اجتماعیاصولی فقهیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

آداب تجارت و بازرگانی در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در اسلام برای هر کاری احکام تکلیفی بیان شده است که به عنوان احکام خمسه تکلیفی واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح شناخته می شود. البته از آن جایی که اسلام دین اخلاق بلکه محاسن و مکارم اخلاقی است و پیامبر(ص) مبعوث به مکارم اخلاقی است، فراتر از احکام قانونی و حقوقی، به آداب و لطائف اخلاقی و رفتاری نیز توجه داده است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا برخی از آداب تجارت و بازرگانی را بیان کند تا سبک زندگی اسلامی در حوزه بازار و معاملات تبیین شود. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

  1. فراگیری احکام و آداب نخستین تکلیف: وقتی انسان در کاری وارد می شود می بایست همه ابعاد آن را بشناسد و حتی برجزئیات آن واقف باشد تا بتواند به شایستگی و بایستگی از عهده کار بر آید. از آن جایی که مساله اقتصادی پس از مساله عبادت مهم ترین و اصلی ترین تکلیف هر انسانی است(بقره، آیه 3) و قوام جامعه به آن است(نساء، آیه 5)، دانستن احکام و آداب این حوزه عمل انسانی نه تنها شایسته بلکه بایسته و به عنوان تکلیف و وظیفه اولی مطرح است. در حديث است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر فراز منبر مى‌فرمود: يا مَعشَر التُّجّارِ ، الفِقْهَ ثُمَّ المَتْجَرَ ، الفِقْهَ ثُمّ المَتْجَرَ، الفِقْهَ ثُمّ المَتْجَرَ ؛ اى تاجران، اوّل مسائل واحكام شرعى تجارت را فرا گيريد بعد مشغول تجارت شويد». حضرت اين جمله را سه بار تكرار كرد. (الكافي ، ج 5، ص150، حدیث 1) کسانی که بدون شناخت نسبت به احکام شرعی و مسایل تجارت وارد این کار می شوند، به احتمال قوی در دام تجارت حرام و ربوی گرفتار می شوند و رزق حلال و طیب را به حرام و خبیث تبدیل می کنند. چنان که آن حضرت(ع) ادامه همان هشدار قبلی اش به این نکته توجه داده و فرموده است: «به خدا سوگند، ربا در اين امّت از جاى پاى مورچه بر روى سنگ سخت پنهان‌تر است».

امام صادق(ع) نیز می فرماید: مَن أرادَ التّجارةَ فلْيَتَفقَّهْ في دِينِهِ لِيَعلمَ بذلكَ ما يَحِلُّ لَهُ مِمّا يَحْرُمُ علَيهِ ، و مَن لَم يَتَفقّهْ في دِينِهِ ثُمّ اتّجَرَ تَورَّطَ الشُّبُهاتِ ؛  هر كس بخواهد تجارت كند بايد احكام دين خود را بياموزد تا بدين وسيله حلال را از حرام بازشناسند. کسى كه احكام دين خود را نياموزد و تجارت كند در كام شبهات فرو مى غلتد.( وسائل الشيعة ، ج 12، ص 283، حدیث4)

  1. پرهیز از سوگند: سوگند راست خوردن در هر کاری از جمله معامله مکروه است و انسان نباید برای هر چیزی سوگند بخورد. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه به هنگام خريد وفروش همواره قسم مى‌خورد، خداوند در قيامت نظر رحمت به او نمى‌كند».(کافی ، ج 5، ص 162، ح 3) از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در معاملات قسم نخوريد، زيرا هر چند كالا را به فروش مى‌رساند امّا بركتش را مى‌برد».( همان، ح 4)
  2. پرهیز از سوگند دروغ: سوگند راست خوردن مکروه است و شکی نیست که دروغ خود گناهی کبیره است و کسی بخواهد دو گناه سوگند و دروغ را با هم ترکیب کند باید وضعیتی بسیار اسفناک داشته باشد. از همین روست که آن حضرت(ع) در ادامه سخن پیشین خود هشدار داده می فرماید: وقسم دروغ نخوريد، به درستى كه تاجر فاجر است وفاجر در جهنّم، مگر كسى كه حق بگيرد وحق بدهد».( كافى، ج 5، ص 150، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 121، ح 519)
  3. پرهیز از ربا: اسلام خرید و فروشی را مباح و جایز می شمارد که بر اساس اصول و قواعد شرعی، عرفی و اخلاقی باشد. داد و ستد اگر به درستی انجام گیرد موجب افزایش ثروت و برکت در زندگی می شود؛ اما اگر بر خلاف آن انجام گیرد هر چند به ظاهر افزایشی را موجب می شود ولی در نهایت جز ضرر و خسران نصیب رباخوار و نزولخوار نخواهد شد. در آیات قرآنی از جمله آیه 275 سوره بقره، به این نکته توجه داده شده است. اصولا حتی اگر کسی صدقه دهد وضعیت بهتری خواهد داشت تا کسی که وام ربوی می دهد؛ چرا که خداوند برکت را از مال ربوی می برد و در مال اندک صدقه دهنده برکت قرار می دهد.(بقره، آیه 276) خرید و فروش ربوی و وام ربوی و به سخن دیگر هر معامله ربوی چون اعلان جنگ با خدا است فاقد برکت خواهد بود و افزایش ظاهری آن بلای جان نزول خوار خواهد شد.(بقره، آیه 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161) این که در روایت آمده باید احکام و آداب تجارت را شناخت برای آن است که بسیاری از تجار و بازرگانان ناخواسته و نادانسته گرفتار معاملات ربوی می شوند و برکت از مال و زندگی ایشان می رود و آن گاه شکایت می کنند که در کسب آنان برکت ندارد؛ در حالی خودشان این برکت را با معاملات ربوی از میان برده اند. امام امیرمومنان علی(ع) در جایی ديگر فرموده است: «جز كسانى كه مسائل خريد وفروش را مى‌دانند در بازار ننشينند؛ (زيرا) هر كس بدون اطّلاع از مسائل شرعى تجارت كند در ربا فرو مى‌رود».( كافى، ج 5، ص 154، ح 23؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 513)
  4. مراعات ترازو و پیمانه: بازار جا بسیار خطرناکی است. هر کسی نباید در تجارت و بازار وارد شود. همان طوری که برخی از کارها بستر و شرایط بهتری برای رشد و کمال یابی انسان دارد، برخی از جاها و کارها بستر شیطنت ها است و شیطان در آن جا به سادگی می تواند نفوذ کرده و راه یابد و مقاصد خویش را بر آورده سازد. بازار از جاهایی است که شیطان دسترسی بهتر و آسانی تر به آدمی دارد. در حديثى معتبر آمده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «خطرناك‌ترين نقطه زمين بازار است. آنجا ميدان شياطين است. شيطان هر روز صبح پرچم خود را در بازار مى‌زند وبر صندلى خود مى‌نشيند وفرزندان خود را در آن پخش مى‌كند، تا يكى را فريب دهند كه از ترازو بكاهد وديگرى كيل وپيمانه را كم كند، وديگرى ذرع (متر) را بدزدد وديگرى رأس المال وسرمايه را دروغ بگويد. سپس خطاب به فرزندانش مى‌گويد: شما كه پدرتان زنده است وظيفه داريد كسانى را كه پدرشان (حضرت آدم) مرده است، رها نكنيد وفريب دهيد؛ بنابراين، شيطان با اوّل كسى كه وارد بازار مى‌شود وارد وبا آخرين نفر خارج مى‌شود. وبهترين نقطه روى زمين نزد خدا مساجد است؛ ومحبوب‌ترين مردم نزد خدا كسى است كه زودتر به مسجد رفته وديرتر بيرون آيد».( كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124، باب السوق، ح 1)
  5. پنهان کردن عیب کالا: از دیگر احکام و آداب تجارت و بازرگانی آن است که کالا را چنان که هست معرفی کند و اگر در کالا عیبی است آن را نهان نکند. (كافى، ج 5، ص 150، ح 2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 515)
  6. پرهیز از مدح کالا: امروز تبلیغات یک اصل در تجارت است و می گویند تبلیغات هزینه نیست بلکه سود است. تبلیغ گاه به قصد معرفی کالا برای شناخت مردم از فواید و کاربردهای آن است که امری بایسته و شایسته است؛ زیرا هر روز کالا و خدماتی نو در بازار وارد می شود که مفید تر و سازنده تر و ارزان تر از کالاهای دیروز است. پس لازم است تا این گونه کالاها با تبلیغ برای استفاده و رفاه مردم معرفی شود؛ اما گاه تبلیغ مدح و ستایش و گاه دیگر به معنای غلو در باره کالا و مدح و ستایشی است که حتی کالا دارای آن نیست. در مورد اخیر باید گفت که دروغ است و باید از آن پرهیز شود. در مورد دوم باید گفت که خوب نیست کالا این گونه معرفی شود و از آداب اخلاقی در حوزه تجارت است که از این گونه تبلیغ نیز اجتناب شود.(همان پیشین)
  7. پرهیز از مذمت کالای فروشنده: کسی که در بازار خرید و فروش می کند، همان طوری که باید نسبت به کالایی که می فروشد انصاف داشته و به ستایش و مدح آن نپردازد و تنها به معرفی و کارکردهای آن بسنده کند، هم چنین نباید نسبت به کالایی که می خرد مذمت نماید و زمینه را برای خرید ارزان کالا برای خود فراهم آورد. از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «كسى كه داد وستد مى‌كند از پنج چيز بپرهيزد: رباخوارى، قسم خوردن، پنهان كردن عيب كالا، مدح وستايش كالايى كه مى‌فروشد، مذمّت چيزى كه مى‌خرد».( كافى، ج 5، ص 150، ح 2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 515)
  8. پرهیز از فریب: بازاری باید مراعت نماید که دیگری را فریب ندهد و این گونه کالای او را نخرد و یا کالایی را به او نفروشد. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه مؤمنى را (در معامله) فريب دهد از ما نيست».( عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 29، ح 26)
  9. پرهیز از غش در معامله: غش در معامله انواع گوناگونی دارد. برخی از این موارد جزو مصادیق حرمت و برخی مکروه و برخی دیگر دور از انصاف و عدالت است. امروز بازرگانان و تجار با استفاده از ابزارهای فریبنده کالای نامرغوب و یا معمولی خود را مرغوب و برتر نشان می دهند و موجبات فریب خریدار را فراهم می آورند. استفاده از لامپ های رنگارنگ و نورپردازی به ویژه در باره پارچه و لباس برای فروش کالای معمولی یکی از مرسوم ترین تبلیغات فروش کالا است که به نظر می رسد نوعی غش در معامله باشد. در حديث است كه امام کاظم عليه السلام به هشام فرمود: «در تاريكى و زير سقف، كالاى خود را نفروش كه (ممكن است) متاع خوب جلوه كند (وعيوب آن مخفى بماند) واين غش در معامله است كه حلال نيست».( كافى، ج 5، ص 160، ح 5؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 172، ح 770) از مصادیق غش در معامله آبی است که معمولا در شیر یا هر مایعی دیگر مخلوط می کنند. امروزه انواع مایعات در بازار به فروش می رسد که می توان نشانی از غش در معامله را در آن ها ردگیری و شناسایی کرد. انواع آب میوه ها که خریدار به عنوان آب میوه می خرد، در حالی که آب است نه آب میوه. هم چنین عرقیاتی که در حد خلوص آنان با آب ها کاهش یافته و خاصیت خود را نیز از دست می دهد. خریدار وقتی عرقیات می خرد به نظر وی همان عرق تقطیری است در حالی که آب به آن افزوده اند. گلاب هایی از این دست نیز از مصادیق غش است. این که در حديث است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آب كردن در شير نهى كرد( كافى، ج 5، ص 160، ح 6، كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 172، ح 770)، اختصاصی به شیر ندارد، بلکه هر مایعی که با افزودن آب و یا هر مایع دیگر از حالت اصلی و طبیعی آن خارج می شود از مصادیق غش به شمار می آید و باید از آن پرهیز کرد.
  10. پرهیز از احتکار: بازاری واسطه ای است تا کالا به شکل ارزان در اختیار خریدار قرار گیرد. بازاری کمک می کند تا تولید کننده با خیالی آرام و آسوده تولید کند و خدمات بازاری آن را به دست مصرف کننده برساند. مصرف کننده نیز با خیالی آسوده از بازاری می خرد و می داند که او انصاف و عدالت را در جنس و قیمت مراعات کرده است. چنین بازاری حبیب خدا است؛ اما کسی که در مقام واسطه گری و خدمات رسانی ، احتکار می کند یا بیش از اندازه بر مزد خدمات خود می افزاید که حتی از درآمدهای تولید کننده بیش تر است بی آن که هزینه آن چنانی را متحمل شده باشد، چنین کسی از دایره عدالت و انصاف بیرون بوده از مصادیق قاسطین شمرده می شود. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «كسى كه خريد وفروش مى‌كند، روزى خود را به دست مى‌آورد. وكسى كه كالاى (مورد نياز مردم) را براى گران شدن نگه مى‌دارد ملعون است».( كافى، ج 5، ص 165، ح 6)
  11. پرهیز از انحصاری گری و مانع شدن حضور تجار: باید اجازه داد تجار و بازرگانان خود به عرضه کالا خویش بپردازند. این که کسی بخواهد زمینه انحصار را فراهم آورد و دست تجار و بازرگانان دیگر را ببندد کاری ناروا است. اشکال گوناگونی می توان برای رسیدن به انحصار ذکر کرد. از جمله جلوگیری از ورود تجار به شهر، خرید یک کاسه کالا در بیرون شهر و مانند آن ها.(کافی، ج 5، ص 168، باب التلقى، ح 1)
  12. پرهیز از واسطه گری میان شهری و روستایی: روستاییان تولیدکنندگان کالاهای خاص هستند چنان که شهرنشینان نیز در برخی از زمینه ها تولیدات انحصاری و خاصی دارند. واسطه گری به قصد افزایش قیمت کالا و یا انحصارگری به دور از انصاف و اخلاق است و باید از آن پرهیز کرد. از این روست که واسطه گری در برخی از حوزه ها و موراد به عنوان امری بر خلاف آداب مطرح شده است. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «به استقبال كاروان‌هاى تجارتى در خارج از شهر نرويد، بلكه اجازه دهيد وارد شهر شوند وكالاهايشان را به عموم مردم عرضه كنند. ودر خريد وفروش، شهرنشين وكيل روستايى وباديه‌نشين نشود، زيرا خداوند برخى مسلمانان را به سبب برخى ديگر روزى مى‌دهد».(همان)
  13. پرهیز از بی خوابی : بازاری و تجار باید همه چیز را در حد اعتدال رعایت کند. انسان باید وقت خویش را به سه قسمت هشت ساعتی عبادت، کار، استراحت تقسیم کند. بی خوابی در تجارت جایز و روا نیست و به دور از آداب تجارت است. در روايتى مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس تمام شب براى كسب وكار بيدار باشد و بهره چشمانش را از خواب ندهد، كسبش حرام است».( كافى، ج 5، ص 127، ح 6؛ تهذيب، ج 6، ص 422، ح 180 البته بيشتر علما اين روايت را حمل بر كراهت كرده‌اند.)
  14. طلب خیر از خدا: بازاری باید خیر را تنها از خدا طلب کند. کار کردن خوب است و امید به خدا داشتن خوب تر و انسان باید هر کاری می کند خیر را از خدا بخواهد و در تجارت باید این یک اصل باشد و گمان نکند که کارش موجب می شود تا او به خیر دست یابد، بلکه این خیر از سوی خداوند می رسد. (كافى، ج 5، ص 151، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 514)
  15. آسان گیری: در خرید و فروش باید آسان گرفت و از سخت گیری نسبت به یک دیگر پرهیز کرد؛ زیرا برکت در این گونه رفتار است.(همان)
  16. مهربانی: با مشتری و خریدار باید مهربان بود و هرگز تند خو و بدخلق نکرد.(همان)
  17. صبر و بردباری: بازاری باید همانند هر انسانی دیگر صبور و بردبار باشد. البته در کار تجارت این امر ضرورت می یابد؛ زیرا تنها با صبر و حلم است که انسان می تواند مقاصد خود را به خوبی برآورده سازد.(همان)
  18. پرهیز از ستم: هماره عدالت و انصاف را باید مراعات کند و از هر گونه ستم و بیداد و بی انصافی پرهیز کند.(همان)
  19. پرهیز از کم فروشی: در معامله و خرید و فروش کالا کم فروشی نکند.(همان) امروزه این کم فروشی مهم ترین بیماری بازار اسلامی است. کالا و خدماتی که عرضه می شود با وزن و پیمانه ای کم تر آن چیزی است که در کیلو و کیل و پیمانه واقعی است. کالاها را یا آب می کنند یا باد. در حديث است كه حضرت على عليه السلام هر روز صبحگاهان تازيانه (كوتاهى) بر دوش خود گذاشته، در بازار كوفه مى‌گشت و مى‌فرمود: «هنگامى كه مشغول خريد وفروش مى‌شويد نخست خير خود را از خداوند طلب كنيد وخريد وفروش را به آسانى انجام دهيد وكار را بر يكديگر سخت نگيريد تا بركت پيدا كند. با مشتريان مهربانى كنيد، صبر وبردبارى را زينت خود قرار دهيد واز قسم خوردن ودروغ گفتن بپرهيزيد وبر مردم ستم نكنيد وبا مظلومان از در انصاف وارد شويد وبه ربا نزديك نشويد وپيمانه ووزن را كامل كنيد واز ترازو دزدى نكنيد».( كافى، ج 5، ص 151، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 514) امام صادق عليه السلام می فرماید: يا مَعشرَ التُّجّارِ ، قَدِّموا الاسْتِخارةَ ، و تَبرَّكوا بالسُّهولةِ ، و اقتَرِبوا مِن المُبْتاعِينَ ، و تَزَيَّنوا بالحِلْمِ ، و تَناهَوا عن اليَمينِ ، و جانِبوا الكَذِبَ ، و تَخافوا (تَجافَوا) عنِ الظُّلْمِ ، و أنْصِفوا المظلومِينَ، و لا تَقْرَبوا الرِّبا، و أوْفُوا الكَيْلَ و المِيزانَ، و لا تَبْخَسوا النّاسَ أشياءهُم، و لا تَعْثَوا في الأرضِ مُفسدينَ ؛ اى جماعت تاجران! پيش از شروع كسب و كار از خداوند طلب خير كنيد و با آسانگيرى در معامله از خداوند بركت جوييد، به خريداران نزديك شويد، به زيور بردبارى آراسته شويد، از قسم خوردن بپرهيزيد ، از دروغ گفتن دورى كنيد، از ستم كردن و اجحاف بترسيد، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار كنيد و پيرامون ربا نگرديد ، و پيمانه و ترازو را كامل كنيد و چيزى از حقّ مردم فرو نگذاريد و در زمين (جامعه) به فساد مكوشيد.( بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 54 ، حدیث 100 ، و انظر وسائل الشيعة : ج 12 ، ص 284 ، حدیث 1 )
  20. پرهیز از معامله با بسته شده ها: از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با كسانى كه كار برايشان بسته شده، معامله نكنيد كه معامله با آنها بركت ندارد».( كافى، ج 5، ص 157، ح 1؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 1)
  21. پرهیز از معامله با پست های دشنام گو: در حديثى ديگر فرمود: «با مردم پست كه از دشنام دادن وشنيدن آن پروا ندارند، داد وستد نكنيد».( كافى، ج 5، ص 158، ح 3 و6؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 2)
  22. پرهیز از معامله با نوکسیه ها و تازه به دوران رسیده ها: امام صادق(ع) در روايتى فرمود: «با نوكيسگان معامله نكنيد، بلكه با كسانى معامله كنيد كه در ميان مال ونعمت بزرگ شده باشند».( كافى، ج 5، ص 158، ح 5؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 2)
  23. پرهیز از صرافی، قصابی و سلاخی و تجارت گندم و کفن فروشی: از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «براى فرزندت شغل صرّافى در نظر نگير كه صرّاف (غالباً) از ربا سالم نمى‌ماند. واو را به كفن‌فروشى تشويق نكن كه كفن‌فروش آرزوى مرگ مردم مى‌كند واز مرگ ومير فراوان خوشحال مى‌شود. وسفارش به تجارت گندم وجو نكن كه از احتكار ونگهدارى به منظور گران شدن آن در امان نيست. وشغل قصّابى وسلّاخى و پوست کنی برايش انتخاب نكن كه رحم از دلش مى‌رود وسنگدل از خدا دور است».( كافى، ج 5، ص 114، ح 4؛ علل الشرايع، ج 2، ص 530، باب 314، ح 1)
  24. پرهیز از گرفتن مزد در حجامت: در احاديث آمده است كه: اگر مزد حجامت را اوّل شرط نكند وآنچه بعد از حجامت به وى مى‌دهند قبول كند، اشكال ندارد.( كافى، ج 5، ص 115، ح 1)
  25. پرهیز از بافندگی به دست: در برخى روايات از بافندگى (به سبك قديم) نيز نهى شده است.( ابن ميثم، شرح نهج‌البلاغه، ج 1، ص 324)
  26. پرهیز از قرارداد در گرفتن اجرت در تعلیم قرآن: در حديث است كه كسى از امام صادق عليه السلام پرسيد: تعليم دادن اطفال وكودكان چه حكمى دارد؟ فرمود: «اشكال ندارد، ولى دستمزد نگيريد». عرض كرد: اگر كتاب‌هاى شعر ومانند آن بخوانند واز اوّل اجرت را معيّن كنم چطور؟ فرمود: «اشكال ندارد، مشروط بر اينكه بچّه‌ها نزد تو برابر باشند وبرخى را بر برخى ديگر برترى ندهى».( كافى، ج 5، ص 121، باب كسب المعلّم، ح 1) در حديثى ديگر آمده است كه از آن حضرت پرسيدند: برخى مى‌گويند كسب معلّم حرام است؟ فرمود: «اين دشمنان خدا دروغ مى‌گويند تا اطفال مردم قرآن فرا نگيرند. اگر كسى به مقدار ديه فرزند خود را به معلّم بدهد بر وى حلال است، ولى بهتر است اوّل شرط مزد نكند وهرچه دادند بگيرد».( همان، ح 2)
  27. پرهیز از خريد وفروش قرآن : در احاديث معتبر آمده است: «هنگامى كه قرآن مى‌فروشيد قصد فروش كاغذ وجلد آن را داشته باشيد، نه نوشته‌هاى آن».( همان، باب بيع المصاحف، ح 1) البته از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مزد گرفتن براى نوشتن قرآن مانعى ندارد».( قرب الإسناد، ص 212، ح 1054؛ السرائر، ج 3، ص 573)
  28. پرهیز از بیهوده نشستن در بازار : امام على عليه السلام ـ همواره ـ مى فرمود : ـ إنّه كانَ يقولُ ـ : لا يَقْعُدَنَّ في السُّوقِ إلاّ مَن يَعْقِلُ الشِّراءَ و البَيعَ ؛ كسى كه به كارِ داد و ستد آگاه نيست، نبايد وارد بازار شود.( الكافي ، ج 5، ص154، حدیث23)
  29. نماز و دعا : در روايتى ديگر آمده که امام علی(ع) فرموده است: «هنگامى كه قصد دارى به دنبال كارى بروى وآفتاب طلوع كرده واندكى بلند شده وسرخى شعاعش برطرف شده است، دو ركعت نماز بگزار ودر ركعت اوّل پس از حمد، سوره قل هو الله احد ودر ركعت دوم سوره قل يا أيّها الكافرون وپس از سلام نماز اين دعا را بخوان: اللّهُمَّ إِنِّي غَدَوْتُ، أَلْتَمِسُ مِنْ فَضْلِکَ كَمَا اَمَرْتَني، فَارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِکَ رِزْقآ حَسَنآ وَاسِعآ، حَلالاً طَيِّبآ وَاَعْطِني فيما رَزَقْتَنِى الْعافِيَةَ، غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ، غَدَوْتُ بِغَيْرِ حَوْلٍ مِنِّي وَلا قُوَّةٍ وَلـكِنْ بِحَوْلِکَ وَقُوَّتِکَ وَاَبْرَأُ إِلَيْکَ مِنَ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ. اَللّهُمَّ إِنّي أَسْألُکَ بَرَكَةَ هـذَا الْيَوْمِ، فَبارِکْ لي في جَميعِ اُمُورِي يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ؛«بار خدايا، شب را به صبح رساندم در حالى كه خواستار فضل تو هستم آن‌گونه كه به من فرماندادى. پس، از فضل خود روزى نيكو ووسيع وحلال وپاكيزه‌اى روزى‌ام كن ودر آنچه روزى‌ام مى‌كنىعافيتم ده. (خدايا) به قدرت وتوانايى تو صبح كردم نه به قدرت وتوانايى خودم وبلكه به قدرت وتوانايى توواز اين‌كه بر قدرت و توانايى خودم تكيه كنم به سوى تو بيزارى مى‌جويم. بار خدايا، بركت امروز را از تومى‌خواهم، پس تمام كارهايم را براى من مبارك بگردان، اى مهربان‌ترين مهربانان ودرود خداوند بر محمّدوآل پاكش باد». (مكارم الأخلاق، ص 256)
  30. دعاى هنگام وارد شدن به بازار: همان طوری که صبح را با دعا از خانه خارج می شود، وقتی به بازار می رسد دعا بخواند. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس صبح وشام به بازار رود وهنگام ورود به بازار بگويد: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها؛ بار خدايا، از تو بهترين كالاهاى بازار و(معامله با) بهترين ساكنان آن را طلب مى‌كنم.» خداوند متعال به فرشته‌اى مأموريّت مى‌دهد كه تا هنگام بازگشت به خانه‌اش از او وكالايش محافظت كند. وآن فرشته به او گويد: امروز از شرّ اين بازار واهل آن امان يافتى وامروز به امر خداوند، خير اين بازار واهل آن روزى تو شد. وهنگامى كه در مغازه‌اش بنشيند بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ رِزْقآ حَلالاً طَيِّبآ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ اَظْلِمَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ كاذِبَةٍ؛ «گواهى مى‌دهم كه معبودى جز الله كه يگانه است وشريك ندارد نيست. وگواهى مى‌دهم كه محمّد بنده ورسول اوست. بار خدايا، از تو روزى حلال وپاكيزه درخواست مى‌كنم وبه تو پناه مى‌برم ازاينكه به كسى ستم كنم (يا به من ستم شود) وپناه مى‌برم به تو از خريد وفروش زيان‌آور وسوگند دروغ». وهنگامى كه اين دعا را بخواند فرشته مأمور محافظت از او واموالش به وى مى‌گويد: بشارت مى‌دهم به تو كه امروز بهره هيچ‌كس در بازار بيشتر از تو نيست، چرا كه در جمع‌آورى ثواب‌ها ومحو گناهان از ديگران سبقت گرفتى. به زودى آنچه خداوند روزى تو گردانيده به صورت حلال وطيّب ومبارك نصيبت مى‌شود».( كافى، ج5، ص155، باب من ذكرالله تعالى فى‌السوق، ح1؛ كتاب من‌لايحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 542) از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس داخل بازار شود وبگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اَعُوذُ بِکَ مِنَ الظُّلْمِ وَالْمَأْثَمِ وَالْمَغْرَمِ؛«شهادت مى‌دهم معبودى جز الله كه يگانه است وشريكى ندارد نيست. وگواهى مى‌دهم محمّد  بنده وفرستاده اوست. بار خدايا، از ظلم وگناه وغرامت وخسارت به تو پناه مى‌برم». خداوند به تعداد آنچه در آن بازار است از  سخنگو وغير سخنگو، به او ثواب مى‌دهد».( امالى طوسى، ج 1، ص 144)  از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس هنگام وارد شدن به بازار بگويد: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ؛«منزّه است خداوند. وحمد وستايش مخصوص اوست. وهيچ معبودى جز الله، كه يگانه استوشريكى ندارد، نيست. بزرگى وحكومت وحمد وستايش از آنِ اوست. زنده مى‌كند ومى‌ميراند، در حالىكه او زنده‌اى است كه نمى‌ميرد. كليد تمام خيرات در دست قدرت اوست واو توانا بر همه چيز است».،خداوند به تعداد تمام مخلوقاتش تا قيامت به او ثواب مى‌دهد».( عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 31، ح 42) از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه مردم مشغول دنيا هستند شما در بازار بسيار ياد خدا كنيد تا كفّاره گناهانتان باشد وباعث افزايش حسنات شماشودوشمارادرزمره غافلان ننويسند.( خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1) وهر زمان بخواهيد  اجناس مورد نياز خود را از بازار تهيّه كنيد به هنگام وارد شدن به بازار بگوييد : اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ فاجِرَةٍ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ بَوارِ الاَيِّمْ».( خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1) در روايتى صحيح مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه وارد بازار مى‌شوى اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها. اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَنْ اَظْلِمَ اَوْ اُظْلَمْ، اَوْ اَبْغي اَوْ يُبْغى عَلَىَّ، اَوْ أعْتَدي اَوْ يُعْتَدى عَلَىَّ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ اِبْليسَ وَجُنُودِهِ، وَمِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالعَجَمِ وَحَسْبِىَ اللهُ لا اِلـهَ اِلّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ؛«بار خدايا، از تو بهترين كالاها وبهترين فروشندگان بازار را طلب مى‌كنم. واز شرّ وبدى‌هاى بازاربه تو پناه مى‌برم. بار خدايا، به تو پناه مى‌برم از اينكه ظلم كنم يا مورد ظلم واقع شوم. ستم كنم يا به من ستمشود. به حقوق ديگران تجاوز كنم يا به حقوقم تجاوز شود. بار خدايا، از شرّ شيطان ولشكريانش واز شرّبدكاران عرب وعجم به تو پناه مى‌برم. وخداوند براى من كافى است ومعبودى جز الله نيست، بر او توكّلكردم واو پروردگار عرش بزرگ است».( كافى، ج 5، ص 156، ح 2؛ تهذيب الأحكام، ج 7، ص 12، ح 32) نيز در حديثى صحيح مى‌خوانيم كه فرمود: «هر كس وارد بازار يا مسجدى شود ويك مرتبه بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاللهُ اَكْبَرُ كَبيرآ وَالْحَمْدُ للهِِ كَثيرآ وَسُبْحانَ اللهِ بُكْرَةً وَاَصيلاً وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ؛«شهادت مى‌دهم معبودى جز الله نيست. او يگانه است وشريكى ندارد. وخداوند بزرگ‌تر از آناست كه به وصف درآيد. وستايش فراوان مخصوص اوست. ودر هر صبح وشام تسبيح خدا مى‌گويم. وهيچپناهگاه و قدرتى جز به واسطه قدرت خداوند بزرگ والامرتبه نيست. ودرود خدا بر محمّد وآلش باد». اين كار برابر با يك حجّ مقبول است».( محاسن، ص 40، ح 48؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 541) در حديثى معتبر آمده است كه هر كس در بازار بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» خداوند هزار حسنه براى او مى‌نويسد».( محاسن، ص 40، ح 47. در مصدر هزار هزار حسنه آمده است.)
  31. دعاى هنگام خريد وپس از آن: در روايتى صحيح ومعتبر مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه بخواهى كالا يا چيز ديگرى بخرى سه مرتبه الله اكبر بگو، سپس سه بار اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ خَيْرِکَ، فَاجْعَلْ لي فيهِ خَيْرآ. اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فيهِ مِنْ فَضْلِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ فَضْلاً. اَللّهُمَّ اِنِّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ رِزْقِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ رزقآ؛«بار خدايا، آن را خريدم وخير از سوى تو در آن درخواست مى‌كنم. پس در آن خيرى براى من قرارده. بار خدايا، آن را خريدم وفضل تو را در آن درخواست مى‌كنم، پس در آن فضلى براى من قرار ده. بارخدايا، آن را خريدم وروزى تو را در آن درخواست مى‌كنم، پس روزى مرا در آن قرار ده». (كافى، ج 5، ص156، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 545)  نيز در روايتى معتبر مى‌خوانيم كه فرمود: «هنگامى كه بخواهى چيزى بخرى اين دعا را بخوان: يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا دائِمُ يا رَؤُفُ يا رَحيمُ، اَسْاَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَقُدْرَتِکَ وَما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، اَنْ تَقْسِمَ لى مِن التِّجارَةِ الْيَوْمَ اَعْظَمُها رِزْقآ وَاَوْسَعُها فَضْلاً وَخَيرُها عاقِبَةً، فاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ؛«اى حىّ قيّوم، اى هميشه پايدار، اى مهربان، اى رحيم، به عزّت وقدرتت وبه آنچه كه علم تو آن رادر بر گرفته، از تو مى‌خواهم امروز از تجارت بالاترين روزى ووسيع‌ترين فضل و بخشش وبهترين آن را ازنظر عاقبت نصيبم كنى ؛ زيرا چيزى كه عاقبت ندارد خيرى هم ندارد». (كافى، ج 5، ص 157، ح 3)  در حديثى ديگر از آن حضرت مى‌خوانيم كه فرمود: «هر زمان بخواهى مركبى (چهارپايى) بخرى سه مرتبه اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ عَظيمَةَ الْبَركَةِ، فاضِلَةَ الْمَنْفعَةِ، مَيْمُونَةَ الناصِيَةِ، فَيَسِّر لى شِرائَها و اِنْ كانَتْ غَيْرَ ذلِکَ فَاصْرِفنى عَنْها اِلَى الَّذى هُوَ خَيْرٌ لى مِنْها، فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ وَلا اَقْدِرُ، وَاَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبَ؛«بار خدايا، اگر بركتش زياد وسودش بسيار وخوش‌قدم است خريدن آن را بر من آسان گردان،واگر غير از اين است مرا از آن منصرف وبه سوى بهتر از آن هدايت فرما، زيرا تو مى‌دانى ومن نمى‌دانم، توتوانايى ومن توانايى ندارم وتو عالم به اسرار غيب هستى». (كافى، ج 5، ص 157، ح 4)
  32. نوشتن برکت خواهی بر روی کالا: در روايتى آمده است: امام رضا عليه السلام بر روى كالايى كه مى‌خريد مى‌نوشت بَرَكَةٌ لَنا؛ خدايا آن را بر ما مبارك گردان».( كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 546) در كتاب فقه الرّضا آمده است: «هنگامى كه (كالايى خريدى و) بخواهى آن را ببندى ونگاه دارى، آية الكرسى بخوان وبنويس ودر ميان آن كالا بگذار واين دعا را نيز به همراه آية الكرسى بنويس: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ. لا ضَيْعَةَ عَلَىَّ مَا حَفِظَ اللَّهُ، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لاَ إِلـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ؛ ودر پيش روى آنان سدّى قرار داديم ودر پشت سرشان سدّى ؛ وچشمانشان را پوشانده‌ايم ؛ لذانمى‌بينند. آنچه را كه خداوند براى من حفظ كند ضايع نمى‌شود. اگر آنها (آن ظالمان و مفسدان از حق) روىبگردانند، نگران نباش) بگو: «خداوند مرا كفايت مى‌كند؛ هيچ معبودى جز او نيست ؛ بر او توكّل كردم ؛ واوپروردگار عرش عظيم است». اگر اين كار را انجام دهى  آن كالا از هر بلايى حفظ مى‌شود».( فقه الرّضا 7، ص 400) وفرمود: «اگر مال تو تلف شد اين دعا را بخوان: اللّهُمَّ إِنِّي عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَفِي قَبْضَتِکَ، نَاصِيَتِى بِيَدِکَ، تَحْكُمُ فِيمَا تَشَاءُ وَتَفْعَلُ مَا تُرِيدُ. اللّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ قَضَائِکَ وَبَلائِکَ. اللّهُمَّ هُوَ مالُکَ وَرِزْقُکَ وَأنَا عَبْدُکَ، خَوَّلْتَنِي حينَ رَزَقْتَنِي. اَللّهُمَّ فَألْهِمْنِي شُكْرَکَ فِيهِ وَالصَّبْرَ عَلَيْهِ حِينَ اُصِبْتُ وَاُخِذْتُ. اَللّهُمَّ أنْتَ أعْطَيْتَ وَأنْتَ أصَبْتَ. اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنِي ثَوابَهُ وَلا تَنْسَني مِنْ خَلْفِهِ في دُنْياىَ وَ آخِرَتي إنَّکَ عَلى ذلِکَ قادِرٌ. اللّهُمَّ أنَا لَکَ وَبِکَ وَإلَيْکَ وَمِنْکَ لا أمْلِکُ لِنَفْسي نَفْعآ وَلا ضَرًّا؛«بار خدايا، من بنده تو وفرزند بنده وفرزند كنيز تواَم. وزمام امر من به دست تو است. آن‌طور كهمى‌خواهى فرمان مى‌دهى وآن‌طور كه اراده كنى انجام مى‌دهى. بار خدايا، بر قضا وآزمايش نيكويت سپاس.بار خدايا، آن، مال ورزق تو بود ومن بنده تواَم كه به هنگام روزى دادن به من عطا كردى. بار خدايا، شكر خودرا به من الهام كن وصبر را به هنگام مصيبت وگرفتن آن. بار خدايا، تو عطا كردى وتو گرفتى. بار خدايا، ازپاداش آن مرا محروم نكن وپس از آن، چه در دنيا وچه در آخرت مرا فراموش نكن ، زيرا تو بر آن توانايى. بارخدايا، من از براى تو وبه سوى تو واز آنِ تواَم واز براى خود مالك هيچ نفع وضررى نيستم».

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا