اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آثار بدگماني به خدا

كتاب هاى حديثى شيعه وارد شده كه آيات 11 تا 21 سوره نور و به ويژه آيه كه از آن آيه افك تعبير و ياد مي شود درباره كسانى نازل شد كه به ماريه قبطيه تهمت زده و با كمال بى‏شرمى گفتند ابراهيم فرزند رسول خدا(ص) نيست و فرزند جريح قبطى است و جريح نام غلامى بوده كه همان مقوقس حاكم مصر كه ماريه را براى رسول خدا (ص) فرستاد، آن غلام را نيز به همراه او براى پيامبر فرستاد و چون آن غلام همزبان ماريه بوده و بلكه طبق پاره‏اى از روايات، بستگى نزديكى با ماريه داشته نزد وى رفت و آمد مى‏كرد.

و در بسيارى از روايات نام كسى كه اين تهمت را زده نيز ذكر كرده‏اند كه براى اطلاع بيشتر مى‏توانيد به پاورقى بحار الانوار ( بحار الانوار،چاپ جديد، ج 79، صص 110 – 103، پاورقي) مراجعه نماييد و روايات را نيز مطالعه كنيد.

در كتب حديثي اهل سنت نيز از پانزده طريق همگي از عايشه نقل مي كنند(در حكم خبر واحد است) كه آيه افك درباره وي در مسافرت جنگ بني مصطلق وارد شده است كه وي در هنگام بازگشت براي رفع حاجتي به گوشه اي رفت و كساني كه كجاوه وي را حمل مي كردند ولي را نديدند و كجاوه خالي را بار شتر كرده و شتر را به اين گمان كه عايشه دروي نشسته است حركت دادند. وي ناچار مي شود كه با مردي كه در پس كاروانيان مي آمد همراه شود و داستان معروف افك و تهمت و افترا به وي مطرح شود و خداوند براي رفع تهمت و بازداشت مردم از دامن زدن به شايعات بي اساس كه خانواده پيامبر(ص) را هدف قرار داده بود آيه افك را نازل مي كند.

آن چه مراد از بيان اين دو داستان بود اين نيست كه كدام يك از آن دو مرتبط به شان نزول و سبب انزال آيات بوده است بلكه مراد آن است كه دانسته شود گمان برخاسته از امارات و نشانه ها و يا نشانه اي است كه موجب مي شود بيماردلان آن را مبنا و پايه احكام و داوري هايي قرار دهند و زمينه تهمت و افترا را در جامعه افزايش و اعتماد عمومي را سست نمايند. آثار مخرب و زيانبار اين گمانه ها مي تواند جامعه را دچار بحران هاي شديدي كند كه نمي توان در بسياري از موارد از واگرايي اجتماعي و تنش ها و خشونت هاي جلوگيري به عمل آورد. در بسياري از قتل هاي خانوادگي و درگيري ها مي توان رد پاي ظن و گمان را يافت. از اين رو بازخواني آن در حوزه اجتماعي مساله مهمي است كه نيازمند تحليل و بررسي در نوشتاري ديگر است اما در حوزه ارتباط انسان و خدا نيز گمان نقش مهمي را ايفا مي كند. بدگماني هم چنان كه درجامعه تنش ها و درگيري ها و بحران هايي را سبب مي شود مي تواند در ارتباط ميان انسان و خدا نيز آثار بدي را به جا گذارد. از اين رو در اين نوشتار به تحليل بدگماني به خدا و آثار آن در زندگي انسان ها اشاره مي شود تا تحليل قرآن از آن دانسته شود.

بدگماني به خدا

چنان كه گفته شد گمان برخاسته از اماره و نشانه اي است كه به سبب بددلي جنبه مثبت اماره و نشانه ناديده مي شود و جنبه منفي آن تقويت و به عنوان ملاك و معيار سنجش و داوري قرار مي گيرد. اين در حالي است كه گمان حد ميانه قطع و توهم است و نمي توان بر اساس گمان پايه اي را ريخت و بر اساس آن داوري و حكمي را صادر نمود. با اين همه برخي از دل هاي بيمار نه تنها در بهره گيري از اماره هاي ظني جنبه هاي مثبت آن را ناديده مي گيرند بلكه همواره به سوي جنبه هاي منفي آن تمايل و گرايش مي يابند. چنان كه در داستان آيه افك اين مساله مي توانست به شكلي ديگر مطرح شود و با مثبت نگري به مساله آن را از حالت زشت و نابهنجار خود بيرون برد و به تعبير قرآن به شكل حسن الظن و گمان هاي خوب و نيكو در آورد. بنابراين ريشه بدگماني را مي بايست در بيماردلي افراد و اشخاص و يا در عوامل محيطي و اجتماعي جامعه جست؛ زيرا جامعه اي كه بيمار باشد زمينه هاي بروز بدگماني و دامن زدن به شايعات و توهمات در آن بسيار زياد است. اين گونه مي شود كه بدگماني موجب مي شود تا افراد جامعه نسبت به يك ديگر اعتماد نداشته و به جاي آن كه رفتارهاي يك ديگر را بر امر مثبت حمل كنند و بر امور منفي و سلبي حمل كرده و زمينه تنش و درگيري و سلب اعتماد و اطمينان را افزايش مي دهند.(نور آيات 11 تا 12 و حجرات آيه 12)

اما در حوزه اعتقادي و بينشي نيز بدگماني به ويژه در ارتباط با خدا مي تواند شخص و جامعه را از حالت تعادل بيرون برده و زمينه هاي بحران روحي و جمعي و فقدان امنيت را دامن زند.

بدگماني به خدا ويژگي انسان هاي مشرك ، منافق ، سست ايمان و بيمار دل است. به سخن ديگر كافران از ان جايي كه به خدا ايماني نداشته و وجود او را انكار مي كنند هيچ گونه واكنش مثبت و منفي نسبت به اين مساله از خود بروز نمي دهند ؛ زيرا آنان اصل خدا را منكر مي شوند و ديگر نيازي نمي بينند كه به مسايل مربوط و يا مرتبط به خدا توجه و درباره ان داوري كنند. اما مومنان و حتي منافقان و مشركان گرفتار امري مي شوند از آن به بدگماني و سوءالظن به خدا ياد مي شود.

خداوند در آيه 6 سوره فتح به مساله بدگماني مشركان اشاره مي كند. مشركان كساني هستند كه اصل وجود خدا و آفريدگاري او را مي پذيرند ولي در پروردگاري و ربوبيت او به طور مستقل خدشه وارد مي سازند و براي خدا در مساله پروردگاري همانند و شريك قرار مي دهند و مي گويند كه پرورش موجودات امري غير مرتبط به خالقيت و آفريدگاري خداوند است و در اين امر موجودات ديگري نيز چون جنيان و يا بتان و مانند آن دخالت دارند. مساله اي كه آنان مطرح مي سازند اين است كه پروردگاري ديگران را در عرض پروردگاري خداوند قرار مي دهند نه آن كه پروردگاري ديگران را در طول پروردگاري خداوند و در مرتبه و درجه بعد قرار دهند. از اين روست كه مشرك به شمار مي آيند و براي موجودات ديگر در عرض خداوند و همرتبه و درجه وي شريكي به عنوان پروردگار معرفي مي كنند كه درامور هستي دخالت مي كنند.

اينان به خداوندي كه آفريدگار همه هستي و موجودات جهان است گمان بد و ناروا مي برند؛ زيرا بر اين باورند كه وي شر و بدي هاي را بر مردمان مي خواهد و خداوند عامل شرور و علت اوست. در اين تحليل زلزله هاي كشنده مردمان و بيماري ها و امور شر ديگر به خدا نسبت داده مي شود.

چنين انديشه و بينشي اختصاص به مشركان نداشته بلكه منافقان و نيز مومنان سست ايمان نيز در اين دام بدگماني مي افتند. خداوند درآيه 154 سوره آل عمران به پندارها و گمان هاي جاهلي مسلمانان و دنيا طلبان اشاره مي كند و مي گويد كه آنان شكست جنگ احد را به خدا نسبت مي دهند و ديدگاهي منفي به خدا دارند؛ در حالي كه مي بايست شري كه دامن ايشان را در غزوه احد گرفته است به اعمال و رفتارهاي زشت خويش نسبت دهند كه با طمع كردن در غنايم جنگي پايگاه و قرارگاه خود را رها كرده و از دشمن غافل شدند.(التبيان ج 3ص 23)

ريشه بدگماني به خدا را مي بايست در بينش هستي شناختي اينان جست ؛ زيرا درك و فهم درستي از خدا و امور هستي و جايگاه و موقعيت خود و خدا ندارند. به عنوان نمونه خداوند در آيه 66 سوره يونس ريشه بدگماني مشركان را تحليل ايشان از مالكيت خدا بر هستي مي داند و مي گويد مشركان از آن جايي كه براي ديگري مالكيتي نيز قايل هستند مالكيت خداوند را هستي و مسايل و رخدادهاي آن محدود مي سازند. از اين روست كه درهمين آيه و نيز ايه 22 سوره يونس بر مالكيت كامل و مطلق بر هستي و آسمان و زمين تاكيد مي كند و آن را دليلي محكم بر بطلان گمان هاي مشركان بر مي شمارد. مشركان با پذيرش وجود شريك براي خداوند در دام گمان هاي ناروا افتاده و به دو شكل باورهاي خويش را عملياتي مي كنند. گاه آنان خداوند را سبب شرور و بدي ها بر مي شمارند و از شريك الباري براي دفع آن مدد مي خواهند و گاه ديگر شريك الباري را منشا و علت شرور و بدي ها شمرده و براي در امان ماندن از شر وي مي كوشند تا او را راضي و خشنود سازند. چنين گماني باطل در ميان برخي از مسلمان نما وجود دارد و بر اين باورند كه ابليس از توانايي بالايي برخوردار است و مي بايست براي در امان بودن از شر وي به ابليس و شيطان احترام گذاشت و او را پرستش كرد. اصولا شيطان پرستان بر اين باورند كه او يا برتر از خدا در حوزه پروردگاري يا هم رديف و شريك او و يا دست كم اگر در مرتبه دون و پست تر است ولي از قدرتي برخوردار است كه مي تواند شر برساند و براي رهايي از شر و بدي ها مي بايست او را خشنود و راضي نگه داشت. چنين توهمي ريشه در اماره ها ونشانه هايي دارد كه آنان مي بينند. خداوند بيان مي دارد كه اگر به مالكيت و پروردگاري مطلق خداوند بر همه هستي آگاهي مي يافتند مي دانستند كه خداوند است كه جهان را مديريت و پروردگاري مي كند و شريكي براي خداوند نيست. بنابراين گمان باطل ايشان و بينش نادرست است كه موجب شده تا آنان نتوانند تحليل درستي از جايگاه خداوند داشته باشند امور را به گونه اي نادرست ارزيابي و داوري مي كنند.

تحليل نادرست ديگري چون عدم بازگشت انسان ها به هستي پس از مرگ و انكار رستاخيز از ديگر اموري است كه ريشه بدگماني انسان به خداست. آيات 48 و 36 و 52 سوره كهف و نيز 115 مومنون و 50 فصلت وآيات ديگر قرآني بر اين مساله تاكيد دارد كه ريشه گمان هاي باطل و به دور از واقعيت برخي از انسان ها را مي بايست در ظن ايشان به عدم برپايي قيامت دانست. آنان با اين توهم و گمان كه انسان ها پس از مرگ نيست و نابود مي شوند و هر گز به جهان باز نمي گردند هرگونه حساب وكتابي را انكار مي كنند.

كافران نيز با اين گمان كه جهان و هستي بيهوده خلق شده است( ص آيه 27) و هيچ گونه هدفي در خلقت و آفرينش هستي وجود ندارد(مومنون آيه 115 و قيامت آيه 36) گمان هاي باطل و به دور از واقعيتي از هستي دارند و همين گمان هاي باطل و نادرست است كه رفتار ايشان را از هنجارها به سوي نابهنجاري مي كشاند.

خداوند درآيه 57 سوره نور با رد كردن ديدگاه كافران درباره ناتواني خداوند و يا ناتوان كردن وي و پوچ دانستن ديدگاه ها و گمان هاي ايشان مي كوشد تا به تاثير بينش بر نگرش و رفتارهاي آدمي توجه دهد.

به هر حال بينش و نگرش نادرست ونارواي آدميان عامل اصلي بدگماني به خدا و موقعيت خدا و خود در هستي است كه آيات بسياري از قرآن بر آن دلالت دارد.

همين بينش و نگرش منفي و نادرست موجب مي شود كه كافران و مشركان در عمل اجتماعي خويش به اصول عقلي و عقلايي و عرف پسنديده اجتماعي توجهي نكنند و همواره بر خلاف آن ها عمل كرده و راه فسق و فجور را در پيش گيرند و از پلشتي ها و بدي ها تقوا و پرهيز نداشته باشند. از اين روست كه خداوند از مردمان مي خواهد كه براي دست يابي به حقيقت و حق، دست كم عمل به هنجارهاي اجتماعي و اصول اخلاقي و عرف پسنديده را منش خويش قرار دهيد تا از دام گمان ها و آثار بدگماني برهيد.

آثار بدگماني به خدا

بدگماني به خدا و سوء ظن به وي آدمي را درموقعيتي قرار مي دهد كه مي توان گفت كه بدترين موقعيت قابل تصور براي بشر است. اگر انساني به خداوند بدگمان باشد نمي تواند راه عبوديت و پرستش وي را در پيش گيرد و به آموزه هاي وحياني ايمان آورده و عمل نمايد و برپايه آن سير صعودي و تكاملي خويش را آغاز كند. از اين رو مي توان گفت كه بدگماني نتيجه اي جز دوري از هدايت خداوندي و بهره مندي از آموزه هاي وحياني وي نخواهد داشت.

كسي كه اين گونه باشد در زندگي فردي راه و روش خوداتكا و خودبنياني را در پيش مي گيرد و بي نيازي از خداوند صمد و بي نياز را به دعوي استغناي ذاتي خويش در خود تلقين مي كند و فقر ذاتي و ممكن وجودي خود را نمي بيند و در نتيجه آن هر گاه گرفتار مشكلات سخت شود و ناتوان بماند خود را مي بازد و دست به خودكشي مي زند.

افسردگي روحي و رواني در هنگامه شدايد و سختي ها و خودبيناني و خودسري و خيره سري در عمل اجتماعي و در پيش گرفتن فجور و فسوق از پيامدهاي طبيعي بدگماني به خداست.

اين گونه است كه انسان هاي كافر و مشرك و منافق و مومنان سست ايمان كه هنوز داراي انديشه هاي جاهلي هستند در عمل اجتماعي انسان هاي غير متعادل و از نظر شخصيت اجتماعي خود محور و مستكبر هستند. در نتيجه خود را از راه هدايت دور ساخته و گرفتار غضب و خشم الهي مي سازند.(فتح آيه 6)

خداوند درهمين آيه تحليل و تبيين خويش را در باره چنين افرادي اين گونه اعلام مي دارد كه كساني كه نسبت به خداوند بدگمان مي باشند درنهايت خود را گرفتار بدترين فرجام مي كنند و بدفرجامي پيامدي طبيعي براي چنين بينش و نگرشي منفي نسبت به خداست.

بدگمان ها در نهايت ملعون خداوند مي شوند و دوزخ و عذاب هاي آن در آخرت بازتاب طبيعي اعمال زشت و نابهنجاري است كه در دنيا به جهت نگرش و بينش منفي دچار آن شده بودند.

آنان به سبب بد گماني نسبت به خدا خود را از حق و حقيقت و اعمال هنجاري و اخلاقي دور ساخته و در نتيجه آن از كمال بازمي مانند. كساني كه از كمال دور شده از سرمايه وجودي خويش به شكل نادرست استفاده و بهره برده اند كه از آن به خسران مبين و زيان آشكار ياد مي شود. از آن جايي كه همه سرمايه هاي وجودي خويش را بيهوده به مصرف رسانده اند و هيچ اسمي از اسما و قوه اي از قواي خدادادي خويش را به فعليت نرسانيده اند موجودي بيرون از ماهيت و هويت انساني مي شوند و در نهايت جانوري چون ديگر جانوران و يا حتي پست تر از چارپايان مي شوند و حتي برخي از حالت چارپايان نيز خارج شده و در شكل گياهي و يا حتي جامدي در مي آيند. مانند دستگاه رايانه اي كه همه قطعات آن سوخته به جعبه اي بي ارزش وجامد تبديل شده است. ازاين روست كه خداوند از برخي از انسان هايي كه در آخرت به شكل پست تر از چارپايان در آمده اند به عنوان وقود و سوخت دوزخ ياد مي كند. در حقيقت اينان ماهيت انساني خويش را از دست داده و به شكل گياه و سنگ آتش زنه در آمده اند. اين همان چيزي است كه قرآن آن را نتيجه بدگماني به خدا مي شمارد و دور شدن از رحمت خاص الهي كه همان اسماي كمالي است را براي خود رقم مي زنند.

بنابراين ريشه بسياري از نابهنجاري هاي اجتماعي و اخلاقي را مي بايست در بدگماني و تحليل نادرست از موقعيت خود و خدا دانست. باشد با بهره گيري از علم و دانش رشدي و استدلال هاي قوي و دوري از امارات ظني و نشانه هاي نادرست خود را از آثار بدگماني و تبعات آن رهايي بخشيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا