اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

مصیبت دینی و شقاوت ابدی

بسم الله الرحمن الرحیم

مصیبت می تواند خیر و شر باشد؛ زیرا هر چیزی که به انسان اصابت می کند و می رسد را مصیبت می گویند؛ اما در بیش تر کاربردهای این واژه مصیبت به شرور مانند فقر و از دست رفتن مال یا جان یا عرض و آبرو منظور و مراد است.

از نظر آموزه های اسلام بزرگ ترین و دردناک ترین و سخت ترین مصیبت آن است که انسان گرفتار مصیبت دینی بشود و دین او از دست برود؛ زیرا این همان شقاوت ابدی است که انسان هرگز ازآن رها نخواهد شد. بنابراین، اگر مصیبتی است، به جان و مال و حتی عرض و آبرو بزند، ولی به دین آدمی نزد و انسان را بی دین نسازد؛ زیرا برخی از مردم وقتی گرفتار فقر یا مصیبت های مالی و جانی می شوند، به کفر گویی می افتند ودرنهایت گاه به کفر گرایی در می آیند و دین را کنار می گذارند. در حقیقت مصیبت به دین آنان زده و آنان را بی دین ساخته است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان ها به دو دسته «سعید» و «شقی» تقسیم می شوند. سعید کسی است که به بهشت درمی آید و شقی کسی است که به دوزخ در اندازند.(هود، آیات 105 تا 108) البته برای سعادت و شقاوت مراتبی متعدد است که از آن به درجات سعادت و درکات شقاوت یاد می شود.

سنت ابتلائات الهی به خیر و شر

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان تا زمانی که در دنیا زندگی می کند، به انواع مصیبت ها و ابتلائات و فتنه ها از جنس خیر و شر مبتلا می شود.(انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیات 2 و3؛ بقره، آیه 155) این مصیبت ها بر اساس مشیت حکیمانه الهی در عالم امر تقدیر شده و در عالم خلق اجرایی می شود؛ بنابراین کسی را نرسد که در آن تغییر و تبدیلی ایجاد کند؛ پس اگر به کسی خیری می رسد نمی بایست گمان کند به سبب افکار و اعمال خودش است؛ پس فرحناک نشود و بدمستی نکند؛ چنان که اگر به کسی شری رسید، نمی بایست گفت که این نیز به سبب افکار و اعمال خودش است؛ پس نمی بایست اندوهناک و حزین شود؛ زیرا اگر این داده ها و گرفته ها بر اساس سنت ابتلای الهی باشد، اموری است که قبل از خلقت تقدیر شده است.(حدید، آیات 22 و25)

البته از نظر قرآن، برخی از داده ها و گرفته ها بر اساس سنت کیفر یا امهال و استدراج است؛ یعنی کسی کار نیکی را انجام می دهد و خدا به او تفضلی دارد، یا کار بدی را انجام می دهد و خدا او را در همین دنیا کیفر و مجازات می کند تا برگردد یا عبرت دیگران شود؛ چنان که عذاب های استیصال وریشه کنی نسبت به اقوام عاد و ثمود و مانند آنها براساس همین سنت کیفر و عقوبت بوده است.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان تا زمانی که در دنیا است گرفتار انواع مصیبت ها براساس سنت ابتلاء است. البته هر چه انسان به خدا تقرب بیش تری بجوید و در مراتب قرب بالاتر رود همانند مسابقات شرایط مسابقه سخت تر و دشوارتر و جنس و کیفیت و کمیت ابتلائات و مصیبت ها و فتنه ها نیز دشوارتر می شود. از همین رو گفته اند: البلاء للولاء؛ بلا به سبب ولایت و تقرب و نزدیکی به مولی است. البته این بدان معنا نیست که برای غیر اولیای الهی بلایی نباشد، بلکه حجم کمی و کیفی بلایا برای اولیای الهی چنان زیاد است که گویی برای غیر آنان اصلا بلایی نیست؛ زیرا خدا بیان می کند که مثلا ابتلاء و بلایای که منافقان بدان آزموده می شوند در طول سال یک بار یا دوبار خواهد بود.(توبه، آیه 126) چنان که عذاب آنان نیز دو عذاب در دنیا و آخرت خواهد بود.(توبه، آیه 101)

خدا در قرآن بیان می کند که بر اساس سنت الهی، یهودیان نیز دوبار گرفتار فتنه می شوند؛ یعنی به آنان قدرت و ثروت و نفرات و تجهیزات بسیار داده می شود تا دانسته شود با این نعمت های الهی چه می کنند؛ اما آنان دوباره در زمین برتری جویی و ستمی بزرگ می کنند که یکی پیش تر انجام شده و نوبت دوم امروزه در حال جریان است. البته در این دور دوم مردان الهی سخت پیکار و نیرومند آنان را از خانه هایشان بیرون می کشند و عذاب می کنند.(اسراء، آیات 4 تا 8) بر اساس روایات تفسیری – تبیینی این بندگان الهی همان ایرانیان مسلمان شیعه خواهند بود که اسرائیل و یهودیان ظالم و مستکبر را نابود می کنند. این وعده الهی است که به یقین انجام می شود.

البته خدا در قرآن می فرماید که هر چند چنین قدرت و ثروتی را برای یهودیان فراهم می آید و آنان به مسجد اقصی در می آیند، ولی باز به آنان فرصت داده می شود تا درست عمل کنند و احسان نمایند، و چون احسان نمایند خدا نیز به آنان احسان می کند و حکومت ایشان پایدار می شود، اما آنان چنین نمی کنند، بلکه همان گونه که بار اول در فتنه و ابتلاء نخست شکست خوردند و درست عمل نکردند و گروهی خدا برای نابودی آنان فرستاد که همان بخت نصر بود، بار دیگر چنین اتفاقی خواهد افتاد و این بار آنان به طور کامل نابود می شوند و دیگر حکومتی برای آنان نخواهد بود.(همان)

بی دینی مصیبت کبرای آدمی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ابتلائات و مصیبت ها گاه انسان را به سوی بی دینی سوق می دهد؛ زیرا همان گونه که یکی از سنت های الهی، سنت امهال و استدراج است و خدا به شخص امکانات مادی می دهد تا مانند حیوان بچرد و زندگی کند و عمر خویش را به پایان برساند(اعراف، آیات 182 و 183؛ قلم، آیات 44 و 45)، هم چنین بر اساس سنت ابتلاء شخص را می آزماید تا دانسته شود تا چه اندازه پای بند عقاید و اعتقادات خویش است. بنابراین، اگر کسی مدعی اسلام شد، خدا او را مبتلا به اموری به ویژه شرور و مصیبت های بد همانند فقر و بیماری یا جهاد می کند تا معلوم شود تا چه اندازه بر ایمان خویش پا برجا است.(حجرات، آیه 14)

بسیاری از مردم دراین ابتلائات وفتنه ها حقیقت کفر و ایمان خویش را نشان می دهند و به تعبیر دیگر طیب از خبیث(انفال، آیات 36 و37) مومن از مدعی و منافق جدا می شود.(بقره، آیه 143؛ سباء، آیه 21)

دیده شده برخی از مردم به هنگام افتادن در ابتلاء فقر و گرسنگی و قحطی و تحریم، دین خویش را از دست می دهند و به مصییت در دین گرفتار می شوند. از نظر اسلام، مصیبت در دین بدترین و سخت ترین مصیبتی است که انسان بدان گرفتار می شود. پس اگر مصیبت در مال و جان و آبرو از مصیبت های بزرگ است(بقره، آیه 155)، مصیبت در دین از همه این ها بزرگ تر است؛ زیرا اگر مال و جان و آبرو به طور کامل برود و حتی برنگردد این مصیبت در دنیا است و شخص در آخرت دیگر گرفتار شقاوت نیست؛ اما کسی که دینش را از دست بدهد شقاوت ابدی را برای خویش خریده است. از این روست که وقتی از امیرمومنان امام علی(ع) می پرسند: ای المصائب اشد؟ قال: المصیبه فی الدین؛ سخت ترین مصیبت ها چیست؟ فرمود: مصیبت در دین.(معانی الاخبار، صدوق، ص 199)

امام صادق(ع) وقتی مصیبتی به او می رسید در مقام حمد و ستایش خدا می فرمود: الحمد لله الذی لم یجعل مصیبتی فی دینی؛ ستایش خدایی را که مصیبت مرا در دینم قرار نداده است.(بحارالانوار، ج 78، ص 266)

برخی از مردم برای امور دنیوی، دین خویش را می فروشند. مثلا به سبب گرانی یا فقر یا مشکلات و مصیبت هایی که به جان و مال و حتی آبروی آنان می رسد، علیه خدا و دین و عالمان ربانی می شوند و به جنگ خدا و دین می روند. آنان کفر می گویند و به کفر می گروند. چنین اشخاصی گرفتار همین مصیبت در دین می شوند که امام صادق(ع) از آن به خدا پناه می برد و خوشحال است که مصیبت به مال و جان و عرض خورده نه به دین.

البته برخی دیگر مانند افرادی که درگروه های سیاسی و احزاب شرکت دارند، دنیا خویش را همانند عمرو عاص برای دنیای دیگران می فروشند. این افرادی که سینه چاک دیگران هستند و برای رسیدن دیگران به پست و مال و دنیا و قدرت و ثروت تلاش می کنند، بدترین انسان ها هستند؛ زیرا آنان به یک معنا «خسرالدنیا و الاخره» شده و دنیا و آخرت خویش را تباه کرده اند. رسول الله(ص) در باره این افراد می فرماید: ان اشد الناس ندامه یوم القیامه رجل باع آخرته بدنیا غیره؛ پشیمان ترین مردم در روز قیامت کسی است که آخرت خویش را برای دنیای دیگران فروخته است.(آثار الصادقین، احسانبخش، ج 3، ص 353)

شقاوت ابدی بی دین های هواپرست

خدا در قرآن به صراحت می فرماید که مردم به دو دسته سعادتمند و شقاوتمند تقسیم می شوند. سعادتمند و خوشبخت کسی است که به بهشت درآید و شقاوتمند و بدبخت کسی است که او را برای ابد در دوزخ در اندازند. (هود، آیات 105 تا 108)

از نظر قرآن، برای اهل شقاوت درکاتی است؛ زیرا دوزخ را هفت طبقه است که براساس اعمال دنیوی و عقاید آنان سامان یافته است. بدترین اهل شقاوت کسانی هستند که گرفتار دوزخ و شقاوت ابدی آن هستند و از آن رهایی ندارد؛ زیرا برخی از افراد هر چند که به دوزخ در می آیند ولی ابدی در آن جا نخواهند ماند؛ زیرا اینان بی دین نبودند و کفر مطلق نداشتند، بلکه کسانی هستند که با آن که دین دار هستند، ولی فسق و فجوری داشته یا ظلم کرده یا حق و حقوق دیگران را تضییع کرده و حق ناس بر گردن او بوده است. چنین اشخاصی مدتی را در دوزخ می مانند سپس آزاد شده و به بهشت در آیند؛ اما کسی که ظلم بزرگی را چون غصب خلافت الهی داشته یا هم چون ابلیس و فرعون تکبر و استکبار را با کفر و ظلم در آمیخته چنین اشخاصی در «درک اسفل» دوزخ در «سقر» قرار می گیرند که «تنفس» آن همه دوزخ را شعله ور می کند.

امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: من الشقاء افساد المعاد؛ از مصادیق شقاوت فاسد کردن معاد است.(غرر الحکم،  شماره 9274) پیامبر اکرم(ص) در تبیین علت شقاوت انسان می فرماید: لا یدخل النار الا الشقی. قیل: یا رسول الله! و من الشقی؟ قال: من لم یعمل بطاعه الله و من لم یترک له معصیه؛ جز شقی کسی وارد آتش دوزخ نمی شود. پرسیدند: ای رسول الله ! وچه کسی شقی است؟ آن حضرت(ص) فرمود: شقی کسی است که به طاعت خدا عمل نکند و برای خدا معصیتی را ترک ننماید.(آثار الصادقین، ج 9، ص 450)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چند که شیطان دشمن انسان است، اما شیطان تنها وسوسه گر و سلطنتی ندارد، بلکه ابلیس و شیاطین تنها با بهره گیری از هواهای نفسانی سلطه خویش را بر انسان ایجاد و تحکیم می بخشند. بنابراین، دشمن اصلی یا همان دشمن ترین دشمنان انسان همان هواهای نفسانی از غضب و شهوت و وهم است که تحت هدایت عقل فطری قرار نگرفته و علیه آن طغیان کرده است. از همین روست که خدا فرمان می دهد: علیکم انفسکم؛ بر شما باد که مراقب نفس های خودتان باشید.

براساس آموزه های قرآنی و تفسیر- تبیینی اهل بیت(ع) چهارده خطر از سوی هواهای نفسانی متوجه آدمی است؛ چنان که امام سجاد(ع) در مناجات شاکین به این موارد اشاره کرده و می فرماید: نفس فرمان به بدی می دهد؛ به خطاها و زشتی ها سبقت می گیرد؛ به معصیت و گناه حرص و ولع دارد؛ خشم و غضب الهی را برمی انگیزد؛ دایم به وادی هلاک می کشاند؛ در نزد خدا انسان را با گناه خوارترین فرد می سازد؛ عذر تراشی و بهانه جویی اش زیاد است؛ آرزوهایش طولانی است؛ اگر گرفتاری برسد جزع می کند؛ اگر به خیری برسد از دیگران منع می کند؛ میل و گرایش شدید به لهو و لعب دارد؛ پر از غفلت و بی خبری است؛ به سرعت به سوی خطرات می کشاند؛ و توبه را به تاخیر می اندازد.(مفاتیح الجنان، دعای خمسه عشر، دعای شاکین)

از نظر قرآن، کسی که هواهای نفسانی را پیروی می کند از عقل فطری پیروی نمی کند، از همین رو، عالم به حقایق نیست و موافقت یا مخالفت او نیز غیر علمی است.(روم، آیه 29) چنین شخصی در حقیقت کوردل است؛ زیرا آن که می تواند از داده های شنوایی، بینایی و دیگر حواس بهره برد و به علم برسد، کسی است که قلب سالم داشته باشد و به تفکر بپردازد و وهم و خیال خویش را تحت سلطه عقل برده و تعقل ورزد؛ اما کسی که کوردل است و از بصیرت سودی نبرده چگونه می تواند تعقل و تفکر داشته باشد و به علم دست یابد.(اعراف، آیه 179)

بنابراین شخص متوهم و متخیل گرفتار گمراهی و ضلالت است به جای اطاعت از قوانین الهی که عقل فطری و نقل وحیانی کشف می کند، به معصیت نسبت به آنها می پردازد و با سرگرم شدن به لهو و لعب و زینت های دنیوی ازآخرت غافل می شود و به شقاوت می افتد.(حدید، آیه 20؛ حجر، آیه 3؛ اعراف، آیه 172؛ انعام، آیه 70)

از نظرقرآن، کسی که گرفتار هواهای نفسانی و هواپرستی است، قلب او گرفتار غفلت از حقایق بلکه تعهداتی است که در روز الست داده و اصولا در ذات او سرشته و همراه اوست.(اعراف، آیه 172؛ طه، آیه 50) این غفلت از این حقایق و تعهدات است که او را به تکذیب می  کشاند(اعراف، آیه 179) و از ذکر الله بازمی دارد و به پیروی از هواهای نفس سوق می دهدو در امور دردام افراط می افتد.(کهف، آیه 28) پس چنان سرگرم دنیا می شودکه از آخرت و شقاوت ابدی دوزخ بی خبر می شود(روم، آیه 7) ونه تنها خود گمراه می شود، بلکه دیگران را نیز به گمراهی می کشاند(ص، آیه 26) و حتی عالمانه و آگاهانه سقوط می کند و از راه بهشت به دوزخ ضلالت و شقاوت در می افتد.(جاثیه، آیه 23)

از نظر قرآن هیچ کس تا زمان مرگ درامنیت نیست، بلکه هر گاهی ممکن است سقوط کند حتی اگر در بصیرت به سطح عالی چون بلعم باعورا یا سامری برسد. خدا به مومنان هشدار می دهد که خدا هیچ تضمین نمی دهد که چون به مقام ایمان درآمده در امنیت باشد، بلکه باید خائف و هراسان و ترسان باشد؛ چنان که حتی اهل بیت عصمت  وطهارت(ع) نیز خائف بودند.(انسان، آیات 7 تا 12)

امام صادق(ع) نیز به مومنان هشدار می دهد و می فرماید: ان لله تبارک تعالی علی عبده المومن اربعین جُنّه فمتی اذنب ذنبا کبیرا ارفع عنه جنه؛ همانا خدا برای بنده مومن خویش چهل حفاظ گذاشته که با هر گناه کبیره ای یکی از آن ها برداشته می شود.(بحارالانوار، ج 70، ص 361)

مومن برای آن که گرفتار گناه نشود و حفاظ خویش را از دست ندهد می بایست با استفاده از همه ابزارهای الهی به محافظت از خویش بپردازد و به تعبیر دیگر به «علیکم انفسکم» عمل کند و مراقب نفس خویش باشد. بر اساس روایات امیرمومنان امام علی(ع) عفت ضد شهوت، خیر ضد شرّ، بیداری ضد غفلت، عقل ضد هوای نفس، حلم و بردباری ضد غضب و تواضع ضد کبر است.(غرر الحکم، شماره های 5917 و 5914 و5925 و 5922 و 5911) پس مومن می بایست اضداد را بشناسد و با آن اضداد خود را نجات دهد و دور نگه دارد.(شماره 6864)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا