اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالات

چشم چراني و خيانت چشمها

بررسي نقش و اهميت چشم در تكامل انسان

درمقاله حاضر نويسنده ضمن بررسي تحليلي جايگاه اعضا و جوارح بشر در تكامل ربوبي خود، به اهميت چشم و گوش اشاره مي كند و نقش چشم را در شناخت خود و خداوند مورد كنكاش قرار مي دهد.
وي همچنين از زشتي خيانت چشم و راههاي رهايي از آن سخن مي گويد كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم:

مسئولیت اعضای بدن
خيانت كه نقيض امانت است به عملي گفته مي شود كه به طور نهاني و مخفي انجام گيرد و شخص در چيزي و يا كلامي كه در نزدش به امانت گذاشته شده تصرف غيرمجاز كند. از نظر قرآن همه اعضا و جوارح آدمي چيزهايي است كه در نزد وي به امانت گذاشته شده و شخص به عنوان امین، مسئول حفظ و نگهداري و بهره برداري درست آن است. از اين رو خداوند مي فرمايد: ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا؛ به درستي كه گوش و چشم و دل، هريك از آنها در برابر خداوند مسئول و پاسخگو هستند. (اسراء، آيه 36)

در حقيقت هريك از اعضا و جوارح آدمي امانتي در دست انسان است كه در قيامت بايد پاسخگوي رفتارها و تصرفات خود درباره آنها باشد. هرگونه رفتار و تصرفي كه بيرون از دايره حق و چارچوب هاي الهي كه براي نعمت و عضوي قرار داده شده باشد، به عنوان رفتاري خيانت آميز تلقي مي شود.
يكي از اعضاء و نعمت هايي كه خداوند براي انسان قرار داده و به عنوان امانت در اختيار اوست، نعمت چشم است كه بايد درچارچوب حق انجام گيرد وگرنه بايد در قيامت به عنوان خيانت در امانت پاسخگو باشد.
جايگاه اعضاي بشر در فرآيند تكاملي
خداوند در آيات چندي به ارزش و جايگاه چشم اشاره مي كند و آن را از مهمترين ابزارهاي تكاملي بشر معرفي مي كند. آدمي براي دستيابي به دانش و شناخت، نيازمند ابزارهاي شناختي است كه چشم و گوش و دل، مهمترين اين ابزارها است. انسان براي دستيابي به هرگونه شناختي به ابزارهاي حسي نياز دارد. اگر انسان هر حسي را از دست دهد بخشي از دانش و راههاي شناختي خويش را از دست مي دهد و براين اساس گفته اند: من فقد حسا فقد فقد علما؛ هرگاه انساني حسي را از دست دهد علم و دانشي را از دست مي دهد.
به سخن ديگر هرحسي چون چشم، نوعي خاص از دانش و شناخت را به انسان مي دهد كه از راه حس ديگر و ابزارهاي شناختي چون گوش نمي توان آن را بدست آورد. بنابراين انساني كه فاقد حسي باشد، نوعي خاص از كمال را نيز از دست مي دهد و نمي تواند از آن مسير به كمال مطلوب دست يابد.
اگر در قرآن براي دستيابي به شناخت و دانش و كمال مطلق، سير در آفاق و انفس يعني معرفت نفس و معرفت هستي مطرح مي شود، بدين معناست كه براي انسان شناخت آفاق و آيات خداوند در طبيعت بيروني نيازمند ابزارهايي است كه فقدان هريك به معناي فقدان نوعي شناخت و آگاهي نسبت به هستي و در نتيجه عدم دست يابي به كمال مطلق از همه جنبه ها و جهات است.
هريك از ابزارهاي شناختي بشر، به معناي نوعي از اسماي الهي است كه در انسان به وديعت گذاشته شده است. آدمي از راه چشم به چيزي چون بينائي دست مي يابد كه خود زمينه ساز دست يابي به بصيرت و رويت الهي است.
خداوند در هريك از اعضا و جوارح آدمي به شكل اسمايي تجلي كرده است و هريك از اعضا و جوارح آدمي مظهر اسمي از اسماي كمالي است كه هر سالك راه حقيقت مي بايست با بهره گيري و فعليت بخشي به آن، خود را به كمال اسمايي آن اسم خاص برساند و اين گونه لقاء الهي را با تلاش و بهره بري از استعدادها و ظرفيت هاي سرشته در نهاد خويش تحقق بخشد: يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه؛ اي انسان تو به سوي پروردگارت در تلاش و سعي ويژه اي هستي تا به ديدار او برسي.
اين تلاش و كدح جانكاه و ويژه كه آدمي بايد بوسيله آن خود را به ملاقات پروردگار خويش برساند، استفاده و بهره گيري از همه صفات و اسماي كمالي است كه به حكم جعل نخست در ذات انساني سرشته شده است و به آدمي اين فرصت و استعداد را بخشيده تا با آن ها خود را به ملاقات پروردگار كامل مطلق برساند. از اين رو خداوند در آيات متعدد از جعل كامل اسمايي به شكل تعليم خاص (و علم آدم الاسماء كلها) و ربوبيت و پروردگاري خويش و نيز ارايه آيات در آفاق و انفس و مانند آن توجه مي دهد تا بنماياند كه هركسي تحت ربوبيت و پروردگاري يك اسم و يا اسماء و يا همه اسماي الهي قرار گرفته و خود را به ملاقات و ديدار كمالي همان اسم و يا اسماء و يا همه اسماء مي رساند.
به سخن ديگر، هركسي در تحت تصرف و پروردگاري اسم يا اسمايي و يا همه اسماي الهي قرار مي گيرد و هرچه انسان با كدح و تلاش خويش اسمي را به كمال برساند فرصت به اسم ديگري داده مي شود تا خود را نشان داده و زمينه بروز و ظهور را براي آن اسم به شكل كمالي فراهم آورد.
اين بدان معنا است كه اگر انسان از هر عضو و استعدادي به خوبي بهره گيرد، آن اسم در فرايندي به كمال ظهوري در شخص مي رسد و فرصت بروز اسم ديگري را فراهم مي كند و اين گونه است كه هركسي كه در مسير تكاملي، اهل عمل صالح باشد، به شمار بيش تري از اسماي الهي دست مي يابد و آن ها را در ذات خويش به كمال مي رساند.
بنابراين ارتباط تنگاتنگي ميان معرفت و عمل صالح وجود دارد. اگر شخص در مسير كمالي خود به بهترين شكل از چشم خود استفاده كند، به دانش هاي خاص به شكل يافته هاي علمي و داده هاي وحياني و شهودي دست مي يابد و پس از كمال يابي چشم از بينائي تا بصيرت شهودي و حضوري، فرصت به گوش داده مي شود تا اموري را بشنود كه پيش از آن توانايي شنيدن آن را نداشته است و در مسير كمالي، گوش نيز به جايي مي رسد كه اموري غيبي را مي شنود و در نهايت به كمال اذن اللهي مي رسد كه گوش خدا مي شود.
ضرورت عمل به دانسته هاي خويش
استاد معلم و عارف فرزانه حضرت آيت الله بهجت فومني از شاگردان علامه كامل، سيدعلي قاضي، همواره در درس و سخنان خويش مي فرمود كه با عمل است كه علمي به علم هاي شما افزوده مي شود. اگر كسي بخواهد به دانشي برتر و بهتر برسد بايد به همان دانسته ها و علم خويش عمل كند.
اين بدان معناست كه هر دانشي تا به شكل عمل صالح در نيايد نمي تواند در ذات انسان جايگزين شده و به شكل عنصر وجودي و ذاتي شخص درآيد. هر علم با عمل صالح يعني عمل مطابق علم حق و دانش قطعي است كه خود را از دانش حصولي به حضوري تبديل مي كند و در جان آدمي نفوذ و شالكه وجودي او را شكل مي بخشد.
اگر شخصي علم حصولي به چيزي يافت، زماني اين علم به مفهوم واقعي، علم و دانش او خواهد بود كه به شكل علم حضوري و شهودي درآيد و آن، زماني تحقق مي يابد كه شخص براساس عمل خويش بتواند آن چه را به علم حصولي يافته به عنوان علم حضوري درآورد و در يك فرآيندي علم به عمل درآيد و در جان و شاكله وجودي شخص نفوذ كند.
علامه حسن زاده آملي در اين باره مي فرمود كه علم از نظر مكتب صدرايي و نگرش عرفان قرآني زماني علم است كه جزو ذات آدمي شده باشد و اين، زماني اتفاق مي افتد كه از حصولي و مفهومي به شهودي درآيد و اين جز به عمل صالح و عمل مطابق با علم حق، شدني نيست. اين همان مفهومي است كه خداوند مي فرمايد: العمل الصالح يرفعه؛ كار نيك و صالح، آدمي را بالا مي برد.
به هر حال آدمي براي دست يابي به كمال مطلق مي بايست گام به گام در فرآيندي كه از آن به زندگي دنيوي ياد مي شود خود را به پروردگار خويش برساند. گاه شخص به سبب عمل سست و يا كم خويش تحت ربوبيت يك اسم و يا چند اسم قرار مي گيرد و نمي تواند همه اسماي الهي را درك كند و اين گونه است كه محدود مي شود. اما اگر بتواند همانند پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) عمل كند و از همه اعضا و جوارح خويش به درستي بهره گيرد به مقامي دست مي يابد كه از آن به رب العالمين ياد مي شود. رب العالمين رب همه اسما و صفات كمالي است و لقاء و ديدار آن تنها از آن مخلصان (بفتح لام) و متألهان و ربانيون است.
از اين رو هرگاه در قرآن سخن از پروردگار است با توجه به ظرفيت و استعدادها و تلاش ها و اعمال شخص است. اگر الله، اسم براي همه صفات كمالي است، ربوبيت با توجه به هر كسي متفاوت و متمايز است. لذا رب محمدي(ص) غير از رب موسوي(ع) و يا عيسوي(ع) است. كساني به مقام كمالي مي رسند كه با اعمال صالح و عنايت و فضل ايزدي توانسته باشند در فرآيند زندگي طيب خويش از ربوبيت اسمي به اسمي ديگر منتقل شوند و در نهايت تحت ربوبيت رب العالمين قرار گيرند.
براساس آيات و روايات تنها پيامبر(ص) به مقامي رسيد كه تحت ربوبيت كامل همه اسماي الهي و ربوبيت رب العالمين قرار گرفت. خداوند از اين رو پيشنهاد مي دهد كه هر كسي بخواهد به كمال مطلق برسد مي بايست از مسير كمالي پيامبر(ص) حركت كند؛ زيرا رب محمدي(ص)، پروردگار جهانيان و رب العالمين است. بنابراين مي فرمايد: «الي ربك المنتهي؛ نهايت سير بشر، ربوبيت و پروردگاري توست و يا نيز مي فرمايد: الي ربك الرجعي؛ نهايت سير و تكامل بشري، بازگشت به ربوبيت محمدي است. بنابراين هر كسي اگر بخواهد به كمال مطلق دست يابد مي بايست از مسير كمالي پيامبر كه تحت ربوبيت رب العالمين است حركت كند.
هر چند كه اين بخش از مقاله طولاني شد ولي براي بيان ارزش و جايگاه هر عضوي به ويژه اعضاي مهمي چون چشم و گوش و دل مي بايست به اين مباحث پرداخته مي شد. بنابراين هنگامي كه از امانت الهي و يا خيانت در آن ها سخن گفته مي شود با توجه به اين جايگاه ارزشي و اعتباري آن ها در حوزه تكاملي بشر مي باشد.
خيانت چشم ها
براساس مطالب پيش گفته مي توان دريافت كه چشم در حوزه تكاملي بشر و دست يابي وي به كمال مطلق از چه جايگاه و اهميت مهم و ويژه اي برخوردار است. آدمي نخستين اطلاعات شناختي و معرفتي خويش را از راه دو حس چشم و گوش به دست مي آورد. دل و قلب و مغز آدمي زماني مي تواند گام هايي به سوي معرفت بردارد كه اين دو ابزار حسي اصلي و بنيادين بتوانند اطلاعاتي را در اختيار او قرار دهند. انسان از راه اطلاعات آفاقي مي تواند فرصت هايي براي اطلاعات شهودي و انفسي خود فراهم آورد.
چشم به آدمي كمك مي كند تا خود را بشناسد؛ زيرا در دانش هاي مختلف چون روان شناسي اثبات شده است كه آدمي هويت خويش را با شناخت مفهوم ديگري به دست مي آورد. من زماني معنا و مفهوم مي يابد كه مفهوم ديگري درك شود. بنابراين شناخت موقعيت خود در جهان و مفهوم خدا زماني درك مي شود كه خدا را درك كند.
انسان براي درك مفهوم خدا نيازمند درك مفهوم هستي است كه به كمك دانش ها و اطلاعاتي از راه گوش و چشم به دست مي آيد و دل و قلب، آن ها را سامان دهي و تدوين كلي مي كند.
در روايات اسلامي آمده است كه معرفت نفس جز با معرفت خدا به دست نمي آيد: من عرف نفسه فقد عرفه ربه.
بنابراين انسان پيش از اين كه خود را بشناسد خداوند را از راه آفاق مي شناسد كه اين همان هويت بخشي به خود است. آدمي زماني كه خدا را شناخت به خود رجوع مي كند و آن گاه است كه خود را مي شناسد و وابستگي و ربوبيت الهي را درك مي كند. پس آدمي پيش از آن كه الوهيت خدا را درك كند، ربوبيت و پروردگاري او را درك مي كند. اين گونه است كه جايگاه چشم در مسير شناخت خود و خدا به خوبي نمايان مي شود.
اما برخي از انسانها برخلاف مسير كمالي خويش حركت مي كنند و به جاي آن كه از چشم و گوش در مسير خوديابي و خداگرايي بهره گيرند از آن در مسير ضدكمالي سود مي جويند كه در اصطلاح خيانت در امانت الهي است.
خيانت چشم در مصاديق مختلف و موارد متعددي اتفاق مي افتد. چشم چراني و نگاه دزدكي از موارد و مصاديق خيانت چشم است. شخص به گونه اي رفتار مي كند كه گويي به زن نامحرم نمي نگرد در حالي كه زيرچشمي و دزدكي او را نگاه مي كند. اين نگاه به سبب اين كه تبعات و پيامدهاي زيانباري براي شخص دارد و استفاده نادرست از عضوي كه به امانت در اختيار او نهاده شده، امري حرام دانسته شده است. (يوسف آيه 51 و 52)
خداوند چنين نگاه دزدكي و چشم چراني را به عنوان خيانت به خويشتن قلمداد كرده و از مردم خواسته است تا از آن پرهيز كنند. اين عمل موجبات خشم الهي را فراهم مي آورد (آل عمران آيه 161 و 162) و از محبت خدا دور مي سازد (انفاق آيه 58 و نيز نساء آيه 107) بنابراين فرصت براي كمال چشم و دست يابي به بصيرت و رويت خاص از دست مي رود و خداوند ربوبيت اسماي كمالي ديگر را از او سلب مي كند.
خيانتكاران و دزدان چشمي چون با مخفي كاري، اين گونه اعمال را انجام مي دهند و در حقيقت از مردم و نگاه ديگران شرم و حيا مي كنند ولي نسبت به خداوند اين گونه شرم و حيا نمي ورزند، دشمن خداوند قلمداد مي شوند و خداوند نيز آنان را رسوا مي سازد و آبرويشان را مي برد. (نساء آيات 107 و 108)
راهكار رهايي از خيانت چشم
براي رهايي از گرفتاري خيانت چشمي راهكارهايي در قرآن مطرح شده است كه از جمله آن ها مي توان به دوري از صحنه هاي محرك زا و فرو انداختن چشم اشاره كرد. خداوند در آيه 31 و 32 سوره نور مي فرمايد: «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها؛ به مؤمنان بگو چشم هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند، اين براي آنان پاكيزه تر است. خداوند از آن چه انجام مي دهند آگاه است و به زنان باايمان بگو چشم هاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را، جز آن مقدار كه نمايان است آشكار ننمايند.» در اين آيه به صراحت دستور داده شده كه زن و مرد از نگاه هاي هوس آلود پرهيز نمايند.
در شأن نزول آيه فوق از امام باقر(ع) نقل شده است كه: جواني از انصار در مسير خود با زني روبه رو شد، چهره آن زن، نظر جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت، هنگامي كه زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مي كرد درحالي كه راه خود را ادامه مي داد تا اين كه وارد كوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزي استخوان يا قطعه شيشه اي كه در ديوار بود صورتش را شكافت! هنگامي كه زن گذشت (و از چشم او ناپديد شد) جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است و به لباس و سينه اش ريخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر(ص) مي روم و اين ماجرا را بازگو مي كنم، هنگامي كه چشم رسول خدا(ص) به او افتاد، فرمود چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام آيه فوق نازل شد (وسائل الشيعه، ج14، ص139)
از اميرمومنان علي(ع) نيز روايت شده كه فرمود: «نعم صارف الشهوات غض الابصار؛ چشم پوشي از نگاه، بهترين عامل بازداري از شهوت است.» (محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، ج1، ص72).
براي كنترل نگاه حتي خوب است از نگاه به لباس زير زنان پرهيز شود: «فان قدرت أن لاتنظر الي ثوب المرأه التي لاتحل لك فافعل؛ اگر توان داري به جامه زني كه براي تو حلال نيست نگاه نكني، نگاه نكن». (منتخب ميزان الحكمه، ص 230، ح 2749).
توجه به زيان هاي دنيوي و اخروي خيانت چشم مي تواند خود عامل بازدارنده باشد. از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: «هر كس چشم را از نگاه حرام و هوس آلود پر كند خداوند در روز قيامت آن را از آتش پرمي نمايد، مگر توبه كند و از آن راه (نادرست) بازگردد.» (ميزان الحكمه، ج 10، ص 77)
هم چنين توجه به فوائد ترك گناه و رسيدن به كمالات، خود عامل ديگري براي ترك گناه است. علي(ع) فرمود: «غضوا ابصاركم ترون العجائب؛ چشم هاي خود را (از حرام) فرو بنديد تا عجائب (عالم معني) را مشاهده كنيد.» (منتخب ميزان الحكمه، ج 1، ص 504، ح 6137). و حضرت امام صادق(ع) نيز فرمود: «من تركها لله لالغيره اعقبه الله ايمانا يجد طعمه؛ كسي كه نگاه (به نامحرم) را براي خدا نه غير خدا، ترك گويد، بدنبالش خدا شيريني ايمان رابه او مي چشاند.» (همان، ص 504، ح 6141) و قرآن هم مي فرمايد: «ذلك ازكي لهم؛ اين (نگاه نكردن) پاكيزه تر است براي آنان». (نور، آيه 30).
اگر شخص خود را در محضر خدا بداند و بر اين باور باشد كه عالم محضر خداوند است و او حتي خفي و سر و اخفي را مي داند: «يعلم خائنه الاعين و ما تخفي الصدور؛ و از نگاهي دزدكي آدمي نيز آگاهي دارد، در آن صورت رفتار خويش را تغيير مي دهد و از خدا شرم و حيا كرده و از گناه در برابر ديدگان حضرت حق پرهيز مي كند.
از علي(ع) سؤال شد كه چگونه مي توان از حرام چشم فروبست؟ در پاسخ فرمود: «بالخمود تحت سلطان المطلع علي سترك؛ با اطاعت و فرمان برداري از سلطاني كه مطلع بر اعمال مخفي توست.» (ميزان الحكمه، همان، ج 10، ص 18، ح 20300 و ترجمه الميزان، ج 31، ص 6326)
از بهترين راه هاي چشم بستن از حرام، حاضر و ناظر دانستن ناظر آگاهي است كه بر همه اعمال آشكار و نهان ما احاطه دارد و از باطن ضمير، مطلع است و هم اوست كه فرداي قيامت حسابرس و حاكم است.
خداوند در قرآن مي فرمايد: «يعلم خائنه الاعين؛ خدا از خيانت چشم ها آگاه است.» و در حديثي در تفسير آيه مي خوانيم: «منظور نگاهي است كه شخص، در حال نگاه وانمود كند كه نگاه نمي كند، خدا از اين نگاه «آلوده» نيز با خبر است.» (ميزان الحكمه، ج 10، ص 67).

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا