اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سازوکارهای نهادینه سازی اعتدال در جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

تربیت، فرآیندی، کند و آرام انجام می شود. ایجاد هر رفتاری و تغییر هر کرداری زمانبر است؛ زیرا اگر بخواهیم چیزی منش و عادت شخص شود، لازم است بارها و بارها آن را تکرار کند. به عنوان نمونه یادگیری رانندگی به طوری که رانندگی خودکار انجام شود، نیازمند تمرین و تکرار است تا ملکه شخص شود.

اگر بخواهیم معتدل بودن را به عنوان یک منش در شخص و جامعه نهادینه سازیم لازم است تا در چارچوب مولفه های تربیتی عمل کنیم. نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا نقش تعلیم وتربیت را در نهادینه سازی فضایل اخلاقی و اجتماعی از جمله اعتدال را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روش های نهادینه سازی رفتارهای اجتماعی

هر جامعه ای مبتنی بر عناصر فرهنگی شکل و سامان یافته است. عناصر فرهنگی شامل عادات، رسوم، قوانین نوشته و نانوشته، ادبیات، هنر، دین، اخلاق و مانند آن است که در چارچوب فلسفه زندگی آن جامعه سامان یافته است. از این رو، می توان جوامع بشری را امت نامید؛ زیرا امت ها گروه های انسانی و غیر انسانی هستند که به هدفی مشترک گرد هم آمده اند و با تقسیم کار و تعیین مسئولیت ها و نقش های اجتماعی، در صدد تحقق اهداف و دست یابی به آن ها هستند.

جوامع به دلیل آن که عناصر فرهنگی را در چارچوب فلسفه زندگی و اهداف امت سامان داده اند، همواره حافظ فرهنگ و سنت های اجتماعی خود هستند و به شدت با کسانی که به فرهنگ آن ها می تازد یا در صدد تغییر فرهنگی است و یا تلاش می کند عناصر فرهنگی را نادیده بگیرد و به سخن دیگر هنجارشکنی کند، به شدت برخورد می کنند. از این روست که فرهنگ ها را حافظ امت ها و جوامع بشری دانسته اند. هر جامعه و امتی به فرهنگ خاص خود است که هویت می یابد و از دیگر جوامع فرهنگی و تمدنی بازشناخته می شود.

یکی از مهم ترین وظایف نسلی در قبال نسل های آینده، مساله تعلیم و تربیت فرهنگی است که در قالب جامعه پذیری به نسل های آینده آموزش و تربیت داده می شود؛ زیرا هر امتی به فرهنگ خاص خود دل بسته و به رشد و بالندگی آن اهمیت داده و بقای آن را در سرلوحه راهبردها، سیاست ها و برنامه های خود قرار می دهد؛ چرا که بقای فرهنگی خود را بقای خود می داند. پس آموزش و پرورش نسل ها در چارچوب عناصر فرهنگی هماره در دستور کار همه امت ها بوده است.

از آن جایی که حفاظت و صیانت از فرهنگ به معنای حفاظت از فلسفه زندگی و تعریفی است که هر جامعه برای آن دارد، جوامع می کوشند تا به شدت با هر گونه تغییر فرهنگی و اجتماعی مبارزه کنند. گزارش های قرآنی بیانگر این تعصب و تشدد نسبت به فرهنگ هاست. از همین روست که بیش ترین مخالفت نسبت به تغییرات حتی تغییرات مثبت فرهنگی چون تغییر دین از سوی کسانی انجام می گیرد که مسئولیت و نقش اجتماعی صیانت و حفاظت از فرهنگ ها را در هر جامعه ای به عهده دارند. به طور طبیعی اولیای دین و اشراف هر جامعه مهم ترین صیانت کننده هر فرهنگی در جوامع بشری هستند. از این روست که ایشان بیش ترین مخالفت را با پیامبران و دعوت آنان داشته اند.

از سوی دیگر هر انسانی بر سنت و آدابی رشد پیدا کرده و به آن عادت کرده و آن را به عنوان منش خود قرار داده است. این ها به شکل عادت در آمده که به طور طبیعی جزو طبیعت ثانوی شخص شده است. پس نمی توان امید زیادی به تغییر آن ها داشت. همین عادت هاست که اجازه نمی دهد تا تغییرات فرهنگی و اجتماعی به سادگی پذیرفته و انجام شود.

پس دو عامل مهم عادت و فشار اجتماعی مهم ترین عوامل صیانت و حفاظت فرهنگ ها و عادات اجتماعی و هم چنین مهم ترین عامل مقاومت در برابر هر گونه تغییری است.

شناخت این عوامل به ما کمک می کند تا بدانیم که در چه موقعیتی قرار داریم و اگر بخواهیم سنت و عادت فرهنگی و اجتماعی را تغییر دهیم با چه مقاومتی از سوی چه کسان یا افرادی مواجه می شویم.

در نهادینه سازی یک چیز به عنوان یک فرهنگ و عادت مثبت باید به همه این عوامل به ویژه دو عامل اصلی پیش گفته توجه داشت.

نهادینه سازی مبتنی بر تعلیم و تربیت

همان گونه که دانسته شد، شناخت و معرفت نسبت به امری مهم ترین بستر برای هر تغییر مثبت و منفی است. از همین روست که پیامبران(ع) برای ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی به تعلیم معارف و حقایق اهمیت بسیار می دهند. خداوند نیز در آیاتی از جمله آیات 129 و 151 سوره بقره و آیه 164 سوره آل عمران و آیه 2 سوره جمعه امر تعلیم را مطرح می کند؛ زیرا آموزش به عنوان بستر هر گونه تربیت و تزکیه ای مطرح است. البته در برخی از آیات تعلیم و در برخی دیگر تزکیه و تربیت مقدم می شود؛ زیرا تقدم تعلیم به طور طبیعی مطرح است اما از آن جایی که هدف از تعلیم همان تزکیه است به سبب اهمیت و شرافت و غایت تعلیم گاه تزکیه مقدم می شود.

به هر حال، تعلیم و آموزش یعنی بیان حقایق و تبیین آن و ایجاد شناخت جهت ایجاد انگیزه در مخاطب برای حرکت و گرایش به سمت محتوای تعلیمی امری است که پیش از هر عمل تربیتی و تزکیه ای می بایست انجام گیرد.

البته این نکته قابل توجه در آموزه های قرآنی است که به جای واژه تربیت از تزکیه استفاده کرده است؛ زیرا فلسفه تعلیمی قرآن و بعثت پیامبران و ارسال رسل و انزال کتب، به غایت و هدف تزکیه انجام گرفته است؛ چرا که جنبه ای پاکسازی جسم وجان آدمی از هر گونه پلیدی و پلشتی و رذایل اصل اصیل در آموزه های وحیانی است و خداوند تنها در صدد تربیت به شکل مطلق نیست.

به سخن دیگر، اصطلاح تربیت عام است در حالی که اصطلاح تزکیه خاص است و تنها شامل تربیتی می شود که برآیند و غایت نهایی آن، پاکسازی و رشد و نمو انسان در مسیر کمال و دست یابی به کمالات باشد؛ در حالی که تربیت می تواند شامل رفتارهای زشت و عادات ناپسند نیز صورت گیرد؛ چنان که مستکبران و سلطه گران ستمگر افراد انسانی را برای قتل و غارت و کشتار و عملیات انتحاری تربیت می کنند و یا در برخی از آموزشگاه و مراکز تعلیم و تربیت، شاگردان را بر اساس رفتارهای ضد انسانی و اخلاقی و نابهنجار تربیت می کنند. پس تربیت می تواند مثبت و منفی باشد، اما تزکیه هماره ارزشی و خوب و هنجاری است. از این روست که در آیات قرآنی سخن از تزکیه است نه تربیت.

در تربیت و تزکیه آن چه مهم است تاکید بر اموری چون تکرار، تمرین، عادت دادن، فرآیندی بودن و مانند آن است؛‌ زیرا نمی توان امری را به شکل عادت انسانی در آورد مگر این که با تکرار و تمرین باشد. باید کاری کرد که شخص به چیزی که عادت کرده و به عنوان ملکه و طبیعت ثانوی او در آید.

روش هایی که خداوند در تربیت مهم دانسته و در آیات قرآنی بر آن تاکید داشته امور چندی است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

1. آسان گیری: برای این که شخص به کاری عادت کند می بایست از آسان به سخت باشد.

2. ارایه الگو: از آن جایی که شخص می بایست باور به امکان چیزی و یا مفید بودن آن داشته باشد، می بایست الگوهای عینی و ملموسی را به او ارایه کرد تا انگیزه حرکت و تغییر در شخص ایجاد شود.(انعام، آیه 90؛ احزاب، آیه 21 و آیات دیگر)

3. استمرار رهنمودها: تذکر دایم و تكرار پى در پى رهنمودها از دیگر روش هایی است که باید در تربیت و تزکیه به کار گرفته شود.(قصص، آیه 51)

4. امیدبخشی: امید بخشی به شخص می تواند انگیزه حرکت و عمل را در او بر انگیزد و جدیت در کارش را موجب شود.(کهف، آیه 46)

5. بشارت و نوید: تربیت شوند می بایست تشویق به تکراری شود که گاه رنج آور و سخت است؛ زیرا چه به کاری عادت داشته که باید آن را ترک کند و عادت دیگر را جایگزین کند و چه این که کاری را به آن عادت نداشته باید بدان عادت کند تا ملکه شود، هر دو سخت و دشوار است به ویژه اگر نتایج دیر هنگام بروز کند و لازم باشد که زمان بسی طولانی به درازا بکشد تا هدفی برآورده شود. دراین موارد تشویق از طریق بشارت و نوید دادن می تواند انگیزه عمل و تکرار و باقی ماندن در حوزه تربیتی را موجب شود. از این روست که خداوند اصل بشارت را بسیار مهم دانسته و بارها در آیات قرآنی خود از این روش و رویه سود جسته است.(آل عمران، آیه 194؛ بقره، آیات 155 و 157 و آیات دیگر)

6. انذار و ترساندن از عواقب ترک: لازم است که به تربیت شونده انذار و هشدارهای لازم نسبت به ترک رفتار تربیتی داده شود تا بداند که اگر رفتار مناسب تربیتی را در پیش گیرد چه عواقب از ترک آن پدید می آید. گاهی این عواقب به نفس ترک کار باز می گردد و گاه به پیامدهای بیرونی آن کار. پس لازم است که شخص تربیت شونده نسبت به عواقب ترک تربیت آگاه شود.(انعام، آیات 15 و 30 و 51 و آیات دیگر)

7. تبیین علت رفتارها: اگر از کسی می خواهیم رفتاری را تکرار کند تا ملکه و عادت او شود، می بایست فلسفه آن به طور کامل و دقیق تبیین شود به ویژه اگر عملی سخت و دشوار باشد و نتایج دیرهنگامی نیز داشته باشد.(لقمان، آیات 13 تا 19)

8. رفتارهای مبتنی بر قطع و یقین: در تربیت می بایست تنها روی رفتارهای تاکید شود که به قطع و یقین کارآمد و مفید است و آثار و برکاتی برای شخص و جامعه دارد. پس نمی بایست بر رفتارهای ظنی تاکید کرد و اجازه داد که کسی بر محور گمان و به دور از قطع و یقین عملی را انجام دهد و یا او را به عملی وادار کرد. پس این که بخواهیم تربیت شدگان را موش های آزمایشگاهی خود بدانیم، شیوه ای نادرست و باطل است.(اسراء، آیات 36 و 38)

9. تحریک عواطف و احساسات: این که تعلیم و شناخت و معرفت نقش بسترساز و کلیدی در تربیت و تزکیه دارد بر کسی پوشیده نیست؛ ولی باید دانست که همیشه علم و شناخت به فایده چیزی و تصدیق قطعی و علمی بدان، به معنای عمل و رفتار در چارچوب علم و دانش قطعی نیست. از این روست که بسیاری از انسان ها به فایده اموری قطع و یقین دارند و آن را حق می دانند، ولی در عمل بر خلاف آن رفتار می کنند و به انکار می پردازند.(نمل، آیه 14) در تحلیل و تبیین آن مساله گفته شده که میان جزم در اندیشه و عزم در عمل فاصله چندی است که گاه اصولا پر نمی شود و انسان ها به جزم قطعی در اندیشه خود عمل نمی کنند و عزم و جدیتی در کار ندارند. آن چه موجب می شود که جزم به عزم تبدیل شود همان انگیختن عواطف و احساسات است؛ زیرا تصدیق عقلی وقتی به تصدیق قلبی تبدیل شود آن موقع است که عزم جدی و همت عالی پدید می اید و کسی نمی تواند جلودار چنین شخصی باشد و او را از رسیدن به خواسته عاطفی اش باز دارد. پس تحریک عواطف برای این که عزم در عمل پدید آید از دیگر روش های تربیتی است که قرآن بدان تاکید کرده است.(نساء،‌آیه 9؛ نور، آیه 22)

10. و ده ها روش دیگر: در آیات قرآنی بیش از سی روش برای تربیت مطرح شده که بیان همه آن ها در این جا شدنی نیست. از جمله مهم ترین آن ها می توان به مسایل چون قصه،‌ تمثیل، مشاهده، مقایسه، مراقبت، محبت، طرح سوال، وعده پاداش، توصیه،‌ جدل و مانند آن ها اشاره کرد.

نهادینه سازی اعتدال در جان و جامعه

حال اگر بخواهیم اعتدال را به عنوان یک رویه در منش افراد جامعه نهادینه کنیم می بایست از همین روش های تربیتی قرآن برای رسیدن به تربیت مثبت و موثر استفاده کنیم.

در آیات قرآنی که به مساله اعتدال اشاره شده است، بخشی از همین روش ها نیز مطرح و به کار گرفته شده تا اعتدال به عنوان یک رویه و منش در شخص و شخصیت و در نهایت جامعه نهادینه شود.

به عنوان نمونه در آیات 13 تا 19 سوره لقمان که به مساله اعتدال در رفتار و گفتار و دین و اقتصاد و مانند آن پرداخته از روش های تعلیم و تربیت های پیش گفته به خوبی استفاده کرده است. هم چنین خداوند در آیه 29 سوره اسراء به تاثیر سوء‌ رفتار افراطی و تفریطی در حوزه انفاق واقتصاد اشاره می کند و می فرماید که عاقبت بی اعتدالی در حوزه اقتصادی آن است که ملوم و محسور شوی و گرفتار سرزنش دیگران و حسرت باشی. به این معنا که با اشاره به عواقب عدم رعایت اعتدال می کوشد تا شخص را بر رفتار اعتدال تربیت و تشویق نماید.

برای این که جامعه بر اعتدال باشد باید آثار و برکات اعتدال و نیز عواقب خروج از اعتدال تبیین شود. هم چنین باید الگوهای رفتاری در سبک زندگی اسلامی مبتنی بر اعتدال ارایه شود و فرهنگ سازی گردد و نیز مسئولان و دولتمردان بر مدار اعتدال زندگی و رفتار خود را حوزه های عمل شخصی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی سامان دهند؛ زیرا مردم بر دین و رویه و شیوه مسئولان و رهبران اجتماعی خود هستند و از آنان الگوبرداری می کنند چنان که گفته شده است: الناس علی دین ملوکهم؛ مردم رویه و روش پادشاهان خود را بر می گزینند و بدان شکل رفتار و عمل می کنند.

در حقیقت بازتاب رفتار رهبران را می بایست در جامعه دید. اگر جامعه ای به سمت و سوی افراط و تفریط می رود می بایست آن را در چارچوب رفتارهای افراطی و تفریطی رهبران و مسئولان عالی رتبه جامعه تحلیل و تبیین کرد. اگر مردم ببیند که رهبران بر دوری از افراط و تفریط دعوت می کنند ولی خود از اعتدال طرفی نبسته و گرایش به افراط دارند ، همان رویه عملی را در پیش می گیرند و وقعی به رویه علمی نخواهند داشت. این که گفته شده که مردم را به عمل و نه زبان به خوبی دعوت کنید و بغیر السنتکم دعوت نمایید، از همین روست؛ زیرا مردم پیش از آن که به دهان مسئولان نگاه کنند به رفتار و کردار آن ها نگاه می کنند و خود را مطابق رفتار آنان تربیت می کنند؛‌زیرا موفقیت های آنان را در عملکردهایشان می دانند نه گفته هایشان. پس می کوشند که آنان را الگوی رفتاری خود قرار داده و خود نیز موفقیت هایی چون رهبران داشته باشند.

به هر حال،‌ نهادینه سازی رفتارهای خوب و مثبت اجتماعی در جان و جامعه نیازمند تربیت و تزکیه است که خود روش های خاص خود را دارد که می بایست رعایت شود و اگر بخواهیم اعتدال یا هر فضلیتی دیگر را در جامعه نهادینه سازی کنیم می بایست بر اساس رویه ها و روش های تربیتی عمل کنیم و گرنه هیچ تاثیری در جهت مثبت بر جامعه نخواهد گذاشت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا