اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

نقش افکار عمومی از منظر قرآن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

افکار عمومی به معنای گرایش های عمومی مردم به چیزی بیانگر مطالباتی است که مردم بر آن وحدت دارند. از گذشته تاریخ تا کنون مدیریت افکار عمومی در دستور کار بوده است. اما از نظر قرآن، افکار عمومی تا چه اندازه می تواند معیار ارزش باشد؟ آیا افکار عمومی معیاری بر درستی است؟ جنبه های مثبت و منفی افکار عمومی از منظر قرآن چیست؟ نویسنده در این مطلب بر آن است تا به این پرسش ها و مانند آن بر اساس آموزه های قرآنی پاسخ دهد.

چیستی افکار عمومی

افکار عمومی یا عقیده و نظر عمومی (Public opinion در زبان انگلیسی و opinion publique در زبان فرانسه) اصطلاحی نو ظهور است، اما این مفهوم از دیرباز در زندگی اجتماعی مردم نقش مهم و کلیدی داشته است. افکار عمومی ارتباط تنگاتنگی با جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی دارد.

در تعریف افکار عمومی و عقیده عمومی اجماع و اتفاق نظری میان دانشمندان نیست. برخی افکار عمومی را مجموعه ای از نظرها، نگرش‌ها و باورهای فردی بخش قابل توجهی از اعضای جامعه دانسته اند.

برخی نیز آن را مجموعه ای از نظر، روش و ارزیابی مشترک گروهی اجتماعی در رابطه با یک موضوع مورد توجه و علاقه همگان دانسته اند که در لحظه ای مشخص بین تعدادی از افراد یک قشر یا طبقه یا سراسر اجتماع به‌طور نسبی عمومیت پیدا کرده است.( آقابخشی، علی و افشاری‌راد، مینو؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379، چاپ اول، ص480)

شکی نیست که اصطلاح فارسی، افکار عمومی ترجمه غلط و نادرستی است؛ زیرا آن چه مطرح است همان عقیده و باور یا نظر عمومی مردم درباره یک موضوع است که در رفتار عمومی و کنش ها و واکنش های آنان تاثیر دارد؛ افکار به تنهای تا زمانی که به عقیده و باور و نظر فردی یا عمومی نرسیده باشد تاثیری در عملکرد و رفتار ایجاد نمی کند بلکه زمینه ساز عقیده و نظر است. بسیاری از مردم حتی فراتر از فکر به چیزی قطع و یقین از جهت نظری و ذهنی پیدا می کنند و به تعبیر علم منطق از امور قطعی و برهانی در نزد کسی است ولی با آن حال نظر او نیست و در مقام عملی عقیده و باور او را تشکیل نمی دهد و در رفتار و عمل به انکار آن می پردازد.(نمل، آیه 14)

پس آن چه تاثیرگذار است همان نظر و رای و یا باور و عقیده فرد یا افراد جامعه است که در کنش ها و واکنش های فردی و اجتماعی بروز و ظهور می کند. پس مراد از افکارعمومی همان عقیده و باور و نظر عمومی و همگانی است که در حوزه رفتارهای اجتماعی تاثیر شگرفی به جا می گذارد.

باور عمومی و اراده ملی

باور عمومی اراده ملی را می سازد و مطالبات آنان را جهت و رفتار عمومی را همسو و یکسان می سازد و آنان را به کنش ها و واکنش های یکسان وا می دارد.

باور عمومی به تفاوت میان خود و شاهان به شاهان این اجازه را می داد تا به عنوان فرزندان خدا، سایه خدا و از ما بهتران از جایگاه و امکانات و قدرت خاصی برخوردار شوند. این گونه است که اراده ملی بر این قرار گرفت تا حامی بی چون و چرا شاه بوده و استبداد او را بپذیرند و تفاوت های فاحش میان خود و خانواده سلطنتی را موجه و مشروع جلوه دهند.

اگر مردم به چیزی باور حتی خرافی چون قدرت یک درخت خاص یا غار و چشمه و سنگی باور داشته باشند، نمی توان در جریان خلاف آن ها حرکت کرد. همین مساله می تواند اراده ملی را سامان یا جهت دهی کند.

جامعه‌شناسان به عقیده عمومی و افکار عمومی به دیده‌ی محصول تعامل اجتماعی و ارتباط می‌نگرند. با نگاه جامعه‌شناسانه تا زمانی که اعضای یک جامعه با یکدیگر روابط اجتماعی برقرار نسازند، عقیده و افکار عمومی موجودیتی نخواهد داشت. حتی اگر نظرهای افراد جامعه به هم نزدیک باشد، اما باز هم باورهای آن‌ها در کنار هم عقیده و افکار عمومی را شکل نخواهد داد. اما زمانی که نظرهایشان از طریق رسانه‌ها –اعم از رسانه‌های نوشتاری، دیداری، شنیداری یا مجازی– یا مکالمه‌ی تلفنی یا رودررو به هم منتقل شود، عقیده و افکار عمومی شکل می گیرد و اراده ملی و عمومی را می سازد.

نقش رسانه ها در ایجاد عقیده عمومی

قبل از ظهور رسانه‌های همگانی، عقیده همگانی و افکار عمومی در خصوص یک موضوع به‌کندی گسترش پیدا می‌کرد و اغلب در محدوده کوچکی مانند روستا یا منطقه باقی می‌ماند و یا از بین می‌رفت. اما با ظهور و گسترش تدریجی رسانه‌های همگانی امروزه افکار عمومی تا سطح بین‌المللی و جهانی توانسته بسط پیدا کند و به‌طور روزافزونی به دلایل مختلف از جمله نیاز دولت‌ها به مشروعیت‌بخشی خویش در نزد مردم، اهمیت پیدا کند.

در گذشته شعرا و خطبا و شایعات بیش ترین نقش را در شکل گیری عقیده عمومی و همگانی درباره یک موضوع به عهده داشت.

عقاید عمومی مثبت و منفی از نظر قرآن

عقاید عمومی از نظر قرآن می تواند حقیقت باشد یا خلاف حقیقت. بنابراین، نمی تواند عقاید عمومی ملاک و معیاری برای راستی و درستی عملکرد مردم و مبنایی برای مطالبات آنان قرار گیرد. همان گونه که مردم می توانند عقاید خرافی و بی مبنایی درباره حقایق هستی و آفرینش و هدف زندگی داشته باشند؛ می توانند عقاید خرافی و باطلی در روش زندگی و اهداف میانی و متوسط آن داشته باشند.

البته برخی بر این باورند که اکثریت حق شناس و حق ساز است. به این معنا که اگر اکثریت جامعه مطلبی را حق تشخیص دادند، نباید در حقانیت آن تردید کرد، بلکه حتی اگر حقی وجود نداشته باشد و به سخن دیگر این فکر و نظر و عقیده خلاف باشد، گرایش اکثریت آن را حق می سازد.

معیار نبودن اکثریت و اقلیت

بر اساس آموزه های قرآنی، اکثریت و اقلیت نمی تواند معیاری برای سنجش درستی عقیده و عمل باشد. هر چند که از نظر قرآن، هماره اقلیت نسبت به اکثریت از ویژگی های برتری برخوردارند، چرا که این اقلیت است که گرایش به حق، صلاح، اصلاحات، خوبی، نیکی، اخلاص و مانند آن دارند، و اکثریت بیش تر گرایش به باطل، فساد، افساد، بدی، زشتی و مانند پیدا می کنند، اما هرگز اقلیت و اکثریت بودن ملاک و معیاری برای سنجش درستی و نادرستی و راستی و ناراستی نیست.

از نظر قرآن، حقانیت را در بسیاری یا اندکی مردم نمی توان دانست. پس می تواند اکثریتی به حق گرایش داشته باشند در حالی که اقلیتی به باطل گرایش پیدا کنند، هر چند که در بسیاری از موارد این اقلیت است که هماره گرایش به حق و خوبی دارد، ولی تنها به این دلیل نمی توان قضاوت و داوری و سنجش کرد.

البته از نظر قرآن، اقلیت می تواند نشانه ای برای این موضوع باشد که حق در آن سمت و سو قرار گرفته است؛ زیرا گرایش عمومی مردم در دنیا به سوی باطل و بدی است؛ زیرا اکثریت مردم، اعتقادی به ربوبیت خدا، مالکیت خدا، حقانیت معاد و رستاخیز و مانند آنها ندارند، و اگر هم داشته باشند، به شکل باور و عقیده ای استوار نیست که در عزم و اراده جدی آنان تاثیرگذار باشد.(نگاه کنید: اعراف، آیه 131؛ اسراء، آیه 85؛ انعام، آیه 37 و آیات بسیار دیگر که تعبیراتی چون أكثر النّاس و اکثرهم و مانند آن دارد)

انواع و اقسام عقاید عمومی

عقاید و افکار مردم با توجه به منابع و ابزارهای شناختی آنان در چند دسته قابل تقسیم‌بندی است:

  1. عقاید کارشناسی؛ شامل عقاید کسانی می‌شود که در حوزه عقیده و افکار مربوطه دارای تخصص هستند. در آیات قرآنی، از این افراد به عناوینی چون اولواالعلم (آل عمران، آیه 18)، اولوالالباب(آل عمران، آیه 190؛ رعد، آیه 19)، اهل الذکر(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)، الاحبار(مائده، آیه 44)، ذی حجر(فجر، آیه 5) و مانند آنها یاد کرده است. اینان خبیر و آگاه و دانا هستند. پس عقاید و نظر و رای ایشان مبتنی بر کارشناسی و تحقیق و علم است.(فصلت، آیه 53 و آیات دیگر)
  2. عقاید آگاهانه؛ کسانی که آگاهی کلی یا آشنایی معقولی با حوزه عقاید مربوطه دارند؛ هر چند که در این کار کارشناس و خبره نیستند ولی عقیده آنان ریشه در دانش کارشناسان و عالمان دارد؛ یعنی خودشان اهل تحقیق و تفحص در آیات انفسی و آفاقی نیستند، ولی می توانند بهره گیری از دانش دیگران و تعقل در آن راه درست را بیابند و عقیده ای راستین پیدا کنند.(ملک، آیه 10)
  3. عقاید پذیرفته شده؛ کسانی که دارای تخصص نیستند و از خرد خویش برای سنجش دانش و افکار و عقاید دیگران سود نمی گیرند، بلکه همان چیزی را که شنیده اند کورکورانه بدون بررسی و تحقیق می پذیرند و در حقیقت از خودشان نظر و عقیده ای ندارند، بلکه تنها از این عقاید تاثیر پذیرفته‌اند. این گروه در قرآن به عنوان کسانی معرفی شده اند که گرایش به عقاید باطل پیدا می کنند و اگر هم عقاید حق را بپذیرند برآن استقامت و صبر نمی ورزند. از نظر اسلام و قرآن عقیده ای که بر اساس تعقل و خردورزی نباشد ارزش و اعتباری ندارد؛ چرا که در هر دو حال ضرر و زیان دارد و سودی به فرد نمی رساند؛ حال چه گرایش به باطل پیدا کند و عقاید کورکورانه باطل را بپذیرد یا آن که گرایش به حق یافته باشد؛ چرا که فاقد ارزش است و با کوچک ترین شک و شبهه آن را ترک می کند و در فشارها از آن باز می گردد و عزم جدی بر صیانت آن نخواهد داشت.(یونس، آیات 75 و 76؛ اعراف، آیات 65 و70 و آیات بسیار دیگر)

پس این گونه نیست که هر عقیده و فکر و نظری که مردم انتخاب می کنند حق باشد و یا مطالباتی که بر اساس آن صورت می گیرد و درخواست می شود حق باشد؛ بلکه تنها زمانی عقیده عمومی و یا مطالبات آن حق است که در چارچوب دو مدل تحقیق و تعقل باشد؛ یعنی آن که خود تحقیق کرده و به عنوان عالم و کارشناس و خبیر به عقیده ای دست یافته باشد و مطالباتی بر اساس آن مطرح کند یا آن که از علم و تجربیات دیگران بهره گیرد و سپس باتعقل و خردورزی در آن دانش و علم به یک حقیقت برسد. به سخن دیگر، عقیده باید عالمانه و عاقلانه باشد. پس اگر خودش تحقیق نکرده و از کسی شنیده باید بر اساس عقل و خرد مورد بررسی و سنجش قرار دهد.

بر اساس آموزه های قرآنی همه انسان ها از درجه ای مناسب از خرد و تعقل و الهام فطری و غیر فطری برخوردارند و می توانند حق و باطل و خیر و شر را بشناسند و داوری و سنجش کنند، مگر آن که آن خرد و عقل را کشته و دسیسه کرده باشند.(روم، آیه 30؛ شمس، آیات 7 تا 10 و آیات دیگر)

افکار و عقیده سازی عمومی

البته از آن جایی که توده های مردم ساده و آسان ترین راه را برای زندگی و کار می جویند، دنبال کسانی می روند که آنان را الگو و سرمشق خویش می دانند. کسانی که برای مردم الگوی فکری و رفتاری هستند که آنان را موفق می شمارند. برای کسانی که دنیا و ثروت و قدرت به عنوان سعادت شناخته و معرفی شده باشد، انسان های موفق کسانی هستند که این ها را دارند. از این روست که از افکار و عقاید و رفتارهای آنان پیروی کرده و آنان را سرمشق زندگی خود قرار می دهند.

خداوند بیان می کند که بسیاری از مردم حتی برخی از مومنان یهود قارون را به عنوان الگوی موفقیت پذیرفته و از او پیروی کرده و آرزو داشتند که مانند او شوند.(قصص، آیات 76 تا 79)

برخی دیگر سامری را الگو و سرمشق خویش قرار دادند؛ زیرا او را کسی یافتند که توانست گوساله ای بسازد که برایش صدایی همانند صدای گاو بود.(اعراف، آیه 148؛ طه، آیه 88)

برای توده های مردم عالمان و ربانیون و احبار و رهبان و مانند آن ها الگوهایی هستند که باید پیروی کرده و افکار و عقاید و رفتار آنان را سرمشق زندگی قرار داد. در آیات قرآنی بیان شده که همین مساله گرایش توده ها به الگوپذیری و تقلید از کسانی که از نظر مردم انسان های موفق هستند، موجب شده تا آنان نیز از این گرایش سوء استفاده کرده و مقاصد خود را در پیش گیرند و به کمک مردم به اهداف خود برسند.

نقش سیاست در عقیده سازی

در میان دانش ها و از میان گروه ها و اقشار اجتماعی، مهم ترین دانش و گروهی که گرایش به عقیده سازی و افکار عمومی سازی دارد، سیاست و سیاستمداران است؛ زیرا دانش سیاسی مبتنی بر عنصر قدرت و تبیین آن شکل گرفته است و سیاستمداران نیز می دانند که قدرت در کجا نهفته است. از این روست که دانش سیاسی جز مدیریت افکار مردم جهت تولید و حفظ قدرت نیست.

در آیات قرآنی بیان شده که فرعون به همه تکبر و استکباری که داشت، توجه خاص و ویژه ای به افکار عمومی و عقیده سازی در میان آنان داشت. این گونه است که گاه تمام همت خویش را برای مدیریت افکار و عقاید نخبگانی جامعه به کار می گرفت و می کوشید تا نخبگان جامعه از ثروتمندان و قدرت مندان و دانشمندان را مدیریت کرده و افکار و عقاید آنان شکل و مدیریت نماید. اصطلاح ملاء در قرآن به کسانی اشاره دارد که می توان از آنان به عنوان خواص و نخبگان جامعه یاد کرد. اینان شامل دانشمندانی چون بلعم باعورا ، تا ثروتمندانی چون قاورن، و نظامیانی چون هامان هستند. در حقیقت فرعون با همه تکبر و استکبار خویش می کوشد تا افکار نخبگانی را در دست داشته باشد و آنان را برای تمرکز قدرت به کار گیرد. این گونه است که جلسات خاص و مدیریتی برای جهت گیری افکار آنان برگزار می کند و آنان را واسطه میان خود و مردم می سازد. پس صاحبان زر و زور و تزویر در کنار هم قرار می گیرند و افکار و عقاید جامعه را شکل و سامان می دهند.(عنکبوت، آیه 39؛ غافر، آیه 24 و آیات دیگر)

البته فرعون به عنوان یکی از مهم ترین سیاستمداران بزرگ تاریخ بشریت و الگو و نماد قدرت و سلطنت، تنها به جهت گیری و سامان دهی افکار نخبگانی و خواص بسنده نکرد، بلکه بر آن بود تا عقاید و افکار مردم را نیز مدیریت و ساماندهی کرده و جهت گیری مطالبات آنان را به سمت و سویی که خود می خواهد هدایت کند. این گونه است که با استفاده از ساحران بر آن شد تا بر گفتمان های مخالف و رقیب مسلط شود. این که او خواهان حشر عمومی و متینگ عمومی می شود نشان می دهد که او قدرت تحلیل بالایی از نقش توده ها و عقاید و افکار آنان دارد. (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53)

او به مردم می خواهد این مطلب را القا کند که رقیبی چون موسی(ع) جز دغلکاری برای رسیدن به سلطه و راندن مردم از کشور و نفی حقوق قانونی مردم، هدف دیگری ندارد.(اعراف، آیه 110؛ طه، آیه 63؛ شعراء، ایه 35)

شرایط شکل‌گیری افکار عمومی

افکار عمومی در شرایط مشخصی شکل می‌گیرد که این شرایط به‌طور خلاصه عبارت‌اند از:

1) باید یک واقعه اصلی یا شماری وقایع متناوب و متوالی از یک نوع وجود داشته باشد. تواتر سازی روشی است که از دیرباز مورد توجه عقاید سازان عمومی بوده و معاویه و دیگران از آن سود برده اند. اخبار جعلی و تحریف واقعیات کاری بوده که از سوی احبار یهودی انجام می گرفت و حتی موجب قتل پیامبران به سبب تغییر در عقاید و جهت گیری عمومی مردم شد. در قرآن بیان شده که آنان چنین وانمود کردند که یکی از معجزات پیامبری قربانی است که به آتش آسمانی بسوزد. پس اگر چنین اتفاقی نیافتد پیامبر دروغین و قابل انکار و کشتن است.(آل عمران، آیه 183)

2) باید فضای مساعد مثل نیاز و علاقه مردم به شنیدن یک خبر وجود داشته باشد. این کار را فرعون انجام داد و با توجه به گرایش عمومی مردم به سحر و جادو آنان را به میدان عمومی آورده تا در یک همایش بزرگ مردمی عقیده خود را بر افکار عمومی مسلط کند. (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53)

3) باید محتوای افکار با الگوهای فرهنگ جمعی مطابقت داشته و پاسخگوی نیازهای ظاهری و باطنی افراد باشد. این اصل در شیوه فرعونی به خوبی مراعات شده است. (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53)

4) باید افکار به‌واسطه رسانه‌های گروهی گسترش یابد. در قدیم از شعر و داستان های شفاهی و امروز از طریق ابزارهای متنوع این کار انجام می گیرد. در دوره پیامبر(ص) شاعران تلاش می کردند تا افکار ضد اسلامی را گسترش دهند. از این روست که پیامبر (ص) دستور قتل یکی از این شاعران تاثیرگذار را صادر کرده که در سیره ها آمده است.

5) باید افکار عمومی با دخالت مستقیم مردم اشاعه یابد که این امر بستگی به بر انگیختگی مردم نسبت به یک واقعه و خبر دارد.( (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53)

6) وجود اختلاف‌نظر، گروه‌های متضاد با افکار عمومی خاص خود و کنش متقابل اجتماعی از دیگر شرایط به حرکت در آمدن افکار عمومی است. مخالفت جدی موسی(ع) با فرعون و عدم پذیرش ربوبیت و پروردگاری فرعون یکی از مهم ترین عامل تاثیرگذار در رخدادی است که قرآن گزارش می کند.( (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53) البته برای تحریک مردم به آنان گفته می شود که موسی(ع) ضد حقوق طبیعی و قانونی آنان یعنی زندگی در سرزمین آباء و اجدادی آنان و خواهان اخراج ایشان از قدرت و کشور و سرزمین است.(اعراف، آیه 110؛ طه، آیه 63؛ شعراء، ایه 35)

ویژگی‌های افکار عمومی

افکار عمومی دارای چهار ویژگی اصلی است:

  1. جهت (Direction)؛ افکار عمومی در جهت موافقت یا مخالفت با موضوعی با درجات مختلف قابل تقسیم‌بندی است.
  2. شدت (Intensity)؛ یعنی بعضی افراد شدیدتر از دیگران دارای عقاید خاصی درباره موضوعی هستند که احتمال اینکه بر اساس آن عقاید دست به‌عمل بزنند بیشتر است. چنان که امروز تکفیری ها بر اساس عقاید القایی به سادگی به کشتار مسلمانانی دست می زنند که به نظر آنان از اسلام بیرون رفته و مرتد یا منافق شده اند. عقیده سازی که بر پایه القائات دروغین و تواترسازی انجام می گیرد، ارایه فیلم ها و تحلیل دروغین از عقاید دیگران می تواند در تشدید آن موثر باشد. از این روست که پیش از عملیات انتحاری شست و شوی مغزی برای عقاید سازی انجام می گیرد تا شدت عمل و کنش و واکنش افزایش یابد. فرعون نیز با دروغ خویش که حضرت موسی(ع) می خواهد مردم را از راه و عقیده سالم و هدایت بخش ایشان دور کرده و یا از سرزمین آباء و اجدادی اخراج نماید، بر تشدید احساسات مردم افزود
  3. برجستگی (Salience)؛ یعنی برخی افراد نسبت به برخی مسایل عقیده شدیدتری دارند تا مسایل دیگر.
  4. همسازی (Consistency)؛ یعنی افکار عمومی و نگرش افراد درباره موضوعی در طول زمان چقدر ثابت می‌ماند یا تغییر می‌کند.

عوامل موثر بر شکل‌گیری و تداوم افکار عمومی

بستر اصلی تکوین افکار عمومی فرهنگ و ارزش‌های جامعه است و همه عوامل موثر در این مساله به‌نوعی با فرهنگ جامعه در ارتباط هستند. این عوامل عبارت‌اند از:

  1. مردم؛ اولین عامل در تکوین افکار عمومی مردم هستند. (اعراف، آیه 111؛ شعراء، آیات 36 و 53) البته در بین مردم عده‌ای نقش مهم‌تری بازی می‌کنند مانند سیاستمداران، روشنفکران، مدیران و دیگران خواص و نخبگان جامعه. این مطلب را قرآن با توجه به نقش هامان، قارون و مانند آن ها بیان کرده است.(عنکبوت، آیه 39؛ غافر، آیه 24 و آیات دیگر)
  2. رسانه‌های همگانی؛ رسانه‌های همگانی مخصوصا تلویزیون و مطبوعات و اینترنت در عین حالی‌که خود بیانگر افکار عمومی هستند، می‌توانند در شکل‌گیری و تحریک آن نقش مهمی ایفا کنند. در گذشته این شیوه از طریق رسانه های چون شعر و سحر و مانند آن انجام می گرفت.
  3. احزاب و جناح ها؛ احزاب به ویژه احزاب و جناح های سیاسی با حمایت از اندیشه‌ها و سیاست‌های خاص، افکاری را بیان و برای دیدگاه‌های خود طرفدارانی پیدا می‌کنند.(مومنون، آیه 53؛ روم، ایه 32)
  4. اجتماعات عمومی؛ این عامل فرصت خوبی برای رهبران است تا با مردم ارتباط مستقیم برقرار کنند و از طریق سخنرانی برای تاثیرگذاری بر ذهن مردم سود برده و به آموزش سیاسی آنان پپردازند.( عنکبوت، آیه 39؛ غافر، آیه 24 و آیات دیگر)
  5. موسسات آموزشی؛ مدارس، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزشی از طریق پرورش جهان‌بینی و رشد آگاهی مدنی افراد، آنان را برای زندگی شهروندی آماده می‌کنند.در قرآن از نقش سامری و احبار و رهبان و مانند آن به عنوان تاثیران بر افکار عمومی و ساخت عقاید یاد شده است.(مائده، آیات 44 و 63؛ طه، آیات 85 تا 95) افکار سازی وعقاید سازی سامری به گونه ای بود که رهبری واقعی جامعه در معرض قتل قرار گرفت.(اعراف، آیه 150)
  6. گروه‌های فشار؛ گروه فشار سازمانی است خارج از بدنه حکومت که برای دفاع از منافع خود دست به اعمال فشار بر قدرت عمومی و دولتی می‌زند تا تصمیمات آن‌ها را با منافع خود همراه سازد. گروه‌های فشار در همه نظام‌های سیاسی در شکل‌گیری افکار عمومی نقش (مثبت یا منفی) دارند. منافقان و سران نفاق در مدینه مهم ترین گروه فشار علیه حکومت مدنی نبوی بودند.(احزاب، آیه 60 و آیات دیگر)
  7. شایعه؛ شایعه از منابع غیررسمی افکار عمومی است. شایعه ممکن است بر اساس خبری واقعی یا غیرواقعی باشد که به‌خاطر شرایط مناسب خود سریعا گسترش یابد و محتوای آن در زمان انتقال توسط افراد به‌علت تفسیر‌های متفاوت تغییر کند. (ضرب‌المثل یک کلاغ چهل کلاغ در فارسی به همین مساله اشاره دارد) از شرایط رشد شایعه می‌توان به وجود ابهام در خبر، علاقه و نیاز مردم به شنیدن آن و سکوت رسانه‌ها و مقامات رسمی اشاره کرد.(احزاب، آیه 60 و ایات دیگر)
  8. نخبگان و رهبران؛ این افراد که شامل رهبران سیاسی، دینی و … می‌شود تاثیر قابل ملاحظه‌ای می‌توانند در شکل‌گیری و هدایت افکار عمومی داشته باشند.( عنکبوت، آیه 39؛ غافر، آیه 24 ؛ مائده، آیات 44 و 63؛ طه، آیات 85 تا 95 و آیات دیگر)

مسایل و نگرانی‌ها در خصوص افکار عمومی

افکار عمومی و عقاید فراگیر و همگانی به‌عنوان واقعیتی اجتماعی در بیش تر موارد ممکن است مبتلا به ضعف‌ها و آسیب‌هایی باشد خصوصا زمانی که منظور از عقاید عمومی، عموم مردمی باشند که بیشتر تاثیرپذیرند تا تاثیرگذار. از نظر آموزه های قرآنی نمی توان به عقاید عمومی و اکثریت بودن آن به عنوان یک معیار درست و صحیح و راست توجه داشت. از این روست که باید در مساله افکار عمومی و مطالبات آنان پیش از هر چیزی به اصول و ارزش های اسلامی مراجعه کرد و اگر عقاید و افکار عمومی مطابق با آن نیست با ابزارهایی آن را اصلاح، تصحیح و تغییر داد. البته تغییر این امر سخت خواهد بود به ویژه اگر فرهنگی و بنیادی شده باشد. به هر حال دانشمندان بر این باورند که عقاید عمومی از اموری رنج می برد که این مشکلات را می‌توان در پنج عنوان زیر خلاصه کرد:

  1. فقدان قابلیت؛ شناخت و اطلاع از امور عمومی به‌سادگی برای همه شهروندان میسر نیست و معمولا آن‌ها تفکرات خود را با استفاده از گزارش‌های ناقص و بدون تماس با رویدادهای واقعی شکل می‌دهند.
  2. فقدان منابع؛ همه شهروندان مهارت‌ها، ابزار و وسایل مناسب برای ارتباطات عمومی و جمع‌آوری اطلاعات خصوصا رسانه‌های ارتباط جمعی را جهت انعکاس مناسب افکار خود در اختیار ندارند.
  3. استبداد اکثریت؛ چنانچه نظرات اکثریت جامعه به‌عنوان محور اصلی افکار عمومی مسلط در جامعه مسلط باشد، ممکن است نظرات اقلیت جامعه حتی در صورت ارزشمند بودن پنهان بماند. بسیاری از تحلیل‌گران اخطار کرده‌اند که قدرت اکثریت در طول زمان به‌شکل فزاینده‌ای می‌تواند مسأله‌ساز شود.
  4. تبلیغ سیاسی (اقناع توده‌ای)؛ نگرانی از این بابت که افکار و نظرات عمومی این استعداد را دارد که با تحریک احساسات و عواطف افراد از سوی سیاستمداران و برخی برگزیدگان جامعه به سمت و سوی خاصی سوق داده شود.
  5. مسلط شدن برگزیدگان؛ این نگرانی که گینز برگ از آن به‌عنوان اهلی‌سازی توده نام برده، مربوط به کاهش چشمگیر قدرت توده مردم از طرفی و تسلط برگزیدگان جامعه از طرف دیگر است.(نگاه کنید: پرایس، وینسنت؛ افکار عمومی، علی رستمی و الهام میرتهامی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382، ص39-50؛ و نیز آقابخشی، علی و افشاری‌راد، مینو؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379، چاپ اول، ص480؛ و نیز نقیب‌زاده، احمد؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، سمت، 1388، چاپ هفتم، ص228؛ و نیز گیدنز ، آنتونی؛ جامعه‌شناسی، تهران، نی، 1386، ص669-668)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا