اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

قیمتی زیستن و زیستن به هر قیمتی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسان اشرف مخلوقات الهی است؛ چرا که به عنوان متاله، خلافت ربوبیتی خداوند را به عهده گرفته است. پس انسان می بایست خودش شرافت خود را صیانت و حفظ کند و مبتنی بر ارزش هایی زندگی کند که کرامت او را تضمین می کند و با مکارم اخلاقی خود را چنان که خداوند ساخته نگه دارد.

پس انسان نمی بایست به هر قیمتی حتی به قیمت از دست دادن عزت و کرامت خود، زندگی کند و چنان که امام حسین(ع) می فرماید: الْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ وَالْعَارُ أَوْلَي‌ مِنْ دُخُولِ النَّارِ؛ مرگ‌ بهتر است‌ از مرتكب‌ عار و ننگ‌ شدن‌؛ و عار بهتر است‌ از دخول‌ در آتش‌.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا شیوه و سبک زندگی انسانی اسلامی را تبیین کند و جایگاه کرامت و شرافت انسانی را در چنین سبکی بیان نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

صیانت شرافت ذاتی انسان با مکارم اخلاقی

خداوند انسان را اشرف آفریده هایش دانسته و با دمیدن از روح خود(حجر،‌ آیه 29؛ ص ، آیه 27) و تعلیم همه اسمای الهی شرایطی را فراهم آورده است تا انسان بتواند در مقام خلافت الهی قرار گیرد و مسئولیت خداوندی را در ربوبیت موجودات و تربیت آنان به عهده گیرد.(بقره، آیات 30 و 31)

با این همه این خود انسان است که می بایست به صیانت و حفاظت از این مقام و منزلت بپردازد و با تاکید بر رفتارهای مبتنی فطرت سلیم و عقل سالم و آموزه های وحیانی کریمانه عمل کند و خود را عزیز و کریم نگه دارد؛ چرا که اگر بر خلاف عقل و وحی رفتار کند، در مسیری قرار می گیرد که زشتی ها بر او چیره شده و او را از مقام و منزلت شرافت ساقط می کند.

از آن جایی که انسان برای تصاحب مسئولیت خلافت و تصدی آن نیازمند اراده و عقل و اختیار و انتخاب است، همین عوامل خود موجب می شود تا به هواهای نفسانی یا وسوسه شیطانی مسیری دیگر را انتخاب کند و به جای بقای در منزل اشرافیت الهی و خلافت خداوندی، به پست ترین منزلت سقوط کند و نه تنها از چارپایان و گیاهان پست تر شود، بلکه چون چوبی خشک یا سنگی از سنگ های آتشین دوزخ شود.(اعراف،‌آیه 179؛ بقره، ایه 24؛ تحریم، آیه6)

اما اگر در مسیر صراط مستقیم عبودیت باقی بماند(ذاریات، آیه 56) و با عمل بر اساس آموزه های عقل و وحی، متاله و ربانی شود(آل عمران، آیه 79) آن زمان است که تقوای الهی را پیشه گرفته و به خود فرصت داده تا نه تنها بر مدار اشرافیت الهی باقی بماند بلکه اکرم و بزرگوارترین موجود شود(حجرات، آیه 13) و میان اشرفیت و اکرمیت جمع نماید که فراتر از آن مقامی نیست.

پیامبر گرامی(ص) در بیان ماموریت الهی خود در مقام رسالت و نبوت می فرماید که فلسفه بعثت اتمام مکارم اخلاقی است. به این معنا که مکارم اخلاقی چون عدالت و صداقت را که عقل درک کرده و یا احسان و ایثاری را که پیامبران دیگر از طریق وحی آن را آورده اند، من برترین آن ها را آورده ام تا انسان در اوج مکارم اخلاقی به تمامیت آن دست یافته و عمل کند. از این روست که تمامیت هر کمالی را می توان در آموزه های وحیانی اسلام یافت و همان گونه که اکمال همه آموزه های عقلانی و وحیانی به اسلام است، تمامیت هر کمالی نیز به آن است که از طریق ولایت معنا و استمرار یافته است و پیامبر(ص) با بیان منصب الهی ولایت، رسالت همه پیامبران الهی و خودش را تمام کرده و به نهایت رسانیده است.(مائده، آیات 3، 55 و 67 و آیات دیگر)

به هر حال، انسان دارای ویژگی ها و صفات خاص و انحصاری است که او را از دیگر موجودات برتر و شریف تر قرار داده است. از مهم ترین آن ها می بایست به عقل، اراده، اختیار، آزادی، علم الهی، روح الهی و مانند آن اشاره کرد. مجموعه این صفات که در انسان ذاتی است، به او این امکان را داده که در برترین جایگاه در هستی قرار گیرد و به عنوان خلیفه الهی انتخاب شود. پس انسان نمی بایست این سرمایه های وجودی را تباه سازد و از سرمایه زیان کند چنان که خداوند در سوره عصر به همه انسان ها نسبت به خسران و زیان از سرمایه های وجودی هشدار می دهد و راه رهایی از خسران ابدی را نیز روشن کرده و می فرماید که با ایمان و عمل صالح و دعوت دیگران بدان می توان خود را نجات داد و شرافت خود را با این مکارم اخلاقی حفظ کرد.

راه های صیانت از سرمایه های الهی

همان گونه که گفته شد انسان دارای شرافتی است که خودش می بایست آن را حفظ کند و حتی به گونه ای از آن بهره گیرد که فراتر از داشته هایش به چیزهایی برسد که در تصور نیز نمی گنجد و بیرون از اوهام و خیالات انسانی است. خداوند انسان را شریف قرار داده و بزرگی قدر و منزلت را برای او اثبات کرده است؛ ولی این خود انسان است که این شرافت را برای خود حفظ می کند یا از میان می برد.

خداوند در آیات بسیاری راه صیانت شرافت را حرکت در مسیر عقل و وحی دانسته است؛ چرا که عقل همان گونه که حقایق را می شناسد و در چارچوب بایدها و نبایدها مسیر را نشان می دهد، به انسان می گوید که چگونه می تواند خود را نگه دارد و محافظت نماید که مقام و منزلت انسانی اش صیانت شود. در کتاب عقل و جهل اصول کافی آمده که دین داری و اخلاق از لوازم عقل است چنان که بی حیایی و بداخلاقی و بی دینی از لوازم جهل است. این بدان معناست که عقل خود به طور طبیعی به انسان می آموزد که می بایست بر مدار دین و اخلاق زندگی کند. از این روست که انسان اخلاقی و متدین، یک انسان عاقل و خردمند است.

از آیات قرآنی نیز این معنا به دست می آید که بنیاد دین داری و اخلاق مداری، ترک چیزهایی است که انسان از مسیر اصلی شدن های کمالی دور می سازد. به این معنا که تخم انسانی به گونه ای است که اگر موانع برداشته شود خود از چنان ظرفیت ذاتی برخوردار است که بتواند به کمال برسد. از این روست که تنها حکمی که برای حضرت آدم(ع) از سوی خداوند گفته شده، ترک نزدیکی به درختی بوده است. در حقیقت انجام ندادن تنها کاری بود که از او خواسته شده بود و آن حضرت می توانست با این تقوا و اجتناب و پرهیز در کمال سعادت باقی بماند.

عقل نیز به سبب آن که بیش تر نگاه تقدیسی دارد، خواهان ترک و اجتناب است. از این رو اگر ظلمی نشود و یا دروغی گفته نشود به طور طبیعی عدالت و صداقت تحقق می یابد. این که در اسلام تقوا به معنای اجتناب گرفته شده به سبب همین مساله است، چرا که از طریق اجتناب و پرهیز از ضد عدل و صداقت و وفا و مانند آن عدالت و صداقت و وفا را تحقق داد. بر همین اساس است که در آیه 13 سوره حجرات بزرگوارترین و اکرم مردمان، با تقواترین آنان دانسته شده است؛ چرا که با تقوا مکارم اخلاقی تحقق خواهد یافت.

به نظر می رسد که آن چه مهم است همان زهد و ترک محرمات است. اما این که به واجبات نیز تاکید می شود و آن را به عنوان تقوا و زهد معرفی می کند، از آن روست که انسان با ضد آن ها گرایش نیابد. به سخن دیگر تاکید بر واجبات در حقیقت تاکید بر ترک محرمات است.

خداوند در آیه 50 سوره ذاریات از انسان می خواهد که به سوی خداوند فرار کنند؛ اما در این آیه بیان نشده که از چه چیزی فرار کنند؟ به نظر می رسد که انسان می بایست از هر چیزی فرار کند و این به معنا اجتناب از غیر خداوند است. به سخن دیگر، اگر انسان از هر چیزی که مانع رسیدن به خداست فرار کند و اجتناب نماید، و تقوا پیشه کند، در حقیقت به خدا رسیده است.

عزت انسان در گرو تقوا

انسان می بایست خود را عزیز دارد. عزیز کسی است که چیزی بر او چیره نمی شود؛‌ چرا که عزت به معنای حالتى است كه مانع مغلوب شدن انسان مى شود. پس عزيز كسى است كه قاهر است و مقهور و مغلوب نمى شود.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 563، «عزّ»)

از آن جایی که خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و او را بر همگان مسلط و چیره کرده به گونه ای که همگان در چارچوب حکم تکوین و تشریع بر او سجده اطاعت برده اند(بقره، آیه 34؛ اعراف، آیه 11؛ حجر، آیه 30) پس انسان نمی بایست خود را ذلیل و خوار کند به گونه ای که دیگران بر او مسلط و چیره شوند.

از آیات قرآنی این معنا به دست می آید که انسان اگر بخواهد این عزت خود را صیانت کند می بایست در چارچوب حکم عقل و وحی زندگی خود را سامان دهد؛ چرا که عزت تنها از آن خدا و مومنان به اوست.(منافقون، آیه 8) این عزت با خاستگاه الهی از طریق رسول الله (ص) به مومنان می رسد. پس کسی که می خواهد عزت خود را هم چنان حفظ کرده و صیانت کند می بایست با اطاعت از احکام الهی که از طریق پیامبر(ص) و وحی می رسد، این کار را انجام دهد.

چنان که گفته شد کسی که تقوا پیشه می گیرد در حقیقت در همان چارچوب عقل و وحی رفتار کرده است. پس چنین انسانی عزت و شرافت و کرامت خود را حفظ می کند.

خداوند در آیاتی بیان می کند که هر انسانی چگونه می تواند شرافت و عزت خود را نسبت به دیگر موجودات هستی هم چنان حفظ کند. از آن جایی که منشاء عزت و خاستگاه آن خداوند است، پس انسان می بایست خود را همواره متصل به خدا کرده و از هر چیزی دیگر به سوی خدا برود که همان فرار به سوی خداوند بر اساس آیه 50 سوره ذاریات است. پس تقوا از هر چیزی غیر از خداوند همان اصل اساسی و بنیادین عزت انسان خواهد بود که در آیات قرآنی بیان شده است.

نکته دیگر آن است که انسان می بایست اراده خود را قوی سازد به گونه ای که هیچ مانعی نتواند او را از مسیر فرار به سوی خداوند باز دارد. این جاست که اراده و عزم قوی می تواند به انسان کمک کند تا در برابر هواهای نفسانی و وسوسه های ابلیسی که دو مانع اصلی در برابر انسان است مقاومت کند و بر آن چیره شود. خداوند در آیه 10 سوره فاطر بر نقش اراده در رسیدن و حفظ عزت تاکید می کند.

در آیات قرآنی برخی از امور به عنوان عوامل عزت معرفی شده که با دقت در آن ها می توان دریافت که همه آن ها به همین اصل اساسی فرار به سوی خدا و تقوای از هر چیز دیگر باز می گردد. از جمله عواملی که بیان شده عبارتند از حرکت در صراط مستقیم و پسندیده هدایت الهی(ابراهیم،‌آیه 1؛ سباء، آیه 6)، اطاعت و عبادت خدای یگانه(مریم، آیات 81 و 82)، پیروی از آموزه های وحیانی قرآن (ابراهیم،‌آیه 1؛ سباء، آیه 6)، آخرت طلبی به جای دنیاطلبی(انفال، آیه 67) و پذیرش ولایت مومنان(نساء، آیه 139).

با دقت در این عوامل یاد شده می توان به سادگی دریافت که همه آن ها در حقیقت بیانگر یک اصل اساسی و کلی است و آن چه بیان شده در حقیقت مصادیق آن کلی است که همان عزت جویی از منشا و خاستگاه عزت یعنی خداوند است که از این طریق به دست می آید.

به سخن دیگر، خداوند خاستگاه عزت است و هر کسی بخواهد به عزت برسد و یا آن چه که خداوند به او از عزت بخشیده را صیانت و حفظ کند می بایست کاری کند که متصل به خداوند باشد و از آن سرچشمه بهره برد. این عوامل در حقیقت اسباب اتصال به خداوندی و بهره مندی از عزت الهی است.

ذلت گریزی و عزیز زیستن

پس انسان می بایست عزیز زندگی کند و ارزش و قیمت زندگی خود را بداند. به این معنا که از جایگاه شرافت و عزت خود در هستی آگاه باشد و حاضر نشود آن را با هیچ چیز دیگری عوض کند. این که برخی از انسان عزت و شرافت خود را به خواسته های پست نفسانی می فروشند و یا تحت ولایت شیطان در می ایند، خود را خوار و ذلیل کرده اند.

برخی عزت را در آزادی بی بند و باری می دانند و یا اطاعت از شیطان و مستکبران و ظالمان و ولایت ایشان را مایه عزت و سربلندی و شرافت خود می شمارند، در حالی که این گونه چیزها نه تنها عزت آفرین نیستند بلکه موجبات ذلت و خواری انسان می شود. از این روست که خداوند به انسان ها هشدار می دهد که عزت واقعی را بجویند و در پی سراب عزت به سمت ولایت شیطان و هواهای نفسانی نروند.

خداوند در آیاتی بیان می کند که برخی گمان می کنند که عزت انسان در مال و ثروت و فرزند و قدرت است(کهف، آیات 32 و 34) و یا برخی گمان می کنند که با گناه و فسق و فجور و بی بند و باری به نام آزادی مطلق به عزت می رسند(بقره، آیه 206)، یا گمان می کنند که رفتن تحت ولایت کافران و مشرکان موجب عزت آنان می شود(نساء، آیات 138 و 139) در حالی که این گونه امور نه تنها عامل عزت نیست بلکه عامل ذلت و خواری بشر است،‌بلکه بدتر آن که عزّتها و شرافتهاى پندارى و خیالی در دنيا، در پى دارنده كيفر آخرتى نیز خواهد بود و انسان نه تنها در نهایت در دنیا خوار و ذلیل خواهد شد بلکه در آخرت نیز گرفتار آثار و تبعات ذلتی است که در دنیا آن را برای خود رقم زده و تحقق بخشیده است.(دخان، آیات 34 و 35 و 49)

خداوند بارها از انسان خواسته تا عزیز زندگی کند و با توهم و خیالات دروغین عزت به سمت و سوی عواملی نرود که او را نه تنها عزیز نمی کند بلکه موجبات ذلت دنیوی و اخروی او را فراهم می آورد.

از نظر اسلام و آموزه های قرانی، انسان می بایست در دنیا با عزت زندگی کند و کرامت و شرافت انسانی خود را زیرپای خود و یا دیگران قرار ندهد و ذلیل و خوار نشود. زندگی هر چند شیرین و خوب است، ولی نمی بایست آن را هر گونه حفظ کرد. اگر زندگی با ذلت باشد مرگ بهتر از چنین زندگی است. انسانی می بایست قیمت و ارزش خود را بشناسد و این در گرانمایه را به دست هر پستی نسپارد و خود را خوار و ذلیل نکند. به قول آیت الله بهجت فومنی انسان می بایست قیمتی زندگی کند نه آن که به هر قیمتی زندگی کند. اگر انسان ببیند که کرامت و شرافت او لکه دار می شود و عزت او از دست می رود چنین زندگی افتخار و ارزشی ندارد و به قول امام حسین(ع) چنین مرگ بهتر از چنین زندگی است. انسانی که گرفتار سلطه مشرکان و کافران است و پادشاهان و حکمرانان آنان را به بند و بردگی و استثمار و استحمار و استعمار می کشند،(نساء، آیات 138 و 139؛ نمل، آیه 34؛ و آیات دیگر) می بایست با چنین زندگی وداع گوید و با جهاد و شهادت افتخاری برای خود کسب کند و با جهاد و شهادت یا پیروز شود یا آن که خود را از ذلت چنین زندگی رهایی بخشد. از این روست که در آیات قرآنی به انسان های صاحب عزت و شرافت وعده داده شده که اگر در برابر کسانی که ذلت شما را می خواهند مجاهدت کنید به یکی از دو نیکی ها یعنی شهادت یا پیروزی می رسید که در هر دو حالت عزت برای شما خواهد بود.

پس باید به خود اجازه ندهیم که هر گونه زندگی کنیم، بلکه باید تلاش کنیم که با شرافت و کرامت و عزت زندگی کنیم و زندگی ما ارزشمند و قیمتی باشد نه آن که به هر قیمتی حتی در ذلت و خواری و پستی زندگی کنیم و چون کلاغ از هر مرده ای تغذیه کنیم و چون کرم در خودمان بلولیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا