اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیحقوقیسیاسیمعارف قرآنی

شناخت فتنه انگیزان و کیفر آنان

بسم الله الرحمن الرحیم

فتنه همان کوره ذوب فلزات است تا خاک از فلزات و سره از ناسره جدا شود. بنابراین، وقتی از فتنه فکری یا اجتماعی سخن به میان می آید گویی مراد شرایط سخت و دشواری است که حقیقت از باطل جدا می شود و در آن رویش ها و ریزیش های بسیاری رخ می دهد. پس می بایست گفت که فتنه با آن که شرایطی سختی را بر مردم وارد می سازد، ولی لازمه اجتماع است تا دوست از دشمن، خوب از بد، زیبا از زشت، نیک از بد جدا شود. اگر این شرایط تحقق نیابد، انسان در محیطی خواهد که گمان می کند که همگان با آنان رفیق و همراه هستند؛ اما وقتی این شرایط ایجاد می شود، مرز خودی از غیر خودی دانسته می شود. از قدیم گفته اند که دوست و دشمن را می توان در شرایط سخت و فتنه شناخت. شاید دیده باشید که بسیاری از مردم «تا زمانی که پول داری رفیقتان هستند؛ زیرا در حقیقت رفیق بند کیف شما هستند»؛ اما در وقت سختی و دشواری است که دوست حقیقی از دوست دروغین بازشناخته می شود.

فتنه ها بستری برای ایجاد فرصت هایی است که هرگز در حالت معمولی تحقق نمی یابد؛ این شرایط تهدید فتنه است که فرصتی بی نظیر را ایجاد می کند که انسان هم توانمندی های خویش را می شناسد و هم دوست و  دشمن را باز می شناسد و هم حقیقت از باطل جدا می شود.

اختلالی که برخی در امور اجتماعی با هرج و مرج و آمیختگی حق و باطل ایجاد می کنند، بستری برای جداسازی بسیاری از امور می شود که نیاز اجتماع و مردم است تا حق و باطل را بازشناسند و موقعیت خود را نسبت به دیگران تعریف و بازتعریف کنند و شرایط جدیدی را برای معاشرت و تعاملات اجتماعی فراهم آورند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شناخت فتنه انگیزان به معنای شناخت کسانی است که می تواند سعادت دنیوی و اخروی مردم را تباه سازند. از همین روست که بخشی از آموزه های قرآنی برای معرفی و تعریف فتنه انگیزان اختصاص یافته است.

بزرگ ترین فتنه انگیزان از نظر قرآن

از نظر قرآن، فتنه انگیزان کسانی هستند که عالمانه و عامدانه برای ایجاد هرج و مرج فکری و رفتاری و آشوب در جامعه و ارتباط و معاشرت سالم میان افراد اجتماع تلاش می کنند. بزرگ ترین فتنه انگیزان عبارتند از:

  1. فاسقان: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فاسقان از بزرگ ترین فتنه گران اجتماعی هستند. فاسق از ریشه «فسق» به معنای جداشدن پوست خرما از گوشت آن است که اتصال حقیقی حفاظتی از دست می رود. پس فاسق کسی است که با رفتاری زشت خویش لباس تقوای الهی را به شکل ناقص به تن دارد. از سوی مسلمان است و از سوی در سبک زندگی هم چون کافران و مشرکان زندگی می کند. در حقیقت فلسفه زندگی او قرآنی است، اما سبک زندگی او غیر قرآنی و بر اساس هواهای نفسانی است که کافران و مشرکان بدان اعتقاد داشته و عمل و رفتار می کنند. این گروه هر چند که مصداق منافق نیستند؛ زیرا آنان مردمانی دو چهره نیستند، بلکه مردمانی سست ایمان و فاقد عزم جدی هستند که برخلاف اعتقاد عمل و رفتار می کنند؛ با آن که می دانند که حجاب و عفاف و عفت لازم است، ولی به دلیل فقدان عزم نمی توانند در برابر محیط اجتماعی قوی عمل کنند، بلکه سبک زندگی کافران و مشرکان را در این ساحت در پیش می گیرند. آنان معتقد نیستند که مثلا این کارها خلاف شرع نیست، بلکه قدرت مقابله با هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی را ندارند. از این روست که کارهایی را انجام می دهند که نمی توان آنان را متشرع دانست. از آن جایی که فاسقان غیر قابل اعتماد در قول و فعل هستند، نمی توان به آنان اعتماد کرد و آنان را ثقه دانست. بنابراین، اگر خبری می دهند می بایست با دیده تردید نگریست و آن را تا زمانی که حقیقت با تحقیق روشن و آشکار نشده هیچ گونه واکنش نفی و اثبات نشان نداد، بلکه هر دو احتمال صحت و سقم را نسبت به خبر فاسق داشت. البته خبر فاسق موجب می شود تا انسان کمی هوشیار و بیدار شود و به تحقیق و بررسی دقیق موضوع و مساله بپردازد تا حقیقت آشکار نشده دست از تحقیق بر ندارد. از نظر قرآن، اخبار فاسق می تواند موجب فتنه در میان مردم شود و گاه حتی شرایط روانی اجتماع را به هم بریزد و مردم را به تشویش بیاندازد و رفتارهای مردم را از حالت طبیعی خارج سازد و مشکلات را برای مردم و مسئولان ایجاد کند. بنابراین، لازم است تا فاسقان در میان مردم را شناخت و از فتنه گری آنان برحذر بود و هوشیارانه عمل کرد.(حجرات، آیه 6)
  2. جاسوسان: در میان هر اجتماعی گروهی هستند که اصولا در زندگی فردی تجسس می کنند و در زندگی اجتماعی جاسوسی دارند. جاسوسان به یک جریان تعلق ندارند، بلکه این افراد به انگیزه های گوناگون به جاسوسی می پردازند؛ زیرا می توان جاسوسانی را یافت که به انگیزه اعتقادی و همراه با دشمن و تغییر اجتماع و فرهنگ و نظام سیاسی و اجتماعی با دشمن همکاری می کنند. از نظر قرآن، منافقان را می توان از این دسته بر شمرد؛ زیرا آنان به ظاهر مسلمان و در باطن تابعیت کافران را دارند و اصولا دنبال حاکمیت فرهنگ و فلسفه و سبک زندگی کافران بر اجتماع هستند ولی از آن جایی که خود به تنهایی نمی تواند به اهداف خویش برسند با کافران در بیرون امت ارتباط ولایی می گیرند و تحت ولایت آنان خدمت می کنند. هم چنین افرادی را می توان که به دلایل مالی، یا قدرت، یا ثروت، یا امور دیگر مادی و معنوی دنیوی دنبال جاسوسی می روند و خدمتگزار دشمن می شوند. این افراد در همه ابعاد زندگی مومنان نفوذ می کنند و انواع اطلاعات و اخبار فرهنگی، علمی، اجتماعی،سیاسی، نظامی، امنیتی و مانند آنها را در اختیار دشمن قرار می دهند. بنابراین، لازم است تا جاسوسان را شناخت و مراقب تحرکات آنان درجامعه بود.(توبه، آیات 47 و 48)
  3. ظالمان و همراهی با آن: ظالمان اختصاص به کافران یا مشرکان ندارد، بلکه حتی مسلمانی را می توان یافت که ظالم هستند. ظالم کسی است که به سبب تکرار ظلم عنوان اسمی ظالم بر آنان نهاده شده است. از نظر قرآن، ظالمان کسانی هستند که به اشکال گوناگون عدالت را به مسلخ می برند و حق و حقوق دیگران را تضییع می کنند. از نظر قرآن، ظالمان دنبال فتنه گری هستند؛ زیرا در شرایط فتنه است که می توانند اهداف پلید خویش را تحقق بخشند. البته از نظر قرآن، وقتی ظالمان فتنه می کنند گمان نشود که تنها آنان را در بر می گیرد، بلکه هر کسی که با سکوت خویش به ظلم ظالمان کمک می کند نیز گرفتار خواهد شد. از این روست که خدا به صراحت می فرماید که از فتنه ای بترسید که ظالمان ایجاد می کند؛ زیرا این فقط مخصوص آنان نخواهد بود بلکه دیگران را نیز در می گیرد و به همگان آسیب می رساند.(انفال، آیه 25)
  4. کافران: از دیگر فتنه گران و فتنه انگیزان می بایست به کافران یاد کرد که شامل حتی مشرکان و اهل کتابی می شود که به یک معنا کافر هستند؛ زیرا آنان اگر حتی بر اساس تورات و انجیل عمل می کردند می بایست به قرآن نیز ایمان می آورند یا دست کم به دشمنی با اسلام و مسلمانان نمی پرداختند که تصدیق کنندگان کلی و فی الجمله آموزه های الهی انجیل و تورات هستند. از نظر قرآن، کافران با فتنه انگیزی خویش ممکن است به ظاهر قتلی را مرتکب نشوند، ولی با فتنه انگیزی شرایطی را برای مومنان و مسلمانان ایجاد می کنند که چندین برابر بدتر از قتل عام مسلمانان است. کافران با توطئه های گوناگون راه الهی را می بندند. آنان تلاش می کنند تا مومنان را از محیط زندگی خودشان بیرون رانند و اجازه ندهند تا در آسایش و آرامش زندگی کنند. انواع فتنه ها و توطئه ها را انجام می دهند تا مسلمانان آسایش و آرامش نداشته باشند.(بقره، آیات 191 و 217)
  5. متخلفان: از نظر قرآن، برخی از مسلمانان با سست ایمانی و رفتاری ضد ولایت الهی رهبران و اولیای الهی از پیامبران و امامان معصوم(ع) و نواب عام و خاص ایشان، رفتاری فتنه انگیزانه دارند. تخلفی که آنان از فرمان های رهبری دارند، موجب تضعیف مقام و موقعیت رهبران الهی می شود و با رفتارهایی عصیانگرانه خویش علیه رهبری اختلال در نظم اجتماعی می کنند و اتحاد و وحدت میان امت و امام را مخدوش می سازند و بستری برای نفوذ و تحرکات دشمن فراهم می آورند. از این روست که خدا نسبت به متخلفان از دستورهای رهبران الهی به شدت موضع می گیرد و آنان را تهدید به مجازات سخت در دنیا و آخرت می کند.(انفال، آیات 24 و 25)
  6. منافقان: بی گمان جریان نفاق جریانی خطرناک تر از کافران و مشرکان است؛ زیرا کافران و مشرکان دشمنی خویش را آشکار می کنند و مرزهای میان خودی و غیر خودی به شکل آشکاری روشن است و مسلمانان می دانند با چه کسانی با چه ابزار و توانایی هایی مواجه هستند؛ اما منافقان گرگانی هستند که لباس میش به تن کرده و در میان گله پرسه می زنند و هر گاه که شرایط را فراهم می یابند به گله و رمه حمله می کنند و آسیب جدی و جبران ناپذیری بر امت وارد می سازد. از نظر قرآن، منافقان جریانی بس خطرناک تر هستند و فتنه انگیزی آنان بس خطرناک تر و آسیب زاتر است. بنابراین، لازم است نسبت به این دشمن درونی در میان امت هوشیار و بیدار بود و از فتنه های آنان به خدا پناه برد؛ زیرا معلوم نیست که آنان چگونه و چه زمانی ضربه می زنند و حیات اجتماعی مومنان را با تهدید جدی و نابودی مواجه می سازند.(توبه، آیات 27 و 28)
  7. منحرفان: در هر جامعه ای برخی از مردم هستند که از سنت ها و آداب و رسوم اصلی حاکم بر جامعه منحرف می شوند و به رفتاری دیگر رو می آورند که هنجارشکنانه است. این انحراف می تواند فکری یا رفتاری باشد. این افراد منحرف اصولا به جای تمسک به محکمات و اصول حاکم ارزشی دنبال شبهات و متشابهات می روند. به عنوان نمونه اگر روایتی ضعیف درباره حجاب یافتند آن را متمسک قرار می دهند تا اهداف بی حجابی و هنجارشکنانه خود را توجیه کنند. در افکار و اندیشه ها و رفتارها دنبال شواذ می روند و هر چه که با محکمات در تضاد است بر می گیرند؛ زیرا اصولا دنبال شرایط فتنه هستند که وضعیت مشخص نیست و حق و باطل در آن آمیخته است. هزاران اصول محکم و استوار از عقاید و رسوم و احکام و قانون مصرح را کنار می گذارند و به قوانین نادر و مشتبه و متشابه چنگ می زنند. با آن که می توانند با مراجعه به عالمان و راسخون و متخصصان در هر علم و عملی حقیقت را برای خویش آشکار سازند، از آنان اجتناب می کنند و به کسانی تمسک می کنند که هیچ تخصصی در آن امر دینی و رفتاری و قانونی ندارند. آنان دارای قلوب بیماری هستند که تنها دنبال متشابهات می روند و بدان گرایش دارند.(آل عمران، آیه 7) آنان با این شیوه و روش فکری و رفتاری در جامعه اختلال ایجاد کرده و نظم اجتماعی و روحی و روانی مردمان را به مخاطره می اندازند.

لزوم و ضرورت مبارزه با فتنه انگیزان

از نظر قرآن، لازم است که مردم علیه فتنه انگیزان باشند و به آنان اجازه فتنه انگیزی ندهند. شناخت آنان و جداسازی و مرزبندی نسبت به آنان می تواند کمکی شایان در فرار از فتنه هایی باشد که فتنه انگیزان ایجاد می کنند.

البته غیر از تهدید آنان به عذاب های دنیوی و اخروی (انفال، آیه 25)، لازم است که مردم علیه فتنه انگیزان به صراحت موضع گیری کرده و به جهاد و مقابله با آنان پردازند. از نظر قرآن جهاد علیه فتنه انگیزان و قتل و کشتن آنان می بایست تا زمانی باشد که دیگری فتنه گری نباشد؛ پس اگر فتنه انگیزان دست از فتنه بر ندارند قتل و کشتن آنان نه تنها جایز بلکه واجب دینی است. هر یک از گروه های فتنه انگیز می بایست بدانند که در معرض خطر قتل و کشتن از سوی مومنان و جامعه ایمانی هستند و هرگز نمی بایست احساس ایمنی و امنیت کنند؛ زیرا اگر آنان احساس امنیت کنند دست از فتنه انگیزی و اختلال در امور اجتماعی بر نمی دارند.(بقره، آیات 191 تا 193؛ انفال، آیه 39)

از نظر قرآن، مقابله و جهاد و قتل فتنه انگیزان می بایست تا جایی باشد که حاکمیت دین خدا بر زمین برقرار باشد و حاکمیت اصول و احکام قوانین تحقق یابد.(انفال، آیه 39)

از دیگر روش های مقابله با فتنه انگیزان رسوا کردن آنان است؛ از آن جایی که جریان نفاق یکی از خطرناک ترین جریان های فتنه انگیز در جامعه دینی است که با نام های زیبا و دینی و فریب خود را در میان مومنان و امت جا می دهند، می بایست با این اصلاح طلبان دروغین و سفیهان مدعی عقلانیت که قلب های آنان بر حقیقت بسته و مهمور شده(بقره، آیات 7 تا 18) چنان برخورد کرد که رسوا شده و امکان فتنه انگیزی نداشته باشند.(توبه، آیات 47 و 48)

فتنه انگیزی در تلاش هستند که جلوی حاکمیت دینی و احکام الهی را بگیرند، بنابراین لازم است تا با آنان به عنوان دشمنان اصلی حاکمیت دینی مقابله شود و حتی اگر شده به قتل آنان جامعه ایمانی را از لوث وجود آنان  پاکسازی کرد.(بقره، آیات 191 تا 193 و 217؛ انفال،آیه 39)

از نظر قرآن، فتنه گران و فتنه انگیزان از ولایت الهی خارج شده و تحت ولایت کافران هستند و همین امر موجب می شود تا در زمین فساد و فتنه انگیزی کنند(انفال، آیه 73)؛ بنابراین برای مقابله با فسادکبیر آنان که در قالب فتنه و فساد اجتماعی  و اعتقادی انجام می شود آنان را به شدت مجازات کرد و امکان رشد و بقا را از آنان سلب کرد؛ زیرا آنان هیچ اعتقادی به ولایت الهی پیامبران و معصومان ندارند و در عمل تابع ولایت کافران هستند.(همان)

از نظر قرآن هر کسی با این گروه فتنه انگیزان همراه کند، به معنای کمک و همراهی با ظالمان تلقی شده و می بایست مجازاتی همانند خود فتنه انگیزان نصیب کسانی باشد که به اشکال گوناگون از قول و فعل به نفع فتنه انگیزان فعالیت می کنند.(انفال، آیه 25)

به هر حال کشتن و قتل فتنه انگیزان و کسانی که به نفع آنان فعالیت می کنند امری واجب دینی است و کسی نمی تواند خلاف این حکم الهی نسبت به فتنه انگیزان تخفیف قایل شود و آنان را از دار مجازات و قتل نجات دهد. حذف فیزیکی و کشتن آنان واجب دینی است و هرگز نمی توان از این حکم الهی نسبت به آنان تخلف کرد.(بقره، آیات 191 و 217)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا