اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

نرمی، عامل جذب و الفت و محبت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

نرمی در برابر شدت و غلظت، در روابط اجتماعی، بیش تر در کلام به کار می رود. این که انسان سخنی نرم بگویید و از خشونت، شدت و غلظت در کلام بکاهد. بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، یکی از عوامل جلب و جذب مردم به سوی پیامبر(ص) اخلاق نیکو و خلق عظیم ایشان بود که برترین های مکارم اخلاقی را با خود داشت. نویسنده در این مطلب بر آن است تا تاثیر این صفت نیک را در خلق و خوی آدمی و روابط اجتماعی بیان کند.

معناشناسی و مفهوم شناسی لیانت و نرمی

واژه «لین» در زبان عربی به معنای نرمی و خفت است. در ثلاثی مجرد آن آمده است: لانَ يَلِين لَيْناً ولَيَاناً. از کاربردهای آن می توان از حروف لین و اصوات در فن بیان، فن صرف و نحو سخن گفت که در برابر حروف شدید به کار می رود؛ زیرا این حروف به نرمی و خفت از زبان و دهان خارج می شود و انسان در تلفظ آن از اتساع و وسعت برخوردار است. لین در پوست در برابر غلیظ و خشونت در استخوان به عنوان متقابلان در ادبیات عرب به کار رفته است.( شرح الزرقاني علي المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه ، جلد : 5 ، صفحه ، 455) وَرَجُلٌ هَيْنٌ لَيْنٌ وهَيِّنٌ ليِّنٌ، و نیز واللَّيان، به عنوان صفت انسان در فرهنگ عربی کاربرد بسیار دارد.( لسان العرب ، جلد : 13 ، صفحه : 394)

برخی معتقدند که لیانت و صلابت از کیفیات استعدادی است که با چشم نمی آید و غیر محسوس چشمی است.( الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة ، جلد : 4 ، صفحه : 84)

در مصباح اللغه آمده است: لَانَ‌ يَلِينُ‌ لَيْناً، و الاسم‌ اللِّيَانُ‌ مثل كتاب، و هو ليّن و الجمع أليناء، و يتعدّى بالهمزة و التضعيف. در مقاییس اللغه نیز آمده است: لين: كلمة واحدة و هي اللين ضدّ الخشونة، و يقال هو في ليان من عيش، أى نعمة. و فلان ملينة: ليّن الجانب؛ ضد خشونت است و وقتی گفته می شود: او در نرمی از عیش و زندگی است؛ یعنی در نعمت است و فلانی ملین است به معنای آن که نرم خو است.

در صحاح اللغه نیز آمده است: اللٌيْنُ‌ ضدّ الخشونة، و شي‌ء لَيِّنٌ‌ و لِينٌ‌ مخفّف منه، و قوم ليّنون، و أليناء هو جمع ليّن مشدّد، و هو فعيل، لأنّ فعلا لا يجمع على أفعلاء. و الليان المصدر من اللين، تقول: هو في ليان من العيش أى في نعيم و خفض. و ليّنت الشي‌ء و ألينته، أى صيّرته ليّنا، و يقال أيضا ألنته على النقصان، مثل أطلته و أطولته، و الليان: الملاينة. و اسْتَلَانَهُ‌: عدّه ليّنا. و تليّن: تملّق.

در کتاب التحقيق‌ آمده است: أنّ اللين ما يقابل الخشونة و الصلب. و سبق في رخو: أنّ السهل ضدّ الصعوبة. و الرخو يقابل الشدّة. و اليسر ضدّ العسر. و الضعف ضدّ القوّة و في كلّ من هذه المفاهيم لينة إجماليّة مطلقة. و الملاينة و الليان: مفاعلة تدلّ على استمرار في اللين. و في الإلانة نظر الى جهة صدور الفعل. و في التليين الى جهة الوقوع؛ لین در برابر خشونت و صلابت قرار دارد. پیش از این در واژه رخو گفته شده است: سهولت در برابر صعوبت؛ و رخوت در برابر شدت؛ و یسر و آسانی در برابر سختی و عسر؛ و ضعف و ناتوانی در برابر قوت و توانایی قرار دارد.. وقتی الانه به کار می رود نطر به جهت صدور فعل است و وقتی تلیین به کار می رود نظر به جهت وقوع آن است.

وی هم چنین می افزاید: واژه لین در امور مادی و معنوی به کار می رود. از جمله کاربردهای این واژه می توان به این آیه اشاره کرده که خداوند می فرماید: وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ؛ و ما برای داود آهن را نرم کردیم؛ یعنی این گونه قرار دادیم که آهن در دستش نرم می شد به طوری که قابل تغییر و کار بود و او با دستش آهن را به هر شکلی که می خواست در می آورد. پس نرمی آهن هم چون موم در دست داود(ع) بدون استفاده از صنعتی برای نرم کردن و تغییر شکل دادن، خودش از معجزات الهی و خلاف جریان طبیعی است و اگر خدا می خواست بگوید که با اسباب طبیعی این آهن در دستش نرم می شد به جای «النا»، «علمنا؛ یعنی تعلیم دادیم» را به کار می برد.

اما نرمی معنوی این آیه است که خداوند می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ‌ لِنْتَ‌ لَهُمْ‌؛ پس به سبب رحمتی از سوی خداوند تو برای آنان نرم شدی. پس مراد همان نرمی قلب در برابر خشونت قلبی است؛ اقتضای نرمی قلب، نرمی در سخن و مصاحبت و عمل است. در کلام و سخن همانند این کلام الهی که می فرماید: فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ؛ پس آنان را به سوی پروردگارتان با سخن نرم بخوانید نه با سخن درشت و خشن.

اما نرمی در پوست مانند این سخن خداوند که می فرماید: ثُمَ‌ تَلِينُ‌ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌؛ سپس پوست ها و دل های آنان به سوی ذکر الهی نرم می شود.

اما اللينة به معنى النخل در این آیه : ما قَطَعْتُمْ مِنْ‌ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‌ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ‌؛ هر نخلی را که قطع کردید یا بر ریشه های استوار رها ساختند پس همه به اذن الهی بوده است… باید گفت «لینه» در آیه به معنای نخل نیست، بلکه هر چیزی که به سادگی و آسانی قابل کندن و بریدن باشد در قبال درخت هایی که صعوبت و صلابت دارند و به سادگی و نرمی و آسانی کنده یا قطع نمی شوند. در حقیقت مراد همان نهال است که نرم کنده و بریده می شود. پس کاربرد آن در مطلق نخل از باب مجاز است…

لینت و نرمی در قلب در قبال قساوت قلب است؛ زیرا قساوت همان شدت در صلابت و سختی است. چنان که خداوند می فرماید: . ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ سپس قلب ها و دلهای شما پس از آن به شدت سخت شد پس همانند سنگ یا سخت تر از آن شد. پس همان طوری که سنگ سخت و خارا از چیزی تاثیری نمی گیرد و عوارض و حوادث در آن تاثیر نمی گذارد هم چنین قلوب سخت و سنگدل شد به طوری که دیگر از مواعظ و تذکرات تاثیری نمی چذرید و دعوت و انذار الهی در آن تاثیری نمی گذارد.( التحقيق في كلمات القرآن الكريم نویسنده : حسن المصطفوی   جلد : 10 صفحه : 278 تا 281)[1]

ابن عاشور در تفسیر خود نوشته است: قول لین و کلام نرم به سخنی گفته می شود که بر معانی چون ترغیب و عرض و استدعا و درخواست تمثیل و مثل دلالات می کند؛ به این که متکلم برای مخاطب چیزی را اظهار کند که از نظر و رای محکم و استوار برخوردار باشد و بدان حق را بپذیرد و میان حق و باطل جدایی و تمییز افکند و از کلمی که موجب ایجاد سفاهت و جهالت در مخاطب شود پرهیز کند و سخنی بر زبان نراند که رای باطلی را به مخاطب القا کند و او را از جاده حق و حقیقت دور سازد. از همین رو کلامی که مشتمل بر مفاهیم و معانی نیکو باشد به چیز نرم و لین تشبیه شده است. ولیانت و نرمی در حقیقت از صفات اجسام است و آن رطوبی ملموس از جسم است که موجب سهولت و نرمی در آن می شود و ضد خشونت است. گاه از لین و نرمی برای سهولت و صفاحت در معامله نیز استعاره گرفته می شود.

لیانت ونرمی از شعائر دعوت به سوی حق است. خداوند تعالی در قرآن می فرماید: وَجادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ با آنان به چیزی که نیکوتر است مجادله کن!( نحل، آیه 125) هم چنین می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ؛ پس به سبب رحمتی از خدا، برای آنان نرمی کردی.(آل عمرَان، آیه 159)

در دعوت دیگران به حق می توان به دعوت حضرت موسی(ع) اشاره کرد که خداوند می فرماید: فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى وَأَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى ؛ پس بگو: آیا تو را به چیزی دعوت کنم که موجب تزکیه شود و تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم پس از خدا خشیت ورزی.(النازعات، آیات 18، 19)

هم چنین این سخن موسی(ع) به فرعون از مصادیق دعوت لین و نرم در کلام و سخن است. خداوند می فرماید: وَالسَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى ؛ سلام بر کسی که پیروی از هدایت می کند.(الْكَهْف، آیه 47؛ چرا که مقصود از دعوت پیامبران دست یابی به هدایت است نه اظهار عظمت و خشونت و غلظت در کلام بدون فایده؛ پس هر گاه نرمی با مخاطب سودی ندهد و مخاطب اعراض کرده و تکبر و استکبار ورزد، در آن زمان جایزی است که با او با شدت و خشونت سخن گفت و او را این گونه موعظه کرد. خداوند می فرماید: وَلا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ؛ با اهل کتاب جز به آن چه نیکوترین است مجادله مکن مگر آن کسانی که ظلم کردند.( عنكبوت، آیه 46) خداوند از حضرت موسی(ع) نقل می کند: إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى؛ به راست یکه به سوی ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و پشت نماید.(طه، آیه 48؛ التحرير والتنوير نویسنده : ابن عاشور   جلد : 16 صفحه : 225)

ابن مسعود نیز می گوید: از مصادیق سخن نرم و لین، سخن خداوند است که می فرماید: فقل هل لك إلى أن تزكى وأهديك إلى ربك فتخشى ؛ پس بگو: آیا تو را به چیزی دعوت کنم که موجب تزکیه شود و تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم پس از خدا خشیت ورزی.(النازعات، آیات 18، 19)

قرطبی در تفسیر خویش می افزاید: هم چنین گفته شده که از مصادیق سخن نرم ، سخن حضرت موسی(ع) به فرعون است که فرمود: يا فرعون إنا رسولا ربك رب العالمين.(طه، آیه 47) آن حضرت(ع) فرعون را به این نام خواند زیرا این عنوان و اسم را بیش تر از عناوین و القاب می پسندید. در حقیقت به عنوانی او را مورد خطاب قرار داد که دوست می داشت. پس باید در مخاطبه با مردم از عنوان والقابی استفاده کنیم که آنان را خوشایند است و خوش می آید. قرطبی می نویسد: قول لین همان سخنی است که در آن خشونت نباشد… پس هنگامی که حضرت موسی(ع) مامور می شود تا با سخن نرم با فرعون سخن بگوید پس بر دیگران نیز سزاوار آن است که به این رویه و روش ایشان اقتدا کرده و در سخن و خطاب خویش و نیز در امر به معروف و نهی از منکر در سخن، کلام نرم به دور از خشونت داشته باشند؛ چنان که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: وقولوا للناس حسنا؛ با مردم نیکو سخن بگویید.(بقره، آیه 83؛ تفسير القرطبي نویسنده : القرطبي   جلد : 11 صفحه : 200)

ویژگی های سخن نرم

اگر بخواهیم سخن نرم را به دست بیاوریم باید به همه آن چیزهایی که در آداب نیک سخن بیان شده توجه پیدا کنیم. بنابراین، سخن نرم، سخنی است که دارای این ویژگی ها باشد:

  1. آغاز سخن با سلام: سلام یکی از نام های خداست. از سوی دیگر، سلام نشانه و علامت سلامت و صلح و صفا با مخاطب است. وقتی سخن را با سلام آغاز می کنیم، نرمی و صلح و صفا را به مخاطب اعلام و اظهار می داریم. از همین روست که در آیات قرآنی بر این ویژگی در ابتدای سخن تاکید و عملا به عنوان سیره عملی پیامبران معرفی شده است.(هود، آیه 69؛ حجر، آیات 51 و 52؛ ذاریات ، آیات 24 و 25؛ انعام، آیه 54)
  2. استفاده از القاب نیک: مخاطب با القاب و عناوین نیکو مخاطب قرار دهیم که مورد پسند و خوشایند اوست. چنان که خداوند بیان می کند که حضرت موسی(ع) فرعون را به عنوان فرعون مخاطب کرد؛ زیرا این عنوان را بسیار دوست می داشت.(اعراف، آیه 104؛ طه، آیه 47)
  3. ملاطفت: ملاطفت در کلام از دیگر ویژگی های سخن نرم و لین است که در آیات قرآنی به آن اشاره و توجه داده شده است.(مریم، آیات 42 تا 45؛ اسراء، آیات 24 و 25)
  4. پاک و طیب: سخن نیک باید پاک و طیب نیز باشد. خداوند می فرماید: وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ؛ به سوی سخن طیب و پاک هدایت شده اند و به سوی راه پسندیده هدایت شده اند.(حج، آیه 24)
  5. اجتناب از بدگویی: در سخن نیک و نرم، به طور طبیعی باید از هر گونه بدگویی اجتناب کرد تا سخن نرم تحقق یابد.(نساء، آیه 148)
  6. حسن و نیکویی: نیکو سخن گفتن از دیگر ویژگی های کلام نرم و لین است.(بقره، ایه 83؛ اسراء، آیه 23 و 24 و 53)
  7. عفت در کلام: در مسایل جنسی و حریم های خصوصی باید با عفت سخن گفت و هر واژه ای را به کار نبرد.(بقره، آیات 187 و 197 و آیات دیگر)

نرمی و ملایمت در سخن عامل جذب و جلب قلوب

در آیات قرآنی بر نرمی در سخن به ویژه در دعوت و امر به معروف و نهی از منکر تاکید شده است؛ زیرا این امور نیازمند سخنی است که از نظر ظاهری باید نرم باشد تا همانند آب اندک اندک بر قلوب و دل ها حتی سنگی نفوذ کند. یعنی همان طوری که باید سخن از نظر محتوا سدید و برهانی و محکم و استوار باشد(احزاب، آیه 70) ، از نظر ظاهر سخن باید به گونه ای بلیغ و فصیح و نرم و ملایم باشد که در جان مخاطب نفوذ کند و به نرمی جای گیرد.

خداوند همان طوری که در یک دستور کلی می فرماید: وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً؛ به مردم سخن نیک بگویید.(بقره، آیه 83) در آیات قرآنی نشان می دهد که این سخن نیک و حسن چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند تاثیر خود را بگذارد. همین رویه و روش بود که موجب جلب قلوب و تاثیر سخن در جان های مردمان می شود. چنان که خداوند در حوزه بهره گیری از اسلوب و آداب سخن نیک گفتن و تاثیر آن می فرماید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ پس به بركتِ‏ رحمت الهى، با آنان نرمخو و پُر مِهر شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مى‏دارد.(آل عمران، آیه 159)

در مجمع البیان آمده است: پس اى پيامبر! درپرتو مهر و رحمتى از جانب خداست كه تو دربرابر آنان تا اين اندازه مهربان و خوشخو شده‏اى؛ و اين از عواملى است كه آنان را به پيام آسمانى تو جذب مى‏كند و باعث مى‏شود كه راه و رسم تو را بجويند و بپويند؛ چرا كه تو با ارزشهاى اخلاقى و شيوه بسيار انسانى‏ات، هم بر درستى و حقّانيت توحيد گرايى‏ات، براى آنان دليل مى‏آورى و هم با عملكرد شايسته‏ات، گفتارت را استحكام مى‏بخشى و در دلها نفوذ مى‏كنى. و اگر خشن و سنگدل و نتدخو و بداخلاق بودى و از انسان‏دوستى و مهر سرشار بى بهره، ياران و رهروان راهت، از گردت پراكنده مى‏شدند و از تو مى‏گريختند.گفتنى است كه در اين آيه شريفه، بدان جهت با دو واژه «فظّ» و «غليظالقلب» كه ازنظر معنا و مفهوم به هم نزديكند، از وجود گرانمايه پيامبر سخن رفته است كه هم خشونت در گفتار را از آن حضرت نفى كند و هم سنگدلى و قساوت قلب را.(مجمع البیان، ذیل آیه)

در تفسیر نمونه نیز آمده است: «فظ»در لغت به معنى كسى است كه سخنانش تند و خشن است ، و «غليظ القلب » به كسى مى گويند كه سنگدل مى باشد و عملا انعطاف و محبتى نشان نمى دهد. بنابراين ، اين دو كلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما يكى غالبا در مورد خشونت در سخن و ديگرى در مورد خشونت در عمل به كار مى رود و به اين ترتيب خداوند اشاره به نرمش ‍ كامل پيامبر صلى اللّه عليه و آله و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهكار مى كند.(نمونه، ذیل آیه)

پس از این آیه به دست می آید که روش سخن نرم به جای سخن فظ و درشت و تند و خشن می تواند در جلب و جذب مردمان تاثیرگذار باشد. در این آیه جمع بین رحمت و شدت کرده است و معلوم است که رحمت در مقابل شدت است و خداوند رحمت را در برابر فظاظت گذاشته است؛ چنان که شدت در مقابل لین و نرمی است؛ ولی توجه داشت که آیه می فرماید رحمت سبب نرمی است که در مقابل شدت است؛ چگونه نرمی در انسان یک کیفیت قلبی و نفسانی است که اقتضای انعطاف در برابر کسی است مستحق انعطاف است؛ چرا که انعطاف همان رحمت است. از همین روست که در آیه بین دو معنای شدت و رحمت تقابل ایجاد شده است. پس با آن که رحمت در مقابل شدت است اما خداوند رحمت را با نرمی آورده تا بیان کند که نرمی در پیامبر(ص) همان رحمت است ؛ چنان که سبب خشونت و فظاظت همان شدت است. باید توجه داشت که اصل شدت و نرمی در محسوسات است. شدت در آن صلابت و سختی است چنان که در لیانت ضد آن وجود دارد. (نگاه کنید: حاشية الدسوقي على مختصر المعاني نویسنده : محمد دسوقی   جلد : 4 صفحه : 18)

امام صادق(ع) در تفسیر درباره آيه «وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا ؛و با مردم سخن نيكو گوييد»، می فرماید : أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛ () فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و كافر است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين ثمرش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.( مرآه العقول ج9 ، ص5 – بحارالأنوار، بیروت، ج72، ص401، ح42 ؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 12، ص 261 ، ح14061)

امام على عليه السلام ارتباط تنگاتنگی را میان خوشخویی با نرم گویی برقرار می کند و می فرماید: اِذا حَسُنَ الخُلقُ لَطُفَ النُّطقُ؛ با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى‏شود. (غررالحكم، ح 4052)

امام باقر(ع) نیز می فرماید: قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم؛ بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.(بحارالانوار، ج 65، ص 152) پس وقتی کسی را مخاطب قرار می دهید او را با عناوین نیکو و خوشایند صدا کنید نه با القاب و کنیه های زشت و ناروا که در آیات قرآنی نیز از آن منع شده است. حتی دشمن را باید به عنوانی خطاب کرد که زشت و ناپسند نباشد؛ تا این گوه جلب قلوب شود. از همین روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن يُقالَ لَكَ؛ آنچه دوست ندارى درباره‏ات گفته شود، درباره ديگران مگوى.(بحارالأنوار، ج 77، ص 132) ایشان هم چنین می فرماید: إیّاکَ وَ ما یَستَهجَنُ مِنَ الکَلامِ فَإنَّهُ یَحبِسُ عَلَیکَ اللِّئامَ وَ یُنَفِّرُ عَنک الکِرامَ ؛ از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانمایگان را از تو فراری می دهد.(غررالحکم ح4174 ص214)

این نوع برخورد و تعامل با مردم در حقیقت همان مدارا کردن با مردم است که در روایات به آن بسیار پرداخته شده و آثار و برکات بسیاری برای آن بیان شده است. البته ممکن است که گفته شود با منکران و مستکبرانی چون فرعون چگونه می توان مدارا کرد و نرم سخن گفت؟ و یا چگونه ممکن است زبان نرم علاج سرکشى باشد؟! چون سرکشى حالت استکبار و غرور است. در در پاسخ باید گفت: چاره غرور گاه به عنف و خشونت و تندی در زبان و عمل صورت نمى‌‌‏پذیرد، بلکه باید در اعماق قلوب و دل ها و جان ها نفوذ کرد. پس آن‌که مردم را دعوت به کاری خیر و نیکی مى‏‌کند، باید بداند که هدفش سرکوب و نابود کردن متکبر و ظالم و نابود کردن آنان نیست، بلکه هدفش ارشاد و راهنمایی و هدایت آنان است. پس نباید در مرتبه نسخت طغیان را با طغیان پاسخ گوید، بلکه پاسخ طغیان سعه صدر و نرم‌خویى است؛ چرا که سخن نرم براى سرکشان و طاغیان درس عملى است. تا بداند که طغیان او عملى است نابجا. گاه همین سخن نرم اساس طغیان را منهدم مى‌‏سازد و طغیان‌گر درمى‌‏یابد که براى تحقق اهدافش راه دیگرى هم وجود دارد. آثار این نوع برخورد عبارتند از:

  1. ایمنی دین و دنیا: امام علی(ع) فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ وَالدُّنْیا فى مُداراةِ النّاسِ»؛ سلامت دین و دنیا در مداراى با مردم است.( عیون الحکم و المواعظ، ص 285) سلامتى دنیا در مدارا کردن با مردم ظاهر است، اما سلامتى دین به اعتبار این است که دوری از ضرر و آفات شرعاً پسندیده، بلکه واجب است. و ظاهر است که در خلاف مدارا – یعنی خشونت و تندی- خوف ضرر و آفات بسیار است، ضمن این‌که انسان هر گاه با مردم مدارا کند، از ناحیه آنان احساس امنیت می‌کند؛ لذا بهتر می‌تواند به مسائل دینی خود بپردازد بر خلاف این‌که مدارا نکند و از ناحیه آنان تشویش و اضطراب داشته باشد.
  2. برقراری صمیمیت و دوستى: علی(ع) صمیمیت و دوستى را از آثار رفق دانسته و فرمود: «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛ با رفق و مهربانى، دوستى پایدار خواهد شد.(همان، آیه 186)
  3. خیر و برکت: پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَةَ وَ الْبَرَکَةَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛ در نرمى، زیادى و برکت است و هر کس از نرمى محروم شد از خیر محروم گشت.(همان)
  4. از بین رفتن کینه و دشمنی: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغَانَهُم»؛با مردم مدارا کن تا به برادری ایشان بهره‌یابى. و با مردم به گشاده‌رویی برخورد کن تا کینه‌‏هاى ایشان از بین برود. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 445، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش) منظور روایت این است که هر گاه با مردم مدارا کنى آنان نیز با تو برادرى و دوستى برقرار می‌کنند، و تو از آن بهره‌مند می‌شوی، و هر گاه با آنان با حسن خلق رفتار کنی کینه‌‏هایشان از بین می‌رود و در پى آزار و اذیت تو برنمی‌آیند.
  5. تداوم حیات: امام صادق(ع) فرمود: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَیْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَیْشٍ وَ ایْمُ اللَّهِ مَا کَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَیْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَیْتِ الرَّفِیعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ کَفَّ یَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا یَکُفُّ عَنْهُمْ یَداً وَاحِدَةً وَ یَکُفُّونَ عَنْهُ أَیَادِیَ کَثِیرَةً؛ گروهى از قریش نسبت به مردم کم لطف بودند و با آنها کم مدارا می‌کردند، نتیجه‌اش آن شد که از قریش رانده شدند، در صورتى که به خدا سوگند که از نظر خانوادگى عیبى نداشتند. و گروهى از غیر قریش با مردم خوش‌رفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پیوستند. سپس فرمود: هر کس دستش را از مردم دریغ دارد، او از آنها یک دست دریغ داشته، ولى مردم از او دست‌ها دریغ دارند.( شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏1، ص 17، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش)
  6. مدار نصف ایمان و رفق نصف زندگی: امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمود: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ مُدَارَاةُ النَّاسِ‏ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْش؛ مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است.( کافی، ج ‏2، ص 117)
  7. حفظ ایمان: امام باقر(ع) فرمود: إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قُفْلًا، وَ قُفْلُ الْإِیمَانِ الرِّفْقُ؛‏ براى هر چیزى قفلى است (که حافظ آن باشد) و قفل ایمان نرمى و ملاطفت است.( همان، ج2، ص 118) خوش خلقی و نرم‌خوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر کس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پیش گیرد، ناچار به اعمالى دست می‌زند که ایمانش از دست می‌رود.

[1] . و اللين يستعمل في المادّىّ و المعنوىّ: أمّا المادّىّ: فكما في: وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ أَنِ اعْمَلْ‌- 34/ 10 أى جعلنا الحديد في يده‌ لَيّناً قابلا للتأثير و العمل فيه. و هذا من المعجزات، فانّ‌ تَلْيِينَ‌ الحديدِ من دون وسيلة صناعىّ أمر خارق للعادة، و على خلاف الجريان الطبيعىّ. و لو قلنا بأن المراد تَلْيِينُهُ‌ بالأسباب الطبيعيّة الصناعيّة: لقيل في المورد- و علّمنا له تليين الحديد.

و أمّا المعنوىّ: فكما في: . فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ‌ لِنْتَ‌ لَهُمْ‌- 3/ 159 فالمراد لينة القلب في قبال خشونته، و ذلك يقتضى اللينة في القول و الصحبة و العمل. و أمّا في القول: فكما في: . فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ- 20/ 44 أى فادعوه الى ربّكما بقول ليّن لا بالخشونة.

و أمّا في الجلود: فكما في: ثُمَ‌ تَلِينُ‌ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌- 39/ 23 أى تلين ظواهر أبدانهم بالتواضع و السكوت و الاستماع و التسليم، و قلوبهم بالتوجّه و الخشوع و الخشية.

و أمّا اللينة بمعنى النخل في:. ما قَطَعْتُمْ مِنْ‌ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‌ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ‌- 59/ 5 فقد سبق في اللون أن‌ اللِّينَةَ أصلها اللونة على فعلة، لبناء النوع، و تدلّ على لون مخصوص، باعتبار حصول اللون و بدوّه في حال النضج. و إن أخذ من اللين: فباعتبار لين في هذا النوع في ثمرها و غصنها و لا سيّما في ما بعد النضج.

و الحقّ أن يقال: إنّ اللينة من اللين، و تدلّ على مطلق نوع من اللين، و المراد في الآية الكريمة بقرينة القطع و الترك على الأصل، هو ما يلين من الأشجار نخلا أو غير نخل، حتّى يمكن قطعه بسهولة، و لا تشمل الأشجار الصلبة المرتفعة الضخمة. و هذا المعنى في النخل الجديد الشابّ أصدق، فانّه ألطف و ألين و ييبس بقطع أعلاه، كما أنّ الإنسان يموت بقطع الرأس. و أمّا إطلاقها على مطلق النخل: فهو تجوّز. و قد اشتبه هذا اللفظ الوارد في القرآن الكريم على أهل اللغة و التفسير، و قالوا فيه أقاويل مختلفة لا تغنى عن الحقّ. و ليعلم انّ‌ اللِّينَةَ في القلب في قبال قساوته، و القساوة هي شدّة صلابة، يقول تعالى: . ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً- 2/ 74 و كما أنّ الحجر الصلب لا يتأثّر من شي‌ء و لا يؤثّر فيه العوارض و الحوادث: كذلك القلب القاسي، لا يتأثّر من المواعظ و التذكّرات، و لا يؤثّر فيه الدعوة و الانذار. اللهم اجعل قلوبنا ليّنة ذاكرة راغبة الى ذكرك.( التحقيق في كلمات القرآن الكريم نویسنده : حسن المصطفوی   جلد : 10 صفحه : 278 تا 281)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا