اجتماعیاخلاقی - تربیتیاقتصادیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

فساد اقتصادی مانع رشد و شکوفایی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

رشد اقتصادی به معنای سلامت جامعه است؛ زیرا تنها در جامعه سالم است که امکان رشد اقتصادی و شکوفایی آن وجود دارد. البته از نظر قرآن کمال در رشد و بهره مندی انسان از مواهب خداوندی در گرو ایمان کامل است، اما بر اساس آموزه های قرآنی، آن چه در رشد اقتصادی تاثیر مستقیم دارد، مراقبت بر اصول عقلانی اخلاقی است که صداقت و عدالت در راس آن قرار می گیرد.

پس جامعه ای که در چارچوب هنجارها و ارزش های عقلانی قوانین و مقررات خود سامان داده و بدان عمل می کند،‌ از رشد اقتصادی بهره مند خواهد شد؛‌ زیرا چنین تقوایی این امکان را به اجتماع می دهد که به دور از بی اعتمادی و بی عدالتی تعاملات اقتصادی خود را مدیریت کند و این گونه است که جامعه با کفر و بی دینی در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار می گیرد ولی با فقدان مهم ترین اصول و بنیادهای عقلاینت اخلاقی یعنی عدالت و صداقت به جایی نمی رسد ؛ چرا که در این وضعیت با بحران اجتماعی و فروپاشی مواجه خواهد شد چه رسد که به رشد اقتصادی برسد.

بنابراین، از مهم ترین شاخصه های شناخت سلامت عقلانی جامعه و وجود عدالت نسبی در جامعه رشد اقتصادی آن جامعه است؛ چنان رکود اقتصادی یا رکود در رشد اقتصادی به معنای بی عدالتی و فقدان نظام سلامت اجتماعی مبتنی بر اصول اخلاقی عقلانی است.

نویسنده با توجه به اهمیت مساله اقتصاد در جامعه، دیدگاه های قرآن در باره فساد اقتصادی و تاثیرات آن در فرد و جامعه بشری را در این مطلب بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

شاخصه های سلامت جامعه

اقتصاد ستون اصلی جامعه است، همان گونه که نماز ستون دین است. این بدان معناست که اگر اقتصاد در جامعه ای شکل نگرفته یا به درستی شکل نگرفته باشد، آن جامعه در معرض فروپاشی است؛ زیرا اقتصاد است که افراد یک جامعه را در یک جا جمع می کند و ساختاری به نام جامعه را موجب می شود. البته این بدان معناست که امور دیگری آرامش و امنیت به عنوان اهداف اصلی جامعه مطرح نباشد؛ چنان که وقتی ما از نماز به عنوان ستون دین یاد می کنیم به این معنا نیست که اموری دیگری چون اعتقادات و باورها نقشی در تحقق دین ندارد، بلکه به این معناست که خیمه و چادر جامعه یا دین به اقتصاد و نماز راست می ایستد و اگر این دو چیز نباشد،‌ جامعه یا دینی در معرض فروپاشی و تباهی است.

پس هر گونه خلل و نقصی در امور اقتصادی یک جامعه به معنای بحران در جامعه است و می بایست عواملی بحران به سرعت شناسایی و اصلاح شود. این گونه است که مبارزه با فساد اقتصادی و ایجاد اصلاحات در آن، از مهم ترین دغدغه های پیامبران بوده است؛ زیرا آنان همان اندازه که در اندیشه اصلاح افراد انسانی بودند، در اندیشه اصلاح جامعه بودند، بلکه این دومی از اهمیت بیش تری برخوردار بوده است؛ زیرا جامعه صالح و سالم، امکان رشد افراد سالم بیش تری را فراهم می آورد و پیامبران در حقیقت در اندیشه اصلاح جامعه بشری و ایجاد جامعه مبتنی بر عدالت در سطح زمین بی توجه به ویژگی نژادی و دینی و مذهبی و جنسیتی بوده اند چنان که خداوند در آیه 25 سوره حدید بیان کرده است.

جامعه انسانی به حکمت و هدف دست یابی به خوشبختی و مولفه های اصلی آن یعنی آرامش و آسایش شکل گرفته است. خرد انسانی به این مساله توجه داشته که دست یابی به سعادت تنها در گرو همکاری و تعاون جمعی است. این گونه است که با تشکیل جامعه ضمن پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و احساسی خود، به پاسخ گویی نسبت به نیازهای مادی و جسمی خود پرداخته است.

پاسخی که انسان های خردمند به نیازهای مادی خود در ساختار جامعه ارایه می دهند، همان چیزی است که ما از آن به اقتصاد یاد می کنیم؛ زیرا اقتصاد و علم آن به معنای دانش مدیریت منابع زمینی برای بهره مندی کامل از آن و پاسخ گویی به نیازهای مادی و آسایشی است.

انسان های خردمند در یافته اند که جامعه نیازمند قوانین و مقرراتی است که بتواند در یک نظام عقلانی،‌ تعاملات افراد جامعه را مدیریت کند تا این گونه همه نیازهای بشری در جامعه به شکل مناسبی پاسخ داده شود. این قوانین و مقررات که بر احکام عقلانی و عقلایی سامان یافته است، شکل به نسبت مطلوبی از زندگی جمعی را ارایه می دهد؛ چرا که عقل انسانی از این توانایی برخوردار است که خوب را از بد و امر مناسب را از نامناسب تشخیص دهد و با بهره مندی از ابزارها و منابع شناختی چون حواس به ویژه گوش و چشم، واقعیت ها را با حقایق مطلوب بسنجد و در قلب و عقل خویش تحلیل کند.(بقره، آیات 8 تا 10 و آیات دیگر)

عقل انسانی بر اساس این توانایی است که در شکل نظری حقایق محضی چون اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است را به دست می آورد و بر اساس این اصل بنیادین اصول دیگر عقلانی را به دست آورده و سامان می دهد و در مقام عقل عملی نیز به داوری رفتارها می نشیند و از خوبی یا بدی اموری سخن می گوید و حکم به خوبی عدالت و بدی ظلم می کند. مجموعه قوانین و مقرراتی که عقل عملی به شکل احکام صادر می کند، قوانین عقلانی است که بر اساس آن قوانین عقلایی نیز سامان می دهد.

قوانین و احکامی چون حسن و خوبی عدالت و صداقت و راستی یا قباحت و بدی ظلم و دروغ یا حتی قبح عقاب بلابیان از اموری است که عقل بدان حکم می کند. قبح عقاب بلابیان به این معناست که قوانین می بایست به شکل به مکلف برسد که یا از طریق فهم عقلانی یا بیان وحیانی و یا ابلاغ قوانین است. اگر کسی از قانونی آگاه نباشد و مواخذه شود این مواخذه و عقاب قبیح و زشت است و عقل آن را نمی پسندد.

جامعه سالم جامعه ای است که اصول عقلانی و قوانین و مقررات آن مراعات و اجرا می شود. از جمله این که به عقود و عهود وفا دار باشد یا پیمان شکنی نکند یا دروغ نگوید و صداقت و راستی داشته باشد. چنین جامعه ای همان جامعه ای است که بر اساس اصول عقلانی و عقلایی سامان یافته است.

از نظر قرآن جامعه ای که بر اصول عقلانی حرکت می کند و بر عدالت و صداقت است، در مسیر بالندگی قرار دارد و این امکان در آن است از کفر نیز رهایی یابد و به وحی متصل شود.(بقره، آیات 2 تا 5) چنین جامعه ای هم چنین در حوزه اقتصادی که قوام و ستون جامعه است(نساء، آیه 4) به سلامت است و رشد اقتصادی خوب و مناسبی را تجربه می کند؛ چرا که در تحقق رشد اقتصادی عنصر نخست تقوایی عقلانی است. البته از نظر قرآن دست یابی به جامعه صالح و سالم از هر جهت عمل به تقوای کاملی است که عقل و وحی بدان حکم می کند؛ زیرا برخی از مسایل بر عقل انسانی نهان است و یا به عللی عقل عملی در تشخیص اشتباه می کند و این جاست که وحی به مدد عقل انسانی می آید تا به حقایقی دیگر نهان رهنمون سازد. این گونه است که در صورت تقوای کامل همه برکات بر چنین جامعه نازل می شود و از نظر آرامشی و آسایشی در بهترین وضعیت قرار می گیرد.

به هر حال، شاخصه جامعه سالمی که بر موازین و احکام عقلانی و وحیانی عمل می کند، تحقق خوشبختی است که یکی از مهم ترین آن ها آسایشی است که در شکل رشد و شکوفایی اقتصادی خودنمایی می کند.

فساد اقتصادی، شاخصه جامعه بیمار

همان گونه که رشد اقتصادی و آرامش و آسایش فراگیر مهم ترین شاخصه سلامت جامعه است، فساد اقتصادی بیانگر وجود بیماری در جامعه است. جامعه سالم در چارچوب اصول عقلانی اخلاقی بر عدالت و صداقت است و مردمان در چارچوب قوانین اخلاقی نسبت به یک دیگر ظلم و بیدادی را روا نمی دارند و بر پیمان و قراردادهای خود پای بند هستند و هرگز بر خلاف قول و قرار که داده اند عمل نمی کنند. این گونه است اعتماد در همه سطوح جامعه حضور جدی دارد و معاملات و داد و ستدها به درستی انجام می گیرد.

اما جامعه بیمار و فاسد،‌ جامعه ای است که مهم ترین اصول عقلانی اخلاقی در آن رعایت نمی شود و ظلم و بیداد در اشکال گوناگون نمود دارد و هنجارها و ارزش ها جای خود را به نابهنجاری داده است. این گونه است که شاخصه های سلامت اجتماعی مانند رشد و شکوفایی اقتصادی نیز در آن جامعه دیده نمی شود.

هنگامی که ما از فساد در جامعه ای سخن می گویم به معنای خارج شدن هر چیزی از حد اعتدال و عدالت است. البته گاه این خروج به سوی کاستی و گاه زیادی است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی ، ص 636، ذیل واژه فسد) هر دو نوع خروج به معنای فساد دانسته می شود؛ چرا که جهان و جامعه بر عدالت و اعتدال بنیانگذاری شده است و خروج از اعتدال و عدالت به معنای خروج از قوانین حاکم بر هستی است. برای اصلاح امر فساد لازم است تا به گونه ای عمل شود تا دوباره آن چیز به تعادل برسد.(همان)

جامعه فساد و بیمار جامعه ای است که از نظر اعتقادی و عملی بر خلاف اصول عقلانی و وحیانی سامان یافته باشد. هر گونه کفر و شرک به معنای خروج اسراف و ظلم فکری است که از نظر قران بیانگر فساد عقلانی جامعه است؛ زیرا انسان و جامعه ای که به کفر و شرک گرایش دارد و یا نفاق می ورزد، در ابزارها و منابع شناختی با مشکل مواجه است و فساد و بیماری در آن راه یافته است؛ هر چند که مدعی سلامت عقلی و دوری از سفاهت باشد.(بقره، آیات 8 تا 12)

جامعه ای که به فجور گرایش دارد آن نیز بیانگر فساد و بیماری در جامعه است؛ زیرا رفتار فجور آمیز به معنای خروج از دایره اصول عقلانی اخلاقی است و این خود شاخصه ای برای فساد در جامعه است.(نوح، آیه 27) فجور به معنای هنجارشکنی و ارزش زدایی از جامعه است. فاجر کسی است که هنجارها و ارزش های جامعه از جمله عدالت، صداقت، وفای به عهد و مانند آن را در هم می شکند و پرده های حرمت و حریم قوانین و احکام عقلانی و وحیانی را می درد.

اگر جامعه سالم در اصل بنیادین جامعه یعنی اقتصاد سالم و رشد و شکوفایی آن، خود را به نمایش می گذارد، جامعه فاجر و بیمار را می توان از اقتصاد فاسد و فساد اقتصادی آن شناسایی کرد. در جامعه بیمار، آبادی های زمین از میان می رود و به محیط زیست آسیب جدی وارد می شود. جنگل ها و مراتع به غارت می رود و آب های سطحی و غیر سطحی آلوده می شود. امکانات طبیعی زمین به شکل نادرستی مورد بهره برداری قرار می گیرد و خشکی و دریا فساد شده و از حد اعتدال خارج می شود.(روم، آیه 41؛ اعراف، آیه 56)

در جامعه بیمار و فاسد، سرقت و دزدی مستقیم و غیر مستقیم از مال دیگری یا اموال عمومی رشد می یابد و بر خلاف قوانین جاری و حاکم بر هستی ، ظلم و بی عدالتی رواج می یابد.(یوسف، آیه 73؛ اعراف،ایه 103) از مصادیق این خروج از قوانین و بی عدالتی می توان به کم فروشی و گران فروشی(هود، آیات 84 و 85؛‌شعراء،‌آیات 181 و 183) اشاره کرد که سلامت داد و ستد اقتصادی را به هم می ریزد و اعتماد عمومی را به قول و قرارها و معاملات سلب می کند.

تعدی به حقوق دیگران گاه به تعدی به محیط می انجامد. حرص و ولع سیر ناپذیری دنیا گرایان و ثروت اندوزان موجب می شود تا به هر شکلی شده از منابع زمین به درستی و نادرستی بهره گیرند و محیط زیست را برای اندکی مال و ثروت بیش تر به تباهی و فساد بکشانند. درخت ها و جنگل ها را قطع کرده و آب ها را به نادرستی استحصال کنند و مراتع و خاک را تخریب کنند و زمینه تباهی کشاورزی و دامداری را فراهم آورند.(بقره،ایه 205 و آیات دیگر)

فساد و فجور اقتصادی در جامعه باعث می شود که هر کسی به حق خود قانع نباشد و به حقوق دیگری تجاوز کند و این گونه تضاد و درگیری میان منافع اقتصادی تشدید شده و به جنگ و خونریزی میان افراد بیانجامد که خود فسادی بزرگ در زندگی بشر است.(بقره، آیه 30) در چنین فقدان سلامت جامعه و بیماری و فساد در آن است که جامعه به تباهی کامل سوق داده می شود؛‌زیرا گاه نسل های کنونی مورد کشتار قرار می گیرند ولی گاه نوع برخورد انسان با جامعه و جهان به گونه ای است که آثار ویرانگر افساد و فساد آن هم چنان تا نسل ها باقی می ماند. از این روست که خداوند به انسان ها هشدار می دهد که از افسادی که موجب هلاکت نسل های بشری می شود و نسل کشی را فراهم می آورد، پرهیز و اجتناب کنند و به فسادهایی دامن نزنند که نسل کشی را به دنبال دارد.(بقره، ایه 205)

به جامعه ای که ربا خواری و کم فروشی و گران فروشی و اختلاس و دزدی در آن فراوان است، نمی توان امیدی بست؛ زیرا چنین جامعه ای ستون های بقا و استواری خود را به فساد و تباهی در معرض خطر قرار داده است. خداوند در آیاتی از جمله 173 تا 183 سوره شعراء فساد اقتصادی در جامعه مداین را عامل مهم در نابودی آنان بر شمرده است. قوم شعیب(ع) عادت کرده بود تا در فعالیت های اقتصادی و کم فروشی و خیانت در معاملات داشته باشد و بر خلاف عقل و عدل و صدق رفتار نماید. این گونه بود که گرفتار نابودی شد. از نظر خداوند هر گونه رفتاری که خلاف عدالت و صداقت باشد، می تواند عامل در نابودی ملت ها و امت ها باشد. اگر جامعه عادت کند که به هر شکلی به نیازهای مادی پاسخ دهد و از لذت های مادی و تمتعات دنیوی استفاده کند از مسیر عقل و عدل خارج می شود و تباهی و فساد را برای خود به ارمغان می آورد که نتیجه آن نابودی جامعه است.(هود، آیه 116)

سودجویی و منفعت طلبی افراد جامعه در هر شکلی نادرست است. اگر در گذشته این سودجویی و منفعت طلبی از طریق نقص در کالا و جنس انجام می گرفت و با این عمل تبهکارانه و فسادانگیز اقتصاد شخصی رونق می گرفت و اقتصاد جامعه با بحران مواجه می شد، که البته در نهایت ضرر آن به شخص نیز می رسید هر چند در یک فرآیند زماندار، ولی امروز در اشکال دیگری این سود جویی و منفعت طلبی پی گیر می شود که هر دو رفتار برای جامعه و اقتصاد آن زیانبار است.(شعراء، ایات 173 تا 183 ؛‌هود، آیات 84 و 85)

در جهان امروز انواع غش در معاملات رونق گرفته است و بسته بندی های دروغین و تحجیم کالا برای فریب چشم ها عامل در بی اعتمادی شده است که روند رشد اقتصادی را با خطر جدی مواجه می کند. هر چند که خداوند به صراحت این گونه غش و فریب و فساد را حرام و گناه دانسته است(شعراء، آیه 183) ولی حتی در جامعه اسلامی این اعمال رواج دارد؛ چرا که تقلب در معامله (هود، آیات 84 و 85) به هر شکلی می تواند اعتماد عمومی را نسبت به معاملات از میان بردارد و خرید و فروش را با اختلال جدی مواجه ساخته و میزان تقاضا را به شدت کاهش دهد که در نتیجه آن تولید نیز کاهش یافته و جامعه با رکود مواجه می شود.

از نظر قرآن چنین جامعه ای به شدت آلوده و بیمار است و می بایست با اصلاحات سخت و شدید و جراحی دردناک این خصلت عمومی اصلاح شود وگرنه می بایست جامعه خود را برای عذابی دردناک آماده سازد که جنگ و خونریزی از نتایج و پیامدهای طبیعی آن است. غیر از آن که خداوند نیز به شدت از چنین جامعه ای بیزاری می جوید و ایشان را به عذاب استیصال از زمین محو می کند.(عنکبوت، آیات 36 و 37؛ شعراء، ایات 117 تا 189 و ایات دیگر)

به هر حال، فساد اقتصادی هم اندازه که مانع رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه است می تواند عامل نابودی و نیستی آنان باشد؛ زیرا جامعه ای که گرفتار فجور و فساد اقتصادی است در زمینه دیگر چون اعتقادات نمی تواند به سلامت باشد؛ زیرا سلامت روحی و روانی جامعه در رفتارهای عملی از جمله رفتارهای اقتصادی آن خودنمایی می کند و جامعه ای که دچار فساد و بیماری اقتصادی است، نشان می دهد که از سلامت عقلانی و روانی برخوردار نیست. پس چنین جامعه جز نابودی از درون یا خشم و استیصال نمی تواند امیدی داشته باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا