اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

کفرگرایی با انکار نعمت های الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از عوامل مهم در کفر انسان، کفران بلکه حتی انکار نعمت های الهی است؛ زیرا کفر به معنای پوشاندن در باره خدا به معنای پوشاندن این حقیقت است که انسان هر چه دارد از داده های الهی است. شکی نیست که کفران نعمت یا انکار آن از مصادیق کفر است. البته کفران نعمت می تواند با عدم استفاده درست از نعمت نیز خودنمایی کند که البته این امر بسیار خطرناک است؛ ولی خطرناک تر از آن این است که انسان نه تنها نعمت های الهی را نبیند، بلکه با شناخت و معرفت نسبت به آنها، به انکار آن بپردازد و مدعی شود که خدا چیزی به او نداده است.

شاید شما هم مردمانی را بشناسید که هنگام شکایت و گلایه از وضعیت زندگی خویش بگویند: «مگر خدا به ما چه داده است؟» از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این نوع سخن گفتن از مصادیق انکار نعمت های الهی است؛ زیرا خدا به هر انسانی، چیزهایی بسیاری داده که از جمله مهم ترین آنها همین وجود ذی وجود خود شخص، ابزارها و منابع شناختی کسب علم، مساکن برای سکونت و آرامش، ارزاق و مانند آنها است.(نحل، آیات 78 تا 83)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بسیاری از کسانی که با معرفت نسبت به نعمت های الهی، به انکار آن می پردازند، جزو کافرین قلمداد می شوند؛ بنابراین می بایست مسلمانان مراقب باشند تا سخنی نگویند که بیانگر کفرگویی باشد؛ زیرا این کفر گویی در قالب انکار نعمت های الهی به کفرگرایی منجر می شود و انسان در جرگه کافران داخل می شود. خدا به صراحت می فرماید: یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها و اکثرهم الکافرین؛ نعمت خدا را می شناسند؛ سپس آن را انکار می کنند و بیش ترین آنان کافرین هستند.(نحل، آیه 83)

شکر نعمت، تجلی ایمان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نسبت به میان ایمان با برخی از امور نسبت مصداقیت است؛ به این معنا که ایمان به عنوان یک امر باطنی و اعتقاد درونی، مفهومی است که می بایست حقیقت آن را در مصادیق آن جست و جو کرد.

از نظر قرآن، ایمان مثلا در اموری چون شکر و عدالت قسطی تجلی می کند، به طوری که خدا در قالب صنعت احتباک وقتی می خواهد کفر و ایمان را بیان کند گاه به جای ایمان، شکر را به کار می گیرد و می گوید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ به راستی که ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا کافر.(انسان، آیه 3) در این آیه به جای ایمان، شکر را مطرح می کند تا تقابل میان ایمان و کفر را در تقابل شکر و کفر نشان دهند؛ زیرا از نظر قرآن کسی که شاکر نیست، کافر است و کسی که مومن است انسانی شاکر است.

هم چنین در تقابل میان کفر و ایمان در جایی دیگر می فرماید: و انا منا المسلمون و منا القاسطون؛ و به راستی از ما مسلمان و از ما قسط خور است.(جن، آیه 14) در این آیه خدا به جای کافر، قاسط را قرار می دهد؛ زیرا از نظر قرآن، کسی که قسط دیگری را می خورد و سهم او را نمی دهد، کافر است؛ پس از نظر قرآن، مُقسِط همان مومن است؛ زیرا مومن عدالت قسطی را اقامه می کند. پس از نظر قرآن، قاسط همان کافر و مُقسط همان مومن است؛ زیرا اگر ایمان بخواهد ظهور عینی و ملموس در شخص و رفتارهایش داشته باشد، این امر جز در اموری چون اقامه عدالت قسطی و شکر عملی نسبت به نعمت ها بروز نخواهد کرد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، شاکر و مقسط همان مومن است؛ چنان که کفران نعمت و انکار آن و نیز قاسط همان کافر است؛ زیرا بروز و ظهور کفر که اعتقادی باطنی است در قالب کفران و قسط خوری است. پس از نظر قرآن، قاسطین به عنوان کافرین هیزم دوزخ خواهند بود(جن، آیه 15) چنان که مقسطین به عنوان مومنان محبوب خدا هستند.؛ زیرا آنان سهم هر کسی را به طور کامل می دهند و اقامه قسط می کنند و مال دیگران را به «سحت» نمی خورند.(مائده، آیه 42) این عدالت قسط خواهی مومنان تا جایی است که هماره بر اساس عدالت الهی حتی سهم دشمنان به ویژه کسانی که ظلمی را در حق مومنان روا نکرده را می دهند و کم ترین ظلمی نسبت به آنان ندارند.(حجرات، آیه 9؛ ممتحنه، آیه 8)

اصولا از نظر قرآن، مومنان خود اقامه کننده عدالت و قسط است و دیگران را به عدالت امر می کنند و بر صراط مستقیم الهی که همان اسلام فطری و تشریعی است، عمل و رفتار می کنند؛ در حالی که کافران نه تنها به عدالت امر نمی کنند، بلکه خود عامل عدالت نیستند و مانند باری بر دوش جامعه هستند.(نحل، آیه 76)

به سخن دیگر، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فلسفه زندگی افراد در سبک زندگی آنان خودنمایی و تجلی می کند؛ پس اگر کسی مدعی اسلام و ایمان است، آن را می توان در رفتار فردی و اجتماعی او مشاهده کرد. پس در رفتار فردی اهل شکر نعمت و نماز است، چنان که در رفتار اجتماعی نیز به اقامه عدالت قسطی می پردازد بلکه در این امر چنان استوار است و عدالت قسطی در او تثبیت شده که به عنوان «مقسطین» همه هستی او با قسط آمیخته و عجین شده و به عنوان «قوامین بالقسط» با اقامه کامل قسط حتی علیه خود و خویشان می پردازد؛ زیرا آنان با چنین شیوه به عنوان شاهدان الهی از ایمان زندگی می کنند و «شهداء لله» در سبک زندگی و رفتار خودشان هستند.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هم چنین تجلیات ایمان را می بایست در نور و محبت و نیز بغض و کینه نسبت به ظلمت و عصیان جستجو کرد؛ یعنی انسان های مومن به عنوان انسان های رشیدی که عقل آنان به تمامیت کمال رسیده، دارای نورانیت الهی بوده و محبت و بغض خویش را نسبت به خوبی و بدی نشان می دهند.(حجرات، آیه 7) از همین روست که گفته می شود که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. پس از نظر قرآن، ایمان و کفر تجلیاتی دارد که بدون آن ها نمی توان ایمان و کفر افراد را تکذیب یا تصدیق کرد. پس اگر فلسفه ایمان در سبک زندگی شخص بروز نکند، نمی توان ادعای ایمان او را پذیرفت؛ از همین روست که در تعریف ایمان گفته می شود که آن اذعان قلبی و اقرار زبانی و عمل رفتاری است.

بر این اساس، اگر کسی مدعی ایمان است، ولی هیچ محبتی به خوبی و خیر، و هیچ گرایشی به شکر و عدالت قسطی نداشته و نسبت به بدی و زشتی بغض نداشته و گریزشی از ظلم و قسط خوری نداشته باشد، چنین افرادی جز دروغگویان نیستند که به ظاهر مدعی چیزی هستند، ولی در باطن خلاف آن فکر و عمل می کنند.

انکار نعمت، عامل کفرگرایی

از آن جایی که نسبت میان شکر و ایمان، نوعی تجلی است. کسی که شکر نعمت الهی را در قلب ندارند و به زبان و عمل انجام نمی دهد و نعمت های الهی را با استفاده نادرست به تباهی می کشانند، اگر کافر نباشند، گرایش به کفر عملی دارند و می بایست آنان را کافر عملی دانست، هر چند که از نظر علمی و اعتقادی کافر نباشند.

از این بدتر کسانی هستند که با آن که نسبت به نعمت الهی شناخت و معرفت دارند و می دانند که خدا چه نعمت هایی غیر قابل شماری به او داده، آن را انکار می کنند و منکر آن می شوند. از نظر قرآن، بسیاری از این افراد گرفتار کفر واقعی هستند؛ زیرا ممکن است که برخی از این افراد اگر انکار می کنند، از جهالت عقلی آنان است که نمی دانند که انکار نعمت الهی جز انکار خدا نیست؛ زیرا برخی از مردم اگر بدانند که انکار نعمت های الهی با علم به نعمت بودن و علم به نعمت الهی بودن، به معنای انکار خدا و کفر خواهد بود. از نظر قرآن، اگر این افراد محدود و معدود را کنار بگذاریم که به سبب جهالتی عقلی انکار نعمت الهی می کنند، اما دیگران را می بایست کافر دانست.

به سخن دیگر، هر چند که میان انکار نعمت الهی پس از شناخت و معرفت با کفر ملازمه نیست؛ ولی اگر دقت شود، نوعی تلازم را می توان یافت؛ زیرا کسی که با معرفت نسبت به نعمت های الهی منکر آن است ، در حقیقت نسبت به خدا کافر است؛ چرا که شخص منکر در حقیقت می گوید که من این نعمت را نعمت نمی دانم یا اگر می دانم آن را از خدا نمی دانم. این امر موجب می شود که گرایش به عبادت غیر الله پیدا کند و در جایی دیگر به عبادت بپردازد؛ در حالی که آن افراد هیچ مالک رزقی نیستند و هیچ کاره در هستی هستند.(نحل، آیه 72)

به هر حال، اگر مسلمانی در قول و فعل بگوید که خدا به من نعمتی نداده است، در حالی که می داند خدا چه نعمت های بزرگی به او داده ، چنین شخصی به کفر نزدیک تر به ایمان است؛ زیرا چنین نگاهی می تواند در نهایت به کفر بگرایید؛ زیرا کفر گویی و انکار نعمت الهی، موجب می شود تا انسان شاکر قلبی و زبانی و عملی نعمت نباشد و در برابر خدا عملی عبادی و شاکرانه به جا نیاورد و در نهایت کافر به خدا گردد؛ چرا که انسان شاکر کسی است که نه تنها از نعمت های الهی در جای مناسب آن بهره می گیرد که خدا بیان کرده ، بلکه در مقام شکرگزاری به عبادت خدا می پردازد و خدا را به عنوان منشا و خاستگاه نعمت قرار می دهد و در برابرش به خشوع قلبی و خضوع عملی و رفتاری خواهد داشت.

از نظر قرآن، وقتی انسان نعمتی از نعمت های الهی را شناخت، با شکر عملی در قالب استفاده درست از نعمت و به کارگیری آن برای رشد خویش و دیگران، ایمان خویش را نشان می دهد؛ زیرا استفاده نادرست از نعمت و عدم شکرگزاری چیزی جز کفران و در نهایت کفر نیست.(نمل، آیات 19 و 40؛ احقاف، آیه 15)

خدا به صراحت در آیات قرآنی بیان می کند که شکر عملی به عنوان تجلی ایمان انسان تنها زمانی مورد قابل است که همراه با عمل صالح باشد؛ یعنی عملی که خدا آن را صالح می داند. پس انسان می بایست از نعمت های الهی از قدرت و ثروت و مانند آنها برای رشد و کمال خویش و دیگران بهره برد.(همان)

شکی نیست که عبادت هایی چون نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات از جمله اعمال صالح است که انسان مومن با انجام آن نشان می دهند شاکر خدا است. پس کسی که این اعمال صالح عبادی را نادیده می گیرد و بدان نمی پردازد در حقیقت شاکر خدا نیست و کسی که شاکر خدا نباشد، به کفر گرایش می یابد و در نهایت کافر می گردد؛ از همین روست که بسیاری از منکران نعمت، کافران نسبت به خدا و دین اسلام هستند.(نمل، آیه 83) چنان که از نظر قرآن مومنان عامل به عمل صالح که شکر عملی را به نمایش می گذارند، همان مسلمان واقعی هستند که به سوی خدا بازگشته اند و مسیر الهی را سیر می کنند.(احقاف، آیه 15) این افراد از نظر قرآن به عنوان صالحین مورد تکریم و تعظیم الهی هستند و خدا پاداش خاص خویش را برای آنان فراهم آورده است.(نمل، آیه 19)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شکر عملی نعمت چیزی جز ایمان حقیقی نیست. شکی نیست که چنین ایمانی تحولات و تطورات اساسی در نفس انسان ایجاد می کند و شکر حقیقی و ایمان همان طوری که نور را در دل ایجاد می کند(حجرات، آیه 7)، هم چنین عامل مهم و اساسی در تطور و  تحول نفس انسانی می شود و شاکر در حقیقت با شکرگزاری عملی نسبت به نعمت های الهی رشد نفسی خویش را موجب می شود: مَن شَکَر فانّمَا یَشکُر لِنفسِهِ وَ مَن کَفَرَ فانّ ربّی غَنی کَریم؛ هر کسی شکر گزار باشد جز شکرگزار خودش نیست و کسی که کفر ورزد که با کفران نعمت است، پس پروردگارم غنی کریم است.(نمل، آیه 40؛ لقمان، آیه 12)

به سخن دیگر، شکر عملی موجب می شود تا نفس انسان از شرح صدر و سعه وجودی بهره مند شود: إن شَکَرتُم لَأزیدَنکُم؛ اگر شکرگزار باشید بر خودتان می افزاید.(ابراهیم، آیه 7) البته شکر نعمت هم سعه وجودی می آورد و هم موجب افزایش نعمت یا ازدیاد نعمت و ریزش نعمت های جدید و رهایی از نقمت ها و مشکلات می شود.(قمر، آیات 34 و 35)

در برابر، از نظر قرآن، کفران نعمت و انکار آن پس از معرفت به آن به معنای کفر خواهد بود؛ زیرا به جای شرح صدر، قساوت قلب می آورد و قساوت قلب موجب می شود تا انسان نتواند تحلیل دقیق و راستینی از حقیقت و امور هستی داشته باشد. این گونه است که به جای ایمان و عمل صالح گرفتار کفر و کفران و اعمال زشت می شود.

شکر نعمت الهی با عبادت الهی سامان می یابد که با پرهیز از شرک و کفر و ترک اعمال باطل و زشت نیز همراه است.(لقمان، آیات 12 تا 14)

البته از نظر قرآن، شاکر خدا، شاکر همه کسانی است که ولی نعمت او هستند. از همین روست که شکر الهی با شکر گزاری با والدین نیز همراه است؛ زیرا والدین نیز ولی نعمت او هستند که می بایست از آنان در قلب و قول و فعل شکرگزار بود.(همان)

از نظر قرآن، بهره مندی از طیبات خود نوعی شکرگزاری عملی نسبت به نعمت های الهی و عدم شکرگزاری کفر و کفران است.(بقره، آیه 172؛ نحل، آیه 114؛ عنکبوت، آیه 17؛ سباء، آیه 15)

بر اساس آیات قرآنی شکرگزاری موجب رضایت الهی است چنان که کفر و کفران موجب خشم الهی است(زمر، آیه 7) پس اگر کسی بخواهد مرضی الهی باشد می بایست دنبال شکر کامل باشد.

از نظر قرآن، خدا امکانات زیادی را برای بشر فراهم آورده تا در معیشت و معایش خویش همه چیز را داشته باشد. اما بسیاری از مردم با آن که آن را می بینند و می  دانند و می شناسند کفران می کنند و شاکر خدا نیستند و این گونه به کفر می گرایند.(اعراف، آیه 10)

بسیاری از نعمت ها  جلوی چشم ما است و چون بسیار فراوان و عادی است اصلا دیده نمی شود. نعمت هایی چون آب شیرین، نور خورشید، هواهای پاک و سالم، باران، سلامت تن و روان و مانند آنها نعمت هایی است که بسیاری آن ها را نمی بینند و شاکر آن نیستند.(واقعه، آیات 68 تا 70؛ فاطر، آیه 12)

به هر حال، از نظر قرآن، بسیاری از مردم شاکر خدا و نعمت های آن نبوده و با شناخت نسبت به آن حتی به انکار می پردازند و این گونه نشان می دهند که اصلا در اندیشه و انگیزه هیچ گونه صراط مستقیمی را نمی جویند و نمی خواهند.(بقره، آیه 243؛ یونس، آیه 60؛ یوسف، آیه 38؛ نمل، آیه 73؛ یس، آیه 35؛ غافر، آیه 61)

بنابراین، کسانی که اهل شکر نیستند و کفران نعمت می کنند، در نهایت گرفتار کفرگرایی شده و در نهایت کافر می شوند و با کفر از دنیا می روند. بنابراین، مسلمانان نیز می بایست توجه داشته باشند که کفران نعمت با شناخت و نیز انکار نعمت های الهی با معرفت می تواند به کفر بیانجامد و انسان را از اسلام به کفر بکشانند. بنابراین، لازم است تا مواظب و مراقب افکار و اندیشه و انگیزه های خویش در بیان و بنان باشند و اجازه ندهند که برخی از اشتباهات و خطاهای در فهم و ادراک آنان را به کفران و انکار نعمت و در نهایت به کفر بکشاند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا