اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

مومن آینه مومن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

«المومن مرآت المومن؛ مومن آینه مومن است»، حدیثی مشهور با مضامین والا و کارکردهای بسیار است. توجه به کارکردهای آینه می تواند به ما این امکان را بخشد تا درک درستی از سطح و چگونگی روابط اخوت و برادری دینی در جامعه داشته باشیم و جامعه ایمانی را بر اساس این راهبرد هدایت و سبک زندگی را سامان دهیم. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن شد تا نگاهی به این کارکردها و آثار آن در جامعه داشته باشد.

روابط اجتماعی جامعه ایمانی

آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا روابط میان انسان با خود، خدا و خلق را بیان کند. در سطح ارتباط با خلق توجه و اهتمام بسیاری به روابط میان همنوعان شده و آموزه های مولوی و ارشادی بسیاری نیز در این میان در قالب احکام مستحب و واجب و مکروه و حرام بیان شده است. البته از آن جایی که معیار تعیین کننده در افزایش و سطح روابط اعتقادات است، سطوح مختلفی بر اساس نسبت اعتقادات و درجه اشتراک در این زمینه بیان شده است. از همین رو، هر چه از اشتراکات افزایش می یابد، اهتمام به افزایش سطح روابط و چگونگی آن نیز افزایش می یابد. این گونه است که توجه و اهتمام به اهل توحید و نیز اهل اسلام و مسلمانان و در سطح عالی مومنان در درجات متعدد مطرح شده است.

ارتباط با اهل توحید از اهل کتاب به دلیل مشترکات کلی(آل عمران، آیه 64) در یک سطح و مسلمانان شناسنامه ای در یک سطح و مومنان آزموده در سطح عالی و برتری تعریف شده است.(حجرات، آیه 14 و آیات دیگر)

به عنوان نمونه به مسلمانان و مومنان سفارش شده تا دیگران را به عنوان بطانه و محرم اسرار و رازهای خویش قرار ندهند حتی اگر اهل توحید و اهل کتاب باشند.(آل عمران، آیه 118) و هم چنین گفته شده تا کافران و نیز اهل کتاب و هم چنین منافقان از مسلمانان را به عنوان اولیاء و دوستان و سرپرستان خویش قرار ندهند(نساء، آیات 89 و 144؛ مائده، آیه 51) پس اگر حتی این افراد از خویشان و بستگان و برادران خونی و نسبی شما باشند نمی بایست با آنان چنین روابطی برقرار کرد؛ زیرا اصل در ارتباطات بسیار نزدیک همان اعتقادات است.(توبه، آیه 23) پس هر کسی از نظر اعتقادی به خداوند و به اهل ایمان نزدیک تر بود به همان میزان بر ارتباطات خاص و بیشتری تاکید می شود و هر چه دورتر باشد با همان میزان می بایست از میزان و سطح ارتباطات کاسته شود.(ممتحنه، آیه 1)

بر همین اساس، در میان اهل اسلام باید به مسیحیان بیش تر از یهودیان (مائده، آیه 82) و به مسلمانان بیش تر از اهل کتاب و به مومنان بیش تر از مسلمانان توجه و اهتمام شود و سطح و چگونگی ارتباط بر اساس این میزان از اصول اعتقادی و مشترکات دینی تعریف شود.

خداوند در آیاتی از قرآن بیان می کند که جامعه اسلامی و ایمانی باید روابط را به گونه ای تعریف کنند که همگی در مسیر رشد باشند. همان طوری که دوستی و ارتباط عاطفی می بایست در این چارچوب و بر اساس معیار اسلام و ایمان درجه بندی و سطح بندی شود، هم چنین می بایست ارتباطات دیگر کاری و رفتاری و مانند آن ها در همین چارچوب سطح بندی شود.

مومنان نسبت به یک دیگر از ولایتی برخوردارهستند که خاستگاه آن ولایت الهی است. به این معنا که سرپرستی هر یک نسبت به دیگر از مسیر دوستی و محبت می گذرد و هر یک می بایست با نگاه دوستانه در تعالی و تکامل یک دیگر بکوشند و تشویق به حضور و بقا در مسیر صراط مستقیم کرده و در صورت تخلف و اشتباه تذکر داده و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.(توبه، آیه 71؛ آل عمران، آیات 104 و 114) این همان چیزی است که خداوند در آیه 2 سوره مائده از آن به عنوان معاونت و همکاری در کارهای نیک و تقوا یاد کرده، و از هر گونه معاونت در گناه و عدوان و تجاوزگری نهی کرده است.

مراد و منظور از مومن در حدیث مشهور

پیامبر(ص) به عنوان تبیین کننده آیات قرآنی (نحل، آیات 44 و 64) در تبیین و تفسیر آموزه های قرآنی سطح و چگونگی ارتباطات خاص میان برادران ایمانی را از نظر نکته سنجی و راهنمایی و هدایت گری همانند آینه دانسته و می فرماید: الْمُؤْمِنُ مِرْآهُ الْمُؤْمِن؛ مومن آینه مومن است.(بحارالانوار، ج 71، ص 268) أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام)نیز می فرماید: الْمُومِنُ مِرْآةُ الْمُومِنِ (تحف العقول، ص 171)

شاید در نظر اول معنای حدیث معلوم و روشن باشد؛ اما سخن در این است که مراد از مومن کیست؟

در پاسخ می توان گفت که سه احتمال برای مومن که به عنوان خبر مبتدا قرار گرفته وجود دارد: احتمال نخست این که مراد از مومن دوم ، خداوند باشد؛ زیرا بر اساس روایات یکی از نام ها و اسمای نیک الهی نام مومن است: الْقَادِرُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْبَارِئُ(الکلینی، الکافی، ج ‏1، ص 112) بنابراین، می توان گفت که انسان مومن به سبب آن که همه صفات و اسمای الهی سرشته در ذات خویش را به فعلیت و ظهور رسانیده و رنگ خدایی و صورت الهی گرفته، آینه ای از صورت جلال و جمال الهی و تجلیات خداوندی است.(بقره، آیات 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79 و آیات دیگر)

از همین روست که پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) که نفس و جان پیامبر(ص) است(آل عمران، آیه 61) مظهر اسم اعظم الله و صورت اسمای الهی و مهظر تجلیات صفات خداوندی هستند. بنابراین، آینه تمام نمای الهی بر اساس آیات قرآنی یکی همه هستی است و الله همه هستی را به نور تجلی خویش روشن کرده است(نور، آیه 35) هم چنین مظهر نخست خداوند پیامبر(ص) و جان و نفس ایشان امیرمومنان علی(ع) این گونه هستند.

پس معنای نخستی که از این حدیث به دست می آید آن است که مراد از مومن دوم همان خداست و مومن انسانی می بایست آینه خداوندی باشد؛ زیرا خداوند به ایمان در انسان تجلی کرده و نور ایمان در قلب مردمان مومن قرار گرفته است.(حجرات، آیه 14) پس این انسان مومن می بایست مرات و آینه خداوندی باشد و هر کسی به انسان مومن می نگرد، خداوند مومن را به یاد آورد. البته چنان که گفته شد پیامبر(ص) و امام علی(ع) «آینه خدانما» هستند.

احتمال و معنای دومی که به ذهن می آید ، آن که مراد از مومن دوم در عبارت همان پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) هستند؛ زیرا بر اساس آیات قرآنی مومن حقیقی که مظهر تجلیات نام الهی است این دو نفر هستند. مومنان دیگر می بایست آنان را سرمشق و اسوه حسنه قرار داده و آینه ای از آنان باشند به طوری که اگر کسی به مومنان می نگرند بدانند که شیعه پیامبر(ص) و امام علی(ع) هستند.(احزاب، آیه 21؛ آل عمران، آیه 61)

معنای سوم این که مراد از مومن در خبر، عموم مومنان است؛ یعنی هر مومنی می بایست مرآت و آینه مومن دیگر باشد. این همان معنای است که از حدیث دیگر می توان آن را به دست آورد؛ زیرا از پیامبر(ص) روایت شده که ایشان در جایی فرموده است: المؤمن مرآةٌ لأخیه المؤمن ؛ مومن آینه برادر مومنش است(بحارالانوار، ج71، ص233).

مومن آینه خوب و بد یک دیگر

اگر مومن باید مرات و آینه مومن باشد، باید همانند آینه عمل کند. با نگاهی به آینه و کارکردهای آن می توان دریافت که هر مومنی نسبت به برادر ایمانی اش چه مسئولیت و تکلیفی دارد و حق مومن بر عهده مومن دیگر چیست؟

امام صادق(ع) واجب و لازم یک مسلمان بر گردن مسلمان را بیان کند، امام، هفت حق لازم و واجب را بر می شمارد که چهارمین شرط چنین است: «… اَنْ تکونَ عَیْنَهُ وَ دَلیلَهُ و مِراتَهُ و قَمیصَهُ ؛ آن است که نسبت به برادر مسلمانت، چشم، راهنما، آینه و پیراهن باشی.»( همان، ج71، ص224 و 238.)

در روایات به برخی از خصوصیات آینه اشاره شده و از مومنان خواسته شده تا نسبت به برادر ایمانی خویش هم چون این خصلت ها و خصوصیت های آینه عمل کنند. به عنوان نمونه در توصیه های حضرت علی(ع) به کمیل، چنین آمده است:«المؤمِنُ مِرآة المؤمِنِ، لاِنَّهُ یَتَأمَّلُهُ فَیَسُدُّ فاقَتَهُ وَ یُجْمِلُ حالَتَهُ؛ مؤمن، آینه مؤمن است، چرا که در او به دقت می نگرد، نیازهایش را برطرف می سازد و حالت او را آراسته می سازد.» (بحارالانوار، ج74، ص414.)

در حدیث دیگری، امام علی(ع) فرموده است: «المؤمِنُ مِرآةُ لاِخیه، فإذا رَأَیْتُمْ مِنْ اَخیکم هَفْوَةً فَلا تَکونُوا عَلَیهِ وَ کونوا لَهُ کَنَفْسِهِ وَ اَرشِدوه وَ انصَحُوهُ وَ تَرَفَّقُوا به؛ مؤمن، آینه برادر خویش است، پس اگر از برادرتان عیب و خطایی دیدید، بر ضدّ او نباشید، بلکه به سود او کار کنید و مثل خودش باشید، ارشاد و راهنمایی و خیرخواهی کنید و با او با رفق و مدارا برخورد کنید.» (تحف العقول، ص 171؛ بحارالانوار، ج10، ص97)

  1. آینه صاف و بی غش و پاک و خالص است. ما نیز باید این گونه نسبت به برادر ایمانی خویش این گونه صاف و خالص و پاک باشیم. پس به دور از هر گونه غش و حسد و کینه و مانند آن ها به دیگر حقیقت و چهره اش را نشان دهیم و به قصد اصلاح او را راهنمایی کرده و امر به معروف و نهی از منکر کنیم. مومن می بایست جلوه گاه صداقت ها و فضیلت ها باشد و اگر در گفتار و کردار دیگری هم کژی و نادرستی و عیبی مشاهده کرد، به قصد «عیب زدایی»، آن را صمیمانه و دلسوزانه به دیگری تذکر دهد و انتظار هم داشته باشیم که آن دیگران که ما آینه آنان شده ایم، نه تنها نرنجند، بلکه زبان سپاس بگشایند و عیب گویی ما را ـ و نه عیب جویی را ـ چون هدیه از ما بپذیرند، آن گونه که حضرت صادق(ع) فرمود: «اَحَبُّ اخوانی اِلَیَّ مَنْ اَهدی اِلیَّ عُیُوبی؛ محبوب ترین برادرانم پیش من، کسی است که عیب های مرا به صورت هدیه به من ارائه دهد.»(بحارالانوار، ج71، ص282) ایشان در باره این که کسی که خودش مشکل دارد و از حسادت دارد می میرد می فرماید: اَلنَّصيحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛ نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است.(خصال، ص269) امام حسن مجتبی(ع) نیز می فرماید: لا یَغشُّ العاقِلُ مَن استَنصَحَه؛ خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.(تحف العقول، ص ۱۶۶)
  2. آینه، زشتی و زیبایی انسان را بدون سر و صدا نشان می دهد. مؤمن نیز باید عیوب برادر مؤمن خود را بدون جار و جنجال به او بگوید: امام حسن عسکری(ع) می فرماید: مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ؛ هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه و نصیحت كند، او را زينت بخشيده است و چنانچه این کار علنى باشد سبب ننگ و تضعيف او شده است. (تحف العقول،ص 489 ؛ بحارالأنوار،ج 75،ص 374)
  3. آینه، زشتی و زیبایی انسان را در حضورش می نمایاند، مؤمن نیز باید چنان کند. کسی که پشت سر گویی کند گرفتار غیبت خواهد شد و از گناهان بزرگ است. غیبت آن است که برادر دینى خود را بدانچه او را ناخوش آید یاد کنى، پس اگر آن چیز در او باشد، غیبت و اگر نباشد بهتان نامیده مى شود؛ خواه این بدگویى با قول باشد یا فعل و خواه با اشاره باشد یا کنایه و خواه در امور دینى باشد یا دنیوى و خواه در لباسش باشد یا خانه.(جامع السّعادات، ج 2، ص 293.) عایشه می گوید: زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی.( بحار الأنوار: ج 77 ، ص 89 ، حدیث 3، منتخب میزان الحکمة:ص 436.) همچنین، امام کاظم(ع) می‌فرماید: هر کس پشت سر دیگرى چیزى بگوید که در او هست و مردم هم آن را مى‏دانند غیبتش نکرده‏است، اما اگر کسى پشت سرش چیزى را بگوید که در او هست ولى مردم نمى‏دانند، غیبتش کرده‏است.(بحار‌الانوار، چاپ کمپانی، جلد 15، جزء 4،‌ ص188)
  4. آینه، زشتی و زیبایی انسان را همان گونه و به همان اندازه که هست، نشان می دهد، مؤمن نیز باید چنین باشد. جالب این که برخی خودشان عیب دارند ولی عیب دیگران را می بینند و مال خودشان را نمی بینند. امام علی(ع) می فرماید: اَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعیبَ ما فیکَ مِثْلُهُ؛ بزرگ ترین عیب آن است که به همان لغزش ها و زشتی هایی که در تو وجود دارد، دیگران را سرزنش کنی.
  5. آینه، همان گونه که زشتی انسان را نشان می دهد، زیبایی او را هم در برابر چشمانش آشکار می سازد. مؤمن هم باید همین گونه عمل کند و زیبایی های برادر ایمانی خود را نیز باز گوید و مانند مگس تنها روی زخم ها ننشیند.
  6. آینه، هر اندازه زشتی و زیبایی را بهتر و روشن تر نشان دهد، ارزش بیشتری دارد، مؤمن نیز هر قدر نسبت به زشتی و زیبایی برادر مؤمن خود حساس تر باشد، ارزش افزون تری دارد. پس در برابر مومن نصحیت کننده فروتن و متواضع باشیم و سخن دلسوزانه اش را بپذیریم. امام سجاد(ع) می فرماید: و أَمّا حَقُّ النّاصِحِ فَأَن تَلينَ لَهُ جَناحَكَ ثُمَّ تَشرَئِبَّ لَهُ قَلبُكَ وَتَفتَحَ لَهُ سَمعَكَ حَتّى تَفهَمَ عَنهُ نَصيحَتَهُ ثُمَّ تَنظُرُ فيها فَإن كانَ وُفِّقَ فيها لِلصَّوابِ حَمِدتَ اللّه عَلى ذلِكَ وَقَبِلتَ مِنهُ وَعَرَفتَ لَهُ نَصيحَتَهُ… ؛ حقّ نصيحت كننده اين است كه نسبت به او فروتنى كنى، دل را براى فهم نصيحتش آماده نمايى و به سخنانش گوش دهى و اگر گفتارش درست بود خدا را شكر گويى و بپذيرى و حق شناسى كنى… .(تحف العقول، ص269
  7. آینه، وقتی می تواند زشتی و زیبایی را به درستی نشان دهد که خودش پاک و بی غبار باشد. سخن و تذکر برادر مؤمن نیز وقتی اثرگذار است که بی غلّ و غش و صادقانه مطرح گردد.
  8. وقتی انسان از آینه جدا شد، آینه زشتی و زیبایی او را از خود می زداید و تصویر آن را نگهداری نمی کند تا در هنگام اختلاف، از آن بهره برداری کند. مؤمن نیز باید این گونه عمل کند.
  9. ما برای دیدن زشتی و زیبایی خود، همواره به سوی آینه می دویم، بنابراین برای فهم عیوب، کاستی ها و کمالات خود باید به برادر مؤمن مراجعه کنیم.
  10. آینه فقط ظاهر انسان را نشان می دهد. مؤمن نیز باید از تجسس و ارائه باطنِ برادر مؤمن خود پرهیز کند.(حجرات، آیه 12)
  11. آینه، هر چیز را بدون غرض و نظر نشان می دهد. برادر مؤمن هم لازم است در بازگویی زشتی و زیبایی، هدفی جز راهنمایی و ارشاد برادر مؤمن خود نداشته باشد.
  12. آینه، هر اندازه بزرگ تر باشد، نقش بهتر و کامل تری را نشان می دهد. روح مؤمن نیز هر قدر بزرگ تر باشد، نقش بهتر و گسترده تری در راهنمایی برادر مؤمن خود خواهد داشت.(برگرفته و تلخیص شده از مقاله زشت و زیبا (نشریه «گاهنامه آیینه»، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، دفتر دوم، ص38)
  13. آینه فقط زشتی را نشان نمی‌دهد. زیبایی را هم نشان می‌دهد. پس تو فقط عیب مردم را نگو. خوبی‌هایشان را هم بگو.
  14. آینه مثل ذره بین نیست که عیب را بزرگ کند. تو عیب مردم را بزرگ نکن. بزرگ نمایی عیوب دیگران کار زشتی است و تنها از آینه هایی بر می آید که حالت طبیعی ندارد. پس اگر بزرگ نمایی کردی معلوم است که تعادل شخصیتی نداری و کاریکاتوری با جهان ارتباط برقرار کرده ای یا به قول قرآن دل ها و قلوب شما واژگونه شده که همه چیز را منکوس یا غیر طبیعی نشان می دهد و نمی تواند حقایق هستی را درک کند و از آن بهره مند شود.
  15. آینه بی سر و صدا عیب را می‌گوید. تو هم بی سر و صدا بگو. آینه عیب مرا به خود من می‌گوید. پشت سر من صفحه نمی‌گذارد. تو عیب طرف را به خودش بگو و پشت سرش صفحه نگذار. آینه غرض و مرض ندارد. تو هم اگر عیب مردم را می‌گویی، انتقاد می‌کنی غرض و مرض نداشته باش. امیرمومنان علی(ع) درباره این که بی سر و صدا و در خلوت نصحیت را بگو، می فرماید: النُّصحُ بَينَ المَلأِ تَقريعٌ؛ نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.(شرح نهج البلاغه، ج20، ص341، ح908)
  16. آینه مراعات پست و مقام را نمی‌کند. هرکس هرکه باشد را می‌گوید: اینجا سیاه است. پس تو هم حرف حق را بزن، و مراعات این که چه کسی رئیس است و چه کسی مدیر کل است را مکن. عیب را دیدی به او بگو، منتهی به خودش بگو.
  17. آینه چون صفا دارد عیب را می‌گوید. اگر خودش گرد زده باشد، زنگار گرفته و خاکی باشد، عیب را نمی‌گوید. پس تو اول خودت را صاف کن تا سخن تو اثر مثبت داشته باشد؛ یعنی حرف تو وقتی اثر می‌کند که خودت آن عیب را نداشته باشی. در روایت است که پیامبر(ص) چون خودش رطب خورده بود کودک را از خوردن آن منع نکرد. پیامبر(ص) در جایی دیگر می فرماید: يا عَلىُّ إذا لَم يَكُنِ العالِمُ تَقيّا تائِبا زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَن قُلُوبِ النّاسِ كَما تَزِلُّ القَطرَةُ عَن بَيضَةِ النَّعامَةِ وَالصَّفا؛ يا على هرگاه عالِم با تقوا و توبه كار نباشد، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانكه قطره آب از روى تخم شتر مرغ و سنگ صاف مى لغزد.(ميراث حديث، ج2، ص29، ح81) پس کسی که خودش دلمرده و چرکین است نمی تواند سخنی تاثیر گذار بگوید و آینه خوبی باشد. پس باید اول آینه دل خودمان را صاف کنیم تا بتواند نقش صاف و سالم بگیرد و چون آینه ای صاف حقیقت را بتاباند و تاثیر مثبت بگذارد.
  18. آینه را نباید شکست. اگر یک کسی عیب تو را گفت، اذیتش مکن. اگر آینه گفت: اینجا سیاه است، عیب خودمان را برطرف می‌کنیم. آینه را نمی‌شکنم. کسی از شما انتقاد کرد، او را از اداره بیرون مکن. خودت را اصلاح کن. لقمان (ع) به فرزندش می فرماید: يا بُنَىَّ … عَلَيكَ بِالمَوعِظَةِ فَاعمَل بِها فَإنَّها عِندَ العاقِلِ أَحلى مِنَ العَسَلِ الشَّهدِ؛ فرزندم نصيحت را بپذير و به آن عمل كن كه نصيحت نزد عاقل از عسل ناب شيرين تر است.(ارشاد القلوب، ج1، ص72) امام جواد(ع) نیز می فرماید: اَلمُؤمِنُ يَحتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفيقٍ مِنَ اللّه وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ؛ مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيحت كنندگان.(بحارالأنوار، ج78، ص358، ح1؛ و نیز نگاه کنید: قرائتی، درسهایی از قرآن)

البته در نصحیت چون پرداختن به امور شخصی و جزیی است و بر خلاف موعظه که کلی گویی در امور اخلاقی و بیان فضایل و رذایل به شکل عام نه خاص و موردی است، باید مراعات اموری دیگر را نیز کرد. از همین روست که نصحیت کردن سخت تر از موعظه کردن است. به عنوان نمونه امام سجاد درباره روش درست نصحیت کردن می فرماید: وَ أَمّا حَقُّ المُستَنصِحِ فَإنَّ حَقَّهُ أَن تُؤَدِّىَ إلَيهِ النَّصيحَةَ عَلَى الحَقِّ الَّذى تَرى لَهُ أَنَّهُ يَحمِلُ وَيُخَرَّجُ المَخرَجَ الَّذى يَلينُ عَلى مَسامِعِهِ وَ تُكَلِّمَهُ مِنَ الكَلامِ بِما يُطيقُهُ عَقلُهُ فَإنَّ لِكُلِّ عَقلٍ طَبَقَةٌ مِنَ الكَلامِ يَعرِفُهُ وَيَجتَنِبُهُ وَليَكُن مَذهَبُكَ الرَّحمَةُ؛ حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ درك و فهم و عقلش بگويى كه هر عقلى ظرفيت مخصوص خود را دارد و روش تو بايد همراه با مهربانى و رحمت باشد.(تحف العقول، ص269)

 

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. بازتاب: جشن تولد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا