کم فروشی و عوامل و آثار آن
هر چیزی دارای مقادیری است که باید شناخت و بر اساس نوع آن چیز با بهرهگیری از موازین و معیارهای خاص و مرتبطش سنجیده شود تا هیچگونه رفتاری خلاف عدالت انجام نشود. شناخت مقادیر و موازین و معیارهای هر چیزی نیازمند علمی است که از دو راه عقل و نقل به دست میآید. اما آنچه مهمتر و اساسیتر است، عمل بر اساس این علم و شناخت است؛ زیرا علم مقدمهای برای عمل است. بسیاری از مردم یا نسبت به مقادیر و موازین هر چیزی شناخت ندارند، یا اگر داشته باشند تحت تاثیر وسوسههای درونی نفس و بیرونی شیطان، خلاف آن عمل میکنند که آسیبهای جدی به جان و جهان و جامعه وارد میکند. برخی از افراد بر خلاف موازین به زیادهروی رو میآورند و برخی نیز کم میگذارند. کمفروشی در کار و خدمات و کالا و مانند آنها از مصادیق حرکت بر خلاف موازین عدلی است که پایههای هستی و انسان و جامعه بر آن نهاده شده است. نویسنده در این مطلب به عوامل، موانع و آثار کمفروشی در رفتارهای متنوع انسانی اشاره کرده است.
قدر و اندازه عادلانه چیزها
هستی بر اساس موازین دقیقی سامان یافته است که هر گونه عدم توجه به آنها به معنای خروج از دایره عدالت است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جای مناسب حق آن یا بخشیدن حق هر صاحب حقی است که خدا تعیین کرده است؛ زیرا تنها خدا حق مطلق است و هر چیزی که از خدا نشأت میگیرد حق است و انسان نیز میبایست حق را فعل و قول خدا بیابند و بر اساس آن عمل کنند؛ بنابراین، هر گونه رفتار اختیاری انسان در قبال هر چیزی در عالم میبایست بر اساس شناخت حق الهی برای آن چیز باشد که از دو طریق عقل کامل و نقل معتبر قابل کشف است؛ پس وقتی از شریعت سخن به میان میآید، به معنای هر آن چیزی است که از عقل کامل و نقل معتبر به دست میآید؛ زیرا این دو، حجتهای الهی بر انسان است که باید آن را به کار گیرد. پس هرگز عقل در برابر شرع و شریعت قرار نمیگیرد تا گفته شود عقل و شرع چنین حکم میکند، بلکه عقل و نقل دو طریق معرفت به حقایق از جمله سنتها و شرایع الهی است که بر جهان و جان و جامعه یعنی اجتماع انسانی و جنی حاکم است.
بنابراین، بر هر انسانی لازم است برای اینکه در هر کاری درست عمل کند، شناختی نسبت به این سنتها و شرایع از طریق عقل کامل و نقل معتبر به دست آورد؛ زیرا در غیر این صورت کاری خلاف عدالت انجام میدهد که نه تنها به خود بلکه به اجتماع و بلکه جهان هستی آسیب میرساند، چنانکه ظهور فساد در دریا و خشکی به سبب دستاوردهای خلاف عدالت انسان است.(روم، آیه 41)
البته مراد از این عقل کامل، همان عقلی است که امام صادق(ع) در تعریف ماهیتی و چیستی آن وقتی از وی سوال میشود: مَا اَلْعَقْلُ ؟ عقل چیست؟ میفرماید: مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ؛ آن چیزی است که بدان خدای رحمان عبادت و بدان بهشت به دست میآید.(کافی، ج 1، ص 11) بنابراین، آن چیزی که معاویه صفتان از آن بر اساس مکتب شبه ماکیاولیستی استفاده میکنند، اصلا عقل نیست، بلکه شیطنت است. چنانکه در ادامه همین روایت راوی میپرسد: قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَهًَْ فَقَالَ تِلْكَ اَلنَكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَهًُْ وَ هِيَ شَبِيهَهًُْ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ؛ گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن زشتی و نيرنگ است، آن شيطنت است، و آن شبیه عقل است و نمايش عقل را دارد، ولى عقل نيست.(همان)
هر چیزی دارای قدر و اندازهای است که بر اساس عدالت به آن چیز داده شده است؛ خدا میفرماید: وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا؛ و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه درخور و شایسته آن بوده، تقدیر و اندازهگيرى كرده است.(فرقان، آیه 2)
همچنین، هر چیزی دارای خصوصیاتی است که آن را از دیگر چیزها متمایز میکند، بنابراین، نمیتوان از یک میزان و ترازو به عنوان معیار سنجش همه چیز استفاده کرد. لذا در قرآن سخن از موازین(اعراف، آیات 7 و 8) به شکل جمع است تا برای سنجش هر چیزی از ترازو و میزان خاص آن استفاده شود.
مفهوم و چیستی کمفروشی و کمگذاری در قرآن
یکی از مواردی که موجب میشود که چیزی از حالت حق و عدالت خود خارج شود، کمفروشی و کمگذاری است. کمفروشی بیشتر در مسائل اقتصادی به کار میرود، در حالی که کمگذاری نسبت به امور دیگر غیر از امور اقتصادی به کار میرود. خدا درباره کمفروشی میفرماید: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ؛ واى بر كمفروشان كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند.(مطففین، آیات 1 تا ۳)
بنابراین، اگر برخی از چیزها باید با معیار کیل و پیمانه سنجیده شود، باید آن گونه عمل شود تا عدالت جاری شود و اگر میبایست با ترازو و وزن سنجیده شود، باید وزن مخصوص را به کار گرفت تا با اندازه دقیق آن چیز در معاملات رد و بدل شود و کمفروشی و کمگذاری صورت نگیرد.
واژه «طفّ» به معنای نوع رفتار اقتصادی غیر عادلانه است که شخص مطفف در هنگام خرید برای خود، پیمانه را پر میگیرد، اما در هنگام فروش، کم میگذارد؛ زیرا واژه خسران به معنای زیان از اصل سرمایه است؛ یعنی اصل سرمایه را کم میگذارد و به شخص به اندازه دقیق و کامل نمیدهد.
جالب اینکه خدا در هنگام خرید واژه «کیل» را بدون «وزن » به کار میبرد که نشان میدهد، در هنگام خرید پیمانه را به کار میبرد که امکان استیفاء در آن فراهمتر است و چیزی را تمام کمال بر میدارد؛ زیرا ریشه آن «وفی» و وفا است که به معنای دادن هر چیزی به تمام کمال است. از همین رو وقتی درباره مرگ سخن به میان میآید، از «توفی» و «وفات» سخن به میان میآید که به معنای گرفتن روان و نفس آدمی به تمام کمال آن است.(زمر، آیه 43)
در مقابل، وقتی درباره فروش سخن به میان میآید از وزن نیز سخن میآید که شخص در هر دو شکل آن سعی میکند تا با خسران یعنی کمگذاری از سرمایه و اصل، به اهداف خویش برسد و با بیعدالتی سودی کند که حقش نیست.
باید توجه داشت که امت برای هر چیزی میبایست میزان و ترازو و معیار خاص آن را فراهم آورد تا از کمفروشی و کمگذاری نسبت به آن امور و چیزها در امان ماند. تهیه اوزان و معیارها و موازین مناسب لازم و ضروری است. در روایت است که وقتى رسول خدا(ص) وارد مدينه شد وضع كيل و ترازو، صورت شايستهاى نداشت و پس از نزول آيات مذكور وضع بهترى پيدا شد. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 687؛ الكشاف، ج 4، ص 718) بنابراین، امروز با توجه به پیشرفتهای علمی میبایست از موازین و ترازوها و معیارهای دقیق تری برای امور و چیزها استفاده شود تا کمگذاری انجام نشود.
به عنوان نمونه در فروش فضای مجازی و مانند آنها میبایست بر اساس موازین و معیارهای این علم عمل کرد و هر گونه کمفروشی در فضای مجازی یا تلفن و مانند آنها جایز نیست و شخص یا نهادی که کمگذاری یا کمفروشی میکند میبایست آماده مجازات و کیفر در دنیا و آخرت باشد.
از نظر قرآن بر دولتمردان و راهبران دینی و عالمان است که به اشکال گوناگون با هر گونه کمفروشی و کمگذاری مبارزه کنند و مردمان را از آن بترسانند؛ زیرا اصلاحگری در حد استطاعت و توان، وظیفه همگانی بویژه رهبران و مسئولان است.(هود، آیه 88)
از دیگر واژگانی که در قرآن، برای کمگذاری و کمفروشی به کار گرفته شده است، میتوان به واژه «بخس» اشاره کرد. خدا در سه آیه از مشتقات آن برای بیان کمگذاری در امور و کارها بهره برده است که عبارتند از:
1. وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ و به سوى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم گفت: اى قوم من خدا را بپرستيد كه براى شما هيچ معبودى جز او نيست در حقيقت شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است پس پيمانه و ترازو را تمام نهيد و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد. اين رهنمودها اگر مؤمنيد براى شما بهتر است. (اعراف، آیه ۸۵)
2. وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ و اى قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد.(هود، آیه ۸۵)
3. وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ و از ارزش اموال مردم مكاهيد و در زمين سر به فساد بر مداريد. (شعراء، آیه ۱۸۳)
هر سه این آیات درباره حضرت شعیب(ع) و قوم مدین است که در مسائل اقتصادی با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. آنچه در این آیات بیان شده هر چند بیشتر در جنبه اقتصادی است، ولی میتوان گفت که کمگذاری و نقص در اشیاء در همه کارها و زمینهها امکانپذیر است؛ بنابراین، کارمندی ممکن است در کار خویش کم بگذارد و کمفروشی به این معنا داشته باشد که آنچه وظیفهاش به عنوان شرح وظایف است، انجام ندهد و به طور ناقص انجام دهد که این معنای «بخس» و کمگذاری است.
آثار کمفروشی و کم گذاری
از نظر قرآن، کمفروشی آثار زیانباری بر فرد و اجتماع و نیز در زندگی دنیوی و اخروی دارد که باید از آن اجتناب کرد. از جمله این آثار میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1- ظلم: از نظر قرآن، کمفروشی خروج از دایره عدالت و دخول در دایره ظلم و ستم است. پس کم گذار و کم فروش نسبت به دیگران ظلم روا میدارد به طوری طبیعی آثار و پیامدهایی که برای ظلم و ظالمین بیان شده ، برای چنین افرادی نیز ثابت است که مجازات در دنیا و آخرت است.(هود، آیات 85 و 94)
2- فساد اجتماعی: هر گونه کمگذاری و کمفروشی موجب میشود تا به جای صحت امور و اصلاح آن، کارها از مدار صحت و اصلاح بیرون رفته به فساد و تباهی کشیده شود. به طور طبیعی فساد ضد صلاح خواهد بود و اجتماع از یک اجتماع سالم و صالح خارج میشود. از نظر آموزههای قرآن، کسی که کمگذاری و کمفروشی میکند، گرفتار فساد در زمین و چنین شخصی به عنوان «مفسد فی الارض» مجازات میشود.(اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85؛ شعراء، آیات 181 تا 183) گفتنی است که «بخس» ناقص كردن چيزى به صورت ظالمانه است (مفردات، ص 110، «بخس») و مقصود از «لاتفسدوا» اگرچه مطلق است، امّا منظور از آن در آيه، فسادى است كه موجب سلب امنيّت در اموال و اعراض و مانند آنها است. (الميزان، ج 8، ص 187) همچنین بعيد نيست که از سياق آيه استفاده شود كه جمله «لاتعثوا» عطف تفسيرى براى نهى قبلى یعنی «و لاتبخسوا» باشد؛ پس در نتيجه در آیه بر نهى از كم فروشى و نقصان در كيل و وزن به اين جهت تأكيد شود كه ارتكاب اينها موجب فساد در زمین مى شود. (الميزان، ج 10، ص 363) به هر حال، از نظر آموزههای قرآنی، فساد اقتصادی موجب فسادهای گوناگون اجتماعی است و اجتماع را از حالت عدالت و صلاح به فساد و ظلم سوق میدهد و از برکات گوناگون محروم میسازد؛ زیرا ظلم و فساد نشانهای از بیتقوایی اجتماعی است که از دست رفتن برکات از جمله برکات اقتصادی را در پی دارد؛ چنانکه عدالت نزدیکترین نشانه و راه برای تقوای الهی است.(مائده، آیه 8؛ اعراف، آیه 96)
3- محرومیت از خیر: خیر هر نعمتی است که مناسب با انسان است؛ زیرا برخی از نعمتها برای شخصی خیر نیست؛ هر چند که در ذات خودش خیر باشد. بنابراین، اگر کسی بخواهد خیری به او برسد میبایست عدالت را در کارها رعایت کرده و کم گذاری و کم فروشی نداشته باشد. در غیر این صورت خدا او را به محرومیت از خیر مجازات میکند. از نظر قرآن ممکن است کسی به ظاهر با عدالتورزی نتواند آن سود مناسب را به دست آورد، اما اگر دقت کند، خدا در همان سود اندک وی برکت میگذارد؛ از همین رو خدا بهصراحت بیان داشته که بقیهالله یعنی آن باقیمانده از سودی که در هر کاری از جمله معامله انجام میشود، اگر چه اندک باشد، ولی در آن خیر و برکت است؛ زیرا ما آن باقیمانده الهی را محافظت میکنیم و به آن برکت میدهیم.(هود، آیات 85 و 86؛ مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 286؛ الكشاف، ج 2، ص 418)
4- محرومیت از رحمت الهی: کسی که کم گذاری و کم فروشی میکند، گرفتار محرومیت از رحمت عام و خاص خدا میشود.(هود، آیات 84 تا 95)
5- عذاب الهی در دنیا و آخرت: کمگذاری و کمفروشی موجب میشود که فرد و اجتماع گرفتار عذاب الهی شود که به عنوان مجازات در دنیا مطرح است. البته این عذاب در آخرت با دوزخ، ادامه مییابد.(همان) از نظر قرآن، عذاب استیصال امری است که برای کمگذاران رقم خورده است. بنابراین آنان باید بترسند که در همین دنیا به عذابی به ظاهر چون زلزله و بحرانهای اقتصادی و مانند آنها خود و سرمایه خودشان را از دست بدهند(هود، آیات 84 تا 95) زیرا، مقصود از «عذاب» در آيه 84 هود، عذاب استيصال است. (الميزان، ج 10، ص 362)
6- نفرین: از مواردی که نفرین جایز است نسبت به کمفروشان و کمگذاران است؛ همانطوری که خدا آنان را به ویل نفرین کرده که همان عذاب دوزخ است (مطففین، آیات 1 تا 3) همچنین پیامبران از جمله شعیب آنان را نفرین کرد و موجبات عذاب استیصال الهی را فراهم آورد.(هود، آیات 84 تا 95)
7- تهدید: خدا و پیامبران کم فروشان را تهدید به عذاب دنیوی و اخروی کردند(همان)؛ بنابراین، مردم باید بدانند که با کم فروشی و کمگذاری در کارها شرایطی را فراهم میآورند که مستحق تهدید الهی خواهند بود و به طور طبیعی خدا به تهدیدات خویش جامه عمل میپوشاند و اینگونه نیست که وعده و وعیدی را بدهد و نخواهد آن را تحقق بخشد؛ البته خدا در وعید منتظر عذرخواهی است تا آن را بردارد؛ بنابراین، باید از هرگونه کمفروشی و کمگذاری اجتناب کرد و از کرده نادرست خویش با استغفار و توبه پوزش خواست.(همان) خدا در آیات قرآن از مردم میخواهد برای دوری از گناه کم گذاری توبه و استغفار کنند.
8- آتش دوزخ: کمفروشی و کمگذاری عامل رفتن شخص به دوزخ و گرفتاری در آتش آن است.(نساء، آیات 29 و 30؛ مطففین، آیات 1 تا 3) مقصود از باطل، هر چيزى است كه مخالف شرع باشد، مثل ربا، قمار، كم فروشى و ظلم. (روح المعانى، ج 4، جزء 5، ص 22) «ويل» در اصل به معناى عذاب و هلاكت است و به معناى درّه اى در جهنّم، آمده است. (لسان العرب، ج 15، ص 422، «ويل»)
9- باطل: کمگذاری از مصادیق باطل است که در برابر حق قرار میگیرد. پس کسی که کم میگذارد نه تنها از حق دور میشود، بلکه کار باطلی را انجام میدهد که آثار سوء دارد.(نساء، آیات 29 و 30) امام باقر(ع)، بخس و كم فروشى را از مصاديق «بالباطل» دانستند. (مجمع البيان، ج 3 ـ 4، ص 59؛ تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 198)
عوامل کمگذاری و کمفروشی
اموری چند موجب میشود که انسان در کارها گرفتار کمگذاری و کمفروشی شود. مهمترین عوامل عبارتند از:
1- عدم اعتقاد به معاد: ریشه و خاستگاه فجور از جمله کم فروشی عدم ایمان و باور به قیامت و حسابرسی آن است.(قیامت، آیات1 تا 5) پس کسی که ایمان به قیامت و حسابرسی آن داشته باشد، گرفتار اینگونه رفتار ظالمانه و فسادآمیز نمیشود. لذا مهمترین مانع نسبت به این عمل زشت همان اعتقاد به قیامت و حسابرسی آن است.(مطففین، آیات 1 تا 6)
2-کفر و عدم ایمان: از دیگر عوامل موثر ، کفر و عدم ایمان است(هود، آیات 85 و 86)؛ پس ایمان موجب میشود تا شخص از عمل کمگذاری اجتناب کند.
3- بیتقوایی: همچنین بیتقوایی عامل کمگذاری است؛ زیرا کسانی که اهل تقوای الهی باشند، هرگز کم نمیگذارند و کم فروشی نمیکنند.(شعراء، آیات 181 تا 186)
4- تقلید: از جمله عوامل در رفتار زشت کمگذاری، تقلید کورکورانه از دیگران بهویژه سنتهای غلط اجتماعی و اقتصادی پدران و اجداد است(هود، ایه 87) و کسانی که به جای تقلید کورکورانه به آیین اسلام عمل کنند، به طور طبیعی از کمگذاری و کمفروشی اجتناب میکنند (همان)؛ زیرا نماز و «صلوه» در آيه، نشانهای دين اسلام و ايمان به آن است. (التفسير الكبير، ج 6، ص 387؛ مجمع البيان، ج 5- 6، ص 286)
5-بینمازی: کسانی که اهل نماز نیستند گرفتار کمگذاری وکم فروشی در کار و کالا و خدمات میشوند؛ در حالی که اهل نماز که نماز جزو سیرت و سنت رفتاریشان باشد، از آنها اجتناب میکنند(هود، آیه 87)؛ زیرا «ان نفعل» عطف بر «ما يعبد آباونا» است و معنايش اين است كه آيا نماز تو به ما فرمان مىدهد كه ترك كنيم آنچه را كه در اموال خود از كمفروشى و نقصان مىخواهيم انجام دهيم. (مجمع البيان، ج 5 – 6، ص 284 – 286)