اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

رفتار اسلامی از نظر امام حسین(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

برای هر چیزی نشانه هایی است. نشانه مسلمانی باید در رفتار و کردار مسلمان خودنمایی کند. در آیات و روایات رفتار اسلامی در قالب محاسن و مکارم اخلاقی بیان شده است. امام حسین(ع) نیز به عنوان یکی از پیشوایان اسلام به این نشانه ها توجه داده است. آن چه در پی می آید برخی از آثار و نشانه های مسلمانی است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خشنودی خدا و اهل بیت(ع)

هر مسلمانی می کوشد تا با افکار و رفتارش رضایت و خشنودی خداوند را به دست آورد؛ زیرا می داند که خشنودی و رضایت الهی به معنای دست یابی به همه کمالات و سعادت های دنیا و آخرت است.(آل عمران، آیات 162 و 174؛ مائده، آیه 16؛ حدید، آیه 20؛ مجادله، آیه 22؛ بینه ، آیه 8)

البته راه هایی برای فهمیدن رضایت خداوند وجود دارد که یکی از آن ها انجام همه فرمان هایی الهی و اتباع و پیروی از آن است که در آیات و روایات بیان شده است؛ اما بهترین راه فهمیدن و روشن ترین نشانه، رضایت پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است که خشنودی و رضایت آنان نشانه ای از رضایت الهی است. خداوند در آیات 31 سوره آل عمران و 90 سوره طه می فرماید که اتباع و پیروی از پیامبر(ص) به معنا و مفهوم محبوبیت بنده در نزد خداوند است؛ پس رضایت خداوند و محبت او را باید در رضایت پیامبر(ص) از راه اتباع و پیروی و اطاعت او به دست آورد. از آن جایی که بر اساس آیه 61 سوره آل عمران امیرمومنان امام علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است، رضایت آن حضرت(ع) نیز همان رضایت پیامبر(ص) است. هم چنین پیامبر(ص) رضایت حضرت فاطمه(س) را نشانه ای از رضایت خود و خدا معرفی می کند. در آیات و روایات دیگری نیز مساله اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و رضایت آنان به اشکال گوناگون مطرح و به عنوان نشانه ای از رضایت خدا و پیامبر(ص) معرفی شده است.(نساء، آیه 59؛ مائده آیات 3 و 55 و 56؛ احزاب، آیه 21 و 33 و آیات بسیار دیگر)

امام حسین(ع) با توجه به این مساله می فرماید: رضی الله رضانا أهل البیت؛ رضایت و خشنودی خداوند در رضایت ما اهل بیت رسول الله (ص) خواهد بود.(نهج الشهاده، ص 229)

از آن جایی که پیامبر(ص) خود و علی(ع) را به عنوان پدران امت و شناسنامه هویتی مسلمانان معرفی می کند و می فرماید: انا و علي ابوا هذه الامة؛ من و علی پدران این امت هستیم.( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص 86 ؛ علل الشرائع، صدوق، ج‏1، ص 128)

امام حسین(ع) می فرماید: مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ؛هر کس حق والدینش: محمد(ص) و علی (ع) را که با فضیلت ترین انسانها هستند، بشناسد و اطاعت شایسته کند، در قیامت به او گفته می شود هر کجای بهشت را می خواهی انتخاب کن.( تفسیرالامام العسکرى علیه السلام، ص 330؛ بحارالانوار، ج 23، ص 260، ح 8؛ نهج الشهاده، ص 293)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر یم فرماید : مَنْ والانا فَلِجَدّى صلى الله علیه وآله وسلم والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى؛ فرمود: هر که ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم مى باشد. و هرکس با ما دشمن و کینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خواهد بود. (ینابیع المودّة، ج 2، ص 37، ح 58)

البته آثار رضایت مندی خدا و اهل بیت(ع) تنها در آخرت دیده نمی شود، بلکه در همین دنیا نیز خودش را ظهور و بروز می دهد؛ چنان که امام حسین(ع) دراین باره فرموده است: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ ؛ کسی که رضایت خدا را می طلبد، گرچه مردم از او رنجیده شوند، خداوند او را کفایت خواهد کرد، و هر کس رضایت مردم را بخواهد، گرچه به غضب خدا باشد، خدا هم او را به مردم رها می کند.( أمالى شیخ صدوق، ص 167؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 209، ح 13902؛ نهج الشهاده، ص 260)

آن حضرت هم چنین توضیح می دهد که آثار این رضایت الهی و قبولی رفتار و اطاعت را می توان در تعاملات شخص با دیگران و مانند آن ها یافت. ایشان می فرماید: من دلائل علامات القبول: الجلوس الی اهل العقول، و من علامات اسباب الجهل المماراة لغیر اهل الکفر، و من دلائل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر؛ از دلائل نشانه های قبول، همنشینی با خردمندان است، و از نشانه های موجبات نادانی، مجادله با مسلمانان، و از نشانه های دانا این است که سخن خود را نقّادی می کند و به حقایق فنون نظر داناست.(تحف العقول، ص 252)

پس همان طوری که آن حضرت(ع) بیان داشته برای هر چیزی نشانه ای است که نشانه قبولی اطاعت و رضایت مندی خداوند از شخص رفت و آمد با اهل عقول و خردمندان است؛ زیرا شخص به کمالی دست یافته که علاقه و گرایش خود را به مسایل و مطالب و اعمال و رفتار عقلی و برخاسته از عقل و خرد نشان می دهد ؛ چرا که عقل در کاربردهای اسلامی شامل هر دو جنبه عقل نظری و عقل عملی است و حتی می توان گفت که عقل در کاربردها بیش تر ناظر به عقل عمل است؛ از این رو امام صادق(ع) عقل را این گونه تعریف می کند: العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان؛ آن چه خداوند بدان پرستش و بهشت به آن کسب می شود.( اصول كافی، ج 1، ص 11)

امام حسین(ع) اکمال عقل را منوط به اتباع و پیروی از حق دانسته و می فرماید: لا یکمل العقل إلاّ باتّباع الحقّ ؛ عقل انسان تکمیل نمی گردد، مگر با متابعت حقّ.(الشهاده، ص 356)

و شکی نیست که حق جز در اطاعت و اتباع پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیست که اکمال دین و اتمام نعمت به آنان و وصایت و جانشینی آنان بوده است.(مائده، آیات 3 و 55 و 67؛ نساء، آیه 59 و آیات دیگر) پس هر کسی از آنان پیروی و اطاعت کرده و آنان را پذیرفت در مسیر حق قرار گرفته و عقل او کمال می رسد.

به هر حال، اگر کسی بخواهد رضایت الهی را نسبت به خود بداند و بشناسد بنگرد تا چه اندازه در اطاعت و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و کسب رضایت و خشنودی آنان بوده است؛ زیرا چنان که امام حسین(ع) می فرماید خشنودی و رضایت آنان بسیار مهم و اساسی است. ایشان هم چنین در جایی با اشاره به رضایت و عدم رضایت مادرش حضرت فاطمه(س) می فرماید: و الله لا اعطی الدنیه من نفسی ابدا و لتلقین فاطمه اباها شاکیه ما لقیت ذریتها امته و لا یدخل الجنه احد اذاها فی ذریتها؛ به خدا قسم من هرگز زیر بار پستی و ذلت نخواهم رفت و در روز قیامت، فاطمه زهرا پدرش را ملاقات خواهد کرد، در حالی که از آزاری که فرزندانش از امّت پیامبر(ص) دیده اند به پدر خویش شکایت خواهد برد و کسی که ذریه فاطمه را آزار دهد داخل بهشت نخواهد شد.(لهوف سید بن طاوس، ص23)

اصولا بر اساس آیه 23 سوره شوری که می فرماید: قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى؛ بگو: «به ازاى آن رسالت پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان»، باید گفت مسلمانی کسب رضایت و خشنودی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به هر شکلی است، نه آن که آنان را ناراضی و ناخشنود سازیم و بدتر آن که آنان را بیازاریم یا به قتل برسانیم چنان که امت این گونه مزد رسالت را با اهانت و قتل و اسارت و مانند آن ها پرداخت کردند.

بسیاری از مردم در محیط اجتماعی جو زده شده و رفتاری مبتنی بر هیجانات افراطی انجام می دهند. این گونه است که رضایت مردم را بر رضایت خدا و اهل بیت(ع) مقدم می دارند و به قول معروف آخرت خود را به دنیای دیگران می فروشند. امام حسین(ع)به چنین افرادی هشدار داده و می فرماید: لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق؛ رستگـار نمی ی مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر به آثار بد و ناکامی های کسانی اشاره می کند که می کوشند رضایت خود و دیگران را در قالب معصیت خداوند به دست آورند. ایشان می فرماید: مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛ آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)

اصلاح امور فاسد امت

از دیگر نشانه های مسلمانی، اصلاح طلبی در امور امت است به طوری که هر گونه فساد و تباهی اصلاح شده و ظلم و بی عدالتی که ضد اصلاحات است از میان برود.

خداوند در آیات نخست سوره بقره وقتی از آیین مسلمانی سخن به میان می آورد به مساله اصلاح امور فساد نیز اشاره می کند و آن را امری برخاسته از عقلانیت نوری و فطری الهی دانسته و فسادگرایی را نشانه ای از سفاهت و بی خردی می داند. از آن جایی که مسلمان، اهل خرد و تعقل است، به طور طبیعی از هر گونه فساد و افساد پرهیز کرده و به دنبال اصلاح امور فاسد است.

البته در جامعه و جهان به سبب اصل حرکت و تغییر احتمال فساد و تباهی امور می رود، پس انسان مسلمان به عنوان انسان عاقل و خردمند می بایست هماره در اصلاح امور بکوشد و اجازه ندهد ظلم و تباهی جامعه را به فسا کشاند. از همین روست که در امور اجتماعی و سیاسی مساله امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از مهم ترین فرائض الهی مطرح شده است و خداوند نوعی ولایت به مسلمانان در اجرای این حکم و فریضه بخشیده است.(آل عمران، ایه 104؛ توبه، آیه 71)

امام حسین(ع) خود به عنوان نشانه مسلمانی به این امر قیام کرده و حتی جان خویش و اهل بیت (ع) را بر سر این راه گذاشته و شهادت و اسارت را پذیرفته است. آن حضرت (ع) بارها به این نکته توجه داده و در دعا و نیایش خویش با خداوند نیز می فرماید: اللهم إنّک تعلم ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک؛ بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم و بلادت را اصلاح نماییم تا ستمدیدگان از بندگانت امنیت یابند و به واجبات و سنتها و دستورهای دینت عمل شود. (تحف العقول، ص 243)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَلَا بَطِراً وَلَا مُفْسِداً وَلَا ظَالِماً، وَإِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي صلى الله عليه وآله، أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَأَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام؛ من برای ظلم و فساد و تباهی و بدی خارج نشده و علیه حکومت قیام نکرده ام بلکه برای اصلاح در امت جدم (ص) خارج شده و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب (ع) رفتار کنم. ( مقتل الحسین مقرم،ص156؛ بحار الأنوار، ج، 44 ، ص 330؛ حياة الامام الحسين، ج 2، ص 246 و 288)

مسلمان هماره باید در اندیشه اصلاح باشد؛ حال این اصلاح ارتباط با اصلاح ذات البین داشته باشد به طوری که اختلاف دو مسلمان یا همسران را حل و فصل کرده و صلح و آشتی میان آنان برقرار کند، یا در اصلاح امور جامعه بکوشد یا حتی در اصلاح اختلاف میان خود و دیگران تلاش کند و دراین امر پیشگام باشد. امام حسین(ع) ضمن اشاره به این نکته اخیر آن را عاملی مهم در زندگی اخروی و سعادت وی دانسته و می فرماید: أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة؛ هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع ی و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود. (محجه البیضاء، فیض کاشانی، ج 4،ص 228)

اصولا اصلاح گری در هر حوزه ای نیازمند نقد و انتقاد یعنی جدا کردن سره از ناسره ، حق از باطل و خوب از بد است. بنابراین، به طور طبیعی اصلاح گری نیازمند قول و رفتاری به ظاهر تلخ است؛ چون همانند داروی تلخ عمل می کند که بیماری های سخت درمان را درمان کرده و بیمار را از بیماری می رهاند. البته گاهی این عمل نیازمند عمل جراحی سختی است تا غده بیماری اخلاقی و رفتار نابهنجار برداشته شود. پس انسان مسلمان نمی بایست از نقد و انتقاد تند و تیز دیگران شاکی باشد و گلایه کند. امام حسین علیه السلام این گونه رفتار اصلاحی برادر دینی را این گونه تفسیر می کند: من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک؛ کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.(بحار الانوار،ج75،ص128)

البته مسلمان نخست به نقد خود می پردازد و سپس به نقد دیگران اقدام می کند؛ زیرا رطب خورده منع رطب نتوان کرد؛ از این روست که امام حسین(ع) می فرماید: من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر؛ از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .(بحارالانوار،ج78،ص119)

انجام حوائج مردم و کمک به آنان

خداوند در آیات بسیاری اهتمام به امور دیگران را در دستور کار مسلمانی قرار داده و آن را از اصول مسلمانی برشمرده است. از همین روست که پس از ذکر ایمان به اموری بر انجام انفاق در کنار نماز تاکید می کند.(بقره، آیات 2 تا 5)

خداوند در آیه 2 سوره مائده یکی از نشانه های مسلمانی را تعاون و همکاری در کارهای خیر و نیک به دیگران دانسته است و می فرماید: وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ؛ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد، و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد.

امام حسین(ع) نیز یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی را این می داند که خداوند به دست شما نیازهای دیگران را برآورده سازد؛ چرا که دنیا دارالاسباب است و خداوند امور دنیا را به گونه ای سامان داده که هر چیزی از راه اسباب آن تحقق یابد. این که خداوند شخصی را اسباب و مجرای فیض خود قرار دهد می بایست بسیار خوشحال باشد که این گونه مورد عنایت الهی قرار گرفته است؛ زیرا با این وسیله هم خیری به شما می رسد و هم خیری به دیگران از دست می رسد. آن حضرت (ع) می فرماید: واعلموا أنّ حوائج النّاس إلیکم من نعم الله علیکم، فلا تمیلوا النّعم فتحوّل نقما ؛ بدانید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است، پس مواظب باشید که نعمت ها حیف و میل نگردد و بیهوده تلف نشود که مبدّل به نقمت و بی چارگی خواهد شد.(نهج الشهاده، ص 38)

آن در جایی دیگر می فرماید: مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛ هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.( مستدرک الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4)

پس انسان می بایست هماره در کار خیر شتاب کند و بر دیگری به حکم الهی مسارعت و مسابقت کند تا هم کار خیر سریع انجام گیرد و شیطانی شیطنت نکند و هم با سبقت و پیشی گیری از دیگران اجازه ندهد تا فضل این کمک و مساعدت از دستش برود و دیگران از آن بهره مند شوند.(بقر، ایه 141 ؛ مائده، آیه 48؛ حدید، آیه 21) سخاوت مندی و کمک به دیگران از اصول مسلمانی و نشانه های آن است و مسلمان باید بهترین در امور خیر و پیشتاز در آن باشد. از این روست که آن حضرت (ع) می فرماید: إنّ أجْوَدَ النّاس من أعطی مَن لایرجوهُ، وإنّ أعفی النّاس من عفی عن قدرةٍ، وَإنّ اَوصل النّاس من وصل من قطعه ؛ همانا، سخاوتمندترین مردم کسی است که کمک نماید به کسی که امیدی به وی نداشته، و بخشنده ترین افراد کسی خواهد بود که از روی توان و قدرت گذشت نماید، و بهترین کسی که صله انجام دهد، آن فردی است که با کسانی رفت و آمد می کند که با او قطع رابطه کرده اند.(الشهاده، ص 39)

باید مسلمان به گونه ای عمل کند که هر کسی برای برآورد حاجت هایش به او مراجعه کند و او را به عنوان کمک کار بشناسد. از این روست که آن حضرت(ع) نهی می کند که نزد غیر مسلمان بروند؛ زیرا به طور طبیعی مسلمان می بایست در کار خیر سریع و سابق باشد. آن حضرت در سخنی می فرماید: لاترفع حاجتک إلاّ إلی أحد ثلاثة: إلی ذی دین، او مروّة، او حسبٍ ؛ نیاز و حاجت خود را به کسی اظهار مکن، مگر به یکی از سه نفر: یا دیندار، یا جوانمرد، یا با شرافت. (تحف العقول، ص 178)

پرهیز از موارد پشیمانی

از دیگر نشانه های مسلمانی این است که هماره هوشیار و با احتیاط عمل می کند و در مواضع تهمت و جایی که احتمال خطا و اشتباه است وارد نمی شود چه رسد که در مواردی وارد شود که احتمال گناه می رود یا موضع گناه است. پرهیز از موارد شبهه ناک از نشانه های مسلمانی است.

پس مسلمان کاری نمی کند تا عذر بخواهد؛ البته اگر اشتباه و خطا کرد عذر خواهی خواهد کرد ولی به گونه ای عمل می کند که نیاز به عذر خواهی نباشد؛ زیرا با احتیاط عمل می کند و هماره هوشیار است که در جایی گام بر ندارد که مجبور به عذر خواهی شود. امام حسین(ع) در این باره هشدار داده و می فرماید: ایاک و ما تعتذر منه ، فإن المؤمن لا یسیء و لا یعتذر، و المنافق کل یوم یسیء و یعتذر؛ حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.( بحار الانوار، ج 78، ص120 )

پس مسلمان هرگز در مسیر غش و غل و دغل گام بر نمی دارد و اهل این گونه رفتارها نیست. چنان که امام حسین(ع) در جایی دیگر می فرماید: إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ؛ بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.(فرهنگ سخنان امام حسین، ص 476؛ بحارالأنوار: ج 65، ص 156، ح 11)

بر همین اساس مسلمان هماره مواظب سخن خویش است و هر سخنی را بر زبان نمی راند. در روایت است: قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ علیه السلام: مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ؛ از حضرت سؤال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟ در پاسخ فرمود: مهار و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن. سؤال شد: نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.( مستدرک الوسائل، ج 9، ص 24، ح 10099)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از نشانه های مسلمانی از زبان آن حضرت(ع) است. با مراعات همین اصولی که در این جا بیان شده می توان فلسفه و سبک زندگی اسلامی را از نظر امام حسین(ع) به دست آورد؛ زیرا بسیاری از رفتارهای ما در جامعه مرتبط با این اصول پیش گفته است که اگر اصلاح شود سایر اعمال ما نیز اصلاح خواهد شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا