اخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

مديريت نفس

samamosبزرگ ترين دشمن انسان، خودش است. چنان كه پيامبر(ص)، اين كامل ترين انسان شناس هستي درباره نفس و روان آدمي مي فرمايد: اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك؛ بدترين دشمنان تو همان نفس اماره و احساسات سركش تو است كه از همه به تو نزديك تر و در ميان دو پهلويت قرار گرفته است. (بحارالانوار، ج70، ص64)

اگر كسي بخواهد در مسير فلسفه و اهداف آفرينش گام بردارد و خودش را به هدف متعالي رباني شدن برساند، مي بايست مراقب و مواظب اين نفس باشد؛ زيرا نفس با آنكه همان روح الهي دميده در كالبد جسماني است؛ ولي بايد توجه داشت كه به سبب همين نزول و قرار گرفتن در كالبد جسماني، موقعيت دوگانه اي مي يابد و داراي دو وجه الهي و وجه دنيوي مي شود. هر چند كه در اين موقعيت، نوعي تعادل و استوا وجود دارد؛ (انفطار، آيه7؛ شمس، آيات 7 و 8 ) ولي بايد توجه داشت كه حضور در موقعيت مادي دنيا، كشش نفس را به سوي ماديات و پاسخ گويي به نيازهاي نفس را بيشتر مي كند و الهامات تقوايي و فجوري كه از سوي خدا و شيطان ارسال مي شود، به سبب نقصان عقل در آغاز زندگي، يكسان از سوي نفس تلقي نمي شود؛ بنابراين، حتي نفس اجازه نمي دهد تا فطرت پاك الهي در مسير خودش باقي بماند و آن را با خواسته ها و هواهاي نفساني اش دفن مي كند. (شمس، آيات 9 و 10)

فجور نفس

تمايلات و هواهاي نفساني كه وجه زميني و مادي نفس است، به سبب كشش دنيا و موقعيت حضور آدمي در دنيا، وضع اعتدالي تكويني نفس را به هم مي ريزد و او را به سوي ماديات مي كشاند و فطرت كمالي نفس را دفن مي كند. اين گونه است كه فراتر از خواسته هاي طبيعي مادي نفس مانند خورد و خوراك و شهوات طبيعي، حدود و مرزهاي وجه الهي نفس يعني فطرت را مي شكافد و به فجور مي پردازد. پس نفس اندك اندك در فرآيندي به جاي توجه يابي به وجه الهي خود، به وجه زميني و مادي توجه و اهتمام مي كند و همه قدرت و توان خويش را مصروف ماديات و برآوردن نيازهاي طبيعي به شكل افراطي مي كند كه از آن به فجور يعني شكافتن مرزها و تجاوز ياد مي شود.

اما اگر انسان متوجه فطرت خود باشد، همان اعتدال را حفظ مي كند و اجازه نمي دهد كه راه افراط و تفريط در پيش گيرد. اصولا اسلام كه از آن به دين فطرت ياد مي شود (روم، آيه30) بر آن است كه اين اعتدال ميان خواسته هاي معنوي فطرت و خواسته هاي طبيعي و مادي نفس در دنيا حفظ و مراعات شود و انسان بر مسير اعتدال، نفس خويش را مديريت كند تا اين گونه با مديريت نفس، تبديلي در خلقت الهي نفس انجام نگيرد. (همان)

اما بسياري از مردم به اين نكته توجه نمي كنند و به دفن كردن فطرت از طريق پاسخ گويي افراطي به خواسته هاي مادي نفس اقدام مي كنند و خلقت طبيعي نفس و اعتدال آن را تغيير و تبديل مي كنند. (همان)

انسان اگر بتواند در مسير اعتدالي كه اسلام براي انسان تعريف كرده حركت كند، شرايط را به گونه اي مديريت مي كند كه عقل از دل فطرت پاك به سلامت رشد كرده و فعال مي شود در اين حالت شخص در مقام اعتدال و بدون هيچ افراطي (كهف، آيه28) در مسير شدن هاي كمالي گام برمي دارد و رنگ خدايي گرفته (بقره، آيه 138) و متاله و رباني مي شود و همه اسماء و صفات الهي سرشته در ذات خويش را به فعليت مي رساند. (بقره، آيه 31؛ آل عمران، آيه 79).

چگونه نفس مديريت مي شود؟

براي اينكه نفس مديريت شود، خداوند راهكارهايي را بيان كرده كه در قالب اسلام، اين دين فطري، تبيين و روشن شده است.

درآموزه هاي قرآني به مساله تقوا به عنوان يك اصل مهم و كليدي بسيار تاكيد شده است؛ زيرا تقوا به معناي مديريت نفس در راستاي حفظ اعتدال تكويني و فطري و جلوگيري از هرگونه افراط و فجور تعريف شده است. انسان متقي كسي است كه نفس خويش را درحد اعتدال نگه دارد و اجازه تجاوز به ويژه از سوي هواها و خواسته هاي مادي و نفساني را به نفس ندهد.

اگر انسان بتواند با حفظ و صيانت از اعتدال فطري و ذاتي، نقش خويش را نگه دارد، عقل در يك فرايندي به فعليت مي رسد و مديريت كامل و اعتدالي نفس را به دست مي گيرد. به اين معنا كه فطرت، مانند زرده و سفيده تخم مرغ عمل مي كند تا جوجه در زمان بقا درپوسته، بتواند به زيست اعتدالي خويش ادامه دهد؛ پس از اين كه اين فرآيند به درستي طي شد، جوجه به سلامت از پوسته خارج مي شود و عقل، فعليت پيدا مي كند و به بلوغ مي رسد. از آن زمان اين عقل بالغ شده جايگزين فطرت مي شود و مديريت نفس را به دست مي گيرد. البته از آن جايي كه از زمان رشد آغازين عقل و فعليت يابي آن تا مرحله دوم يعني نوجواني، دو هفت سال طول مي كشد، لازم است در اين مرحله از سوي والدين به خوبي كودك مديريت شود. پس از اين مرحله تا چهل سالگي زماني است كه شخص بايد به سبب هويت استقلالي خويش، خود را صيانت نمايد تا بلوغ مطلق برسد و به عنوان رشيد مطرح شود. (كهف،آيه 10)

تقوا كمك مي كند كه اعتدال فطري حفظ شود و در فرآيند دوم تا زمان رشيد شدن، عقل را ياري كند تا به بلوغ مطلق رسيده و عقل فعال شود. بنابراين، لازم است كه به مساله تقوا به عنوان يك مساله كليدي توجه شود؛ زيرا اين تقوا است كه نفس را صيانت مي كند و اعتدال را حفظ كرده و زمينه فعليت يابي عقل را فراهم مي آورد.

خير در صيانت نفس

خير به معناي بهره مندي از مواهب الهي است كه در درون و بيرون انسان براي او فراهم شده است. هرگاه انسان از نعمتي در همان مسير پاسخگويي به نيازهاي خدايي و رباني شدن بهره گيرد، آن نعمت به عنوان خير تعريف مي شود. بنابراين، هر نعمتي، خير تلقي نمي شود مگر آنكه درمسير تعالي و اهداف آفرينش و مظهريت در الوهيت و ربوبيت به كار گرفته شود. از اين رو پيامبران خواهان خير بوده اند (قصص، آيه 24) و خود را فقير خير مي دانند نه خواهان نعمت؛ زيرا هرنعمتي نمي تواند خير باشد و ممكن است كه نقمت و بلاء و يا ابتلايي براي آدمي باشد.

خير مطلق و تماميت كمالي آن درمتاله شدن و رباني شدن است. پس اگر انسان تلاش كند تا از همه ظرفيت ها و استعدادها و نعمت هاي الهي براي رسيدن به اين هدف متعالي بهره گيرد، از كمال خير و تماميت آن بهره مند شده است. در اين باره امام سجاد(ع) مي فرمايد: الخير كله صيانه الانسان نفسه؛ همه خير و خوبي در خويشتن داري و حفظ نفس است. (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 78، ص 136؛ تحف العقول، ص 448)

كسي كه نفس خود را با تقوا حفظ و صيانت كند، اجازه مي دهد تا عقل، رشد كرده و مديريت نفس را به دست گيرد و اعتدال تكويني و آغازين را همچنان حفظ كند و مسير متعالي شدن رابا فعال شدن عقل طي نمايد. از اين رو خداوند همواره بر صيانت نفس تاكيد مي كند و مي فرمايد: عليكم انفسكم؛ بر شما باد حفظ و صيانت نفس خودتان. (مائده، آيه 105)

از آيات و روايات قرآني به دست مي آيد كه خداوند انسان را به طور تكويني به گونه اي آفريده كه اعتدال ميان خواسته هاي مادي و طبيعي و معنوي اخروي را برقرار كند. اين همان فطرت الهي است. پس از آن، فطرت الهي مي بايست با ابتلاء و بلاء در شرايط اختياري حفظ شود و عقل، جايگزين فطرت شود و انسان به جاي اعتدال اجباري فطرت، با اعتدال اختياري عقل به كمال برسد و متاله و رباني شود.

از نظر قرآن، اسلام همان دين فطرت است؛ يعني همان شكل اجباري كه فطرت انسان را در اعتدال نگه مي دارد، در شكل اختياري، اسلام انسان را در اعتدال نگه مي دارد. لذا خداوند بر اين نكته تاكيد مي كند كه اسلام همان دين فطرت است با اين تفاوت كه يكي اجباري و آن ديگري اختياري است. (روم، آيه 30)

اگر كسي بر اساس اسلام عمل كند، عقل اختياري جايگزين فطرت تكويني مي شود و انسان به هدف متعالي خود مي رسد. بر اين اساس خير مطلق و تماميت كمال خوبي ها را مي بايست در صيانت نفس و تقوا دانست.

به هر حال، اگر دشمن هر انساني، هواهاي نفساني نفس است كه در درون است، فطرت در آغاز و سپس عقل در درون آدمي بهترين دوست آدمي است. رسول اكرم (ص) فرمود: صديق كل امرء عقله؛ دوست واقعي هر كس عقل او است. (بحارالانوار، ج 1، ص 87)

اگر انسان در دوره اختياري مديريت نفس جايي شكست مي خورد زماني است كه اجازه مي دهد تا شهوات افراطي نفس، عقل را در كشتي دروني به زمين بزند؛ چرا كه طمع و زياده روي نفس در جنبه توجه به ماديات او را در برابر عقل قوي كرده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع؛ بيشتر زمين خوردن هاي عقل آنجا است كه برق طمع، جستن مي كند. (نهج البلاغه، حكمت 219)

به هر حال بهترين دوست آدمي، نفس و بدترين آن نفس است؛ زيرا نفس دو وجه الهي ومادي دارد كه وجه الهي آن در شكل فطرت و عقل در دو دوره خودنمايي مي كند. پس اگر در دوره اختياري از عقل به جاي هواهاي نفساني اطاعت كند به هدف مي رسد و رهايي مي يابد. امام صادق(ع) مي فرمايد: الهوي عدو العقل؛ هوا و هوس دشمن عقل است. (مصباح الشريعه ، باب 83، ص 223) بنابراين بايد همواره دنبال اعتدال بود و اجازه هرگونه افراط و تفريط را به نفس نداد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا