وفای به عهد، بزرگترین سرمایه اجتماعی
یکی از هنجارهای اجتماعی وفای به عهد و پیمان است. این هنجار اجتماعی، سرمایه اجتماعی هر جامعهای به شمار میآید. از اینرو در همه ملل و ادیان بهعنوان یک اصل بنیادین مورد توجه و تأکید قرار گرفته و هنجارشکنان به شیوههای گوناگون سرزنش شده و از جامعه رانده میشوند.
نویسنده در این مطلب به تحلیل و تبیین قرآن از جایگاه و اهمیت وفای به عهد پرداخته است.
* * *
عهد، رمز پیوند اجتماعی
بیگمان هر جامعهای با پیوندهای استواری بههم پیوسته است که اجازه فروپاشی و واگرایی را به افراد آن جامعه نمیدهد. در این میان عهد و پیمانهایی که به شیوههای گوناگون میان افراد جامعه بسته میشود، موجب استواری و استحکام بیشتر و همگرایی فزونتر برای افراد جامعه میشود؛ زیرا هرچه عهد و پیمان میان افراد یک جامعه افزایش یابد، همکاری و همگرایی میان افراد آن جامعه افزایش مییابد. از این رو میتوان گفت که رمز پیوندهای اجتماعی در عهد و پیمانهایی است که در میان افراد جامعه بسته میشود. جامعه با این پیوندهای گوناگون استوار مییابد و از واگرایی و تفرقه میان افراد جامعه کاسته میشود.
گسستهای اجتماعی و واگرایی زمانی رخ مینماید که افراد جامعه با یکدیگر پیمان و عهدی را نبندند و گرایش به همکاری برای رفع نیازها و خواستهها کاهش یابد. در این صورت است که افراد جامعه به جای اینکه به یکدیگر پیوند بخورند با بیرون از جامعه خویش پیوند خورده و همکاری و همگرایی میان درون و بیرون جامعه افزایش مییابد بهگونهای که فروپاشی جامعه امری پذیرفتنی و طبیعی میشود.
وفای به عهد، سرمایه اجتماعی
هر جامعهای اگر بر وفای به عهد و پیمانهای خویش پافشاری و اصرار داشته باشد و افراد آن مقید و پایبند به اصول اخلاقی چون وفای به عهد باشند، همگرایی و همکاری در میان افراد آن افزایش مییابد و وفای به عهد بهعنوان عنصر قوام بخش جامعه عمل میکند. اینگونه است که به جای همکاریهای بیرون و درون، همکاری میان افراد جامعه و درون افزایش مییابد.
هرچه عنصر وفای به عهد در جامعه تقویت شود، اعتماد و اطمینان افراد نسبت به یکدیگر افزایش مییابد و افراد جامعه در سرمایهگذاری و همکاریها، به قول و عمل دیگران امیدوار شده و میتوانند کارهای بزرگ و ناشدنی را انجام دهند، زیرا هنگامی که تراکم اطمینان و اعتماد در جامعهای افزایش مییابد، به همان اندازه امید و انگیزه برای انجام کارهای بزرگ و به ظاهر ناشدنی نیز بیشتر میشود. از این رو در حوزه اقتدار حاکمیت و قدرت دولتها، سخن گفتن از طرحهای عظیم ملی و اجرای به هنگام و سریع آن امری طبیعی میباشد؛ زیرا با افزایش همدلی و همکاری میان افراد جامعه، قدرتهای کوچک و سرمایههای اندک، به شکل انباشت سرمایه اجتماعی تولید و عرضه میشود که بسیاری از کارهای بزرگ را شدنی میسازد.
وفای به عهد، مسئولیتی اجتماعی
هر جامعهای به حکم عقل و خردمندان خویش به این مهم رسیده است که وفای به عهد و پیمان مسئولیت اجتماعی است. اصولا انسانها بر پایه فطرت سالم خویش در مسیر وفای به عهد گرایش مییابند؛ زیرا همانگونه که انسانها بهطور طبیعی برای برآوردن نیازها و خواستههای عاطفی و مادی خویش به یکدیگر نیازمند هستند؛ همچنین به این نکته واقف هستند که تنها باوفای به عهد و پیمانی که بسته شده است میتوان این جامعه را حفظ کرد. از این رو بهطور طبیعی نسبت به کسانی که پیمانشکن هستند واکنشهای شدید و سختی را بروز میدهند و ضمن سرزنش هرگونه رفتاری که به عهدشکنی بینجامد، مجازاتهای تنبیهی و سختگیرانهای را نیز برای حفظ هنجار وفای به عهد در نظر میگیرند.
اصولا آموزشهای جامعهپذیری که به شکل سنت و آداب و رسوم در جوامع بشری داده میشود، بخشی مهم آن بر حفظ و پاسداشت پیمانهایی است که پیوندهای میان افراد را به اشکالی چون ازدواج و دیگر قراردادهای اجتماعی تقویت میکند. قوانین و مجازات تنبیهی و یا بازدارنده نیز برای محافظت از این پیمانها، عقود، عهود و قراردادهای گوناگون وضع و اجرا میشود.
بخشی از اصول اخلاقی هر جامعهای نیز ناظر به حفاظت و نگهداشت همین پیمانها و قراردادها میباشد تا هر عضو از اعضای جامعه به این نتیجه برسد که بیحفظ و نگهداشت این پیمانها، نمیتوان جامعهای را عینیت بخشید و سخن از اجتماع به میان آورد. اینگونه است که همه مردم در همه جوامع ابتدایی و پیشرفته از وفای به عهد بهعنوان یک مسئولیت مهم اجتماعی و سرمایه ملی سخن میگویند، زیرا بیوفای به عهد، دیگر جامعهای نیست تا همبستگی و انسجام و اهداف و وظایف مشترک باشد.
شریعت اسلام با توجه به اینکه بر پایه فطرت سالم انسانی سامان یافته است، از وفای به عهد بهعنوان یک مسئولیت و تکلیف امضایی و تاییدی سخن میگوید و ضمن تثبیت آن، کسانی را که نقض پیمان و عهد میکنند بهعنوان مجرم در دنیا مجازات و بهعنوان گناهکار در آخرت بازخواست و عذاب میکند.(اسراء آیه ۳۴ و احزاب آیه ۱۵)
مسئله وفای به عهد چنان در اسلام مورد توجه بوده و از منزلت بالا و ارزشی برخوردار است که به مومنان فرمان میدهد که به پیمانهای مالی خویش که در عصر جاهلیت بسته شده پایبند باشند و آن را انجام دهند و نسبت به عهد و پیمان خویش خیانت نورزند(نساء آیه ۳۳ و نیز نگاه کنید: کشاف، زمخشری، ج ۱، ص ۵۰۵ و الدرالمنثور، سیوطی، ج ۲، صص ۵۰۹ و ۵۱۱)
امامت، عهدی اجتماعی
یکی از عهدهای مهم اجتماعی، مسئله امامت است. امامت در حقیقت چگونگی رابطه میان مدیران جامعه با تنه اصلی آن را تعریف و تبیین میکند. از آنجا که پیوند میان سر و تن، پیوندی اساسی و حساس است، به مسئله امامت و عهد و بیعت با آن توجه خاص مبذول شده است؛ زیرا اگر سر جامعه از حالت اعتدال و تعادل فطری خود بیرون باشد، نمیتواند رهبری و هدایت تن را بهدرستی بهعهده گیرد. از این رو از مهمترین شرایط رهبری هر جامعه، داشتن عدالت و بیرون بودن از دایره ظلم است.
از نظر اسلام کوچکترین ظلم و ستمیهمانند شرک که از آن به ظلم عظیم یاد شده است شخص را از عدالت بیرون میراند و اجازه رهبری را از وی بهطور طبیعی سلب میکند؛ زیرا شخصی که درک درستی از هستی و موقعیت انسان و خدا ندارد و تحلیل واقعبینانهای از هستی به دست نمیدهد
نمیتواند رهبر مردم به سوی اهداف اصلی آفرینش و از جمله ایجاد جامعه باشد. بر این اساس است که امامت و رهبری را در جامعه تنها مختص کسانی بر میشمارد که از کوچکترین ظلمی پاک و منزه باشند.(بقره آیه ۱۴۴)
خداوند در این آیه عهد امامت را تنها شایسته انسانهای معصوم از گناه و ظلم دانسته است و حتی شرک انسان در پارهای از عمر را مانع جدی در اعطای این مسئولیت مهم و اساسی به افراد برمیشمارد.
بیان عهد امامت از سوی خداوند به این معناست که اصولا کسانی که رهبری جامعه را باید به عهده گیرند کسانی هستند که در مسیر فطرت و عصمت گام برداشته و هرگز از دایره هدایت بیرون نیستند. این تاکید از آن روست که رهبری جامعه بر خلاف مدیریت نفس و شخص است، چون کوچکتریناشتباه و خطایی موجب میشود که گروههای انسانی به هلاکت افتند و از مسیر کمالی و اهداف آفرینش و فرصت غیر قابل تکرار عمر خارج شوند.
امت هنگامی که با امام خویش عهد میبندد میبایست به تمام آموزهها و دستورهای وی توجه داشته و در اطاعت او بکوشد. وفای امت نسبت به عهد امامت به معنای پذیرش مسئولیت اجتماعی بزرگی است که بر عهده تک تک افراد گذاشته شده است.
توجهیابی انسان به اموری چون بازخواست خداوند نسبت به تعهدات و پیمانها (اسراء آیه ۳۴ و احزاب آیه ۱۵)، علم الهی به تمامی جزئیات و اعمال آدمی (مائده آیه ۷ و نحل آیه ۹۱)، نظارت الهی بر عهد و پیمانها (نساء آیه ۳۳)، بازگشت انسان به آخرت و ناپایداری دنیا و زوال مطامع دنیوی (نحل آیات ۹۵ و ۹۶)، توجهیابی به مشیت الهی (کهف آیات ۶۵ تا ۶۹) نیز توجه به پاداش الهی در صورت وفای به عهد و انجام مسئولیت فردی و اجتماعی (نحل آیات ۹۵ و ۹۶) از جمله مهمترین علل و عواملی است که به شخص اجازه نمیدهد تا نسبت به عقود و عهود خویش کوتاهی کند و آن را انجام ندهد.
آثار وفای به عهد
انسانهایی که به مسئولیت اجتماعی خویش عملکنند و به پیمانها و عهود خویش وفادار باشند، به آرامش قلبی دست مییابند که میتوان گفت در امور دیگر نمیتوان آن را به دست آورد. این آرامش میتواند شامل امنیت اجتماعی و آرامش روحی و روانی نیز باشد.
خداوند با اشاره به آرامش دلهایی که بر اثر وفای به عهد در بیعت با رهبری پیامبر(ص) برای امت پدیدار شده به این معنا توجه میدهد که اصولا افزایش اعتماد و اطمینان میان افراد جامعه و امنیتیابی مردمان تنها میتواند در سایهسار این سرمایه اجتماعی یعنی وفای به عهد و پیمان به دست آید؛ زیرا اگر همان کسانی که با پیامبر(ص) به عنوان رهبر امت و جامعه پیمان بستند، اگر پیمانشکنی میکردند، نه تنها خود به آرامش دست نمییافتند بلکه امنیت فردی و اجتماعی آنان نیز از میان میرفت و دلها و جانهایشان نیز بیقرار میشد.(فتح آیات ۱۰ تا ۱۸)
بنابراین باید گفت که وفای به عهد مهمترین سرمایه اجتماعی جامعه است که از درون آن اطمینان و اعتماد، امنیت اجتماعی و آرامش قلبی بیرون میآید.
در این راستا خداوند بیعت مومنان با پیامبر(ص) و وفای ایشان نسبت به عهد بیعت را عامل مهمی در جلب ثروت و موفقیت مادی و معنوی جامعه برمیشمارد و میگوید که پیروزی و موفقیتهای امت در جنگ و جهاد نتیجه طبیعی این وفای به عهد و انجام مسئولیتی بود که بر عهده گرفته و همدل و همنوا با پیامبر(ص) حرکت کرده و اطاعت فرمان وی نمودند.(فتح آیات ۱۰ تا ۱۹)
اصولا هر فتح و پیروزی که جامعه به دست میآورد تنها در سایهسار وفای به عهد از جمله عهد و بیعت با رهبری جامعه است.(همان ) چنانکه مصونیتیابی امت و جامعه از آسیبرسانی و تهدیدات و تحریمهای دشمنان نیز در نتیجه همین وفای به عهد اجتماعی بیعت تحقق مییابد.(همان )
این گونه است که وفای به عهد آدمی مایه احترام و تکریم هستی از جمله فرشتگان نسبت به وی (رعد آیات ۲۰ تا ۲۴) قرار گرفتن در زمره متقین و بهرهمندی از مقام ایشان (بقره آیه ۱۷۷) و صادقان (همان ) و امانتداران (آل عمران آیات ۷۵ و ۷۶) و در نهایت نیک فرجامی و عاقبت به خیری(رعد آیات ۲۱ و ۲۲) و دستیابی به رستگاری دنیا و آخرت (مومنون آیات ۱ و ۸) و جلب محبت خاص خداوندی (آل عمران آیه ۷۶) میشود.
خداوند با اشاره به هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی و آمادگی انسان برای فریب خوردن ، به این مطلباشاره میکند که بسیاری از مردم نسبت به وفادار بودن به عهد و پیمان سست و ضعیف هستند و این گونه است که شمار وفاداران کم میباشد و بیشتر مردم پیمانشکنی میکنند.(اعراف آیات ۱۰۱ و ۱۰۲)
اما کسانی که اهل وفا به عهد و پیمان هستند کسانی چون اهل تقوا ، ابرار و نیکان (بقره آیه ۱۷۷) صاحبان خرد و اولوالالباب(رعد آیات ۱۹ و ۲۰) مومنان راستین (مومنون آیات ۱ و ۸ و احزاب آیه ۲۳) و نمازگزاران (معارج آیات ۲۲ و ۳۲) و مانند ایشان میباشند. این بدان معناست که بسیاری از مردم در شرایطی بر خلاف فطرت و تعهدات خویش عمل میکنند و راه شیطان و هواهای نفسانی را میپیمایند و نسبت به عهد و پیمان، رفتار هنجارشکنانه و فاسقانه را در پیش میگیرند.
عهد شکنی در امور اجتماعی به سبب آثار و تبعات سنگین آن در آموزههای اسلامی و قرآنی امری بسیار زشت دانسته شده و تشدید مجازات در دنیا و آخرت را سبب میشود. از این رو خداوند در آیاتی چون آیه ۸ سوره حدید و ۱۰۱ و ۱۰۷ سوره اعراف و آیه ۷ سوره مائده و نحل آیات ۹۱ تا ۹۴ بر حفظ پیمانهای مهمی چون بیعت تاکید میورزد و نسبت به پیمان شکنی در این حوزهها هشدار میدهد.