اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

پناهجویی به خدا از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان در طول زندگی با مشکلات و اموری مواجه می شود که هراسان و لرزان و ترسان به خدا پناه می برد و در پناه او آرام می گیرد و به اطمینان و آرامش می رسد. بر اساس آموزه های وحیانی قرآن برای هر مخلوقی نسبت به انسان ممکن است شرّ یا شروری باشد که پناه جویی از آن به خدای رب العالمین واجب و لازم است. شاید میوه موز خیر باشد، اما خوردن پوست موز برای جسم انسان «شر» را به همراه دارد؛ از همین رو، میوه آن «طیب»، ولی پوست آن «خبیث» برای نفس است. همین امر در بسیاری از مخلوقات نسبت به انسان است؛ زیرا ممکن است، جنبه ای از آن برای انسان «خیر» و «طیب» باشد، اما جنبه ای دیگر از آن، «شر» و «خبیث» باشد تا جایی که اجتناب از آن ضروری و لازم باشد.

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ما انسان ها نسبت به شرور مخلوقات احاطه کامل علمی نداریم یا حتی اگر داشته باشیم، احاطه کامل قدرتی نداریم تا از همه آنان بگریزیم یا رها شویم؛ بنابراین، پناهجویی یا همان «معاذ» و «استعاذه» به پروردگار جهانیان که مسئولیت ربوبیت و پروردگاری ما را به عهده دارد، امری واجب و لازم است، چنان که خدا در سوره فلق این گونه به پیامبرش(ص) فرمان می دهد تا به شاگردان مکتب اسلام بفرماید:«قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق؛ بگو: پناه می جویم به پروردگار فلق صبحگاهی از شر هر چیزی که خلق کرد و آفرید.»

در آموزه های وحیانی قرآن و سنت و سیره معصومان(ع) مجموعه ای مهم ترین مواردی که لازم تا از آنها به پروردگار پناه جوییم بیان شده که نویسنده دراین مطلب برخی از آنها اشاره کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خوف و خشیت از خود، خدا و خلق

انسان در محیطی زندگی می کند که خوب و بد، حق و باطل، خیر و شر و زشت و زیبا با هم آمیخته است؛ به برخی گرایش و ازبرخی گریزش دارد. محبت و کراهت نسبت به امور گوناگون بر اساس شناخت عقل فطری و گرایش نیز بر اساس داشته های فطری است. بنابراین، نمی توان بر اساس فطرت و شناخت و گرایش هایش، مدیریت محبت و کراهت را به دست گرفت؛ زیرا وقتی انسان حق، خوب، خیر، زیبا و مانند آنها را شناخت بدان گرایش فطری دارد، چنان که نسبت به باطل، بد، شر و زشت گریزش فطری دارد.

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر انسان فطرت خویش را تغییر دهد و دفن و دسیسه کند یا مختوم و مطبوع نماید، دیگر چنین رفتار مبتنی بر حق و عدالت انجام نمی شود و کنش ها و واکنش نوعی دیگر به خود می گیرد تا جایی که شخص یا ناتوان از شناخت حق ومصادیق آن می شود و گرایش ها و گریزش های شخص بی شناخت دچار تردید در مقام عمل است، یا اگر شناختی داشته باشد یا همراه با شک و ریب است که خود بر حیرت می افزاید. البته در برخی از موارد اصولا شخص گرفتار وارونگی می شود، باطل و مصادیق آن را، حق می یابد و به عنوان امر ارزشی بدان گرایش داشته و از حق و مصادیق آن به عنوان باطل گریزش دارد؛ زیرا چنین افرادی گرفتار سفاهت و سبک مغزی می شوند و در سطح چارپایان سقوط می کنند و توانایی شناختی و گرایشی صحیح خویش را ازدست می دهند.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15؛ اعراف، آیه 179)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عقلی فطری توانایی ادراک کلیات را دارد و قلب سالم گرایش ها را به شکل صحیح ساماندهی می کند، اما به تغییر در سلامت نفس و خروج آن از حالت اعتدال و استوا، چنین توانایی از دست می رود.

به هرحال، از نظر قرآن، نفس انسانی در حالت استوا و اعتدال، توانایی شناختی و گرایشی صحیح دارد که به او کمک می کند تا در مسیر حق و مصادیق آن قرار گیرد و از مسیر باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد. اگر این حرکت کمالی نفس با آموزه های وحیانی تکمیل شود، نفس در انسانی در عقلانیت به رشد تمام و کامل می رسد؛ زیرا هدایت عقل فطری او را به هدایت نقل وحیانی می رساند؛ زیرا هر دو هدایت به عنوان حجت باطنی و ظاهری مکمل یک دیگر هستند.(روم، آیه 30) چنین شخصی به خدا به عنوان حق مطلق گرایش داشته و نور ایمان و محبت به خدا در دلش قرار می گیرد و نسبت به کفر و فسوق و عصیان، کراهت می ورزد. این همان رشد کامل عقلانیت فطری است که به شخص چنین توانایی شناختی و گرایشی را بخشیده است.(حجرات، آیه 7)

از نظر قرآن، کسی که به چنین شناختی نسبت به خدا می رسد و نور ایمان دردلش روشن می شود، دارای یک خشیت عالمانه و خوف علمی است که به دور از هر گونه وهم و توهم و خیال و تخیل است. در حقیقت ترس عالمانه و خشیت به او کمک می کند تا از هر چیزی که باطل و مصداق آن است اجتناب کند و از عصیان و فسق و کفر دوری ورزد و آن را مکروه و زشت بداند.(همان؛ انسان، آیات 8 تا 15)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شناخت انسان نسبت به هستی و خالق و مخلوقات موجب می شود تا کنش ها و واکنش ها بر اساس حق و حقیقت سامان یابد. پس شخص در برابر عظمت و جلال الهی خشیت دارد و از نماد جلال یعنی دوزخ و عذاب های آن گریزان است؛ در برابر نسبت به اکرام و جمال الهی گرایش دارد و به نماد آن بهشت محبت و عشق می ورزد و دنبال آن می رود.

همین شناخت نسبت به خود نیز او را به دو چهره متضاد می رساند که جنبه «یلی الربی» و جنبه «یلی الخلقی» اوست؛ زیرا نفس انسانی هر چند که همان روح الهی دمیده شده در کالبد انسانی است، ولی وقتی تنزل یافت و در کالبد خلقی در آمد دیگر آن حالت امری محض را ندارد. در حقیقت تنزل روح از مقام امری(اسراء، آیه 85)، به مقام خلقی و تبدیل شدن آن به نفس موجب می شود دارای دو جنبه متضاد باشد که ما از آن به عقل فطری و هواهای نفسانی چون شهوت و غضب تعبیر می کنیم. این گونه است که انسان در میان خوف و رجا و بشارت و انذار قرار می گیرد. پس نسبت به خویشتن در حالت خشیتی است که به سبب «وجه اکرامی الهی» و«وجه جلالی الهی» است.(الرحمن، آیات 27 و 78)

از نظر قرآن، همین حالت جلال و جمالی در همه مخلوقات ظهور و بروز دارد؛ بنابراین می بایست انسان نسبت به هر چیزی خشیت عالمانه داشته باشد؛ زیرا هر چیزی وجه جلالی دارد که می بایست از آن اجتناب و احتراز کرد. البته از نظر قرآن، حتی اگر در جزئیات انسان نداند که جنبه جلالی چیزی چیست؟ باز هم بر اساس خشیت باید از آن اجتناب کند؛ زیرا شکی در وجه جلالی چیزها ندارد، هر چند که جهت و جنبه و وجه آن را نشناسد و نداند.

به سخن دیگر، حتی اگر در مقام عدم احاطه علمی نسبت به جنبه جلالی چیزی باشد، می بایست به حکم کلی خشیت ورزد و خوف علمی داشته باشد و آن را توهم و تخیل نشمارد. از همین روست که خدا فرمان می دهد که از «شر ما خلق»(فلق، آیات 2) باید پناه جست؛ زیرا هر مخلوقی جنبه جلالی دارد که برای انسان جنبه شر پیدا می کند. به عنوان نمونه نیش پشه و عقرب و مار برای آن مخلوق خیر است، ولی جنبه جلالی آن ها برای انسان شر است و باید از آن اجتناب کرد.

البته از آن جایی که ما شناخت دقیق علمی و احاطه کامل علمی نسبت به «شرور مخلوقات» نداریم به شکل کلی می بایست به خدا پناه بریم و استعاذه بجوییم تا خدا خودش ما را از شرور مخلوقات حفظ کرده و نگه دارد.

از نظر قرآن، انسان عاقل و مومن و رشید کسی است که حتی از اسماء جلالی به اسماء اکرامی و جمالی خدا پناه می برد و به خدا اینگونه عرضه می دارد: «اعوذ بک منک؛ خدایا از خودت به خود پناه می جویم.» پس اگر لازم است تا انسان از خدا به خودش پناه برد، می بایست از خودش نیز به خدا پناه برد؛ زیرا هواهای نفسانی علیه فطرت می تواند عمل کند و شرور داشته باشد؛ پناه جویی از این شرور به خدا لازم است. از این رو، می بایست گفت که از خدا و خود و خلق می بایست به خدا پناه برد تا در پناه او از شرور در امان ماند.

پناه جویی از بلایای الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سنت ابتلاء از قوانین ثابت حاکم بر جان و جامعه بشری است و انسان ها تا در دنیا زندگی می کنند گرفتار انواع فتنه ها و بلایا و ابتلائات هستند که به اهداف گوناگون بر اساس مشیت حکیمانه الهی ساری و جاری می شود.(انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیات 155 تا 157؛ عنکبوت، آیات 2 و 3)

از آن جایی که ابتلائات و بلایا برای مدعیان امری چون اسلام و ایمان بیش تر است(حجرات، آیه 14)، بر مومنان است تا هماره به خدا پناه برند تا توفیق الهی رفیق آنان شود و آنان را از گردنه ابتلائات و فتنه ها به سلامت عبور دهد و برهاند. بنابراین، همان خدایی که شکافنده تیرگی ظلمات شب با شمشیر فجر خورشید است، می تواند ما را از تیرگی و ظلمات شروری برهاند که آنها را نه می شناسیم و نه می توانیم از آنها به توان خویش دوری کنیم و یا برهیم. این نگره به حقیقت ضعیف و ناتوان و فقری خویش در برابر قوت و قدرت و غنای الهی است که انسان را می تواند نجات و یاری بخشد و به سلامت از گردنه ابتلائات و فتنه ها عبور دهد.(فلق، آیات 1 تا 5)

از نظر قرآن، رستن از همه بلایایی که با دمیدن ساحره ها در گره و بستن امور یا حسادت حسودان آشنای نا آشنا یا تاریکی های دربرگیرنده درون وبرون بر ما هجوم می آورد، تنها با استعاذه به خدا شدنی است.(همان)

مومن هر چند که سنت های الهی از جمله سنت ثابت ابتلاء وفتنه را می شناسد و می پذیرد، ولی از آن جایی که دعا موجب می شود تا انسان مورد عنایت خدا قرار گیرد(فرقان، آیه 77) باید از خدا خواست تا خدا او در غرض و هدف بلایا قرارندهد و به رنج نقمات گرفتار نسازد، بلکه به او در این عرصه و ساحت مهلتی بخشد و تنّفسی دهد و پشت سر هم مبتلا به انواع بلایا نسازد.

البته مومن با بهره گیری از تضرع و انابه و صدقات و بهره گیری از انواع اسباب و توسلات مورد رضایت الهی باید تلاش کند تا خدا به او ببخشد و یا از شمار بلایا و شدت آن بکاهد یا اگر گرفتار کرد توفیق را رفیق او سازد و او را از دام بلایا برهاند. البته در این امر اقرار و اعتراف به ضعف و ناتوانی خویش و قوت و قدرت الهی، اقرار به ناتوانی یا کم چاره گی، یا اکرام و تفضلات الهی و مانند آنها خود را بر سر مهر و رحم رحیمی آورد تا از این بلایا برهد.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام می بایست از غضب الهی به حلم او و از عقابش به عفو او پناه برد و راه نجات را در رحمت او و تضرع وانابه خویش در پیشگاه خدا جست و از خدا خواست تا اورا از هر آفتی عافیت دارد و از هر خواری به رفعت کشاند واز هر مهلکه ای برهاند و او را گرفتار انواع و اقسام بلایا و شرور و فتنه ها نسازد.

پس با حسن ظن به درگاه خدا رفت و از او خواست تا بر ضعف وناتوانی اش رحم آورد و از بلایا و مبتلاها رها سازد. توسل به او به عنوان مضطر و  مغیث می تواند موجب شود تا خدا کشف هم وغم کند و فرج را برساند و در امور زندگی اش گشایشی بخشد و از تنگناهای اقتصادی ومعیشتی و تاریکی ها و ظلمات معنوی و روانی برهاند و به آسایش و آرامش برساند. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، بر تضرع وانابه بسیار تاکید شده و اقرار به نواقص و عیوب خویش وکمالات سبوحی و قدوسی الهی به عنوان ابزار توسل برای رهایی از بلایا و دفع و رفع آن معرفی شده است.(روم، آیه 31؛ مائده، آیه 35؛ انعام، آیه 63؛ اعراف، آیات 55 و 56 و 205 و206)

توجه و عنایت به کرامت های الهی می تواند انسان را تشویق وترغیب نماید تا از انواع بلایا و مصیبت ها به ویژه بلای معصیت حفظ و صیانت کند ؛ زیرا خدایی که انسان را به رحمت خویش خلق کرده و در حالت تسویه قرار داده (هود، آیه 119؛ شمس، آیه 7) و ربوبیت او را به عهده گرفته تا به مقام ربانی برسد(آل عمران، آیه 79) و در طول عمر رزق بقا داده و می دهد و حتی در کلام وحیانی خویش به مسرفان وعده داده که اگر بازگردند خدا توبه آنان را می  پذیرد و دستگیر آنان می شود و اجازه نمی دهد تا قانط و نومید از درگاه او بروند و از او مایوس و نومید باشند(زمر، آیات 53 و54؛ یوسف، آیه 87)، چنین خدایی همان خدایی است که می تواند انسان را از هر گونه بلا و شری نجات بخشد، خواه این اموراز خدا یا خود یا خلق باشد؛ زیرا تنها پناهگاه از هر بلایی تنها خدا است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا