اعتقادی - کلامیسیاسیعرفانمعارف قرآنیمقالات

وظايف امامت در آموزه هاي وحياني

samamosامامت در تحليل قرآني از مقامات عالي انسان كامل است كه در مقام خلافت ربوبي كامل بر هستي از قرارگاه زمين مي نشيند و ما سوي الله را به سوي كمال مطلق رهنمون مي شود. اين همان مفهومي است كه در آيات قرآني به عنوان " الي ربك المنتهي " و " الي ربك الرجعي " از‌آن تعبير مي شود.

هر چند كه هر انساني به هر اندازه اي كه اسماء و قواي سرشته در ذات خويش را به فعليت رسانده باشد در همان اسم نسبت به ما سوي الله ربوبيت و پروردگاري طولي دارد ولي تنها انسان كامل است كه با فعليت بخشي به تمام ظرفيت ها و استعدادهاي خويش مي تواند در مقام خلافت كامل ربوبي بنشيند و هستي را ربوبيت كند. بر اين اساس وظايف خاصي براي انسان كامل در مقام امامت و خلافت وجود دارد كه در اين نوشتار بر اساس آموزه هاي وحياني قرآن بدان پرداخته مي شود.

مقام امامت

امامت كه در لغت به معناي پيشوايي و در اصطلاح منصبي از مناصب خاص انسان كامل است كه از سوي خداوند وضع و جعل مي شود. امام كسي است كه همه شئون و فضايل را جز منصب نبوت در بر دارد و اين گونه نيست كه نبوت شرط در امامت باشد هر چند كه نبي و پيامبر مي تواند امام باشد. ( احقاق الحق ج 2 ص 300)

بر اين اساس امام انسان كاملي است كه توانسته همه ظرفيت ها و استعدادهاي اسمايي خويش را به فعليت رسانده و در مقام پيشوايي و ربوبيت قرار گيرد.

تفاوتي كه ميان خلافت و امامت مي توان جست آن كه خلافت از عناوين عمومي است و اين گونه نيست كه خاص كسي باشد و بر اساس تفسيري كه بسياري از مفسران به نام داشته اند خلافت منصب انسان است و انسان ها هر كسي باشند مي توانند با فعليت بخشي به همه يا بعضي از اسماي كمالي نهادينه شده در ذات خويش در مقام خلافت الهي نشسته و ديگران را نسبت به آن اسم ظهور و فعليت يافته ربوبيت كنند؛ اما خلافت منصبي خاص همان نبوت است كه به همگان تعلق نمي گيرد و نيازمند نصب خاص از سوي خداوند است. از اين رو مي توان گفت كه امامت همانند رسالت و نبوت نيازمند نصب خاص است كه از سوي خداوند كساني اختيار و انتخاب مي شوند تا در مقام امامت قرار گيرند. بر اين پايه مي تواند گفت كه امامت همانند نبوت و رسالت نيازمند جعل است: اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ( انعام آيه 124)

امامت نوعي مديريت خاص امور است و مي تواند در حوزه خلافت و يا ولايت قرار گيرد. اما به نظر مي رسد كه امامت امري فراتر از خلافت مي باشد و در حوزه ولايت خاص قرار مي گيرد مگر آن كه در معناي خلافت تجديد نظر شود و بر اين عنصر تاكيد گردد كه خلافت تنها از آن انسان كامل است و ديگر انسان ها حتي اگر بيش تري اسماي الهي را فعليت بخشند باز در مقام خلافت ربوبي قرار نمي گيرند.

اين معناي اخير هر چند كه مي تواند راه گريزي باشد تا امامت را در مفهوم گسترده خلافت قرار دهيم ولي موجب مي شود تا خلافت در اشخاصي با ويژگي هاي انحصاري محدود شود و خلافت انسان به خلافت انسان كامل تفسير و تحديد شود. اين مساله موجب مي شود تا نتوانيم خلافت كساني كه بسياري از اسماي الهي را فعليت بخشيده اند را تصحيح و تاييد كنيم در حالي كه شكي نيست كه اين افراد در مقامي بلندي قرار گرفته اند كه مي توانند الگوي ربوبي ديگران باشند.

از نظر قرآن امام، انسان معصومي است كه با فعليت بخشي به تمام اسماي كمالي و موفقيت در آزمون هاي سخت الهي توانسته است امانت خاص الهي را كه ربوبيت و مديريت هستي است را به خلافت خاص در اختيار گيرد.

در روايات تفسيري كه در نورالثقلين و الميزان در ذيل آيه 58 سوره نساء آمده، مراد از امانت در آيه به امامت تفسير شده است كه هر امامي مي بايست امانت امامت را به امام ديگر بسپارد. به نظر مي رسد كه امامت كه در آيه به امانت الهي از آن ياد شده است امري خاص وراي خلافت عام باشد و بر اين اساس وظايف و اختيارات خاصي نيز براي امام بيان مي شود.

به سخن ديگر حتي بپذيريم كه امامت درمفهوم عام خلافت قرار مي گيرد بايد اين مطلب را نيز بپذيريم كه امامت مقام خاص و امانت ويژه با اختيارات و وظايف خاص است. بر اين اساس نمي توان همان وظايف و اختيارات عام را براي امام تنها بيان كرد.

بنابراين امام افزون بر اختيارات و وظايف عمومي اي كه براي خلافت انساني است داراي اختيارات و وظايف خاص نيز مي باشد كه مي بايست از آيات قرآني آن را به دست آورد و به تبيين و تحليل آن پرداخت.

اختيارات خاص

اختيارات خاص امام معصوم نيز به دو دسته بخش مي شود. دسته نخست اختياراتي است كه با اختيارات رسول و نبي مشترك است كه از آن جمله مي توان به لزوم اطاعت از امام همانند پيامبر و رسول اشاره كرد.

خداوند در آيه 59 سوره نساء در كنار لزوم اطاعت از پيامبر به لزوم اطاعت از امامام معصوم اشاره مي كند و مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اطيعواالله و اطعيوا الرسول و اولي الامر منكم؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد از خداوند اطاعت كنيد و از پيامبر و صاحبان امر از ميان شما ( امامان معصوم ) اطاعت و پيروي كنيد.

از ظاهر آيه استفاده مي شود كه اولي الامر بايد معصوم باشند؛ زيرا اطاعت از اولي الامر در رديف اطاعت از خدا و رسول قرار گرفته است و لازمه آن چيزي جز عصمت اولي الامر نيست ؛ چون كه امر به اطاعت از آنان به صورت مطلق با فرض احتمال خطا و گناه سبب تناقض بين اطاعت مطلق و فرض عدم جواز اطاعت در موارد گناه خواهد شد و اين با حكمت خداوندي سازگار نيست ( التفسير الكبير فخررازي ازاهل سنت و هم چنين الميزان علامه طباطبايي در ذيل آيه )

امام باقر (ع) دربيان تفسيري خويش در ذيل آيه به اين نكته تاكيد مي ورزد كه مراد و منظور از اولي الامر در آيه همان امامان معصوم (ع) مي باشد و هر شخصي كه زمام امور مسلمانان را به عهده گيرد نيست.(كمال الدين باب 22 ص 22 حديث 8 و نيز نورالثقلين ذيل آيه)

به هر حال اطاعت از امام معصوم (ع) همانند اطاعت از خدا و پيامبر(ص) لازم و ضروري است و هر گونه سرپيچي از ايشان همانند سرپيچي از اطاعت خداوند و رسول شمرده شده است. بر اين اساس مي توان گفت كه در حوزه تشريع و مديريت سياسي و اجتماعي يعني دين و دنيا امام معصوم مطاع مي باشد و همگان مي بايست در اين حوزه هاي از وي اطاعت كنند.

اين بدان معنا خواهد بود كه وي داراي اختياراتي در حوزه تبيين مسايل ديني و دنيايي است و حوزه اختيارات وي خاص امور دنيوي نيست هر چند كه در مسايل دنيوي و اجتماعي اين حضور پررنگ تر است ؛ زيرا تاكيد بر واژه اولي الامر اين معنا را با خود حمل مي كند كه مراد از اطاعت در حوزه مسايل دنيوي و مديريت جامعه است ولي از آن جايي كه اطاعت از ايشان در رديف اطاعت مطلق از خدا و رسول دانسته شده است مي توان اين برداشت را ارايه كرد كه امامان معصوم نيز مطاع مطلق مي باشند و چون از هر گونه خطا و اشتباه و سهوي مبرا و پاك مي باشند و از عصمت در تلقي و بيان و عمل برخوردار مي باشند اطاعت از ايشان نيز مطلق مي باشد.

بر اين اساس آنان داراي اختياراتي مطلق در حوزه امور ديني و دنيوي مي باشند و اختيارات آنان خاص حوزه اي از حوزه هاي امور دنيوي نمي باشد.

اين معنا هم چنين در آيه بيان شده است كه اطاعت از امامان معصوم درهمه حوزه هاي ديني و دنيوي موجب مي شود تا شخص به نيك فرجامي برسد و از زندگي خوبي در دنيا و آخرت بهره مند شود. از اين روست كه خداوند در ادامه آيه اطاعت از امامان معصوم (ع) را خير و بهترين تاويل بر شمرده است.

دسته دوم از اختيارات خاص اختياراتي است كه خداوند در حوزه امور مالي به پيامبر اكرم (ص) نه ديگر پيامبران و امامان معصوم (ع) بخشيده است. اين مساله در آياتي كه در ارتباط با في و انفال و خمس وارد شده به خوبي تبيين و روشن شده است.

ازاين رو در آيه 41 سوره انفال بيان شده است كه خمس درآمدها از آن امامان معصوم مي باشد و انسان هر درآمدي داشته باشد يك پنجم آن را مي بايست در اختيار امام معصوم (ع) قراردهد.

هر چند كه در آيه سخن از غنم مي باشد ولي چنان كه راغب اصفهاني در مفردات الفاظ قرآن كريم آورده است غنميت در اين آيه هر دستاورد جنگي و غير جنگي است كه انسان به دست مي آورد.

در روايتي از امام باقر(ع) در تفسير آيه آمده است كه مراد از غنيمت در آيه مطلق فايده اي است كه نصيب انسان مي شود.( اصول كافي ج 1 ص 544 حديث 10)

با توجه به اين كه در آيه لام براي خدا و رسول و ذي القربي آورده شده و در باقي بي لام ذكر شده اين معنا ثابت مي شود كه خمس اولا و بالذات از آن اين سه طائفه مي باشد.

امام صادق (ع) نيز با اشاره به آيه مي فرمايد : ذلك الي الامام ( اصول كافي ج 1 ص 544 حديث 7) كه مقصود آن است كه ذي القربي در آيه تنها امامان معصوم (ع) مي باشند. بنابراين خمس از آن منصب امامت است و به دليل اين منصب است كه اختيار تصرف در يك پنجم هر درآمدي را دارا مي باشند.

امامان معصوم با در اختيار گرفتن انفال و خمس اين توانايي را پيدا مي كنند تا گردش سالمي را براي اقتصاد و در آمدها و ثروت ها در جامعه ايجاد كنند. در حقيقت گردش سالم ثروت ميان مردم و جامعه فلسفه در اختيار گرفتن يك پنجم از ثروت و درآمدها و نيز انفال و في مي باشد كه در آيه 7 سوره حشر بدان اشاره شده است.

وظايف امام معصوم(ع)

از اين آيه وظيفه امام نيز دانسته مي شود. به سخني بيان اختيارات و فلسفه خمس و انفال نشان مي دهد كه وظيفه امام كنترل و مديريت درست و صحيح گردش اقتصادي در جامعه است. چنان كه از وظايف وي اخذ و گرفتن بخشي از در آمدهاي هر كسي مي باشد كه در جامعه اسلامي زيست مي كند.

توزيع سرمايه ها و ثروت به شكل درست از وظايف امام معصوم است كه در آيه 7 سوره حشر و آيات ديگر بدان اشاره شده است.

امامام معصوم به سبب دارا بودن عصمت از هر گونه پليدي و زشتي ( نساء آيه 59) و علم و آگاهي از حقايق هستي و امور و معارف ديني (رعد آيه 43 وكافي ج 1 ص 257 و مجمع البيان و نورالثقلين ذيل آيه و نيز فاطر آيات 31 و 32) وظايف سنگين وخاصي را بر دوش گرفته اند كه از آن جمله حق ولايت و تصرف در امور مردم براي دست يابي آنان به كمال شخصي و جمعي است(نساء ايه59)

از وظايف آنان پاسخ گويي و روشنگري نسبت به مسايل دين و دنياست كه در آيه 43 سوره نحل و 7 سوره انبياء به عنوان مرجعيت علمي براي آنان مشخص شده است. در حقيقت لزوم رجوع مردم به امامان معصوم (ع) براي يادگيري مسايل و معارف دين كه در آيات فوق بيان شده است وظيفه سنگين پاسخ گويي و روشنگري را بر عهده آنان مي گذارد و اين همان پيماني است كه اميرمومنان (ع) از آن به پيمان خداوند با انديشمندان و دانشمندان از آن ياد مي كند كه موجب شده تا اختيار دين و دولت اسلامي را با همه كراهت بپذيرد و خلافت ظاهري به معناي حكومت ديني بر ايشان را قبول كند.( نگاه كنيد نورالثقلين ذيل آيات وروايات تفسيري كه در اين باب وارد شده است.)

امامان معصوم (ع) كه پس از موفقيت در آزمون هاي سخت خداوندي (بقره آيه 124) و صبر و شكيبايي در برابر مشكلات و آزمايش ها(سجده آيه 24) و رسيدن به مقام صالحان ( انبياء آيات 69 تا 73) و عبادت هاي خالصانه و سخت (همان ) و رسيدن به مقام عصمت از هر گونه گناه و ستم و پليدي (بقره آيه 124) و دست يابي به يقين و علم و دانش ملكوتي و رشدي (سجده آيه 24) مقام امامت را به عنوان منصب خاص از خداوند به حكم خاص و معرفي خاص دريافت كرده اند ( بقره آيه 124 و نساء آيه 54 و قصص آيه 5 و نساء آيه 58 و احزاب آيه 72) موظف هستند كه به حكم استمرار مقام نبوت خاص ( بقره آيه 124) مردمان را به توحبد دعوت كنند. بازگشت مردم به توحيد و عبادت الهي هدف از استمرار امامت است كه در آيه 26 تا 28 زخرف اشاره شده است.

هدايت گري و راهنمايي به فرمان الهي از اهداف اعطاي امامت خاص به اشخاص خاص است كه آيه 73 سوره انبيا بدان توجه مي دهد. در حقيقت اين خود وظيفه ديگري است كه بر دوش امام معصوم از سوي خداوند نهاده شده است.

البته آيه توضيح مي دهد كه هدايت گري امامان معصوم (ع) به شكل ايصال به مطلوب مي باشد كه وظيفه سخت تري را بر دوش آنان مي نهد.

اين مطلب را از آن جا مي توان به دست آورد كه هدايت عام بدون ايصال به مطلوب وظيفه عمومي پيامبران است و اين كه خداوند پس از احراز امامت بر اين نوع هدايت تاكيد مي كند خود بيانگر آن است كه مراد از هدايت ، همان هدايت ايصال به مطلوب است كه كاري سخت تر و دشوار تر از هدايت عمومي است.

به سخن ديگر با توجه به اين كه امامت پس از احراز نبوت به برخي از پيامبران بخشيده و اعطا مي شود مي توان استفاده كرد كه اين هدايت كه در آيه 73 سوره انبيا از آن سخن به ميان آمده است همان هدايت خاص و رساندن شخص به مطلوب است؛ زيرا هدايت به معناي نشان دادن راه مستقيم در زمان نبوت آن پيامبران نيز به عنوان وظيفه بر عهده آنان بوده است . پس مراد از هدايت پس از احراز مقام امامت همان هدايت ويژه و خاص يعني ايصال و رساندن شخص به مطلوب مي باشد. اين مطلب در آيه 24 سوره سجده نيز مورد تاكيد قرار گرفته است.

اين ها نمونه هاي از وظايف امامان معصوم است كه از آيات به دست مي آيد. با توجه به مقام عظماي امامت و ولايت خاص مي توان وظايف و اختيارات ديگري را براي امام معصوم (ع) ذكر كرد كه در دعاهاي معصومان چون جامعه كبيره بيان شده است. در اين نوشتار به همين اندازه بسنده مي شود و توضيح وتبيين ديگر وظايف و اختيارات و مقامات امامان معصوم (ع) به زماني ديگر وانهاده مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا