اجتماعیاصولی فقهیمعارف قرآنی

رابطه بلوغ و تكليف

120بلوغ از نگاه روان شناختي

فرآيند رشد درانسان پيچيده است. انسان تنها موجود پيچيده است كه دريك دوره بس طولاني به كمال نسبي دست مي يابد.

هرچند به طور مطلق نمي توان زمان مشخصي را به عنوان زمان فرآيندي آن بيان كرد؛ زيرا عده اي اين فرآيند را درلحظه اي مي پيمايند وبرخي ديگر تا پايان عمر ناتوان از پيمايش اين راه هستند. دراين ميان مي توان به يك زمان مشخص و محدودي اشاره كرد و آن را به عنوان ملاك و معيار طبيعي برشمرد.

البته ناگفته نماند كه مي توان در دو رويكرد متفاوت به اين مساله نگريست. به اين معنا كه گاه برپايه رويكرد زيست شناختي به اين مساله پرداخته مي شود و گاه براساس رويكرد روان شناختي مي توان به تحليل آن اقدام كرد.

 

دراين نوشتار بيشتر از رويكرد دوم و كم تر برپايه رويكرد زيست شناختي رشد به اين مساله پرداخته مي شود زيرا زيست شناختي رشد چنان كه درعلوم مختلف تجربي بدان پرداخته شده، مبتني بر داده هاي محيطي، نژادي، جنسيتي، تغذيه و مانند آن مي باشد و تفاوت هاي آن هرچند با توجه به اين متغيرات محسوس است ولي آن چنان نيست كه بتوان به عنوان تفاوت هاي مهم تلقي كرد. به اين معنا كه جنس دختران زودتر از پسر به بلوغ جنسي مي رسد و يا عوامل پيش گفته مي تواند موجب زود و يا دير شدن آن گردد.

اما از نظر روان شناختي و كمال روحي و رواني، انسان در زماني بس طولاني تر به بلوغ دست مي يابد اصطلاح بلوغ هرچند به معناي بلوغ جنسي بيش ترين كار برد را در ميان ما دارد ولي براي بلوغ مي توان قيود ديگري نيز در نظر گرفت. بلوغ چنان كه مي تواند جنسي باشد مي تواند عقلي و يا رواني هم باشد؛ زيرا انسان نيروهاي نهفته و بالقوه بسياري دارد كه هر يك مي بايست دريك فرآيند زماني و تحت شرايط خاصي به بلوغ وكمال خود دست يابد.

بلوغ به معناي كمال است و هرچيزي به نسبت خود نوعي بلوغ دارد كه در شرايطي به آن مي رسد. اگر به كودكي توجه شود، هنگامي كه دندان هايش آشكار مي شود نوعي كمال در او پديدار مي شود كه درحقيقت بلوغ دندان است. به سخن آمدن كودك نيز دريك فرآيند، صورت مي گيرد و كمال آن زماني كه كودك به آساني سخن مي گويد و همانند بزرگ سالان از واژگان و جملات بهره مي برد. بنابر اين براي هرچيز، كمالي است كه بلوغ آن چيز مي باشد. از آن جايي كه ما با بلوغ جنسي زودتر از ديگر بلوغ ها آشنا مي شويم، آن را مبنا قرار مي دهيم و از حساسيت و ويژگي هاي خاصي درنظر ما برخوردار مي گردد. درحالي كه بلوغ جنسي يك نوع از انواع كمالاتي است كه انسان دريك فرآيند به دست مي آورد.

البته از جهاتي اين بلوغ براي نسل بشر و تداوم او مهم است؛ با اين همه اين بلوغ نسبت به بلوغها و كمالات ديگر قوا و نيروهاي بشري، آن اندازه نيست كه به آن اصالت داده شود و بلوغ ديگر نيروها و قوا ناديده گرفته شود.

فراتر از بلوغ جنسي

برخي ها، بلوغ جنسي را حد فاصل ميان زمان تكليف و عدم تكليف مي دانند و براين باورند كه شخص پيش از بلوغ جنسي تكليفي ندارد و پس از آن به تكليف مي رسد؛ از اين رو زمان بلوغ جنسي را زمان رسيدن به تكليف دانسته و جشن تكليف برگزار مي كنند. به اين معنا كه شخص تا پيش از اين درحوزه خطاب قانوني نبوده است و رفتار و كردار او مورد مواخذه و بازخواست قانوني قرارنمي گرفت و لي پس از بلوغ و كمال جنسي، اين شخص از فرد بي تكليف به فردي مكلف تبديل مي شود و به عنوان شخص مستقل مورد خطابات قانوني و شرعي قرارمي گيرد.

به نظر مي رسد كه در اين مسئله كمي غلو شده است. اين گونه نيست كه فرد در يك لحظه از انسان بي قيد و بند كه هيچ گونه خطاب قانوني به او تعلق نمي گيرد به يك شخص مكلف تغيير ماهيت دهد و نقش بلوغ جنسي در آن حد و اندازه باشد كه ماهيت و هويت شخص را تغيير داده و يك شبه اورا از شخصي غيرمكلف به مكلف تبديل سازد؛ زيرا ماهيت خطاب قانوني و شرعي مختلف است. بلوغ جنسي يكي از نشانه هاي تكليف است و انسان با بلوغ جنسي هرچند متحول مي شود ولي اين تحول در آن حد و اندازه نيست كه ماهيت او را تغيير داده و نقش او را دگرگونه سازد.

اما به هرحال مسئله بلوغ جنسي در نگرش اسلام هرچند از اهميت بالايي برخوردار مي باشد ولي اين گونه نيست كه موجب شود تا ماهيت فرد را دگرگونه سازد و از فردي بي تكليف به انسان كامل و باتكليف و مسئوليت تبديل كند.

از سوي ديگر در كتب اصولي و ديگر منابع اسلامي بر اين نكته تأكيد شده است كه عوامل مهم و اصلي در وجوب تكليف، افزون بر بلوغ جنسي (اگر آن را عامل اصلي بدانيم)، عقل و قدرت است. بدين معني كه اگر فردي مجنون باشد و يا توان انجام مثل روزه اي را نداشته باشد بر او تكليف روزه واجب نيست و برآن بازخواست نمي شود. از اين رواگر فرض را در دختر نه سال قرار دهيم و بر اين باور باشيم كه دختر در نه سالگي به بلوغ جنسي مي رسد، ولي عاقل نباشد ويا قدرت بدني نداشته باشد، بر او تكليفي نيست، چه اين تكليف روزه باشد و يا هر عمل ديگر و تنها آن چيزي كه در حد توان و قدرت اوست بر او واجب مي شود.

هدف ما تا اين جا بيان پيوند وهمبستگي ميان رشد زيستي و رشد رواني و عقلي بود. دانسته شد نوعي همبستگي و پيوند ژرف ميان آن مي توان يافت كه مورد تأييد عقل و اسلام است. همچنين دانسته شد كه براي هر نيرو و قوه اي از قواي جسمي و نفساني انسان، بلوغ و كمالي است. از اين رو اختصاص به بلوغ جنسي ندارد. هرچند كه متبادر از واژه بلوغ تنها بلوغ و كمال جنسي است كه در سن نوجواني تحقق مي يابد.

كمال عقل بشر

رشد در اصطلاح قرآني فرآيند تكاملي است كه انسان در زماني به نوعي كمال عقلي و جسمي و روحي مي رسد. در اين فرآيند است كه همه قوا و نيروهاي بشري شكوفا شده و به بلوغ و كمال دست مي يابد. نيروها و قواي نفساني برپايه آموزه هاي عقلاني و آموزه وحياني مهار وتعديل و هدايت مي شود ودر راستاي كمالي و خليفه اللهي قرار مي گيرد. هرچند كه نمي توان از نظر زيستي، زمان مشخصي را براي اين دوره بيان كرد ولي مي توان دوره سي سالگي تا چهل سالگي را به عنوان زمان رشد مشخص كرد. در اين زمان است كه انسان به نهايت تكامل خود مي رسد و از آن زمان شخصيت و شاكله وجودي او شكل گرفته و هويت مشخص مي يابد. اين هويت شخصي كه در چهل سالگي به نهايت مي رسد، موجب مي شود تا ديگر نتوان به سادگي آن را تغيير داد و به تربيت و پرورش آن پرداخت. از اين زمان است كه شخص نگرش ثابت و پايداري مي يابد و منش و كنش هاي او برپايه آن تعيين مي گردد. از اين رو قابليت تغيير و تعديل در وي كاهش مي يابد و به سخني اميد هرگونه تغيير در وي به نوميدي مي گرايد.

قرآن در آيه 15 سوره احقاف براي اين دوره به ويژه در سن چهل سالگي، ويژگي هايي برمي شمارد كه مي توان به استحكام خلق و خوي انساني اشاره كرد. (مجمع البيان و روح المعاني ذيل آيه).

در اين زمان است كه انسان، نيازمندي شديدي به عمل صالح، دعا، شكرگزاري، توبه و عبادت احساس مي كند. (همان) زيرا عقل و رأي شخص به كمال رسيده است و احساس مي كند كه مي بايست به اين نيازهايش پاسخ جدي داده شود. ديگر قواي او پيش از اين به رشد وكمال و بلوغ خود رسيده و همه نيازهاي خود را برآورده كرده اند و تنها عقل ورأي اوست كه اكنون به بلوغ و كمال نهايي دست يافته است. از اين رو احساس به اموري كه عقل بدان، نيازهايش را برآورده سازد در او شدت مي گيرد كه امور پيش گفته چون عبادت يكي از راه هاي ارضاي آن است

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا