مناسبت ها

راز ماندگاري نوروز در سنت فرهنگي اسلام

«نوروز» عيدي ماندگار در بين ايرانيان است. تعطيلات نوروزي، مسافرت و سير و سفر، صله رحم، نو شدن و پوشيدن لباسهاي نو و زيبا، خانه تكاني، آشتي افراد قهر با يكديگر و… از سنت هاي نيكوي نوروز در بين ايرانيان است.

در اين مقاله سعي شده است كه به راز ماندگاري نوروز و سنت هاي پسنديده آن در جامعه ايراني به ويژه بعد از تلاقي آن با اسلام اشاره شود.

اينك مطلب را از نظر مي گذرانيم:
¤ ويژگي اديان و شرايع قبل از اسلام
الف) منطقه خاورميانه
پيش از ظهور اسلام، اديان و شرايع چندي در خاورميانه وجود داشت. هر يك از اين اديان و مذاهب داراي مناسك آييني و سنت ها و آداب و رسوم چندي بوده اند كه بدان از آيين ديگري بازشناخته مي شدند. البته به جهت همزيستي و خاستگاه مشترك، همان گونه كه تفاوت هاي آييني و رسومي در ميان ايشان وجود داشت، برخي از مشتركات نيز وجود داشت كه مي توانست به عنوان عناصر و مؤلفه هاي همزيستي مسالمت آميز ميان پيروان اديان و شرايع مختلف عمل كند. از اين روست كه نه تنها در برخي از اشكال و رسوم و نامگذاري ها با هم مشترك بودند بلكه در برخي از داستان ها و افسانه هاي وجوه مشتركي يافت مي شد كه برگرفته از ريشه هاي مشترك فرهنگي بود.
هر شريعت و آييني كه در اين فرهنگ مشترك پديدار مي شد، مؤلفه ها و عناصري از فرهنگ ها و آيين هاي پيشين را حفظ مي كرد و برخي را كنار مي زد و برخي ديگر را در شكل جزيي و يا مفهومي آن تغيير مي داد تا هماهنگ و سازوار با اصول و مباني دين و آيين گردد.
ب) ايران
پيش از ظهور اسلام در منطقه جغرافيايي و فرهنگي ايران كه فرهنگ زرتشتي به عنوان فرهنگ غالب حضور داشت، فرهنگ مانوي، مسيحي، بودايي، برهمايي، يهودي نيز حضور جدي و موثري داشتند. اگر نگاهي به داستان ابراهيم و آتش و گذري به افسانه سياووش و آتش بيندازيم درمي يابيم كه مشتركات چندي آنان را به هم پيوند مي دهد كه نمي توان از آن به سادگي گذشت. بي گناهي هر دو و اثبات آن با عبور از آتش سوزان و سلامت هر دو و بازتاب آن در آيين هاي برهمايي و بودايي در سرزمين هند كه بخشي از جغرافياي فرهنگي آريايي، آرامي و ايراني را شكل مي بخشد، نشانه هايي از اين تبادل فرهنگي و تعامل فرهنگي سازنده است.
اين مسئله بيانگر آن است كه نمي توان از واژگان ديني موجود در تورات و اوستا و متون ديني و مذهبي سنكريت و مانوي و قرآن به سادگي گذشت. بسياري از واژگان ديني و اصطلاحات از ريشه همسان برخوردار مي باشند كه خودنمايي از تاثير و تاثرپذيري فرهنگ ها و آيين هاي ديني از يك ديگر مي كند. مگر نه اين است كه مانويت برداشتي التقاطي از مسيحيت و اوستاي زرتشتي است و يا آيين سيك تركيبي از اسلام و مسيحيت و آيين برهمايي و برخي از مناسك بودايي است. آيا نمي توان اين مشتركات را نشانه اي از تاثر و تاثير دايمي و تعامل فرهنگي و آييني در جوامع بشري به ويژه در مناطق مماس و درگير دانست؟
¤ چگونگي تعامل اسلام با فرهنگ ها
به طور كلي در تبيين تعامل اسلام با فرهنگ هاي ديگر از حيث درون و بيرون منطقه اي به اين نكته بايد توجه كرد كه اسلام با فرهنگ موجود برخوردي مثبت و سازنده داشته است. به اين معنا كه اصول عقلاني و عقلايي فرهنگ هاي پيشين را پذيرفته، تأييد و امضا كرده است و تنها برخي از اصول خرافي و مؤلفه ها و عناصر غيرعقلايي و غيرعقلاني را نپذيرفته است و يا در برخي به نوعي بازسازي مفهومي دست يازيده است. به عنوان نمونه به مناسك آييني حج اشاره شده است كه آن را در برخي از موارد پذيرفته و در برخي ديگر بازسازي كرده و در برخي ديگر وازده است. اين پذيرش و وازنش و بازسازي برگرفته از اصول توحيدي اسلام با حفظ و پذيرش تفاوت ها و تنوع فرهنگي و قومي است.
اسلام وقتي با عناصر و مولفه هاي فرهنگ ايراني روبرو شد همان رفتار و تعاملي را در پيش گرفت كه نسبت به عناصر فرهنگي عرب و تازيان بيابان هاي حجاز و نجد در پيش گرفته بود. به اين معنا كه برخي را پذيرفته و برخي را رد كرده و گروه سومي را بازسازي كرده و متناسب با اصول و مباني توحيدي سازوار و هماهنگ ساخته است.
از اين روست كه برخي از آيين ها و مناسك فرهنگ ايراني- زرتشتي را وازده و برخي ديگر را پذيرفته و در برخي به بازسازي اقدام نموده است. از آن جمله مناسك آييني كه مورد پذيرش و يا بازسازي قرار گرفته است، آيين نوروز است. اما پرسش اين است كه چرا آيين نوروز مورد پذيرش كلي قرار گرفته و عناصري از آن هم چنان باقي و پا برجا مانده و حتي به عنوان عناصر فرهنگي مثبت مورد تاييد شارع قرار گرفته است؟ راز ماندگاري نوروز چيست؟ چه عناصر و مولفه هايي در اين آيين وجود دارد كه به عنوان علل و عوامل بقاي آيين نوروزي را فراهم آورده است؟
¤ عناصر سازنده آيين نوروزي
الف) رستاخيز طبيعت
اگر بخواهيم از نگاه قرآن به آيين نوروز بنگريم نخستين چيزي كه به چشم مي آيد، مساله بهار و رويش دوباره گياهان و رستاخيز طبيعت است. شايد اين از مهم ترين علل و عوامل و نيز از عناصر اصلي جشن بهار و نوروز است. در نگاه ايرانيان فرهنگي (كه شامل گستره اي جغرافيايي از آن سوي هند و چين تا سوريه و كناره هاي مديترانه و تا روسيه و ارمنستان و گرجستان و قفقاز و آسياي ميانه است) نوروز آغاز رستاخيز طبيعت است. با ورود خورشيد به اعتدال بهاري زمستان سرد مرگ بار از دامن كوه و دشت كوچ مي كند و طبيعت دوباره زندگي جديد و نويني را آغاز مي كند. دشت و دمن به گل مي نشيند و آن چه تا پيش از اين مرده و مرده نما بود زندگي را از سر مي گيرد. اين مساله مانند رستاخيز انسان است. آدمي را نيز در سن كهولت كه به مرگ به دامن زمين بازگشته است همانند نوروز دوباره از خاك سر بر خواهد آورد و رستاخيزش آغاز مي شود. از اين روست كه ايرانيان ميان طبيعت و بهار و زندگي دوباره ارتباط تنگاتنگي را يافته اند. در آغازين روزهاي بهار به سراغ مردگان گورستان ها مي روند و با آنان پيمان دوباره مي بندند. يادشان را گرامي مي دارند و براي آنان خيرات و مبرات مي كنند. آن گاه در روزهاي پسين به دشت و دمن مي روند و جشن مي گيرند. جامگان زيبا مي پوشند و خود و زندگي خود را نو مي كنند. خانه تكاني از مولفه هاي اصلي آيين نوروزي است. اين نيز همانند زمستان تكاني است كه بهار با خود به ارمغان مي آورد.
ب) تشبيه رستاخيز انسان به احياي طبيعت
قرآن هنگامي كه مي كوشد تا براي مشركان و كافران مساله رستاخيز و چگونگي زنده شدن مردگان را تبيين كند، به مساله بهار اشاره مي كند و مي گويد: همان گونه كه در بهار طبيعت دوباره زنده مي شود و دانه هايي كه در خاك بوده و به ظاهر بي جان و مرده بودند دوباره جان مي گيرند و زندگي و حيات دوباره مي يابند، همين گونه است، رستاخيز انسان كه از آغاز بر مي آيد و دوباره جان مي گيرد و زندگي را پس از دادرسي روز رستاخيز ادامه مي دهد. آنان كه خرم دين بودند و راستي را برگزيده و دانه هاي خويش را به تباهي نداده اند آنان هنگامي كه دوباره سر از خاك بر مي آورند، به سعادت مي رسند و از بهشت برين بهره مند مي گردند و آنان كه خود را تباه ساخته اند، در آن روز سر در گريبان كرده و در آتش دوزخ فرو مي روند و از آب زقوم مي نوشند و جان ها و تن هايشان به تباهي مي رود، مي ميرند و زنده مي شوند و اين عذاب سخت دردناك است از براي كافران و مشركان.
بنابراين يكي از علل ماندگاري سنت نوروز را بايد در ارزشي دانست كه قرآن به مسئله بهار و رستاخيز طبيعت و رستاخيز انساني مي دهد. نوروز در انديشه اسلامي همانند رستاخيز است. در انديشه اسلامي رستاخيز نيز روزي نو است. اگر هستي را دو روز بدانيم روزي در دنيا و روزي در آخرت، رستاخيز همان روز نويي است كه انسان دوباره برمي خيزد. در بخشي از گفت وگوهايي كه قرآن درباره روز رستاخيز نقل و بيان مي كند به اين مسئله اشاره شده است كه مردگان در روز قيامت از بقاي روزي و يا نيم روزي در دنيا سخن مي گويند. اين خود نشان مي دهد كه دنيا در نگره اسلامي و قرآني روزي و يا نيم روزي بيش نيست. چنان كه در مسئله نوروز بر آن اشاره رفته است. در روايات اسلامي نيز آمده است كه الدهر يومان يوم لك و يوم عليك؛ روزگار و هستي دو روز است روزي به سود تو و روزي به زيان تو. به هر حال سخن از روز و دو روز است و اين همان چيزي است كه در نگره ايراني نوروز نيز ديده مي شود. يك روز كهنه كه با بهار تازه مي شود و روز ديگري آغاز مي شود. اين روز يعني عمري جديد و تازه و زندگي نوين و آغازي ديگر.
ج) صله رحم
از علل ديگر ماندگاري نوروز مي توان به مسئله ديد و بازديد آن اشاره كرد. در عيد نوروز كودك و جوان به سراغ پيران مي روند و ضمن احترام و سپاس از ايشان به آنان ارج مي نهند. اين خود نه تنها به مسئله احترام به بزرگسالان توجه مي دهد، بلكه تأكيدي است به مسئله صله ارحام كه يكي از مهم ترين احكام اسلام در حوزه همبستگي اجتماعي و ساخت امت است. صله ارحام امري است كه به عنوان پايه هاي حفظ همبستگي قومي و امت در اسلام مورد توجه بوده است. براي صله رحم آثار زيادي است كه مي توان به تبادل فرهنگي و حفظ اصول وحدت آفرين و جامعه پذيري و مانند آن اشاره كرد. از عناصر و مؤلفه هاي اصلي جشن نوروزگان، صله رحم است. همين توجه ويژه نوروز به اين مسئله موجب شد تا آيين نوروزگان در اسلام فرهنگي به عنوان سنتي مقبول مورد تأييد قرارگيرد.
د) خانه تكاني
از عناصر ديگر آيين نوروزي، خانه تكاني است كه به حفظ سلامت و پاكي خانه و خانواده و جامعه مي انجامد. اصول اسلامي بر پاكي و طهارت جسم و جان بنا نهاده شده است. در آيين نوروزي نيز به مسئله پاك كردن خانه از هر گونه خباثت ظاهري و شست و شو توجه شده است كه مورد تاييد اسلام است.
هـ) پوشيدن لباس هاي نو
از ديگر مؤلفه ها و عناصر نوروزي مسئله پوشيدن جامگان نو است كه بيانگر طهارت در پوشش و ظاهر است و اسلام به اين مسئله نيز بها و توجه داشته و دارد. در جشن قوم ابراهيم كه قرآن از آن به يوم الزينه يعني روز زينت و آرايش ياد مي كند مردمان خود را به آرايه هاي مختلف مي آراستند تا روزي را به شادي و خوشي در طبيعت بگذرانند. اين نيز يكي از مؤلفه هاي مورد تأييد اسلام است و موجب شد تا آيين نوروزي در فرهنگ اسلامي باقي و پا بر جا بماند.
و) طبيعت دوستي

ديگر راز ماندگاري آيين نوروزي را در فرهنگ اسلامي بايد در مسئله طبيعت دوستي در آيين نوروزگان جست. مردمان در اين روز به طبيعت مي روند و مي كوشند تا هر كس به سهم خود گياهي را بپروراند و پرورش دهد. هر چند در سال هاي اخير اين مسئله به شكل نمادين پرورش و كشت سبزه درآمده است در گذشته ايرانيان به كشت واقعي دست مي زدند. برخي درختي را مي كاشتند و برخي ديگر به كاشت و نشا بوته و گياه اشتغال مي ورزيدند. اكنون در شمال ايران پيش از نوروز كشاورزان دانه برنج را مي پروانند و در آغازين روزهاي بهار آن را در خزانه مي كارند تا پس از چند روز يا هفته به نشا برند و شاليزار را از بوته هاي سبز برنج پركنند. نمايشي واقعي از طبيعت دوستي. آن چه در آيين نوروزي مورد توجه است همان طبيعت دوستي و پرورش گل و گياه و درخت است كه به شكل سبزه كاري اكنون به جا مانده است. اين رازهايي است كه مي توان براي ماندگاري سنت و آيين نوروزي در سنت فرهنگي اسلام يافت. اگر بيشتر درنگ كنيد مي توانيد رازهاي ديگري نيز بيابيد و به اين مؤلفه ها بيافزاييد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا