اجتماعیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

فتنه های الهی در بستر تقدیر و سرنوشت

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از پرسش های مهم این است که آیا سرنوشت و تقدیر تغییر می کند یا تبدیل می یابد؟ چگونه می شود «طائر عندالله» را تغییر داد و در ام الکتاب و ساحت امر الهی تصرف کرد و سرنوشت را تبدیل کرد و سرنوشت و طائری دیگر رقم زد؟ نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، به این پرسش ها پاسخ می دهد.

نسبت تقدیر و سنت فتنه و ابتلاء الهی

یکی از مهم ترین سنت های الهی، سنت فتنه و ابتلاء است.(عنکبوت، آیات 2 و 3؛ بقره،، آیه 155؛ محمد، آیه 31؛ کهف، آیه 7) بر اساس این قانون و سنت الهی، همگان در کوره ابتلائات الهی افتاده و مفتون می شوند. پس کسی نیست که بارها بارها در فتنه نیافتاده و گرفتار مصبیت و ابتلایی نشده باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برای هر انسانی تقدیر و سرنوشتی است که «طائر» شخص است. خدا به صراحت می فرماید: طائرکم عندالله؛ سرنوشت و فال زندگی شما نزد خدا است.(نمل، آیه 47)

در این آیه از تقدیر هر کسی به عنوان «طائر» یاد شده است؛ زیرا خدا در آیه بر آن است تا به یک تفکر جاهلی توجه دهد که معتقد بود پرواز پرندگان به ویژه اولین نگاه شخص به هر پرنده و پروازش، سرنوشت و تقدیر روزش را مشخص می کند؛ به این معنا که سرنوشت و تقدیر روزانه هر کسی به اولین نگاه و نظری بستگی دارد که به پرنده ای بیافتد؛ پس اگر کلاغ و کبوتر یا هر پرنده ای دیگر باشد، تقدیر نیک یا بدی برایش رقم می خورد و این پرندگان ها و پروازشان نشانه ای از نیک وبد و خوشبختی و بدبختی او دارد.

خدا در این آیه بر آن است تا این تفکر جاهلی را به نقد بگذارد و سره و ناسره اش را جدا سازد. از نظر قرآن، پرندگان و دیدن آنها هیچ ارتباطی با تقدیر و سرنوشت روزانه و غیر روزانه انسان ندارد، اگر فال خوب و بدی می بایست زده شود، می بایست به ملکوت هستی مراجعه شود؛ زیرا طائر و سرنوشت کلی و جزیی و روزانه هر کسی دست خدا و نزد اوست: طائرکم عندالله؛ زیرا خدا بر اساس براساس مشیت حکیمانه برای هر کسی تقدیر و طائری را رقم زده است تا هر کسی براساس آن تقدیر، ابدیت خویش را بسازد. تقدیر الهی، همان اندازه و توانمندی است که خدا برای هر کسی تعیین و مشخص کرده است؛ پس هر کسی مقدراتی دارد که بر اساس مشیت حکیمانه تعیین شده است؛ یعنی همان طوری که برای دیگر موجودات و مخلوقات مقدرات و تقدیری است(فرقان، آیه 2) که در سایه آن حرکت و زندگی کنند؛ همانند تقدیرات مشخص و معین خورشید و ماه(انعام، آیه 96؛ یس، آیات 38 تا 40؛ فصلت، آیه 12)، برای هر فرد انسانی نیز تقدیراتی است که طائر و سرنوشت اوست.(نمل، آیه 47)

از نظر قرآن، این تقدیر و سرنوشت الهی هر انسانی «عندالله» است و کسی را از آن راه گریزی نیست.(همان) بنابراین، از نظر قآن در کوره فتنه ی هر کسی چیزی قرار می گیرد که بر اساس «طائر» و تقدیر رقم خورده است؛ یعنی وقتی کسی را در کوره فتنه می اندازند، از مصیبت ها و ابتلائات از خیر و شر استفاده می شود: و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه.(انبیاء، آیه 35) پس از نظر قرآن جنس مصیبت و ابتلائاتی که انسان بدان مورد امتحان قرار می گیرد و آن ابتلائات برایش چون فتنه و کوره آتشین ذوب فلزات می شود، چیزی جز مقدرات او نیست که همان «طائرکم عندالله» حساب می شود.(نمل، آیه 47)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا برای هر کسی تقدیری رقم زده است. این تقدیر نه تنها ظرفیت کلی او را مشخص کرده، بلکه ظرفیت های شخصی او را مشخص کرده است؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر فرد انسانی، نوع منحصر به فرد است و دومی مشابه ندارد؛ یعنی همان طوری که سرانگشتان هر کسی با دیگری فرق دارد و دومی ندارد(قیامت، آیه 4)، هم چنین شخصیت و سرنوشت و تقدیر هر کسی با دیگری فرق دارد. بنابراین، ابتلائات و مصیبت های هر کسی با دیگری فرق خواهد داشت.

باید توجه داشت هر انسانی در طول زندگی خویش، با یک یا چند مصیبت و ابتلای بزرگ امتحان می شود که فتنه او خواهد بود؛ پس اگر از این فتنه سربلند بیرون آید، زهی خوشبختی و گرنه بدا به حال او. بنابراین خدا هر کسی را به چیزی سخت می آزماید که سهمیه او در زندگی خواهد بود. این ابتلائات که بیش تر با شرور است(انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیات 155 و 156)، اموری چون مصیبت بی همسری، یا ابتلای بی فرزند، یا مرگ عزیزان، یا بیماری سخت درمان یا بی درمان یا عجز و ناتوانی است. پس خدا در تقدیر زندگی هر کسی چیزی را به عنوان ابتلاء قرار داده که می بایست بدان در کوره فتنه قرار گیرد و امتحان شود.

بسیاری از مردم از مصیبت هایی چون فقر و نداری، بیماری های مادر زدایی، ناتوانی در فهم ، عجز در عمل، از دست مال و ثروت و قدرت و مانند آنها می نالند؛ در حالی که همه این ها ابتلائاتی است که انسان می بایست در آن قرار گیرد و به عنوان فتنه آن را بیازماید و تجربه کند. پس هیچ گریزی از این امور نیست. از نظر قرآن، صبر بر این امور و پذیرش این که مالک هستی و از جمله زندگی بشر خداست موجب می شود تا شخص به آرامش برسد و از حزن و خوف برهد و با این امور کنار بیاید و از فضل الهی در دنیا و آخرت بهره مند شود.(بقره، آیات 255 تا 257)

در حقیقت هر یک از این ابتلائات و مصیبت ها به ویژه آنهایی که کمر شکن و سخت است، چیزی جز تقدیر و طائر او نیست که خدا برایش رقم زده و در ام الکتاب نگاشته است.

البته برخی از مصیبت هایی که انسان بدان گرفتار می آید، از مصادیق تقدیر و طائر نیست؛ بلکه از مصادیق عذاب و کیفر الهی است؛ زیرا خدا انسانی خطاکار و گناهکار را گاه در دنیا مجازات می کند و مصیبتی را به او می دهد تا هوشیار و بیدار شود. این نوع امور بستگی به رفتار انسان دارد، و ربطی به  تقدیر ازلی ندارد که در ام الکتاب رقم خورده است؛ البته این امور در ام الکتاب به عنوان کیفر برایش رقم خورده است، نه به عنوان فتنه و ابتلاء که سنتی از سنت های الهی است.

به سخن دیگر، دو نوع سنت در این امور می توان شناسایی و ردگیری کرد؛ یکی سنت ابتلاء و فتنه است که برای هر کسی در ام الکتاب به عنوان مقدرات و طائر رقم خورده است؛ و دیگری سنت کیفر و مجازات که آن نیز هر چند در ام الکتاب نوشته شده ولی ربطی به سنت فتنه و ابتلاء ندارد.

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چون ما نمی دانیم که این ابتلایی که بدان مبتلا شده ایم، جزو ابتلاء و فتنه است یا کیفر و مجازات، می بایست در هر دو مورد دست به دعا شویم و استغفار داشته باشیم؛ زیرا چنان که بیان می شود، استغفار کارکردهای چندگانه ای دارد که می تواند هم در ساحت فتنه ها و امر الهی و تقدیر تاثیر گذار باشد و هم در ساحت خلقت و کیفرهای الهی.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، استفغار کار بسیار پسندیده و مثبتی است که می بایست هماره به آن توجه داشته و دایم در حال استغفار باشیم تا مورد رحمت الهی قرار گیرد.(نمل، آیه 46) بنابراین، اگر مقدراتی داشته باشیم که ما را در شرایط سخت قرار می دهد، می تواند استغفار کارگشا باشد؛ اما بسیاری از مردم توجهی به استغفار نمی کنند و در امور زندگی بی علم و دانش ورود کرده و دنبال زشتی ها و بدکاری ها می روند و این گونه از رحمت الهی دور می شوند؛ در حالی که می بایست هماره اهل استغفار بود تا در شرایطی مناسب قرار گیریم و از عجله و تبعات آن در عمل درامان بمانیم و رحمت خاص الهی نصیب شده و اگر تقدیری داریم به توفیق الهی به سلامت از آن بگذریم و به هدایت و سعادت درآییم.(نمل، آیات 46 و 47)

تبدیل تقدیر با استغفار و دعا

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تقدیر و طائر در ساحت امر الهی و ام الکتاب رقم می خورد و در ساحت خلقت تحقق خارجی می یابد. پس تقدیر و طائر هر کسی به قبل از خلقت و به تعبیری به قبل از دنیا باز می گردد. بنابراین، وقتی به دنیا و خلقت آمد، چون قضای حتمی الهی است تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد؛ اما از نظر این گونه نیست که تقدیر و طائر غیر قابل تغییر و حتی تبدیل نباشد؛ بلکه از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چون این امور در امّ الکتاب و بیرون دایره زمان و خلقت است، قابل تبدیل به استغفار و دعا است؛ چرا که دعا در ساحت امر الهی وارد شده و آن جا را تحت تاثیر خود قرار می دهد تا جایی که طائر و تقدیر موجود در ام الکتاب تبدیل می یابد؛ زیرا محو و اثبات در امّ الکتاب به دست خدا است: یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب(رعد، آیه 39)؛ و اگر کسی دعا کند، خدا به او اعتنا کرده و تقدیر و طائرعنداللهی اش به عنایت الهی تبدیل می یابد و تقدیر و طائری دیگر برایش رقم می خورد. خدا به صراحت می فرماید: ما یعبا بکم ربی لولا دعاؤکم؛ اگر دعای شما نبود پروردگار شما به شما اعتنایی نمی کرد.(فرقان، آیه 77)

بنابراین، اگرکسی بخواهد تقدیر خویش را تبدیل کند و مصیبتی را بردارد و سرنوشت دیگر برای خویش رقم زند، می بایست دعا کند؛ امااز آن جایی که خدا زمانی به دعای انسان ترتیب اثر می دهد که خالصانه و صادقانه باشد و مخلصانه و مومنانه به درگاه خدا رفته باشد و به عنوان مضطرّ دست از دعا برندارد تا نتیجه گیرد، لازمه آن چیزی جز استغفار نیست؛ زیرا استغفار است که دفع و رفع ضرر و مصیبت کرده و جلب رحمت می کند. پس هر کسی هر چیزی از خدا می خواهد می بایست نخست استغفار کند تا شرایط درونی و برونی مساعد شود و در پیشگاه خدا جایگاهی یابد تا این گونه دعایش پذیرفته و تقدیرش تبدیل یابد.

ازنظر آموزه های وحیانی قرآن، استغفار شخص هر چند که اصالت دارد، ولی کسی که مشکلی دارد، می بایست شفیعی داشته باشد؛ پس بهتر است که معصومان (ع) را شفیع قرار دهد تا پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) برایش استغفارکنند.(نساء، آیه 64؛ آل عمران، آیه 159)

البته اگر بتوان برای استجابت دعا غیر از استغفار خود و معصومان(ع) صدقه ای داد تا شرایط بهتر شود، از این کار نیز نمی بایست ابا ورزید، بلکه آن را انجام داد. از نظر قرآن، این صدقه اگر به شکل خاصی داده شود، بهتر خواهد بود؛ به این معنا که صدقه ای را به پیامبر(ص) یا معصومان(ع) داد و از آنان خواست تا او را تطهیر و تزکیه کرده و برایش دعا کرده و از خدا استغفار طلبند.(توبه، آیه 103) این روش موجب می شود تا شخص بتواند دعایی را انجام دهد که در امر الهی و پیش از خلقت و دنیا تاثیر می گذارد و طائر و تقدیرش با تبدیل می کند.

باید توجه داشت که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این تبدیل و تغییر در امر الهی و ام الکتاب به دست خدا به معنای حذف مطلق فتنه و ابتلاء ومصیبت و امتحان نیست، بلکه جایگزین کردن مصیبتی با مصبیت دیگر است؛ زیرا هر انسانی بر اساس سنت الهی باید در فتنه ابتلائات قرارگیرد. پس هیچ گریزی از فتنه ها و ابتلائات و مصیبت ها نیست که خدا تقدیر کرده است؛ چرا که فلسفه و اهدافی برای این سنتهای الهی است که از جمله آنها جداسازی راستگویان از دروغگویان، مومنان از کافران و نیز افزایش ظرفیت و اظهار استعدادها و فعلیت بخشی به آنها است.(محمد، آیه 31)

هم چنین دعا موجب می شود تا انسان سربلند و موفق از فتنه بیرون آید و به کفر و کفران و کفرگویی و کفرگرایی مبتلا نشود که ابدیت او را تباه می کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا