اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

مصیبت های خوب و بد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ساختار هستی از جمله ساختار زندگی انسان بر محور حق و برمدار عدل الهی سامان یافته است؛ بنابراین، چیزی در زندگی انسان رخ نمی دهد، مگر بر اساس سامانه حق و عدل باشد. پس اگر خیری یا شری به کسی برسد در همین سامانه می بایست توصیف، تحلیل، تبیین و توصیه شود. این بدان معناست کسی حق ندارد مصیبت های خیر به دیگری را بیرون از دایره حق و عدل بداند و مصیبت های شر و بد در زندگی خویش را عین ظلم و بی عدالتی و باطل بشمارد؛ زیرا هر چه از خیر و شر و خوب و بد به هرکسی می رسد در سامانه حق و عدل قابل توصیف است.

بر اساس روایات حتی وقتی کسی در حال شمارش نقدینگی خویش است و به خطا می رود، دمی ناراحت و اندوهگین می شود، ولی دوباره آن را بازشماری کرده و اصلاح می شود و خوشحال می گردد، همان خطا رفتن درشمارش نیز بر اساس سامانه حق و عدل است؛ چنان که فرو رفتن خاری و سوزنی یا رسیدن بوی خوشی یا حس خوشی به انسان نیز بر اساس همین سامانه است.

حاکمیت إذن الهی در مصیبت ها

از نظر آموزه های وحیانی «مصیبت» به هر چیزی از خیر و شرّ اطلاق می شود که به انسان می رسد، هر چند که غلبه کاربردی و استعمال آن در مصیبت های شر و بد است، ولی نمی بایست مصیبت را تنها به شرور و بدی های محدود کرد. از نظر قرآن، مصیبت های که به هر کسی یا هر چیزی می رسد، بر اساس «إذن» الهی است و اگر «إذن» نباشد، هیچ چیزی به کسی نمی رسد و اصابت نمی کند؛ از همین روست که خدا به صراحت می فرماید: ما اصاب من مصیبه الا بإذن الله؛ هیچ مصیبتی جز به اذن الهی نرسد.(تغابن، آیه 11)

واژه «إذن» از نظر ریشه به ابزار شنیدن یعنی «أُذُن» نزدیک است؛ بنابراین، برخی اذن را به معنای «فرمان» گرفته اند که از طریق گوش شنیده می شود؛ البته دایره فراتر و گسترده تری برای اذن الهی است. همین واژه «أُذُن» را در آیه 61 سوره توبه معنای «حرف شنو» و «ساده لوح زودباور» تعریف کرده و گفته اند ««أُذُن خیر» که در توصیف پیامبر(ص) آمده به معنای حرف شنویی دانسته اند که خیر شما را می خواهد.

برخی «إذن» را به معنای «اجازه سابق» گرفته اند؛ یعنی انسان قبل از این که عملی را انجام دهد، از مسئول آن اجازه می گیرد که به آن در عربی «إذن» می گویند؛ اگر این اجازه پس از انجام عمل باشد، به آن «اجازه» می گویند؛ زیرا شخصی که به شکل فضولی کاری را انجام داده یا عقدی را خوانده، «مجاز» دانسته می شود و به عمل او این گونه اعتبار و حجیت می دهند.

پس «إذن» به یک معنا فرمانی است که قبل از عمل داده می شود که در برابر «اجازه» قرار می گیرد که پس از عمل فرمان موافق عمل صادر می شود.

اما با درنگ و تامل در کاربردهای واژه «إذن» درقرآن و فرهنگ قرآنی می توان به این مفهوم اصطلاحی اشاره کرد که مراد از «إذن» قوانین و سنت هایی الهی است که به شخص یا چیزی این امکان را می دهد تا در چارچوب سامانه حق و عدل عملی را انجام دهد. به عنوان نمونه سنت و قانون الهی برای صاحبان معجزه از پیامبران بر این است که در یک سامانه حق و عدل، اعجازی را برای اثبات نبوت و رسالت خویش داشته باشند؛ بر همین اساس، همه معجزات پیامبران در سامانه حق و عدل ساماندهی شده و این قانون و سنت الهی پیامبران را ماذون و صاحب اذن می کند تا بصائر و معجزاتی داشته باشند.(آل عمران، آیه 49)

بر اساس همین مفهوم می توان درک و فهم درستی از ماذون بودن «سحر» داشت؛ زیرا بر اساس سنت و قانون الهی، سحر از جمله روش ها و ابزارهای تاثیرگذار است؛ یعنی مشیت حکیمانه الهی بر این قرار گرفته تا سحر ساحران و «نفاثات فی العقد» بتواند تاثیر شگرف خویش را بگذارد.(بقره، آیه 102 و103؛ علق، آیه 4) البته از نظر قرآن، سحر ساحران را باز به همان «اذن» الهی می توان باطل و ابطال کرد؛ زیرا از نظر قرآن، سحر از مصادیق «عمل المفسدین» و «المجرمین» است که می خواهند حق را باطل سازند؛ این در حالی است که اراده الهی بر ابطال سحر و احقاق حق است.(یونس، آیات 81 و 82)

به هرحال، براساس آموزه های وحیانی قرآن، مصبیت های خیر و شری که به انسان می رسد، همگی در چارچوب مشیت حکیمانه، سامانه حق و عدل و سنت و قانون الهی حاکم بر هستی از جمله زندگی انسان است.(تغابن، آیه 11)

مصیبت های ابتلایی و کیفری

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مصیبت های خیر و شری که به انسان می رسد در دو دسته اصلی «ابتلایی» و «کیفری» قرار می گیرند. مصیبت های ابتلایی به مصیبت هایی از خیر و شری اطلاق می شود که در قالب سنت ابتلاء و امتحان انسان ها با آن مواجه می شوند؛ چنان که خدا در آیات بسیاری به این سنت ها اشاره کرده(انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیه 155؛ عنکبوت، آیات 2 و 3) و در جایی به صراحت فرموده است: و لنبلونکم بالشر و الخیر فتنه؛ و هر آینه شما را به شر و خیر در کوره فتنه سوزان بلا گرفتار می کنیم.(انبیاء، آیه 35)

اما مصیبت هایی کیفری آن دسته از مصیبت ها البته شروری است که اشخاص به عنوان کیفر در دنیا با آن مواجه می شوند تا عبرتی برای دیگران، تنبیه و انذاری به عاملان خطا و گناه برای توبه و استغفار و مانند آنها باشد. عذاب های استیصال که ریشه اقوامی چون عاد و ثمود را برکنده و عبرت اقوام پسین قرار گرفته از جمله مصیبت های کیفری است. البته از نظر قرآن، همگان از مومنان و کافران و منافقان در زندگی دنیوی با انواع مصیبت های کیفری مواجه می شوند تا تغییر رویه و روحیه دهند یا جلوی افزایش فساد مفسدان گرفته شود و در حقیقت فسادی یا مفسدی به دست دیگری دفع شود.(حج، آیه 49)

خدا به صراحت درباره سنت «مصیبت» خواه ابتلایی و خواه کیفری به این نکته توجه می دهد که چیزی خارج از سنت و قانون الهی و مشیت حکیمانه انجام نمی شود. بنابراین، همه مصیبت ها بر اساس سنت «اذن» است.(تغابن، آیه 11)

البته خدا یادآور می شود که مومنان چون به این حقایق یعنی مشیت حکمیانه، مقدرات در ام الکتاب، اذن الهی، ابتلائات و کیفرها و مانند آنها ایمان دارند، قلب آنان از سوی خدا به سوی حقیقت هدایت و رهنمون می شود و هرگز این امور آنان را از جاده حق و صواب وعدل خارج نمی سازد؛ بلکه ایمان آنان را به حقیقت برتر تشدید می کند و جلوی حزن هنگام مصیبت های رفتنی و فرح هنگام مصیبت های گرفتنی را می گیرد؛ زیرا آنان هماره بر اساس حقیقت زندگی می کنند و گرفتار خیال بافی و فخرفروشی در هنگام خیرات یا حزن و اندوه هنگام شرور نمی شوند(تغابن، آیه 11؛ حدید، آیات 22 و 23)؛ زیرا مومنان معتقد هستند که هر چیزی در زمین یا نفس انسانی با آن مواجه می شوند، در ام الکتاب عالم امر پیش از خلقت نوشته و مقدر شده و امروزه در دنیا در حال اجرا و تحقق و استنساخ از سوی فرشتگان و کارگزاران الهی است.(حدید، آیات 22 و 23)

بر اساس این سامانه های الهی به ویژه سنت «اذن» هر قطره بارانی که به کسی یا جایی می رسد، از قبل برنامه ریزی شده و مقدر است تا به کسی برسد که باید برسد.(روم، آیه 48) هم چنین اگر به قومی مصیبت هایی استیصال می رسد که ریشه آنان را به طور کامل بر می کند، این نیز در همان سامانه ها تعریف شده است(هود، آیه 89)؛ چنان که در مسائل شخصی نیز اگر برای حضرت سلیمان (ع) باد و شیاطین در تسخیر در آمده، براساس همان سامانه های الهی است.(ص، آیات 36 تا 38)

از نظر قرآن، بسیاری از مردم برخلاف سنت ها و قوانین حق و عدل عمل و رفتار می کنند و بر همین اساس، گرفتار تنبیه و کیفر در همین دنیا می شوند؛ این ظلم در حق آنان نیست که از سوی خدا باشد، بلکه پیامد عمل ظالمانه و خلاف حق و عدل آنان است. به عنوان نمونه کسی که همه سرمایه های الهی را هزینه دنیای خویش می کند، در حقیقت «توفان می کارد و توفان درو می کند»(آل عمران، آیه 117)، نه آن که «باد بکارد و توفان درو کند»؛ زیرا این از مصادیق ظلم است؛ زیرا بر اساس قاعده الهی عدل مثلی می بایست عمل و کیفر مطابق هم باشد: «فاعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم» یا «هل الجزاء الاحسان الا الاحسان.» یا «جزاء سیئه سیئه مثلها»(الرحمن، آیه 60 ؛ شوری، آیه 40) البته در امر پاداش نیک می تواند افزایش کمی وکیفی بخشید؛ چنان که خدا پاداش عمل خیر از جمله انفاق را هفتصد برابر می کند یا پاداش های مضاعف می دهد؛ اما در کیفر «جزاء وفاق» است.(نباء، آیه 26)

از نظر قرآن، بسیاری از مردم وقتی با مصیبت های ناخوش و ناگوار مواجه می شوند دنبال علت حقیقی نمی روند که همان اعمال خودشان است؛ در حالی که از نظر قرآن، هر چیز از مصیبت که انسان بدان گرفتار می  آید از ناحیه خودشان است که براساس سنت و قانون «اذن» جاری و ساری است که البته اهداف و مقاصدی بسیاری را خدا مد نظر دارد که از جمله جداسازی سره از ناسره و مومن از منافق است.(آل عمران، آیات 165 تا 167) از نظر قرآن این دسته از منافقان اگر مصیبتی از بلایا و گرفتاری ها و ناخوشی ها به مومنان برسد، خوشحال هستند که در امان ماندند و اگر فضلی برسد ناراحت هستند که بهره ای نمی برند.(نساء، آیات 72 و 73)

اصولا مصیبت هایی الهی عاملی اساسی برای جداسازی حق و باطل است تا جایی که مدعیان حرفی ایمان را می توان در مصیبت ها بازشناخت؛ همان کسانی که دنیا و آخرت را زیان کرده اند و وقتی خیری می رسد آرامش دارند و اگر بلایی از محرومیت و بیماری و سختی و گرسنگی و قحطی و تحریم و مانند آنها برسد بی دینی می گرایند و از پرستش و عبادت خدا دست می کشند.(حج، آیه 11)

استرجاع مومنان در مصیبت ها

از نظر قرآن، مومنان چون به حقایق هستی از جمله سامانه های حق و عدل، مشیت حکیمانه، مقدرات ام الکتاب، عالم امر، عالم خلق، سنت اذن، سنت ابتلاء، سنت کیفر در دنیا، مصیبت های خیر و شر و مانند آنها اعتقاد دارند و قلب آنان به حقایق هدایت یافته است(تغابن، آیه 11)، وقتی مصیبت هایی از شرور از جمله گرسنگی، قحطی، از دست رفتن مال و منال و همسر و فرزند گرفتار می شوند، به این حقیقت ایمان و باور و اقرار دارند که «انا لله و انا الیه راجعون» ما ملک خدا و خدا مالک ماست و هر کاری بخواهد در ملک حقیقی خویش انجام می دهد.(بقره، آیات 155 و 156) البته این مالک کریم و رحیم هرگز علیه بندگان خویش عمل نمی کند؛ زیرا «غنی حمید» است و نیازی ندارد جز آن که به مخلوق رحم کند.(هود، آیه 119؛ فاطر، آیه 15)

از نظر قرآن، باور و اعتقاد به ملکیت و مالکیت خدا موجب می شود تا شخص هر چیزی که به او می رسد، از ناحیه خدا بداند و «صبر» ورزد و جزع و فزع نکرده و کفر گویی و کفرگرایی نداشته باشد؛ زیرا علم تفصیلی یا علم اجمالی نسبت به امری هم چون خبردار شدن نسبت به آن امر موجب می شود تا آدمی صبر ورزد؛ یعنی با آن که نمی داند علت و حکمت چیزی که به او رسیده چیست؟ اما چون می داند از سوی خدا حکیم علیم و مشیت اوست، و خدا جز خیر برای بندگان نخواهد و به آنان رحم آورده، صبر می کند و کفر و کفران نکند و نگوید.(کهف، آیات 67 و 68؛ بقره، آیات 155 و 156؛ آل عمران، آیه 146؛ حج، آیه 35) این گونه است که صلوات و رحمت پروردگار نصیب بنده صابر می شود و در مسیر هدایت به تمامیت کمالی خویش می رسد.(بقره، آیات 155 تا 157)

البته بندگان مومن الهی می دانند که مصیبت هایی که به او می رسد از دودسته متفاوت ابتلایی و کیفری است. پس در برابر ابتلاء توفیق صبرمی خواهد و در برابر مصیبت هایی کیفری استغفار و توبه را ابزار بازگشت می یابد؛ زیرا می داند که این مصیبت های کیفری ریشه در عملکردش دارد و نمی بایست رفتاری منافقانه در پیش گیرد که با سوگند دروغ می خواهند خدا را دوربزنند و به ظاهر احسان و توفیق می خواهند ولی در عمل چنین باور و اعتقادی ندارند.(نساء، آیه 62؛ حج، آیه 11)

باید توجه داشت که از نظر قرآن، همه امور حتی بد و زشت نمی تواند از «عندالله» باشد؛ زیرا هر چه در عالم از خوب و بد می افتد، می بایست در ساختار «اذن» تحقق یابد و نمی تواند بیرون از این سنت باشد؛ با این همه خوبی ها از خدا و بدی ها ریشه در عملکرد غلط خود ما دارد.(نساء، آیه 79؛ نحل، آیه 34؛ زمر، آیه 51) بنابراین، مومنان در همه حال، صبر می ورزند و با عزم در هر کاری وارد می شوند و هرگز جزع و فزع نمی کنند و استرجاع حقیقی را دارند که همان مملوکیت در برابر مالک حقیقی یعنی خدا است.(لقمان، آیه17؛ بقره، آیات 155 تا 157؛ آل عمران، آیه 172)

بر همین اساس وقتی در جنگی و میدان عملیاتی چیزی برسد و غمی آید محزون نمی شوند که چیزی از دست و کف برفت یا به فضلی برسند، شادان و فرحناک نمی شوند، چه می دانند که همگی به حکم اذن الهی است.(آل عمران، آیات 153 و 166؛ نساء، آیه 73؛ حدید، آیات 22 و 23)

مومنان می دانند که در مصیبت هایی کیفری خدا از بسیاری از گناهان و خطاهای خرد مردمان می گذرد و تنها برخی از گناهان را در همین دنیا مورد مواخذه قرار می دهد و شخص بدان کیفر می شود.(شوری، آیه 30؛ بقره، آیه 266)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا