال تحريك خود را مي دهد، ديدن اين مواضع و جاهائي از زن و مرد جايز نيست و حرام مي باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا