اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

خوردن گوشت مردار با غیبت مومن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، زبان می تواند دری به بهشت یا دری به دوزخ به روی انسان بگشاید؛ زیرا زبان ابزاری برای بیان حقایق و حکمت های الهی یا ابزاری برای شیطان و خدمت رسانی به اهداف پلید و پست اوست. بسیاری از گناهان بزرگ در ارتباط با زبان است که شامل غیبت، بهتان، قذف، دروغ و مانند آنها است.

از نظر قرآن، غیبت به این معنا است که انسان تکه ای از گوشت بردار دینی خویش را بکند و بجود و بخورد؛ زیرا او عیبی را در برادر دینی خویش می بیند که تنها او بدان آگاه است، ولی آن را جار می زند و به گوش دیگران می رساند و این گونه آبروی مومن را می برد.(حجرات، آیه 12)

جواز غیب ظالم مومن از نظر قرآن

البته از نظر قرآن، غیبت تنها نسبت به مومن متقی است نه مسلمان فاسق یا ظالم. بنابراین، کسی که دارای این فسق و فجور است یا در حق دیگری ظلم می کند و شخص مظلوم برای تظلم فریاد بر می آورد و شخص ظالم را رسوا می کند، غیبت نکرده است. این بدان معناست که هر جایی نمی توان فوری گفت که دارای غیبت می کنی، به ویژه در حق مسئولان کشوری که هر گونه رفتار فاسقانه و ظالمانه آنان به امتی ضرر می رساند. بنابراین، بیان رفتارهای فاسقانه و ظالمانه آنان در فضای مجازی و حقیقی هرگز به معنای غیبت نیست.

به سخن دیگر، در موضوع غیبت می بایست از هر گونه افراط و تفریط دست برداشت و کسی را به سرعت متهم به غیبت نکرد، بلکه باید شرایط سخن و سخنگو و موضوع و مفاد و محتوای سخن را سنجید و سپس حکم به غیبت یا عدم غیب کرد.

ممکن است گفته شود: غیبت آن است که انسان پشت سر مومن متقی سخنی بگوید که اگر بشنود ناخوش داشته باشد؛ یعنی عیبی دارد که دوست ندارد دیگران آن را بفهمند؛ زیرا اگر عیب نداشت که بهتان حساب می شود که خود گناهی دیگر است(زبده البیان، محقق اردبیلی، ص 53)، پس ممکن است که ظالم ظلم خویش را نهان کرده و دوست ندارد تا ظلمش آشکار شود و از آشکار شدن را ناخوش می داند؛ چرا که دوست ندارد کسی او را ظالم بنامد؛ ولی باید دانست که این حق برای مظلوم است تا ظالم را که در حق او حتی نهان ظلم کرده، رسوا کند؛ زیرا ظلم از گناهان بزرگ است که ظالم را از محدوده غیبت خارج می شود و حکم غیبت درباره او جاری نمی شود، بلکه مجاز بلکه گاه واجب است که ظالم رسوا شود و این امر اصلا غیبت شمرده نمی شود.(نساء، آیه 148)

خدا به صراحت بیان می کند که غیبت ظالم هر کسی باشد ، جایز است و بازگو کردن عیب او در همان محدوده ظلم روا بوده و شخص می تواند آن ظلم وی را که عیب نهایی است آشکار کند و فرد را رسوا سازد تا تنبیه و مجازات شود و از کرده خویش توبه و استغفار کند و در مسیر حق و عدالت قرار گیرد؛ زیرا اگر شخص ظالم نسبت به ظلم خویش رسوا نشود به آن دامن می زند و خود را برای ابد گرفتار و بدبخت می کند.(همان)

جواز غیب مومن فاسق از نظر قرآن

غیبت چنان که گفته شد، نسبت به عیبی است که شخص مومن آن را نهان کرده است و دوست ندارد کسی از آن مطلع و آگاه شود. این عیب ممکن است در قول و فعل یا گفتار و افکار و رفتار او باشد؛ یعنی اعتقادی را دارد که به نظر می رسد با اعتقادات حاکم یا حق در تضاد است، و آن را تنها برای شخص یا اشخاصی بیان کرده و دوست ندارد کسی از او نقل قول کند؛ یا رفتار و کرداری دارد که دوست ندارد دیگران از آن آگاه شوند؛ مثلا اهل صیغه کردن است و دوست ندارد کسی او را به عنوان بشناسد، هر چند که از نظر اسلام و قرآن این عیب نیست، ولی چون از نظر اجتماعی عیب است، دوست ندارد که دیگران از آن آگاه شوند. بنابراین چنین مواردی از مصادیق غیبت شمرده می شود؛

اما اگر مومنی خود رفتاری انجام می دهد که فسق است؛ یعنی همانند خرما پوست از گوشت جدا شده به طوری که دیگر آن چسندگی را ندارد، چنین شخصی چون خود رفتاری دارد که فاسقانه شمرده می شود، اگر درباره آن رفتارش سخن گفته شود غیبت شمرده نمی شود؛ زیرا خود چنین خواسته تا رفتارش به شکلی آشکار و علنی شود. مثلا کسی که ریش خویش را می تراشد یا با زنان نامحرم در فضای حقیقی یا مجازی شوخی می کند اگر بگویند فلانی با زنان شوخی می کند، غیبت شمرده نمی شود. بنابراین، غیبت زمانی است که شخص مومن متقی کاری فاسقانه انجام ندهد؛ زیرا اگر کاری این گونه داشته باشد و دیگران درباره آن سخن بگویند، غیبت نیست. پس حرمت غیبت زمانی است که فاسقانه نباشد و اگر فاسقانه باشد.

غیبت میزبان از سوی مهمان

از نظر قرآن، میزبان لازم است اصولا میزبانی را در تمامیت آن به جا آورد و تکریم مهمان کند؛ زیرا مهمان حبیب خدا است و وقتی می آید با خود نعمت می آورد و وقتی می رود با خود نقمت و بیماری را می برد. وقتی میزبان با توجه به شرایط وسعت خویش مهمان را تکریم نکند، می بایست این را به جان بخرد که غیبت او از سوی مهمان شود و او را به عنوان ظالم معرفی کند که حق را در او به جا نیاورده است.

امام صادق(ع) در تفسیری – تبیینی رسوا کردن ظالم(نساء، آیه 148)، یکی از مصادیق ظلم که مظلوم می تواند جار بزند و غیبت کند، عدم تکریم کامل میزبان است. امام صادق(ع) که بازگوکردن غیبت مهمانی کردن ناشایست از سوی مهمان نسبت به میزبان جایز و روا است.(تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 568، حدیث 648)

غیب کافران از نظر قرآن

از نظر قرآن، حرمت غیبت به عنوان گناه بزرگ که عذاب دوزخ را به همراه دارد و در قیامت شخص در دوزخ گوشت مردار می خورد و از آن گوشت متعفن تغذیه می کند، در حق مومن متقی است، نه کافر و مشرک؛ زیرا خدا حرمت را برای مومن مطرح می کند و این مومنان هستند که در حریم حرمت قرار می گیرند و هیچ کس حق ندارد که عیب نهان آنان را جار زند و آشکار کند.(حجرات، آیه 12؛ زبده البیان، ص 530)

زمینه ها و بسترهای غیبت

از نظر قرآن، برخی از امور زمینه و بستری را برای غیب فراهم می آورد که از جمله آن ها روحیه تجسس و فضولی در زندگی دیگران و احوالات آنان است.(حجرات، آیه 12)

هم چنین ثروت و قدرت در افراد این روحیه را ایجاد می کند که خود را برتر از دیگران دانسته به تحقیر دیگران می پردازند و غیبت را برای آنان آسان می سازد و این گونه است که درباره دیگران به غیبت می پردازند. اصولا کسی که دنبال قدرت و ثروت است، مبنای زندگی را همین امر قرار می دهد و دیگران را به نیش زبان می آزارند و عیب جویی و خرده گیری و نکته گیری نسبت دیگران می پردازند.(همزه، آیات 1 و 2)

از نظر قرآن، کسی که نسبت به دیگران بدگمان و سوء الظن دارد، رفتارها و عیوب دیگران را می بیند و جار می زند و غیبت می کند؛ از همین روست که از نظر قرآن بسیاری از گمان ها از مصادیق سوء الظن و گناه دانسته شده است.(حجرات، آیه 12)

همم چنین از نظر اسلام ، کسی دنبال غیب دیگران می رود که عیب خویش را نمی بیند؛ زیرا این افراد به عیب دیگران بینا و به عیوب خویش نابینا هستند؛ اگر کسی به خود مشغول باشد و دنبال این حکم الهی «علیکم انفسکم؛ مراقب خودتان باشید» اصلا وقت نمی کند تا به دیگران بپردازد. از نظر امیرمومنان امام علی(ع) کسی که دنبال عیب مردم است بدترین مردمان هستند: شر الناس من کان متتبعا لعیوب الناس عمیا عن معایبه؛ بدترین مردم کسی است که عیب جویی دیگران باشد و عیب های خویش را نبیند.(غرر الحکم، حدیث 5739)

مقابله و مبارزه با غیبت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تقواپیشگی مانع غیبت و بدگویی از دیگران(حجرات، آیه 12) است؛ زیرا کسی که به متوجه خدا و حسابرسی خدا در قیامت و بازخواست او باشد و زشتی غیبت را بداند هرگز دنبال غیبت نمی رود؛ زیرا نمی خواهد تا کاری کند که خشم خدا را به دنبال داشته باشد و خود را در دنیا و آخرت و دوزخ مشغول خوردن گوشت مردار و متعفن کند که از آن کراهت دارد.(همان)

از نظر قرآن غیبت کننده می بایست از غیبت خویش توبه کند(حجرات، آیه 12) تا از شرور غیبت در دنیا و آخرت آزاد شود. البته غیبت کننده و عیب جو و خرده گیر می بایست بداند که اگر به غیبت دیگری می پردازد خود نیز گرفتار غیبت دیگران می شود و عیوب آو جار زده و رسوا می شود؛ زیرا چاه کن همیشه ته چاه است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا