اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنی

جهاد تبیین با اهتمام به شعائر الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

تبیین گری به معنای جداسازی حق و باطل و ایجاد فاصل میان آنها است؛ زیرا اصولا بیان چیزی جز جدا سازی نیست که بتوان در شرایط آن چیزها را از هم بازشناخت و این گونه امکان آمیختگی حق و باطل را به حد صفر کاهش داد.

بی گمان شعائر که حقایق برجسته و شعور ساز است، می تواند بستری باشد که جهاد تبیین در آن به خوبی کارساز باشد و بتواند اهداف متعالی را در جداسازی حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها بر آورد سازد. از همین روست که نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا نقش شعائر الهی را در جهاد تبیین برای شکست دشمن در جنگ شناختی را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نشانه شناسی در جهاد تبیین

یکی از مهم ترین تکالیف رسول الله (ص) در مقام رسالت، جهاد تبیین مبتنی بر آموزه های وحیانی قرآن به عنوان جهاد کبیر علمی – فرهنگی است. خدا به صراحت می فرماید: فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ؛ پس از كافران اطاعت مكن و با الهام گرفتن از قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز.(فرقان، آیه ۵۲)

از نظر قرآن، هر چند که آموزه های وحیانی قرآن خود «بیان» و «مبین» هستند تا جایی که خود قرآن به عنوان بیان توصیف می شود: هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ؛ این بیانی برای مردم و هدایت و موعظه ای برای متقین است.(آل عمران، آیه 183)

حقیقت آن است که قرآن همه حقایقی را روشن می‌کند که بشر باید بداند و بدون آگاهی از آن‌ها نمی‌تواند راه سعادت را بپیماید. البته قرآن کریم امور مؤثر در مسیر هدایت و تامین زندگی و سعادت بشر، در دنیا و آخرت را نه تنها بیان می کند که تا حق و باطل از هم بازشناخته شود، بلکه تبیان نیز می کند تا حجت بر مردمان تمام شود؛ زیرا «بیان» مصدر فعل لازم و به معنای واضح و روشن است، که البته به صورت مصدر و اسم فاعل متعدی، به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز به کار می‌رود، آما «تبیان» مصدر سماعی از فعل متعدی و به معنای روشن کردن مطلبی با دلیل و حجت است است.( مجمع البحرین، طریحی، ج۱، ص۲۷۴)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، با آن که قرآن خود بیان و جداکننده روشن کننده است، اما در جزئیات پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به تعلیم الهی، در مقام تبیین گر قرار می گیرند تا نه تنها مفاهیم بلکه مصادیق را نیز روشن کرده تا در مردمان در دام فتنه ها و شبهات نیافتند و بتوانند با تسمک به عروه الوثقی و حبل المتین کتاب الله و عترتی به سلامت به محکمات الهی از قرآن و عترت(ع) بیاویزیند و خود را از شرور فتنه ها و شبهات برهانند؛ چنان که خدا می فرماید: بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛  زيرا آنان را با دلايل آشكار و نوشته ‏ها فرستاديم و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است، تبیین کرده و توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند.(نحل، آیه ۴۴)

پس همان طوری که می بایست متشابهات قرآن به محکمات آن به عنوان ام الکتاب ارجاع داده شود(آل عمران، آیه 7)، هم چنین در صورت تضاد ظاهری یا تزاحم میدانی می بایست چشم به پیامبر(ص) و عترت طاهره(ع) به عنوان اولی الامر دوخت تا از بیان و تبیین علمی و علمی آنان بهره برد و در متشابهات علمی و عملی را به آنان مراجعه کرد و حکم قطعی را از ایشان گرفت و از تنازع و درگیری کلامی و میدانی اجتناب کرد و رهایی یافت.(نساء، آیه 9)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از چیزها در میان امت به عنوان نشانه های برجسته شعور ساز عمل می کنند؛ یعنی علایم و نشانه هایی هستند که به سادگی و آسانی حتی با کم ترین ابزار ادارکی یعنی «شَعر = مو» می توان آن را شناخت و ادراک کرد؛ زیرا وقتی گفته می شود فلانی نسبت به آن شعور دارد؛ یعنی با احساس برخاسته از مو به عنوان پایین ترین ابزار ادراکی و شناختی می تواند به آن چیز آگاه شود؛ پس بی شعور کسی است که همین ادراک حسی در سطح پایین را نیز فاقد است؛ زیرا مو ضعیف ترین ابزار شناختی و ادراک حسی است. در حقیقت موهای حسی و نیز کرک های موجود بر روی برگ و یا ساقه گیاه در میان حواسی چون بینایی و شنوایی و بویایی، ساده ترین شکل از ابزارهای ادراکی و شناختی است که در حیوانات و گیاهان نیز وجود دارد. این حس لامسه یا بساوایی را اگر کسی نداشته باشد، واقعا باید آن را بی شعور دانست. پس «لایشعرون» در آیات قرآنی ناظر به این سطح از فقدان ابزارهای شناختی و ادراکی در انسان است.(بقره، آیه 12؛ نمل، آیه 18)

البته برخی چون راغب اصفهانی شعور را اسمى براى علم و آگاهى دقیق دانسته اند(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 456، «شعر»)، اما باید توجه داشت که این تفسیر در صورتی درست است که بگوییم علم تجربی که از ابزارهای ادرک حسی به دست می آید، علم دقیق باشد؛ در حالی که نخستین ابزارهای شناختی انسان یعنی حواس انسان هر چند موجب علم است؛ ولی باید توجه داشت در میان حواس انسان، شنوایی و بینایی قوی تر از دیگر ابزارها است که خدا به آن اهتمام خاصی دارد، چنان که از مردم می خواهد اگر از طریق حواس از جمله ابزارهای شنوایی و بینایی علمی به دست آورید، به آن تکیه کنید، و گرنه بر چیزی که بدان علم ندارید پافشاری مکنید(اسراء، آیه 36)؛ اما حس لامسه با ابزاری چون «شَعر» و مو کم ترین درجه علمی آور را دارد. پس وقتی گفته می شود که فلانی بی شعور است، یعنی فاقد ابتدایی وساده ترین ابزار حسی و علمی است که حیوانات و گیاهان نیز آن را دارا هستند، ولی چنین افرادی که گرفتار «ختم» شده و در قوای ادارکی خویش تغییر ایجاد کرده اند، چنین سطحی علم و آگاهی و دانش را ندارند.(بقره، آیات 7 تا 12)

باید توجه داشت که از نظر قرآن، همه هستی حتی جمادات از نوعی آگاهی و علم خاص خودشان برخوردار هستند که از طریق ابزارهای شناختی خودشان به آن دست می یابند؛ زیرا بدون آگاهی نمی توان به تسبیح خدا پرداخت یا سجده بر خدا کرد، در حالی که همه هستی این گونه عمل می کنند که بیانگر نوعی ادارک و آگاهی نسبت به خدا در آنها است.(اسراء، آیه 44؛ بقره، آیه 74؛ انبیاء، آیه 79؛ رحمن، آیه 6؛ مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 300؛ روح المعانى، ج 14، جزء 27، ص 100)

به هر حال، از نظر قرآن، همه هستی دارای آگاهی و ادارک نسبت به حقیقت در سطح و اندازه خودشان هستند. انسان به عنوان موجودی برتر از درجه عالی تر آگاهی و نیز ابزارهای آن بهره مند است که از ابزار ادارکی شامل فواد و قلب تا شنوایی و بینایی تا پایین ترین آن را در برمی گیرد.(اسراء، آیه 36)

از نظر قرآن، برخی از امور در میان چیزهایی که انسان ها با آن سر و کار دارند، به سبب ویژگی هایی خاص خود، می توانند برای هر شخصی نشانه ای از حقیقت باشند. به این معنا که در زندگی انسان چیزهایی است که به سبب برجستگی به آسانی می تواند نشانه های برجسته شعور ساز باشند. از این این امور در اصطلاح قرآنی به عنوان «شعائر» یاد شده است؛ زیرا همانند موی سر و بدن برجسته و قابل رویت و دیدن آشکار و هویدا است. پس این امور به عنوان شعائر می تواند ابزار کارآمدی برای بیان حقیقت یا آشکار سازی امری باشد که به ادراک آدمی کمک می کند در مسیر درست حرکت کند. از این شعائر می توان به علامت ها و نشانه های برجسته ای اشاره کرد که در سر راه قرار می دهند تا انسان ها با استفاده از آن شعائر و علایم برجسته بتواند راه خویش را پیدا کند و گمراه نشود. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، اموری چون نشانه ها و علامتهاى نصب شده در سر راه راهیان خانه خدا(مائده ، آیه 2؛ مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 238)، علامت و نشانه های قرار گرفته بر بدن قربانی حج(همان؛ مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 238؛ الكشاف، ج 1، ص 603)، بلکه حتی خود حج و مناسک آن(همان؛ الكشاف، ج 1، ص 603 ؛ مفردات، ص 456، «شعر»؛ الميزان، ج 5، ص 162( از جمله شعائر الهی معرفی شده است؛ زیرا این امور می تواند ضمن جدا سازی آشکار و آسان امور، مسیر درست به سوی حقیقت را نشان دهد و انسان را از سرگردانی، شک و ریب و تردید رهایی بخشد. بر این اساس می توان گفت هر چیزی که به عنوان شعائر مورد استفاده قرار می گیرد، به نوعی در ساحت تبیین و بیان حقیقت می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

بنابراین، می توان گفت که شعائر الهی از جمله اموری است که می تواند در ساحت جهاد تبیین بسیار سازنده و مفید باشد و کسانی که در امری دچار فتنه شک و تردید است، به سادگی و آسانی آنان را نیز به شعوری برساند که بتوانند راه را از چاه بازشناسند و در مسیر درست حرکت و گام بردارند.

پس وقتی ما از نشانه شناسی در جهاد تبیین سخن می گوییم، به یک معنا ناظر به همین شعائر الهی هستیم که می تواند در جهاد تبیین به ما کمک کند که حق را از باطل جدا ساخته و مسیر درست و حق را به همگان بر اساس ساده ترین روش ها و ابزارها نشان دهیم و آنان را به درجه از شعور برسانیم که حقیقت قابل ادارک باشد. پس کسی در این صورت نمی تواند مدعی آن شود که من حقیقت را نشناختم و در فتنه مشابهات  و متشابهات و مانند آن گرفتار بودم؛ زیرا علامت ها و نشانه هایی که از طریق شعائر ارایه می شود تا جایی روشن و ساده و بیان هستند که همگان را به شعور و ادراکی می رساند که حق را از باطل و آب را از کف آب تشخیص دهند.

شعائر الهی در جنگ شناختی

از آن جایی که جنگ شناختی به ساحت شناخت انسان اهتمام دارد و بر آن است تا شناختی وارونه ارایه دهد که شخص ناتوان از درک و فهم و شعور حق و حقیقت باشد و باطل را حق بشمارد و جای شهید و جلاد را عوض کند، لازم است تا با بهره گیری از شعائر الهی مسیر حق را نشانه و علامت گذاری کرده تا امکان گمراهی به کم ترین سطح برسد.

جهاد تبیین بر آن است تا حق را از باطل جدا سازد و با تفسیر و تبیین روشن اجازه ندهد تا متشابهات در ذهن و قلب جا گیرد و محکمات به متشابهات تبدیل و تغییر یابد. بیان روشن و واضح امور به شکی ساده و آسان فهم و آسان یاب که در شعائر خودنمایی می کند می تواند این ظرفیت را در میدان علم و عمل ایجاد کند که دشمن نتواند تفسیر باطل خویش را غالب کرده و قلب و ذهن مومنان را در اختیار گیرد.

توجه و تاکید بر ایام الله به عنوان یکی از شعائر الهی می تواند بستری مناسب برای ظهورو بروز حق باشد؛ چنان که اموری چون سرود ها و برگزاری مناسک حج و مناسک عاشورایی و مراسم هایی آیینی و مانند آنها خود جلوه هایی از این شعائر است که در جنگ شناختی می تواند کارکرد مفید و سازنده و خوبی را به نمایش بگذارد. از همین روست که در آیات قرآنی از «ایام الله» و یاد کرد آن به عنوان تکلیف و وظیفه الهی یاد می کند: وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ(ابراهیم، آیه 5)؛ زیرا همان طوری که ایام الله زمانی برای رهایی انسان از ظلمت و خروج از آن به نور است(همان) هم چنین تذکر و بزرگداشت آن می تواند چنین نورانیتی را به امور بتاباند و اجازه ندهد تا ظلمت شبهات و فتنه ها و گرد و غبار جهالت و باطل بر آن نشیند و حقیقت در پس غبار گم شود.

خدا در آیات 6 و 7 به دنبال فرمان نخست، به این نکته توجه می دهد که چگونه تذکر به ایام الله و قرار دادن آن به عنوان شعائر الهی می تواند افزون بر این که عبرت تاریخی را موجب می شود و انسان را نسبت به نعمت های الهی آگاهی می بخشد، هم چنین ظرفیتی بی مانند برای متذکران به ایام الله و متوجهان به شعائر الهی ایجاد می کند تا آنان به «سعه وجودی» در قالب شکرگزاری دست یابند؛ زیرا خدا می فرماید: وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ؛ و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد، شما را افزون خواهم كرد؛ و اگر ناسپاسى نماييد، قطعا عذاب من سخت‏ خواهد بود.(ابراهیم، آیه ۷)

شکی نیست که «اذن» به معنای اعلام رسمی و آشکار همانند اذان نسبت به نعمت های الهی از جمله ایام الله و قرار گیری آن به عنوان شعائر الهی می تواند بستری را فراهم آورد که حقیقت در درون آدمی رشد کند و انسان را به گونه ای بسازد که در دام فتنه ها نیافتد و از عذاب الهی در دنیا و آخرت برهد.(همان)

بنابراین، در یک جنگ شناختی نمی بایست نسبت به شعائر الهی و ایام الله غافل بود، بلکه با تذکر در جزئیات و کلیات وبیان حقایق به ویژه تاریخی اجازه نداد تا دشمن به جعل تاریخ و وارونگی آن بپردازد و حقایق را تغییر دهد و این گونه به مردمان تلقین کند که نعمتی از سوی خدا به آنان داده نشده است؛ بلکه با تکرار تاریخ و تبیین دقیق در قالب شعائر و ایام الله می توان نه تنها خاطره نعمت های الهی را زنده نگه داشت، بلکه از هر گونه تحلیل و تبیین و توصیه ناروا جلوگیری کردو به دشمن اجازه نداد تا با تبیین و تحلیل ناروا، توصیه های غلط و باطل خویش را ارایه دهد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا