اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنی

دیدگاه قرآن دربـاره تقلید

تقلید به معنای ملازمت با کسی و گردن نهادن به کاری می‌تواند بر اساس اصول عقلایی و عقلانی یا بر اساس هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی و به عبارت دیگر پسندیده یا ناپسند باشد. از همین رو ملازمت با خوبان نه تنها پسندیده، بلکه در شرایطی واجب و لازم است که عقل و وحی آن را بیان می‌کند؛ این در حالی است عقل و نقل از ملازمت با بدان نهی کرده و آن را ناپسند می‌شمارد.
بر اساس تعالیم قرآن و اسلام، تقلید به معنای التزام به عمل و گفتار معصومان(ع) و مجتهدان دارای شرایط، واجب شرعی است که عقل و نقل آن را بیان کرده است. از همین رو خدا با واژگانی چون «تبع» و «اقتداء» و مشتقات آن بر تقلید صحیح از آنان تاکید نموده و از تقلید به اعتبار «الفینا» و «وجدنا» که در ساختار تقلید کورکورانه و عادات و رسوم جاهلی انجام می‌شود، نهی کرده است.
پس ملازمت با کسی یا گردن نهادن به کاری در قالب اطاعت و پیروی می‌تواند حق یا باطل باشد. بنابراین نمی‌توان به طور مطلق گفت که تقلید، واجب یا حرام یا خوب یا بد یا صحیح و غلط یا پسندیده و ناپسند یا حق یا باطل است؛ بلکه باید در بحث تقلید به این نکته توجه داشت که تقلید و ملازمت با اشخاص آیا بر اساس اصولی است که عقل فطری و نقل وحیانی آن را امضا می‌کند یا نه؟
عوامل تقلید باطل و ناپسند جهل
براساس تعالیم قرآن، تقلیدی باطل و ناپسند بلکه حرام است که براساس جهل عقلی و علمی باشد؛ زیرا کسی که بدون علم  و بررسی و تحلیل عقلی از شخص یا کاری پیروی و اطاعت کرده و ملازمت او را بر خود فرض می‌کند، سعادت دنیوی و اخروی خویش را تباه کرده است. از نظر قرآن، ریشه بسیاری از گمراهی‌ها در اجتماع بشری در همین «جهل» نهفته که به سبب فقدان تعقل و تحقیق علمی انجام می‌شود.(اعراف، آیه 138؛ کهف، آیات 4 و 5)
پیروی از هواهای نفسانی
البته هواهای نفسانی و تعصبات قومی و خویشی و نژادی از دیگر عوامل بسیار مهم در تقلید باطل و ناپسند است؛ زیرا بسیاری از مردم به سبب وابستگی روابط خویشی و نژادی، به تقلید کورکورانه از هر چیزی از سنت‌ها و رسوم و نیز از هر شخصی از قوم و نژاد خویش می‌پردازند بی‌آنکه بنیاد عقلانی یا علمی داشته باشد و شخص را به کمالی سوق دهد یا اجتماع و امت را به کمالی برساند و از نقص و عیب و مشکلی برهاند.(بقره، آیه 170؛ مائده، آیه 104؛ اعراف، آیات 28 و 70)
در همین ارتباط باید توجه داشت که دایره هواپرستی بسیار گسترده است؛ زیرا وقتی عقلانیت و تعقل جای خود را به خواسته‌ها و هواهای نفسانی بدهد، شخص حتی اگر علم به حقانیت چیزی داشته باشد، متأثر از هواهای نفسانی و غلبه آن، حاضر نیست تا بر اساس علم عمل کند‌، بلکه زمام امور نفس خویش را به دست هواهای نفسانی می‌دهد و عقلانیت و سیره عقلایی را کنار می‌گذارد و هیچ توجهی به علم و عالمان نمی‌کند.(همان)
رفاه زدگی
البته شرایط محیطی و زیستی نیز در این امر بسیار مؤثر است؛ زیرا از نظر قرآن، محیط زیست فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در گرایش‌های تقلیدی به باطل و مصادیق آن نقش اساسی داشته باشد. از نگاه قرآن، «اتراف» به معنای رفاه‌زدگی که بدمستی و خوشگذرانی را به دنبال دارد، خود یکی از عواملی است که شخص، تعقل و عقلانیت و علمیت را کنار می‌گذارد و به پیروی از رسوم و افکار و سنت‌های جاهلی نیاکان خود می‌پردازد(زخرف، آیه 23)  تا جایی که حتی شخص به احتجاج و ‌ستیزه نسبت به دعوت‌های عقلا و علما می‌پردازد و علیه آن مخالفت می‌کند؛ زیرا زندگی مرفهانه اجازه نمی‌دهد تا تعقل کند و در افکار و رفتارهای تقلیدی خویش اندیشه نماید؛ بلکه افکار و رفتار نیاکان خویش را عامل ثروت و قدرت خود می‌داند و همچنان بر آن اصرار و پافشاری می‌کند.(یونس، آیات 75 تا 78؛ زخرف، آیات 20 تا 23؛ هود، آیه 87)
وسوسه‌های شیطانی 
عامل بسیار مهم دیگر در تقلید باطل و ناپسند در میان مردم، عامل وسوسه‌های شیطانی و تلقینات و القائات اوست که مردم را گام به گام از حق به سوی باطل می‌برد و عقل و ایمانشان را زائل می‌کند و به پیروی و ملازمت با باطل و افراد باطل وادار می‌کند.(بقره، آیات 168 و 170؛ لقمان، آیه 21)
قدرت و ثروت 
قدرت و ثروت به عنوان دو عامل اساسی در زندگی بشر می‌تواند نقش «فتنه» را ایفا کند(تغابن، آیه 15) و قضاوت مردم را نسبت به ارزش‌ها مختل و مخدوش سازد؛ زیرا گروهی از مردم به سبب ظاهربینی و عدم تعقل و تقیه در حقیقت زندگی دنیوی و مقدمه بودن برای آخرت، بر این باورند که ملاک ارزشمند بودن چیزی جز قدرت و ثروت نیست؛ بنابراین، هر کسی که قدرتمند و ثروتمند است، در مسیر کمال و رشد بوده و حقانیت برای این افراد ثابت است؛ بنابراین، ثروتمندان و  قدرتمندان در جایگاه سیادت و بزرگی نشسته و به عنوان «دیگران مهم» ارزش ویژه یافته و تقلید و پیروی از آنان برای کسب قدرت و ثروت ضروری است؛ البته وقتی پرده‌ها کنار برود و قیامت شود، آنگاه دانسته می‌شود که ثروت و قدرت دنیوی هیچ ملاک ارزش‌گذاری نیست، بلکه تقوای الهی است؛ در آنجاست که تقلید‌کننده ثروتمندان و قدرتمندان تازه متوجه حقیقت امر شده و آنان را متهم به گمراه کردن خود می‌کند.(احزاب، آیات 66 و 67؛ نوح، آیات 21 و 24؛ بقره، آیات 166 و 167) در آنجا این افراد حسرت و افسوس می‌خوردند که البته سودی به حالشان ندارد.(همان)
این دیگرانِ مهم، در بسیاری از جوامع همان قدرتمندان و ثروتمندانی هستند که در رفتار اجتماعی علیه مردم استکبار می‌ورزند و آنان را به استضعاف می‌کشانند، ولی باز مردم از آنان پیروی و تقلید می‌کنند؛ زیرا برای اکثریت مردم قدرت و ثروت دنیوی ملاک ارزش‌گذاری و سنجش سعادت و نیز ارزش‌های دیگر است؛ بنابراین، وقتی پرده کنار برود مستضعفان به حقیقتی آگاه می‌شوند که دیگرسودی برای آنان ندارد.(ابراهیم، آیه 21)
آثار تقلید باطل و ناپسند
از نگاه قرآن، تقلید باطل و ناپسند که مبنای عقلی و عقلایی و نقلی وحیانی ندارد، آثاری در دنیا و آخرت دارد که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به: اعراض از توحید (اعراف، آیات 65 و 70 و 172 و 173)، اعراض از اسلام و احکام و مقررات آن(بقره، آیه 70؛ لقمان، آیه 21)، اعراض از آیات الهی(یونس، آیات 75 و 78)، استکبار(همان)، انکار معاد و رستاخیز(قصص، آیات 32 تا 39)، پیروی از شیطان و وسوسه‌های آن(بقره، آیات 168 تا 170؛ لقمان، آیه 21)، توجیه گناه و کارهای ناصواب و زشت(اعراف، آیه 28)، حق ناپذیری (سباء، آیه 43)، خرافه‌گرایی و پایبندی به سنت‌های جاهلانه نیاکان(مائده، آیات 103 و 104)، کفر(ابراهیم‌، آیات 9 و 10)، شرک‌ورزی(همان؛ بقره، آیات 165 و 170)، گمراهی از حق و حقیقت و گرایش به باطل(انبیاء، آیات 52 تا 54)، اصرار بر سنت‌ها و عقاید باطل و پیروی از بی‌خردان(بقره، آیه 170؛ مائده، آیه 104)، عدم پذیرش امر اصلاحی(هود، آیات 87 و 88)، عدم پذیرش ایمان به خدا (یونس، آیات 75 تا 78)، عدم ایمان به قرآن(بقره، آیه 170)، عدم تاثیر ادله و احتجاجات حق(ابراهیم، آیات 9 و 10)، محرومیت از رشد عقلی و فکری و درک معارف الهی(بقره، آیه 170)، عدم شناخت نسبت به معبود حقیقی (شعراء، آیات 70 تا 76)، مخالفت با پیامبران(مائده، آیه 104) و مانند آنها به عنوان مهم‌ترین آثار تقلید باطل و ناپسند اشاره کرد.
شکی نیست تقلید باطل و ناپسند که کفر و شرک را به دنبال دارد و مردم را به سوی فحشاء و منکرات سوق می‌دهد و گناه را تقویت و بی‌تقوایی را گسترش می‌دهد، مهم‌ترین عامل در محرومیت از رستگاری و سعادت اخروی و بهشت ابدی و قرارگیری در دوزخ است که حسرت و ندامت دیر هنگام این مقلدان بی‌عقل را به دنبال خواهد داشت که البته این ندامت و پشیمانی سودی به حالشان نخواهد داشت.(بقره، آیات 166 و 167)
معیارهای تقلید پسندیده 
انسان مؤمن باید ملازم خوبان و نیکان به‌ویژه مؤمنان، ابرار و معصوم و مقربی باشد که اسوه حسنه الهی در زندگی هستند؛ بنابراین، همان گونه که اطاعت از خدا لازم و ضروری است، اطاعت و تقلید و پیروی از ایشان هم لازم است؛ زیرا با پیروی از این انسان‌های شریف و معصوم و اهل کرامت و عقلانیت و علمیت می‌توان رستگاری را در دنیا و آخرت تجربه کرد. از همین رو خدا تقلید به معنای ملازمت با معصومان(ع) را توصیه و تاکید می‌کند(احزاب، آیه 21)؛ زیرا آنان انسان‌های عاقل و عالم و صادق و درستکار و راست گفتاری هستند که جز به خیر و صلاح و رستگاری دنیوی و اخروی مردم فرمان نمی‌دهند؛ و بر اساس هدایت عقلی فطری و نقلی وحیانی عمل می‌کنند و فرمان می‌دهند.
به سخن دیگر، آنان نه تنها خود عاقل و عالم و هدایت شده به سوی حق و کمالات هستند، بلکه در قول و فعل‌، عامل به خیر و نیکی و دعوت به آن هستند و جز به معروف و پسندیده دعوت نمی‌کنند و جز از منکر و زشت پرهیز نمی‌دهند.
بنابراین، اگر خدا از «تقلید از بی‌خردان» و «جاهلان و غیر هدایت‌شدگان» نهی می‌کند(بقره، آیه 170؛ مائده، آیه 104؛ یونس، آیه 35؛ مریم، آیه 43)، به «تقلید از خردمندان عالم و هدایت شده و صادق و عامل» فرمان می‌دهد(همان)؛ زیرا این افراد شایسته تقلید و ملازمت برای رسیدن به کمال هستند و می‌توانند سرمشق‌های نیک انسان در زندگی باشند که دنیا و آخرت او را تضمین کرده و به سعادت برسانند.(یونس، آیه 35)
تقلید در احکام شریعت برای جاهل علمی لازم و ضروری است؛ زیرا حکم شریعت که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف و تأیید می‌کند، مراجعه جاهل علمی به عالِم است.(توبه، آیه 122؛ نحل، آیات 43 و 44)
البته این مراجعه به شخص نیست، بلکه مراجعه به علم شخص است؛ و در حقیقت مقلد از عاقل عالم تقلید می‌کند؛ یعنی از عقل و علم مجتهد تقلید و پیروی می‌کند نه از شخص او.(مائده، آیه 104)
از نظر قرآن، تقلید در اصول دین مانند تقلید در توحید، نبوت و معاد و امامت، به این معنا نیست که شخص چشم بسته عقاید دینی خویش را از او می‌گیرد، بلکه از او می‌شنود و سپس تعقل می‌کند و با عقل خویش آن را می‌پذیرد.(ملک، آیه 10) پس تقلید از عاقل و عالم  دینی در اصول دین، تقلید نیست، بلکه شنیدن حقیقت از عاقل عالم دینی و اندیشه در آن برای هدایت‌یابی است.(بقره، آیه 170؛ مائده، آیه 104؛ انبیاء، آیات 51 تا 54)
اصولاً انسان باید بر اساس آموزه‌های عقل فطری، سخنان نیک دیگران را بشنود و در آن تعقل کند و به تبعیت از حق بپردازد که این پیروی از حق و حقانیت است نه از شخص.(زمر، آیه 18؛ انعام، آیه 90) پس انسان در حقیقت به هدایت اقتداء می‌کند نه به شخص.(انعام، آیه 90) این حقیقت تقلید و ملازمت با کسی است که عاقل و عالم و هدایت شده است.
به سخن دیگر، ملازمت و تقلید از چنین اشخاصی ملازمت و به کار بستن علوم آنان و هدایتی است که صاحبان عقل و علم و هدایت بدان رسیده‌اند.(انعام، آیه 90) معصومان(ع) تبیین می‌کنند و مردم باید با خرد خود در آن اندیشه و تعقل دقیق کرده و به هدایت آنان در مسیر درست قرار گیرند.(نحل، آیات 43 و 44)
بنابراین، وقتی از تقلید سخن به میان می‌آید، باید توجه داشت که حقیقت تقلید از خوبان و بدان، تقلید از خوبی و بدی است، نه شخص آنان. پس ملازمت با خوبان به معنای ملازمت با خوبی و ملازمت با بدان به معنای ملازمت با بدی است.تقلید از اسوه‌های حسنه‌ای چون پیامبر(ص) و معصومان و نیز پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین، همان پیروی از عصمت، رسالت پیامبران، صداقت صدیقین، شهود شاهدان و صلاح صالحین است.(احزاب، آیه 21؛ ممتحنه، آیه 6؛ نساء، آیات 69 و 70)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا