اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنی

نسبت ثروت و طغيان گري

pool%2520va%2520mardنویسنده در نوشتار زیر با بهره گیری از آیات قرآنی، رابطه تنگاتنگی که میان ثروت، مال و دارایی و طغیانگری و عصیان و نافرمانی وجود دارد را بررسی کرده و از ثروت به عنوان آزمونی برای دارنده آن نام برده است اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

رابطه علّی ثروت و طغیان گری
برخی از امور با امور دیگر از چنان رابطه استوار و محکمی برخوردار است که گمان می رود نسبت میان آن دو نوع رابطه علی و معلولی می باشد از جمله اموری که رابطه ای از این دست میان آن دو در تحلیل و نگرش قرآنی وجود دارد، رابطه ثروت و طغیان گری است. از نگاه قرآن فراتر از رابطه همبستگی را میان ثروت و طغیان می توان اثبات کرد که ما از آن به رابطه علی و معلولی یاد می کنیم.

بدین معنا که هرگاه ثروت درجایی حضور یافت طغیان گری نیز پدید می آید. چنین تصویری را بیش تر مردم میان قدرت و فساد می دانند و بر این باورند که میان قدرت و فساد رابطه علی و معلولی وجود دارد. درحقیقت مردم بر این باورند که اصولا قدرت بی فساد معنا و مفهومی ندارد و دروغ بزرگ است. هرچند که در واقعیت امر میان قدرت و فساد نسبت علی و معلولی نیست اما مردم به حکم اکثریت و مصادیق فراوان و متعدد آن که بیش از نود درصد را در برمی گیرد به قطع و یقین عرفی و علم عرفی دست یافته اند که میان قدرت و فساد رابطه علی و معلولی برقرار است.
چنین رابطه و نسبتی را می توان میان ثروت و طغیان گری یافت هر چند که این رابطه ممکن است از نوع علی و معلولی نباشد ولی افزایش و کثرت مساله و مصادیق بیرونی و تحقق خارجی آن موجب شده که این باور و گمان تقویت شود که رابطه ای جز علی و معلولی را نمی توان میان آن دو یافت.
بررسی آیات قرآنی و تحلیل آن نشان می دهد که رابطه ای قوی میان ثروت و طغیان گری است. از جمله این آیات می توان به آیه 27 سوره شوری اشاره کرد: «و اگر خدا برای همه روزی را گسترده می ساخت در زمین ستم گری و سرکشی می کردند. ولی از روزی آنان، آن چه را بخواهد به اندازه معین فرو می فرستد؛ زیرا او بر بندگانش آگاه و بیناست.»
روزی انسانها به اندازه معین
درحقیقت شناخت خداوند نسبت به بندگان و آفریدگانش موجب شده رزق و روزی آنان را محدود و در اندازه معین و دریک فرآیند زمانی بلند فرو فرستد تا احساس استغنا نکرده و طغیان و فسادگری را پیشه خود نسازند. در آیات دیگر توضیح داده که کسانی که احساس استغنا کرده اند طغیان ورزیده اند و حتی ضد خداوند تکبر کرده و خداوند را بنده نبوده اند.
در آیه ای دیگر بیان می دارد که بزرگ ترین مجرمان هرجامعه ای مترفان و رفاه زدگان بودند. آنان درآسایشی قرار داشتند که فراتر از نیازشان بوده و درد کمبود نداشته و همواره احساس بی نیازی می کردند. این احساس بی نیازی مادی و آسایش بیش از اندازه و ظرفیت اشخاص است که آنان را به سوی جرم می کشاند. این گونه است که بزرگ ترین مجرمان اجتماعی هر جامعه ای که هنجارهای قانونی و عرفی و شرعی را زیرپا می گذارند مترفان و کسانی هستند که از ثروت بسیار و بی حد و اندازه برخوردارند که به عنوان مثال می توان به قارون اشاره کرد.
خداوند در آیه 27 سوره شوری تبیین می کند که اگر خداوند دست بندگانش را در رزق و روزی باز می گذاشت و آن چه را که می بایست در طول 70 سال زندگی به ایشان می داد در مدت کوتاهی مانند یک و دوسال به ایشان می داد ایشان نه تنها گرفتار استغنا و اتراف و اسراف می شدند و از نظر اخلاقی فرو می ریختند و تکبر و غرور و تکبر می ورزیدند بلکه از نظر اجتماعی نیز رفتاری ضد هنجاری درپیش می گرفتند و به جای آن که از این ثروت و رزق بسیار، درکارهای خیر و نیک بهره گیرند و خود و جامعه را به تعالی و پیشرفت و تکامل سوق دهند، به بیراهه می رفتند.
از این رو قرآن ثروت فراوان را عاملی مهم و اساسی در طغیان گری در زمین بر می شمارد و بیان می کند که ثروتمندان و کسانی که از رزق زیاد و گسترده بهره مندند در جامعه بغی و فساد پیشه می کنند و زمینه فساد اجتماعی را فراهم می آورند. درحقیقت ثروت بسیار ایشان موجب می شود تا استکبار بورزند و بر مردم و جامعه حکومت اقتداری و استعماری برقرار کنند و نسبت به آنان ظلم و ستم روا دارند؛ زیرا باغی کسی است که در جامعه فساد می کند و ظلم و ستم را نسبت به مردم به اجرا می گذارد.
باغی کسی است که از حد اعتدال در رفتارهای اجتماعی بیرون می رود و به دیگران زور می گوید و اقتدار خویش را با ثروت اندوخته کلان خود می آمیزد و ظلم و ستم را درجامعه و میان آنان گسترش می دهد. از این رو خداوند برای این که مردم درطغیان و بغی قرار نگیرند، ثروت و رزق و روزی ایشان را محدود و معین می فرستد.
این که در امثال مردمی گفته می شود خداوند خر را شناخت به او شاخ نداد این تمثیل به این معناست که طبیعت بشری به گونه ای است که ثروت و رزق زیاد وی را به تباهی می کشاند بلکه حتی جامعه را فاسد می کند.
به هرحال ثروت و طغیان بشر درجامعه رابطه ای استوار وجود دارد که آیات بسیاری در این باره وجود دارد و از آن جایی که خداوند ذات و طبیعت بشری را بشناسد و به عنوان آفریدگار عالم و پروردگار حکیم و فرزانه می داند که جز با کنترل و مدیریت ثروت و رزق او به کمال نمی رسد، رزق وی را کنترل و معین شده فرو می فرستد. (شوری آیه 27)
ثروت زیاد، وسیله امتحان
اگر به کسی ثروت ورزق زیادی داده شده، اولین اندیشه ای که در ذهن او خطور می کند این باید باشد که خداوند آن ثروت را مایه ابتلا و آزمونی بزرگ برای او قرارداده و او باید از آن برای تعالی و تکامل و پیشرفت خود و جامعه استفاده کند وگرنه همین نعمت، به نقمت و بلایی بزرگ تبدیل می شود.
خداوند به انسانهایی که مال و ثروتی دراختیار دارند می فرماید که این اموال، تنها متعلق به آنان نیست و دیگران نیز که همان مستمندان و محرومان باشند دراین اموال سهمی دارند (ذاریات. 19). این ثروتمندان درواقع واسطه فیض قرارگرفته اند و باید آن ثروت ها را در مسیری که آموزه های الهی و قرآنی تبیین کرده قرار دهند. این ثروتمندان به عنوان واسطه باید همانند کارگزاران خدا عمل کرده و همچون کارمندان بانک اموالی را حفظ نموده و به صاحبان اصلی پس دهند.

آموزه های دستوری دیگری چون زکات و انفاق و صدقه و هبه و قرض و وام حسنه درحقیقت راه رهایی از مصیبت ثروتی است که به ثروتمندان داده می شود. اگر این ثروت در این مسیر به کار گرفته نشود عامل اصلی برای طغیان و بغی و فساد خود و جامعه می شود و در آخر به جای آن که موجبات سعادت و خوشبختی ثروتمندان را فراهم آورد باعث بدبختی و سقوط آنها در آتش دوزخ می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا