اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

چشم، دريچه اي به سوي كمال يا سقوط

samamosچشم يكي از نعمت هاي بزرگ خداوند است كه در كنار ابزارهايي چون گوش، شرايط شناخت انسان را فراهم مي آورد و اگر اين ابزارها نباشد، انسان نسبت به پيرامون خود، شناختي به دست نمي آورد و در جهالت محض فرو مي رفت. اما اين ابزار با همه فوايد و آثاري كه براي رشد و كمال بشر دارد، يكي از مهم ترين ابزارهاي شيطان براي ساقط كردن انسان از مقام خلافت الهي است.

در آيات و روايات بسياري به مسئله چشم و كاركردهاي متضاد و دوگانه آن توجه داده شده است. نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام بر آن است تا نقش و كاركرد چشم را در زندگي انسان تبيين كند.

مسئوليت چشم و تكاليف آن

خداوند چشم را از ابزارهاي شناختي معرفي كرده (بقره، آيات 8 و 171؛ اعراف، آيات 179 و 195 و 198؛ نحل، آيه 78؛ مومنون، آيه 78) و آن را به عنوان نعمتي بزرگ دانسته (بلد، آيه 8) و براي آن مسئوليت و تكاليفي مشخص كرده است.(اسراء، آيه 36)

اگر چشم نبود ما بسياري از حقايق هستي را درك نمي كرديم و از بسياري از علوم محروم بوديم. البته براساس قاعده معروف «من فقد حسا فقد فقد علما؛ هر كسي حسي را از دست داد به راستي كه علم و دانشي را در آن حوزه از دست داده است» همه حواس انساني نقش كليدي در شناخت و معرفت انسان نسبت به محيط بيرون و پيراموني خود دارد، اما برخي از حواس مانند شنوايي و بينايي نقش كليدي دارند؛ از اين رو خداوند در كنار قلب به عنوان منبع تجزيه و تحليل اطلاعات و داده هاي قلب، تنها به دو حس از حواس پنج گانه يعني چشم و گوش اشاره مي كند.(نحل، آيه 78؛ مومنون، آيه 78)

البته براساس آموزه هاي قرآني، قدرت بينايي چشم انسان، متكي به روح اوست و چشم و گوش در نقش ابزار براي روح عمل مي كنند. چنانكه خداوند مي فرمايد: ثم سواه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الابصار؛ سپس خداوند كالبد انسان را به اعتدال درآوردو در كالبد از روحش دميد و براي شما شنوايي و بينايي قرار داد. در اين آيه التفات از غيبت به خطاب، بيانگر درك و فهم روح و توانايي او به وسيله اعضاي ادراكي مثل چشم و گوش و مانند است. پس اينها به صورت ابزار درك او به حساب مي آيند، لذا بايد گفت كه در حقيقت قواي ادراكي انسان متكي به روح است. (سجده، آيه 9)

همه اعضاي اصلي بدن انسان در برابر كارها و فعاليت هايي كه انجام مي دهند مسئول هستند. (اسراء، آيه 36) اين بدان معنا خواهد بود كه اعضاي انساني از جمله چشم از اعمال و رفتار خويش آگاهي و علم دارد. از اين رو خداوند در آيات 20 و 22 سوره فصلت از شهادت اعضاي بدن از جمله چشمان عليه خود انسان سخن به ميان مي آورد و شكي نيست كه گواهي چشمان، فرع بر علم و آگاهي اوست؛ چرا كه زماني مي توان از گواهي و شهادت سخن به ميان آورد كه تحمل شهادت صورت گرفته و علم دانش تحقق يافته باشد تا بتواند در دادگاه صالح براساس علم و آگاهي، گواهي دهد.

انسان مي بايست به چشم به عنوان يك نعمت شناختي توجه كند و با بهره گيري از آن و نگاه همراه با تأمل به آفرينش جهان، موجبات شناخت بيشتر خود را نسبت به خالقيت خداوند افزايش دهد و مسير درست زندگي را بيابد و درمسير آن حركت كرده و زندگي اش را سامان دهد. (ملك، آيات 3 و 4)

البته اين ابزار شناختي همانند ديگر ابزارها دچار خطا مي شود و مثلا سراب را آب ديده و يا آبگينه و نماي بلورين را آب مي بيند و حتي خواسته ها و رفتارهايش متاثر از اين خطا تغيير مي كند.(نمل، آيه 44) ولي اين امر،دائمي نيست، از اين رو اين گونه اختلال ها تاثيري درشناخت عمومي و صحت آن ندارد؛ چرا كه حالت هاي فردي و مقطعي است.

از ديگر مسئوليت هاي انسان در برابر چشم آن است كه اجازه ندهد تا چشم خيانت ورزد و رفتاري نادرست را درپيش گيرد كه برخلاف امانت و مسئوليتي است كه برعهده آن گذاشته شده است. از آيه 19 سوره غافر به دست مي آيد كه چشمان آدمي به خود انسان نيز خيانت مي كند. از اين رو خداوند حتي به خيانت چشمان آدمي آگاهي دارد و از آن بازخواست مي كند؛ چرا كه حركات خيانت آميز چشمان انسانها، از خداوند پنهان نيست (همان) و خداوند به حكم خالقيت و مالكيت، چشم و هر چيز ديگرمرتبط به آن را در قبضه قدرت خود دارد. (بقره، آيه 20؛ انعام، آيه 46، يس ، آيه 66)

جايگاه چشم در زندگي بشر

چشم انسان درجايگاه بلندي است. اين بلندي هم مكاني است و هم مكانتي و منزلتي، حضرت علي (ع) مي فرمايد:«العين جاسوس القلب و بريد العقل؛ چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است.» (بحارالانوار، محمد باقرمجلسي، دارالكتب الاسلاميه ، ج 104، ص 14، ح 25؛ منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، قم دارالحديث، 1382، ج1، ص 504).

كلمه «جاسوس» در روايت اول نشان از آن دارد كه چشم بر دل موثر است، چون جاسوس هرچه گزارش دهد دل و فرمانده مي پذيرد، چنان كه سخنان پيغام رسان براي پيغام دهنده حجت و اعتبار دارد. از اينجا مي توان حدس زد كه نگاه، تاثيرات عميقي بر روح و روان انسان مي گذارد.

نگاه و چشم چراني و حركات خيانت بار چشم

يكي از مسئوليت هاي انسان و چشم چنان كه گفته شد، مسئوليت در برابر نگاه و حركات از جمله حركات خيانت بار است. از جمله اين حركات خيانت بار مي توان به چشم چراني اشاره كرد.

بر انسان است كه مواظب چشمان خويش باشد، چرا كه نگاه يكي از دريچه هاي هفتگانه آدمي به سوي گناه و دوزخ است (حجر، آيه 44)، چنان كه نگاه دريچه اي به سوي كمال نيز مي باشد و آدمي با نگاه تامل انگيز و دقيق خود مي تواند بسياري از حقايق هستي را كسب كرده و از آن براي كمال خود و رسيدن به ربوبيت و خلافت بهره گيرد.

امام علي(ع) به نقش كمالي نگاه هاي دقيق و تامل انگيز مومنان به هستي اشاره مي كند و مي فرمايد: ان المومن اذا نظر اعتبر… والمنافق اذا نظر لها، نگاه مومن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمي است. (تحف العقول، ص 212)

پيامبر(ص) خواهان آن است كه انسان به درستي از نگاه كردن بهره گيرد و عبرت و پند بياموزد. آن حضرت(ص) مي فرمايد: اوصاني ربي بسبع: اوصاني بالاخلاص في السر و العلانيه و ان اعفو عمن ظلمني و اعطي من حرمني و اصل من قطعني و ان يكون صمتي فكرا و نظري عبرا، پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسي كه به من ظلم نموده، بخشش به كسي كه مرا محروم كرده، رابطه با كسي كه با من قطع رابطه كرده و سكوتم همراه با تفكر و نگاهم براي عبرت باشد. (كنزالفوائد، ص 184)

چشم چراني از جمله رفتارهاي خيانت آميز چشمان است. چشم چراني يعني خيره چشمي و هرزه نگاهي يا همان هيز بودن، نگاه از روي لذت به خوبرويان و نظر بازي است. (لغت نامه، ج5، ص7147، «چشم چراني»)

در اصطلاح و كاربردهاي عرف فارسي مقصود از آن، نگاه شهوت آميز به نامحرم و نيز نگاهي است كه انسان را در معرض خطر وقوع در حرام نسبت به نامحرم قرار مي دهد. در آيات قرآني با واژگاني چون «غض» و مشتقات آن و نيز تعبيرهايي مانند «خائنه الاعين»، درباره چشم چراني مطالب و احكامي بيان شده است. برخي مفسران «خائنه الاعين» در آيه 91 سوره غافر را به چشم چراني و نگاه دزدانه به نامحرم تفسير كرده اند. (التفسير المنير، ج24، ص99) زيرا حركات مخفي و دزدانه چشم براي بهره گيري و التذاذ موجب مي شود تا انسان از مسير امانت الهي دور شود و ابزارهاي رشدي را در مسير نادرست به كار گيرد. از آن جايي كه خداوند مالك اعضا و جوارح است و اين ابزارهاي شناختي در اختيار بشر قرار گرفت تا خداشناسي و هستي شناسي داشته باشد و در مسير رشدي قرار گيرد، ولي شخص با بهره گيري نادرست از اين ابزارها در حقيقت در امانت خيانت كرده است. از اين رو چشم چراني از مصاديق خيانت چشمان شمرده مي شود.

يكي ديگر از فرمان هاي الهي «غض بصر» به معناي چشم فروهشتن است كه خداوند درباره نگاه بيان كرده و از مومنان خواسته تا در برابر نامحرمان از مرد و زن چشم فرو گيرند و در ديگران به صورت خيره و تيز و مستقيم نگاه نكنند. (نور، آيات 30 و 30)

يكي از ماموريت هاي پيامبر(ص) اين بود كه به مومنان فرمان دهد تا مراقب چشمان خويش باشند و از نگاه هرزه و هيز اجتناب كنند (نور، آيه 30) علامه طباطبايي در ذيل آيه كه خداوند در اين آيه «يغضوا» را مترتب بر «قل» كرده است مي فرمايد از اين ترتب روشن مي شود كه منظور از «قول» امر است، يعني امر كن به اجتناب از چشم چراني كه اگر امر كردي آنان نيز اجتناب خواهند كرد. (الميزان، ج15، ص 110-111)

از نظر آموزه هاي وحياني قرآن، نگاه خيانت بار و چشم چراني حرام است و بر زنان و مردان است كه از چشم چراني پرهيز كنند. (نور، آيات 30و 31) خداوند در همين آيات و نيز آيات 17 تا 19سوره غافر چشم چران را تهديد به مجازات مي كند. بنابراين پرهيز از چشم چراني وظيفه و تكليف هر زن و مرد مسلمان و مؤمني است.

با توجه به اينكه هر حكم كه داراي مقدمات و پيش نياز است مي بايست به آن توجه شود، بنابراين هر مقدمه اي كه موجب مي شود تا انسان به گناه چشم چراني گرفتار شود، بايد ازآن پرهيزكرد. از اين رو خداوند مثلا از رودر روشدن با زنان پرهيز مي دهد، چرا كه زمينه ساز پيدايش چشم چراني در جامعه است. (احزاب، آيه 53)

همچنين حجاب و مراعات حيا و عفت لازم و بايسته است؛ چرا كه بي حجابي و يا بدحجابي، خود زمينه ساز ارتكاب اين گناه است و مؤمن مي بايست از آن اجتناب ورزد. (احزاب، آيه59؛ نور، آيه31)

آزادكردن دل به فروهشتن چشم

نگاه، دريچه اي به سوي گناه و سقوط است؛ چرا كه دل با ديدن، گرفتار مي شود و در زنجيري از گناهان مي افتد كه او را به ورطه نابودي و سقوط از مقام انسانيت مي كشاند.

باباطاهر با توجه به تأثيرات منفي نگاه مي سرايد:

زدست ديده و دل هردو فرياد

كه هرچه ديده بيند دل كنه ياد

بسازم خنجري نيشش زپولاد

زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

البته ريشه و خاستگاه اين شعر طاهر در آموزه هاي اسلامي نهفته است، چرا كه اشعار فارسي درگذشته درحقيقت برگرفته از آموزه هاي وحياني اسلام بوده يا تفسير آيات قرآن است؛ چنان كه شعرهاي عطار، سنايي، مولوي، حافظ و سعدي اين گونه است. امام علي(ع) راحتي دل ها را در رهايي از نگاه هاي هيز و چشم چراني و از طريق چشم فروهشتن مي داند و مي فرمايد: «من غض طرفه اراح قلبه؛ هركس چشم خود را (از نامحرم) فروبندد، قلبش راحت مي شود. (غررالحكم، ح 9122)

فرق ديدن و نگاه كردن

ديدن، امري اختياري است، ولي نظر و نگاه اين طور نيست و در بسياري از موارد بي اختيار اتفاق مي افتد، زيرا گردش چشمان و نظر و نگاه كردن اختياري چشم است همانند نفس كشيدن، ولي انسان بايد توجه داشته باشد كه اين نگاه مي تواند به ديدن تبديل شود و از حالت غيرطبيعي به اختياري تغيير ماهيت دهد. از اين رو ميان نگاه نخست و نگاه هاي پس از آن تفاوت حكمي و آثاري است! يعني هم حكم حلال و جواز، به حرام و نگاه تبديل مي شود و هم آثار آن بر دل و جان و روح آدمي باقي خواهدماند كه مي تواند اثرات مخرب و زيانباري باشد. از اين رو امام صادق(ع) نگاه دوم را خطرساز و نگاه سوم را هلاكت بار مي داند و مي فرمايد: اول النظره لك و الثانيه عليك ولا لك و الثالثه فيها الهلاك؛ نگاه اول (ناخودآگاه به نامحرم) براي تو (جايز و حلال) است و نگاه دوم ممنوع است و حرام، و نگاه سوم، هلاكت بار است. (من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 474، ح4658)

پيامبر اكرم(ص) نيز از استمرار و تداوم نگاه كردن برحذر مي دارد و مي فرمايد: اياكم و فضول النظر فانه يبدر الهوي و يولد الغفله؛ از نگاه هاي اضافي بپرهيزيد چرا كه تخم هوس مي پراكند و غفلت مي آورد.(بحارالانوار ج 69 ص 19)

پس اگر كسي خواهان راحتي دل از همه گرفتاري ها و اسارت شهوات باشد، بايد در نگاه، توجه خاص داشته باشد؛ چرا كه ديدن همان و دل دادن همان و گرفتاري و بدبختي ها نيز همان.

خداوند در آيات 30 و 13 سوره نور، چشم چراني را زمينه ساز آلودگي به فحشا و فساد جنسي دانسته و به مؤمنان هشدار مي دهد كه مراقب نگاه هاي خود باشند و اجازه ندهند كه به چريدن خود ادامه دهد و حركات خيانت آميز داشته باشد. در اين آيات كه حكم حرمت چشم چراني و نگاه به نامحرمان بيان شده، به اين نكته توجه مي دهد كه انسان ها به سبب همين نگاه و چشم چراني است كه گرفتار زنا مي شوند.

از امام صادق(ع) نقل شده كه مقصود از «حفظ فروج» در هر آيه اي، همان حفظ از زنا است؛ جز همين آيه كه منظور، حفظ از نظر و چشم چراني است. (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 588، ح 91) ولي شكي نيست كه اين حرمت از چشم چراني نيز به سبب همان گرفتار شدن انسان به زناست.

به سخن ديگر، هر چند كه چشم چراني خودش به عنوان يك فعل داراي حكم مشخصي چون حرمت است كه از بيان امام صادق(ع) به دست مي آيد، ولي از نظر آثار نيز مي بايست به آن توجه داشت كه چشم چراني، انسان را به جاهاي خطرناك تري مي كشاند كه زنا از نتايج آن خواهد بود.

از اين رو امام صادق(ع) در سخني ديگر نگاه را بذر شهوت و فتنه مي داند و نسبت به كنترل و مديريت نگاه و چشم هشدار داده و مي فرمايد: اياكم و النظره فانها تزرع في القلب الشهوه و كفي بها لصاحبها فتنه ؛ از نگاه (ناپاك) بپرهيزيد كه چنين نگاهي تخم شهوت را در دل مي كارد و همين براي فتنه صاحب آن دل بس است. (تحف العقول، ص 305)

اين فتنه اي كه امام صادق(ع) از آن باز مي دارد، همان گرفتار شدن به فتنه زناست كه آدمي را ساقط مي كند و اجازه نمي دهد تا در مسير بالندگي و رشدي گام بردارد.

رسول خدا(ص) در اين باره فرموده است: «لكل عضو من ابن آدم حظ من الزنا، العين زناها النظر؛ هر عضوي از بني آدم بهره اي از زنا دارد و زناي چشم نگاه كردن (به بدن نامحرم) است.» (جامع الاخبار، ص 408، ح 1129، به نقل از منتخب ميزان الحكمه، ج 1، ص 504، ح 6141)

امام صادق(ع) در جايي ديگر در اين باره مي فرمايد: «نگاه به نامحرم، تيري از تيرهاي مسموم شيطان است و چه بسا يك نگاهي كه حسرتي طولاني برجاي گذارد». (بحار، ج 101، ص 40)

نگاه به نامحرم از لباس و مو و حتي جاهايي كه از نظر شرعي جايز است مانند دست و چهره، زماني كه آدمي را به گمراهي مي كشاند حرام است ولي حتي اگر چنين تاثيري نداشته باشد باز مي بايست از آن پرهيز كرد؛ زيرا تاثيرات بد خود را بجا خواهد گذاشت. از اين رو از حضرت مسيح(ع) نقل شده است كه فرمود: هرگز تيزنظر به سوي چيزي كه برايت (حلال) نيست نباش؛ زيرا تا زماني كه چشمت را حفظ كني دامنت آلوده به زنا نمي شود و اگر بتواني به لباس زني كه برايت حلال نيست نگاه نكني، اين كار را انجام بده.» (منتخب ميزان الحكمه، ص 230، ح 2740)

مصاديق نگاه حرام

نگاه حرام در شريعت مقدس و احكام فقهي، نگاه مرد به بدن زن نامحرم به جز صورت و دست ها تا مچ است؛ خواه با قصد لذت و شهوت باشد يا بدون آن و نيز نگاه به صورت و دست ها اگر با قصد شهوت يا ترس افتادن به حرام باشد. همچنين نگاه زن به مرد نامحرم (به جز صورت و گردن و دست ها و مقداري از پا)؛ خواه با قصد باشد يا بدون آن و نيز به مواضع يادشده، اگر با قصد شهوت يا ترس افتادن به حرام باشد.

در رسائل عملي مراجع تقليد درباره نگاه حرام موارد زير بيان شده است كه عبارتند از: نگاه به چهره آرايش كرده زن. نگاه به زيورآلات زن. نگاه به عكس بي حجاب زن آشنا. نگاه به ريبه (و هوس آلود) نگاه به بدن مرد نامحرم (به جز صورت و دست ها)، البته در اين مسئله بين مراجع اختلاف نظر وجود دارد. نگاه به تمام بدن زن نامحرم (به جز صورت و دست ها تا مچ). نگاه هوس آلود (هرچند به صورت و دست ها و يا به بدن همجنس.)

درشأن نزول آيه 30 سوره نور از امام باقر(ع) روايت شده است: «روزي در هواي گرم مدينه زن جوان زيبايي در حالي كه طبق معمول روسري خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوشش پيدا بود، از كوچه عبور مي كرد، مردي از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل مي آمد، آن منظره، سخت نظر او را جلب كرد و چنان غرق تماشاي آن زن زيبا شد كه از خودش و اطرافش غافل گشت و جلوي خودش را نگاه نمي كرد، آن زن وارد كوچه اي شد و جوان با چشم خود او را دنبال مي كرد، همان طور كه مي رفت ناگهان استخوان يا شيشه اي كه از ديوار بيرون آمده بود به صورتش اصابت كرد و صورتش را مجروح ساخت، وقتي به خود آمد كه خون از سر و صورتش جاري شده بود، به همين حال به حضور پيامبر رفت و ماجرا را به عرض رساند. (فيض كاشاني، تفسير الصافي، ج 5، ص 230؛ مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج 19، ص 485) اين جا بود كه آيه حجاب نازل شد». گفته اند آنچه سبب شد جوان، مجذوب آن زن شود، نگاه همراه با لذت بود.

آثار نگاه حرام

از آثاري كه براي نگاه حرام برشمرده اند مي توان غير از آثار جسمي به آثار رواني نيز اشاره كرد. از جمله حسرت و افسوسي كه بر دل ها مي رود. علي(ع) نسبت به نگاه كردن هشدار مي دهد و مي فرمايد: «من اطلق طرفه كثر اسفه؛ هر كس چشم خويش را آزاد گذارد، هميشه اعصابش ناراحت بوده و به آه حسرت دائمي گرفتار مي شود.» (ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، همان، ج 10، ص 74 و غرر الحكم، ج 2، ح 304)

و در جاي ديگر فرمود: «من اطلق ناظره اتعب حاضره؛ هر كسي چشم را رها كند زندگي فعلي خود را به رنج و ناراحتي گرفتار نموده است.» (منتخب ميزان الحكمه، ج 10، ص 504، ح 61313)

و حضرت امام صادق(ع) فرمود: «كم من نظره اورثت حسره طويله ؛ چه بسيار نگاه ها كه حسرت طولاني و هميشگي را در پي دارد.» (همان، ج 10، ص 504، ح 6133)

اين حسرت به دلايل مختلف ممكن است پديد آيد كه يكي از آنها عدم دسترسي به آنچه ديده است. وقتي انسان نتواند چيزي را به دست آورد، درحسرت آن مي ماند كه گاه اين حسرت به حسد تبديل مي شود و در شكل فعلي آن رفتار آدمي را نيز تغيير مي دهد كه نمونه آن قتل برادر و مانند آن است. (يوسف، آيه 9، مائده، آيه 30)

در حقيقت انساني كه نگاهي شهوت انگيز دارد، عقل خويش را به تباهي مي دهد و نگاه، زمينه ساز شهوت و شهوت موجب زوال عقل مي شود. از اين رو حضرت اميرمومنان علي(ع) نسبت به هرگونه شهوت برخاسته از رفتارهاي نادرست از جمله چشم چراني هشدار مي دهد و مي فرمايد: «ذهاب العقل بين الهوي و الشهوه ؛ نابودي عقل در هواپرستي و شهوت است.» (همان، ج 1 ص 360، ح 4421)

بنابراين در بيان آثار نگاه حرام و چشم چراني مي توان به مسائلي چون ارتكاب به زنا، حسرت و نوميدي، افسردگي و ناراحتي، آسيب هاي جسمي و روحي و اختلافات خانوادگي و جدايي همسران و فروپاشي بنياد خانواده، تعرض افراد بيماردل و مانند آن اشاره كرد.

به هر حال، نگاه به عنوان يك فعل طبيعي انساني كه از دريچه و ابزار چشم انجام مي گيرد مي تواند انسان را به اوج كمالي برساند و علم و شناخت و معرفت او را افزايش دهد يا آنكه او را در مسير دلبستگي ها به دنيا و شهوات قرار دهد و او را اسير و بنده هواهاي نفساني سازد و هبوط و سقوط را براي وي رقم زند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا