اجتماعیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

مهندسي معكوس فرهنگي

samamosدر مقاله حاضر نويسنده با بررسي چيستي مهندسي معكوس، به نقش اين نوع روش در عرصه فرهنگي پرداخته و آن را از نظر ارزشي و غيرارزشي مورد ارزيابي قرار داده است كه آن را از نظر مي گذرانيد.

مهندسي معكوس در صنعت، روشي است كه براي بازيابي و تشخيص اجزاي تشكيل دهنده يك كالا يا محصول، به ويژه در صورت عدم دسترسي به طراحي اوليه آن به كار مي رود. براي مثال هنگامي كه يك خودرو به بازار مي آيد رقيبان آن شركت توليدي، مدلي از خودرو را تهيه كرده و آن را جداسازي مي كنند (Disassembling) تا طرز كار و چگونگي ساخت آن را ببينند و از تكنيكهاي آن در توليدات خود استفاده كنند؛ يا در مهندسي راه و ساختمان از طرح پلها و ساختمانهاي قديمي كه هنوز پابرجا باقي مانده است كپي گرفته مي شود و در مورد چگونگي ساخت آنها، مواد اوليه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقيق مي شود تا در طرحهاي خود براي استحكام بيشتر استفاده كنند.

در بعضي موارد طراحان، شكلي از ايده هايشان را با استفاده از گچ، سفال و… نشان مي دهند (ساخت ماكت) كه نيازي به اندازه گيري دقيق ندارد؛ اين در حاليست كه مدل كامپيوتري (CAD) نياز به اندازه گيري دقيق قسمتهاي مختلف دارد و تا زماني كه اين اندازه ها دقيق نباشند وارد كردن آن در CAD بسيار دشوار و حتي ناممكن است؛ زيرا هيچ تضميني وجود ندارد كه مدل ارائه شده در CAD و مدلهاي ساخته شده بعدي با مدل اوليه مطابقت داشته باشند. مهندسي معكوس راه حلي براي اين مشكل دارد.

مهندسي معكوس در اين حالت مدل فيزيكي يك منبع اطلاعاتي مناسب براي مدل CAD است. در اين حالت با استفاده از ابعاد سه بعدي و اسكنرهاي ليزري و سطح نگارها با در نظر گرفتن ابعاد فيزيكي، جنس ماده تشكيل دهنده و ديگر جنبه ها يك مدل و الگوي پارامتري بدست مي آيد؛ سپس اين مدل به CAD فرستاده مي شود و تغييرات نهايي روي آن انجام مي شود و سپس به دستگاه هاي برش و توليد (CAM) فرستاده مي شود كه CAM اين قسمت فيزيكي را توليد مي كند.

پس مي توان گفت كه مهندسي معكوس با كالا آغاز مي شود و به فرآيند طراحي مي رسد و اين دقيقاً مخالف مسير روش توليد (Statement= PDS Product Definition) است و به همين علت آن را مهندسي معكوس ناميده اند.

به وسيله اين روش بيشترين اطلاعات ممكن درباره ايده هاي مختلف طراحي كه براي توليد يك كالا استفاده مي شود بدست مي آيد. بدين وسيله هم مي توان كالا را دوباره توليد كرد و هم مي توان از ايده هاي مفيد آن براي توليد كالاي جديد استفاده كرد. همين امر باعث شده كه مهندسي معكوس به يكي از شاخه هاي مهم مهندسي تبديل گردد و همواره نگاهها به سوي توليدات وارد شده به بازار جلب شود.

مهندسي معكوس در عرصه فرهنگي

همان گونه كه بسياري از روش هاي علوم تجربي در علوم انساني به كارگرفته شده و اصطلاحات و واژگان اختصاصي و تخصصي آن نيز وارد علوم انساني شده است، مهندسي معكوس نيز در علوم انساني و مباحث فرهنگي به كار گرفته شده و مي شود.

البته بايد دانست همه روش هاي علوم تجربي را همان گونه كه در علوم تجربي به كار مي رود نمي توان در علوم انساني به كار گرفت هرچند كه برخي اين گونه عمل مي كنند و گمان دارند كه انسان نيز كالا و چيزي همانند ماده است؛ از اين رو به كارگيري روش هاي تجربي محض در روان شناسي، مردم شناسي و فرهنگ شناسي و علوم سياسي و اجتماعي، نتوانسته است چنان كه بايد، حقايق را آشكار سازد و راهكارهاي مناسبي به عنوان نظريه در اختيار دانشمندان قرار دهد. اگرچه اين روش ها كمك هايي به علوم انساني كرده ولي هرگز نتوانسته است به عنوان يك روش كامل و بيانگر حقيقت، مورد استفاده قرار گيرد و نتايج خوبي را به بار آورد.

اما اين بدان معنا نيست كه روش هاي علوم تجربي در حوزه علوم انساني و فرهنگي غيركارآمد است و تنها مي بايست از روش هاي عقلاني بهره برد. بنابراين، بهره گيري از روش هاي علوم ديگر در علوم انساني مي تواند مفيد و سازنده باشد به شرط آن كه دانسته شود كه به كارگيري اين روش ها به معناي دست يابي به حقيقت نيست؛ چنان كه برخي بر اين باورند كه روش هاي تجربي به معناي كشف حقيقت و اثبات آن است و روش را برابر با ارزش دانسته و كتابي را با نام روش و ارزش تدوين و منتشر ساخته اند؛ زيرا چنان كه گفته شد، روش هاي تجربي هرچند كه مفيد است ولي هرگز به معناي كشف تمام حقيقت نيست و نمي توان روش را برابر ارزش دانست؛ آن گونه كه گمان شده است.

مهندسي معكوس در عرصه فرهنگي نيز مي تواند به عنوان يك روش مورد استفاده قرار گيرد؛ زيرا ما در مسايل فرهنگي با مجموعه هاي پيچيده اي مواجه هستيم كه طرح كاملي از آن را در اختيار نداريم و لازم است تا با استفاده از روش مهندسي معكوس، طرح آن به دست آيد.

بايد بر اين نكته تاكيد و پافشاري كرد كه مهندسي معكوس به عنوان يك روش قابل تقدير و ارزش گذاري است، ولي بيش از آن ارزش و اعتباري ندارد. به اين معنا كه نمي توان مهندسي معكوس را بد و يا خوب دانست و اين گونه ارزش گذاري كرد؛ زيرا ارزش گذاري مبتني بر توجه به متعلق آن است. به اين معنا كه اگر مهندسي معكوس در كارهاي مفيد و مثبت باشد، عملي ارزشي است و اگر در كارهاي بد مورد بهره برداري قرار گيرد، عملي ضدارزشي است. به عنوان نمونه اگر بخواهيم با مهندسي معكوس درباره يك داروي درماني، اطلاعات و طرحي به دست آوريم و بر اساس آن طرح به توليد انبوه اقدام كنيم كار بسيار مفيد و ارزشي انجام گرفته است ولي اگر با روش مهندسي معكوس، يك افيون و ماده مخدري را طراحي كنيم و جامعه را با خطر افيون ها مواجه كنيم، اين مهندسي معكوس، به اعتبار متعلق آن ضدارزش خواهد بود.

مهندسي معكوس ارزشي و ضدارزشي

روش مهندسي معكوس در عرصه فرهنگي به ما اين امكان را مي دهد تا ارزش ها و هنجارهاي يك جامعه را بشناسيم و ضدارزش ها و نابهنجاري هاي آن را بدانيم؛ زيرا جامعه نيز همانند يك كالا، داراي مقوماتي است كه شناخت آن به ما كمك مي كند تا اصيل را از غيراصيل بشناسيم و با تاكيد بر اصالت ها جامعه را حفظ و مديريت و به سوي كمال رهنمون سازيم. اگر مثلا بدانيم كه كدام يك از دو اصل عدالت و آزادي اصالت دارند، مي توانيم بر آن كه اصيل يافته ايم تاكيد كنيم و اجازه ندهيم تا غيراصيل خود را بر جامعه تحميل كند و هدايت سرمايه هاي مادي و معنوي جامعه را در اختيار گيرد و سياست ها و برنامه ها را سامان دهد.

دانشمندان و عالمان اسلامي از اين روش مهندسي معكوس استفاده هاي بسياري كرده اند. در اصول فقه اسلامي از روش مهندسي معكوس براي كشف حقيقت از مجاز، حقيقت شرعي و متشرعه، سيره عقلايي معتبر از غيرمعتبر و مانند آن استفاده شده است. در گذشته افرادي چون شيخ مرتضي انصاري و صاحب جواهر، از مهندسي معكوس بهره بردند تا بدانند كه كدام يك از سيره هاي متشرعه، سيره متصل به عصر معصوم(ع) و شريعت است و كدام يك، از توهمات است و ارتباطي به شريعت و تقرير معصوم(ع) ندارد.

اكنون ما با محصولي از اسلام مواجه هستيم كه نيازمند مهندسي معكوس است تا بدانيم كدام يك از موضوعات و مسايل آن از مقومات و كدام يك از غيرمقومات يا شرايط و يا اجزاي آن است.كدام يك اصيل و كدام يك غيرمتاصل است. كدام يك از ثابتات و كدام يك از متغيرات است و مرتبط با فرهنگ زمانه و مكان و زمان است. كدام يك اهم و كدام يك مهم است؟ كدام از اصول و كدام از فروع است. روش مهندسي معكوس در اسلام به ما كمك مي كند تا بتوانيم طرح كامل و تمامي از اسلام به دست آوريم و براساس آن مهندسي فرهنگي جامعه معاصر را آغاز كنيم و طرحي براي تمدن اسلامي معاصر ارايه دهيم.

بنابراين، گام نخست ما اين است كه با روش مهندسي معكوس، طرح جامع و كاملي از اسلام به دست آوريم و حقايق اسلامي را از موهومات و خرافات آن بازشناسيم و مسايل و موضوعات اصيل و ثابتات آن را بدانيم، سپس براساس اين طرح به مهندسي اجرايي آن اقدام كنيم.

البته همان گونه كه ما به اين كار ارزشي اقدام مي كنيم و مي خواهيم مهندسي معكوسي را از اسلام ارائه دهيم، دشمن نيز به مهندسي معكوس از نوع ديگر كه ضدارزشي است اقدام مي كند. دشمنان مي كوشند تا به دو شكل ديگر مهندسي معكوسي از اسلام به دست دهند.

اول آن كه با روش مهندسي معكوس، مي كوشند تا به قول خودشان نقاط قوت و ضعف اسلام را بشناسند و نقاط قوت را تضعيف كرده و آن را به عنوان خرافات تبليغ كنند. در مقابل بر نقاط ضعف تبليغ كنند و آن را اصالت بخشند. اين گونه است كه با برخورد گزينشي از آموزه هاي اسلامي بر مسايلي چون ايمان قلبي، آخرت گرايي و مانند آن تاكيد مي كنند تا مردم از جامعه و مسايل دنيوي دور شوند و اهتمامي به آن نداشته باشند و سرگرم اموري چون تصوف و عرفان فردي به جاي اجتماعي و تزكيه نفس بدون تزكيه جامعه و مانند آن شوند.

دوم آن كه با روش مهندسي معكوس، اسلام را به گونه اي معرفي كنند كه اصيل به عنوان غيراصيل معرفي شود و فروعات اصالت يابد. اين جنگ رواني است كه دشمن در جنگ نرم در پيش گرفته و تمام فعاليت هاي دانشگاهي و مراكز تحقيقاتي و علمي خود را بر آن متمركز ساخته است.

با نگاهي به جنگ نرم دشمنان اسلام دراين سه دهه به خوبي معلوم مي شود كه دشمنان توجه خاصي به روش مهندسي معكوس داشته اند. آنان دريافته اند كه اسلام بر مدار اصل عدالت خواهي و سعادت در دنيا و آخرت جامعه را به شهادت و انتظار متصل كرده است به گونه اي كه چه بكشد و چه كشته شود خود را پيروز بداند و يكي از دو حسن: پيروزي و اجر مادي و معنوي در دنيا يا پيروزي شهادت و بهره مندي از حيات جاودانه را براي خود ثابت بداند. از اين روست كه به جنگ عاشورا و مهدويت رفته است. افرادي چون بازرگان و سروش و ديگر پيشگامان جنگ نرم فرهنگي در درون جامعه اسلامي عليه شهادت و عدالت و انتظار بسيج شده اند.

به هرحال، مهندسي معكوس روشي كارآمد و مفيد است كه مي تواند در دو عرصه شناخت حقيقت اسلام و جنگ نرم به كار رود و اين هوشياري ما را مي طلبد كه خود را پيش از حمله دشمن واكسينه كنيم و با شناخت طرح جامع و كامل اسلام از نظريات ثابت و متغير و دانشي از اصل و فرع در برابر دشمني كه مي خواهد با مهندسي معكوس، اسلام را زمين گير كند برخورد نماييم و او را شكست بدهيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا