اخلاقی - تربیتیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

نفس انساني و حالات آن

samamos-comدر مقاله حاضر نويسنده با تبيين برخي از جنبه ها و حالات نفس، به بررسي جايگاه، نقش و آثار نفس در شكل گيري حقيقت وجودي انسان پرداخته است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

مفهوم شناسی نفس

نفس واژه اي دو منظوري است. اين واژه در فرهنگ فارسي، برخلاف معناي آن در عربي و يا حتي ترجمه آن در فارسي يعني روان، مفهوم و بار معنايي منفي را به اذهان مي آورد. ترجمه فارسي واژه روان كه در ترجمه علم النفس، روان شناسي آمده است، معناي مثبتي دارد.

بار منفي كه واژه نفس در فرهنگ فارسي با خود حمل مي كند، به يكي از حالات نفس بازمي گردد كه ما با تركيب هواي نفس از آن سخن مي گوييم. اين حالت نفس، چنان مذموم و ناپسند است كه تأثير منفي مطلقي را بر كل واژه تحميل كرده است.

همين حالت را مي توان در واژه هاي ديگر جست. به عنوان نمونه هر واژه اي كه براي مكان بول و غائط به كار مي رود، به سرعت چنان زشت و ناخوش مي گردد كه انسان ناچار است تا واژگان ديگري را براي بيان مقصود جايگزين كند. اين گونه است كه در طول تاريخ واژگان و اصطلاحاتي چون بيت الخلاء، مستراح، توالت، دستشويي و مانند آن حضور كوتاه مدتي مي يابد و به سرعت از فهرست واژگاني و اصطلاحات بيرون مي رود تا قباحت و زشتي محل و كاري كه در آن انجام مي گيرد از خاطره ها زدوده شود. زشتي بول و غائط حتي واژگان زيبايي چون مستراح يعني محل استراحت را نيز آلوده كرده است و نمي توان به هيچ وجه آلودگي را از چهره واژه اي به اين زيبايي زدود.

واژه عربي نفس در زبان فارسي نيز با چنين مشكلي مواجه است. اين درحالي است كه نفس به معناي روان، همان روح و جاني است كه خداوند در كالبد انساني قرار داده است؛ اما چرا همين روح كه به شكل نفس و روان در كالبد انساني ظهور يافته اين گونه منفور است كه واژه آن نيز منفور شده است؟

نفس، واژه اي با دو بار مثبت و منفي

نفس به معناي روان در فارسي است؛ چنان كه واژه روح در فارسي به معناي جان آمده است. براي روح حالات چندي است كه ارتباط تنگاتنگي با شدت و ضعف تجرد و عدم تجرد آن دارد. روح در زبان عربي و جان در زبان فارسي، حالات گوناگوني مي يابد. روح امر پروردگار است. خداوند مي فرمايد: و يسئلونك عن الروح قل الروح من آمر ربي و ما اوتيتم من العلم الا قليلا؛ از تو درباره روح مي پرسند. بگو روح از امر پروردگار من است و جز اندكي از دانش درباره آن به شما چيزي داده نشده است. (اسراء، آيه 85)

اين امر پروردگار هنگامي كه در تجرد مطلق باشد، از آن به روح تعبير مي شود: فاذا سويته و نفخت فيه من روحي (حجر، آيه 29؛ و نيز ص، آيه 72) وقتي همين روح و امر پروردگار در كالبدي چون كالبد انسان قرار مي گيرد، از آن به نفس تعبير مي شود؛ چنان كه گفته مي شود، قتل نفس (بقره، آيه 72)، يا توفي انفس (زمر، آيه 42) يا اخراج نفس از كالبد و بدن (انعام، آيه 93) بنابراين نفس چنانكه در آيات 7 و 8  سوره شمس و مانند آن بيان شده، همان روح و امر دميده شده در كالبد است.

خداوند در آياتي از جمله آيات 55 و 85 سوره توبه از جدايي نفس از بدن و توانايي تجرديابي آن به عنوان مرگ سخن مي گويد (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 60) اين بدان معناست كه نفس آدمي پديده اي غير از تن و جسم اوست (انعام، آيه 93 و زمر، آيه 42) و براي همين قابليت جدا شدن از بدن را دارد، به گونه اي كه دوباره به شكل روح درمي آيد. البته روح انساني در همه عوالم نيازمند نوعي كالبد جسماني است كه از جسد تا جسم لطيف ناري و نوري و مانند آن مي تواند باشد.

اما شرايط حضور روح و جان در بدن و كالبد انساني، لوازم و مقتضياتي دارد كه نفس را در دو حالت متضاد خوب و بد قرار مي دهد و گرايش نفس به خوبي و بدي موجب مي شود تا نفس مذموم يا نفس ممدوح شود. (شمس، آيات 7 و 8 )

نفس انساني وقتي در كالبد قرار مي گيرد، حالات گوناگوني مي گيرد كه همين تفاوت حالات جنبه مثبت و منفي براي او تلقي مي شود. از جمله اين حالات مي توان به نفس اماره بالسوء، نفس لوامه و نفس مطمئنه اشاره كرد.

نفس اماره به حالتي از روان گفته مي شود كه از حالت فطري خويش بيرون رفته و گرايش و تمايل شديدي به تجاوز و تعدي به ديگر حقوق طبيعي بشر پيدا كرده است. جنبه مادي و غريزي را تقويت كرده و خواهان اشباع و ارضاي همه خواسته هاي مادي در كمال و تمام آن است. لذا به سوي بدي ها و زشتي ها فرمان مي دهد؛ چرا كه بدي و زشتي، بهره گيري از جنبه هاي منفي هر چيزي و تجاوز از مسير عدالت و اعتدال و گرايش به افراط است.

نفس لوامه همان نفس سرزنشگر يا وجدان بيدار است كه براساس فطرت و عقل سليم اجازه نمي دهد تا انسان از اعتدال و عدالت در پاسخ گويي به نيازهاي غريزي و طبيعي بيرون رود.

اگر نفس به جايي برسد كه براساس مباني عقلاني و عقلايي و وحياني، رفتار و مديريت انسان را به عهده گيرد، در آن زمان است كه به آن نفس مطمئن مي گويند، زيرا در دو حالت پيشين هنوز حالت، به مقام تبديل نشده است و احتمال جابه جايي وجود دارد؛ چرا كه هر دم ممكن است نفس اماره به نفس لوامه يا برعكس تبديل شود، ولي در حالت نفس اطميناني نوعي آرامش البته همراه با خطر وجود دارد، ولي انسان همانند درخت بيد نيست تا با هر بادي به يك سمت گرايش يابد؛ چنان كه در دو حالت نفس اماره و لوامه چنين رفتار پاندولي و تذبذبي وجود داشته است.

به هر حال، مراد از نفس گاه حقيقت انسان است كه همان ذات و هويت اصلي انسان را تشكيل مي دهد و گاه مراد از آن در اصطلاح، همان جامع غضب و شهوت در انسان است. (احياء علوم الدين، غزالي، جزء8، ص7؛ المحجه البيضاء، فيض كاشاني، ج5، ص6)

آن چه موجب شده تا در فرهنگ فارسي نفس معناي زشتي پيدا كند، همين اصطلاح دوم است؛ وگرنه نفس به معناي روان و حقيقت انساني، از چنين بار معنايي منفي برخوردار نيست.

احوال و آثار نفس انساني

براي اين كه حقيقت معنايي نفس براساس آموزه ها و فرهنگ قرآني معلوم شود، لازم است تا نگاهي هر چند گذرا به آثار و كاركردها و نقش نفس از نظر قرآن داشته باشيم.

بايد توجه داشت كه خداوند با توجه به احوال نفس، كاركردها و آثاري را براي نفس بيان كرده است.

اين احوالي كه در قرآن بيان شده در حقيقت بيانگر توانايي نفس انساني نيز مي باشد و مي توان از اين جا قدرت و جايگاه و اهميت و ارزش نفس در حقيقت انساني را نيز به دست آورد.

از جمله احوال نفس مي توان به پنهان كاري آن اشاره كرد. نفس آدمي به گونه اي است كه مي تواند بسياري از مسايل را نهان سازد. خطوراتي كه در نفس مي گذرد چنان نهان است كه كسي جز خداوند بدان نمي تواند آگاه باشد. از اين رو، غيرقابل مشاهده و يا آگاهي براي ديگران است. (بقره، آيات 235 و 285 و آل عمران، آيه 154)

همچنين نفس انساني قوه ادراكي بشر است و انسان هر چيزي كه درك مي كند، توسط نفس است كه در اين حالت از آن به قلب نيز ياد مي شود. (شعراء، آيات 192 تا 194 و نيز كشاف، زمخشري، ج3، ص334)

نفس، مظهر تجليات الهي و آيات خداوندي است. (فصلت، آيه 53؛ ذاريات، آيات 20 و 21) همين ويژگي است كه ظرفيتي به انسان مي بخشد تا خدايي (متاله) شود و در فرآيندي با فعليت يابي اسماي الهي به خلافت در ربوبيت و مظهريت آن برسد.

از حالات مثبت نفس مي توان به عفت (بقره، آيه 273)، رضايت و خشنودي از خدا (فجر، آيات 27 و 28)، اطمينان (همان)، تسويه و تعادل در توانمندي ها (شمس، آيه 7)، حق پذيري و سلامت (مائده، آيه 82) پرهيزگاري (شمس، آيات 7 و 8 ) ، الهام گرفتن (همان) و تاثر و انعطاف (نحل، آيه 50) آن اشاره كرد.

همچنين از حالات منفي آن مي توان به آلودگي آن به گناه و فجور (شمس، آيات 7 تا 10)، انحراف از مسير عدالت و حق (آل عمران، آيه 69 و سباء، آيه 50 و زمر، آيه 41)، الهام گرفتن از بدي و شر (شمس، آيات 7 و 8)، بيماري هاي رواني (يونس، آيه 57 و اسراء، آيه 82 و فصلت، آيه 44)، تسويل، تزيين و نيكو جلوه دادن بدي ها و آراستن كارهاي زشت و ناروا به عنوان خوبي ها (يوسف، آيات 18، 81 و 83؛ طه، آيه 96 و مائده، آيه 30)، عصيان گري (انعام، آيه 164)، فريب دادن خود (بقره، آيه 130) و وسوسه گري (ق، آيه 16 و مائده، آيه 30؛ و ناس، آيه 1 تا 6) اشاره كرد.

نتيجه اين تفاوت فاحش و متضاد و بلكه متقابل حالات نفس اين است كه هر دمي انسان را به سمت و سويي مي كشد و تا زماني كه انسان در دنيا زندگي مي كند و در حالت نفساني است، در خطر عظيم قرار دارد، مگر اينكه در مقام اطمينان و بلكه بالاتر قرار گيرد و نوعي مرگ اختياري را بر نفس خود تحميل كند و به مقام قرب نوافل برسد و در مقام فنا قرار گيرد كه در آن صورت تنها تجليات الهي بر او ظهور مي يابد و مظهر الله مي شود.

با توجه به اين تفاوتهاي فاحش است كه نفس انساني، آثار متفاوت، متضاد و متقابلي را به نمايش مي گذارد. گاه غلبه نفس تسويل و تزيين گر، آدمي را به سوي زشتي و گناه مي برد وگاه ديگر غلبه نفس لوامه او را به سمت عدالت خواهي مي كشاند؛ چرا كه عرصه دنيا ميدان آزموده شدن نفس انسان از سوي خداوند است (بقره، آيه 155 و آل عمران، آيه 186) و هر دمي انسان در دنيا به الهامات تقوايي و فجوري (شمس، آيات 7 و 8 آزموده مي شود تا حقيقت خود را بسازد و شاكله وجودي و سازه نهايي خويش را براي آخرت ايجاد كند و براي ابديت خود را بسازد.

بنابراين، نفس انسان، منشا و سرچشمه اعمال خوب و بد هر انساني است (بقره، آيه 284) و وقتي انسان كاري را انجام مي دهد، عقل هر كسي از آن كار كشف مي كند كه نفس آن كس، فلان صفت مناسب با اين فعل را دارا مي باشد؛ چون اگر اين صفات و ملكات در نفس مستقر نبود، افعال مناسب با آن از جوارح صادر نمي شد. پس با صدور اين افعال براي عقل روشن مي شود كه منشأ اين افعال در نفس فاعل آن است. (الميزان، ج 2، ص 436)

هرچه صفات، مبتني بر الهامات تقواي باشد، گرايش به كارهاي نيك و صالح در انسان نيز افزايش مي يابد و هرچه نفس گرايش به كارهاي زشت داشته باشد، نشان از اين مي دهد كه الهامات فجوري بر آن نفس تسلط يافته است. (شمس، آيات 7 تا 9)

اگر نفوس، گرايش به فجور يابد، منشأ بدي ها و زشتي ها مي شود كه از آن به نفس اماره به بدي تعبير مي شود (يوسف، آيه 53) اما اگر به تقوا و كارهاي نيك گرايش يابد و از كارهاي زشت بازدارد، اين نفس لوامه ناميده مي شود كه بازدارنده و نگهدارنده انسان از زشتي هاست. (قيامت، آيه 2)

فيض كاشاني مي گويد اگر نفس به مرحله اطمينان و سكون نرسد، ولي شهوات را دفع كند و آن را مورد اعتراض قرار دهد، آن نفس را لوامه و سرزنشگر مي نامند (محجه البيضاء، ج 5، ص 6) از اين رو، ملامت و سرزنش شدن نفس، اهرمي براي بازدارندگي انسان از گناه است.

اما اگر از اين مرحله نيز بگذرد و به درجه آرامش برسد و اطمينان يابد و كارهاي خير را عمل و از كارهاي زشت به شكل ملكه پرهيز كند، اين مرحله از نفس مورد ستايش پروردگار است.(فجر، آيه 27)

به هر حال، نفس آدمي مي تواند حالات گوناگوني بگيرد كه هر حالتي از آن آثار و پيامدهايي به دنبال دارد. اگر نفس تسويل گر شود و زشتي ها را نهان كند و تنها خوبي ها را نشان دهد، در آن صورت انسان به سوي گناه حركت مي كند و در مناطق خطر گام مي زند. به اين معنا كه نخستين گام از حالت انحراف نفس آن است كه اهل تسويل (تسويل در لغت يعني تزيين كردن كار بد و اغواگري و فريب دادن) شود و حق و باطل را به هم آميزد و خوب و زشت را يكسان جلوه دهد (يوسف، آيه 83) پس از آن است كه نفس در مسير گمراهي و انحراف به مقام تزيين مي رسد و حتي زشتي ها را زيبا جلوه مي دهد و به آراستن مي پردازد. آنگاه در مقام وسوسه گر مي نشيند و در گوش وي و ديگران وسوسه گناه مي كند و به سوي بدي ها و زشتي ها فرمان مي دهد و عنان بشريت را به دست مي گيرد. (يوسف، آيه 53) و در گام بعدي و نهايي او را مطيع بدي ها مي كند و دلبخواهي به سوي بدي ها مي برد. (مائده، آيه 30) در اين حالت نه تنها امركننده به بدي بلكه خود زمامدار امور بد است و حاكم بر هستي و شخصيت فرد مي باشد. از اين رو به سادگي خود مرتكب قتل و مانند آن از گناهان بزرگ و كبيره مي شود.(همان)در اين حالت است كه ديگر عواطف برادري و انساني نيز نمي تواند جلودار چنين انساني باشد (مائده، آيه 30) چه برسد كه بتوان او را از طريق عقل و پند و اندرز به راه آورد. اهل خدعه و نيرنگ و اسير مكر نفس خود مي شود. (بقره، آيه 9) بدبخت انساني است كه نفس وي او را فريب مي دهد و با مكر و حيله به كارهاي زشت و پليد و گناه مي كشاند. (انعام، آيه 123) و زيانكار واقعي مي شود (انعام، آيات 12 و 20 و 164و يونس، آيه 23)

ارزش نفس انساني

با آن چه تاكنون بيان شد به روشني معلوم شد كه نفس انساني، پديده اي ارزشمند است كه خداوند بدان سوگند ياد مي كند (شمس، آيه 7) و در حقيقت به مثابه نشانه خدا (ذاريات، آيه 21) است، چرا كه نفس انساني همان روح دميده شده خداوند به عنوان امر پروردگاري است و همين نفس است كه هويت انساني را معنا مي بخشد و فرصت بي مانندي است تا انسان بوسيله آن، خود را متاله (خدايي) سازد و از مقام مظهريت در ربوبيت و خلافت الهي بهره مند شود.

همه اسماي الهي در نفس انسان است، لذا خداوند در آيه 53 سوره فصلت، نفس آدمي را سرشار از آيات الهي و شايسته تامل دانسته و به عنوان مظهر تجليات الهي از آن ياد مي كند و در آيات 20 و 21 سوره ذاريات بر ارزشمندي و جايگاه ويژه نفس تاكيد مي ورزد؛ چرا كه انسان تنها از طريق نفس است كه مي تواند خدايي شود و اسماي الهي را كه در نفس است فعليت بخشد و هويت الهي پيدا كند و در مقام مظهريت ربوبي قرار گيرد.

بنابراين، اگر كسي مسير انحرافي را در پيش گيرد و به الهامات منفي نفس گرايش يابد، خود را از متاله شدن و مظهريت دور ساخته است و به جاي آن كه از توانايي هاي نفس به درستي استفاده كند، آن سرمايه وجودي را تباه ساخته و اهل خسران و زيان مي شود. اين جاست كه ديگر نفس، آن نفس مظهر الهي نخواهد بود و به عنوان نفس ناقص در اختيار شيطان قرار مي گيرد و شمشيري در دست زنگي مست مي گردد كه به خود و ديگران آسيب مي رساند و راه كمال را بر خود و ديگران مي بندد. اين گونه است كه امر مثبت و ارزشمندي به امري منفي و زشت و فاسد تبديل مي شود كه ما از آن به عنوان نفس شيطاني ياد كرده و بيزاري مي جوييم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا