اهمیت مسئله تلقین
بر اساس آموزههای قرآنی، مرگ انتقال از خانهای به خانهای دیگر است. امیرمومنان علی(ع) میفرماید: تنتقلون مندار الی دار؛ از خانه دنیا به خانه آخرت منتقل میشوید.( بحارالانوار، ج 37، ص146)
در حقیقت مرگ که آفریدهای همچون حیات است(ملک، آیه 2) مسئولیت انتقال انسان را به عهده دارد و این مسئولیت پس از قیامت برداشته میشود؛ زیرا دیگر مرگی نخواهد بود و اهل بهشت در آن جاودانه خواهند زیست بیآنکه مرگی را تجربه کنند و اهل دوزخ نیز گرفتار دست و پا زدن میان مرگ و زندگی هستند: لایموت فیها و لایحیی(اعلی، آیه 14)
جان ستانی عزرائیل
در آیات قرآن این معنا مورد تاکید قرار گرفته است که انسانها چند دسته هستند ولذا مرگ آنها نیز با هم فرق میکند؛ چرا که برخی تنها یک بار مرگ را تجربه میکنند که آن هم همراه با آسانی تمام است و مسئولیت آن را حضرت عزرائیل (ع) به عهده دارد.
پس وقتی حضرت عزرائیل برای توفی انفس(ستاندن جانها) میآید، این مرگ خیلی آسان و راحت خواهد بود؛ چرا که همانند یک نفس کشیدن و بوئیدن یک چیز خوش بو چون گل است؛ چنانکه در روایتی است که جان دادن برای مومن، مانند بوئیدن گلی خوش بو است و در روایت دیگر آمده که مرگ مانند بوئیدن سیب است. (نگاه کنید: حقالیقین، مجلسی، فصل بهشت؛ و منازلالاخره، شیخ عباس قمی)
خداوند درباره ماموریت توفی و ستاندن جان از سوی عزرائیل در آیه 11 سوره سجده میفرماید: بگو: «فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مىستاند، آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مىشويد.»
این کسانی که جان آنان این گونه ستانده میشود، تنها یک مرگ را تجربه خواهند کرد و پروازی مستقیم به بهشت خواهند داشت، بیآنکه عوالم برزخ و روز قیامت و حساب و کتاب آنجا را درک کنند و عبور آنان از این همه عوالم همان طوری که پیامبر(ص) میفرماید به اندازه بجا آوردن دو رکعت نماز است.
خداوند در آیاتی از جمله 56 سوره دخان میفرماید: لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولي؛ آنان در بهشت مرگی جز همان مرگ نخست را تجربه نمیکنند. اینان همان کسانی هستند که خداوند آنان را به اسبابی استثنا کرده و از دایره حکم کلی خارج نموده و فرموده است: وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ؛ و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مدهوش درمىافتد، مگر كسى كه خدا بخواهد ،سپس بار ديگر در آن دميده مىشود و بناگاه آنان بر پاى ايستاده مىنگرند.
جان ستانی فرشتگان
اما جانهای اکثر مردم را رسولان الهی(انعام، آیه 61) و فرشتگان خداوندی (انفال، آیه 50؛ محمد، آیه 27) با مسئولیت ملک الموت و عزرائیل(ع) میگیرند.
اینان گرفتار دو مرگ و دو زندگی هستند که شامل 1. مرگ از دنیا، 2. حیات در عالم برزخ، 3. و سپس مرگ در هنگامه قیامت، 4. و زنده شدن دوباره پس از برپایی حساب و کتاب قیامت است. خداوند در این باره میفرماید: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ ؛ ميگويند: پروردگارا ما را دوبار ميراندي و دوبار زنده كردي. (غافر، آیه 11)
اینان همچنین گرفتار سکرات (ق، آیه 19) و غمرات (انعام، آیه 93) مرگ میشوند که بسیار سخت است و فردی که میمیرد چنان مدهوش میشود که وقتی چشم در عالم برزخ میگشاید هنوز گیج و منگ است و نمیداند چه اتفاقی افتاده است. از این رو همه چیز را فراموش میکند، مگر آن چیزی که ملکه وجود و جوهر ذات او شده باشد. براین اساس بسیاری از مردم اصول دین را فراموش میکنند و وقتی با فرشتگان نکیر و منکر مواجه میشوند و باید گذرنامه خود را در عالم برزخ برای بهشت یا دوزخ بگیرند، نمیتوانند ابتداییترین سوالات چون کیستی پروردگار و پیامبر(ص) و امامان(ع) و حقانیت معاد و حساب و کتاب و مانند آنها را پاسخ دهند. اینجاست که روح متوفا سرگردان است و وقتی صدای تلقینکننده را میشود، میتواند از آن استفاده کند و پاسخ دهد. در حقیقت این تلقین همانند نوعی کمکرسانی در امتحان است.
وقتی معلوم شد که شخص، اهل اسلام و یا کفر است، رفتار فرشتگان مشخص میشود. در آنجاست که برخی را با گرز آتشین بر سرش میکوبند(حدید، آیه 21) و برخی را بر صورت و پشتشان میکوبند (انفال، آیه 50) و برخی چون فرعون شامگاهان و بامدادان عذاب میشوند(غافر، آیه 46)؛ اما برخی را به سوی بهشت برزخی سوق میدهند تا از آن بهره گیرند.