اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیحقوقیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

وفای خالق و خلق در عهد و پیمان

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهم ترین اصول اخلاق فطری، وفای به عهد و قول و قرار و پیمان است؛ زیرا فطرت الهی انسان به عنوان هادی و حجت باطنی، به طور فطری حق و باطل شناس بوده و به حق گرایش و از باطل گریزش دارد. بنابراین، فطرت انسانی به طور فطری مصادیق حق و باطل را می شناسد که از جمله مهم ترین آنها عدالت، صداقت، امانت و وفا و اضداد آنها است؛ و بر اساس همان فطرت به این مصادیق حق گرایش و نسبت به اضداد آن گریزش دارد.

بی گمان این صفات اخلاقی در هر انسانی، از کمالاتی است که در حق تعالی وجود دارد و در انسان به عنوان مظهریت تمام اسماء و صفاتی الهی ظهور یافته است؛ بنابراین خالق و خلق به عنوان «مُظهر» و «مَظهر» دارای این کمالات هستند؛ هر چند که در انسان به سبب برخی از عوامل درونی و بیرونی هم چون فجور و بی تقوایی این صفات کمالی حق تعالی در آن دفن و دسیسه می شود و اضداد آنها یعنی مصادیق باطل خودنمایی می کند؛ اما به طور فطری این گونه نیست.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، برخی از مهم ترین مسائل وفای خالق و خلق در عهد و پیمان را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت وفا در خالق و خلق

واژه وفا از ریشه «وفی» به معنای گرفتن چیزی به تمام کمال آن است. واژگان «وفات» و «توفّی» از باب تفعّل از هم خانواده های آن نیز به همین معنا است. پس وقتی از وفات و توفّی نفس سخن به میان می آید، به معنای گرفتن به تمام نفس از سوی خدا یا ملک الموت یا فرشتگان کارگزار عزرائیل است. فعل ثلاثی مزید از تفعیل به معنای دادن چیزی به تمام کمال آن خواهد بود.

البته وفا و هم خانواده های آن، ارتباط تنگاتنگی با اموری چون عهد، پیمان، قول و قرار و مانند آن دارد؛ بنابراین، وقتی از وفا سخن به میان می آید مراد آن است که شخصی عهد و پیمان یا قول و قرار گذاشته و با وفاداری تلاش می کند تا به تمام معنای کلمه به آن تعهدات خویش عمل کند؛ چنین شخصی را وفادار می گویند؛ در مقابل کسی که عهدشکنی می کند به عنوان بی وفا خواهد بود.

بر این اساس وقتی از وفای خالق سخن به میان می آید، مراد انجام تعهدات از سوی خالق در حق خلق است. این تعهدات همان عهدی است که خدا در قالب سنت ها و قوانین با خلق بسته و بر خود فرض و واجب دانسته تا به تمام معنای کلمه بدان وفا کند. البته تعهدات خدا در قالب سنت ها و قوانین، او را محکوم نمی کند تا چنین باشد که قوانین و سنت ها حاکم و خدا محکوم باشد؛ بنابراین، هرگز از مصادیق «یجب علیه» بر واجب نمی شود، بلکه از مصادیق «یجب عنه» است که جز از حق تعالی حق صادر نمی شود؛ زیرا حق تعالی، همان حق مطلقی است که خاستگاه هر حقی در هستی است. بنابراین از حق تعالی هرگز ظلم، خیانت، کذب، و بی وفایی و بدعهدی صادر نمی شود؛ زیرا از حق مطلق جز حق صادر نمی شود.

اما وقتی از وفای خلق سخن به میان می آید، به همان معنای «یجب علیه» است؛ یعنی فرض و واجب است تا به عهدی که بسته وفا کند؛ البته انسان های کامل هم چون معصوم (ع) به دلیل آن که مظهر تمام صفات حق تعالی در تمامیت کمالی آن هستند، می توان گفت که آنان نیز وفاداری را بر اساس همان «یجب عنه» انجام می دهند؛ زیرا از آنان نیز به عنوان مظهریت تمامی کمال حق تعالی، جز حق صادر نمی شود. پس اگر تفاوتی میان حق تعالی و خلق است، تنها در مصادیقی است که در مظهریت به تمامیت کمالی حق نرسیده اند؛ وگرنه مظاهر اتم و اکمل همانند خدا فکر و عمل می کنند؛ زیرا قول و فعل آنان همان قول و فعل الهی است.(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عقل فطری و نقل شرعی وحیانی حکم می کند تا به عهد خویش وفا کنند؛ زیرا یکی از مهم ترین مسئولیت های انسان در برابر در برابر خالق و خلق، وفا به عهد است؛ زیرا «ان العهد کان مسئولا» از هر عهدی پرسش می شود(اسراء، آیه 34؛ احزاب، آیه 15) و باید انسان با وفای به عهد مسئولیت خویش را به نمایش گذارد و خود را از زیر بار تعهد به سلامت برهاند.

عهد انسان با خدا و خلق و آثار وفای به آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان پیش از نزول به عالم خلق یا عالم دنیا، در عالم ذرّ یا همان عالم «الست» با خدا عهدی بسته است که در ذات و فطرت او نهادینه شده است؛ زیرا در عالم ذرات یا الست، هر انسانی به این حقیقت در فطرت خویش رسیده که خالق و رب او همان حق تعالی است. بنابراین، هر انسانی با خدا عهد بسته تنها خدا را به عنوان خالق و رب خویش قرار داده و او را عبادت کند.(اعراف، آیه 172) از همین روست که هر انسانی وقتی به خویش می نگرد و نسبت به نفس خویش معرفت می یابد، پروردگار خویش را می شناسد و نسبت به آن معرفت می یابد. پس بدان گرایش فطری داشته و نسبت به ضد آن گریزش دارد.

به سخن دیگر، هر نفس انسانی چیزی جز روح الهی دمیده شده در کالبد انسانی نیست.(ص، آیه 72) از آن جایی که روح الهی، به عنوان نسبت به «الله» تمام صفات الهی را در خود دارد، نفس انسانی نیز در مرتبه تنزل یافته همه صفات الهی را در خود دارا است. پس هر نفس انسانی به طور ذاتی و ساختار فطری خویش، همه صفات الهی را دارا بوده و مظهریت آن را می تواند داشته باشد.

انسان به عنوان مظهر تمام صفات کمالی خدا، می بایست در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد و بر خلق به عنوان مظهر الله تصرفات داشته باشد. البته این زمانی است که با عبودیت و حرکت در صراط مستقیم هدایت فطری عقلی و هدایت شرعی نقلی مطابق فطرت(طه، آیه 50؛ بقره، آیات 21 و 38؛ روم، آیه 30) این صفات را ظهور بخشیده و به «اسم» تبدیل کرده و شاکله وجودی خویش در آورده تا بتواند در مقام عمل بر اساس چنین شاکله ای عمل کند.(اسراء، آیه 84)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان و جنّ به سبب دارا بودن اراده و حق انتخاب آزاد و اختیاری می تواند دو مسیر متضاد را انتخاب کنند که شامل حرکت در مسیر عبودیت ارادی و اختیاری خدا یا حرکت در مسیر عبودیت طاغوت و باطل و شیطان و هواهای نفسانی است. در حقیقت می تواند مومن یا کافر باشد.(انسان، آیه 3) پس اگر کافر شود، فطرت خویش را دفن و دسیسه کرده تا جایی که دیگر نمی تواند حق شناس باشد  وبدان گرایش یابد، بلکه به سوی باطل گرایش می یابد و به جای عمل مطابق حق و مصادیق آن به باطل و مصادیق آن گرایش می یابد. این گونه است که انسان غافل در زندگی دنیوی نسبت به حق و تعهدات خویش(اعراف، آیه 172) به ظلم، دروغ، خیانت و عهدشکنی رو می آورد و عدالت و صدق و امانت و وفاداری را رها می کند.

از نظر قرآن، کسی که براساس حق و اصول اخلاق فطری عمل می کند، متقی است و کسی که بر خلاف آن عمل می کند، فاجر است. از همین روست که خدا می فرماید: من اوفی بعهده و اتقی فان الله یحب المتقین؛ کسی که به عهد خویش وفا کرده و تقوا پیشه کند؛ چنین شخصی به عنوان متقی محبوب خداست؛ اما کسی که بر خلاف آن عهدالله را به دنیا و متاع اندک آن می فروشند و بدعهدی می کنند برای آنان هیچ چیزی در آخرت نیست و محبوب خدا نخواهند بود. خدا به این افراد بی تقوای عهد شکن، نگاه نمی کند و با آنان سخنی نمی گوید و آنان را با تزکیه خویش به رشد کمالی نمی رساند، بلکه برای آنان عذاب دردناک را فراهم می کند.(آل عمران، آیات 76 و 77)

این حقیقت را خدا در آیات بسیاری بیان کرده است؛ در جایی دیگر می فرماید: کسانی که بر عهد الله باشند و برای آن جهاد کنند، خدا برای ایشان بهشت را قرار داده که می توان آن را «فوز عظیم» دانست. آنانی که بر مصادیق حق و اصول اخلاق حقی و فطری هستند.(توبه، آیات 111 و 112)

اما کسانی که بیعت می کنند ولی بر خلاف عهد و پیمان آن را می شکنند، هر چند که به ظاهر با این عهدشکنی، چیزی به دست می آورند، ولی در حقیقت با این کار خویش به خودشان ظلم کردند و علیه خودشان عهد را شکستند؛ زیرا فطرت خویش را دفن کرده و به خودشان ظلم نموده اند؛ در حالی که وفا کنندگان با وفاداری به اجر و پاداش عظیم می رسند.(فتح، آیه 10)

البته کسی که نسبت به عهد خدا وفادار باشد، نسبت به عهد دیگران نیز اهل وفا خواهد بود و مثلا در پیمانه و کیل نیز این گونه است که به تمام کمال آن را پر می کند.(یوسف، آیه 59) اگر کسی در برابر دیگری به تمام کمال عهدش را وفا کند، پاداش این عملش را در دنیا و آخرت به تمام کمال می یابد.(نجم، آیه 41)

خدا عهد کرده هر کسی به عهد خویش به تمام کمال وفا کند، در آخرت نتیجه اعمال خویش را به تمام کمال می یابد و کمترین ظلمی در حق او نمی شود.(بقره، آیه 281؛ آل عمران، آیات 25 و 161؛ نحل، آیه 111؛ احقاف، آیه 19) از نظر قرآن، هر مومنی با عمل صالح خویش به عهد الهی خویش عمل می کند و وفای خویش را نشان می دهد، خدا نیز به طور تمام کمال اجر و پاداش عمل  ایشان را می دهد؛ زیرا خدا ظالمین را دوست نمی دارد. پس هرگز کوچک ترین و کم ترین ظلمی در باره اهل وفا نمی کند و خدا نیز پاداش را به تمام کمال بدون هیچ ظلمی می پردازد.(آل عمران، آیه 57) البته خدا چون اهل وفا را دوست می دهد، نه تنها پاداش کمال و تمامی به آنان می دهد، بلکه از فضل خویش نیز بر آن می افزاید.(نساء، آیه 173؛ فاطر، آیه 30)

از نظر قرآن، خدا نسبت به همه اعمال مردم با جزئیات علیم و خبیر است؛ بنابراین با بصیرت کامل و کارشناسی تمام عهدشناس و وفاداران را می شناسند و حق ایشان را به تمام کمال می دهد و وفا می کند.(هود، آیه 111؛ زمر، آیه 70)

 از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از مردم در وفاداری در اوج هستند؛ چنان که معصومان و پیامبران این گونه بودند؛ خدا حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان «ابراهیم الذی وفی» ستوده است(نجم، آیه 37)؛ زیرا بر هر عهدی که بسته به تمام کمال وفا می کرد و در هیچ شرایطی به عهد خویش با خدا و خلق بی وفایی نمی کرد. از مهم ترین عهدی که خدا با آن حضرت(ع) بسته و بدان وفا کرده است، تطهیر خانه خدا برای طواف کنندگان و عاکفین و نمازگزاران اهل رکوع و سجده است.(بقره، آیه 125)

از نظر قرآن، آن حضرت(ع) چون به عهد الهی وفای تمام کرده، از خدا خواسته تا فرزندان ایشان را به مقام امامت برساند؛ خدا نیز با او عهد بسته تا این مقام را به فرزندانی ایشان که ظلم نکنند، بدهند؛ از آن جایی که شرک بزرگ ترین و عظیم ترین ظلم است(لقمان، آیه 13) هرگز این عهد الهی نسبت به فرزندانی که گرفتار شرک بودند یا هستند نمی شود. پس به این اشخاص هرگز مقام امامتی داده نمی شود و هر کسی از مشرکین سابق و لاحق مدعی امامت و خلافت باشند، دروغ می گویند.

چنین افرادی چون در وفاداری در اوج هستند و با صبر در برابر مشکلاتی که عمل به تعهدات ایجاد می کند نشان می دهند تا چه اندازه بر عهد خویش هستند، خدا نیز اجر و پاداش آنان را چنان به تمام کمال می دهد که نمی توان برای آن حسابی بر شمرد؛ زیرا بیرون از هر گونه گمانه و حسابی خدا به آنان پاداش می دهد.(زمر، آیه 10) پس خدا دینی که بر عهده خویش دارد نسبت به آنان می دهد؛ زیرا خدا حق مبین است و با این کار حق را به تمام کمال معنا می بخشد.(نور، آیه 25) البته این توفی از سوی خدا در قیامت خود را در تمامیت خودش نشان می دهد؛ زیرا آخرت ظرف بروز و ظهور حق به تمام کمال است، در حالی که دنیا از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.(همان)

البته از نظر قرآن، برخی از افراد به عهدی که می بندند، عمل نمی کنند؛ زیرا یا آن را فراموش می کنند؛ چنان که آدم(ع) این گونه بود؛ زیرا وقتی شخصی عزم بر انجام کاری نداشته باشد، با کم توجهی به آن امر، موجبات فراموشی را فراهم می آورد(طه، آیه 115) یا آن که گرفتار غفلت از آن عهد می شود؛ زیرا در شرایطی قرار می گیرد که سرگرم امور دیگر می شود و امر با ارزش را به کنار می گذارد.(اعراف، آیه 172)

مصادیقی از عهد با خدا و خلق

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین عهدی که میان خالق و خلق است و خلق آن را در فطرت خویش پذیرفته، عهد به این است که تنها بنده خدا باشد و در صراط مستقیم عبودیت و عبادت عقلی و نقلی حرکت کند و غیر خدا را بندگی و عبادت نکند و نسبت به شیطان واکنش مثبت نشان ندهد، بلکه او را دشمن خویش بداند.(یس، آیات 60 و 61) بنابراین، می بایست گفت که ایمان به خدا و بندگی او در چارچوب صراط مستقیم عقل و نقل از مهم ترین عهدها میان خالق و خلق است که خلق می بایست به آن وفا کند و آن را به دنیا و متاع اندک نفروشد و عهد شکنی نکند.(آل عمران، آیه 77)

در آیات قرآنی عهدهای دیگری نیز بین خالق و خلق مطرح شده که همگی آنان در قالب احکامی است که عقل و نقل آن را کشف می کند. بنابراین، عمل مطابق اصول و احکام فطری عقلی و نقلی شرعی از جمله اموری است که انسان در برابر مسئول است و می بایست بدان وفا کند. از جمله مهم ترین احکام می توان به اصول اخلاقی چون عدالت و صداقت و امانت اشاره کرد؛ زیرا اگر کسی بر خلاف آنها عمل کند، در حقیقت وفا به عهد الهی نکرده است که عقل و نقل آن را کشف کرده است. در ساحت اقتصادی وفا به کیل و وزن مهم ترین حکمی است که عقل فطری و نقل شرعی آن را کشف کرده و هر دو بدان حکم کرده اند؛ زیرا با وفای به این احکام و قوانین است که خیر به انسان می رسد.(اسراء، آیه 35)

خدا به مومنان هشدار می دهد اگر شرایط عمل مطابق با عهد سخت یا طولانی شد، انسان نمی بایست بخواهد تا به سبب سخت شدن یا طولانی شدن آن ، عهدشکنی و بی وفایی کند؛ بلکه لازم است تا در هر شرایط وفای به عهد داشته باشد و از زیر بار تعهدات شانه خالی نکند.(زمر، آیه 10؛ طه، آیه 86)

بنابراین، انسان در هر حال می بایست به عهد الله عمل کند، و از آن جایی که عمل مطابق اصول و احکام عقلی و نقلی عمل به عهد الله است، می توان گفت که هر کسی به سفارش خدا در قالب عقل و نقل عمل کند، وفا به عهد الهی کرده است، هر چند که ظاهرا در حال وفای به عهد با خلق است و مثلا کیل و وزن را مراعات می کند؛ اما در باطن به عهد الهی عمل می کند و این گونه وفای خویش را نشان می دهد.(انعام، آیات 152 و 153؛ بقره، آیه 40)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اولوا الالباب که خردمندی مغزشناس و باطن شناس هستند و فراتر از ملک، ملکوت هر چیزی را در می یابند ، از کسانی هستند که به عهد الله وفا می کنند و هرگز میثاق و پیمانی را که با خدا بسته اند، نقض نمی کنند و نمی شکنند، بلکه هماره تلاش می کنند تا امر الهی را انجام دهند و در آن کوتاهی و کم نگذارند؛ زیرا عالمانه از خدا خشیت دارند و از بدحسابی در روز قیامت ترسان و هراسان هستند؛ از این رو، در هر شرایطی خواه آسان و خواه سخت دنبال رضایت الهی بوده و با انجام تعهداتی چون نماز و انفاق و انجام نیکی حتی نسبت به بدکاران، صبوری خویش را نشان می دهند و به پاداش این وفاداری به عهد به بهشت در می آیند.(رعد، آیات 20 تا 23)

خدا از مومنان می خواهد تا به عهد الهی وفا کرده و سوگند خویش را نشکنند به ویژه زمانی که خدا را در آن کفیل می کنند و می گویند خدا کفالت کند که به آن عهد وفا کند، اگر چنین کند، خدا پاداش خیر می دهد، اما اگر کسی بر خلاف آن عمل کند، داستان آن همانند زنی است که پنبه را می بافد، سپس آن را رشته می کند و این گونه اعمال خیر خودش را احباط و تباه می کند.(نحل، آیات 91 و 92 و 95 و 96؛ بقره، آیات 177)

جالب این که برخی از عهد شکنان، نقض عهد می کنند ولی از دیگران توقع و انتظار دارند که آنان به عهد خویش عمل کنند؛ چنان که فرعونیان این گونه با موسی(ع) رفتار می کردند.(زخرف، آیه 49؛ اعراف، آیه 134) اصولا کافران و مشرکان چون به هیچ اصولی حتی اصول اخلاقی فطری پای بند نیستند، به همان سادگی زیر عهد می زنند و استقامت بر عهد ندارند. بنابراین، توقع و انتظار از این که آنان وفا به عهد کنند، انتظاری بیهوده است؛ زیرا آنان مردمانی فاسق هستند.(توبه، آیه 7؛ اعراف، آیه 102) البته می بایست توجه داشت که ممکن است کسی مدعی ایمان و اسلام باشد، ولی در عمل نشان دهد که فاسق است؛ زیرا اینان با ظاهر با خدا عهد بسته اند، ولی چون به آخرت ایمان ندارند، آن را نادیده می گیرند و بر خلاف آن عمل می کنند.(بقره، آیات 99 و 100)

مومن می بایست همان طوری که خدا به عهد خویش وفا می کند و تخلف نمی ورزد، به عهد خویش وفا کند و تخلف نورزد، خواه این عهد با خالق باشد یا خلق خدا.(بقره، آیه 80) اما چنان که گفته شد انسان فاسق و بی تقوای بر خلاف عهد عمل کرده و به جای وفاداری تخلف و نقض عهد می کنند.(انفال، آیه 56؛ توبه، آیه 12)

خدا در توصیف مومنانی که به رستگاری رسیده اند، آنان را به صفاتی چون مراعات عهد و امانت می ستاید.(مومنون، آیه 8؛ معارج، آیات 32)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا