اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل رهایی از کمین شیطان

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

از آن جایی که انسان برای خلافت الهی برگزیده شده، دشمنان کینه توز بسیاری دارد که در کمین اوست تا به هر گونه ای شده او را خوار نمایند و از رسیدن به مقام واقعی باز دارند. در این میان ابلیس و شیاطین پیروش، بیش ترین خطر را نسبت به انسان دارند؛ چرا که از قدرت کمین مناسب و خوبی برخودار می باشند؛ زیرا شیاطین که از جنیان هستند، آدمی را می بییند، در حالی که آدمی نمی تواند آنان را ببیند. از سویی دیگر، ستون پنجم هایی را نیز در نفس آدمی دارند که به عنوان هواهای نفسانی در خدمت شیاطین می باشند. از این جهت است که کار بر انسان بسی دشوار است تا بتواند مظهریت ربوبیت را در مقام خلافت الهی برای خود رقم زند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن شد تا از کمین و کمین نشینان سخن و عوامل افتادن در کمین و رهایی از آن را به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کمین نشینان هستی

کمین به معنای پنهان شدن در جایی برای حمله ناگهانی و غافل گیرانه است. در کمین کسی یا چیزی نشستن به معنای منتظر ماندن است تا فرصت مناسبی برای حمله ناگهانی و غافل گیرانه به او یا اقدام ضدش فراهم آید.(فرهنگ بزرگ سخن، ج 6، ص 5943)

در عربی این معنا با واژه رصد ، راصد، مترصد ، مرصاد و دیگر مشتقات آن بیان می شود. مرصاد به معنای محل کمین و یا کمینگاه است. ناگفته نماند که اصطلاح"مقاعد للسمع" چنان که در آیه 9 سوره جن آمده است، به معنای کمین نشستن برای کسب اطلاعات و جاسوسی نیز به کار رفته است.

از آیات قرآنی این معنا به دست می آید که کمین کردن عملی است که از سوی بسیاری اتفاق می افتد. از این روست که در آیات 11 و 14 سوره فجر از کمین خداوند سخن به میان آمده است. خداوند در این آیه می فرماید که خداوند مراقب کردار طغیانگران بوده و در کمین آنان نشسته است. علامه طبرسی در تفسیرش می نویسد: مقصود این است که چیزی از اعمال انسان ها از خداوند مخفی و پنهان نیست ؛ زیرا خداوند همه اقوال و اعمال آنان را می شنود و می بیند؛ چنان که بر کسیکه در کمین گاه است، چیزی پوشیده و مخفی نیست.(مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 739)

خداوند در آیات 6 تا 14 همین سوره با بیان مثال هایی از اقوام گذشته، روشن می سازد که چگونه در کمین طغیانگران بوده است. در این آیات بیان شده که خداوند در کمین اقوام و افرادی چون عاد و ثمود و فرعون بوده است و آنان را با همه قدرت و شوکتی که در اختیار داشتند به سبب طغیانگری ایشان، نابود ساخته و به عذابی سخت گرفتار کرده و هلاک نموده است. بنابراین، می توان دریافت که کمین کردن خداوند، به قصد هلاکت و نابودی قوم و شخص است.

برخی با توجه به واژه مرصاد که برای دوزخ در آیات 21 و 22 سوره نبا به کار رفته است ؛ بر این باورند که مرصاد در آیه اسم مکان و زمان نیست، بلکه به معنای مبالغه در راصد است ؛ بنابراین از آیات به دست می آید که دوزخ نیز به نیابت از خداوند در کمین طغیانگران نشسته است.( روح المعانی، ج 16، جزء 30، ص 23)

علامه طبرسی، از آیات این معنا را استنباط کرده است که نگهبانان دوزخ ، در کمین طغیانگران نشسته اند تا آنان را به آتش دوزخ بیافکنند؛ چرا که مرصاد به معنای کمینگاه است و در آن جا نگهبانان دوزخ در کمینگاه نشسته اند.(مجمع البیان، ج 9 ئ 10، ص 642)

از دیگر افرادی که در کمین گاه می نشینند می توان به منافقان اشاره کرد. بر اساس آیه 107سوره توبه، منافقان در مسجد ضرار برای آسیب زدن به مسلمانان در کمین می نشستند.

هر چند که کمین کردن در بسیاری از موارد برای ضرر رسانی و آسیب زدن است، ولی اصل در این واژه دست یابی برای اطلاعات و آگاهی از وضعیت دیگران از دوست و دشمن است. از این روست که خداوند در آیات 26 و 27 سوره جن از کمین فرشتگان الهی برای نگهبانی و مراقبت از وحی، جهت مصون ماندن از دستبرد نااهلان سخن می گوید. رصد در این آیات به معنای حافظ است و مقصود از آن رصد فرشتگان برای حفاظت از وحی است.(مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 562 و روح المعانی، ج 16، جزء 29، ص 166)

کمین کردن هدهد پس از افکندن نامه حضرت سلیمان(ع) در دربار حکومت سبا، برای شنود سخنان و واکنش آنان نسبت به نامه،(نمل، آیات 20 تا 28) به خوبی نشان می دهد که کمین به قصدهای گوناگونی صورت می گیرد. از این روست که در زبان عربی، از رصد ستارگان به معنای کسب اطلاعات با در کمین نشستن سخن به میان می آید.

از آیات 1 تا 8 سوره جن به دست می آید که جنیان نیز برای کسب اطلاعات نسبت به آینده، در آسمان به کمین می نشستند. هر چند که تفاوتی برای خداوند میان زمین و آسمان و مانند آن نیست؛ ولی برای موجودات دنیوی و مادی، تفاوت روشنی میان آسمان و زمین وجود دارد؛ چرا که آسمان از ظرفیت بیش تری برای عبور تصاعدی و تنازلی برخوردار می باشد. حقایق هستی از دریچه آسمان به شکل بهتر و آسانی تر نازل می شود یا بالا می رود. عبور از آسمان به سوی عوالم دیگر هستی که بیرون از دایره ماده محض می باشد و جزو عوالم عقلانی و ملکوتی است؛ از دریچه آسمان آسان تر است. از این روست که در قرآن از منافذ آسمان سخن به میان آمده است. منافذ آسمانی مسیر عبور و مرور فرشتگان عوالم دیگر به عالم ماده و دنیاست. تنها کسانی که اهل برهان و سلطان هستند و در مقام ربانیون می باشند، می توانند از عالم ماده همانند فرشتگان به عوالم ملکوت و لاهوت عروج کنند. از این روست که خداوند می فرماید: : يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ؛ اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مى‏توانيد از كرانه‏هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد. ولى‏ جز با به دست آوردن‏ تسلّطى رخنه نمى‏كنيد. (الرحمن، آیه 33)

هدف از کمین نشستن جنیان، شنیدن صدای فرشتگان و اخبار آنان است. از این روست که گروهی از جنیان به آسمان ها می رفتند و در آن جا به کمین می نشستند تا سخنانی که میان فرشتگان عوالم دیگر در آن جا رد و بدل می شد، پنهانی و مخفیانه شنیده و پیش از نزول به عالم ماده از آن آگاه شده و سوء استفاده کنند.(جن، آیات 1 تا 9)

از این آیات به دست می آید که جنیان پس از عروج به آسمان می توانستند به گونه ای در آسمان ها مخفی شوند ، که غیر قابل دیدن برای برخی از فرشتگان باشند. این داستان کسب اطلاعات از عوالم بالا از سوی جنیان تا زمان بعثت پیامبر(ص) ادامه داشته است و آنان با کسب اطلاعات پیش از نزول آنان را به گروهی از انسان های کاهن می دادند تا در مسیر سوء استفاده هایشان از آن بهره گیرند. اما از آن جایی که این ها نمی توانستند همه اطلاعات را چنان که بیان می شده است دریافت کنند، خطا در اخبار ایشان و نیز کذب در آن بسیار بود. (سوره جن)

به هر حال ، پس از بعثت و نزول قرآن، عروج جنیان به آسمان برای کمین کردن و شنیدن سخنان فرشتگان، با محدودیت های جدی مواجه شد و از سوی خداوند شهاب های آسمانی در کمین جنیان شنود کننده اخبار آسمانی نشستند و با بارش بر جنیان مانع از کمین کردن شیاطین شنود کننده آن شده اند.(همان و نیز حجر، آیات 16 تا 18)

به هر حال، کمین نشستن برای اهداف و مقاصد گوناگون در زمین و آسمان از سوی انسان و جنیان و دیگران انجام می شود.

کمین دشمنان

اما چنان که گفته شد، مهم ترین کاربرد این واژه، در کمین دشمنان نشستن است. در آیات بسیاری از قرآن سخن از کمین نشستن دشمنان انسی و جنی به میان آمده است. کافران همواره در کمین مومنان هستند تا فتنه گری کرده و مسلمانان را نابود کنند و یا بر ایشان آسیب و زیان جدی وارد سازند. از این روست که خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که همواره نسبت به توطئه دشمنان و کافران هوشیار باشند و فریب تبلیغات آنان را نخورند که توهم توطئه است.

به سخن دیگر، مسلمانان دشمن سوگند خورده ای دارند که هرگز دست از سر ایشان بر نمی دارند و ایشان را به گمراهی نبرند و به سوی ملت و آیین خویش نکشانند دست از توطئه بر نمی دارند. بنابراین، سخن از توطئه دایمی دشمنان امری حقیقی و واقعیتی انکار ناپذیر است و تنها یک توهم نیست تا سخن از توهم توطئه به میان آید.

مسلمان عاقل و هوشیار کسی است که دشمن را دشمن شناسد و نسبت به توطئه آنان هوشیار و بیدار باشد و همواره در آمادگی کامل به سر برد.(نساء،آیات 101 و 102)

دشمنان کافر، همواره در اندیشه این هستند تا از کمین گاه خویش بیرون آیند و در فرصت مناسب ضربه کاری را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد سازند(همان) بنابراین، حفظ هوشیاری و آمادگی دایمی امری لازم است و بر اساس همین است که خداوند حتی مجوز نماز خوف را برای آمادگی دایمی تجویز کرده است.(همان)

راه های کمین شیطان

در این میان، رهبر دشمنان انسی و جنی، مسلمانان و مومنان، ابلیس رانده شده از درگاه خداوندی است. خداوند بارها در آیات بسیار از جمله در آیات 11 تا 17 و نیز 27 و 175 و 201 سوره اعراف و نیز آیه 14 سوره حدید(المیزان، ج 19، ص 157) از کمین ابلیس و شیطان نسبت به انسان سخن به میان آورده و هشدار داده است.

شیطان مترصد کمین و حمله کردن به انسان از چهار طرف راست و چپ و جلو و عقب است و می خواهد انسان را هر طوری شده غافلگیر کند و به نیستی و سقوط سوق دهد.(اعراف، آیات 11 تا 17)

شیطان از آسمان و بالا نمی تواند هجوم آورد، چنان که از پایین که محل سجده آدمی است نیز نمی تواند کمین و حمله کند.

ابلیس و شیاطین به کسانی که همراه و پیرو ایشان است کاری ندارند، از این روست که تنها در کمین خداپرستان رونده به سوی صراط مستقیم نشسته اند.(همان) از این روست که خداوند به مومنان پیرو صراط مستقیم هشدار شدید می دهد که متوجه کمین شیطان باشد.

بسیاری از انسان های مومن به سبب ناهوشیاری و غفلت در دام شیطان افتاده و گرفتار ناسپاسی و کفران نعمت اسلام و ایمان و دیگر نعمت های الهی شدند.(همان) از آیات و روایات بر می آید که مومنان هر چه در مراتب بالاتری از ایمان باشند، در خطر عظیم تری قرار دارند و ابلیس و شیاطین برنامه های سخت تر و شدیدتری را نسبت به او اعمال می کنند.

در روایت امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده است: الناس کلهم هالکون الا العالمون و العالمون کلهم هالکون الا العاملون و العاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلصون علی خطر عظیم؛ غیر از عالمان همه ی مردم درهلاکت اند و از آنان فقط کسانی نجات می یابند که به علم خودشان عمل کنند و از آنان نیز تنها مخلصان رستگار می شوند و این دسته مقامی والا دارند.

از آیه 175 سوره اعراف به خوبی روشن می شود که چگونه ممکن است کسانی که اهل مراتب عالی ومقامات بلند بصیرتی هستند نیز در دام شیطان افتند و از کمین او نتوانند برهند. داستان بلعم باعورا که گرفتار دام و کمین ابلیس اغواگر شد، داستان معروف و مشهوری است که به جنگ حضرت(ع) نیز می رود.(مجمع البیان، ج 3 و 4 و ص 768 و کشاف، زمخشری، ج 2، ص 178)

داستان سامری گوساله پرست نیز نمونه دیگری است که در آیات 85 تا 89 سوره طه به آن اشاره شده است. سامری کسی است که توانست جبرئیل را ببیند و از اثر گام هایش بردارد و با استفاده از آن گوساله زرین و طلایی را به صدا در آورد و به عنوان خدای مجسم حضرت موسی(ع) به امت موسی(ع) معرفی کند. این نیز در دام و کمین شیطان افتاد و خود و امتش را هلاک کرد.

عوامل سقوط در کمین شیطان

از مهم ترین عواملی که موجب سقوط آدمی در کمین شیطان می شود، می تون به آرزوهای باطل و آمال طول و دراز اشاره کرد که زمینه ساز مغرور شدن و افتاد در دام وکمین شیطان می شود.(حدید، آیه 14) بسیاری از مردم به سبب رسیدن به آرزوهای باطل در دام ابلیس گرفتار می آیند؛ چرا که می خواهند نیامده بروند و سرمایه دار و پول دار شوند و همه چیز را در اختیار بگیرند. این گونه است که ابلیس سوار بر آرزوهای باطل ایشان می شود و آنان را به سقوط می کشاند.(جامع البیان، ج 13، جزء 27 ، ص 295 )

غفلت انسان و فراموشی یاد خدا از دیگر عوامل گرفتاری در کمین شیطان است که در آیه 201 سوره اعراف به آن اشاره و توجه داده شده است.

گناه و خارج شدن انسان از محبت خدا و گرایش به سوی گناه و معصیت نیز از دیگر عواملی است که خداوند در آیه 175سوره اعراف به آن هشدار می دهد. خداوند در این آیه با اشاره به داستان بلعم باعورا تبیین می کند که چگونه انسلاخ انسان از محبت خدا و گرایش به معصیت او موجب می شود تا در برابر خداوند قرار گرفته و همکار و یاور ابلیس و فرعونیان شود.(تفسیر کبیر، ج 5، ص 404)

وسوسه شاید مهم ترین عاملی باشد که آدمی را به سادگی به سوی ابلیس می برد و در دام کمین او می افکند. وجود هواهای نفسانی در آدمی و دانه های وسوسه ای که ابلیس در کنار دام خویش می ریزد، دل های غافل را می لرزاند و به سوی کمین ابلیس و شیطان می کشاند و گرفتار می کند.(اعراف، آیه 27)

عوامل رهایی از دام ابلیس

راه رهایی از کمین ابلیس، ذکر و یاد خداوند است؛ چرا که ذکر او غفلت را می زداید و اجازه نمی دهد تا ابلیس با وسوسه و دام های رنگین و رنگارنگ خود به آدمی نزدیک شود. از این روست که خداوند در آیه 201 سوره اعراف به قدرت ذکر تاکید می کند و آن را مهم ترین عامل برای رهایی از دام و کمین ابلیس و شیاطین بر شمارد.

اخلاص در گفتار و رفتار انسان ها برای خدا وند نیز عامل نجات بخش آدمی از دام ابلیس و کمین های شیاطین است.(حجر،آیات 39 و 40 و نیز ص ، آیات 82 و83)

دیگر عامل رهایی از دام و کمین شیاطین می توان به تقوا اشاره کرد که در آیه 201 سوره اعراف بر آن توجه داده شده است.

سجده انسان در برابر خداوند که موجب نفرت شیطان است، عامل رهایی بخش آدمی از دام و کمین شیطان است که در آیات 11 تا 17 سوره اعراف به آن توجه داده شده تا آدمی با سجده بینی شیطان را به خاک بمالد و او را خوار و رسوا کرده و از کمین گاه اش فرار دهد.

شکر گزاری و سپاس نعمت های خداوندی نیز زمینه خروج انسان از دام های ابلیس و رهایی از کمین او می شود.(همان)

از دیگر عوامل می توان به ایمان (توبه، آیه 5) اقامه نماز(همان)، پرداخت زکات (همان) و توبه و استغفار(همان) به عنوان عوامل رهایی از کمین دشمنان انسی و جنی یاد کرد.

باشد با استفاده از این عوامل اجازه ندهیم تا ابلیس بر تن و جان ما مسلط شود و ما را به بند و کمین خویش کشد و اجازه ندهد تا به سوی خلافت الهی عروج کنیم. اگر انسانی بتواند از این عوامل به خوبی استفاده کند، به آسانی می تواند متاله و ربانی شود و خلافت ربوبی را مظهریت نماید. باشد این گونه باشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا