اعتقادی - کلامیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

دعا، ابزار چند منظوره

samamosدعا يكي از جلوه هاي زيباي بندگي و عصاره نماز است؛ چرا كه نماز در اصل همان دعا و نيايش است كه در شكل خاصي ارايه مي شود. در فرهنگ و ادبيات عربي و حتي قرآني، واژه عربي «صلاه» در همان معناي واقعي آن يعني دعا به كار رفته است؛ هر چند كه در كاربردهاي ديگر، به عنوان حقيقت شرعي يا متشرعه، در مفهوم و اصطلاح خاص استعمال مي شود كه همان عمل عبادي خاص مسلمانان است.

همه اهل اسلام از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم النبيين(ص) مأموريت داشتند كه به حكم اسلام و ايمان، دعا و نيايش كرده و پيروان خود را بدان فرمان دهند. هر چند كه در شرايع گوناگون الهي، مي بايست در يك شكل آييني خاص اين دعا صورت گيرد، اما آنچه مطلوب از نماز و صلات است همان دعا و نيايش است.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا كاركردهاي چندگانه دعا را براساس آموزه هاي قرآني تبيين كند و اهميت دعا در زندگي و سبك اسلامي آن را روشن نمايد.

دعا، نشانه اوج بندگي

دعا كه در فارسي به آن نيايش گفته مي شود، نوعي رابطه خاص ميان انسان و خداست كه در قالب پرسش و درخواست مطرح مي شود؛ چون دعا در لغت به معناي درخواست و پرسش از ديگري است كه در بيشتر موارد درخواست شونده در موقعيت بالاتر و برتري قرار دارد. (معجم الفروق اللغويه، ص534)

البته واژه عربي دعا در معاني ديگري نيز به كار رفته كه از آن جمله عبادت و استغاثه است. (لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص359، «دعا») همچنان كه با نگاهي به كاربردهاي اين واژه در قرآن روشن مي شود كه دعا همواره به معناي درخواست نيست؛ زيرا اين واژه در قرآن براي بيان مقاصدي غير از درخواست از خداوند، چون حمد و ثناي الهي نيز به كار رفته كه درخواستي در آن مطرح نمي شود. بخشي از ادعيه ماثور از امامان معصوم(ع) از قبيل حمد و ثناي الهي و توصيف و تعظيم و تسبيح خداوند است.

بيشترين كاربرد واژه دعا در فرهنگ اسلامي و قرآني و حتي ادعيه ماثور، همان بيان حوائج و درخواست هاي مادي و معنوي از طلب نعمت دنيوي، رفع و دفع بلا و مصيبت گرفته تا درخواست عفو و رحمت و مغفرت را شامل مي شود. بنابراين مي توان گفت كه دعا به عنوان ابزاري چند منظوره به كار مي رود و تنها يك كاركرد يا منظور در دعا مورد نظر نبوده و مقاصد متنوع و گوناگوني از دعا مورد توجه است.

همچنين از ويژگي هاي جملات دعايي اين است كه همواره با نام خداوند و منادا قراردادن او آغاز مي شود و شخص دعاكننده، كلام خويش را با نام هايي چون يا الله، اللهم، يا رب، يا رحمن، خدايا، الهي يا مانند آن شروع مي كند.

شايد براي بسياري دعا كردن و درخواست از خداوند، يك امر پيش پا افتاده، معمولي و عادي باشد كه حاوي هيچ پيام مهم اعتقادي و ارزشي نيست؛ اما با دقت در مفهوم دعا به خوبي مي توان دريافت كه دعا و نيايش اوج مقام بندگي، تذلل، خشوع، خضوع و تواضع بنده در برابر خداوند است؛ چرا كه دعا كننده وقتي همه چيزش از نمك غذا تا رهايي از دوزخ و ورود به بهشت و تقرب و تاله و ربانيت را از خدا مي خواهد، بيانگر اوج معرفت و بندگي او نسبت به خداوند است.

با نگاهي به آيات قرآني به دست مي آيد كه دعا كننده هنگامي كه درخواست خود را مطرح مي كند و در آن زمان واقعا به نقش دعا در زندگي اش باور دارد، در اوج معرفت و شناخت از غناي الهي و فقرذاتي خود است. (قصص، آيه 24) چنان كه دراين هنگام بر اين باور و اعتقاد است كه خداوند مالك هستي، پروردگار و رب آن (سوره حمد)، رحمن و رحيم (همان)، دانا (بقره، آيه 127)، توانا (تحريم، آيه 8)، شنوا (بقره، آيه 127) حكيم (بقره، آيه 129)و ديگر صفات الهي است. از اين رو هر خواسته اي دارد از خدا مي طلبد و براين باور است كه خداوند خير و غني مطلق است و هرگز بخل نمي ورزد و با پاسخگويي به نيازهاي بندگانش چيزي از خزائن او كم نمي شود. (محمد، آيه 38، منافقون، آيه7).

درحقيقت، كسي كه جسم و جان خويش را متعلق به خدا مي داند و او را مالك مطلق هستي مي شناسد و همه صفات كمالي را براي خدا و هر نقصي را از او مبرا مي داند، دراين صورت ازرفع هر بلا و مصيبت تا جلب هرنعمت از دنيا و آخرت را از خدا مي خواهد. بر اين اساس حضرت ابراهيم (ع) آن اسوه و سرمشق بشريت در سبك زندگي، در مقام توصيف خداوند و علت درخواست همه چيزش از خداوند مي فرمايد:«پروردگار جهانياني كه مرا آفريد پس مرا هدايت مي كند و كسي كه مرا اطعام مي كند و سيراب مي سازد و هنگامي كه بيمار شدم پس او مرا شفا مي دهد و كسي كه مرا مي ميراند سپس زندگي مي كند و كسي كه اميددارم گناهانم را در روز جزا بيامرزد. پروردگارم!به من حكم را ببخش و مرا به صالحين ملحق گردان و زبان صدق و راستي در اقوام آينده قرارم ده و از وارثان بهشت نعمت قرارم ده و از سرپرستم (عمويم) درگذر چرا كه از گمراهان بود و مرا در روز رستاخيز خوار نگردان». (شعراء آيات 77 تا 87).

درحقيقت اين آيات گوياي اين نكته مهم است كه دعاكننده شناخت و معرفت كاملي از خداوند و حقيقت خداوند و خود دارد. لذا همه چيزش را از خدايي مي خواهد كه همه چيز به طور ذاتي از آن اوست و او مالك هستي است؛ چنان كه دعا كردن نشان مي دهد كه شخص دعا كننده خداوند را نه تنها خالق بلكه رب مي شناسد كه بي حكمت و فرزانگي كاري نمي كند و در مقام پروردگاري است تا هركسي را به مقام بايسته و شايسته اش برساند. پس درخواست هايش را با خدا مطرح كرده و نيازهايش را از رفع بلا و مصيبت يا دفع آن ها و جلب نعمت با او در ميان مي گذارد.

كسي كه خدا را چنان كه هست بشناسد، همه خواسته ها و نيازهايش را از خدا مي خواهد. او را به همان صفتي خطاب مي كند كه خواسته اش را در آن مي يابد. پس درهنگام بيماري به يا شافي مي خواند و درهنگام رهايي ازدشمن ياد قاصم الجبارين يادش مي كند. اين همان چيزي است كه به تناسب اسماي الهي و نياز و خواسته ها از آن ياد مي شود؛ چرا كه بهترين حالت اجابت دعا آن است كه انسان با توجه به خواسته و نيازش، از اسماء و صفات الهي ياد كند و بدان اسم او را بخواند. از اين رو در دعاهاي ماثور از پيامبران در قرآن با توجه به خواسته و مشكلات و نيازها، اسما و صفات الهي به كار مي رود كه از آن جمله مي توان به اسما و صفاتي چون يا وهاب (آل عمران،آيه 8)، خير الوارثين براي فرزنددار شدن (انبياء، آيه 89)، خير الغافرين براي استغفار(اعراف، آيات 151 و 155)، خيرالمنزلين براي منزل(مومنون، آيه 29) خيرالراحمين (مومنون، آيه 118) و مانند آن اشاره كرد.

دعا، آموزش خداشناسي و بندگي

دعا يكي از بهترين شيوه هاي آموزش خداشناسي و تعليم بندگي است. در دعا صفات و اسماي الهي بيان مي شود و شخص با هر يك از اسما و صفات كمالي خداوند آشنا مي شود.

اصولا دعاهاي ماثور از پيامبران (ع) در قرآن و يا از معصومان (ع) در روايات معتبر، آموزش معرفت الله و شناخت اوست. دراين دعاها اسما و صفات الهي مطرح مي شود كه هر انساني نيازمند آشنايي با اين دسته از صفات و اسماي الهي است؛ زيرا اسما و صفات الهي بي پايان است هر چند كه اسما و صفات الهي از مصاديق توقيفي هستند و نمي توان هر صفت و اسمي را به خدا نسبت داد. از اين رو خداوند تنها توصيف مخلصان (به فتح لام) را درست مي داند و از هر گونه توصيف ديگران خود را پاك و منزه مي داند. (يس، آيات 159 و 160) اما بايد توجه داشت كه انسان به هرچيزي كه نياز واقعي و پرسش ذاتي اوست، زماني آگاه مي شود كه حقيقت خداوند را چنان كه هست بشناسد؛ زيرا مقصد هر انساني در حركت جوهري اش (انشقاق، آيه 6)، متاله و متخلق به صفات الهي شدن است. بنابراين، هر چه شناخت انسان نسبت به خداوند كامل تر باشد، درخواست و پرسش او نيز بهتر و در درست تر خواهد بود؛ چون نقصي را نسبت به آن كامل درخود مي يابد و از خداوند مي خواهد تا آن را از وي بر طرف كند و كمال را در او تحقق بخشد.

به سخن ديگر، نياز واقعي و پرسش حقيقي و ذاتي هرانسان، زماني شناخته مي شود كه انسان خدايش را بشناسد؛ چرا كه خدا مقصد و مقصود هرحركت انساني و خواسته و نياز واقعي است. پس هرگاه خدا را به صفت واقعي شناخت همان را از خدا مي خواهد. از اين رو ما از توقيفي بودن اسما و صفات الهي سخن مي گوييم؛ چرا كه جز مخلصان (به فتح لام) كسي از بندگان، حقيقت خداوند و صفات و اسماي حسناي او را نمي شناسد. پس ما مي بايست خداوند را به اسماء و صفات حسنا بشناسيم و همان اسماء و صفات حسناي الهي را درخواست كنيم. (اسراء، آيه 110).

البته خداوند درهمين آيه همه اسما و صفات حسنا را از آن خود مي داند و از بندگان مي خواهد تا همان را بخوانند يعني درخواست كنند و بخواهند تا همان صفات واسماي الهي در آنان تجلي كند؛ ولي سخن اين است كه اين اسماء و صفات حسنا را تنها بندگان مخلص او مي دانند و مي شناسند و مي بايست از آنان ياد گرفت و بر پايه آنان رفتار كرد.

همچنين بايد يادآور شد كه همه اسماء و صفات حسناي الهي در ذات انسان سرشته شده و انسان فقط بايد آن را يادآوري كرده و درپي ظهور و تجلي اسما و صفات در ذات خود باشد.

به هرحال مهم ترين كاركردي كه مي توان براي دعا بيان كرد، شناخت صفات و اسماي حسناي الهي و خواندن و خواستن آن درخود است است تا انسان مظهر اسماء و صفات الهي شده متاله و متخلق به آن اسماء و صفات شود.

درحقيقت، دعا بهترين شيوه براي شناخت خداوند و نزديكي و تقرب به او از طريق همانندي با خدا و مظهريت در اسماء و صفات حسناي اوست. از اين رو اوج معارف الهي را مي توان در دعاها و نيايش هاي ماثور و پيامبران و امامان (ع) يافت.

چنانكه او ج بندگي را مي توان از طريق دعا و نيايش هاي ماثور به دست آورد و با بندگي به ربوبيت رسيد. (العبوديه جوهره كنهها الربوبيه)

همان گونه كه بندگان مخلص خدا، صفات و اسماي حسناي الهي را به ما مي آموزند، همچنين بهترين شيوه براي خدايي شدن را از طريق اتصال به خدا بيان مي كنند. ابزار و وسيله اتصال نيز دعاها و نيايش هاست؛ زيرا بنده در اين مقام به حقيقت خود اقرار كرده و به گناه و ظلم (اعراف، آيه 32؛ انبياء، آيه 78؛ قصص، آيه 61)، ضعف و ناتواني ذاتي (مريم، آيه 4؛ قمر، آيات 10 و 11) و فقر ذاتي (قصص، آيه 24) اشاره كرده و در مقام توبه و بازگشت به صراط مستقيم انسانيت و خدايي شدن و تسليم (بقره، آيه 128) خاشع و متضرع (انعام، آيه 36) دستان انابه (روم، آيه 33) به سوي آسمان بلند و دراز مي كند. اين گونه است كه اوج ناتواني و بندگي خود را در برابر خداوند رب العالمين نشان مي دهد و از همه مي برد و منقطع مي شود. (ذاريات، آيه 50) و به خدا متصل شده و خدايي مي گردد.

با نگاهي به نيايش هاي ماثور از امامان(ع) كاركردهاي متفاوت و متنوع دعا و نيايش به خوبي به دست مي آيد. در اين دعاها، به مومنان آموخته مي شود كه صفات و اسماي حسناي الهي كدام است و انسان چگونه بايد خدايي و متاله شود و متحقق به اسماء و صفات الهي گردد.

همچنين در اين دعاها، مومنان مي توانند بياموزند كه همه چيز خويش را از خدا بخواهند چون خدا غني بالذات و انسان فقير بالذات است.

در اين نيايش ها به بندگان آموخته مي شود كه چگونه خشنودي و رضايت الهي را به دست آورند و سبك زندگي خويش را به چه شكل و شمايلي درآورند و چگونه باشند.

در نيايش هاي ماثور انسان، هم با خودشناسي و هم با خداشناسي و هم با چگونگي سير و سلوك رسيدن به خدا و متاله گشتن آشنا مي شود. از اين رو نيايش ها سرشار از آموزه هاي شناختي و معرفتي و كارگاه هاي عملي «خدايي» شدن است.

اصول اخلاق اسلامي و مكارم و محاسن اخلاقي در نيايش ها آموزش داده مي شود و اينكه ما چگونه مي توانيم بهترين خلق و خو را داشته باشيم و با بلايا و مشكلاتي كه سد راه متاله شدن ماست كنار بياييم و آن را اصلاح و تصحيح كنيم. با نگاهي كوتاه به بخش هايي از دعاهاي امام زمان(ع)، امام سجاد(ع)، امام حسين(ع)، و ديگر امامان و معصومان(ع) مي توان اين حقايق و كاركردها و آثار شناختي، معرفتي آموزشي و تربيتي دعا را دريافت.

به عنوان نمونه، امام سجاد(ع) در اوج خفقان اموي، ما را با حقايق اسما و صفات حسناي الهي آشنا كرد و آموخت كه سبك زندگي اسلامي خود را چگونه ايجاد كرده و بر آن محافظت كنيم. آن حضرت اوامر و نواهي الهي را در قالب دعا به ما آموخت و اينكه چگونه و چرا مي بايست از مرزهاي عقيدتي و سياسي و جغرافيايي اسلام حمايت كرد.

در دعاي مشهور و منسوب به امام زمان(عج) كه معروف به «اللهم ارزقنا توفيق الطاعه » است، سبك زندگي فردي و اجتماعي درست، آموخته شده است. در اين دعا ياد مي دهد كه چگونه مكارم و محاسن اخلاقي را بشناسيم و در پي تحقق آن در خود بوده و خدايي (متاله) شويم.

به هر حال، دعا كه نمايشي از اوج شناخت و معرفت الله و بندگي است، انسان نه تنها خواسته هاي خود را مي شناسد و از خدا درخواست تحقق آن را مي كند، بلكه زمينه بسياري از معارف و آموزه هاي شناختي و دستوري نيز مي باشد. بنابراين نمي توان از كنار مسئله دعا و نيايش به سادگي گذشت و آن را در حد يك خواسته كوچك تقليل داد.

شناخت بيشتر و بهتر از مسئله دعا و نقش آن در ايجاد سبك كامل اسلامي زندگي، شناخت و معرفت الله و نيز معرفت نفس به ما كمك مي كند تا بتوانيم در ساده ترين و بهترين شكل و قالب، مسير متاله و متخلق به اسماء و صفات الهي شدن را بپيماييم و سير و سلوك كاملا منطقي و عرفاني و ايماني داشته باشيم و شاخصه هاي درست زندگي را بدانيم و معيارهاي راستين را در زندگي خود عمل كنيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا