عرفانفلسفیمعارف قرآنی

اقتدار سحرگاهان

اقتدار براي زمان و يا مكاني خاص به معناي آثار ويژه اي است كه براي آن مكان و يا زمان خاص وجود دارد. در همه اديان و مذاهب آسماني و بشري ، رگه هاي از اين تفكر و انديشه را مي توان يافت. يهوديان براي ديوار حطه اقتدار ويژه اي قايل هستند و مردمان اسكاتلند در جزيره بريتانيا براي ايستر مسلمانان براي مكه و حجر الاسود و يا مقام ابراهيم خاصيت و ويژگي اي قايل هستند كه براي مكان هاي ديگر قايل نيستند.

در باره زمان نيز هر مذهب و شريعتي براي بخشي از زمان آثار و اقتداري قايل است كه از آن ميان مي توان به روزها و يا ساعاتي از شبانه روز اشاره كرد كه در آن به عنوان جشن و لحظه اي خاص از عبادت اعتقاد و باوري شديد دارند. برخي براي زمان طلوع خورشيد و كامل شدن ماه و حتي براي تمامي شب هاي مهتابي باورها شگفت و عجيبي دارند كه داستان انسان گرگ نما در ميان انديشه هاي انگلستان در هنگام كامل شدن ماه يكي از آن هاست. در انديشه مسيحي روز يك شنبه از چنين اقتداري برخوردار است و اين معنا در فرهنگ يهودي روز شنبه و در انديشه مسلمين روز جمعه است. ماه هاي ديدار و ميقات موسي (ع) به عنوان چله در فرهنگ يهودي روزهاي بسيار با ارزش و مباركي است كه روزه در آن واجب و يا مستحب است. در فرهنگ اسلامي ماه هاي حرام از ويژگي اي خاص برخودارند.

در شبانه روز در همه مذاهب و اديان آسماني و يا زميني سخن از اقتدار بخشي از شبانه روز رفته است. در بينش اسلامي سحرگاهان از اقتدار خاصي برخوردار است. در قرآن تاكيد شده است كه قرآن فجر و سحرگاهان از ويژگي خاصي و استثنايي برخوردار بوده است. به تعبير قرآن سحرگاهان زمان تجهد و شب زنده داري براي عبادت و پرستش است و "ناشئة الليل" از اين اقتدار برخوردار مي باشد كه ميان زبان و دل هماهنگي و همراهي و سازواري ايجاد كند و موافقت آن را را افزايش دهد و سخنان و كلام را استوار و راستوار گرداند. ( مزمل آيه 6) اين به معناي پذيرش اقتدار براي برخي از زمان ها و يا بخشي از شبانه روز است كه در زمان ديگري چنين اقتداري وجود ندارد و آثار و بركاتي براي آن متصور نمي باشد.
اين مساله امري روشن و بديهي است و هركسي در زندگي خويش با اين مساله رو به رو شده است كه برخي از مكان ها برايش موجب آرامش روحي است و برخي ديگر از مكان ها وي را دچار تلاطم و تشويش مي سازد. زماني را براي خود زمان آرامش مي يابد و به بيداري در آن زمان بيشتر روي خوش نشان مي دهد و يا بيان مي كند كه در زمان خاصي بهتر درس را مي فهمد و يا در جا و زماني احساس ترس و نا امني مي كند. بنابراين اقتدار زمان و مكان مساله پذيرفته شده از سوي همگان است هر چند كه در پذيرش آن شدت و ضعف وجود دارد.
اشاره : بي گمان همه زمان ها و مكان ها يكسان نيستند و آسمان همه جا يك رنگ نيست. زمان و مكان با همه يكساني در پندار انساني و به ويژه در انديشه اهل حساب و نجوم ، از ويژگي هاي متفاوتي برخوردارند كه زماني را از زماني و مكاني را از مكاني جدا و متمايز مي سازد. اين بدان معنا نيست كه اين تمايز و تفاوت ها امري اعتباري و امور ذهني همانند تمايزها و تفاوت هاي مقام و منصب باشد؛ بلكه تمايز واقعي و حقيقي است. تفاوتي واقعي است ؛ زيرا براي زمان و يا مكاني ويژگي و اختصاصات و آثاري است كه براي زمان و يا مكان ديگر نيست. تمايزي حقيقي است؛ زيرا بنياد آن بر درستي و راستي نهاده شده است و ريشه در منبع حقانيت دارد.
دولت سحری
سحرگاهان در بينش قرآني از اقتدار بسيار ويژه اي برخوردار است. البته در بينش قرآني براي شب چنين اقتداري است ولي اين اقتدار در هنگامه سحر و نزديك به طلوع فجر و بامدادان شدت مي يابد و آثار خود را نشان مي دهد. شب زماني است كه همگان خفته اند و از تلاش ها و كوشش هاي روزانه نيز خبري نيست. هر موجودي در روز در پي كسب روزي تلاش هاي سخت و پيگيرانه اي را انجام مي دهد و در هنگام شب براي كسب آرامش جسمي و روحي به بستر مي رود تا دمي بياسايد. آرامش ايجاد شده و تاريكي كه همراهي با فقدان امكان ارتباط ديداري با دنيا و به ويژه جزئيات رنگارنگ آن است موجب مي شود تا زينت دنيا كم تر به چشم آيد. اين گونه است كه با خاموشي و سكوت همگاني ، ارتباط شنيداري با دنيا كم و يا بسيار كم مي شود و تاريكي نيز كمك مي كند تا ارتباط ديداري نيز محدود يا به اندازه اي بسيار پايين در حد صفر تنزل يابد. اگر اين دو دريچه ارتباطي مهم بسته شود ، دل به جاي آن كه به سوي دنيا و زينت ها و جزئيات آن كشيده و جلب شود به سوي كليات بالا مي رود. آسمان پر ستاره كوچكي و خردي بشر را نمايان مي سازد. فقدان ارتباط دقيق با جزئيات و رنگ ها و زينت ها وي را سوي ديگري سوق مي دهد دل و قلب را با جهان ديگري مرتبط مي سازد. اين گونه است كه به جاي تفكر در جزئيات و امور پست دنيوي به انديشيدن مي پردازد. فلسفه اين كه اين هستي و آن چه به طور كلي در برابر ديدگانش نمايان شده است ، به چه منظور و هدفي آفريده شده است و آيا اين همه را آفريده اي نيست و يا اگر هست به چه هدفي آفريده و اگر هدفي وجود دارد او چيست و در اين بي كرانه هستي چه وظيفه و تكليفي دارد؟ وي را وامي دارد كه به فرزانگي و مباحث و مسايل آن متوجه شده و به در پي چرايي و چگونگي آفرينش رود. پرسش هاي اساسي و بنيادين از كجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود و به كجا خواهم رفت ؟ نيازمند پاسخ هاي اقناعي و دقيقي است. اين گونه است كه شب او را به تفكر در كليات به جاي جزئيات وامي دارد و انسان را از پرداختن به زينت و شناگري براي كسب روزي به سوي ديگري سوق مي دهد كه سخني سنگين و دشوارياب و استوار است. تفكر در كليات و انديشه درهدف آفرينش و وظيفه او ، موجب مي شود كه سطح تفكر بالاتر رفته و پرسش ها و تلاش ها براي يافتن پاسخ دقيق تر و به اصطلاح و زبان قرآن سنگين و ثقيل گردد. همين سنگين پرسش ها و درخور تامل و تعمل بودن آن است كه افراد و اشخاص محدودتري به اين سمت و سو كشيده مي شوند و اهل فلسفيدن و فرزانگي به شدت كاهش مي يابد.
از آن جايي كه در آغاز شب هنوز همهه ها و رنگ ها خودنماي مي كند و تا ميانه ها و اواسط شب ادامه مي يابد ، زمان از اقتدار كم تري براي تاثيرگذاري بر قلب و دل ( عقل ) برخوردار مي باشد. هر چه شب مي گذرد ، آرامش بيشتري پديد مي آيد ، به ويژه آن كه در اين مدت و با افزايش تاريكي و كاهش شديد امكانات ديداري و شنيداري ، فرد ارتباط بهتري با محيط جديد پيدا كرده و با آن مانوس مي گردد ، اين مدت طولاني موجب مي شود تا تفكر و انديشه جهت ثابت و استواري يافته و دل با آرامش و تمركز بيشتري با مسايل رو به رو شود. اين گونه است كه در سحرگاهان ارتباط شخص با جهان جديد، جهان كليات و جهان ماوراي دنياي زينتي و فريبنده و سرگرم كننده تشديد مي شود و كليات بالاتري در ذهن و دل فرد شكل مي گيرد. هر چه شب به پايان خود نزديك مي شود ، سطح تفكري شخص و ارتباط با جهان جديد افزايش مي يابد و زمان اثر و اقتدار قوي خود را به نمايش مي گذارد. اكنون ميان انسان و كليات آن چنان سازواري و هماهنگي و يگانگي ايجاد شده است كه بتوانند يك ديگر را درك كنند و تاثير بگذارند. جهان و كليات از يك سو به عنوان مورد شناسايي و انسان به عنوان فاعلي شناسايي به نوع هماهنگ و وحدت مي رسند كه پيش از آن امكان تحققي نداشت.
خداوند به عموم مومنان سفارش مي كند كه شب را براي تفكر در كليات فلسفي بيدار بمانند و با انديشه در جهان آفرينش و گردش ستارگان و شب و روز خود را با جهان جديدي كه در هنگامه شب نمايان مي شود و نسبتي با كليات دارد ، هماهنگ و سازواركنند. جهان جديدي كه بيشتر از آن كه سياه و ناشناخته باشد از درون همانند نوري روشنگر نمايان مي شود و سطح جوهري شخص را به بالاترين درجات سوق مي دهد. قرائت قرآن در شب به جهت امكان تامل در گزاره هاي معرفتي و شناختي آن موجب مي شود كه سطح بينشي فرد افزايش يابد و به مطالبي دست يابد كه در روز به جهت فرار دل به سوي زينت دنيا ( كه امري طبيعي و فطري و غريزي است) امكان آن يا اصلا فراهم نيست و يا به سختي فراهم مي آيد.
قرآن براي اين كه شرايط تفكر و انديشه در كليات در شخص تشديد شود اموري را سفارش مي كند كه همگي آن ها در اين رستاست. سجده هاي طويل( آل عمران آيه 113 و فرقان آيه 64 و زمر آيه 9 و انسان آيه 26) ، نگاه به آسمان و ستارگان و كهشكان هاي بي نهايت ، نماز( آل عمران آيه 113 و ق آيات 39 و 40 ) ، ذكر( مزمل آيه 2 و 8) ، استغفار(آل عمران آيه 17 و ذاريات آيه 15 تا 18 و نيز مزمل آيه 20) و تسبيح ( طه آيه 130 و سجده آيه 15 تا 16) و تلاوت قرآن ( آل عمران آيه 113) اموري است كه انسان را به گونه اي از جهان آشناي روز و پيراموني بيرون مي برد و اين محسوس جزيي را به سطح كلي اولي و ثانوي بالا مي كشاند. اين گونه است كه با تكرار واژگاني ذكر و تسبيح و استغفار نوعي تمركز گرايي در انسان تقويت مي شود و امكان آن فراهم مي آيد كه از جزئيات و محسوسات به درون كليات وارد شود.
اهداف تهجد
در مطالب پيش گفته با بخشي از آثار و اهداف و ابزارها و زمينه هاي تهجد و شب زنده داري و نقش شب و سحرگاهان آشنا شده ايم ولي به جهت تامل در آيات و بررسي و تحليل كامل و به نسبت تمامي دوباره به بيان هريك از آن ها مي پردازيم تا از زبان خدا و قرآن با آثار و اهداف و ابزارهاي تهجد آشنا شويم . از اين رو در اين جا نخست به اهداف تهجد از زبان قرآن مي پردازيم.
خداوند در قرآن براي تهجد افزون بر اهداف پيش گفته اموري چندي را ذكر مي كند كه از آن جمله مي توان به حضور قلب اشاره كرد كه مهم ترين و اصلي ترين هدف از تهجد به شمار مي آيد؛ زيرا بدون حضور قلب امكان آن وجود ندارد تا فرد بتواند خود را با كلياتي كه از امور سنگين و سخن دشواريابي است ارتباط برقرار كند و به درك و فهم هدف آفرينش نايل شود. بيداري در شب و عبادت و تفكر و پرستش به شكلي كه بيان خواهد شد موجب مي شود تا با زدودن اشتغالات دنيايي از دل، صفا و آرامشي در دل ايجاد شود كه قلب را ار پراكندگي و هرج و مرج باز دارد تا اين امكان فراهم آيد تا در سطح بالاتر يعني كليات به انديشه و تامل بپردازد؛ زيرا در شب به جهت دوري از اشتغالات دنيايي نوع هماهنگي ميان زبان و دل ايجاد مي شود و اين موافقت موجب مي شود تا دل با حضور كامل به تفكر در كلياتي بپردازد كه هدف از آفرينش را به او نمايان مي سازد.( مزمل آيه 6) البته برخي قول ثقيل را اختصاص به وحي داده اند ، ولي اختصاصي به وحي ندارد بلكه وحي به عنوان مصداق كامل ارتباط با خدا و كليات و دريافت مقاصد و مطالب عالي در اين جا مي تواند به عنوان نمونه اي از آثار و اهدافي كه بر شب زنده داري مترتب مي شود ياد كرد.( مزمل آيه 2 و 5) ؛ زيرا وحي به ويژه وحي نبوي يكي از كامل ترين مراتب ادراكي بشر را مي رساند كه برتر از آن براي انساني ممكن و قابل تصور نيست؛ زيرا پيامبر اكرم (ص) نه تنها انسان كاملي است كه در همه مراتب به كمال رسيده است بلكه وي در تلقي و مقام و مرتبه دريافت كليات و علوم و دانش لدني به مكاني رسيده است كه كس را بدان راه نيست.
تهجد شبانه به جهت ارتباط تنگاتنگ با جهان برتر و هستي مطلق موجب مي شود كه انسان در برابر جزئيات از درصد تحمل بالاتري برخوردار شود و مشكلات و تنگناهايي كه در روز به جهت تضاد منافع ويا تضاد طبيعي عالم پديدار مي گردد، او را به واكنش هاي تند و شتاب آلود وادار نمي سازد، بلكه به جهت درك كلياتي چون هر چيزي در عالم بر پايه دانش و علم خداوندي صورت مي گيرد كه جهان به اين عظمت را مديريت مي كند و بر همه امور ريز و درشت آن قدرت و احاطه دارد، زمينه اي مي شود تا با آن كنار آمده و در آرامش و اطمينان خاص و ويژه اي قرار گيرد. اين گونه است كه شناخت فراتري را به دست مي آورد و مي فهمد كه هيچ چيز تر و خشكي بيرون از علم و قدرت الهي نيست و هر چيزي دوست داشتني و يا ناپسندي با علم و آگاهي او به وقوع مي پيوند. كسي كه حكيم است و بر پايه حكمت به كار اقدام مي كند، چنين كسي هرگز بدون هدف و مقصد حكيمانه اي عمل نمي كند. بنابراين با آرامش خاطر با مسايل و مشكلات رو به رو مي شود و از تنگناها و سختي ها نمي هراسد و تشويش به دل راه نمي دهد. اين گونه است كه افزون بر اطمينان و آرامش به رضايت خاطري دست مي يابد كه مرتبه اي فراتر و برتر از اطمينان است؛ زيرا بر اين باور است كه عمل او يا آن چه فرد به صورت فتنه و آزمون و بلا گرفتار آن شده و به مصيبتي دچار شده است ، همه خواسته و با رضايت خداوند بوده است. چنين رضايت خاطري موجب مي شود كه به مقام رضا برسد كه مقامي است كه فرد از هرچيزي كه خداوند بدان راضي و خشنود است ، راضي و خشنود مي گردد و از هر چه كه خداوند از آن كراهت دارد ، ناپسندش مي دارد. قرآن در باره نقش تهجد شبانه و بيداري همراه با ذكر و انديشه در كائنات اين گونه مي فرمايد: بخشي از شب را به تسبيح خداوند بپرداز … تا شايد راضي و خشنود گردي.( طه آيه 130)
اين گونه است كه انسان در نزد خداوند عزيز مي شود و ارزش وجودي اش افزايش مي يابد؛ زيرا در اين صورت است كه حق را شناخته و به آن ايمان واقعي آورده و در راستاي اهداف او عمل مي كند و خود را با خدا و آفرينش هماهنگ و سازوار مي سازد. چنين انساني به مقامي مي رسد كه نمي توان تفاوت وجودي اش را با ديگران ناديده گرفت.( آل عمران آيه 113 و نيز زمر آيه 9)
در اين صورت مي تواند به مقامي دست يابد كه مقام شفاعت است و هر كس خواهان دست يابي به آن مي باشد. مقامي كه محمود و پسنديده است .( اسراء آيه 79)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا