اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاقتصادیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

کم فروشی اداری و معیارهای دوگانه

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

آموزه های اسلامی،‌ فلسفه و سبکی از زندگی را ارایه می دهد که در چارچوب هایی چون عدالت، محاسن و مکارم اخلاقی،‌ خلافت الهی و مانند آن معنا می یابد. در این سبک زندگی، برای همه چیز از فکر و عمل، هم چنین خرد و بزرگ، مادی و معنوی ، دستورها و احکامی صادر شده است تا هدف کلی آفرینش انسان در این سبک به دست آید.

آموزه های اسلامی در چارچوب احکام و قوانین پنج گانه که از آن به احکام شریعت و فقه یاد می شود،‌ رفتار مکلفین را در جامعه سامان می دهد. از جمله احکام اسلامی که در راستای مدیریت و هدایت رفتار و اعمال مکلفین وارد شده، احکام حوزه اقتصادی است. احکام اقتصادی، شامل عقود،‌ معاملات، ایقاعات و مانند آن می شود. در این احکام، رفتار و اعمال مکلفین در حوزه اقتصادی به گونه ای تعیین و تبیین شده است تا عدالت اقتصادی و بهره مندی همگانی از مواهب و نعمت های الهی تحقق یابد و هر کسی از کار و تلاش خود بهره ای درست برد.

کم فروشی از جمله رفتارهای نابهنجار اقتصادی است که ظلم و بی عدالتی را موجب می شود. البته دایره کم فروشی تنها در ارایه اجناس و کالا محدود نمی شود، بلکه در دایره ارایه خدمات نیز تحقق می یابد که از جمله آن ها کم کاری اداری است. نویسنده بر آن شد تا به این مساله از نگاه قرآن بپردازد و آثار و تبعات آن را در دنیا و آخرت تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عدالت اقتصادی، اصل حاکم

برخی از اصول عقلانی و وحیانی نسبت به دیگر اصول از نوعی جامعیت و فراگیر و تقدم برخوردار می باشد که در صورت تعارض در احکام یا تزاحم در اجرا، این اصول جامع،‌ بر دیگر اصول مقدم می شود. تعارض در حوزه فکری و در مقام افتا و فتوا پیش می آید و تزاحم در مقام عمل و اجرا تحقق می یابد. در هر دو صورت اگر تعارض و تزاحمی میان اصول جامع با دیگر اصول پیش آید، آن اصول جامع مقدم می شود؛ زیرا از اهمیت و ارزش فراتر و بالاتری نسبت به دیگر اصول برخوردار است. مثلا در جنگی دو تن را می بایست نجات داد ولی شخص تنها قادر به نجات یکی از آن دو است. یکی از آن دو، فرماندهی و آن دیگری سربازی است. هر چند که جان هر دو عزیز و گرانمایه است؛ ولی نجات فرمانده اهمیت دارد و می بایست او را نجات دهد.

در اسلام اصولی بیان شده است که از آن ها به اصول حاکم یاد می شود. به این معنا که این اصول بر اصول دیگر حاکمیت دارد و در مقام تعارض یا تزاحم، اصول حاکم مقدم می شود و در چارچوب آن عمل انجام می پذیرد. از مهم ترین اصول حاکم در اسلام، اصل عدالت است. بنابراین، هر جایی تعارض و تزاحمی میان این اصل با دیگر اصول پیش آید، اصل عدالت مقدم می شود و می بایست فتوا و عمل بر اساس عدالت باشد. در آیات بسیاری به اصل عدالت توجه و تاکید شده است و حتی در برخی از آیات به صراحت از اصل عدالت اصل پایه و اساس هستی یاد شده و یا به عنوان امری یاد شده که ماموریت پیامبران به قصد تحقق آن در جامعه بشری انجام گرفته است.(حدید، آیه 25) این اصل چنان بر هستی و جهان حاکم است که حتی خداوند خود عادل معرفی کرده و از هر گونه ظلم و بی عدالتی خود را منزه و پاک دانسته است.(آل عمران، آیه 182؛ انفال، ایه 51؛ حج، آیه 10؛ فصلت، آیه 46؛ ق، ایه 29) از این روست که از اصول دین و مذهب، اصل عدالت در کنار توحید و نبوت و امامت و معاد مطرح شده است.

هم چنین از جمله اصول حاکم می توان به اصل اخلاق مداری اشاره کرد. به این معنا که اصول اخلاقی همواره اصل حاکم بر احکام و قوانین اسلامی است؛ چرا که انسانیت انسان و تحقق خلافت الهی او بسته به اخلاق دارد و این تخلق به اخلاق الهی و متاله شدن انسان است که آدمی را به درجه خلافت الهی و مظهریت در الوهیت و ربوبیت می رساند. بر پایه همین فلسفه و نگره اسلامی به حوزه اخلاق است که پیامبر(ص) علت و فلسفه بعثت خود را اتمام محاسن و مکارم اخلاقی دانسته است: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و محاسنها.

به یک معنا حتی اصل عدالت نیز بخشی از اصول اخلاقی است؛ زیرا عقل انسانی در چارچوب عقل عملی به عدالت حکم می کند و این عقل عملی است که عدالت را به عنوان یک باید و بایسته شناسایی و بر انجام آن فرمان می دهد و شریعت و وحی نیز آن را امضا و تایید کرده است؛ زیرا هیچ گونه تعارضی میان احکام مستقل عقل نظری و عملی با شریعت وحیانی اسلام نیست و اسلام بر مدار عقلانیت و فطرت احکام خود را سامان داده است؛ هر چند که به اموری فراتر از آن نظر دارد که عقل همگانی به آن نمی رسد مگر این که عقل فعال و کل باشد که عقل محمدی(ص) است.

به هر حال، اصولی چون عدالت از احکام عقل و وحی،‌از اصولی است که به عنوان اصل حاکم شناخته و معرفی شده است و در هنگام تعارض و تزاحم این اصول بر دیگر اصول و قوانین و احکام حکومت می کند و حاکم بر آن هاست.

عدالت اقتصادی نیز به عنوان شاخه ای از شاخه های اصل عدالت از همین وضعیت برخوردار می باشد و هر گاه در مقام فتوا و یا اجرا تعارض یا تزاحمی میان این اصل با دیگر اصول و قوانین پیش آید، اصل عدالت به عنوان اصل حاکم وحیانی و عقلانی و اخلاقی مقدم بر دیگر اصول خواهد بود.

کم فروشی، مصداقی از ظلم و بی عدالتی

کم فروشی به معنای کم گذاشتن از جنس در هنگام معامله است. به کاسبی کم فروش می گویند که جنس را به وزنى كمتر از ميزان خود به مشترى فروشد.( فرهنگ فارسى، ج 3، ص 3073، «كم فروشى» و «كم فروش») در آیات قرآنی برای بیان این معنا از واژه ها و مشتقّات «بخس» و «تطفيف» استفاده شده است.

بنابراین،‌ کم فروشی به معنای دادن جنسی کم تر از وزن خود جنس به مشتری، نوعی ظلم و بی عدالتی است. کم فروش، وقتی جنس را بر ترازو می گذارد، یا با دست کاری در ترازو، کمی از مقدار وزن جنس کم می کند و یا با بسته بندی های نادرست از وزن آن می کاهد و مثلا جنس نهصد و پنجاه گرمی را به عنوان یک کیلویی به مشتری و خریدار می فروشد.

با توجه به این که کم فروشی از مصادیق ظلم و بی عدالتی است،‌خداوند این عمل و رفتار را حرام و محرم دانسته است(انعام، آیات 151 و 152؛ هود، آیات 85 و 94؛ اسراء، ایه 35؛ الرحمن، ایات 8 و 9؛ مطففین، آیات 1 تا 5) و از مردمان خواسته است تا برای اصلاح جامعه و رهایی از فساد و دست یابی به رشد و شکوفایی اقتصادی و بالندگی معنوی از کم فروشی دست بردارند و عدالت را در حوزه عملکردهای اقتصادی خود مراعات کنند.(همان آیات)

از نظر قرآن کم فروشی یکی از عوامل سقوط انسان و گرفتاری در آتش دوزخ است.(هود، ایات 84 و 85) بلکه با توجه به تاثیرات بسیار زیانبار آن در جامعه و انسان، خداوند به انسان ها هشدار می دهد که این عمل نابهنجار و زشت را ترک کنند تا گرفتار عذاب استیصال و خشم الهی در دنیا نشوند.(همان آیات و آیه 89)

آثار و تبعات کم فروشی

خداوند برای کم فروشی آثار و تبعاتی را بیان می کند. از این آثار و پیامدها می توان هم تاثیرات سوء این رفتار نابهنجار اقتصادی را در ایجاد بحران در روند رشد و توسعه اقتصادی جاممعه دریافت و هم می توان معلوم داشت که چگونه انسان با این رفتار دچار سقوط و تباهی اخلاقی می شود و از مسیر رشد و بالندگی و متاله و خدایی شدن باز می ماند.

خداوند ضمن معرفی کردن کم فروشی به عنوان مصداقی از مصادیق ظلم و بی عدالتی(هود، آیات 85 و 94) آن را سبب فساد در جامعه می داند.(اعراف، ایه 85؛ هود، آیه 85؛ شعراء، آیات 181 تا 183)

علامه طباطبایی با اشاره به واژه بخس که ناقص كردن چيزى به صورت ظالمانه است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 110، «بخس») مقصود از «لاتفسدوا» را اگرچه مطلق می داند، امّا منظور از آن را در آيه، فسادى دانسته است كه موجب سلب امنيّت در اموال و اعراض و… است. (الميزان، ج 8 ، ص 187)

هم چنین از سیاق آیه 85 سوره هود استفاده شود كه جمله «لاتعثوا» عطف تفسيرى براى نهى قبلى […و لاتبخسوا…] است و در نتيجه باید گفت که در آیه بر نهى از كم فروشى و نقصان در كيل و وزن به اين جهت تأكيد شود كه ارتكاب اينها موجب فساد مى شود. (الميزان، ج 10، ص 363)

به هر حال، کم فروشی عامل مهم در فساد در جامعه است و از همین رو خداوند، آن را حرام دانسته و ارتکاب کم فروشی را گناهی بزرگ بر شمرده است.

کم فروشی انسان را از مسیر تقوا و رشد معنوی دور و باز می دارد. کسی که گرفتار کم فروشی است هر چند که گمان می کند ثروتی را اندوخته و بهره ای بیش تر از مادیات دنیا می برد، باید بداند که این افزایش ثروت هرگز در قالب خیر برای او در نمی آید و او نمی تواند از آن بهره مند شود و به آسایش و آرامش برسد. از این روست که خداوند کم فروشی را نه تنها موجب برکت و خیر نمی داند، بلکه مانعی جدی در بهره مندی شخص از نعمت ها و مواهب مادی دنیوی می داند؛ چرا که کم فروشی هر چند ثروت او را به ظاهر می افزاید ولی برکت را از او می گیرد و اجازه بهره مندی را به شخص نمی دهد.(هود،آیات 85 و 86)

از نظر آموزه های قرآنی، پولی که از حلال به دست می آید هر چند که کم باشد ولی دارای برکت است و خیر آن مال به شخص می رسد؛ در حالی که مالی که از حرام و ظلم به دست می آید هر چند که زیاد باشد،‌ولی خیر آن به شخص نخواهد رسید. در آیات پیش گفته سخن از«بقيّت» آمده است. این واژه به معنای آن چیزی است که از حلال به دست آمده باشد. این باقیمانده حلال که خداوند پس از اتمام كيل و وزن براى شما باقى گذاشته است بهتر از كم فروشى است که مالی حرام می باشد و از نظر ظاهری بیش تر و زیادتر است. (مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 286؛ الكشاف، ج 2، ص 418)

خداوند به انسان ها هشدار می دهد که کم فروشی، موجب می شود که شخص از رحمت خداوند محروم شود و نتواند در مسیر رشد و بالندگی انسانی قرار گیرد و به مراتب انسانی و خلافت الهی برسد؛ بلکه خشم و غضب الهی را نصیب و بهره خود می کند و حتی ممکن است به خشم و غضب الهی در دنیا گرفتار آید و مجازات و عذاب شود.(هود، آیات 84 تا 95)

گستره کم فروشی: کم فروشی اداری و کم کاری

کم فروشی تنها در اجناس و کالا نیست،‌بلکه با توجه به آموزه های اسلامی می توان گستره آن را فراتر از اجناس در خدمات نیز دانست. کسانی که با دیگران هر گونه معامله اقتصادی انجام می دهند ممکن است گرفتار نوعی از کم فروشی شوند. به عنوان نمونه یکی از معاملات اقتصادی، اجاره خدمت است. انسان خود را برای کارها در برابر مزد و اجرت به استخدام دیگری در می آورد. کسی که در اجاره دیگری است می بایست بر اساس معیارها و موازین عرفی عمل کند و از وقت خود کم نگذارد. مستخدمی که از وقت خود کم می گذارد، گرفتار کم فروشی است.

بنابراین، در بیان گستره مصداقی و معنای کم فروشی می توان گفت که کم فروشی، کم گذاشتن از کالا و خدمات است. برخی از کالا و جنسی کم می گذارند و برخی از ارایه خدمات به میزان مورد توافق و عرفی کوتاهی می کنند. پس بر این اساس باید گفت که کم فروشی نسبت به هر شغلی صدق می کند: این که معلمی در نحوه تدریس خود به دانش آموزان کم کاری کند یا این که کارمندی زودتر از تمام شدن وقت اداری کار خود را به پایان برساند؛ یا این که کارگری آن چنان که باید و شاید کار نکند و خود را به کاری غیر از کار موظفی مشغول دارد.

در دنیا امروز برخی از امور جزو خدمات یا اجناس قرار گرفته اند که در گذشته وجود نداشته است. به عنوان نمونه سرعت یا مقدار حجم چون بایت در اینترنت از جمله کالا و خدماتی است که از سوی برخی از شرکت ها ارایه می شود.

به عنوان نمونه اینترنت ۱۲۸ می‌خریم اما به جایش سرعت زیر ۱۰۰ تحویل می‌گیریم و سر ماه توقع داریم که اختلاف این دو سرعت را برایمان محاسبه کرده و از حسابمان کم کنند، ولی خبری نمی‌شود و حتی هنگامی که چند روز اینترنتمان قطع هم شده بود، در مبلغ ماهیانه لحاظش نکردند. این شاید مشکل افراد کمی نباشد؛ مشکلی که آن را با مراجع در میان گذاشتیم تا بفهمیم مصداق غش در معامله هست یا نه؟!

مدتی است کندی اینترنت، بسیاری از کاربران پرشمار این دنیای مجازی در کشورمان را دچار مشکل کرده است؛ کاربرانی که برای دریافت این خدمات، قرارداد امضا می‌کنند و پول می‌پردازند، ولی گاه ممکن است، بدون هیچ توضیحی دسترسی‌شان قطع شود؛ آن هم در شرایطی که این قطعی‌ها در صورت‌حسابشان دیده نمی‌شود و حتی تخفیفی هم در پی ندارد!

چند گاهی است که کند شدن ناگهانی سرعت اینترنت و قطع شدن‌های گاه و بیگاه آن، موجب نارضایتی بسیاری از کاربران این دنیای مجازی شده و اعتراضات بسیاری در پی داشته است؛ دشواری که تا چندی پیش، به قطعی کابل‌های ارتباطی کشورمان در خلیج فارس نسبت داده می‌شد و اکنون مدتی است که دلایلی (!) از این دست را نیز به خود نمی‌بیند.

این در حالی است که بسیاری از کاربران هر روزه و همیشگی اینترنت در کشورمان، از اینترنت نوع پر سرعتی (البته در مقیاس داخلی!) بهره می‌گیرند که برای دریافت آن، قراردادی با یکی از شرکت‌های خدمات دهنده اینترنتی به امضا رسانده‌اند و بسته به نوع قراردادشان، هر دوره مبلغی به شرکت طرف قراردادشان می‌پردازند؛ مبلغی که در قیاس با میانگین جهانی، چه بسا گزاف هم باشد، ولی به ظاهر تعهدی برای دریافت خدمات معمولی در پی نداشته اشت!

به عبارت بهتر، کاربری که قرارداد دریافت اینترنت adsl با سرعت 128 کیلو بیت را با یکی از isp‌های فعال در منطقه محل سکونتش به امضا رسانده باشد، توقع ندارد که اینترنتی با سرعتی به مراتب پایین‌تر از این قرارداد در اختیارش قرار بگیرد و حتی گاه با قطعی هم روبه‌رو شود، ولی در پایان ماه، در صورت‌حسابش تغییری نبین و مجبور به پرداخت همه مبلغ شود؛ شرایطی که البته فعلا در کشورمان جاری است و کمتر کاربر اینترنتی هست که صابون این نوع ضرر به تنش نخورده باشد.

اینجاست که اختلالات رو به افزایش دسترسی به دنیای مجازی در کشورمان از یک سو و نارضایتی کاربرانی که احساس می‌کنند، زیان دیده‌اند.

پس هر گونه کندی در سرعت اینترنت و کاهش حجم که از سوی برخی از شرکت های ارایه دهنده خدمات اینترنتی انجام می گیرد و بر خلاف قوانین و قراردادهای فیمابین ارایه کننده خدمات و مشتری است، در حکم غش و کم فروشی است.

در بسیاری از ادارات، کارمند از ارایه خدمات به بهانه هایی دست می کشد و یا وقت کشی می کند و وقت خود را به بطالت می گذارند و به گفت و گو با دوستان و همکاران و تلفن کردن و بازی با تلفن همراه و رایانه و مانند آن می پردازند، گرفتار کم فروشی هستند.

همه این موارد و مصداق های گفته شده و نشده که خودتان می توانید در کالا و خدمات نیز نمونه های آن را ردگیری و شناسایی کنید، از مصادیق کم فروشی است که خداوند متعال به آن وعده عذاب داده است و در نتیجه از گناهان کبیره محسوب می شود.

معیارهای دوگانه سنجش

برخی از کارمندان و ارایه کنندگان خدمات که در استخدام فرد حقیقی یا حقوقی و کارمند شرکت ها و مراکز دولتی و خصوصی هستند، دارای معیارهای دوگانه سنجش هستند. دو ترازو دارند که خدمات دیگران و خود را با یکی از آن ها می سنجند. اگر به مساله حقوق می رسند، ترازوی دقیق دیجیتالی را به خدمت می گیرند تا حتی سرسوزنی حق ایشان ضایع نشود، ولی وقتی به دیگران می رسند ترازویی را در دست می گیرند تا تفاوت فاحش را نیز نتواند محاسبه و سنجش کند.

برخی از کارمند ساعت ها در اتاق مشغول گفت و گو با همکاران می شوند و از ارایه خدمات باز می ایستند. مشغول خوردن و نوشیدن و گشت و گذار در ساختمان اداری و این اتاق و آن اتاق رفتن هستند تا وقت بگذرد، ولی وقتی زمان اداری دقایقی فراتر برود یا کارش کمی طول بکشد نه تنها خواهان افزایش حقوق و پاداش ومانند آن هستند بلکه همین خدمات رسانی را کمی طول می دهند تا بیش تر در آمد داشته باشند.

دوستی می گفت با یکی از کارمندان که ماموریت خارج از کشور داشت، هم سفر شدیم. ایشان مسیر پروازی خود را به گونه ای گرفت تا پس از نیمه شب وارد تهران شود و از این طریق صد دلاری بیش تر درآمد داشته باشد؛ چرا که با این تغییر مسیر پروازی یک روزکاری و ماموریت بیش تر نصیب او می شد. چنین اشخاصی هم گونه که از مسیر و زمان می دزدند،‌در هنگام ماموریت از کار می زنند و آن را طولانی تر از حد متعارف انجام می دهند. این نوع کار نیز از مصادیق غش و کم فروشی است که خداوند بدان وعید عذاب در دنیا و آخرت داده و از گناهان کبیره دانسته است.

خداوند درباره افرادی که معیارهای دوگانه در اختیار دارد و بدان عمل می کنند می فرماید: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ‏ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ؛ وای بر کم فروشان كه چون از مردم پيمانه ستانند، تمام ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند، به ايشان كم دهند.(مطففین، آیات 1 تا 3)

درباره شان نزول آیه آمده است که وقتی پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وارد مدينه شد بسيارى از مردم سخت آلوده كم‏فروشى بودند، خداوند اين آيات را نازل كرد و آنها پذيرفتند و بعد از آن كم‏فروشى را ترك كردند.

هم چنین گفته شده که اهل مدينه تاجر بودند و در كار خود كم‏فروشى مى‏كردند و بسيارى از معاملات آنها معاملات حرام بود، اين آيات نازل شد و پيامبر (صلي الله عليه و آله) آنها را براى اهل مدينه تلاوت فرمود سپس افزود خمس بخمس:" پنج چيز در برابر پنج چيز است"! عرض كردند اى رسول خدا: كدام پنج در مقابل كدام پنج است؟! فرمود: هيچ قومى عهدشكنى نكردند مگر اينكه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت. و هيچ جمعيتى به غير حكم الهى حكم نكردند مگر اينكه فقر در ميان آنها زياد شد. و در ميان هيچ ملتى فحشاء ظاهر نشد مگر اينكه مرگ و مير در ميان آنها فراوان گشت! هيچ گروهى كم‏فروشى نكردند مگر اينكه زراعت آنها از بين رفت و قحطى آنها را فرو گرفت! و هيچ قومى زكات را منع نكردند مگر اينكه باران از آنها قطع شد!

در برخی از روایات نیز آمده که مردى در مدينه بود به نام " ابوجهينه" بود كه دو پيمانه كوچك و بزرگ داشت. او به هنگام خريدن از پيمانه بزرگ و به هنگام فروش از پيمانه كوچك استفاده مى‏كرد. از اين رو، این سوره نازل شد و به او و امثالش هشدار داد.

به هر حال،‌بسیاری از ما در مقام فروش خدمت یا کالا دچار کم فروشی هستیم. کسانی با تقلب در اجناس بسته بندی شده و اعلام وزن دروغین و کسانی هم با دزدی از وقت و کار و خدمت، گرفتار کم فروشی هستیم. باشد که از خدا بترسیم و از کم فروشی در ارایه کالا و خدمات خودداری کنیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا