اجتماعیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

روش و منش مستکبران

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شاید یکی از واژگانی که سزاوار انسان نیست، واژه کبر و مشتقات آن باشد؛ زیرا نوعی از بزرگی را بیان می کند که تنها می تواند مختص خداوند باشد. از این روست که مشتقات کبر از جمله تکبر و استکبار به حالات و رفتارهایی اطلاق می شود که به عنوان رذیلت اخلاقی و نابهنجاری رفتاری شناخته شده است.

 

رفتارهای استکباری در انسان برخاسته از همان کبر و تکبر در منش و ذات انسان است. رفتارهایی که در برابر خدا منجر به عصیان و کفر می شود و در برابر غیر خدا و انسان های دیگر فرجام بدی را رقم می زند؛ زیرا این روش موجب می شود تا گرفتار ظلم شود و دیگران را به استضعاف بکشاند که یکی از بدترین شیوه های زیست با دیگران است. نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا منش و شخصیت مستکبران را در کنار روش ها و رفتارهای آنان تحلیل و تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روان شناسی شخصیت مستکبران

بی گمان رفتارهایی هر آدمی از خاستگاه شخصیتی او سرچشمه می گیرد. خداوند درباره خاستگاه روش ها و رفتارهای آدمی به صراحت در آیه 84 سوره اسراء می فرماید که هر کسی براساس شاکله و شخصیت خود عمل و رفتار می کند. این بدان معناست که روش ها و نگرش ها بر مدار شخصیت آدمی می گردد و شخصیت را نیز عواملی چون بینش ها، عقاید و عواطف و فلسفه زندگی و مانند آن می سازد. پس برای درک علل و انگیزه های رفتارهای استکباری می بایست به بررسی شخصیت و منش مستکبران پرداخت.

اصولا روش استکباری به حالت و روشی گفته می شود که شخص بدون استحقاق خود را برتر از دیگران و از همه بزرگ تر دانسته و بر اساس همین روحیه و نگرش با دیگران رفتار نماید و دیگران خوار و ذلیل بداند. خاستگاه چنین حالت و روحیه ای را می بایست در خودپسندی شخص جست و جو کرد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه کبر)

از تحلیل قرآن درباره ابلیس و عملکردهای وی نسبت به مقام خلافت الهی انسان می توان دریافت که روحیه خودپسندی و خودبرتربینی ابلیس(اعراف،‌ آیه 12؛ ص، آیه 76) موجب شده است تا در برابر خداوند تمرد و عصیان کرده و کفر نماید و نسبت به حضرت آدم(ع) استکبار ورزد و به خود اجازه ندهد تا سجده اطاعت به جا آورد.(بقره، آیه 34، ص، آیه 74)

گفته شد مستکبر مدعی چیزی چون کبر و بزرگی است که استحقاق آن را ندارد. این مطلب از آیه 75 سوره ص نیز قابل استنباط است؛ زیرا خداوند با ایجاد تردید و مقابله میان استکبار و علو نشان می دهد، شخص یا به دلیل این که دارای برتر و علو ذاتی است از سجده اطاعت و پذیرش حکمی استنکاف می ورزد و خودداری می کند یا آن که مستحق آن برتری و علو نیست ولی توهم بزرگی و کبر مبتنی بر خودبرتربینی موجب می شود تا رذیلت تکبر در شخصیت او شکل گیرد و روحیه استکباری پیدا کند و رفتار مستکبرانه ای را در تعامل با دیگران در پیش گیرد.

اگر بخواهیم در حوزه روان شناسی شخصیت مستکبران مبتنی بر تحلیل قرآن دقت بیش تر کنیم، می توانیم غیر از خودبرتربینی، خودپسندی و توهم بزرگی، اموری دیگر را شناسایی کنیم که زمینه ساز تکبر در شخصیت و استکبار در رفتار می شود.

از نظر قرآن تکبری که استکبار از آن زاده می شود، دارای علل و عواملی است که می بایست به آن توجه کرد که از مهم ترین آن ها جهل نسبت به دیگران است. وقتی انسان نسبت به دیگری جهل داشته باشد، تحلیلی نادرست از خود نسبت به دیگری ارایه می دهد و همین تحلیل نادرست موجب توهم خودبرتربینی می شود. از همین زاویه است که خداوند رفتارهای تکبرآمیز و استکباری ابلیس را تبیین می کند؛ زیرا از گزارش قرآن بر می آید که ابلیس هر چند شناختی شهودی نسبت به خود و ساختار وجودی اش داشت، ولی جهالت و نادانی او نسبت به حضرت آدم(ع) موجب شد تا قضاوت نادرستی داشته باشد و خود را از نظر وجودی و ساختار شخصیت و وجود برتر از حضرت آدم(ع) بداند و از همین رو، خلافت را در شان خود دانسته و خود را مستحق این مقام بداند.(اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 76)

عدم احاطه علمی ابلیس نسبت به هستی و دانش نیم بند و نیمه او موجب شد تا گرفتار قضاوت نادرست و توهم باطلی گردد که او را تا مرز کفر پیش برد و سپس کفر عملی را به نمایش گذاشت.

خداوند در تبیین این که چه عللی موجب چنین توهم و تخیل باطلی در شخص می شود، به یک مشکل اساسی در قضاوت های اشخاص اشاره می کند که همان بناگذاری قضاوت ها بر پایه حس گرایی و ظاهر گرایی است. به این معنا که روشی که در کشف حقایق به کار می گیرند و آن را روش علمی می دانند، محدود به روش حسی می کنند و تنها روش حسی را کاشف حق و حقیقت می شمارند و قایل به روش های دیگر کشف حقیقت و کسب علوم نیستند؛ بلکه حتی روش های دیگر را غیر علمی دانسته و آن را به عنوان علوم غیر حقیقی انکار می کنند. همین مساله موجب شد تا ابلیس تنها به روش ظاهرگرایی و حس گرایی در کسب شناخت و تحصیل علم نسبت به حضرت آدم(ع) بسنده کرده و قضاوت خود را درباره آدم(ع) مبتنی برآن داده ها کند. در حالی که غیر از روش حسی و تجربی روش های دیگری برای کسب علم است و علوم دیگری غیر از علوم حسی و تجربی است.

از نظر آموزه های قرآنی معرفت حسی و تجربی، کم ترین و پایین ترین درجه علمی و نازل ترین سرمایه معرفتی است، پس از آن در مرتبه بالاتر معرفت نیمه تجربی و سپس معرفت تجریدی و عقلانی چون معرفت ریاضی و فلسفی و پس از آن معرفت تجرید ناب چون عرفان نظری و سپس معرفت شهودی قرار دارد که آن نیز دارای سه مرتبه و درجه است.(واقعه، آیه 95؛ حاقه، آیه 51؛ تکاثر، آیات 5 و 7)

مشکل عمده مستکبران این است که معرفت و علم را منحصر در درجات پایین بلکه نازل ترین آن یعنی روش حسی و تجربی می دانند و بر اساس همین می خواهند هستی و حقایق آن را تحلیل، تبیین و توصیف کرده و توصیه ها و رفتارهای خود را بر اساس آن سامان دهند. همین روش حسی برای کسب معرفت است که ابلیس را دچار سوء تفاهم از حقیقت آدم (ع) و خود کرد و موجب شود تا به خیر و برتر بودن و نیز استحقاق خود نسبت به حضرت آدم(ع) به عنوان یک حقیقت علمی اشاره کند که از روش حسی به دست آمده بود.(اعراف، آیات 12 و 13؛ ص، آیات 75 تا 77)

از نظر قرآن، اموری به عنوان بستر توهم و زمینه ساز چنین تکبری وجود دارد که از مهم ترین آن ها می بایست به اشرافیت و وجود امکانات فراوان و رفاه زدگی و تنعم(هود، آیات 10 و 27؛ کهف، آیات 32 تا 35؛ فصلت، آیات 50 و 51)، همراهی شیطان و تاثیرپذیری از وسوسه های او(نساء، آیات 36 و 38)، نژاد پرستی(حجر، آیات 32 و 33) و غفلت از خدا و یادش(اعراف، آیه 146) اشاره کرد.

البته خداوند در آیه سوره بیان می کند که هواهای نفسانی از مهم ترین عوامل ایجاد کبر و تکبر و در نتیجه رفتار استکباری است.

به هر حال،‌ رفتار استکباری از روحیه تکبر و خودبزرگ بینی ایجاد می شود که خاستگاه آن جهل و عدم احاطه علمی از سویی و هواهای نفسانی از سوی دیگر است.

صفاتی چون کبر و تکبر تنها برای خداوند زیبنده است و کسی دیگر را نرسد که خود را به صفت کبر و تکبر بستاید؛ پس دارنده چنین روحیه ای در حقیقت خود را سزاوار صفتی دانسته است که تنها از آن خداست(حشر، آیه 23) و به هیچ وجه استحقاقی برای آن ندارد و اگر خود را بدان توصیف کند خودستایی جاهلانه و خودبرتربینی باطل و غیر واقع است؛ چنان که از نظر قرآن برخی دیگر از صفات چون غنی بالذات و بالاستقلال تنها مختص خداوندی است و همه هستی متصف به صفت فقر ذاتی هستند.(فاطر، آیه 15)

اما با این همه برخی گرفتار روحیه کبر و تکبر می شوند و همین روحیه است که آثاری را به دنبال دارد که استکبار در برابر دیگران در رفتار و روش از جمله آن هاست. البته خداوند برای متکبر آثار دیگری را بر می شمارد که به عنوان منش و روحیه متکبر از آن یاد می شود. از جمله این روحیات می توان به اسراف و تجاوزگری از حدّ خود(غافر،‌آیه 34 و 35)، انتقام جویی(اسراء، آیات 61 و 62)، تحقیر دیگران(هود، آیه 72؛ اعراف، آیه 13)، تمرد و نافرمانی از قانون و فرمان ها(اعراف، آیه 12؛ حجر، آیات 32 و 33)، روحیه جدال و مجادله (غافر، آیات 35 و 56)، روحیه حق ناپذیری(ص، آیات 1 و 2)، مهمور شدن قلب و قوای ادراکی(غافر، آیه 35)، روحیه خیانت(آل عمران،‌آیه 75)، روحیه ریاکاری(نساء، آیات 36 و 38)، روحیه شک در حق(غافر، آیات 34 و 35)، روحیه ضد احسان و گرایش به بخل و ترویج آن(نساء،‌آیات 36 و 37؛ حدید، آیات 23 و 24)، روحیه ضد اصلاحی و نصحیت ناپذیری(بقره، آیه 206)، روحیه زورگویی(غافر،‌آیه 35) روحیه ضد عبادی(نساء، آیه 36)، ضد ایمان به توحید و حق(اعراف، آیه 146)، ضد کمالی (همان ) و مانند آن اشاره کرد.

این روحیات در مستکبر نیز بروز و ظهور می کند، زیرا تکبر است که روحیه و روش استکباری را به وجود می آورد و آن خلق و خوی باطنی و اخلاقی است که رفتار ضد هنجاری و رفتاری را در اجتماع و تعامل با دیگران ایجاد می کند. خداوند هم چنین برای مستکبر روحیاتی را بیان می کند که می توان به اموری چون روحیه غرور و احساس قدرت فراوان(فصلت، آیه 15)، روحیه استبداد در رای و عمل و زورگویی نسبت به دیگران(اعراف، آیه 88)، روحیه رویگردانی از حق و گویندگان و دعوت کنندگان آن(منافقون، آیه 5)، روحیه عهدشکنی و عدم وفا به عهد و عقد(فاطر، آیات 42 و 43) ، روحیه قتل بی گناهان و حق گویان و حق خواهان(بقره، آیه 86)، درخواست های نامعقول یا مقامات مادی و معنوی که استحقاق آن را ندارند مانند مقام خلافت، درخواست رویت خداوند(فرقان، آیه 21)، نزول فرشتگان(همان) و مانند آن اشاره کرد.

روش های استکباری

با چنان منش و شخصیتی که از مستکبران گفته شد به سادگی می توان دریافت که روش های استکباری و رفتارهای اجتماعی آنان با دیگران چگونه است. کسی که گرفتار تکبر و خودبزرگ بینی است دیگران را اصولا یا نمی بیند یا خرد و حقیر می بیند و بر اساس همین روحیه با آنان رفتار و تعامل خواهد داشت. پس نمی توان امیدواربود که مستکبران بر خلاف منش و روحیات باطنی خود رفتاری حق مدارانه، عالمانه ، عادلانه و خیرخواهانه ای نسبت به دیگران داشته باشند. از همان روحیات آنان می توان روش های زندگی آنان را به دست آورد و رفتارهای آنان را تبیین و توصیف کرد.

با این همه به برخی از روش ها و رفتارهای آنان در این جا اشاره می شود تا دانسته شود که امیدی به با تغییر رفتار مستکبران نیست؛ زیرا استکبار هر چند یک روش در ارتباطات و تعاملات اجتماعی و با دیگران است،‌ اما ریشه آن در منش و شخصیتی است که روحیه تکبر در آن نهادینه شده و خودبزرگ بینی و خود پرستی و خودبرتربینی و خودپسندی از صفات طبیعی چنین افرادی است.

بر همین اساس نسبت به حقایق هستی وارونه و واژگونه می نگرند و تحلیل و توصیف و تبیین و توصیه های آنان نیز از حقایق به گونه ای دیگر است. از این روست که کفر و شرک(بقره، آیه 34؛ ص،‌آیه 74؛ زمر، آیه 59) در حوزه اعتقادی در آنان امری طبیعی جلوه می کند، چنان که قتل پیامبران و مصلحان و حق گویان و عدالت خواهان و مانند آن نیز یک روش معمول آنان خواهد بود.(اعراف، آیه 88 و ایات دیگر) پس هر مستکبری را باید انسانی کافر و مشرک دانست (بقره،‌آیات 87 و 88؛ مومنون، آیات 66 و 67 ؛ فرقان ، آیه 21؛ لقمان، آیه 7 و آیات دیگر) که نمی تواند با حقایقی به ویژه حقیقت توحید، معاد و آخرت و حساب و کتاب قیامت و مانند آن کنار بیاید.(اعراف، آیات 36 و 40؛ فرقان،‌آیه 21)

هم چنین در رفتارهای اجتماعی مستکبران انسان های منافق و دورو هستند و هرگز آن چه در قلب دارند بیان نمی کنند مگر آن که در مقام سلطه و چیرگی اجتماعی باشند.(منافقون، آیات 1 و 5 و آیات دیگر) مستکبران اهل حق و عدالت نیستند، از همین رو گرایش به ظلم و بی عدالتی دارند.(سبأ‌، آیات‌31‌و‌33)

جدایی دین از سیاست روشی استکباری

یکی از روش های بسیار مهم و خطرناک مستکبران، جدایی دین از سیاست است. خداوند در آیات قرآنی گزارش می کند که فرعون نمونه بارز و برجسته مستکبران، چنین سیاستی را اتخاذ کرده بود. از همین روست که فرعون دو ادعای مهم داشت: نخست این که من حافظ دین سنتی و اجدادی ملت مصر هستم؛‌ دوم این که من پروردگار این مردم هستم. از همین روست که به درگاه بتان برای عبادت می رفت و در آن جا ابتهال و تضرع می کرد و دعا و نیایش می خواند و از سویی دیگر می گفت که منشای سبک زندگی اجتماعی شما من هستم. اندیشه و روش من است که سبک زندگی شما را در معاملات، عقود،‌ روابط اجتماعی و روابط سیاسی و مانند آن تعیین می کند.(غافر، آیه 26؛ نازعات، آیه 24)

پس فرعون خود را اله مردم مصر می داند و برای مردم مصر غیر از خود الهی را نمی شناسد و بر همین اساس ربوبیت و پرورگاری را برای خود اثبات می کند. اما به این مطلب نیز اشاره می کند که خودم بر مذهب آباء و اجداد هستم؛ ولی شما باید میان دین و روش زندگی جدایی بیاندازید؛‌ در حالی که موسی(ع) می خواهد این دو را با هم یکی کند و بگوید که همان خدایی که باید پرسش و عبادت شود باید از همان خدا دستور زندگی و سبک زندگی را آموخت. با این همه من در باره آن خدایی که موسی ادعا می کند نه تنها در وجودش شک ندارم بلکه برای اثبات آن کاخی را هم می سازم تا این مساله معلوم شود که خدایی و پروردگاری جز من در مصر نیست که می بایست از او در سبک زندگی پیروی کرد.

پس فرعون مدعی الوهیت بر مردم مصر بود و می گفت که در مصر خدایی جز من نیست و من خدایی جز خودم برای شما نمی شناسم.(قصص،آیه 38) به این معنا که عدم الوجدان دلیل علی عدم الوجود؛‌ یعنی وقتی من نیافتم پس نیست. از همین روست که وقتی موسی دعوت به خدایی دیگر می کند به هامان فرمان می دهد تا کاخ و برجی بزرگ از آجر پخته بسازد تا از آن صرح روشن و بلندای آن در آسمان مصر و زمین آن بنگرد و معلوم دارد که خدایی غیر از او برای مردم مصر نیست.(غافر،آیات 36 و 37)

این روش علمی که فرعون اتخاذ کرده همان روش حسی و تجربی است و بر این باورست که علم و معرفت حق تنها از طریق روش حسی و تجربی به دست می آید و اگر این روش پاسخ نداد هیچ روشی برای کسب و تحصیل حقیقت نیست.

با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان دریافت که سیاست ها و روش های استکباری مبتنی بر داده های حسی و تجربی بوده و قایل به جدایی دین از سیاست هستند. آیات بسیاری در قرآن به این مساله پرداخته است که دراین مقال به همین میزان بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا