اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

واکنش سنجی مخاطب در تبلیغ

بسم الله الرحمن الرحیم

روش فطری و قرآنی در تبلیغ هر پیامی، انتظار نسبت به مخاطب است؛ زیرا تا واکنش مخاطب دانسته نشده، نمی بایست هیچ گونه کنشی دیگر انجام داد.

به سخن دیگر، ابلاغ پیام خود کنشی است؛ پس نمی بایست تا حصول نتیجه خواه مثبت یا منفی، کنشی دیگر انجام داد. بنابراین، هر چه پیام سنگین و مهم تر است، می بایست این توقع و انتظار را داشت که مخاطب به سرعت واکنشی از خود را پذیرش یا ردّ بروزنمی دهد؛ زیرا مخاطب پیام بر آن است تا میزان آثار پذیرش یا رد آن را بسنجد؛ چرا که مخاطب عاقل کسی است که نتایج پذیرش و رد پیام را در ابعاد گوناگون می سنجد. او هم چون شطرنج بازی است که می داند پس از حرکت مهره ای از سوی پیام رسان، تبعات و پیامدهای حرکت پیام رسان و خویش را محاسبه کند تا کیش و مات نشود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، پیامبران بلکه خردمندان این گونه عمل می کنند؛ یعنی خواه پیام رسان باشند خواه گیرنده پیام، تلاش می کنند تا کنش ها و واکنش های خویش را در ابعاد و مراحل گوناگون بسنجند و سپس اقدامی را انجام دهند؛ چرا که چه بسا هر کنش یا واکنشی بی محاسبات و سنجش گیری ممکن است، هلاکت خویش یا گروهی را به دنبال داشته باشد و سعادت یا شقاوتی را رقم زند. پس مهلت و زمانی در قالب انتظار یکی از مهم ترین شیوه ها و روش ها در پیام رسانی و تبلیغ و ابلاغ است و شخص پیام رسان نمی بایست پس از کنش ابلاغ و پیام رسانی، خواهان سرعت واکنش مخاطب و گیرنده باشد؛ چرا که چنین انتظاری نادرست است؛ زیرا اگر گیرنده پیام به سرعت واکنش نشان دهد بیانگر واکنش احساسی و دور از عقلانیت و سنجش گری و محاسبه است؛ بنابراین، واکنش هیجانی همان طوری که به سرعت گُر می گیرد و خودنمایی می کند، به همان سرعت خاموش می شود و از میان می رود.

تفاوت مردمان در ادراک و گرایش ها

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان ها در شناخت حقایق یکسان و یک دست نیستند؛ زیرا اگر چه در همه نفوس انسانی نرم افزاری فطری قرار دارد که توانایی شناخت حقایق و امور باطل را به انسان می دهد و بلکه حتی گرایش های فطری به سوی حق و گریزش از باطل در نفس انسانی تعبیه شده است(شمس، آیات 7 تا 10؛ طه، آیه 50)؛ اما باید دانست که سطوح فهم و ادراک انسان متفاوت است و همگی در یک سطح نیستند؛ چرا که عوامل بسیاری از درون و برون در فهم و ادراک بلکه گرایش انسان تاثیر می گذارد و انسان ها از نظر اندیشه ورزی و انگیزه های گرایشی متفاوت عمل می کنند؛ به ویژه آن که بسیاری از مردم به سبب محیط زیست دنیوی، تحت تاثیر زینت های زندگی دنیوی قرار می گیرند و هواهای نفسانی در آنان قوت و شدت می یابد تا جایی که صفات ظلوم و جهول و هلوع و قتور بودن ومانند آنها بیش از صفات کرامت و صداقت، امانت و احسان خودنمایی می کند و در زندگی دنیوی مردمان تاثیر می گذارد تا جایی که هواهای نفسانی درجایگاه معبود قرار می گیرد و خدا و یادش فراموش می شود.(جاثیه، آیه 23)

افزون بر این امور تاثیرگذار می بایست از شیطنت ها و وسوسه های شیطانی ابلیس و شیاطین دیگر غافل نشد؛ چرا که آنان نیز با بهره گیری از نقاط ضعف انسان، رخنه می کنند و در قالب وحی شیطانی مردم را از حق دور کرده و حتی به جدال نسبت به حق بر می انگیزانند.(انعام، آیه 121)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مردم را می توان به دو دسته اهل تعقل و اهل تقلید تقسیم کرد که اکثریت آن از گروه دوم هستند؛ زیرا اهل تعقل شماری اندک هستند که هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی را بر پایه تقوای الهی از خود دورکرده و نور الهی فطرت را هم چنان روشن نگه داشته و با عقاید حقه و اعمال صالح آن نور را فروزان تر ساخته اند تا جایی که اهل تعقل و تفقه و تذکر و بصیرت هستند؛ اما اکثریت مردمان بر نور فطرت غباری از فجور و گناه انداخته و حتی دفن و دسیسه کرده بلکه قابلیت های فطری را طبع کرده و راهش را مختوم نموده اند؛ از این روست که اهل تفقه و تعقل و بصیرت نیستند.(مطففین، آیه 14؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 7 تا 15؛ اعراف، آیه 179؛ توبه، 87)

از نظر قرآن، عاقلان و خردمند با تعقل حقیقت را می شناسند و بدان گرایش دارند؛ اما اکثریت می بایست یا از اهل تعقل تقلید کنند، یا متاثر از هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی به تقلید از جاهلان و شیاطین بروند. البته کسی که تقلید از عاقلان و ذاکران حق و حقیقت کند، در نهایت فطرت دفن شده، نورانیت خویش را می یابد و تعقل در او ایجاد می شود و به تفقه و تذکر و بصیرت می رسد و این گونه از دوزخ و خشم الهی در امان می ماند(ملک، آیه 10؛ نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)؛ اما مقلدان از جاهلان هواهای نفسانی و وسوسه گران شیاطینی، در دوزخ در می آیند.(ملک، آیات 10؛ بقره، آیات 170 و 171)

پس از نظر قرآن، مردمان به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. بنابراین، شرایط یکسانی ندارند. این بدان معناست که اگر پیامی از سوی عاقلان چون پیامبران به مردمان می رسد، عاقلان خود به محاسبه در پیام می پردازند و نیاز به فرصتی برای تحلیل پیام و پیامدهای آن دارند؛ غیر عاقلان نیز اگر بخواهند درست عمل کنند، لازم است به ذاکران و خردمندان مراجعه کنند و از آنان بپرسند؛ پس آنان نیز نیازمند فرصتی دارند تا به اهل ذکر از خردمندان مراجعه کنند.

به نظر می رسد که اکثریتی که واکنش های هیجانی نسبت به پیام دارند و آن را به سرعت چیزی را می پذیرند یا ردّ می کنند، قابل اعتماد نباشند؛ زیرا این اکثریت هیجانی در پذیرش یا مخالفت نسبت به پیام، به همان سادگی و سرعت که موافقت و مخالفت می کنند، به همان سرعت تغییر موضع و رفتار می دهند؛ از همین روست که آنان بامداد و شامگاه یک روز تغییر موضع می دهند؛ یعنی بامداد مرگ بر فلان می گویند و شامگاه درود بر همان فلان می فرستند. بنابراین، به این اکثریت نمی توان در هیچ کاری تکیه کرد؛ زیرا اگر منافق نباشند، دست کم حزب باد هستند؛ چرا که آنان بر اساس گردش باد هواهای نفس خویش می گردند؛ پس اگر باد موافق با خواسته هایشان باشد، همان سو می روند؛ و اگر باد مخالف خواسته هایشان باشد، علیه آن می شوند.

البته افراد تحت تاثیر فشارهای بیرونی همسو با باد نیز می گردند؛ زیرا هیچ مقاومتی حتی در برابر باد ندارند؛ پس گردش آنان مطابق باد و فشاری است که برآنان وارد می شود. اگر فشار گفتمانی جامعه، موافق امری باشد با آن موافقت می کنند، و اگرمخالف باشد با آن مخالفت می ورزند؛ چرا که از خود اراده ای ندارند و اراده آنان تابع اراده اکثریت است؛ زیرا بر این باورند: «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.»

در برابر دسته نخست، مردمانی از عاقلان یا مقلدان عاقلان این گونه هستند که این گونه نیستند؛ زیرا اگر آنان در زندگی خویش به حقیقتی دست یافتند، نسبت و نسبت به چیزی موضع گیری داشته باشند، دست بردار آن نیستند؛ چرا که آنان یا اصلا تغییر موضع نمی دهند، یا اگر بدهند به سختی می دهند. آنان چون به آفتاب حقیقت باور دارند و آن را موضع اصلی گردش زندگی خویش قرار می دهند، همانند گلهای آفتابگردان به هر سو و سمتی می روند که خورشید به آن سمت می رود. از همین روست که استاد علامه حسن زاده آملی طاب ثراه این خردمند عارف بارها به ما می فرمود: «چشم و گوش شما به دهان حضرت آقای خامنه ای باشد.»

شگفت این که امام خمینی(قدس سره) این خردمند حکیم ولایت مدار عارف امام خامنه ای مدظله العالی را «خورشید» می دانست که امت می بایست دنبال آن باشد و از انوار وجودش بهره مند.

ضرورت انتظار پیام رسان نسبت به واکنش مخاطب

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کشف و درک حقیقت می بایست تحقق یابد؛ زیرا بدون کشف و درک حقیقت، نمی توان گام در مسیر صحیح و درست گذاشت. از همین روست که فرمان می دهد بر اساس علم عمل کنید و در چیزی که علم ندارید وارد نشوید. اما اگر به چیزی علم یافتید و معلوم شما شد نمی بایست از آن دست بردارید؛ بلکه می بایست متعهد و ملتزم به معلوم باشید و ایستادگی و وقوف نسبت به آن داشته و موضع گیری خودتان را تغییر ندهید.(اسراء، آیه 36)

از نظر آموزه های وحیانی انسانی که دنبال علم نباشد یا به علم اعتنایی نکند، خود را در مسیر نابودی قرار می دهد و شقاوت دنیوی و اخروی را برای خویش می سازد.

این دستور الهی بر حرکت بر مدار و محور علم موجب می شود، تا عالم بودن به عنوان یک ارزش مطرح باشد؛ زیرا عالم حقیقی بر اساس عقلانیت حقیقی و تفقه و تذکر و بصیرت عمل می کند. مردمان می بایست یا خود متعقل باشند و به علم برسند، یا آن که به عالمان مراجعه کنند و از آنان تقلید کنند تا از هلاکت ابدی در امان بمانند.(ملک، آیه 10)

بنابراین، خدا دوست نمی دارد و نمی پسندد که کسی جاهلانه و غیر عالمانه به دور از تعقل چیزی را بپذیرد یا رد کند. این بدان معناست که انسان نسبت به هر عقیده یا کاری می بایست یا عالم باشد یا به عالمان مراجعه کند. پس اگر خدا نیز پیامی داشته باشد، انتظار دارد که مخاطب پیام در آن تعقل کند یا به عاقل مراجعه نماید. این بدان معناست که از موافقت و مخالفت و پذیرش و رد بدون تعقل و تعلم خوشش نمی آید و واکنش هیجانی افراد را نمی پسندد، بلکه می خواهد تا با تعقل و تعلم چیزی را بپذیرند یا رد کنند.

از همین روست که پیامبران نیز این گونه عمل می کردند تا جایی که وقتی مثلا حضرت سلیمان(ع) پیامی می فرستد می فرماید: اذهب بکتابی هذا فالقه الیهم ثم تولّ عنهم فانظر ماذا یرجعون؛ این نامه ام را ببر! پس آن را به سوی ایشان بیافکن! سپس پشت کن و برگردد. پس به انتظار بنشین ببین به چه مراجعه می کنند.(نمل، آیه 27)

در این آیه به صراحت بیان می شود که انتظار پاسخ نشستن ضرورت است؛ چنان که بررسی کنش ها و واکنش های گیرنده پیام خود می تواند بیانگر اموری چون میزان درجه عقلانیت، محاسبه گری و مانند آنها باشد؛ زیرا با بررسی و تحلیل این رفتارها است که می توان شخصیت مخاطب پیام را سنجید و ارزیابی کرد.

گزارش های قرآنی نشان می دهد که مخاطب پیام، چون میزانی از عقلانیت و محاسبه گری را داشت، واکنش هیجانی بروز نداد؛ بلکه با مشاورت بر آن شد که اگر خود اهل تعقل است، باز عقول دیگران را به عقل خویش بیافزاید و نه تنها پاسخی منطقی به پیام بدهد، بلکه موضع ثابت و محکم اتخاذ کند که همراهی عقلای قوم را نیز با آن باشد.(نمل، آیه 32 تا 35)

از عقلانیت این ملکه سباء همین بس که نه تنها مشورت کرد، بلکه همان شیوه پیامبران و عقلاء را در پیام رسانی در پیش گرفت. بنابراین می گوید: و انی مرسله الیهم بهدیه فناظره بم یرجع المرسلون؛ و من هدیه ای را به سوی آنان می فرستم. پس به انتظار می نشینم تا رسولان به چه چیزی باز می گردند.(نمل، آیه 35)

در حقیقت عاقلان تا به علم نرسند و ابعاد پیام و قضیه برای آنان معلوم نشود، هیچ اقدامی در جهت موافقت و مخالفت نمی کنند؛ زیرا آنان به دور از هیجانات احساسی عمل می کنند. پس اگر حقایق برای آنان معلوم شد، آن را می پذیرند و مطابق با آن واکنش نشان می دهند؛ زیرا واکنش های احساسی و هیجانی نه تنها سازنده نیست، بلکه چون مبتنی بر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی دیگران است، بر مدار هوی و هوس و وسوسه خواهد بود. پس نمی توان به این نوع واکنش ها اعتماد کرد؛ زیرا اعتماد به کسی است که هیچ ثباتی ندارد و حزب باد است. اینان در میدان عمل نه تنها وارد نمی شوند، بلکه اگر وارد شوند، پای در گریز می گذارند و از میدان معرکه خطر می گریزند. هیجانات آنان را تا زمانی در میدان نگه می دارد که خطر جدی آنان را تهدید نکرده باشد.

خدا در قرآن بیان می کند، کافران و منافقان چون به دور از عقلانیت و علمیت حقیقی عمل می کنند، هر چند که به ظاهر عقلی و علمی رفتار می کنند، ولی آن چیزی که عقلی و علمی می دانند، علمی نیست؛ چرا که یا ظنی غیر معتبر است، یا تخرّص و گمانه زنی. بر همین اساس، در فکر و عمل استوار نیستند و استقامت بر موضع ندارند؛ و در هنگام خطر جان از معرکه دور نگه می دارند. از همین روست که خدا می فرماید منافقان اگر در میان کافران باشند، به آنان خیانت می کنند و از معرکه می گریزند، و اگر در میان مومنان باشند، با مومنان نیز چنین می کنند. آنان چون حزب باد هستند، مذبذب هستند و هماره نوسان دارند.(نساء، آیه 143)

خدا می فرماید منافقان به برادران کافر خویش می گویند شما اگر اقداماتی علیه مومنان داشته باشید با شما خواهیم بود در جنگ شما را حمایت می کنیم؛ درحالی که دروغگویند؛ چرا که با آنان در هیچ کاری خارج نمی شوند که عملیاتی باشد و اگر برای جهاد بروند در میدان نصرتی نمی کنند و میدان را ترک کرده و فرار می کنند؛ زیرا گرفتار ترس از درونی از مومنان هستند. البته به ظاهر متحد آنان نمی بایست نگریست؛ زیرا میان خودشان درگیری شدیدی است و هر گروه از آنان برای خودش سازی می زند و می نوازد و دلهایشان پراکنده است، و هیچ هدف متفق و متحدی ندارند. از همین روست که نمی بایست به جمعیت زیاد اینان توجهی کرد؛ زیرا تا زمانی حضور دارند که خود را در امنیت ببیند؛ اما همین که خود را در مشکل و مرگ ببینند، می گریزند.(حشر، آیات 11 تا 14)

جالب این که همین منافقان رفتاری مشابه با مومنان دارند؛ از این رو، با مومنان به ظاهر همراهی می کنند، ولی در باطن با دشمنان هستند. ازاین رو، همراهی آنان در هرعمل اجتماعی و سیاسی و نظامی خطرناک است؛ زیرا اولا که گام در میدان عمل نمی گذارند که خطرناک باشد؛ و اگر بگذارند، نمی توان به آنان اعتنا کرد و به عنوان نیروی میدانی اعتماد نمود و حساب باز کرد؛ زیرا اگر وارد میدان شوند، یا جاسوس آنان هستند یا فتنه گری می کنند یا هنگام معرکه میدان را خالی می گذارند و از پیروزی مومنان ناراحت می شوند.(توبه، آیات 45 تا 48) آنان حقایق را تحریف می کنند و دل مومنان را با شایعات خالی می کنند و زلزله درافکار عمومی افکنند وآنان را سست می کنند.(مائده، آیه 41 و 42؛ احزاب، آیات 59 و 61)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، می بایست وقتی پیامی ارسال و داده می شود، منتظر پاسخ بمانیم، وبه پاسخ های احساسی وهیجانی توجهی نکرد؛ خواه موافق با پیام باشد، خواه مخالف؛ زیرا مخالفت و موافقت می بایست از روی علم باشد. پس حتی اگر پیام روشنی ارایه می شود، می بایست پیام تحلیل شود و ابعاد آن دانسته گردد و پیامدهای آن سنجیده شود.

به نظر می رسد، اکثریت مردم هیجانی عمل می کنند. بنابراین، به واکنش های هیجانی نمی بایست بها و ارزشی داد، بلکه گذاشت تا زمانی بگذرد؛ زیرا پس از گذر زمان و فروکش هیجانی نسبت به پیام حتی همین توده مردم در عملکرد خویش درنگ و تانی می کنند.

هم چنین در ساحت تبلیغ و ابلاغ می بایست، به واکنش های گوناگون و متفاوت افراد توجه کرد و آن تحلیل و ارزیابی کرد تا واکنش هایی بعدی به پیام نیز معلوم شود؛ زیرا گاه ممکن است شخص واکنشی احساسی بروز دهد، اما پس از مدتی براساس تعقل یا استماع از عالم یا حتی بر اساس هواهای نفسانی یا وسوسه های شیطانی دیگران نوعی واکنش نشان دهد که با واکنش احساسی همخوان نباشد. به هر حال، درنگ وتانی نه تنها لازمه پیام رسان است، بلکه لازمه گیرنده پیام است و می بایست هر دو در مساله پیام به این نکته توجه داشته باشند، که زمانی برای انتظار و فرصتی برای درنگ و تامل لازم واکنش است؛ خواه موافق خواه مخالف.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا