سائل و محروم، واسطههای رستگاری انسان
هر کسی از موهوم خویش هراسان است و تنها مومنان هستند که از یک لحاظ از نظر روحی و روانی احساس خوشایندی از آینده دارند؛ زیرا بر این باورند که مرگ، نه تنها نابودی و فوت نیست، بلکه وفات و انتقال از جهانی به جهانی دیگر است که از هر نظر کامل تر از دنیا میباشد؛ چرا که برای مومنان سعادت ابدی در بهترین و کامل ترین شکل آن یعنی بهشت فراهم است و آنان آسایش و آرامش ابدی بی نقص و کم و کاستی را تجربه خواهند کرد و برای کافران، کاملترین شکل شقاوت یعنی دوزخ فراهم خواهد شد.
از آنجایی که در دنیا به تجربه ثابت شده که جای رستگاری واقعی نیست و هر نوش آن همراه با نیش و هر شیرین آن همراه با تلخی است و هرگز آرامش و آسایش پایا و مانایی را نمیتوان در آن تجربه کرد و به دست آورد، چشم همگان به آخرت و رستگاری واقعی آن است.
اما پرسش اساسی این است که چگونه می توان رستگاری آینده و اخروی را تضمین کرد و گرفتار شقاوت و بدبختی دوزخ و بلایا و گرفتاریهای آن نشد؟ اینجاست که شناخت راه رستگاری برای همگان به عنوان یک مسئله مهم و اساسی مطرح میشود. خداوند در قرآن، راههای گوناگونی را به عنوان «سبلالسلام» یعنی راههای سلامت مطرح میکند که در چارچوب کلی صراط مستقیم قرار میگیرد.
در مطلب پیشرو یکی از راههای رستگاری و سلامت با عنوان «توجه به آفریده های خداوندی، در شکل انفاق و کمک مالی به نیازمندان»، بررسی شده است.
راههای رستگاری
هر کسی بر آن است تا راه رستگاری یا راههای آن را بشناسد و در چارچوب آن حرکت و عمل کند. بسیاری از مردمان به سبب فطرت پاک و سالم خویش، به طور طبیعی گرایش به رستگاری و دستیابی به سعادت ابدی و دائمی دارند؛ با این همه به دلیل وسوسههای بیرونی ابلیس و شیاطین و خواستههای نفسانی درونی، در مسیری دیگر گام بر میدارند که بر خلاف رستگاری است و ایشان را به شقاوت و بدبختی ابدی سوق میدهد. خطا و اشتباه در شناخت حق از باطل و راه از چاه و یا علل و عوامل دیگری موجب میشود تا راه رستگاری را گم کرده یا چیزی را راه رستگاری بشمارند که عین ضلالت و بدبختی است.
با توجه به اینکه که انسان ها از تنوع و گوناگونی بیشماری در ابعاد مختلف برخوردارند، نمی توان برای همه یک راه مشخص قرار داد. از این رو خداوند به بیشمار شکل، تجلی کرده تا مردمان با توجه به شناخت، ذوق و توانمندی و استعداد خویش، خدا و راه خدا و رستگاری و کمال را بیابند.
اینکه شاعر پارسی گوی شیرین زبان، فروغی بسطامی میسراید:
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکردهای که شوَم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشم به صد مجاهده آینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بدان معناست که خداوند برای هر کسی با توجه به شرایط و مقتضیات آن فرد از در رحمت بر او جلوهگری میکند تا هر کسی بتواند خدا را بشناسد و به سوی آن برود. بنابراین اگر نگوییم برای هر نفس و هر دم انسانی یک تجلی خداوندی است تا راه حق از باطل بشناسد، دست کم برای هر یک از نفوس، تجلی و راهی است که به سوی خدا می رود. به این معنا که «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» است. پس هر کسی می تواند با مراجعه به فطرت سالم و عقل سلیم خویش، خدا را در خود بجوید و راه سلامت را بیابد. با این تفاوت که این راه های کوچک که در دل هر آدمی است، همانند نهرها و جویهایی است که می بایست به رود عظیم، صراط مستقیم بپیوندد تا از آثار آن بهره گیرد؛ زیرا در صراط مستقیم افزون بر تجلیات رحمت رحمانی و بهرهمندی از عقل و خرد فردی، عقل جمعی خردمندان و فراتر از آن، رحمت رحیمی است که در شکل هدایت شرعی و وحیانی تحقق یافته است. بنابراین هر نهری اگر بخواهد به دریای عظیم و بیکران الوهیت برسد، میبایست در رود بزرگ صراط مستقیم جاری شود تا به اقیانوس برسد، وگرنه یا در خاک فرو میرود یا در بیابانی گم میشود و یا آنکه به هر دلیل درونی و بیرونی هرگز به اقیانوس نمیرسد.
هر راهی که انسان را به خدا برساند، راه سلامت است. با این تفاوت که برخی از راهها، بزرگراهی با امنیت و امکانات کامل و کوتاه و مطمئن است و برخی دیگر، راه های پر پیچ و خمی است که هر آن، امکان سقوط و یا گمراهی در آن وجود دارد. انسانی که با راههای سلام و سلامت خویش، به صراط مستقیم میرسد و بدان میپیوندد، در کوتاهترین، بهترین، زیباترین و متعادلترین راه قرار میگیرد که از همه امکانات امنیتی و رفاهی و تفریحات سالم برخوردار میباشد.
به سخن دیگر، انسان میبایست از سبل السلام و راههای سلامت، خود را به صراط مستقیم، این بزرگراه بینقص و عیب الهی برساند و در امنیت کامل و آرامش و آسایش طی مراحل بکند تا به اقیانوس وحدت کمالی برسد.
عبادت به جز خدمت خلق نیست
یکی از راههایی که از آن میتوان به راههای سلامت یاد کرد، راه خدمت به خلق و آفریدههای الهی است که خود عبادتی تمام و خالصانه است. از این رو خداوند کسانی را که از خسران ابدی رستهاند، کسانی میداند که پس از خود به دیگران توجه یافتهاند و فقط به فکر رستگاری خویش نبودهاند؛ زیرا در تفکر اسلامی و قرآنی، سلامت و رستگاری خود، جز در سایه سلامت و رستگاری جامعه تحقق نمییابد، که این معنا در سوره عصر و آیات دیگر قرآن تبیین و تصریح شده است.
بر اساس آموزه های قرآنی، خدمت به خلق به معنای واقعی، عبودیت میباشد، زیرا عبدالله کسی است که تمام صفات و اسمای الهی را در خود تحقق بخشیده است. چنین عبودیتی در کنه و جوهرخویش، ربوبیت را نهفته دارد. اقتضای ربوبیت، پروردگاری است. بنابراین هر بنده واقعی خداوند، در نقش ربوبیت و پروردگاری ظاهر میشود و در مقام خلافت الهی، میکوشد تا همه آفریدههای الهی را به کمال شایسته و بایستهشان برساند. بنابراین، اقتضای بندگی، پروردگاری و کمک و یاری به دیگران است.
از این رو گفتهاند: عبادت به جز خدمت خلق نیست؛ زیرا کسی که از بهرهگیری از طریقت شریعت اسلام به حقیقت الهی رسیده است و اسمای الهی را در خود تحقق و فعلیت بخشیده است، اکنون در مقام حقیقت عبودیت میبایست به میان خلق آید و دستگیر ایشان شود و آنها را به حقیقت کمالی خودشان برساند.
این همان معنای واقعی عبادت در مرحله کمالی آن است.
به سخن دیگر، عبادت مراحلی دارد که مرحله نخست در عبادتهایی است که به سازندگی شخص میانجامد و خودسازی شخص را به تمام و کمال میرساند. مرحله نهایی آن، بازگشت به میان خلق و دستگیری از ایشان در مقام خلافت الهی است.
البته رسیدن به یک مرحله به معنای ترک مرحلهای دیگر نیست، بلکه حفظ آن به شکل قوی تر و استوارتر است.
از این رو پیامبران و امامان معصوم(ع) هرچه در اوج بیشتری قرار میگیرند، عبادت و خودسازیشان زیادتر و سختتر و شدیدتر میشود و نماز و روزه گرفتنهایشان افزایش مییابد و چلههای آنان به ماهها میرسد و در نهایت در تمام طول سال و شبانهروز عبادت میکنند در حالی که در همان حال در خدمت خلق هستند؛ زیرا شانی، ایشان را از شان دیگری مشغول نمیسازد.
اینگونه است که بندگی را در همه شئون به جا میآورند و در هنگام نماز خواندن نیز با دادن انگشتری از خلق دستگیری میکنند و در میدان جهاد، ذکرالله بر همه وجودشان تجلی مییابد.
انفاق به نیازمندان، راهی برای رستگاری
یکی از جلوههای خدمت به خلق، انفاق مالی به نیازمندان و فقیران است که در آیات قرآن از آن به عنوان راهی به سوی رستگاری یاد شده است. خداوند در آیه ۳۸ سوره روم، انفاق خالصانه به مساکین و بستگان نیازمند و تامین حقوق آنان را عامل کسب رستگاری می داند و مردمان را بدان ترغیب میکند.
از آنجا که راه رستگاری در ایمان به خدا و عمل صالح است، انفاق، مصداقی از آن می باشد. البته ناگفته نماند که کارهای نیک مراتب و درجاتی دارد که برخی از کارهای نیک برجستهتر و زیباتر است. از این دسته کارهای نیک که برجستهتر هستند، در فرهنگ قرآنی به عنوان کار خیر یاد شده است. کار خیر، همان کار نیک و صالحی با برجستگی ویژه است. خداوند در آیه ۲۱۵ و ۲۷۱ سوره بقره و آیه ۳۸ سوره روم، از کمکهای مالی که در شکل انفاق و صدقه انجام میگیرد به عنوان، خیر یاد کرده است تا اینگونه ارزش والای این نوع خدمت و عمل صالح را در نزد خود بیان کند. بر اساس آموزههای قرآنی، بر مومنان است که به اشکال گوناگون عمل صالح انجام دهند. کارهای نیک دایره وسیعی را شامل می شود. در این میان تنها برخی از کارهای نیک است که از ارزش والاتر و برتری برخوردارند که همان کارهای خیر می باشند.
همچنین بر اساس آموزههای قرآنی، بر مومنان است که به اشکال گوناگون به دیگران کمک مالی کنند. برخی از این کمکها به شکل وظایف و واجبات دینی مطرح شده است که از آن جمله می توان به خمس و زکات اشاره کرد. اما برخی دیگر ، به عنوان واجب مالی نیست ، بلکه حقی از حقوق نیازمندان است که بر گردن دارندگان هر مالی چه کم یا زیاد است.
به این معنا که در هر مالی، برای دو دسته از انسانهای محروم و سائل، حقی است که میبایست ادا شود.(معارج، آیات ۲۴ و ۲۵) از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: حق معلوم در آیه آن است که از مال خود خارج میکند و جزء زکات نیست، بلکه آن را برای رفع گرفتاریها و بخشش از مال خود جدا میکند.(تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳0، حدیث ۵ و نیز بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۹۵، حدیث 1)
بنابراین، انفاق نیز واجب دینی است که بر عهده مومنان میباشد. این انفاق، غیر از واجب زکات و خمس است. پس شخص افزون بر خمس و زکات دارای واجبات مالی دیگری است که میبایست در شکل انفاق و صدقه برای محرومان و سائلان هزینه کند.
از نظر قرآن، جایگاه سائلان تا آنجا بلند است که اگر درخواست سائلی رد شود، خداوند را به خشم می آورد. از این رو به پیامبر هشدار میدهد که درخواست سائل را رد نکند.(ضحی، آیه۱۰) البته این به معنای تجویز تکدیگری نیست؛ زیرا تکدیگری نوعی شغل به شمار میآید و نباید به متکدیان اعتنایی کرد اما سائل، نیازمندی است که به هر علتی در تنگنای مالی قرار گرفته است و نیازمند کمک مالی میباشد.
پس سائل حتی ممکن است که شخص ثروتمندی باشد که اکنون نیازمند کمک مالی است و ثروت وی در اختیارش نیست. از جمله این افراد می توان به کسانی اشاره کرد که در راه مانده و ابن سبیل هستند. در قرآن، سائل، بیهیچ قید و وصفی ذکر شده است. به این معنا که بی توجه به موقعیت و شخصیت سوال کننده می بایست به او پاسخ داد و مقداری از مال را در اختیارش گذاشت.
بنابراین، فرقی نمیکند که این شخص در وطن خویش ثروتمند و داراست یا فقیر و بینوایی چون دیگران می باشد. هر کسی که درخواست مالی دارد و حرفهاش گدایی نیست و واقعا نیازمندی او را وادار به درخواست کرده باید در حد امکان و برآورد نیازهایش به او کمک کرد. امام علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: السائل رسولالله، سائلی که به شما رو انداخته است فرستاده خداست.
وضعیت محروم، روشن است و هر کسی میبایست به کسانی که مصداق محرومان هستند و دستشان از مال دنیا و ثروت آن کوتاه است کمک کرد. این کمک به عنوان صدقه نیست، بلکه به عنوان پرداخت حقی از ایشان به خودشان است؛ زیرا محرومان و سائلان در هر مالی دارای حق میباشند. البته گروههای دیگر مستمند چون فقیران، مسکینان نیز دارای حقی هستند که در شکل انفاق و صدقه بر ایشان هزینه میشود.
اگر هر انسانی به گروهها و طبقات فقیر و نیازمند اجتماع توجه کند، می تواند امیدوار باشد که در مسیر رستگاری قرار گرفته است و به عنوان رستگاران از سوی خداوند شناخته می شود.(روم، آیه ۳۸) این گروه به سبب آنکه به وظایف شرعی خویش عمل کرده و بر پیمان خود با خدا ماندند، اهل صداقت نیز هستند؛ زیرا آنچه را از خیر و خوبی و حق و حقیقت یافتهاند، بدان وفادار بوده و در عمل نشان دادند که باورهای خویش را واقعا باور دارند و بدان در زندگی خویش عمل میکنند.(بقره، آیه177)
از نظر خداوند، یکی از مصادیق تقوای الهی، احسان در حق دیگران بهویژه نیازمندان است.(همان) بنابراین ، گمان نشود که تقوا فقط در نماز خواندن و روزه گرفتن و ترک گناه و فحشا و مانند آن نمود دارد؛ کسانی که در جستجوی تقوا و رسیدن به مقام متقین هستند، میبایست انفاق و احسان را به عنوان راه رسیدن به این مقام مدنظر قرار دهند.
البته کارهای نیک در برخی موارد میبایست آشکارا صورت گیرد تا دیگران تشویق به آن شوند، اما برخی از کارهای نیک اگر به شکل نهانی انجام گیرد، آثار و برکاتی دارد که از آن جمله می توان به بخشش گناهان اشاره کرد. کسی که گناهی کرده با صدقات و انفاق نهانی به نیازمندان و بینوایان میتواند امید داشته باشد که خداوند آن را کفاره گناهانش قرار دهد و از پیامدهای گناه، وی را حفظ کند.(بقره ، آیه 271)