اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

ویژگی‌های حیات طیبه در قــرآن

یکی از اصطلاحات قرآنی حیات طیب است. حیات طیب یا زندگی پاک، زمانی تحقق خواهد یافت که همه چیز در جای مناسب و راستین آن قرار گرفته باشد و عدالت در همه چیز و همه جا تحقق یافته باشد. از آموزه‌های قرآنی می‌توان دریافت که امکان آن در زندگی دنیا وجود دارد و در دولت آخرالزمانی که دولت صالحان است، چنین زندگی به وجود خواهد آمد؛ هر چند که حیات طیب واقعی در آخرت برای اهل بهشت خواهد بود.
نویسنده در این مطلب با استناد به آیات قرآن ویژگی‌های زندگی پاک و حیات طیبه را تبیین کرده است.
***
طیبات، سازگارترین‌ها با فطرت انسانی 
طیب و طیبات بارها در قرآن به کار رفته است. ضد آن خبیث و خبیثات است که خداوند در آیاتی گاه آن دو را در مقابل هم قرار داده و به کار برده است. از نظر لغوی‌، طيّب، چيزى است كه با نفس انسانی سازگار است.(الميزان، ج 1، صص 416 – 417) گاه مقصود از طیب آن چیزی است که بر طبيعت اوليّه خود باشد، بدون اينكه با چيزى كه سبب فساد و تيرگى آن است مخلوط شود.(همان، ج 12، ص 236)
واژه طیب هم بر انسان و هم بر چیزهای دیگری اطلاق می‌شود. وقتی بر انسان اطلاق می‌شود، در همان حال نیز ناظر به طبیعت اولی بشر است که بر مدار فطرت است. از این رو راغب اصفهانی می‌نویسد: انسان طيّب آن است كه خالى از پليدى جهل، فسق و اعمال زشت و آراسته به علم، ايمان و اعمال نيك باشد؛(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 527، «طيب») چرا که فطرت آدمی به گونه‌ای است که گرایش به خوبی‌ها و زیبایی‌ها و کمالات دارد و از بدی‌ها، زشتی‌ها و نواقص‌گریزان است.
وقتی به چیزی طیب گفته می‌شود که آن چیز نسبت به طبیعت و فطرت آدمی سازگار باشد. پس خبیث نیز چیزی است که با طبیعت و فطرت آدمی سازگار نیست. به سخن دیگر، طیب یا خبیث بودن چیزها در نسبت به آدمی فهمیده می‌شود و این انسان و طبیعت و فطرت اوست که خباثت یا طیب بودن چیزی را مشخص می‌کند.
در کاربرد واژه نسبت به انسان نیز انسانی طیب شمرده می‌شود که بر طبیعت و فطرت سالم خود باشد. پس نسبت انسان با طبیعت و فطرت است که طیب بودن و خبیث بودن او را مشخص می‌کند. به سخن دیگر، معیار طیب بودن در چیزها و انسان، همان طبیعت و فطرت سالم انسانی است.
طبیعت انسانی نسبت به هر چیزی واکنش مثبت نشان نمی‌دهد و برخی از غذاها را نمی‌پذیرد و آن را دفع می‌کند و یا اگر بپذیرد در روند طبیعی آن اختلال ایجاد می‌شود و دچار فساد و تباهی و آسیب جدی می‌شود.
از این رو برخی از غذاها مانند خمر و خاک و خوک به عنوان خبیث معرفی شده است؛ چرا که طبیعت آدمی نسبت به آن واکنش منفی نشان می‌دهد و به فساد و تباهی می‌گراید.
فطرت انسانی نیز گرایش به کمالات، نیکی‌ها، خوبی‌ها و زیبایی‌ها داشته و از نقیض آنها‌ گریزان است. بنابراین، به علم، ایمان، عمل صالح و کارهای نیک و خوب گرایش داشته و از جهل، کفر، پندار بد‌، گفتار بد و کردار بد ‌گریزان است و آن را خبیث و ناپاک می‌شمارد.
از مجموعه این مطالب این معنا اثبات می‌شود که طیبات در حوزه فکر و عمل، هر چیزی است که سازگار با طبیعت و فطرت سالم انسانی است و اگر این‌گونه نباشد، به عنوان خبیث و ناپاک‌، منفور انسان دارای طبیعت سالم و نفس سلیم خواهد بود؛ البته ممکن است برخی از انسان‌های دارای طبیعت ناسالم و نفس بیمار، واکنش متضادی نسبت به طیب و خبیث داشته باشند که بازگشت آن به خروج انسان از طبیعت اولی و فطرت نخستین آن خواهد بود.
ارزشمندی و اهمیت طیبات 
چنان‌که گفته شد، طیبات شامل چیزهای بیرونی که انسان از آن بهره می‌گیرد و افکار و ‌اندیشه‌ها و رفتار انسانی خواهد بود. پس ما با دو دسته از طیبات مواجه هستیم که بخشی از آنها در ارتباط با بیرون از ذات بشر و موجودات خارجی است و بخشی در ارتباط با نفس خود انسان است.
انسان به طیبات بیرونی از آن رو نیازمند است که بخشی از نیازهای او را برآورده می‌کند. پس در انتخاب چیزهای بیرونی برای استفاده باید از چیزهایی بهره گیرد که با طبیعت انسان سازگار باشد و مخالف فطرت او نباشد. پس چیزهای خارجی که انسان به هر شکلی می‌خوا
هد از آن استفاده کند، به دو دسته طیب و خبیث تقسیم می‌شود. طیب هر چیزی است که با طبیعت و فطرت آدمی سازگار است. هر چه سازگارتر باشد‌، طیب بودن آن برای انسان تشدید خواهد شد. طیبات به دلیل سازگاری با طبیعت و فطرت انسان، ارزشمند خواهد بود؛ اما اگر چیزی با طبیعت و فطرت آدمی ناسازگار باشد، به عنوان خبیث خواهد بود و هیچ ارزشی برای انسان نخواهد داشت.
خداوند در آیات قرآن بر اساس همین معیار‌، چیزها را به طیب و خبیث تقسیم کرده است.(مائده، آیه 100؛ اعراف، آیه 58)
خداوند همچنین در آیه 70 سوره اسراء برخوردارى انسان از چیزهای طیب و طيّبات را جلوه‌اى از تكريم خداوند نسبت به وی دانسته است. این بدان معناست که بهره‌مندی از طیبات موجب کرامت انسانی است؛‌ زیرا اگر خداوند این‌گونه انسان را تکریم کرده است، انسان نیز باید با استفاده از همین طیبات خود را گرامی دارد. لذا استفاده از چیزهای خبیث، خلاف کرامت و بزرگواری انسان است.
خداوند بارها از انسان‌ها می‌خواهد تا از طیباتی استفاده کنند که سازگار با طبیعت و فطرت آدمی است. یکی از سفارش‌های خداوند در آیات وحیانی و همه کتب آسمانی دعوت به بهره‌گیری از طیبات بوده است.(بقره، آیات 54 و 55؛ اعراف، آیات 159 و 160؛ طه، آیات 80 و 81)
انسان طیب همان گونه که از چیزهای طیب استفاده می‌کند، در درون خود نیز موجودی پاک و طیب است و افکار و ‌اندیشه و رفتارهایش طیب است؛ چرا که این امور است که انسان را در مسیر کمالی قرار می‌دهد و او را به سمت هدف آفرینش سوق می‌دهد.
به سخن دیگر،‌ انسان به طور فطری و طبیعی به سمت کمالات گرایش دارد و می‌خواهد در مسیر عبودیت و بندگی الهی و ‌پرستش و اطاعت خداوندی(ذاریات، آیه 56)، به کمالاتی دست یابد که انتظار آن را دارد تا خدایی و ربانی شود.(آل عمران، آیه 79) پس این ایمان و اعمال صالح و بهره‌گیری از طیبات است که او را در این راه کمک می‌کند و او را به سوی کمالات سوق می‌دهد.
این که آیات قرآن‌ اندیشه‌های پاک و اعتقادات صحیح و کارهای صالح را به عنوان امر ارزشمند و طیب معرفی می‌کند به سبب آن است که موجب صعود انسان به کمالات و دستیابی به مقامات انسانی می‌شود و انسان را ربانی می‌کند.(فاطر، آیه 10)
خداوند در این آیه کلام طیب و اعتقادات صحیح و سالم را صاعد(صعود‌کننده) دانسته است؛ چرا که اینها با طبیعت و فطرت آدمی سازگار است و از آنجا که صعود كلام طيّب، به معنای قبول در پيشگاه خداوند است(مجمع البيان، ج 7 – 8‌، ص 628) می‌توان گفت که ارزشمندی طیبات غیر از سازگاری با طبیعت و فطرت بشری، مقبولیت آن در پیشگاه خداوند و عامل صعود انسان به سوی خداوند است؛ چرا که ایمان و عمل صالح جزو ذات انسانی می‌شود و وقتی آنها بالا می‌روند در حقیقت این انسان است که بالا می‌رود؛‌ زیرا ایمان و عمل صالح دو بال پرواز انسان است که انسان را بالا می‌کشد و به سوی خداوند و کمالات مطلق می‌برد و انسان را خدایی می‌سازد.
لزوم بهره‌برداری از طیبات 
آنچه که از آن به روح الهی دمیده شده در انسان یاد می‌شود(حجر، ایه 29؛ ص، آیه 72) همان نفس و روان انسانی است. نفس انسانی در آغاز و نیز در استمرار نیازمند جسم است و اگر شرایط مناسب جسمی با تغذیه و رشد مناسب همراه نبود، امکان استقرار نفس و سپس رشد و تکامل آن فراهم نبود. از این رو در آیات قرآن بر استفاده از چیزهای طیب تاکید شده تا تغذیه‌، مناسب و سازگار با طبیعت جسم و روان آدمی باشد؛ زیرا اگر غذای پاکی به جسم داده نشود، روان و نفس آدمی نیز متاثر از این تغذیه نامناسب خواهد بود.
در آیات و روایات بسیاری بر لقمه طیب و پاک و حلال تاکید شده است؛ چرا که این لقمه‌هاست که جسم و روان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. البته غیر از طیب و سازگار با بدن و روح بودن، می‌بایست در چیزهایی که برای تغذیه بدن استفاده می‌شود حلال بودن نیز مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که طیب ذاتی و تکوینی بودن چیز باید با طیب تشریعی یعنی حلال بودن همراه باشد تا تاثیر مثبت خود را به جا گذارد. فقدان هر یک می‌تواند بر جسم و روان اثرگذار باشد. البته برخی گمان می‌کنند که حرام بودن چیز طیب تنها بر روان تاثیر می‌گذارد چنان‌که بهره‌گیری از خبیث مادی و تکوینی تنها بر جسم تاثیر می‌گذارد؛‌ در حالی که این‌گونه نیست؛‌ زیرا چنان‌که گفته شد میان جسم و روان ارتباط تنگاتنگی است. از این رو، لقمه پاک و طیب تکوینی ولی حرام و خبیث تشریعی تاثیر خود را بر روان آدمی نیز خواهد گذاشت.
به هر حال، انسان باید دو شرط طیب تکوینی و تشریعی را در هر لقمه در نظر گیرد. خداوند بارها از مردمان به ویژه مومنان و پیامبران خواسته و توصیه کرده که از طیبات استفاده کنند(مومنون، آیه 519 )
برخی در استفاده از طیبات افراط و برخی تفریط می‌کنند،‌ در حالی که اسلام در هر امری فرمان به اعتدال می‌دهد. در استفاده از چیزهای پاک و طیب نیز اعتدال‌گرایی اصل است.(مائده، آیه 87؛ طه، آیه 81)
البته تفریط در استفاده به شرط اینکه به رشد انسانی صدمه‌ای نزند در زندگی شخصی خوب است که از آن به زهد یاد می‌کنند؛ هر چند که هر گونه تحمیل زهدورزی به خانواده و زن و فرزند جایز نیست، ولی شخص در عمل فردی می‌تواند زهد ورزد و کمتر از طیبات استفاده کند.
اما افراط در استفاده از طیبات حرام است؛ ‌چرا که مصداق اسراف و تبذیر خواهد بود. در آیه 87 سوره مائده افراط در استفاده از طيّبات به عنوان عامل محروميّت از محبّت خداوند و آیه 81 سوره طه طغيان و افراط در استفاده از طيّبات، باعث گرفتارى به غضب الهى معرفی شده است. به هر حال، انسان‌ها باید از طیبات تشریعی و تکوینی به خوبی بهره برند و شکرگزار خداوند باشند.(انفال، آیه 26؛ نحل، آیه 114؛ بقره، آیه 172)
نفوس طیب 
همان گونه که چیزهای طیب و پاک ذاتی وجود دارند که سازگار با نفس انسانی و فطرت و طبیعت اوست،‌ همچنین نفس انسانی که در حال رشد و تحول دائمی است می‌تواند پاک و ناپاک شود؛‌ چرا که اگر نفس انسانی از تغذیه ناسالم برخوردار باشد و از طیبات تکوینی و تشریعی استفاده نکند، سقوط و هبوط می‌کند و ناپاک می‌شود.
به سخن دیگر، اگر انسان در چارچوب هدایت‌های تکوینی و تشریعی الهی حرکت نکند و در فکر و عمل و تغذیه از چیزهای ناپاک و افکار و عقاید ناسالم استفاده کند، فطرت سالم دفن می‌شود و طبیعت به فساد و تباهی می‌گراید. در این‌جاست که سقوط و هبوط می‌کند و خمر و خاک و خوک که از امور خبیثند برای او طیب جلوه می‌کنند و بدان گرایش می‌یابد. در حوزه عقاید و افکار و رفتار نیز به بدی‌ها و زشتی‌ها و نواقص گرایش می‌یابد و به جای آخرت دنیا و زخارف مادی آن ارزش و اهمیت پیدا می‌کند.
خداوند از چنین نفوسی به نفوس خبیث و خبیثات یاد می‌کند که در برابر نفوس طیب و طیبات قرار می‌گیرند. خداوند درآیاتی از انسان‌ها می‌خواهد در مجالس و مهم‌تر از آن در ازدواج از مردان و زنان خبیث و ناپاک پرهیز کنند؛ زیرا روان خبیث آنان در شخص طیب اثر سوء‌خواهد داشت. از این رو در آیه 26 سوره نور می‌فرماید که زنان و مردان پاكدامن، کفو و همتاى يكديگر براى ازدواج هستند و باید مردان پاک و زنان پاک به یکدیگر تمایل و گرایش داشته و با هم ازدواج کنند(نساء، آیه 4) هر چند که زنان خبیث به ظاهر زیباتر در جسم و ‌اندام باشند می‌باید از آنان پرهیز کرد. از این رو ازدواج با زنان مشرک که خباثت فکری و اعتقادی دارند، حرام و غیرمشروع شده است.
زنان طیب مانند سرزمین طیب هستند که از آن فرزندان طیب بیرون خواهد آمد و پرورش می‌یابد ولی اگر در شوره‌زار زنان خبیث، تخمی افشانده شود‌،‌ جز پلیدی و زشتی نمی‌رویاند.(اعراف، آیه 58)
چیزهای طیب و نفوس پاک، هم در ثمربخشی خوب هستند و نعمت فراوان را به سوی شخص جذب می‌کنند(اعراف، ایه 58؛ ابراهیم، آیات 24 و 25)، هم موجب عزت و سربلندی انسان است(فاطر، آیه 10) و هم آدمی را به سوی کمالات سوق می‌دهد و رضایت خداوند را به همراه خواهد داشت و اعمال انسانی مقبول الهی شده و بهشت برین جایگاه او می‌شود.(همان)
انسان‌ها در دنیا به سبب گرایش به خوب و بد و پاک و پلید از یکدیگر جدا می‌شوند و نمی‌توانند به طور طبیعی در کنار هم سازگار باشند. چگونه می‌تواند نفس خبیثی در کنار نفس طیبی به سازگاری برسد؟ چنین چیزی شدنی نیست از این رو ازدواج‌هایی که میان این دو گروه صورت می‌گیرد هرگز به سرانجام و فرجام خوشی نمی‌رسد. سنت الهی بر این قرار گرفته که در دنیا و آخرت این دو گروه نفوس از هم جدا باشند.(آل عمران، آیه 179؛ انفال، آیه 36 و 37)
از نظر قرآن نفوس طیب و اعتقاد پاک و سالم همانند درختی استوار و با ریشه‌ها و برگ‌ها و میوه‌های فراوان است که هیچ چیز آن را تغییر نمی‌دهد و نمی‌تواند از جا بر گیرد در حالی که نفوس ناپاک و خبیث همانند افکار ناپاک بی‌بوته و ریشه هستند.(ابراهیم، آیه 24) لذا چنین افکاری هیچ رشد و ثمری ندارند و بالا رونده و بالا برنده نیستند تا مقبول خداوند شده و موجب تقرب دارنده آن شود.(فاطر، آیه 10)
به هر حال، زندگی طیب تنها در سایه نعمت‌های مادی و معنوی طیب تحقق خواهد یافت. از این رو حیات طیب در دنیا و آخرت مبتنی بر آن است که انسان از طیبات سازگار با طبیعت اولی و فطرت سالم خود بهره برد و از هر گونه غذای جسمی و روحی ناپاک پرهیز کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا