اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

چاه کن همیشه ته چاه

بسم الله الرحمن الرحیم

در ضرب المثلی های شیرین فارسی افزون بر «چاه کن همیشه ته چاه است»، به اشکال دیگر نیز به مردمان هشدار داده می شود که «چاه مکن بهر کسی، اول خودت بعدا کسی.» این  بدان معنا است که انسانی که هماره دنبال اذیت و آزار دیگران به گفتار و رفتار است، پیش از آن که به دیگری ضرر و زیانی برساند، به خودش زیان رسانده است.

یکی از مهم ترین آموزه های وحیانی قرآن در ساحت اخلاق اجتماعی، حرمت «عیب جویی» از دیگران است که از نظر قرآن، عامل اصلی عیب جویی دیگران نسبت به خودش است؛ یعنی وقتی کسی تیر عیب جویی را به سوی دیگری پرتاب می کند، هم چون بومرنگ قبل از اصابت به دیگری، به سمت خود شخص باز می گردد. از همین روست که خدا در قرآن، عیب جویی نسبت به دیگران را همان عیب جویی نسبت به خود دانسته است و می فرماید: لاتلمزوا انفسکم، به خودتان عیب مگذارید.

عیب جویی با طعم نکته گیری و خرده گیری

شاید شما هم در برخی از مجالس دیده باشید که برخی بسیار به قول خودشان تند و تیز هستند و به سرعت از گفتار و رفتار دیگران نکته می گیرند که در بسیاری از موارد نوعی خرده گیری و عیب جویی نسبت به گفتار و رفتار دیگران است. این افراد شاید در این امر موفق باشند و دمی اطرافیان را بر سر سوق آورند و بخنداند و بگریانند، اما می بایست بدانند که با این شیوه رفتاری و معاشرتی پیش از آن که به دیگران زیان رسانده باشند، شخصیت خویش را زیر سوال برده و در نهایت دچار نوعی بیماری روانی می شوند که از آن به «عیب جویی» از دیگران یاد می شود. چنین افرادی هر چند که جمعی را شاد می کنند، ولی همین جمع که به نکته گیری و خرده گیری او نسبت به دیگران آگاه می شوند، سعی می کنند تا کم تر با او معاشرت داشته باشند و از او حریم می گیرند تا آماج سخنان و رفتارهای تند و تیز او نشوند؛ زیرا بر این باورند که اگر با دیگران چنین برخوردی دارد بی گمان نسبت به ما نیز چنین است و نمی توان از آماج تیرهای غیب او در امان ماند؛ زیرا این فرد می تواند شخصیت اجتماعی آنان را مورد تهدید قرار دهد و با نکته گیری و خرده گیری، احترام و دیگران را نسبت به او از میان بردارد.

بنابراین، بسیاری از مردم از افراد عیب جویی که به قول خودشان نکته گیر هستند، رنجش خاطر دارند و از آنان کنار می گیرند و دوست ندارند به آنان نزدیک شوند و دوستی و معاشرت داشته باشند. شاید از نظر آنان در یک مجلس خصوصی خنده و بزم شبانه دمی بتوان با سخنان نکته گیران به سر برد، ولی استمرار یا گسترش آن در فضایی دیگر می تواند بسیار آسیب ساز باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از بیماری های روانی – اخلاقی که آثار آن در ساحت اجتماعی بروز و ظهور می کند، عیب جویی و به تعبیر قرآنی «لمز» است که این افراد را به عنوان «لماز» می شناسند. خدا در قالب احکام شرعی، به این موضوع اخلاقی اجتماعی پرداخته و آن را جزو گناهان برشمرده و فرمان داده تا «لاتلمزوا انفسکم؛ عیب خودتان را مجویید.»(حجرات، آیه 11)

در حقیقت هر گونه خرده گیری و نکته گیری از گفتار و رفتار دیگران چیزی جز عیب جویی از خودش نیست؛ یعنی کسی که عیب دیگری را می جوید، عیب خودش را می گیرد و خود را رسوا می کند.

البته ممکن است در توجیه علمی این تعبیر قرآنی گفته شود که چون امت اسلام یک واحد حقیقی است و مومنان همانند یک «نفس» و «روح» در ابدان گوناگون هستند، وقتی کسی نسبت به دیگری عیب جویی می کند، در حقیقت عیب خود را بیان کرده است. از همین روست که علامه طباطبایی در ذیل همین آیه این گونه به تبیین و تحلیل واژه «انفسکم» پرداخته تا بیان کند که علت چنین تعبیری را می بایست در اتحاد حقیقی مومنان جست(المیزان، ج 18، ص 322)؛ اما به نظر می رسد که خدا در آیه به حقیقتی فراتر اشاره دارد که آن آسیبی است که از شخص عیب گیر نسبت به دیگران به خودش می رسد؛ زیرا کسی که عیب جویی می کند، همانند چاه کنی است که خودش قبل از دیگران بدان گرفتار آمده و در ته چاه عیب جویی خویش نشسته است.

پس نیشی که عیب جویی می زند، همانند زنبور عسلی است که جانش را بدان از دست می دهد؛ زیرا شما نیز دیده باشید که با نیش زنبور عسل، آن بخش از وجودش جدا می شود و موجب مرگ زنبور عسل می شود. انسان مومن می بایست زنبور عسلی باشد که نیش نمی زند تا جانش برود. پس کسی که نسبت به دیگران «لمز» و عیب جویی دارد، به خودش آسیب می زند و از همین روست که خدا می فرماید به خودتان عیب مزنید؛ زیرا عیبی که می زنید به خودتان است.

از نظر قرآن، عیب جویی ممکن است همراه با رفتارها و کردارهایی باشد، مثلا ادا در آوردن و شکلک در آوردن از این موارد است. در اصطلاح قرآنی از این نوع رفتار که به قصد عیب جویی و تمسخر و استهزاء دیگران انجام می شود به «غمزه» یاد می شود و «تغامز» ادا و اطوار در آوردن به قصد تمسخر و استهزاء است.(مطففین، آیات 77 تا 80)

آثار روانی و اجتماعی عیب جویی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اصولا اموری چون استهزاء، تمسخر، غیبت، تهمت، بهتان، افتراء، لمازی، همازی و مانند آنها به ساحت روان شناسی اجتماعی تعلق دارد و آثار آن در دو ساحت فوق به سرعت خودنمایی می کند و تاثیرات زیانبار مخرب روانی و اجتماعی به جا می گذارد.

از نظر قرآن، کسی که به استهزاء دین یا دین داران و مومنان می پردازد، گمان نکند رسته است و چون دو روزی سرخوش است، گرفتار همان چیزی نمی شود مومنان را بدان تمسخر و استهزا کرده است. هر کسی مومنان را به سبب دین و ایمان ایشان تمسخر و استهزا کند، گرفتار استهزای خدا می شود و خدا در همین دنیا کاری می کند که مضحکه این و آن شود. این عذابی دردناک است که دنیا و آخرت او را در بر می گیرد و از آن رهایی ندارد.(توبه، آیات 77 و 79)

اصولا کسی که اهل عیب جویی و مانند آنها است، از لحاظ روانی در امنیت نیست و چنان که گفته شد، خود اولین کسی است که از نظر روحی و روانی فرومی پاشد؛ زیرا خنده و گریه ای که با تمسخر و عیب جویی دیگران تحقق می یابد همانند داروهای روان گردان و مواد مخدر است که مدتی اندک شادی و غفلت را به دنبال می آورد؛ زیرا عقل را زایل می کند و آن را می پوشاند، همانند پرده ای که روی عقل افتاده باشد، اما این پرده کنار می رود و به سرعت به خود شخص آسیب می رساند و دردی دو چندان با سردردها و ناخوشی ها را به دنبال می آورد. از این رو، گفته شد که خودتان را عیب می گیرید؛ زیرا این عیب گیری از دیگران چیزی جز عیب گیری به خودش نیست.(حجرات، آیه 11)

خدا به صراحت بیان می کند کسی که از دیگران عیب جویی می کند بستری را فراهم می آورد تا دیگران از او عیب جویی کنند و این گونه نیست که دیگران او را رها سازند، به ویژه که دست بالای دست بسیار است.(همان) به سخن دیگر، هر کسی عیب جویی کند انگیزه ای را ایجاد می کند تا دیگران نسبت به او عیب جویی کنند و این گونه به ظاهر به دیگران ضربه می زند ولی خود ضربه می خورد؛ چرا که «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!»

از نظر اجتماعی نیز عیب جویی موجب می شود تا زمینه فسق اجتماعی فراهم آید و افراد با عیب جویی از یک دیگر نواقص و رفتارهای منکر و فحشاء آنان اشکار شود و این گونه قبح اعمال و رفتارهای نابهنجار ریخته شود که خود عاملی برای فسق اجتماعی می شود.(توبه، آیات 77 تا 80)

گسست اجتماعی نیز از پیامدهای زیانبار عیب جویی و دیگر رفتارهای نابهنجار از تجسس و مانند آنها است؛ زیرا عیب جویی و خرده گیری و به قول برخی نکته گیری موجب می شود تا در معاشرت های اجتماعی نوعی خلل ایجاد شود و افراد از یک جمع گریزان باشند که در آن عیب جویی می شود یا نسبت به رفتارها و گفتارهایش نکته گیری یا عیب جویی می شود. اصولا شخصی که در معرض خطر عیب جویان است، از اجتماع گریزان می شود، افزون بر این که دیگران نیز نسبت به این شخص به سبب برخی از عیوبی که با بیان دیگران آشکار شده، احساس خطر می کنند و از او اجتناب کرده و به خود اجازه نمی دهند تا با چنین اشخاصی معاشرت داشته باشد.(حجرات، آیات 10 تا 12)

البته از نظر قرآن، افزون بر این پیامدهای زیانبار روحی و روانی و اجتماعی، از سوی خدا نیز مورد خشم و غضب قرار گرفته و از مغفرت خدا(توبه، آیات 77 تا 80) و هدایت الهی (همان) محروم می شود و امکان رستگاری را از دست می دهد.

این بدان معناست که مومنان و مسلمانانی که گرفتار این بلیه روانی و اجتماعی می شوند، می بایست بدانند که احتمال خروج از مسیر هدایت الهی و اسلام و گرفتاری به ارتداد نیز وجود دارد که این بلیه بس بزرگ برای هر کسی است؛ زیرا این گونه هرگز رنگ رستگاری را به خود نخواهد دید. خدا به صراحت در قرآن با تعبیر «ویل کل همزه لمزه»(همزه،آیه 1) به این دو گروه اجتماعی که رذیلت نیش زبان را در قالب «هماز» و رذیلت خرده گیری را در قالب «لماز» برای خود ساخته و پرداخته اند، هشدار می دهد که دوزخ در پایین ترین درکات آن یعنی «ویل» برای آنان خواهد بود.

گفتنی است که «همزه» به هر چیزی تند و تیز گفته می شود که نیش زبان از مصادیق بارز آن است و لمزه نیز به چیزی اطلاق می شود که خرده گیری می کند و به قول خود نکته گیری دارد که تیزی و تندی آن کم تر از همزه نیست.

از نظر قرآن، کسی که «هماز» است یعنی بس نیش زبان دارد، کسی نیست که انسان از او در چیزی اطاعت کند؛ پس اگر مسئولیتی داشته باشد، چنین شخصی حتی در این امر نیز قابل اطاعت نیست؛ زیرا چنین شخصی دشمن آشکار خدا و پیامبر(ص) و اسلام است و کسی که این گونه دشمنی را فضلیت خویش دانسته است، جایی در میان مومنان نداشته و نمی توان از او اطاعت کرد؛ از همین روست که خدا می فرماید: لاتطع کل … هماز.(قلم، آیات 10 و 11)

از نظر قرآن، اگر کسی توبه نکند می بایست بداند که خشم الهی او را در چاه ویل دوزخ می اندازد که از بدترین جاهای دوزخ است.(همزه، آیه 1) این افراد به عنوان ظالم به دیگران نیز شناخته می شود چنان که ظالم به نفس خویش نیز است.(حجرات، آیه 11)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خداوند از کسانی که عیب جویی می کنند، چون دنبال بی ارزش سازی و خواری و ذلت دیگران هستند، خدا در قیامت دماغ آنان را به خاک می مالد. بینی آنان را به شکل خرطوم در می آورد تا دیگران بر آن لگد بزنند و این گونه خواری و ذلتی که به دیگران را تحمیل کرده اند، در قیامت به شکل ابدی بچشند؛ زیرا اگر اینان در دنیا عمر ابدی داشتند با همین روش مردمان را خوار و ذلیل می کردند و با تمسخر و عیب جویی از دیگران مردمان را به تمسخر می گرفتند و ذلتی را برای آنان رقم می زدند؛ بنابراین می بایست این گونه در قیامت با دماغی چون خرطوم خوار و ذلیل شوند.(قلم، آیات 11 و 16)

یکی از عذاب های بزرگی که برخی از مردمان بدان مبتلا می شوند،تبدیل آنان به دوزخ است؛ یعنی خود شخص دوزخ می شود و چون این در درون شخص است، هرگز از ان رهایی نخواهد یافت. از نظر قرآن، آتش دوزخ در درون آنان خواهد بود و به سوی دیگران بالا می رود و ستون های از آتش در دل آنان خواهد بود نه در بیرون آنان.(همزه، آیات 1 تا 9)

از نظر قرآن، عیب جویان در زندانی گرفتار می شود که از آن بیرون نتوانند بروند؛ زیرا «موصده» از ریشه وصید به اتاقی گفته می شود که برای نگه داری اموال در کوه ایجاد می کنند. از همین رو، وقتی گفته می شود: أصدته؛ یعنی در آن را محکم بسته تا راه گریزی نباشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 872، ذیل واژه وصد) بنابراین، موصده به معنای مکان بسته و غیر قابل خروج است که خدا برای این افراد در دوزخ فراهم آورده است. افزون بر آن که «علی» به معنای نوعی احاطه و سلطه است که این خود بر شدت مشکلات این محبوسان در جایی تنگ می افزاید.

به هر حال، از نظر قرآن، خرده گیری، عیب جویی، نیش زبان، تمسخر و استهزاء دیگران به گفتار و رفتار از بزرگ ترین رذایل اخلاقی است که به عنوان گناه کبیره دانسته شده و افرادی که بدان گرفتار می آیند در بدترین جایگاه دوزخ در حبس و زندان خواهند بود و خود به یک معنا در دوزخی قرار دارند که خودشان ایجاد و ساخته اند.َ

بسترهای عیب جویی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عواملی بسترساز عیب جویی و خرده گیری است. از نظر قرآن کسانی که خود به بیماری خاصی مبتلا باشند برای آن که عیب خود را بپوشانند، با عیب جویی و خرده گیری نسبت به دیگران تلاش می کنند تا عیب خویش را بپوشانند.

به عنوان نمونه کسی که بخیل است، برای آن که کسی او را به این رذیلت اخلاقی اجتماعی متهم نکند، نسبت به اهل انفاق خرده گیری می کند.(توبه، آیات 76 تا 79)

البته تفاوت های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امتیازاتی که برخی در اجتماع دارند موجب می شود تا شخص نسبت به دیگران نوعی عیب جویی و خرده گیری مبتنی بر تفاوت های اجتماعی و اقتصادی و مانند آنها داشته باشد. از همین روست که ثروتمندان که دارای ثروت هستند گمان می کنند که مردمی از جنس دیگر هستند و به اصطلاح از دماغ فیل افتاده اند. اینان بیش ترین کسانی هستند که نسبت به گفتار و رفتار دیگران نیش زبان می زنند و عیب جویی می کنند.(همزه، آیات 1 و 2)

از نظر قرآن، کافران که رسالت پیامبران و آخرت و حسابرسی آن را تکذیب می کنند گرایش بسیاری به نیش زبان و عیب جویی دارند(قلم، آیات 8 و 11) پس اگر منافقان عیب جویی می کنند به یک معنا آنان در دایره کفر قرار دارند.(توبه، آیات 77 تا 80؛ مطففین، آیات 29 تا 34)

بی گمان کسانی که حرمت ها و حدود شرعی و اصول اخلاق فطری را نادیده می گیرند و اهل گناه هستند، گرفتار عیب جویی در گفتار و رفتار و شکلک در آوردن و با ایماء و اشاره هستند.(همان؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 614، ذیل واژه غمزه)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا